live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی

سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:

  • قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
  • تفاوت ذهن فقیر و ذهن مولد؛
  • توانایی تشخیص اصل از فرع؛
  • فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
  • توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
  • هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛
  • هز زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛
  • تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است؛
  • واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛
  • وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛
  • “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است؛
  • مفهوم عملی ایاک نعبد و ایاک نستعین؛
  • تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم؛
  • خاصیت ایده های الهامی؛

منابع کاملتر درباره درک این آگاهی ها:

 دوره 12 قدم


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    195MB
    42 دقیقه
  • فایل صوتی live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    39MB
    42 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد امین رضایی» در این صفحه: 2
  1. -
    محمد امین رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1191 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    مدتی بود که درونن احساس خوبی نداشتم

    یعنی خداوند بهم میگفت وقتشه که یکم رهاتر باشی و دست از کارها و مشغولیت های روزانه برداری و بری بشینی به حال دلت رسیدگی کنی

    احساس میکردم که اونجوری که باید احساسم خوب نیس ، از آرامش فاصله گرفته بودم ، خیلی باخدا صحبت نمیکردم،با اینحال درونم بهم گوشزد میکرد که باید زمان بذارم برای اصلاح خودم و پیداکردن منشا افکار نامناسب

    آرامش درونیم از چند وقت پیش کمترشد

    من توی یک ماهی که گذشت با کارکردن روی باور های ثروت ساز و هم جهت با خواسته ای که داشتم خواسته ام محقق شد اما عجله و ترس و کمبود اومد سراغم وقتی که اون باورها رو اصل ندونستم و یادم رفت که مسیر رسیدن به این خواسته از کارکردن روی اون باورها بوده نه تلاش خودم

    یادم رفت که توحیدی عمل کنم و خدایی که من رو هدایت کرد به این خواسته میتونه بقیه راه رو هم هموار کنه

    شرک داشتم ، به جای توکل به همون خدا متوکل شدم به دیگران به سرچ کردن اطلاعاتی که بتونه نتیجه رو بوجود بیاره ، اینجوری شد که کم کم اون احساس که من خودم خالق زندگی خودم هستم از درون کمرنگ شد

    میخوام رد پام رو بذارم و اتفاقات این یک ماه اخیر رو اینجا بنویسم

    من چند ماه پیش 2 تا کانال یوتیوبی رو استارت زده بودم حدود یک ماهی فعالیت کردم اما به دلایلی احساس خوبی که بهشون داشتم رو ازدست دادم و قبلا از اینکه شرایط فعال شدن درامدشون رو کامل کنم رهاشون کردم

    یک ماه پیش هدایت شدم که برم و دوباره روی باور هام کار کنم، پارسال برای خودم یه گروه تلگرامی درست کرده بودم با شروع دوره 12 قدم ، رفتم دوباره به اون کانال سر زدم و باورهایی که نوشته بودم رو خوندم چه آرامشی گرفتم و احساس کردم خدا اونموقع چه باورهایی رو بهم الهام کرده بود…

    از این کار لذت میبردم میخوندمشون و تو همون گروه الهامات بعدی رو مینوشتم

    تسلیم شده بودم به خدا میگفتم خدایا من تسلیم توام تو هدایتم کن

    وطبق قانون خداوند هم هدایتم میکرد به فایل هایی که نیاز داشتم…

    نمیدونم چندروز گذشت…یه روز بهم الهام کرد خداوند که برم به داشبورد کانال های یوتیوبم سر بزنم…

    توی هر کانال یه ویدئو که مال سه ماه قبلش بود یهو وایرال شده بود…

    کلی انگیزه گرفتم و شروع کردم به ساخت ویدئو های جدید و حتی یه کانال جدید توی همون حوزه هم استارت زدم

    دوستانی که اطلاع ندارن از شرایط دارمد زایی یوتیوب به طور خلاصه میگم که یک کانال باید مجموع بازدید ویدئو هاش به 4000 ساعت و 1000 نفر عضو برسه

    اون 2 تا کانال رو وقتی بهشون سر زدم تعداد عضوهاش یا سابسکرایبرهاشون رسیده بود بین 100 تا 200 نفر

    الان یکیشون 9200 نفر عضو یک کانال دیگه 6000 نفر ، کانالی که تازه شروع کردم فقط در عرض 2 هفته تمام شرایط یوتیوب رو به دست آورد و الان 4900 نفر عضو و حتی یه کانال دیگه هم حدود دو هفته پیش شروع کردم و الان حدود 1400 نفر عضو داره و همه شون شرایط درامد زایی یوتیوب رو به دست اوردن

    این دستاورد خیلی بزرگیه…

    خیلی از کانال ها یکسال زمان میذارن تا به 1000 نفر عضو برسن

    کلی اموزش هست و کلی از افراد پول های زیادی میدن تا اموزش ببینن وسالها تلاش میکنن و شکست میخورن تا یک کانالشون موفق بشه

    مدرس های این حوزه میگن که الگوریتم وجود داره باید خیلی از مسائل رو رعایت کنی ولی من اصلا اون ها رو پیگیری نمیکردم و همش به خودم میگفتم برای من همه چیز فرق میکنه برای من همه چیز یه جور دیگه پیش میره خدا خودش همیشه کارهای منو انجام میده من اونیم که همیشه همه چیز رو به آسونی بدست میارم من رو دوش خدا میشینم و دست به خاک میزنم طلا میشه و کلی باور دیگه و با تجربیاتی که داشتم تاییدشون میکردم …

    خودم که الان به این دستاورد نگاه میکنم چیزی که به نوعی رکورد شکنی تو کل پلتفرم یوتبوبه بقول ادم های این حوزه شکست الگوریتمه و فلان… دوباره برام یاداوری میشه این جملات استاد که این اصل رو فراموش نکن که “خدایا هر انچه دارم از آن توست، خدایا تو همه چیزو بمن دادی ، خدا قدرت اینو داره که هرکاری رو برای من بکنه اینکه ساخت باورها اصله نه ساختن ویدئو ،توکل به خدا اصله نه پیدا کردن موضوعی که مردم بپسندن…

    چون سر خودم رو شلوغ کردم و فراموش کردم اصل چیه… عجله کردم برای ساختن ویدئو رفتم سراغ راه حل های فرعی عوامل بیرونی…یادم رفت که بابا باید برای درون خودت وقت بذاری روی افکارت بیشترین تمرکزت رو بذاری وگرنه اون زمانی که 2 تا کانال اول یهو رشد کردن ماه ها بود که اصلا من ویدئویی نساخته بودم همون خدایی که ویدئوهای قدیمی که هزارتا بازدید هم نداشتن یهو جذابشون میکنه و هدایت میکنه میلیون ها نفر رو به دیدن همون ویدئو ها میتونه مابقی کارهارو هم انجام بده

    یک هفته ایه که دنبال شخصی بودم که کانال های من رو به یه حساب خارج از ایران وصل کنه تا من بتونم درامدزایی کانال ها رو فعال کنم…اشخاص زیادی قبول نکردن و من نتونستم ایمانم رو حفظ کنم و از اصل فاصله گرفتم و کم کم ناراحت شدم،انگیزه هام کمرنگ شد ،کم کم به جای تجسم خواسته هام وچیزهایی که دوست داشتم بخرم و خریدنشون برام قطعی شده بود تجسمم رفت روی شنیدن نه از افراد دیگه، فایده نداره شد تجسمم،اینکه ادمها سرزنشم میکنن شد تجسمم…

    این هارو نوشتم تا یاداوری کنم مسیر رو برای خودم…نتیجه دوطرف توکل به خدا و شرک ورزیدن رو…تا اهرمی کنم این داستان رو برای توکل و تعهد بیشتر

    خدارو شکر میکنم امروز هدایت شدم به فایل خانم شایسته عزیز

    صدای خانم شایسته ، کلماتی که استفاده کردن در معرفی پروژه خانه تکانی ذهن به خودی خود من رو تکان داد و بمن ارامش داد

    من شروع کردم و بعد از چندبار گوش دادن فایل معرفی پروژه خانه تکانی ذهن

    گفتم خدایا من تسلیمم میسپارمش به خودت…من دست از تقلا و تلاش بر میدارم خدایا من اجازه میدم تو کارها رو بکنی من از نگرانی فرار میکنم و پناه میبرم به قدرت تو … من کوله پر از سنگی که کمرم رو خم میکنه میذارم زمین و میذارم تو برام سبکش کنی …

    به قول استاد زرنگ اونیه که خدا کاراشو انجام بده… من میخوام روی خودم کارکنم سوت بزنم ولذت ببرم …

    میخوام به جای ادما خدا رو استخدام کنم و به تنها قدرت جهان که اصلا خودش منو تا اینجا اورده اجازه بدم وحتی رها باشم از نتیجه … تا منو هدایت کنه به بهترین ها به آسانی ها از مسیر هموار…خدایی که این نتیجه رو برای من بوجود آورد و من با چشم خودم دیدم چیزی رو که برای بقیه یکی از سخت ترین کارهاست مثل اب خوردن 4 بار با بالاترین کیفیت در کوتاه ترین زمان برام انجام داد میتونه بهتر و بزرگتر وراحت ترش هم برام فراهم کنه… خدایی که خودش این ایده ها رو بهم الهام کرد خدایی که خودش فریم به فریم ویدئو ها رو بهم الهام کرد که چطور بسازم… همین خدا میتونه هدایتم کنه…خودش همه کارهارو انجام میده و اگه لازم باشه من قدمی بردارم اونهم خودش بهم میگه

    الان وقتشه برگردم با این پروژه روی اصل و رها باشم

    در ادامه نکته برداری هام رو از گام اول مینویسم و رد پای خانم شایسته رو دنبال میکنم

    -نکته برداری از جملات مهم و فکر کردن درمورد جملاتی که بهم ارامش میده

    -جملاتی که بهم ارامش میده رو به باورهام اضافه کنم و اگاهانه تکرارشون کنم

    _روزی دو ساعت با تمام تمرکزم گام ها رو گوش کنم و هرکار دیگه ای رو تعطیل کنم

    _ هرروز رد پام رو بذارم وسعی کنم این عادت رو درخودم ایجاد کنم که از اصل بهبود های کوچک روزانه استفاده کنم و سعی کنم هرروز از چیزهایی که یادگرفتم در عمل استفاده کنم

    _کمالگرا نباشم و سعیم رو بکنم و به نجواها اجازه ندم ناامیدم کنن…درحدی که فهمیدم عمل کنم و سعی کنم هر روز هر چقد که در مدارم هست بهبود رو درخودم ایجاد کنم

    _ودر پایان وقتی دغدغه های امروزم امری بدیهی و عاری از نگرانی شد دوباره همین روند رو تکرار کنم و یاد بگیرم منم برای خودم اینجوری پروژه تعریف کنم از فایل های سایت و بهشون متعهد بمونم

    گام اول : توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی

    -این فایل برای افرادی است که میخوان آرامتر زندگی کنن میخوان یجوردیگه فکر کنن و یجور دیگه نتیجه بگیرن واین فایل برای همه مردم دنیا نیست

    جمله آغازین این فایل مثل جمله پایانی خانم شایسته توی فایل معرفی پروژه است

    اگه به این فایل هدایت شدی و داری این فایل رو گوش میدی حتما درخواستی داشتی از خداوند و این پاسخ خداوند هست پس باید بادقت بالا بهش گوش بدم و نکته برداری کنم وجمله به جمله فکر کنم… چون من درخواستم از خداوند هدایت بوده و الان هم خودم رو تسلیم اگاهی های این فایل میکنم تا خداوند هدایتم کنه و لبیک میگم به پاسخ خداوند… دوستدارم این رو هم برای خودم برداشت کنم که قرار نیست من و حرف هام ، نرگشم و محصولاتم مورد تایید و تحسین همه ی ادم ها باشه… قرار نیس همه ادمها بپسندن یا تایید کنن گفته های من رو … من باید روی خودم کار کنم ادم مناسب مدار من رو خدا هدایت میکنه به سمت من … من باید مسیری که درسته و در مسیر هدایتم هست رو انجام بدم مهم نیست که بقیه چه برداشتی میکنن و من نباید متناسب با سلیقه عموم رفتار کنم…به قول استاد غالبا تفکر مخالف جامعه تفکر درسته… این روهم برای خودم که بهش نیاز دارم شفاف میکنم که این به این معنی هم نیست که بخوام با اکثریت جامعه مخالفت کنم تا به دیدگاه درست برسم…من فقط باید از قلبم والهامات خداوند تبعیت کنم وتوی این مسیر سعیم رو بکنم…و اینکه بادیگران بحثی هم نکنم به قول استاد خیلی جاها زیپ دهنمو ببندم

    _ هرکسی داره نتیجه افکار خودشو میگیره

    من باید سعی کنم که روی افکارم کار کنم تا به احساس بهتر برسم…هر کسی داره نتیجه افکار خودشو میگیره…درستی مسیر رو نتیجه افکاری که منو به احساس خوب میرسونه مشخص میکنه…وقتی مسیرم درسته که نتیجه هم تو دستم باشه… من اگه نتیجه نادلخواهی رو تجربه میکنم نتیجه افکار خودمه… خودم خالق زندگی خودمم باید این مساله رو اصل بدونم و همیشه با منطق های درست برای خودم تکرارش کنم

    _بلاهای طبیعی همه جای دنیا اتفاق میوفته

    این جزیی از قوانین طبیعیه جهان مادیه نه ماهیت خاص بلاهای طبیعی کلا تضاد…در واقع دوقطبی بودن این جهان جزء ماهیت انکارناپذیر این جهانه…اگه من وقتی این حرف ها رو میشنوم و ته قلبم میگم کاش دنیا اینجوری نبود و همه چیز گل و بلبل بود به این خاطره که هنوز نتونستم:

    -ماهیت دوقطبی بودن این جهان رو درک کنم

    – نتونستم خدارو به شکل یه سیستم نه در قامت یه انسان درک کنم

    -نتونستم درک کنم که من خالق زندگی خودم هستم و نگرش من و درنتیجه اون احساس منه که خالق شرایط زندگی منه نه یه عامل بیرونی مثل سیل یا زلزله ای که اصلا خارج از کنترل منه

    باید با مثال زدن برای خودم هربار شفاف ترش کنم این مساله رو که نوع نگاه من به موضوعات عامل سازنده اتفاقات زندگی منه

    اول بادرک اینکه این ماهیت جهان مادیه و تقصیر رو گردن هیچ چیز و هیچ کس دیگه مثل خدا یا دولت نندازم، خودم رو به آرامش برسونم

    بعد بیام یاداوری بکنم که من و نوع نگاهم عامل اصلی و من مسول خلق زندگی خودم هستم با افکارم

    بعد بیام از این قانون استفاده کنم و مثال هایی رو برای خودم بیارم تا نقطه مثبتی در اون تضاد پیدا کنم تا جهت احساسم رو به سمت حال خوب تغییر بدم

    مثلا در مورد بلاهای طبیعی اول بگم این ماهیت جهان مادی منه مثل شب و روز مثل بالا و پایین پس اتفاق افتادن این مساله طبیعیه

    بعد بیام به احساس خوب برسم در مورد این مساله

    طوفان باعث میشه که طبیعت هر بار مقاوم تر بشه و خودش رو با تضاد های جدید بهتر رشد بده طبق قانون تکامل درخت ها طی سالیان یاد بگیرن که ریشه های قوی تری رو ایجاد کنن تا با هر طوفانی از ریشه کنده نشن…یا اینکه طوفان چقدر به فروانی و گستردگی منابع طبیعی کمک میکنه مثلا بذر گیاهی که فقط توی یه محیط خاص بوده رو میتونه تا یه کشور دیگه جابه جا کنه…باعث میشه در ساخت خونه های جدید قدرت همچین طوفانی هم لحاظ بشه اگه این مسائل اتفاق نمیوفتاد احتمالا ما ادمها هنوز توی خونه های کاهگلی و سست زندگی میکردیم وتلفات بیشتری میدادیم…سیل باعث شده که سد بسازیم و ازش برق تولید کنیم و فروانی گسترش پیدا کنه… چقد باعث اشتغال زایی میشه چقدر در مسیر فکر کردن به حل همچین تضادی مسائل دیگه ای رو خود به خود حل میکنیم…

    آوردن مثال تا تقویت بشه این تفکر :

    یادمه وقتی خیلی بچه بودم توی استان ما ( استان گلستان ) سیل خیلی شدیدی اومده بود که تا سالها بعد اثراتش رو میشد دید…حتی نوار ویدئو فیلم های حادثه بین مردم دست به دست میشد…خب این مساله باعث شد که جاده های جنگل گلستان عریض تر بشه تا آسیبات جانی حداقل بشه…کلی درخت جدید کاشته شد تونل ها تغییر شکل دادن…حتما کلی وضعیت امدادرسانی بهتر شده و کلی پایگاه امدادی توی همچین منطقه ای قرار گرفته…

    عید چند سال قبل وقتی من گرگان بودم که فکر میکنم این فایل هم مربوط به همون دورانه… بارندگی شدید تو ایام عید باعث اومدن سیل سمتای کردکوی شد… که فاصله خیلی زیادی هم با خود گرگان نداره…هرکسی که گرگان رفته میدونه که این شهر اصلا داخل گودیه ولی چون ازقدیم این مساله توی گلستان تکرار میشد توی اون ایام هیچ آسیب جدی به خود گرگان وارد نشد…چون طی سالها کلی تغییرات توی اون شهر ایجاد شده بود…مثل پله ای ساختن خونه ها توی مناطق پرشیب ، عریض شدن و گود شدن تمام جوی های آب، کانال های عمیق چند متری که از بیشتر قسمت های شهر رد میشد و آب رو انتقال میداد به تالاب های خارج ازشهر ، پل های روگذر در ورودی و خروجی شهر و…

    همه ی این تغییرات درس هایی بود که با برخورد با تضاد های قبلی گرفته شده بود

    بماند که چقدر باعث برکت و خیر بیشتر شد…حاصلخیزی خاک ، تغییر بافت فرسوده شهر با بافت به روز تر و ساختمون های زیباتر و مقاوم تر

    -نگاه اشتباه به خداوند و درک نکردن سیستمی بودن خداوند

    من خودم نمیتونم بگم توی این مساله خوبم اصلا یکی از مشکلاتی که من باهاش برخورد میکنم اینه که هر بار خدارو سیستمی میبینم که به درخواست های من پاسخ میده به شدت احساس قدرت میکنم اما سخته برام ارتباطش رو همزمان با توحید درک کنم چون هنوز توی ذهنم خدا رو مثل یه ادم میبینم که بااینکه قدرت رو دست من داده اما انگار باید چابلوسی خدارو بکنم تا هوامو داشته باشه… این افکار از این ذهنیت میاد که خدا مثل یه انسانه … یعنی خصوصیات انسانی مثل قضاوت داره یا اینکه کارهای خوبشو می شماره یا اینکه یه ادم مهربونه که صلاح منو میخواد که اجابتم نمیکنه سخته برای خودمم که درک کنم که خداوند سیستمیه که طبق قانونی که وضع کرده عمل میکنه و هیچ استثنایی هم نداره

    مثل یه فرمول

    شکل گرفتن خواسته ( که اساسا با برخورد با تضاد خودش شکل میگیره) + باورهای هم جهت با خواسته ( که احساس خوب مثل امکان پذیر بودن خواسته رو در دلم ایجاد کنه) = شکل گرفتن خداوند به شکل خواسته

    این قانون مثل این فرموله

    2+2= باید بشود 4 بدون هیچ قضاوتی بدون هیچ احساسی این اساس و اصل این معادله است

    آیات زیادی از قران بمن کمک میکنه که این اصل رو بهتر بتونم درک کنم

    مثل وقتی خداوند در مورد حضرت یونس میگه که اگه یونس به اشتباه خودش پی نمیبرد و از خدا هدایت نمیخواست هرگز از شکم ماهی بیرون نمیومد

    یعنی بیرون اومدن حضرت یونس از شکم ماهی به خود حضرت یونس بستگی داشته نه پیامبر بودنش و رئوف بودن خداوند نسبت به پیامبرش

    اینو از جایی میفهمم که خدا میگه اگه یونس احساس پشیمانی نمیکرد و به ارامش با خودش نمیرسید هرگز از شکم ماهی بیرون نمیومد یعنی این امکان وجود داشته یعنی این خود ماهستیم که نتیجه رو بوجود میاریم خود ما تعیین کننده ای ایم که چه نتیجه ای بگیریم

    کلی من برای خودم از این مفهوم مثال دارم ولی یاداوری این مثال ها باعث میشه در هر لحظه با این دیدگاه به جهان نگاه کنم تابتونم بهش عمل هم بکنم

    در مورد بخشی که استاد گفتن که کلی ها پیام گذاشتن که خدایا بسمونه میدونیم ما ادمهای خوبی نیستیم شکر گذار نیسیم

    یاد مثالهای قران افتادم انگار ما هیچ فرقی با اون زمان نکردیم در مورد نگرش نسبت به خداوند با اینکه تو کلی چیز به قول خودمون روشن فکر شدیم

    فکر میکنیم ما قومی هستیم که خدا داره عذابمون میده در صورتیکه خدا تو قرآن هم اول داستان اون قوم رو تعریف میکنه و میگه که اون قوم به واسطه فلان کارهاشون خودشون به خودشون ستم کردن این سیل میشه مثل داستان نوح و قومش هیچ فرقی نمیکنه انگار فقط تاریخ اتفاقش فرق کرده اما نتیجه گیری تفاوتی پیدانکرده یه سیل یکسان میاد یه عده ای غرق میشن یه عده ای اینو عذابی میدونن از سمت خدا و یه عده ای سوار کشتی میشن

    این درکش برای خود منم سخته چون ریشه داره تو وجودم

    ازقدیم خدارو مثل یه فرمانروایی میدیدیم که اگه ازمون راضی نباشه بهمون فشار میاره

    من باید درک کنم که خداوند پدر کشتگی نداره بامن و عاشق چشم و ابرو منم نیس

    خداوند یه سیستمه یه جریانه” به قول خودش که میگه ای مردم اندرزی از سمت من برای شما امده برای ارامش دل های شما ،به فضل خداوند خوشحال باشید که این از هرانچه جمع اوری کرده اید بهتر است و این است رستگاری بزرگ و به یاد داشته باشید اولیای خدا نه ترسی دارن و نه غمی و افرادی که ایمان بیارن به این حرف خدا هم در دنیا و هم دراخرت رستگار میشن و” خداوند هرگز خلف وعده نمیکنه ( این اصل داره حقیقت رو میگه و اگه به این حرف ها عمل کنی سرت کلاه نمیره)”

    اگه من بتونم طبق نصیحتی که خودش کرده با این سیستم هم مدار میشم و اجازه میدم خودش قایقمو هدایت کنه

    مثل جریان رود خونه ای میمونه که من با قایق توی اون رودخونه بزرگم.اگه قایقم هم جهت باشه با اون رودخونه نیازی نیست که من پارو بزنم اصلا رودخونه میشه دوست من میشه در جهت خواسته های من اگه قایقم خلاف جهت رودخونه باشه رودخونه داره مسیر خودشو میره بامن دشمنی نداره این خودمم که با لجبازی کردن و پارو زدن الکی دارم به خودم وقایقم فشار میارم

    خداوند هدایتم کنه و خودش ظرف روحمو ظرف پذیرش و عملم رو اونقدر بزرگ کنه که بتونم هر تضادی رو موهبتی بدونم و دنبال نکته مثبت و الهییش بگردم تا مثل یه میانبر کلی بتونه تومسیرزندگیم وخواسته هام منو جلو بندازه

    خداوند هدایتم کنه وبه قول دعایی از خود قران:

    خداوندا وقتی مارو به نعمت هدایت واصل فرمودی ما رو ثابت قدم کن

    -مسئولیت تمام زندگی هرکس باخودشه ، مسئول تغییر زندگیم مسئول پیشرفت کردنم خودمم ، نباید از هیچکس توقع داشته باشم نه دولت نه دوست نه ادمها نه خانواده و نه حتی خداوند

    _ اولین قدمی که هر ادم موفقی برمیداره پذیرفتن مسئولیت تمام زندگی خودشه

    _ هرموقع که توقع داری از هرکسی یا چیزی در مسیر غلط هستی

    چه جمله طلایی

    -بی مسئولاته ترین و تنبل ترین و آسونترین تفکر اینه که مسئولیت زندگی خودم رو نپذیرم و ازدیگران توقع داشته باشم…اینکه غر بزنم …این کار ادمهای ترسو و بزدله که یه جا بشینن و تقصیر رو بندازن گردن دیگران و شرایط … این کاره آسونه کاریه که همه میخوان از این واقعیت که خودشون مسول زندگی خودشون هستن فرار کنن و توی حاشیه امنشون بمونن حاشیه امنی که جلوی ورود میلیون ها دلار ثروت رو میگیره جلوی خوشبختی رو میگیره جلوی رستگاری بزرگی که خداوند میگه رو میگیره هم در این دنیا بدبخت زندگی میکنیم هم تا به ابد در اخرت

    -تمام آدم هایی که میگن فلان کس یا فلان شرایط اجازه نداد یا باعث شد من اینجوری بشم بلااستثنا آدم بدبختی هستن و به هیچ جایی توزندگیشون نمیرسن

    (این جملات مثل اهرم رنج ان برای من و خیلی درد دارن اینجوری برای خودم مینویسمشون تا مثل یه آلارم باشن تو وجودم)

    -کسی که بندگی خدارو بکنه ومسولیت زندگی خودش رو بپذیره و به خدا توکل کنه خدا همه کار براش میکنه

    -وقتی ازمون بخوان بدون در نظر گرفتن محدودیتی برای کارمندی شرکتی رو انتخاب کنیم ما بدون شک قدرتمندترین شرکت رو انتخاب میکنیم که خیالمون راحت باشه ، اما چطوره که برای همه امور زندگیمون تنها قدرت حاکم برجهان خدایی که فرمانروای عالمه اصلا خود ما و این جهان رو خلق کرده رو انتخاب نمیکنیم ، حاضریم بنده یه شرکت قدرتمند باشیم ولی حاضر نیستیم بنده تنها قدرت این جهان باشیم…؟

    چون قدرتش رو درک نکردم …درواقع قدرتش رو بارها درک کردم ولی برای خودم یاداوری نمیکنم تا به یادبیارم خدایی که تا اینجا منو رسونده به بهترین جاها هم میتونه برسونه…فقط از خدا به عنوان کد تقلب استفاده میکنم انگار هرجا که دیگه کاری از کسی برنمیاد بهش توکل میکنم…درصورتیکه میتونم کل زندگیم رو دوش خدا باشم…خدایی که اتش رو برای ابراهیم گلستان میکنه وقتی همه مردم برخلافشن…خدایی که سلیمان اراده کنه همه رو به خدمتش در میاره،خدایی که به زکریا یه جمله طلایی میگه : خواسته تو برای بچه دار شدن که چیزی نیس “چنین خواهد شد همانطور که ما خود تورا از هیچ خلق کردیم”

    خدایی که میتونه از هیچ ماروخلق کنه کاری براش نداره اجابت ما…چون باور نکردم قدرت خدا رو

    -اگه رو ادم هایی که بهت اعتبار دادن حساب کنی همون ها به چشم بر هم زدنی میارنت پایین، اما اگه رو خدا حساب کنی اگه همه مردم بخوان بکشنت پایین نمیتونن این کارو بکنن

    _ روی درون خودت کارکن خدا خودش چیزای بیرون رو درست میکنه، برای اینه که نباید نگران چیزای بیرون از خودتون باشید

    این از رد پای من از گام اول

    خانم شایسته عزیز و استاد بزرگوار سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمد امین رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1191 روز

    سلام به خانم منصوره عزیز

    سپاسگذارم از شما برای توجه زیباتون و کامنتی که گذاشتید…

    این کامنت و جمله ای که منشن کردید هم هدایتی بود و سپاسگذارم که با حسن توجهتون به من هم تلنگری دوباره زدید

    من قبل از نت برداری این گام ها می‌نویسم و از صمیم قلب ابراز تسلیم بودن میکنم و میگم خدایا از هر مسأله ای که دارم رها میشم در این لحظه و تسلیم این فایل و هدایت تو میشم…

    نتیجه این تسلیم هم پاسخ خداوندی که هرگز خلف وعده نمیکنه رو به همراه داره

    فکر میکنم دو یا شایدم سه روز بعد که در حال کارکردن روی گام های بعدی این دوره ارزشمند بودم ، وقتی داشتم می‌نوشتم و احساسم خوب شده بود وقتی واقعا رها بودم از نتیجه و فقط اصل رو در کارکردن روی خودم میدم…عزیزی بمن پیام دادن و خودشون رو معرفی کردن و درخواست همکاری دادن و با پایین ترین کارمزد ممکن حتی پایین تراز شرکت های واسط کانال رو به یه حساب وصل کردن و کمتر از یک روز هم کل کارها انجام شد

    الان به فضل الله حدود دوهفته ای هست که درامد کانال تکاملی داره رشد می‌کنه و خدا می‌دونه که چقدر شکرگذار این نعمتش هستم

    کامنت شما تلنگری بود برای من برای تعهد بیشتر بی نهایت سپاسگذارم از شما

    در تایید و تحسین فرمایش شما واقعا باید سعی کرد که همیشه تسلیم بود تا آسان بشیم برای آسانی ها

    در دنیا و آخرت جایگاه تون بهشت باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: