live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی

سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:

  • قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
  • تفاوت ذهن فقیر و ذهن مولد؛
  • توانایی تشخیص اصل از فرع؛
  • فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
  • توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
  • هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛
  • هز زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛
  • تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است؛
  • واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛
  • وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛
  • “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است؛
  • مفهوم عملی ایاک نعبد و ایاک نستعین؛
  • تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم؛
  • خاصیت ایده های الهامی؛

منابع کاملتر درباره درک این آگاهی ها:

 دوره 12 قدم


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    195MB
    42 دقیقه
  • فایل صوتی live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    39MB
    42 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «علی» در این صفحه: 1
  1. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1726 روز

    بنام الله یکتا

    سلام و عرض ادب به تمام دوستان هم مداری‌ام و استادِ جانم و خانم شایسته عزیز

    من فکر میکردم شخصِ توحیدی هستم

    من فکر میکردم تنها بر روی خدا حساب میکنم

    من فکر میکردم تنها به قدرت او ایمان دارم

    من فکر میکردم توحیدِ عملی دارم

    من فکر میکردم …

    اما

    اما وقتی توی جمعی حاضر میشدم، تنم میلرزید از اینکه نگاه ها روی منه… از اینکه دیگران دارن چه فکری راجبم میکنن..

    اما وقتی با یه شخص موفق خواستم ارتباط بگیرم، صدام میلرزید، کلماتم رو گم میکردم، حرفام فراموشم میشدن..

    اما انقدر روی آدم ها حساب میکردم که میخواستم هرجور که شده نظر اون هارو جلب کنم، با هر حرفی، هرکاری، هر ایده ای، هر لباسی، هر پوششی و…

    اما وقتی شریک عاطفیم باهام طبق استاندارد های خودم خوب رفتار نمیکرد، روزها حالو احساسم بد بود..

    اما همش منتظر بودم تا رفیقم، برادرم و … کارم رو پیش ببرند و من رو به هدفم برسونن..

    اما همش منتظر شخصی از بیرون بودم، که فن بیانش بهتره، که تجربش بیشتره، که ارتباط های خوبی داره، که افراد بیشتری رو میشناسه، که یسری موفقیت ها داره و… تا یسری از کارهایم رو به او بسپارم، چون باور داشتم از عهده من خارجه

    و..

    و..

    و…

    شرک در تاروپود وجودم بود اما گمان میکردم که شخص توحیدی هستم و خدایم برایم همه چیز و همه کس هست

    و همیشه گله مند از او که چرا به من ثروت نمیدهی، چرا به من رابطه خوب نمیدهی، چرا ارتباط هایم را بهبود نمیبخشی، چرا بیزینسم را گسترش نمیدهی…

    اره من همه را بنده بودم، الا الله را…

    هرچند اخیرا با کار کردن روی خودم خیلی بهتر شدم اما همچنان پاشنه آشیل هایی دارم..

    شب قبلی از خدا هدایت خواستم و خیلی واضح گفت برو به سایت سر بزن، و من چشم گفتمو وارد شدم..

    و دیدم دقیقا پاشنه آشیل من رو استاد داره آنالیز میکنه..

    (( توحید، یعنی پذیرفتن مسئولیت صد در صد زندگی خودم، توحید یعنی باور به اینکه توانایی تغیر زندگیم رو دارم، توحید یعنی روی دیگران حساب نکردن، توحید یعنی منتظر دیگران نماندن، توحید یعنی عمل کردن به ایده هایی که بهم الهام میشوند))

    اره، وقتی خدارو باور کنیم به عنوان کسی که موفقیتت در دست اونه، به عنوان قدرت مند ترین فرمانروای جهان ها، دیگه روی کسی حساب نمیکنی، دیگ صدات جلوی کسی نمیلرزه

    وقتی خداوند رو باور کنی به عنوان منبع ثروت و روابط و زیبایی، دیگه برای جلب توجه هرکسی دست به هرکاری نمیزنی، چون میدونی شرکه این و پاسخ شرک پر واضحه

    وقتی اورا باور کنی به عنوان عقل کل، به عنوان کسی که تمام اتفاقات در دست اوست، به عنوان کسی که هرلحظه در حال هدایت توست و بهترین راه هارا میداند و به تو میگوید، دیگه منتظر کسی نمیمانی تا بیاید و منجی تو بشود، بیاید و گره از کارت بگشاید، دیگ قدرت به برادرت، پدرت، رفیقت، پارتنرت نمیدی…

    چون اوست که همه چیز هست

    همه چیز اوست…

    و مردم در مقابل او هیچ چیز نیستند..

    نقل است که از مولانای جان پرسیدند: او را کجا جویم؟

    مولانا جواب داد: کجا جستی که نیافتی؟

    سپاس خداوند هدایت گرم را..️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: