سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
- قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
- تفاوت ذهن فقیر و ذهن مولد؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع؛
- فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
- توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
- هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛
- هز زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛
- تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است؛
- واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛
- وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛
- “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است؛
- مفهوم عملی ایاک نعبد و ایاک نستعین؛
- تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم؛
- خاصیت ایده های الهامی؛
منابع کاملتر درباره درک این آگاهی ها:
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی195MB42 دقیقه
- فایل صوتی live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی39MB42 دقیقه
درود و تشکر بابت آموزهاتون استاد عزیزم
استاد با کلیات صحبت هاتون کاملا موافقم اما در مورد بلایا یک سوال داشتم طبق فرموده خودتون گفتید در امریکا بچه از 18 سالگی روی پای خودشه درست اما اگر همون بچه خدای نکرده به درد یا مریضی دچار بشه بازهم پدر ومادر وظیفه ایی نداره؟ ویا نیاز به حمایت نداره ؟ نبایدداز پدر و مادر متوقع باشه؟ یا اگر پدر و مادر نداشته باشه ،نباید از دولت متوقع باشه؟
چطور وبه چه شکل مسئولیت شرایطش را بپذیره و چکاری میتونه انجام بده .؟
در مورد بلایا هم یک اتفاق که ناگهانیکه مردم اون منطقه واقعا نیاز به حمایت و کمک های ویژه ایی دارند .
شاید واقعا نمیدونم من متوجه نیستم.
ولی ممکنه تحقیق کنیدو بگید وظایف یک دولت در مقابل ملت در شرایط بسیار سخت چیه؟
حتی اگر فردی سیاسی نباشید یک فرد اجتماعی که هستید حالا چه در امریکا ویا درهر جای دنیا
نمیدونم درست میگم یا خیر ولی بلاخره در شرایط سخت خصوصا لحضات وروزها و حتی هفته ها تا کمک های مردمی برای پشتیبانی و حمایت از مصیبت زدگان ، نباید دولت وسیله راحتی مردم را فراهم کنه .؟ همون موقع که نمیتونن برن سراغ بیمه . یا باید خودشون را مداوا کنن یا خانواده و اقوامشون اگر جسدی مونده باشه به خاک بسپارند . تازه بعد از گذشت هفته ها یک انسان به تنهایی چطور میتونه یک زندگی را دوباره بسازه؟کسی که به همراه خانواده بی خانمان شده باشه و یک کارمند ساده هست ، کار شدنی هست . ؟ چطور مسئولیت واقعه ایی که طبیعی هست را بپذیره .
من به همراه خانواده در جنگ تحمیلی آواره شدیم با اینکه پدرم شرکت نفتی بود و مادرم مدیر مدرسه دیگه نتونستیم مثل قبل زندگی کنیم . خونه و ملکمون با خاک یکسان شد میدونید چند سال زحمات پدر و مادرم به هدر رفت ؟ مادر بزرگم از غصه دق کرد .یک آدمی باسن 70 سال با یک حقوق بازنشستگی که خونه ش با تمام لوازمش به زیر آوار رفت .چکار میتونست انجام بده ؟ 8 سال دربه در بود. دراین شرایط نباید دولت و مسئولین کمک کنند .یا اسیران و جانبازانی که میشناسم همسرش به خاطر مخارج زندگی محتاج کمک هست . نباید دولت کمک کنه .
طبق گفته های شما نظر من صد در صد اشتباه هست . شاید هم من بد متوجه شده باشم .
یا زمانیکه یک دختر 13 ساله را به زور به ازدواج در می آورند چطور میتونه مسئولیت واقعیتی که براش رخ داده را بپذیره . و خیلی از اتفاقات دیگه ای که اختیارش بدست افراد نیست .
شما درمورد 15 سالگی و شرایطی که داشتید ، صحبت گردید .و اینکه گفتید میتونستید بگید مقصر پدرتون بوده ولی مسئولیتش را خودتون پذیرفتید . سن 15 سالگی سن بلوغ و حساسی هست و یک پسر بچه نیازهایی داره .نمیدونم چقدر فشار به شما تحمیل شد که اقدام به فرار کردید ولی در مورد مسئولیت پذیریتون در اون شرایط و طرز فکرتون و منطقی که در موردش پذیرفتید که باعث شد مسئولیت پذیر بشید .
لطفا در این مورد هم راهنمایی بفرماییدو بیشتر صحبت کنید .من این فایل را 3 بار گوش دادم .در مدت 3 روز ، بازهم گوش میدم ولی هر 3 بار این سوالات برام پیش میومد .
با تشکر از توجهتون