live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی

سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:

  • قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
  • تفاوت ذهن فقیر و ذهن مولد؛
  • توانایی تشخیص اصل از فرع؛
  • فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
  • توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
  • هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛
  • هز زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛
  • تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است؛
  • واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛
  • وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛
  • “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است؛
  • مفهوم عملی ایاک نعبد و ایاک نستعین؛
  • تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم؛
  • خاصیت ایده های الهامی؛

منابع کاملتر درباره درک این آگاهی ها:

 دوره 12 قدم


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    195MB
    42 دقیقه
  • فایل صوتی live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    39MB
    42 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زینب اسماعیلی» در این صفحه: 2
  1. -
    زینب اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1776 روز

    به نام ربّ یگانه هدایتگر جهان هستی

    گام اول از پروژه “خانه تکانی ذهن، گام به گام”

    ~ایاک نعبدو و ایاک نستعین~

    ️ اولین و مهم‌ترین قدم برای سازمان دهی ذهن و به سکان گرفتن شرایط زندگی،

    => جسارت و شجاعت پذیرفتن تمام مسؤلیت ها در تمام جوانب زندگی مون و قبول کردن موقعیت فعلی و نتایج فعلی خودمونه که به نظرم یکی از شاه باورهای این فایل هست که قدرت درونی که خداوند با همه عدلش به ما هدیه داده رو تقویت میکنه تا من به یاد بیارم تا الان هرچی نتیجه گرفتم مطلقا بخاطر باورهای خودم بوده و نه بخاطر هر عامل بیرونی!

    تا این قدرت رو یادآوری کنم از جایی که شرایط فعلیم رو خودم رقم زدم پس قدرت دست من و خدای منه، پس می‌توانم شرایط فعلی خودم رو هرچقدر عالی یا که نادلخواه هست به شیوه فوق‌العاده تر و دلخواه تغییر دهم..

    اگر قراره یک چیز و فقط یک فاکتور تغییر کنه تا دنیای من گلستون بشه اون فاکتور طلایی چیزی نیست جز خودم و باورهای خودم

    =️> خداوند با واگذار کردن 100درصد شرایط زندگیم به خودم، عدالتش رو بر من تمام کرده تا من هم بتونم طعم خالق بودن رو بچشم، تا من هم بتونم مسئولیت پذیر باشم، تا من هم بتونم قدرت هایی که خداوند با سخاوت تمام در من به ودیعه گذاشته رو بالفعل و ازشون استفاده کنم، تا سپاسگزارتر باشم تا متوکل تر و متصل به این نیرو بشم، تا به نقطه بندگی برسم. به نظرم با پذیرفتن قدرت خلق کنندگی که خداوند در تک تک ما قرار داده، تسلیم بودن مون رو در برابر خداوند نشون میدیم که این قدرت ها رو ببینیم بپذیریم و برای خلق کردن ازشون استفاده کنیم، این سپاسگزاری و توجه ما رو به توحید معطوف میکنه که اگر می‌خوام بنده بهتری برای این نیروی بی انتها باشم و متصل بشم به منشأ و اصل، باید به یاد بیارم و بپذیرم که من توانمند و قدرتمندم ونیاز به هیچ عاملی که اسمش رو قدرت بیرونی گذاشتم ندارم

    =️> قدرت دادن به دیگران برای تغییر زندگی خودم نه تنها به اصلی ترین ریشه باورهای محدودکننده یعنی شرک میرسه بلکه بی مسئولیتی من نوعی رو به جهان نشون میده، و دروازه‌ای رو در ذهنم باز میکنه که به “احساس قربانی شدن” و “از زیر مسئولیت در رفتن” منتهی میشه که اگر چیزی باب میل پیش نرفت و مسئله ای ایجاد شد، زود بگم اینها همه تقصیر فلانی و فلانی بود چون ایده از اونها بود و.. و دنبال مقصر بگردم و همین‌جاست دقیقا که بحث انتظار پاش رو به ماجرا باز میکنه..

    من اگر خیلی قوی باشم اجازه نمیدم کسی به جام تصمیم بگیره چون بیشتر انسانها از تقبل مسئولیت های زندگی خودشون هم فراری هستند، و با تمام قدرتم شروع میکنم به قوی کردن عضله تصمیم گیریم تمرین میکنم انقدر تا خطا هام کمتر بشن و از ترس اشتباه تصمیم گرفتن پشت تصمیم فرد دیگه ای قائم نمیشم، مسئولیتش رو قبول میکنم و اتفاقا یااد میگیرم چطور باید توکل کرد، چطور باید ایمان داشت و چطور باید با خدای خودم همکاری و کارهام رو تقسیم کنم تا هدایت هاش رو ببینم تا الهامات رو بشنوم تا عمل کنم

    =️> درک سیستمی بودن خداوند و قوانینی که بر جهان تعبیه شده و دور شدن از سؤبرداشت دید انسانی و واکنش گرا نسبت به خداوند

    =️> تفکر و تعمق نسبت به شرایط، سبک و سنگین کردن شون، پیدا کردن آبشخور باورهای پشت دیدگاه ما نسبت به اونها.. مثلا آیا این دیدگاه خشم خداوند و در نتیجه سیل، آتش سوزی، زلزله و هر بلای طبیعی و بالاتر از اون هر تضادی که در زندگی باهاش مواجه میشم از کجا اومده؟! از گذشتگان من؟! به سود منه و یا فقط محدودم میکنه؟! جلوی چه پیشرفت هایی رو از من می‌گیره؟ و باید با چه باور هماهنگ و بهتری در شرایط تضاد جایگزین شه؟! با خودم خلوت کنم ببینم الان دارم به چی فکر می‌کنم اگر باورهای محدودکننده پشت افکارمه بشناسم و شروع کنم جایگزین کردن با باورهای قدرتمند کننده و درست و آوردن منطق هایی برای ثبات شون در ذهنم

    این از ضعف منه و عدم درک قوانینِ که شرایطم رو هرچقدر نادلخواه به خشم خدا نسبت بدم، از عدم درک قوانین خداوند و حتی قوانین طبیعت هست که حتی درخت ها هم با وجود آتش سوزی که در جنگل ها رخ میده این نیییاز اونهاست تا بذرهاشون جوونه بزنه و جنگلی انبوه تر با شکوه تر و زیباتر تشکیل بشه این قانون طبیعتِ ما چی کمتر از درختان داریم که نتونیم باورهای قبل مون که اتفاقا اغلب هم محدودکننده هستند رو بسوزونیم و اونها رو با بذرهای تازه و پر از امید جایگزین کنیم؟!

    =️> اهمیت داشتن دیدگاه الخیر فی ما وقعه در شرایطی که شرایط به ظاهر نادلخواه هست، مسائل به ظاهر حل نشدنی هست، کنترل ذهن در واکنش به موقعیت سخت هست.. اینجاست که صبر و توکل پشت باور “الخیر فی ما وقعه” نقشش پر رنگ تر میشه که فارغ از اینکه الان من با چه موقعیتی روبرو هستم اما چون از قوانین آگاهم برای به کنترل گرفتن کانون توجه ذهنم و تغییر دادن شرایط به نفع خودم صبرر و استقامت می‌ورزم و از تضاد برای پله کردنش برای رشد بیشترم استفاده می‌کنم و می‌دونم آخرش همه چیز به نفع من پیش میره چون من در مسیر درست هستم و کسی که در مسیر درست قرار داره براش فرقی نداره اون بیرون داره چه اتفاقی میفته! بلکه مسیر درست خودش رو ادامه میده و دنبال رشد و پیشرفت و سکو کردن اتفاقات به نفع خودشه.

    =️> قرار گرفتن در مسیر درست، نتایج درست در زمان درست رو به همراه داره اگر موقعیتی هم دلخواه من پیش نرفت باید انقدر وسعت دیدم بزرگ باشه که بدونم این شرایط همون بهترین شرایطی هست که برای الان من لازمه و نیاز دارم بهش تا شخصیتم و باورهام رو قوی تر و بهتر کنم

    =️> از ترس مواجه نشدن و حل نکردن مسائل، نخوام کس دیگه‌ای برام اونها رو حل کنه برم راهش رو پیدا کنم قدم هایی که فکر می‌کنم درسته و باید رو بردارم و قدرت رو به هیچ عامل بیرونی برای خوشبخت کردنم یا گذروندن این مسئله ندم که بعد انقدر برای ذهنم بزرگ شه که در مسائل بعدیم هم منتظر بقیه و هر عامل خارج از خودم باشم و اینطوری اعتماد به نفسم، عضله تصمیم گیری، خلاقیت ذهنم، قدرت هایی که خداوند درونم برای حل مسئله گذاشته و همکاری خودم با نیروی منبع برای روبرویی با مسائل تضعیف کنم و بجاش ترس از روبرویی با مسائل و وابستگی به دیگران رو در خودم پر رنگ کنم!! چون با هر بار فرار از هر مسئله و پاس دادنش به هر عامل بیرون از خودم برای حل کردنش فقط فرصت رشد رو از خودم می‌گیرم! فرصت قوی شدن و جسارت رو از خودم می‌گیرم! فرصت شکوفا شدن توانایی هام رو از خودم می‌گیرم! فرصت هدایت خواستن و متوکل بودنم به خداوند رو از خودم می‌گیرم! و جدای از اینها، اندازم رو برای مسائل بعدیم هم کوچک نگه می‌دارم!!

    =️> بندگی خداوند کلید قرار گرفتن در مسیر درست و صراط مستقیم، هدایت شدن و هماهنگ شدن با درون و اصل هست؛

    این اصل اساسی رو هر روز با خودم تکرار کنم که “توحید” رمز رسیدن به هر آنچه که می‌خوام هست، باور کردن و اعتماد کردن تنها و فقط تنها به یک نیرو، یک قدرت و یک ربّ برای نه تنها الان بلکه تا آخر عمرم و برای رسیدن به هر خواسته و آرزویی که می‌خوام تجربش کنم برام کفایت می‌کنه و نیاز نیست برای اینکه زودتر یا سریعتر به خواسته هام برسم به بنده خدا و هر چیزی که فکر میکنم میتونه بهم کمک کنه و ذهنم بهش قدرت میده متوصل بشم و تازه منت دار هم بشم و از کلی ثروت و نعمت و برکت که قرار بود در زمان مناسبش بهم داده بشه رو بگیرم!!

    اگر قراره نیازمند باشم، نیازمند خدایی باشم که بی منت بهم می‌بخشه و به اندازه‌ای که به درگاهش خودم رو ناتوان می‌بینم جلوی بنده هاش سرم بالاست، زندگیم زیباست و همه چیز سرجای خودش قرار می‌گیره و در زمان مناسبش به بهترین شکل به خواسته هام هم من رو می‌رسونه، بهترین و درست ترین زمانی که بیشترین لذت رو از تجربه کردن شون می‌برم و هیچ کسی نمی‌تونه انقدر دقیق و برنامه ریزی شده رقم بزنه.

    =️> نتیجه حال خوب و تنظیم شدن و ثبات فرکانسی من با اصل خودم، ورود جریان ثروت به زندگیمه و منظور از ثروت فقط جنبه مالی نیست! بلکه تجربه ثروت روابط دلخواه با اطرافیانمه، ثروت آرامش ذهنی و جسمی و سلامتی منه، ثروت ورود نعمت ها و شرایط جدید در زندگی منه، ثروت دیدن زیبایی های بیشتر و تحسین کردن و تایید کردن شونه، ثروت یک رابطه رویایی با خالق و خداوندمه و..

    چون بحث ثروت یک بحث ذهنیه و یادم باشه که یک ذهن ثروتمند بازتاب باورهای خودش رو در تمام جنبه ها نشون میده پس سعی کنم در هرر شرایطی کنترل ذهنم رو به دست بگیرم و احساسم رو کمی بهتر از قبل کنم

    خداروشکر بخاطر فرصتی که دارم تا ذهنم رو با بهترین و قدرتمندترین ورودی ها تغذیه کنم، درس هام رو بگیرم و در این جریان عالی شخصیت بهتری بسازم^^

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    زینب اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1776 روز

    🎨هفتاد و چهارمین برگ از سفرنامه من

    به نام یگانه نیروی خیر در برگیرنده جهان؛

    خیلی دوست دارم در این برگ از سفرنامه، به سه تا از موضوع های مهم ذکر شده در این فایل بپردازم..

    موضوع اول، پذیرفتن این حقیقت که “من و فقط من مسئول ۱۰۰درصد زندگی خودم در تمام جوانب هستم و نه هیچ عامل بیرونی دیگه.” یاد گرفتم هیچ بهانه‌‌ای رو نپذیریم و هیچ فضایی برای بهانه و توجیه در ذهنم خالی نگذارم که در نتیجه آن ذهنم شرطی بشه و به این روند عادت کنه! مخصوصا بهانه‌ هایی که به عوامل بیرونی مربوط میشه چون در واقع با این کار، دارم توحید و قدرت خدایی که در من نهادینه شده رو زیرسؤال می‌برم و انکار می‌کنم! پس برای ساختن یک شخصیت قوی و قدرتمند، من بااید باور کنم که میتونم این شخصیت رو خودم در خودم ایجاد کنم و نه اینکه منتظر کس دیگه ای بیرون از خودم باشم. درونم رو ببینم و هر روز دنبال نشانه هایی برای تایید کردن این باور که فقط منم که شرایط جهانم رو خلق می‌کنم، باشم. چون اگر در این مرحله موفق نشم، اعتماد به نفس حرکت و برداشتن قدم بعدی رو از خودم می‌گیرم! همین باور تبدیل میتونه بشه به قوی ترین اهرمی که من رو به جلو هل میده و خشت اول رو محکم و درست قرار میده برای جدا شدن از اکثریت جامعه،،

    دومین موضوع، برمیگرده به دسته از افرادی که می‌پذیرند و سعی در باور کردن این حقیقت دارند که فقط خودشان، افکار و باورهایشان در بوجود آوردن شرایط، موقعیت‌ها و افراد دخالت دارند پس به درون خودشان و فرکانس هایی که درحال ارسال کردن هستند توجه می‌کنند. در این افراد بذر تغییر و متفاوت فکر کردن و عمل کردن از جامعه کاشته میشه! کسانی که در این مدار قرار می‌گیرند با این ایمان که خودشان خالق شرایط هستند حرکت کرده و به مدار درک این اصل می‌رسند که “اگر مثل بقیه مردم فکر کنند پس نتیجه‌ای مشابه با نتایج آنها می‌گیرند!” به همین دلیل مصمم برای تغییر و کار کردن روی خودشان و خالص کردن فرکانس ها و باورهای قدرتمندکننده شان شده و درس “ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است” را نه در تئوری و حرف بلکه در عمل نشان میدن…

    کار کردن روی خود

    خیلی از ما دچار این کج فهمی میشیم که کار کردن روی خود یعنی در خانه نشستن، تجسم کردن خواسته ها و تکرار کردن طوطی وار یکسری عبارات تأکیدی!! درصورتی که اصل موضوع” کار کردن روی خود” به مفهوم “نشان دادن ایمان در عمل و تغییر” ارتباط دارد. یعنی وقتی آگاهی هایی که استاد به ما میدن رو مثل وحی منزل باور کنیم، باور قدرتمندکننده در آن زمینه بسازیم و مهم تر از همه به این فکر کنیم که چطور از این آگاهی و باور های جدید می‌توانیم در جنبه های مختلف زندگی، بطور عملی استفاده کنیم؟! یا در زمان روبرو شدن با تضادها چقدر متفاوت فکر می‌کنیم و از زاویه قانون به این تضادها نگاه می‌کنیم؟! چقدر آرامش بیشتر و احساس خوب بیشتر داریم؟! چقدر عمل ما باتوجه به افکار و باورهای جدیدی که یادگرفتیم، تغییر کرده و از ما شخصیت بهتری ساخته و… جواب عملی ما به هرکدام از این موقعیت ها نشان دهنده این هست که روی خودمان کار کردیم.

    کار کردن روی خود و باورها، چیزی جدای از عملی کردن ایده های جدید نیست.

    کار کردن روی خود و باورها، چیزی جدای از عملی کردن الهامات، دیدن نشانه ها و اقدام کردن نیست.

    کار کردن روی خود و باورها، چیزی جدای از بودن در شرایط ثابتی که درش هستی اما تغییر جنس نتایج نسبت به قبل و بهتر شدن اوضاع نیست.

    کار کردن روی خود و باورها، چیزی جدای از بودن در مکان و جغرافیایی که درحال حاضر درش هستی اما گرفتن نتایج متفاوت و بهتر شدن اتفاقات نیست.

    کار کردن روی خود و باورها، چیزی جدای از حرکت در مسیر درست فارغ از نظرات و گفته های دیگران نیست.

    کار کردن روی خود و باورها، چیزی جدای از حال و احساس خوب و آرامش قلبیی که در طی مسیر داری نیست.

    و سومین موضوع، ساختن باور قدرتمندکننده “می‌توانم از بزرگترین اسطوره هایی که در زندگی می‌شناسم هم بزرگتر باشم” چقدر این جمله عزت نفس پشتش هست، چه باورهای قدرتمندکننده‌ای از حس لیاقت، ارزشمندی… تا توحید، متصل بودن به خداوند به یک اندازه و… پشت همین یک جمله وجود داره! که با شنیدن این جنس حرف ها میشه فهمید که یک کس دیگه‌ای این حرف‌ها رو میزنه. که منشأ این حرف‌ها یک چیز بالاتر و برتری هست که من و شما رو در این لحظه به اینجا هدایت کرده که چیزی رو بهمون یادآوری کنه. اما فقط کسانی می‌شنوند و پیغام سروش رو دریافت می‌کنند که در مدار باشند که شاخک ها رو داده باشن بالا، کسانی که مسئولیت کامل زندگی خودشون رو به عهده گرفته و متعهد به تغییر باشند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: