https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1536نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
مسئولیت پذیری میشه توی جزئیات زندگیمون ببینیم مثلا من امروز صبح در حال صبحونه خوردن بودم که پدرم از بیرون آمد و میخواست صبحانه بخوره به من گفت تخم مرغ میخوای؟ من گفتم نه و رفتو شروع کردم برای خودش درست کردن همون لحظه ها بود که ذهنم شروع به صحبت کردن کرد
+عه شعله رو چرا اینقدر بلند کرده بش بگو کمش کنه
+عه چرا اینجوری جلوی گاز وایستاده شبیه اونایی که بلد نیستن بش بگو
و..
همونجا به خودم گفتم به من چه چرا میخوای بش بگی چیکار کنه بذار خودش یاد بگیره تخم مرغ درست کردنو این یعنی تو میخوای مسئولیت کار دیگران به عهده بگیری در حالی که اصلا و ابدا لزووومی نداره و به دردی هم نمیخوره کمکی هم بش نکردی همونجا بود که با خودم گفتم تو نمیدونستی امروز چه گامی رو نگاه کنی دوباره شاید بهتره بری سراغ گام اول
شبیه این رفتارو مادرم همیشه باهامون داشت مثلا میخواستم یه غذایی برای خودم درست کنم از اولش که من قابلمه یا ماهی تابه رو میذاشتم روی گاز شروع میکرد اینو اینجوری بذار فلان اتفاق میفته اونو اینجوری بذار بهتره و… که بارها شده بهش گفتم ول میکنی میخوای یه غذایی برای خودم درست کنم اصلا غلط.
ناراحتم میشد و با خودش میگفت من میخوام نکات مهم بهتون بگم و کلی حرف
این جوریه که ما آدمها چون خودمون درک نکردیم که مسئول زندگی خودمون هستیم و مسئول زندگی هیچ نیستیم با ادمها به اسم کمک یاد میدیم از پذیرش مسئولیت زندگی خودشون فرار کنند به این شکل طرف بزرگ میشه ازدواج میکنه بچه دار میشه بچش بزرگ میشه هنوز دیگران مسئول میبینه انتظار داره توی مسائل زندگی اونا بیان حلش کنن راه بدن و…
خیلی خوبه که بتونم مسئولیت پذیری توی زندگی و رفتارم نهادینه کنم و این رفتار این باور رو توی جزئیات زندگیم ببینم
چطور عمل میکنم چقدر باور کردم که من مسئولم و رفتارم چطوریه وقتی ادمهایی که مسئولیت پذیر نیستند به سمتم میان آیا با بد اخلاقی ردشون میکنم که این اشتباه خودم اینو بارها انجام دادم یا به خواسته هاشون بله میگم و میترسم ناراحت بشن بد بشن باهام تحت فشار قرار بگیرم یا…
یا سومیش که جواب هست با نه خوشگل و سکوت به کار خودم ادامه میدم توجهم برمیدارم و هدایت میخوام از خدا
خداروشکر میکنم بخاطر این فایل ارزشمند
خدایا ازت میخوام که شرک از وجودم پاک کنی و جز نام تو به هیچ نامی فکر نکنم و با تو به بالاترین ها برسم.
سلامی گرم به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیزم
استاد نمیدونم کامنتها رو میخونید هنوز یا نه چون من خیلی وقت هست که توی سایت کامنت نذاشتم و سر نزدم فقط یادمه این اخیر که مخصوصا درگیر سوالات ذهنم بودم در مورد علاقم به قسمت راهکار برای مسائل زندگی در عقل کل و متنی که در مورد باور لیاقت بود سرزدم و تا قبلش خیلی خبری از شما و فایلتون نداشتم هرچند توی این مسیر توی ذهنم هر بار که یاد مطلب و اگاهیی می فتادم از زبان شما برای خودم نقل میکردم اما واقعیتش خیلی وقت بود که از فضای سایت دور شده بودم و هیچ ارتباطی نمیگرفتم با شما و سایت
من توی مسیر علایقم دارم قدم برمیدارم و این چند روز دو تا فایل از شما توی گوشیم که در مورد توحید و حضرت ابراهیم و سر بریدن حضرت اسماعیل و همینطور تسلیم شدن در مقابل خدا و سپردن خودم به خودش بهش برخوردم، باید بگم چند باری هفته های گذشته بهشون برخورد کرده بودم اما این بار جدی تر گرفتمشون چون از دو شب پیش به خودم نهیب زدم که باید قدم بردارم و شب قبل یه تصمیم مهم برای علاقم که هدفم هست گرفتم
خلاصه بگم که دیشب بعد از اون تصمیم که کلی ترسها داشت برام توی حیاط داشتم به خودم میگفتم از فردا باید صبح زودتر بلند شم و چیزهای خوب گوش بدم اهنگ های خوب گوش بدم یا ترجیحا صبح میتونم کتاب بخونم
بعد از اون اومدم سراغ گوشیم و از روی پیام های سیو شده از کانال شما هدایت شدم به سمت سایت و متوجه شدم خانم شایسته این سفر و جریان خالص رو به صورت رایگان با ما به اشتراک گذاشته امروز روز یازدهم هست ولی من روز اولم هست و دیشب بعد از گوش دادن به فایل صوتی خانه تکانی گام به گام تصمیم گرفتم امروز صبح فایل اول گوش بدم
استاد راستی دارم کتاب کیمیاگر میخونم این کتاب توی یکی از همون فایلهای سیو شدم از شما شنیدم که اتفاقا فایل قدیمی هم هست
در مورد این فایل، قبلا بارها گوشش دادم ولی خب من اینجا با یه آمادگی دیگه هستم و قطعا چیزهای جدیدتر و قوی تری قراره یاد بگیرم از این فایل و بقیه فایل ها
جمله طلایی :اگر داری مثل بقیه فکر و عمل میکنی پس مثل بقیه نتیجه میگیری
استاد و مریم جان شایسته
در مورد این جمله بگم، دیشب تصمیم جدید که گرفتم به خودم گفتم مریم تو این همه با مادرت و پدرت بحث کردی و حرفهاشون نهی کردی که درست نیست و حالا وقت عمل به حرفهای خودت هست اگر غیر از این بخوای عمل کنی بدون حرفهای تو فقط مقاومت کردن در مقابل ترسهایی هست که اونا هر بار زبون میارن و تو با جنگیدن و مقاومت کردن در مقابل ترسها نمیتونی به جایی برسی اگر این کار نکنی دقیقا شبیه پدر و مادرت فکر میکنی و به قول استاد مثل اونا نتیجه میگیری
اگر بهش عمل نکنم یعنی هیچ فرقی با خانوادم و نتایجی که دارن میگیرن ندارم و منم هم فرکانس و هم انرژی با اونها میمونم بخاطر اینکه با هر فکر و اندیشه و عقایدی بیشتر زمانت بگذرونی احتمال بسیار زیاد اون بر تو اثر خواهد کرد و تو بدون اینکه خودت بفهمی شبیه اونها میشی حتی اگر اینو قبول نداشته باشی هم باز جهان تورو شبیه اونا میکنه چون انرژی تو در همین اندازه و کیفیت هست
منم مثل خانم شایسته عزیز این اخیر خیییلی درخواست تغییر مدار داشتم مدام بهش فکر میکردم و اذیت بودم چون تلاش میکردم وقت میذاشتم اما کیفیت آدمهای زندگیم اونجوری نبود که میخواست و دنیا خواسته هام محقق نمیکرد و انتظاراتم برآورده نمیشد چون اینم از هست که افرادی که توی مدار شون بودم قدرت دیدن خیلی چیزها و ارزشها رو نداشتن چه در من چه در زندگی خودشون پس این شد که از هفته قبل تصمیم گرفتم برای مدت نامعلوم از خیلی جمعها چه در فضای مجازی چه حقیقی فاصله بگیرم و با خداحافظی یا بدون خداحافظی ترک کردم
مثل پارکی که 50 روز هر شب اونجا میدویدم اما اونقدر آدمهای اون پارک حسود بودن و توانایی دیدن قدرت و اراده من نداشتن بارها منو بخاطر اندامم یا دویدنم مسخره میکردن به علاوه نگهبان اون پارک، پارک رو رها کرده بود و اصلا نمیگفت که بیان و چمن های بلند کوتاه کنن، علف های بیرون زده از جدول ها رو که گاهی فضای پیاده روی و دویدن رو اشغال میکرد هرس کنن ،حواسشون به گربه ناراحت و زخمی و گرسنه پارک نبود، چراغهای قسمت انتهایی پارک روشن نمیکردن چون گویا خسته بودن و هر بار من درخواستم میکردم برای این کار و…
این یکی از جاهایی بود که باهاش خداحافظی کردم و اونو برای شما و دوستان سایت تعریف کردم
فکر کنم همین جمله طلایی استاد برای من تا اینجا کافی بود که بهش فکر کنم
در مورد تصمیم دیشبم بگم که آخر هفته باید برای رسیدن به هدفم به یه شهر بزرگتر تنهایی سفر کنم.
خانم شایسته عزیز ممنونم از شما بخاطر این که این مسیر را شروع کردید قدم اول برداشتم و میخوام ادامه بدم تا صدای نگرانی ها و استرس ها زورشون توی ذهنم کمتر شه.
دنبال نشونه ای بودم امشب که خداوند چیزهایی رو بهم از طریق هزاران دستش بهم گفت
وقتی وقت نمیذاریم برای اینکه اهدافمون مشخص و واضح کنیم
یعنی برای اونا و آیندمون هرگز ارزش فائل نیستیم
یا اینکه
اصلا باور نداریم که بهشون میرسیم
نکته ی مهم تر
وقتی حرکت نمیکنیم به سمت اهدافمون باز هم از عدم ایمان میاد
یعنی واقعا ادمی که میخواد تغییر کنه حتی با وجود اینکه ممکنِ از مسیر خارج بشه ولی باید باز سعی کنه فرکانس ایمان بفرسته تا قوت بگیره تا نیرو بگیره که بتونه بقیه مسیر ادامه بده
وقتی حرکت نمیکنیم و بیکار هستیم یعنی هدف و خواسته هامون و آیندمون اونقدرا برامون جدی و خواستنی نیستند براشون ارزش قائل نیستیم که بها پرداخت کنیم
بها چیه ؟ همین ایمان و حرکت و توکلی که تزریق میکنیم توی مسیر
همین انرژی زمان هزینه ای که میذاریم
وقتی بیکار میشیم یعنی به جهان میگی من برای زندگیم ارزش قائل نیستم
بعدش جهان کاری که میکنه اینه که هر روزمون تا زمانی که حرکت نکردیم پر میکنه از اشغالایی که تمام وقت زمان و انرژیمون میگیره و اصلا کم کم یادمون میره که باید حرکتی کنیم
باید اهدافمون هر روز بیاد بیاریم ، باید بخوایم که حرکت کنیم
وقتی داشتم فایل های مصاحبه رو گوش میکردم ِقبلش این تصور داشتم که استاد خیلی perfect هست اون تونسته هیچ موقع به قوانین شک نداشته هیچ موقع نا امید نشه
که اینم از باور عدم لیاقت میاد ،
اینم از بت کردن ادمها
از خاص کردن ادمها توی ذهنمون میاد
از عدم ایمان میاد
ولی وقتی یکی از فایلهای مصاحبه استاد گوش میدادم
استاد نگفت من هرگز شکی توی ذهنم به وجود نمی اومد یا نا امید نمیشدم
این شکا و نا امیدی هاا میاد توی ذهن همه میاد
به قول استاد نمیشه صفر و یک به قضایا و خودمون نگاه کنیم
اتفاقا صفر و یک نگاه کردن بیشتر به همه ما ضربه میزنه
مهم اینه در کنار اون نا امیدیِ در کنار اون شک
یه حسی هست هرررچنددد!!!!¿¿¿¿ کوچک
که میگه: این قانون درستع و…
میدونید مثل چی میمونه
مثل الهامی که خداوند به پیامبران میکرد
در کنار الهام خداوند
نجوای شیطان هم میومد ، در کنار اطمینان خداوند ، شک و تردید های شیطان هم میاد
هر هم زمان توی برنامه جلومون هستن
ما هستیم که انتخاب میکنیم هر کدومو
این خیلی مهمههههه
حالاا چطوری بفهمیم که صدای خداوند کدومِ
احساس خوب داشتن به اون موضوع ملاک هست
حالا باید فایلهایی استاد هر روز توی گوشام پلی کنم ادامه بدم
استاد باورتون میشه
از صب ساعت نزدیک 7تا همین چند دقیقه پیش یه بند داشتم فایلهاا رو گوش میدادم
از فایلهااای مصاخبهههه
دیدم من کلی فایل هست که اصلا تا حالا دانلودشون نکردم
به نام خدا
سلام امروز گام اول رو دوباره مرور کردم
مسئولیت پذیری میشه توی جزئیات زندگیمون ببینیم مثلا من امروز صبح در حال صبحونه خوردن بودم که پدرم از بیرون آمد و میخواست صبحانه بخوره به من گفت تخم مرغ میخوای؟ من گفتم نه و رفتو شروع کردم برای خودش درست کردن همون لحظه ها بود که ذهنم شروع به صحبت کردن کرد
+عه شعله رو چرا اینقدر بلند کرده بش بگو کمش کنه
+عه چرا اینجوری جلوی گاز وایستاده شبیه اونایی که بلد نیستن بش بگو
و..
همونجا به خودم گفتم به من چه چرا میخوای بش بگی چیکار کنه بذار خودش یاد بگیره تخم مرغ درست کردنو این یعنی تو میخوای مسئولیت کار دیگران به عهده بگیری در حالی که اصلا و ابدا لزووومی نداره و به دردی هم نمیخوره کمکی هم بش نکردی همونجا بود که با خودم گفتم تو نمیدونستی امروز چه گامی رو نگاه کنی دوباره شاید بهتره بری سراغ گام اول
شبیه این رفتارو مادرم همیشه باهامون داشت مثلا میخواستم یه غذایی برای خودم درست کنم از اولش که من قابلمه یا ماهی تابه رو میذاشتم روی گاز شروع میکرد اینو اینجوری بذار فلان اتفاق میفته اونو اینجوری بذار بهتره و… که بارها شده بهش گفتم ول میکنی میخوای یه غذایی برای خودم درست کنم اصلا غلط.
ناراحتم میشد و با خودش میگفت من میخوام نکات مهم بهتون بگم و کلی حرف
این جوریه که ما آدمها چون خودمون درک نکردیم که مسئول زندگی خودمون هستیم و مسئول زندگی هیچ نیستیم با ادمها به اسم کمک یاد میدیم از پذیرش مسئولیت زندگی خودشون فرار کنند به این شکل طرف بزرگ میشه ازدواج میکنه بچه دار میشه بچش بزرگ میشه هنوز دیگران مسئول میبینه انتظار داره توی مسائل زندگی اونا بیان حلش کنن راه بدن و…
خیلی خوبه که بتونم مسئولیت پذیری توی زندگی و رفتارم نهادینه کنم و این رفتار این باور رو توی جزئیات زندگیم ببینم
چطور عمل میکنم چقدر باور کردم که من مسئولم و رفتارم چطوریه وقتی ادمهایی که مسئولیت پذیر نیستند به سمتم میان آیا با بد اخلاقی ردشون میکنم که این اشتباه خودم اینو بارها انجام دادم یا به خواسته هاشون بله میگم و میترسم ناراحت بشن بد بشن باهام تحت فشار قرار بگیرم یا…
یا سومیش که جواب هست با نه خوشگل و سکوت به کار خودم ادامه میدم توجهم برمیدارم و هدایت میخوام از خدا
خداروشکر میکنم بخاطر این فایل ارزشمند
خدایا ازت میخوام که شرک از وجودم پاک کنی و جز نام تو به هیچ نامی فکر نکنم و با تو به بالاترین ها برسم.
با ایمان
مریم درویشی
1403/8/2
سلامی گرم به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیزم
استاد نمیدونم کامنتها رو میخونید هنوز یا نه چون من خیلی وقت هست که توی سایت کامنت نذاشتم و سر نزدم فقط یادمه این اخیر که مخصوصا درگیر سوالات ذهنم بودم در مورد علاقم به قسمت راهکار برای مسائل زندگی در عقل کل و متنی که در مورد باور لیاقت بود سرزدم و تا قبلش خیلی خبری از شما و فایلتون نداشتم هرچند توی این مسیر توی ذهنم هر بار که یاد مطلب و اگاهیی می فتادم از زبان شما برای خودم نقل میکردم اما واقعیتش خیلی وقت بود که از فضای سایت دور شده بودم و هیچ ارتباطی نمیگرفتم با شما و سایت
من توی مسیر علایقم دارم قدم برمیدارم و این چند روز دو تا فایل از شما توی گوشیم که در مورد توحید و حضرت ابراهیم و سر بریدن حضرت اسماعیل و همینطور تسلیم شدن در مقابل خدا و سپردن خودم به خودش بهش برخوردم، باید بگم چند باری هفته های گذشته بهشون برخورد کرده بودم اما این بار جدی تر گرفتمشون چون از دو شب پیش به خودم نهیب زدم که باید قدم بردارم و شب قبل یه تصمیم مهم برای علاقم که هدفم هست گرفتم
خلاصه بگم که دیشب بعد از اون تصمیم که کلی ترسها داشت برام توی حیاط داشتم به خودم میگفتم از فردا باید صبح زودتر بلند شم و چیزهای خوب گوش بدم اهنگ های خوب گوش بدم یا ترجیحا صبح میتونم کتاب بخونم
بعد از اون اومدم سراغ گوشیم و از روی پیام های سیو شده از کانال شما هدایت شدم به سمت سایت و متوجه شدم خانم شایسته این سفر و جریان خالص رو به صورت رایگان با ما به اشتراک گذاشته امروز روز یازدهم هست ولی من روز اولم هست و دیشب بعد از گوش دادن به فایل صوتی خانه تکانی گام به گام تصمیم گرفتم امروز صبح فایل اول گوش بدم
استاد راستی دارم کتاب کیمیاگر میخونم این کتاب توی یکی از همون فایلهای سیو شدم از شما شنیدم که اتفاقا فایل قدیمی هم هست
در مورد این فایل، قبلا بارها گوشش دادم ولی خب من اینجا با یه آمادگی دیگه هستم و قطعا چیزهای جدیدتر و قوی تری قراره یاد بگیرم از این فایل و بقیه فایل ها
جمله طلایی :اگر داری مثل بقیه فکر و عمل میکنی پس مثل بقیه نتیجه میگیری
استاد و مریم جان شایسته
در مورد این جمله بگم، دیشب تصمیم جدید که گرفتم به خودم گفتم مریم تو این همه با مادرت و پدرت بحث کردی و حرفهاشون نهی کردی که درست نیست و حالا وقت عمل به حرفهای خودت هست اگر غیر از این بخوای عمل کنی بدون حرفهای تو فقط مقاومت کردن در مقابل ترسهایی هست که اونا هر بار زبون میارن و تو با جنگیدن و مقاومت کردن در مقابل ترسها نمیتونی به جایی برسی اگر این کار نکنی دقیقا شبیه پدر و مادرت فکر میکنی و به قول استاد مثل اونا نتیجه میگیری
اگر بهش عمل نکنم یعنی هیچ فرقی با خانوادم و نتایجی که دارن میگیرن ندارم و منم هم فرکانس و هم انرژی با اونها میمونم بخاطر اینکه با هر فکر و اندیشه و عقایدی بیشتر زمانت بگذرونی احتمال بسیار زیاد اون بر تو اثر خواهد کرد و تو بدون اینکه خودت بفهمی شبیه اونها میشی حتی اگر اینو قبول نداشته باشی هم باز جهان تورو شبیه اونا میکنه چون انرژی تو در همین اندازه و کیفیت هست
منم مثل خانم شایسته عزیز این اخیر خیییلی درخواست تغییر مدار داشتم مدام بهش فکر میکردم و اذیت بودم چون تلاش میکردم وقت میذاشتم اما کیفیت آدمهای زندگیم اونجوری نبود که میخواست و دنیا خواسته هام محقق نمیکرد و انتظاراتم برآورده نمیشد چون اینم از هست که افرادی که توی مدار شون بودم قدرت دیدن خیلی چیزها و ارزشها رو نداشتن چه در من چه در زندگی خودشون پس این شد که از هفته قبل تصمیم گرفتم برای مدت نامعلوم از خیلی جمعها چه در فضای مجازی چه حقیقی فاصله بگیرم و با خداحافظی یا بدون خداحافظی ترک کردم
مثل پارکی که 50 روز هر شب اونجا میدویدم اما اونقدر آدمهای اون پارک حسود بودن و توانایی دیدن قدرت و اراده من نداشتن بارها منو بخاطر اندامم یا دویدنم مسخره میکردن به علاوه نگهبان اون پارک، پارک رو رها کرده بود و اصلا نمیگفت که بیان و چمن های بلند کوتاه کنن، علف های بیرون زده از جدول ها رو که گاهی فضای پیاده روی و دویدن رو اشغال میکرد هرس کنن ،حواسشون به گربه ناراحت و زخمی و گرسنه پارک نبود، چراغهای قسمت انتهایی پارک روشن نمیکردن چون گویا خسته بودن و هر بار من درخواستم میکردم برای این کار و…
این یکی از جاهایی بود که باهاش خداحافظی کردم و اونو برای شما و دوستان سایت تعریف کردم
فکر کنم همین جمله طلایی استاد برای من تا اینجا کافی بود که بهش فکر کنم
در مورد تصمیم دیشبم بگم که آخر هفته باید برای رسیدن به هدفم به یه شهر بزرگتر تنهایی سفر کنم.
خانم شایسته عزیز ممنونم از شما بخاطر این که این مسیر را شروع کردید قدم اول برداشتم و میخوام ادامه بدم تا صدای نگرانی ها و استرس ها زورشون توی ذهنم کمتر شه.
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/10
دنبال نشونه ای بودم امشب که خداوند چیزهایی رو بهم از طریق هزاران دستش بهم گفت
وقتی وقت نمیذاریم برای اینکه اهدافمون مشخص و واضح کنیم
یعنی برای اونا و آیندمون هرگز ارزش فائل نیستیم
یا اینکه
اصلا باور نداریم که بهشون میرسیم
نکته ی مهم تر
وقتی حرکت نمیکنیم به سمت اهدافمون باز هم از عدم ایمان میاد
یعنی واقعا ادمی که میخواد تغییر کنه حتی با وجود اینکه ممکنِ از مسیر خارج بشه ولی باید باز سعی کنه فرکانس ایمان بفرسته تا قوت بگیره تا نیرو بگیره که بتونه بقیه مسیر ادامه بده
وقتی حرکت نمیکنیم و بیکار هستیم یعنی هدف و خواسته هامون و آیندمون اونقدرا برامون جدی و خواستنی نیستند براشون ارزش قائل نیستیم که بها پرداخت کنیم
بها چیه ؟ همین ایمان و حرکت و توکلی که تزریق میکنیم توی مسیر
همین انرژی زمان هزینه ای که میذاریم
وقتی بیکار میشیم یعنی به جهان میگی من برای زندگیم ارزش قائل نیستم
بعدش جهان کاری که میکنه اینه که هر روزمون تا زمانی که حرکت نکردیم پر میکنه از اشغالایی که تمام وقت زمان و انرژیمون میگیره و اصلا کم کم یادمون میره که باید حرکتی کنیم
باید اهدافمون هر روز بیاد بیاریم ، باید بخوایم که حرکت کنیم
وقتی داشتم فایل های مصاحبه رو گوش میکردم ِقبلش این تصور داشتم که استاد خیلی perfect هست اون تونسته هیچ موقع به قوانین شک نداشته هیچ موقع نا امید نشه
که اینم از باور عدم لیاقت میاد ،
اینم از بت کردن ادمها
از خاص کردن ادمها توی ذهنمون میاد
از عدم ایمان میاد
ولی وقتی یکی از فایلهای مصاحبه استاد گوش میدادم
استاد نگفت من هرگز شکی توی ذهنم به وجود نمی اومد یا نا امید نمیشدم
این شکا و نا امیدی هاا میاد توی ذهن همه میاد
به قول استاد نمیشه صفر و یک به قضایا و خودمون نگاه کنیم
اتفاقا صفر و یک نگاه کردن بیشتر به همه ما ضربه میزنه
مهم اینه در کنار اون نا امیدیِ در کنار اون شک
یه حسی هست هرررچنددد!!!!¿¿¿¿ کوچک
که میگه: این قانون درستع و…
میدونید مثل چی میمونه
مثل الهامی که خداوند به پیامبران میکرد
در کنار الهام خداوند
نجوای شیطان هم میومد ، در کنار اطمینان خداوند ، شک و تردید های شیطان هم میاد
هر هم زمان توی برنامه جلومون هستن
ما هستیم که انتخاب میکنیم هر کدومو
این خیلی مهمههههه
حالاا چطوری بفهمیم که صدای خداوند کدومِ
احساس خوب داشتن به اون موضوع ملاک هست
حالا باید فایلهایی استاد هر روز توی گوشام پلی کنم ادامه بدم
استاد باورتون میشه
از صب ساعت نزدیک 7تا همین چند دقیقه پیش یه بند داشتم فایلهاا رو گوش میدادم
از فایلهااای مصاخبهههه
دیدم من کلی فایل هست که اصلا تا حالا دانلودشون نکردم
خداروشکر خداروشاکرم
سلام به همه اهالی سایت
و استاد خوبم
فقط اومدم چند کلامی به خودم و بقیه یاد اوری کنم و بروم همین
استاد این فایل نجات من بود
فایل لایو شما
اسمش گذاشتم فایل نجات
نجات پیدا کردم
پیدا کردم زندگیمو
سر خط پیدا کردم داشتم منحرف میشدم از اتوبان
توی خواب بودم و چشمام روی هم بود یه چیطی میگفت بیدار شو ولی میگفتم باشه بزار چشمام٫ یکم بره رو هم من بیدارم ، خیالت راحت
استاد بیدار نبودم
خدام پیدا کردم
زندگیمو
داشتم منحرف میشدم از بزرگراه خدا با کشیده که نمیتونم بگم کوچک میتونم بگم در حد متوسط بیدارم کرد
نمیدونید روزم به شبم دوخته شده از موقعی که این فایل دیدم
اومدم اینجا که بنویسم و فردا روزی که برگشتم به گذشتم نگاه کنم یاد بیاد کی نجاتم داد
کی دستم گرفت
کی دوباره زندگیم بخشید بهم
نمیدونم چی بگم
با این فایل من بیدار شدم میتومم جلوی اتفاقات درد داری که اگر بیدار نمیشدم یا دیر بیدار میشدم٫ بگیرم
حالم بد جور میگرفت
نمیتونم تصورش کنم
فکر میکنم حس جهنم و خودکشی بهم دس میداد
اشک میرختم میگفتم خدایا شکرت
قرار بود برم توی چه جهنمی تو نجاتم دادی
اخه یادم رفته بود من همون مریم چند ماه پیشم که جلوی همه به خصوص می ایستادم و حرف خودم میزدم
یادم رفته بود که چقد تلاش میکردم
خدا رو باور کنم
یادم رفته بود به همین سادگی
هزاران بهونه می اوردم برای تغییر خودم
من استارت این روش زندگی زدم
من انصراف دادم از دانشگا و کنکور که
مسئولیت زندگیم با خودمِ
چون توی رابطه هستم
این حرکت نکردنام هم تأثیر گذاشته توی رابطم
توی این بین فشار وابستگی که توی زندگیم به طرف مقابلم داشتم
داشت خفم میکرد
اخه خدارو فراموش کرده بودم
رب العالمین
فرمانروایای کل جهان
منبع ارامش و عشق و ثروت و سلامتیم رو
منبع خیر و خوبی
وقتی که حرکت نمیکنی
و خدارو فراموش میکنی
و فقط بهونه میاری و خودت گول میزنی
جهنم واقعا پاداششِ
من یه خورده ضربه خوردم که بیدر شم
یه کشیده متوسط میتونم،بگم
ولی همین یه ضربه کلی درد داشت واسم
که گفتم دیگه روی هیچ کس و هیچ چیز حساب نمیکنم
روی پدر و مادر و خواهر و فامیل و همسر و دوست و ٫٫٫ حساب نمیکنم
چه باشن توی زندگیم چه برن
واقعا دیگه مهم نیست
مهم نیست برام
حاضر نیستم این شدت درد بخاطر دیگران تحمل کنم
من مسئولیت زندگی خودم قبول نکرده بودم
و نتیجه ش دیدم
و خداروشکر میکنم خداروشکر٫ که اون اتفاقات درد اور قرار نیست بیوفته
چون من خدارو پیدا کردم و دیگه نمیخوایم ولش کنم
اصلا مهم نیست برام
دیگه مهم نیست
استاد این فایل دقیقا ذره به ذرش ثانیه به ثانیه ش با من بود
برا همین اسمش گذاشتم فایل نجات
واقعااا هنوووز مونده هنوز مونده من هنوز کوچکم
باید بزرگ بشم
خدارو باور کنم
شرک خفت میاره خواری میاره زشتی میاره بدی میاره تنفر میاره
ازتون خواهش میکنم دنبال شرک نرید
توحیدی باشین
بهونه نیارین
من با این بهونه ها داشتم جهنم درست میکردم
داشتم خودم توی چهار دیواری اتاقم زندانی میکردم
خیلی بده
به جایی میرسی که میگی حالت از خودت بهم میخوره
این بدترین چیزههههه
استاد چقد خوبه با سایت شما همراه شدم
چقد خوبه وسط راه کم،نیاورم
چقد خوبه خدا همیشه پیشمونِ
چقد خوبه دستانی به خوبی شما و بچهاا توی ان سایت هست
این سایت هزاران نفر عضو داره
این یعنی هزاران نفر انسان خوب توی این سایت هست هزاران نفر خوب توی دنیا هست
این فایل خیلی برام درس داشته و داره
هر انچه که فکر کنم لازم هست میام میگم
فقط بهونه بزارید کنار اونوقت یه قدرتی میگیرین که میگین گور بابای بقیه خدا پیشمِ
با خدا یه تیمم حرکت میکنیم
صد در صد من رشدهایی بزرگی دارم بعد از این سیلی
که میام توی سایت مینویسم
من از یه جایی به بعد حرکت نکردم یعنی فایل گوش میدادم و نتایجی میگرفتم ولی به اندازه مقدار زمانی که میزاشتم نبود
چون یادم رفته بود که خودم مسئول زندگیمم
واسه هر جیزی بهونه میاوردم
توجیییییییییه توجیههه
وقتی دیدم که با توجیه بهونه ادم چه حسی پیدا میکنه و چه شرایطی براش ایجاد میشه
دیگه خوشم نمیاد از کسی که توجیه و بهونه میاره
من به خودم قول دادم که امسال بتروکونم
فراتر از اون چیزی که فکرشو میکنم
حس هایی خوبی ام گرفتم
قدم های اول رو شروع کردم
بهونه هام دارم یکی یکی میزارم کنار
و خودم پیدا میکنم
و خودم پیدا دارم میکنم
ته این دنیا فقط خودت میمونی خدا
فقط خودت میمونی خودت
هیچ کی نیست
هیچ کسی به دادت نمیرسه
هیچ کسی اصلا نیست که به دادت برسه
بی حس میشن دیگه دوستت ندارن
اون موقعس که میفهمی اونا از خودشون چیزی ندارن اگر بودن پیشت چون رب العالمینت اونا رو اورده بود
اونا دستش بودن
حالا که از رب دور میشی اونا هم دور میشن
خیلی دلم برای روزهای قبل تنگ شده
ترمز بردارم بسازم و برم جلو
خلق کنم
من چیزایی الان دارم که یه زمانی برام بزرگ بودااا
من چیزایی خلق کردم توی کثری از ثانیه هاا
من این توانایی دارمااا
مگه هر کسی این توانایی داره
بنظرم من اونی داره که باورش کرده
معلوم نیست که زنده هستم
نمیخوام زمان مرگم حسرت این روزها بخورم که حرکت نکردم
و نرفتم سمت ارزو هام
پس باید بهونه ها ریشه کنم
اروم اروم
ایمان دارم میشه
ذهنم پر از فکر و حرفه هر روز
دیگه شکمم صدا میده
گرسنمِ
من راه میرم فکر میکنم
فکر میکنم
هدف جدیدی شروع کردم
من خیلی خوشحالم
و زنده هستم
و مثل چشمه میجوشم
مریم درویشی?
به نام خدا
سلام طبیه جان
وقتی شرایطم دیدم که عین کسی شدم که داره فقط حرف میزنه و عملی پشتش نیست
عین کسی بودم که انگار لب پرتگاه وایستاده بوداینکه حرکت نکردم جدا
از اینکه چرا حرکت نکردم
فشار بیشتری روم بود
این فشار میخواست منو به اه و افسوس بکشِ
اما من اون موقع گفتم دو راه دارم یا شب تا صب گریه کنم ِیا از این قضیه درس بگیرم
و حرکت کنم
ار اون موقع بود که از خدا خواستم منو ادر همه ی حوزه های زندگی به توحیدی ترین مسیر ها هدایت کنه
من بیدار شدم این اینقد ارزشمنده برام که حد نداره
چون درس های گرفتم ، تجربه بدست اوردم که قبلا نداشتم
خداروشکر اوضاعم هر روز داره بهتر میشه
تا این حد ایمانم قوی ندیده بودم
تا این حد انگیزم و ارادم ندیده بودم توی این مدت
تصمیم گرفتم قبل از اینکه اتفاقی بیفته و به تضاد بخورن
بیام حرکت کنم و به سمت خواسته
تا به خودم یاد اوری کنم که همیشه باید در شرایطی که اوضاع هنوز بد نشده باز حرکت کرد
از ثانیه که تصمیم گرفتم
الهامات زیاده بهم شده
که میام یادداشتشون میکنم و
به خودم اینجا یاداوری میکنم که باید حتما بهشون عمل کنم
وقتی به منبع وصل میشی انگار راه پیدا میکنی
اصلا کار کردنت متفاوت میشع
من خیلی خوشحالم
چون تصمیم گرفتم اینبار دیگه ول نکنم
مهم نیست برام که کسی خوشش میاد یا نمیاد
من باید کار خودم انجام بدم
موفق باشی عزیزم، درسته باورهای شرک الود داری ، همه ما داریم ، ولی قدم به قدم برو جلو
پیشنهاد میکنم مقاله کمالگرایی حتما بخون
شاد و موفق باشی ?
مریم درویشی?
سلام و ادب دوست خوبم زینب عزیز
مدتها از پیامت در این فایل میگذره
و من فکر میکنم الان در مدار خوندنش قرار گرفتم
خیلی خیلی خوشحالم از اینکه موفق شدی
میببنم وقتی انسان شخصیت مثبت و موفقی میسازه و در کنارش دستاورد های عالی هم میسازه چقدر خالصتر و خواستنی تر میشه
میخواستممم بهت خیلییییییی زیاد تبریک بگمممم
پیامت خیلی واضح و روشن بود از اینکه باااباا دقیقا همون حرفی که استاد میزنه درسته و ما همگییی جزئی ترین اتفاقات زندگیمون داریم رقم میزنیم
خیلی دوس دارم به ذهنم اینو بدم که چون زینب مطاهری تونسته پس منم میتونم
چون بقیه تونستن
پس منم میتونم ،
پیامت یاداور ایمان و ادامه دادن بود برای من
خیلی خیلی سپاسگزارم از اینکه با ما بع اشتراک گذاشتی
و فوق العاده خوشحال شدم
و ایمان چند صد بار قوی تر شد
واقعا الگوهای زنده چه تأثیری میذاره روی ادم
برات ارزوی ارامششش ابدیی دارم???
اگر پیامم خوندی حتما دوست دارم بدونم چند سالت هست الان؟
سلام دوست عزیزم ممنونم که یاد اوری کردید💗
👍👍👍💋
دقیقا دوست خوبم
سلام دوست عزیز
ممنونم برای اینکه برام نوشتی و احساس خوبت نسبت به نوشتم باهام به اشتراک گذاشتی
با خوندن پیامت حس خوبی گرفتم
دلم میخواست با کلمات ازت تشکر کنم و به دادن امتیاز قانع نشم، هرچند محدودیت ارسال کوتاه هست
برات آرزوی بهترینها دارم
سلام به حجت الله
انشالله که در مسیر حال خوب و تغییر باشی و الانم که میبینمت هستی
در لحظه اول که پیامت دیدم واقعا خیلی خوشحال شدم از ته دل
یادمه اومدم شیراز که دیدمت متوجه متفاوت بودنت با بقیه شدم اون موقع ذهنتم درگیر بود دنبال سوال و جواب بودی
با یاری خدا با یاری خودش فقط به اون چیزی که میخوایم، لذت و کیفیتی که از زندگیمون میخوایم برسیم
رضایت و حال خوب درونی دستاورد امسالمون باشه