live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی

سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:

  • قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
  • تفاوت ذهن فقیر و ذهن مولد؛
  • توانایی تشخیص اصل از فرع؛
  • فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
  • توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
  • هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛
  • هز زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛
  • تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است؛
  • واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛
  • وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛
  • “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است؛
  • مفهوم عملی ایاک نعبد و ایاک نستعین؛
  • تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم؛
  • خاصیت ایده های الهامی؛

منابع کاملتر درباره درک این آگاهی ها:

 دوره 12 قدم


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    195MB
    42 دقیقه
  • فایل صوتی live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    39MB
    42 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سارا رضایی» در این صفحه: 2
  1. -
    سارا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 356 روز

    سلام به استاد و‌مریم عزیزم و دوستان عزیزم در این دوره

    با گوش دادن این فایل از استاد و یادداشت برداری که کردم خواستم در این مورد منم تجربیاتم بنویسم

    این فایل دقیقا منو یاد زمانی انداخت که من واقعا هیچی درکی در مورد قوانین و حتی خدا و‌من چی هستیم نداشتم ولی تضادهایی ک وارد زندگیم میشد فشارهایی ک واقعا زجر اور بود باعث شد سوال چرا ؟؟؟؟ در وجودم شکل بگیره سوال چرا خدا مگه منو نمبینه چرا انقدر سختی چرا این همه فرق بین ادمها خلاصه طوری شد که از تموم وجودم درخواست کردم خدایا خودتو بمن نشون بده بزار درک کنم و واقعا جوابشو گرفتم یادمه اولین فایلی ک گوش دادم کشف قوانین جهان هستی بود که خواهرم برام فرستاد

    و در همین حین من کلی باور مخرب داشتم

    فکر میکردم خدا مثل یه ادم قوی هس که اگه عشقش بکشه و ببینه بندش با گریه و زاری چیزی بخاد و شاید دلش بسوزه کمکش کنه یادمه همیشه ترسی تو وجودم از خدا بود چیزی از بچگی به ما گفته بودن مدرسه خانواده اطرافیان و… فک میکردم شاید خیلی بنده بدی هستم ک کارایی ک خدا میخاد مثل نماز و روزه و … انجام ندادم خدا کاری برام نمیکنه یا داره عذابم میده چقدر ترس چقدر حس پوچی و اتفاقا در مورد همین فایل همون زمان با سیل و زلزله اینا میگفتم فساد زیاد شده خدا داره عذاب میفرسته

    ولی با همون شروع گوش دادن فایلها قلبم پذیرفت نه خیلی جدی ولی اروم تر شدم البته برداشتهای اشتباهی زیادی داشتم اول مسیرم ولی انگار ندای خدا درونم منو بیشتر تشویق میکرد و‌انگیزه میداد ادامه بدم و البته که تو زندگیم تغییرات رو میدیدم حالم بهتر بود ولی هنوز درک درست از خدا نداشتم ولی شروع کارم با شکرگزاری داشته هام بود هر چی بیشتر ارامش میگرفتم انگار حرفای استاد بیشتر درک میکردم البته که درک از خداوند و قوانینش برای منم چند سال طول کشید که به درک الانم برسم ولی همه چیز در وقت مناسبش بود درست با تضادهایی ک بر میخوردم و بعضی جاها کم میاوردم باز خدای درونم کمکم میکرد ادامه بدم پیگیر بشم و این همون تکامل من بود …خب من چون فرزند اخرم و همیشه همه چیز برام تقریبا نسبت به خواهر و برادرم راحت تر فراهم میشد من توقع داشتم از تک تک شون کارایی ک میخاستم برام انجام بدن توقع داشتم از مادرم و‌پدرم تا اینکه ازدواج کردم توقع من باز چند برابر شد از همسرم توقع ی زندگی توی رفاه ولی چیزی ازین همه توقع نصیب شد ضربه سنگین بخودم بود هیچ چیزی اونطور میخاستم تو زندگی مشترکم پیش نمیرفت هر روز مشکل دعوا کم کم افسردگی و در اخر تسلیم شدم از خدا خواستم کمکم کنه ولی اولین چیزی که کمکم کرد حالم بهتر بشه این بود توقع رو کنار بزارم خودمو ببخشم خودمو دوست داشته باشم و دوره اعتماد بنفس واقعا تو زندگیم معجزه بود بعد تسلیم خدا بودن به دست بسته اش اعتماد کردن وای حرفای استاد چقدر تو اون روزا ب من کمک میکرد در خصوص کار پیدا کردن خیلی پیگیر کار پیدا کردن بودم گفتم من نمیدونم چطوری ولی روزی رسون من تویی حرف استاد باز چقدر خوب بود ایمانی که عمل به بار نیاورد حرف مفت هست پس ترس رو کنار گذاشتم قدم برداشتم رفتم یک مغازه لوازم ارایشی و گفتم من میخام کار کنم اینجا وتجربع ای ندارم صاحب مغازه گفت خب برای امتحان یه هفته کار کن بدون حقوق اگه خوب بودی ماهی یک میلیون میدم و میتونی از فردا بیای وای چقدر من خوشحال شده بودم فرداش اماده شدم و رفتم در مغازه ولی دیدم بستس ! یک ساعت گذشت من منتظر بودم و دیدم خبری نشد کمی نا امید شدم ولی توی دلم گفتم عیب نداره خدا خودت کمکم کنه و توی بازار قدم زدم دقیقا چشمم خورد چند متر اونورتر و دیدم روی شیشه مغازه نوشته نیازمند فروشنده !!!منم سریع رفتم داخلش و با صاحب مغازه حرف زدم و اتفاقا قبول کرد منم کارکنم از همون لحظه با حقوق یک میلیون وپونصد تو دلم گفتم خدایا دمتگرم چقدر مهربونی خیلی ذوق کردم و خوشحال بودم بعد چند روز کار تو مغازه فهمیدم این کار واقعا حوصله سر بر بود و همین هیچ تایم استراحت درستی نداشتم اخر هفته ها باید مغازه میرفتم شبها حتی تا یازده شب میشد وایمیستادم تو مغازه و این شد تضاد خلاصه ماجرایی شد که من اون کارو رها کردم باز دلسرد میشدم ولی خدا همیشه میگفت میشه میشه اعتماد کن .که یکی از دوستام گفت کارگاه خیاطی هست اونجا برو زمان کاریش مشخصه اخر هفته ها تعطیلی داره و شاید اونطوری بخای باشه منم رفتم اونجا صحبت کردم و در مورد حقوق ب من گفت ماهی 2 میلیون پونصد اینجا بود که گفتم خدایاشکرت من قدم برداشتم ب تو اعتماد کردم ببین چه نکردی برام خلاصه محیط کاریش عالی کلی دوست پیدا کردم حالا من فایل ها روگوش میدادم تمریناتو انجام میدادم و هی حس خوبمن بیشتر میشد دیگه طوری شده بود هی باخودم حرف میزدم هی تحسین میکردم کلا کنترل ذهنم دستم بود من به ماه نکشید مسئول بخش بسته بندی اون کارگاه شدم چقدر انرژی من عالی شده بود چقدر حس خوب تجربه کردم صبحها ک بیدار میشدم برم سمت کار میگفتم خدایا امروز بتو میسپارم تو برام زیبا بساز اسان بساز بر من اسانی ها رو و چقدر همه چی خوب پیش میرفت حتی همون زمان من ویزای مهاجرتم اومد همون خواسته ای چهار سال منتظرش بودم هی نق میزدم چرا نمیشه چون رها کردم و تسلیم خدا بودم شد .

    واقعا لطف خدا همیشه با من بود ولی من سد راه خودم بودم من مشرک بودم ولی خدا همواره رحمتش رو برای بنده هاش میفرسته بخایم حتما کمکمون میکنه اگاه بشیم بیدار بشیم و از زندگی از لحظه لحظه اش لذت ببریم . فقط تمرین استمرار میتونه و اینکه در گیر نشخوار های ذهنی نشیم از یاد نبریم این همه لطف خدا رو … خدایا شکرت الانم تضادهایی هست تو زندگیم و کلی بهم ریختگی ذهنی ک مریم جان عزیز چقدر خوب گفتن که باید ذهنمون هم خونه تکونی بکنیم این همه لطف و عشق خدا رو فراموش نکنیم ایمانمون رو‌حفظ کنیم

    بازم خدارو شکر میکنم اینجام حال دلم عالیه از کامنت دوستان لذت میبرم و خودمم وقتی مینویسم ب یاد میارم واقعا از ته دلم خوشحال میشم

    ممنونم بابت این دوره ایشالله خداوند یاریم کنه ثابت قدم بمونم و کلی اتفاقات قشنگ رقم بزنم برای خودم و‌باز تعریفشون کنم و‌ذوق کنم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سارا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 356 روز

    سلام به استاد و‌مریم عزیزم

    خدارو بابت هدایت ب سوی این فایل و این پروژه شکر میکنم که منم جزو این گروه باشم و اولین کامنت مو در اولین قدم این مسیر بنویسم

    واقعا لطف خدا ب من بود امروز بهم الهام بشه وارد سایت بشم و این دوره ببینم گرچه مدتهاست میخام ذهنمو ارام کنم از خداوند در خواست کردم منو در مسیر درست مسیر کسانی بهشون نعمت و‌عزت قرار داده هدایت کنه فایلای دوره کشف قوانین شیوه حل مسائل زندگی و احساس لیاقت رو هراز گاهی گوش میدادم ولی چون من باخواهرم پروفایل مشترک داشتم الهام شد ک منم جداگانه وارد سایت شم و از فایلاهای رایگان استفاده کنم تکامل رو طی کنم مدارمو در هر زمینه بالا ببرم خداوند هدایتم میکنه که فایل ها خودم بخرم و با تعهد بیشتر قدم بردارم و ازین سردرگمی ک بیشتر اوقات سراغم میاد و اصل رو یادم میره دور بشم و این شد صبح کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم از استاد عزیز رو میخوندم و ناخوداگاه اتفاقات چند سال اخیر از زمانی که با فایل های استاد اشنا شدم که اینم درخواست من از خدا بود ک بهتر بشناسم خدا را و اصل وجود خودمو بفهم دلیل خلقتمو و ارام ارام با تکامل پیش اومدم و تبدیل ب سارای الان شدم بیاد بیارم هر بار روی باور و‌ذهنم کار میکردم شرایط عالی بود هربار تسلیم خدا بودم درهای بسته باز میشدن از خروجم از یک رابطه سمی بعد مهاجرتم و چالش های اون و جالبه همیشه فایل درست در زمان مناسب رو میشنیدم در مورد تسلیم بودن حضرت موسی در برابر خدا و هزاران باری که در مواقع سخت خداوند مرا ب ارامش درونی دعوت میکرد قدرت مطلق خداست با یاد او دلها ارام میگیرد ولی تمرین و تمرکز نباشه خیلی سریع فراموش میشه ادم درگیر نشخوارهای ذهنی میشی باز تقلا میکنم اون حس خوبمو ب دست بیارم به قول استاد یو یو وار کمی پیشرفت و‌باز پس رفت نمیدونم شاید بخاطر اینه من تعهد واضحی با خودم نبستم ولی الان خوشحالم اینجام توی پروفایل شخصی خودم و چقدر خوشحالم با این فایل رو برو شدم این نشونس این لطف خداست جواب درخواستمه که میگه میتونی میشه مگر اینکه خودت نخای اشک تو‌چشمام جمع شده فایل اول واقعا تکان دهنده بود یاد اوری خیلی چیز ها این که از خودم فقط باید توقع داشته باشم که بهتر از قبلم باشم روی خدای خودم حساب کنم خدایی همواره حامی و‌نگهبان و‌هدایتگر منه نقطه قدرت منه .

    تعهد میدم این دوره یک ماهه رو خوب انجام بدم و کامنت بنویسم بخونم و باحس خوب و‌تمرکز پیش برم‌ توکل بخدای مهربان

    ممنونم از شما ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: