سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
- قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
- تفاوت ذهن فقیر و ذهن مولد؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع؛
- فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
- توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
- هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛
- هز زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛
- تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است؛
- واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛
- وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛
- “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است؛
- مفهوم عملی ایاک نعبد و ایاک نستعین؛
- تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم؛
- خاصیت ایده های الهامی؛
منابع کاملتر درباره درک این آگاهی ها:
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی195MB42 دقیقه
- فایل صوتی live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی39MB42 دقیقه
سلام خدمت دوستان
خانم شایسته و استاد عزیزم
نقطه ی قبل از دیدن این فایل ها و دوره ای که خانم شایسته عزیز برای سایت طراحی کردن و دقیقا یک قدم قبل از شروع این دوره و فایل ها،من داغون داغون بودم.
به یه نقطه ای رسیده بودم که همش میگفتم چرا نمیشه؟ذهنم پراز سوال بود،به هر جا چنگ میزدم درست نمیشد،هر راهی رو میرفتم نتیجه نمیداد،از طرفی وقتی به زندگیم نگاه میکردم،هیچ چیزی نداشتم که خودم رو بهش بند کنم و بگم این من رو نجات میده.
پراز سوال بودم،گُنگ گُنگ بودم،از کجا شروع کنم،چه جوری تغییر بدم،چی کار کنم؟؟؟
دوده ی پاییز رو همین هفته قبل گرفتم و نگا کردم به دفترهام از سال1400 تا به الان،صدها دفتر پرکرده بودم،یعنی میتونم بگم کل این 2سال و نیم تا الان که توی مهرماه 1403 هستیم،من تا تونستم نوشتم،از مهمونی ها زدم و نوشتم، از تفریح و درس و تمام مسائلم زدم و نوشتم و نوشتم و نوشتم تا به خواسته هام برسم.
شنیده بودم که خدا به قلمی که مینویسی قسم خورده،شنیده بودم که باید بنویسی تا خلق بشه ولی نتایج برام راضی کننده نبود.
وقتی از استاد راجب تعهد میشنیدم میگفتم خب شاید تعهد کافی نداری که هنوز به دست نیابردی، در صورتی که واقعااا من دوره های یک ماهه یا دوماهه ی تعهدی زیادی رو انجام دادم ولی نتایج در برابر کارهایی که من کرده بودم هیچی نبود.
هر کاری که فکر کنی رو کردم،کار کردم،پول درابردم،حرف زدم،جنگیدم،رها کردم،اقدام کردم،هر کاری که فکر کنی رو کردم توی این 2سال و نیم ولی نمیشد.
دوستام بهم میگن نتایجت دربرابر تمرین هایی که انجام میدی خیلی کمه،چرا واقعا؟چرا برات نمیشه؟
نگا کردم دیدم هنوز هم خواسته ای که سال 1400 داشتم، الانم به صورت خواسته هست و من هنوز بهش نرسیدم.
کجای کار میلنگه؟کجای کار ایراد داره؟
بارها به خواهرم گفتم من حس میکنم لیاقت من خیلییی بالاتراز این جایگاهی که دارم و این جا جای من نیست،من خیلییی تلاش کردم خیلی تایم گذاشتم ولی این جایگاه اونی نیست که میخواستم.
چندین و چند بار اون موفقیتی که توی زندگیم سال97 به دست ابردم رو بررسی کردم که چی شد؟چی کارکردی؟چه چیزی بود که کمکت کرد؟چی نجاتت داد از اون شرایط و چی باعث موفقیتت شد؟
هزارتا دلیل پیدا کردم که علت موفقیت من توی سال97 بود که وارد بهترین دانشگا و بهترین رشته بعد از 2سال پشت کنکورموندن شدم. ولی نه اینا نیست
پس چیه؟؟؟
چی شد؟
چه چیزی باعثش شد؟
تو چی کار کردی لیلا؟
چرا الان نمیشه؟
چرا الان که هزاران برابر سال97 اگاهی داری نمیشه؟
چه چیزیه واقعا؟
بابا من الان سایت استاد عباسمنش رو دارم،من یه عالمه فایل دارم،یه عالمه اگاهی دارم ولی چرا نمیشه
تا اینکه این فایل رو گوش دادم.
خدای من،خدای من
یعنی واقعا همینه؟
اینه که نمیزاره برسم؟؟؟
اولین روز که فایل رو گوش دادم،فقط شنیدم،وقتی شروع کردم کلمه به کلمه اش رو نوشتم،فکر کردم،با زندگی حال حاضرم مقایسه کردم،فهمیدم اره همینه
این اون نقطه ای که نمیزاره برسم.
این اون باوری که جلوی خیلییی از نعمت هارو گرفته
انتظار
انتظار از ادم ها
توقع
منتظر بودن
طلب از دیگران
شرک
سال 97 بعد از 2بار کنکور ناموفق که هیچ دانشگاهی نمیتونستم با رتبه م برم، یکی از اطرافیان اوایل مهر بود من رو کشید کنار بهم گفت،لیلااا پدرت کسی نیست که بخواد پول دانشگاه ازاد رو بهت بده،بشین یه سال دیگه رو بخون، روی پای خودت وایسا که دانشگاه دولتی بیاری وگرنه تو نمیتونی دانشگاه ازاد یا غیرانتفاهی بری.
داغون شدم،خسته بودم و ناامید،این حرفش من رو خالی کرد ولی واقعیت بود و تلخ
یعنی یه سال دیگه باید بمونم خونه بخونم؟
ولی چاره ای جز این نداشتم.
همین حرفش حکم این فایل رو برام داشت،
منی که قبل از این حرف، تکیه ام به خانوادم بود و رفته بودم دانشگا ازاد ثبت نام کرده بودم به امید این که بابام شهریه ی دانشگام رو بده، منی که میگفتم میرم تهران موسیقی میخونم و سختی کنکور رو به جون نمیخرم و خانوادم هستن دیگه باید خرجم رو بدن، یک سال با این باورهای غلط فقط خودم رو خسته کردم و سردرگم و هیچی به هیچی.
همون یه حرف باعث شد بعد از2تا کنکور که شکست خوردم و نتونستم جایی رو بیارم،سال 97 توی بهترین دانشگا بهترین رشته مهندسی قبول شدم و یه معجزه ی بزرگی بود واقعا.
برای منی که هیچ کدوم از خانوادم رنگ دانشگا دولتی رو به خودشون ندیده بودن،تمام هزینه هام رایگان بود،بهترین اساتید،بهترین امکانات که توی رویاهام هم نمیدیدم اینقدررر خوشبختی رو.
اینا همه بخاطر توحید بود و به این نقطه رسیده بودم که فقط خودمم و خدای خودم.
خدا رو شاهد میگیرم که فقط 2 ماه خوندم فقط 2 ماه،با انرژی و تلاش خیلی کمتر از قبل به بهترین نتیجه رسیدم.
چون یه چیزی درون من تغییر کرده بود اونم باور به این که یکی باید از بیرون من رو نجات بده و من رو کمک کنه.
همه چی برای من تغییر کرد، دنیای من تغییر کرد، انگار 100 پله پریده بودم بالا، جایگاهم، ادم هایی که باهاشون در ارتباط بودم، دیگه من اون دختر تنبل نبودم که برای زندگیش تلاش نمیکنه و عزت پیدا کرده بودم.
تجربه هایی رو توی دانشگاه و این سال ها داشتم که فراتر از تصورات و خیالات من بود.هنوز هم که هنوزه دانشگاهی بهتر از دانشگام و رشته ای بهتر از رشته ام پیدا نمیکنم. من رو به معنای واقعی کلمه راضی کرده بود.
همه ی این کار هارو خدا برای من انجام داد و امید من از ادم ها بریده بود.
توی این نقطه از زندگی وقتی نگا میکنم که چرا زندگیم اونی نیست که این همه براش تلاش کردم ؟چرا هنوز به اون جایگاهی که لایقش هستم نرسیدم؟چرا هنوزخواسته هام رو ندارم؟
چون هنوز هم اون باور منتظر بودن، انتظار داشتن،توقع داشتن رو از ادم ها دارم.
خیلیییی پیشرفت کردم از قبل ولی زندگیم در حال حاضر چیزی نیست که من رو 100 در 100 راضی کنه چون هنوز منتظرم بقیه یه کاری برای من بکنن.
این فایل در ابتدای این دوره برای من عالییی بود عالیییی، به قول خانم شایسته خدا میدونه چه معجزاتی در انتظارمون هست.از خدا میخوام این باورتوحیدی رو در من تقویت کنه،من رو هدایت کنه و توی این مسیر کمکم کنه و بیام از معجزات بزرگ زندگیم براتون بگم و لذت ببریم :)