live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 43

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه امینی گفته:
    مدت عضویت: 988 روز

    به نام الله

    سلام استاد

    سلام مریم عزیز،مریم اگاه و مریم جانی که دنبال رشد هستی و هرباربزرگ میشوی رها میشوی و هم قد و هم گام با ما میشوی تا راه رهایی وراه یافتگی را به مانشان دهی

    و خدایی که همیشه همراه همه ما هست خدایی که برای من اگاهی ها ریز و ریز میکند تا بتوانم به خورد این ذهن چنوش دهم تا قلبم بیدار شود و ذهنم ارام بگیرد خدایی که مرا دیوانه میکند با هدایت هایش با پاسخ هایش خدای من عاشقتم ..

    باید مسائل زندگی ام را مرحله ای از رشد و شکوفایی ببینم همه مسائل می ایند تا من با خودم رو به رو شوم تا خودم را بشناسم تا بدانم کجای درونم باید التیام پیدا کند کجای این ذهنم نیاز دارد تا رشد کند و تغییر کند و تغییر کردنش مساوی است با تغییر درهمه جنبه های زندگی باید خودم را مسئول حل مسئله های زندگیم بدانم و ان وقت است که یک مرحله بزرگ میشوم ان وقت است که پله های تکاملم را یکی پس از دیگری طی میکنم به ارامی و با توکل و امید تا به انچه ارزویش را دارم برسم ،مسئله ها می ایند تا زمین وجودی من را اماده کنند تا علف ها را از

    ریشه بزنم تا جای بذرها باشد.. من اگر شرایط بهتر میخواهم باید از همین الان از همین لحظه شروع کنم برای به دست اوردن حال خوب واحساس خوب و تکاملم را طی کنم و همواره از خدا هدایت بطلبمباید نگاهم به درونم باشداگر ایرادی هست درهمه جوانب زندگی ام ایراد از من است در نگااهم در باورهایم نتایج وشرایط زندگی ام چیزی جر افکار سمی و باورهای ناسالم نیست اگر نتیجه انچه که میخواهم نیست…

    ذهنیت فقیر امیدش به دیگرانی است که در ذهش بتشان کرده که قدرت را از خدا گرفته و داده به افرادی که کمی سمت و جایگاه بالاتری از خودش دارد ذهنیت فقیر روی دیگران حساب خیلی باز میکند تا خداوند ذهنیت فقیر روی پول جیب همسر و پدر حساب باز میکند ذهنیت فقیر ارث همسر وپدر و .. برایش مهم است

    ذهن ثروت ساز و موفق: روی خودش کار میکنه روی باورهای خودش کار میکنه،کنترل ذهن داره و وقتی کنترل ذهن داره هدایت میشه به شیوه ها واتفاقات وشرایط بهتر (ارام ارام)، ذهنیت ثروت ساز از دیگران توقع ندارد،بهونه هایی نمی اورد برای تغییر زندگی،کسی و یا کسانی را تغییر نمیدهد که طعم شادی وخوشبختی را احساس کند

    بنده خوب: خدا را باور دارد به عنوان قدرتمندترین ما بنده خوب باشیم خداوند خداییش رو درحقمون تمام میکنه ،همه چی خداست،مشرک نباشیم،کاری نکنیم برای اینکه افراد دوستمان داشته باشند،کاری نکنیم برای اینکه دیگران خوششان بیاید باید قلبمان راضی باشد ،کسی که ایمان دارد کاری نمیکند برای مردم،توحید عملی یعنی پذیرفتن مسئولیت زندگی خودمان،خدا همه کار میکنه درونتون رو دست کنید بیرون درست میشود ..

    ذهنیت ثروت ساز وموفق: همانند دیگران فکر وعمل نمیکند بلکم متفاوت عمل میکند طور دیگری فکر میکنند..افرادی که در مدار درست باشند از حتی بلایایی که دیگران اسمش را میگذرارند بلایا پول میسازند ثروت میسازند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    پریسا راستگو گفته:
    مدت عضویت: 723 روز

    سلام میگم به استاد گلم و خانم شایسته عزیز

    خداوند رو هزاران بار سپاسگزارم که با این آگاهی دوباره منو به مسیر صراط مستقیم هدایت کرد

    و هزاران بار سپاسگزارم استاد گلم آقای عباسمنش هستم که کلام خداوند رو با شجاعت و ایمان قلبی بر قلب و جان ما جاری میکنن

    استاد گلم تمام کلمات این فایل رو باید با طلا نوشت کلماتی که کاملا مخالف با جریان و اعتقاد عمومی اکثریت مردم جهان هست با شنیدن این آگاهیها باور کنید هر بار مو به تنم سیخ شده و اشک شوق بر چهره ام جاری میشه مخصوصا اون دقایق آخر که گفتید خدا همه کار میکنه فقط روی خدای درونتون متمرکز باشین به هیچی کار نداشته باشین اون خودش همه چیز رو ردیف میکنه

    استاد جان نمیدونم به چه زبونی و با چه کلماتی اون چیزی رو که فهمیدم بگم تا حق مطلب ادا بشه فقط با تمام وجودم میگم تمام بدبختی‌های بشر از شرکه ولاغیر

    خجالت میکشم از محضر خدا هر بار که احساس ترس میکنم ، شک میکنم ، ناامید میشم

    واقعا شرمم میشه که من خدایی با این عظمت دارم خدایی که هیچ برگی بی اذن اون بر زمین نمی‌افته اونوقت برای داشتن و خواستن یه چیز که اصلا برای اون اندازه یه پشه هم نیست اینهمه نجواهای شرک آلود میاد به سراغم

    ممنونم استاد که دوباره تذکر دادین ، دوباره یادآوری کردین اصل ما رو و متصل شدن به اون اصل رو

    آرزوی قلبی من ایمان و توحید قلبی خیلی بالا و قوی هست و کنترل ذهن قوی

    دوباره باز میشینم روی افکارشرک آلودم کار میکنم

    استاد جان هزاران برابر برکت این فایل وارد زندگیتون بشه که شما واقعا لایق بهترینهایند

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    نسیم بابایی گفته:
    مدت عضویت: 1246 روز

    به نام خدا

    گام اول

    سلام به استاد فوق العاده و همراه فوق العادشون مریم جان عزیزم

    و سلام به خانواده عباس منشی

    گام اول مسئولیت 100٪ زندگیمون رو باییییید خودمون به عهده بگیرم هیچکس تو زندگی ما ذره ای تاثیر نداره تمام اتفاقات و شرایط رو خودمون رقم میزنیم با افکارمون و فرکانسمون

    همه چیز خداست ،همه چیز توکل ، همه چیز توحید

    توحید یعنی عمل به دانسته هامون یعنی قدم برداریم و به نتیجه دلبسته نباشیم خدا خودش هدایت میکنه وقتی پا میزاری رو ترس هات و میری تو دلش

    ایمان داشته باش و عمل کن خدا خودش راه رو نشون میده

    همیییییییییشه نقطه مقابل تفکر دیگران نقطه درست هست .

    اگر مثل بقیه عمل کنی توام مثل بقیه نتیجه میگیری

    با ایمان قدم بردار ، عمل کن، استمرار داشته باش، و قدرت رو فقط به خدا بده و پرقدرت برو جلو ببین که نتایج چطور خودش رو بهت نشون میده و لذت ببر

    الهی شکر خدایااااا شکرت که من رو در مسیر درست مسیر راستی پاکی ایمان و نعمت قرار دادی . خدایا شکرت که من رو در زمان درست ،مکان درست ، موقعیت درست و افراد درست و با کیفیت و فوق العاده قرار میدی. خدایاااا شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    میثم معصومی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2209 روز

    به نام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام وخدا قوت خدمت استاد وخانم شایسته عزیز و دوستانم

    این فایل خیلی عالی بود وچقد به آگاهی های من اضافه کرد از طرفی این فایل هم زمان شده با گوش دادن من به فایل 10و11 روانشناسی ثروت یک که در مورد تضاد صحبت کردین و جلسه 3 قدم یک دوازده قدم که در مورد ساختن باور برای کسب وکار که باعث شد درک بهتری داشته باشم از این جلسه

    در مورد بلاهای طبیعی که گفتین من قبلا خیلی گارد داشتم اگه یجایی تو ایران یه اتفاقی بیوفته این دولت هست که باید بره اونجا امداد رسانی کنه برا اونایی که بلا سرشون امده خونه بسازه

    همیشه هم شاکی بودم که دولت ما بی لیاقت به فکر مردمش نیست

    انصافا الان که فکر میکنم میبینم هر گاه اتفاقی افتاده مسئولین نهایت امداد رسانی انجام دادن

    تو زلزله بم که برا همه از نو خونه براشون ساخت

    و چندجا که دیدم سیل امده بود سمت سیستان بلوچستان ارتش وسپاه ونیروانتظامی به مردم کمک میکردن

    اما نگاه اکثر مردم اینه هر اتفاقی میوفته مسئولین براشون کاری نکردن وکمپین تشکیل میدن و شروع میکنن به تبلیغ که ببینین ما چقد بدبختیم

    همیشه اینجوریه یه فردی که احتیاج به دیده شدن داره یا دنبال فالور گرفتن هست به این کارها دامن میزنه یه عده هم که احساس لیاقت ندارن دنباله رو اونا میشن

    اما اون کسی که قانون میدونه اینم میدونه بلاهای طبیعی باعث میشه ساخت سازهای بعدی محکم تر بشه از این تضادها وباعث گسترش جهان میشه

    یه جمله یجا خوندم نمیدونم از کی بود ولی بنظرم جالب بود ،ببین دل نبندو بگذر، مفهمومش از نظر من

    این بود که یجای یه اتفاقی میوفته اگه میتونی کمک کن به قول قران جهاد کن اما اگه توانش نداری دیگه

    در موردش صحبت نکن فرکانسش به جهان نفرست

    که وارد زندگی توام بشه

    در مورد ارث وکمک پدو مادر یا اینکه دولت به ما یه کمکی بکنه

    من قبلا این نگاه داشتم که جدو اباد ما باید یه ارثی برامون بجا میگذاشتن تا ما وضعمون خوب میشدیم و موفق میشدیم یا پدرو مادرمون تلاش نکردن به ما کمک نکردن ماهم هیچی نشدیم ،اگه کسی هم از فقر به موفقیتی میرسید میگفتیم اون شانس داره یا قاچاق کرده

    در مورد مسئولین و دولت هم نگاهم این بود که اونا باید شغل ایجاد کنن حسابو کتاب میکردم پول نفت اگه خودشون نمیخوردن به ما میدادن زندگی ما کویت میشد

    قانون اینه من با کانون توجه وفکرم دنیای خودمو خلق میکنم ،اگر میخوام تو هر زمینه ای زندگیم تغییر کنه باید باورهاش بسازم تو اون مسیر حرکت کنم به الهاماتم عمل کنمو موفق بشم

    اگر کسی باورهاش نادرست باشه ارث بهش برسه پدرومادر از همه نظر حمایتش کنن دولت همچی بهش بده همه اونا رو به باد میده همون فقیری هست میمونه

    چیزی که به من خیلی کمک کرده تو این داستان این بوده که ورودیهام کنترل کنم حداقل تا جایی که میتونم

    اقدامات عملی که میدونستم باید انجام بدم انجام دادم به خودم گفتم اون کارهای که میدونی باید بدی انجام بدی انجام بده اونا که نمیدونی تو مسیر بهت گفته میشه

    مثلا یکی از مهترین اقداماتی که انجام دادم حذف اخبار بود ،حذف دوستان منفی کسایی که همش درباره بدبختی ها صحبت میکردن درباره بحثهای سیاسی صحبت میکردن خیلی جدی گذاشتمشون کنار

    بعد یه مدت که اتفاقی بهشون بر میخورم و چند بار این اتفاق افتاد همین که شروع به حرف زدن میکردن

    متوجه این شدم که اصلا دوست ندارم 30 ثانیه دیگه وقتم با اینا بزارم سریع میگم من کار دارم باید برم و میرم

    حذف اکانت اینستاگرام با همه خوبیها وبدیهاش پاکش کردم چون متعهد بودم که تغییر کنم

    وقتی این خونه تکونی انجام دادم عملا خیلی تنها شدم، اولش یکم اذیت شدم ولی سر تعهدی که به خودم داده بودم موندم و تو این تنهایا خدارو پیدا کردم بهتره بگم بهتر شناختم

    واینا رو مدیون شما استاد عزیز هستم ممنونم ازتون

    با تشکر میثم معصومی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    حسن صالحی گفته:
    مدت عضویت: 626 روز

    سلام ورحمت ودرود خداوند برتمام کسانیکه به خداوند یکتا وبی همتا ایمان وباور دارند

    من اولین بارکه بافایل های استاد اشنا شدم زمانی بود که برای تغییرزندگیم داشتم تلاش می کردم وبه دنبال یه راه حلی برای تغییرزندگیم بودم وبرای همین ازمنطقه ای که زندگی میکردم به یه منطقه دیگه رفتم ویه جورباور توحیدی راداشتم دنبال میکردم وباخوندن یک سری کتاب انگیزشی تغییراتی درمن بوجود امده بود اما اغاز راه بودم واصلا با موضوعات وروش استاد هیچ اگاهی نداشتم توذهنم براین باور بودم که باهدف وبرنامه ریزی به سوی خواسته هام قدم بردارم ودراین مسیر بودم که بطوراتفاقی البته قبل ازباوری که بفهمم هیچ چیزدردنیا بطوراتفاقی نیست روداشته باشم اشنا شدم اما زیاد توجه نکردم تااینکه یک فایل دیگه روکه درمورد قران بود روبازبطوراتفاقی دیدم ونگاه کردم اراین جا به بعد من مثل ماهی که به قلاب کیرکرده دیگه همینجوربه دنبال قلاب کشیده میشدم .

    تغییرات خیلی عالی برای من بوجود اومد اما همون طورکه استاد میگن این اگاهی ها فقط برای کسی هست که درمداردریافت انها باشد اما من اینقدرمتاثرشده بودم ومشتاق بودم تا همه به اگاهی دست پیدا کنند که همه جا تبلیغ میکردم تاجایی که همه به من میگفتن بازم عباس منش سروکلش پیدا شد واین قضیه برام دردسرشد وباعث افت فرکانسی شدمن کم کم ازمسیرخارج شدم ومشکلات زیادی پیدا کردم بعلت اینکه من فکرمیکردم وظیفه من هدایت دیگران است به هرحال من مسیرم رواشتباهی رفتم چند سال من توجاده خاکی بودم تا اینکه به جایی رسیدم که برای پولی که برای یه کاری لازم داشتم خونه ام روسه سال رهن داده بودم ماشین خریدم وکارمیکردم وفکرمیکردم باسخت کارکردن واون کاری که به نظرم همه ازش پول خوبی می ساختن رودنبال کردم اما متاسفانه کارم بدجوری گره خورده بود وبه خاطراون کارحتی دچارفلجی موقت شده بودم که نمی تونستم راه برم سه سال رهن تموم شد وباید پولو پس میدادم اما پولی که نداشتم رو که هیچ بدهکارهم بودم هرچی خواستم ازکسی پولی قرض بگیرم نشد مجبورشدم باشرایط بدترخونه روبه یکی دیگه که باطرف قبلی حسابی داشتند تحویل بدم شرایط روزبه روز برام بدترشد مجبورشدم سرساختمون نگهبان بشم توی گرما وحتی پشه دیگه ازنظرروحی داغون بودم که احضاریه دادگاه برام اومد متوجه شدم مستاجر خونه کارخلافی انجام داده وتوی خونه جنس قاچاق گذاشته ووقتی مامورها وقتی توخونه میریزن کسی خونه نبوده وپلاک اب وبرق خونه رویادداشت می کنند وجنس هاروبلا صاحب می زنند وبعد یه احظاریه برام اومد وقتی تونگرانی واوج ناراحتی بودم که این بارسنگین به تمام مشکلاتم اضافه شد خلاصه مامحکوم به زندان وجریمه شدیم که خوشبختانه مستاجرحاضرشد جریمه روپرداخت کنه ومن اززندان ازاد شدم پدرم یه خونه بغل خونه من روکه داشت فروخت ومن اینجا ازش توقع داشتم بهم کمک کنه تا بدهکاریم روبدم اما اون به خواهر وبرادرم کمک کرد اما به من حاضر نشد کمک کنه وگفت خونه ات روبفروش وبدهکاریت رو بده اینجا که من تا حالا روی کمک دیگران حساب بازمیکردم وقتی دیدم تواین شرایط سخت نزدیک ترین کس درزندگیم دربدترین شرایط من رو تنها گذاشت دیکه امیدم ازهمه قطع شد وچاره ای جز امید به خدای یکتا نداشتم یعنیییییییییییییییییییییییی فقط خدا وبس

    ازاین جاکه دیگه طناب پوسیده وابستگی به غیرپاره شد که خیلی هم سخت بود تازه درهای رحمت خداوند باز میشد دستان خدا کم کم به طرفم اومد وجوری برام رقم خورد که بدهکاریهام تموم شد یه دوست بهم پیشنهاد کارداد باگوشی توخونه براش کارحسابرسی انجام می دادم وبراش ارسال میکردم گوشیم اندرود بود وهمیشه توفکربودم که بااولین حقوقم یه گوشی نوبخرم که درحین کارگوشیم هم خراب شد ونمی تونستم کارکنم کسی که باهاش کارمیکردم وقتی متوجه قضیه شد یه گوشی اپل 11 برام فرستاد تا باهاش کارهام روانجام بدم وبعد ازپایان دوره کاری گوشی روهم که نو بود حتی باکارتن متعلقاتش به خودم واگذارکرد

    کم کم برای خونه ام مستاجرجدید پیدا شد وادم خوب ومرتب وباشخصیت حتی درزمینه کاری خیلی خوب که بهم پیشنهاد کارمی داد خلاصه چرخمون خوب می چرخید وروز به روزروبه ترقی رفتم خونه دوم رودرست کردم دوست داشتم ماشین بخرم ولی اون موقع پول ماشین رونداشتم اما به خودم گفتم من ازخدا که بی منت میده کمک میگیرم باوجودی که هیچ پولی نداشتم اما می رفتم قیمت ماشین رومی پرسیدم حتی باصاحبین ماشین ها سرقیمت ومدل ماشین حرف میزدم باوجودی که اصلا پولی برای خرید ماشین عملا داشته باشم اما دردرون قلبم یه حساب بانکی داشتم که بهش اعتمادعجیبی داشتم طوری شده بودم به قول استاد که انگارپول همین لحظه داره وارد حسابم میشه اصلا به نجوای شیطان که میگفت احمق نشو دیونه شدی خجالت نمی کشی پول نداری داره قیمت میگیری باصاحب ماشین ها چونه می زنی اما من اصلا به اون نجواها هیج توجه نمی کردم یه روصبح پسرکوچیکم که هیشه باگوشی من بازی میکرد به مادرش گفته بود بابا چیکارمیکنه که توحسابش دویست میلیون پول اومده اونم منوازخواب بیدارکرد وگفت جدیدن معامعله خوبی کردی منم گفتم برای چی او ن گفت واسه پولی که توحسابت هست من گفتم کدوم پول گفت دویست میلیون من گفتم اشتباه میکنی حتما بیست میلیونه حتما پولی که طلبکارم واریزشده اما وقتی چک کردم دیدم نه راست میگن دویست میلیون هست تعجب کردم گفتم حتما اشتباهی شده کسی اشتباهی واریز کرده گفتم زنگ بزنم به بانکم وبگم این مبلغ ازچه حسابی واریز شده که پول روبه صاحب اصلیش برگردونم اما همسرم گفت شاید همون دوستی که اولین باربهت کارداده بود اشتباهی واریز کرده چون شماره حسابت روکه داره وحساب کاریت رووراریز می کرد من گفتم راست میگی پس اول به اون زنگ میزنیم بعد به بانک منم زنگ زدم به دوستم که اصلا ایران هم نبود ازایران رفته بود وموضوع روگفتم اون هم باکمال خوشحالی گفت اره من واریز کردم منم خوشحال شدم وگفتم پس لطفا یه شماره بهم بده تا پول روبه حسابت واریزکنم واون هم با کمال خونسردی گفت که این پول مال خودت هست من گفتم یعنی چی واون گفت با هاش سرمایه گذاری کن ومن فهمیدم که دستان خدا داره کارمیکنه وجواب میده ومن هم بعدا ماشینمم روخریدم وهمینجوردستان خدا کارمی کنه وقتی باورت وایمانت فقط به خدا باشه ومسولیت زندگیت روقبول کنی وبراش برنامه قدم به قدم درمسیرخواسته هات داشته باشی خدا خودش ازطریق بی نهایت دستهایش بهت کمک میکنه که جدیدا یه هدفی روکه قبلا دراوایل اشنایی با استاد بودم رو که داشتم وفقط یک رویا بود رو طبق باورهای قدیم همش ازدیگران توقع داشتم وفکرمیکردم فقط تنها باکاروتلاش سخت وباورشرک الود جلب توجه دیگران می شود موفق شد ومسیردرست روبلد نبودم به هدفی که داشتم نمی رسیدم اما چند وقت اخیر برای همون هدف با دیدگاه جدید توحیدی وباقدم های کوچک اما مستمر شروع کردم به سمت اهداف بزرگم حرکت کردن وداستان را ازاول تا اخرنوشتم وسعی کردم باچیزهایی که هم اکنون دارم بنای این ساختمان هدفم راپایه گذاری کنم وازحالا تصورمیکنم که به مقصد رسیده ام ودارم بطورملموس تمام تجربه هایی که باید دراینده تجربه کنم روهم اکنون باتمام امکانات ومواردی که دراختیاردارم پیش میبرم وهم اکنون بنای یک شرکت برنامه نویسی بین المللی روگذاشتم وچون درزمینه کامپیوتروسخت افزار خیلی وقت هست که دوربودم ویادم رفته تصمیم گرفتم خودم روبااین سیستم درگیرکنم تا عملا درفضای کاری وشرایط مشابه باشم ویک دوره برنامه نویسی راشرکت کردم وبرای شغلم کافی نت راه اندازی کردم تا هم به شغلی که علاقه دارم بپردازم وهم تجربه مدیریت یک مجموعه روبه دست بیارم وهم کم کم باهدایت الله به پیش برم واتفاقا توچند روزپیش که توسایت سرچ میکردم وبا الله صحبت میکردم گفتم که خودت راهنمایی ام کن به سوی مسیر درست ووقتی هم وارد سایت عباس منش شدم درقسمت مرابه سوی نشانه هایم هدایت کن روزدم به این جا هدایت شدم واکنون دارم این سطوررومی نویسم ویاد اوری برایم شد که ازچه زمانی تغییرات برایم شروع شد درحالی که من اصلا یادم رفته بود وکم کم داشت باورهایم ازمسیرخارج میشد وخدا روشکرمیکنم که من رودوباره هدایت کرد تا به مسیراصلی برگردم تا نتایج دلخواهم روبه دست بیارم بسم الله الرحمان الرحیم الحمدلله رب العلمین الرحمان الرحیم مالک یوم الدین ایا ک نعبدو وایاک نستعین اهدانا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم ولاالظالین امیدوارم درمسیر خانه تکانی ذهنی همه موفق باشیم این ممکن نیست مگر باتوحید ودوری ازشرک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    امید خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1302 روز

    بنام خداوند وهاب

    سلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته

    و دوستانم در سایت عباسمنش

    من همین امروز که بخش خونه تکونی درسایت و که خانم شایسته روی سایت گذاشتن ودیدم

    تصمیم گرفتم تمرکزی به امیدالله تا اخر پروژه رو ادامه بدم وبه خودم تعهد دادم روزی دوساعت و روی این پروژه کارکنم

    یعنی گوش بدم،

    یادداشت برداری کنم

    تفکرکنم، تعمق کنم

    مثال بیارم و انشالله درعمل اون ها رو به کار ببندم

    خب درباره این فایل چیزی که به ذهنم اومد بنویسم این بود که منهم این افکار رو داشتم قبلا که کس دیگه ای باید برای من کاری بکنه

    مثلا پدر مادر یا جامعه و حکومت

    البته خداروشکر کلا انسانی نبودم که توقع خودمو به زبون بیارم ولی درونم باهاش میجنگید و اونها ترمزهایی بود که نمیزاشت من پیشرفت کنم

    واصلا خودم به این باور رسیدم که دلیل اینکه الان اینجا هستم و این آگاهی های ناب و دریافت میکنم برمیگرده به اونکه توقعاتم را به زبون نمی اوردم و اینکه استاد میگن از کلامتون درست استفاده کنید و من واقعا ناخوداگاه انجام میدادم

    ولی خوب اینکه به زبون نمی اوردم دلیل نمیشد که توقع ازکسی نداشته باشم وانقدر از جامعه و خوانوادم شنیده بودم که فلانی باید این کارو برام بکنه و توقع داشتن از بقیه که برای منم شده بود باور و داشت کار خودشو میکرد

    وبه لطف خدا الان اون توقع داشتن ازبقیه بعد از آشنایی با استاد خیلی کم شده

    نمیگم نیست ولی خیلی خیلی کمتر شده وخوشحالم که امروز هدایت شدم به این پروژه تا دوباره این مورد بهم یاداوری بشه

    و بنظر من هرچقدر بیشتر انتظارمون و از بقیه کم کنیم خودب خود توحیدمون بیشتر میشه و ایمانمون به خداوند وتوانایی هایی که خداوند بهمون داده بیشتر میشه و به همون نسبت شرک در وجودمون هر روز کمتر و کمتر میشه

    ویک موضوعی هم که من واقعا بهم کمک میکنه اینه که خداوند یک سیستم است وانژی است و داره به فرکانس های من پاسخ میده و هروقت احساس میکنم دارم فرکانس نامناسبی به جهان میفرستم با توجه به این اگاهی سریع سعی میکنم اگاهانه فرکانس هامو درست کنم

    مثلا با توجه به زیبایی هایی که همون لحظه جلوی چشمم هست یا تمرین های دیگه ای که انجام میدم

    خدارو شکر که در این مسیر هستم وهدایت شدم به پروژه ی خونه تکونی ذهن

    وسپاسگذارم از خانم شایسته عزیز که زحمت این پروژه رو میکشن

    خدا نگهدارتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    ابوالفضل و اعظم و پردیس😍 گفته:
    مدت عضویت: 3994 روز

    سلام

    من یه ترمز قوی تو ذهنم دارم که دیروز نوشتم توی سر رسیدم

    و از طریق فایل خانه تکانی ذهن امروز به این فایل هدایت شدم

    و از خدا خواستم که کمکم کنه و انقدر قوی هست که شاید همین ترمز نذاشته تا حالا ثروتمند بشم

    دقیقاً برمی‌گرده به همین مسئله توحید و توسل!!

    شاید برای شمایی که این کامنت رو می‌خونی خیلی ساده باشه

    ولی برای ما که توی قم بزرگ شدیم و از بچگی با یه سری چیزا اخت شدیم خیلی سخته

    و امروز که به این فایل هدایت شدم فهمیدم جواب همون خواستمه که از خدا خواستم

    می‌خوام طبق دستورالعمل برم جلو و ببینم پایان 30 روز چه اتفاقی برام می‌افته

    از خدا می‌خوام کمکم کنه

    خدایا قدرت دست توست کمکم کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    نفیسه فهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1388 روز

    سلام استاد عزیزم سلام مریم جانم

    سلام دوستای خوبم

    من چند روزی بود که کل روتینهای زندگیم تغییر کرده بود و دچار سردرگمی شدیدی شده بودم

    همه ی کارام تو سه ماه تابستون به شکل عالی انجام شد و حالا با پایانش و تغییر فصل یهو کلی از اموراتم هم داشت تغییر میکرد مثلا

    1-همکارم که دوسال کنار هم کار کردیم و دوستای خوبی هم برای هم شدیم داشت از شرکت میرفت و با رفتنش عملا کل مسیولیتهای من تو کارخونه هم تغییر میکرد

    2- با تغییر فصل تعطیلی پنجشنبه ها کنسل و ساعات کاریم هم عوض میشد

    3-با تغییر طول شبانه روز برنامه های خواب و بیداریم و بیرون از خونه بودنم هم تغییر میکرد

    4-با کوتاه کردن و رنگ کردن موهام روتینهای مراقبتیم تغییر میکرد

    5-با پیگیری یه تضاد درمورد سلامتیم روتین ورزش کردن و تغذیه ام هم تغییر میکرد

    6- و اما شغل همسرم که هیچ نظمی توی تک شیفت و دوشیفت بودنش و اینکه شیفت عصر یا صبح باشه نداشت و اینم کلی روتینهای آشپزی و روزمره منو تحت تاثیر قرار میداد

    همه ی اینایی که اشاره کردم و خیلی موارد ریزتر باعث شده بود که من دچار گیجی و سردرگمی بشم و چون تحلیلشون برا ذهنم سنگین بود همه رو گذاشته بودم زمین و خواب رو ترجیح میدادم تا فرار کنم ازشون

    امروز صبح با خودم تصمیم گرفتم بلند شم از رختخواب و شروع کنم به خونه تکونی ذهنم و از ذهنم گذشت که کاش با یه فایل از استاد شروع کنم اما هیچ ایده ای براش نداشتم که از چی شروع کنم فقط اومدم سایت رو باز کردم که یهو معجزه وار فایل مریم عزیزم با عنوان خانه تکانی ذهن اومد بالا و من هیجان زده فایل رو دنبال کردم تا رسیدم به اینجا که یه برنامه سی روزه برا خانه تکانی ذهن رو انگار که مریم جان اختصاصی برا من تدارک دیده

    خدایا شکرت که اینقدر سریع و حساب شده به درخواستای من پاسخ میدی

    و من رو هدایت کردی به اولین فایل درمورد پذیرفتن مسئولیت تمام و کمال اتفاقات زندگیم

    صادقانه بگم ذهن منم خوشش میاد مسئولیتها رو بندازه گردن پدر و مادرم، مسئولین حکومت، همسرم و هرکسی غیر از خودم!

    اما این فایل بهم یاداور شد که فقط و فقط خودم خالق تمام اتفاقات زندگیم با فرکانسم هستم و پای هیچ کس دیگه ای درکار نیست

    فقط و فقط باید روی پروردگار حساب کنم بعنوان مالک کل هستی

    با خلوص درخواست بدم و سریع اجابتش رو دریافت کنم

    از امشب هرشب 2 ساعت تمرکزی روی خانه تکانی ذهنم با مریم شایسته عزیزم وقت میذارم

    و منتظر معجزه ها یکی پس از دیگری بعد از یک ماه اتمام دوره میمونم

    خدایا هزاران بار ممنونم که بهترین هدایتگر منی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    افسانه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 735 روز

    سلام بر استاد خوب خودم

    چقدر خوب که این دسته فایل هارو شروع کردید من این لایوها رو تصویری ندیدم و یا صوتی شو هم همون اوایل عضویتم گوش کردم که دیگه یادم هم رفته

    و چقدر نکات خوبی

    منم که مسئول زندگیه خودمم منم که مسئول شرایط خودمم هر زندگی ای که داشتم و هر زندگی ای که میخوام خودم مسئولشم و خودم هم باید بتونم با تغییر افکارم زندگیم رو خلق کنم منم که باید زندگیم رو بسازم هیچ کسی مسئول نیست هیچ کسی ناجیه من نیست منم بیزارم از قربانی و مظلوم بودن همیشه در طی دوران تحصیلم با هر شرایطی که داشتیم خودم تلاش کردم و درس خوندم و همیشه بهترین بودم با اینکه خیلی ها شرایطشون از من بهتر بود ولی باز من از همشون درسخون تر و بهتر بودم و هیچ وقت خودم رو قربانی شرایط ندونستم در یک برهه ی کوتاهی بعد از تموم کردن تحصیلاتم که دیگر زندگی خوبی میخواستم و خلاف این حرفها را دوست و اطرافیان و خانواده میگفتند نپذیرفتم هیچ وقت اون حرفها با درونم هماهنگ نبود و نخواستم بپذیرم و خداروشکر که به این مسیر هدایت شدم حالا خودم میخواهم رویاهایم را بسازم با تغییر افکار و باورهای خودم در این مسیر شاید سختی و نا امیدی هم داشتم ولی خداروشکر ادامه دادم ادامه میدم من میخوام مثل همون دوران بهترین خودم باشم بهترین زندگی رو داشته باشم من لایقم من یکبار به دنیا اومدم و این یکبار هم میخوام خوب زندگی کنم من قرار نیست دنباله رو باشم قرار نیست قربانی باشم قراره خالق باشم بسازم خودمو زندگی کنم اگر میخوام زندگیه متفاوت از اکثریت رو تجربه کنم باید بتوانم افکاری متفاوت از اکثریت داشته باشم تا متفاوت از اکثریت نتیجه بگیرم

    من میتونم خودمو باور دارم اگر من همون آدمی بودم که به اونجا رسیدم باز هم میتونم حتی اگر تنها باشم در این مسیر من اصلا عاشق این تنهایی ام این باعث میشه جسارتم بیشتر بشه بیشتر روی اهدافم متمرکز باشه بتونم هر جور خودم میخوام زندگیم رو بسازم بتونم قوی تر ادامه بدم من آدم جا زدن نیستم ادامه میدم از خودش کمک خواستم هدایت خواستم مسیر سر راست و مستقیم رو نشونم بده به اصل نزدیکترم کنه هدایتم کنه به مسیر خواسته هام من دارم ایمانم رو نشون میدم بقیش باخودش من بندگیمو میکنم چند روزه همش در دفترم همینارو مینویسم که خدایا من ایمانم رو نشون میدم من توکلم رو نشون میدم من ادامه میدم تو هدایتم کن تو مسیر سر راست و مستقیم رو بهم نشون بده تو از فرعیات دورم کن تو به اصل نزدیکم کن مسیر مستقیم آسون و سرراست رو بهم نشون بده من تسلیمم من هیچ نمیدانم تو فقط بهم بگو من میگم چشم قدم برمیدارم حرکت میکنم تو فقط راهنمای من باش

    فقط به تو چشم دوختم از همه چشم برداشتم چشمم به توئه مطمئنم ایمان دارم پاداش این ایمانم رو میدی من به تو ایمان دارم تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم تنها تویی که میتونی راهنما و هدایتگر من باشی همش تویی تو بهت ایمان دارم و ادامه میدم به امید خودت…

    ممنون بابت این فایل انشالله بتونم به این آگاهی ها عمل کنم

    امیدوارم بتونم با این سلسه فایلها و پروژه ی جدیدی که به راه انداختید همراه بشم و ردپا بزارم از خودم

    مرسی از خانم شایسته ی عزیزم که این فایلها رو بروز رسانی میکنند ودر اختیار همه قرار میدن که خودشون استفاده میکنند و بهشون کمکم میکنه و با همه به اشتراک میزارند این خودش باور به فراوانی ست

    ممنون بابت همه چی

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ستاره ایی در آسمان هفتم گفته:
    مدت عضویت: 436 روز

    به نام خداوند رحمان و رحیم

    سلام بر دوستان جان و استاد و بانو شایسته عزیزم

    403/6/31

    اولین گام در پروژه خانه تکانی بانو مریم شایسته شنیدن این فایل بود.

    موضوع توحید و نداشتن شرک که ریشه حل تمام مشکلاتمان هست ، برای گام اول بخوبی انتخاب شده

    واقعا تحسینتون میکنم مریم جان برای این همه دقت نظر و تلاش و پشتکار….

    درباره این فایل:

    به چشم دیدم که توقع از دیگران برای حل مشکلاتم چطور کار رو برام سخت تر و غیر قابل تحمل تر کرد.

    دیگران نه تنها نتونستن کمکی بهم بکنن بلکه اونها رو درگیر مشکلات خودم کردم و منت هم بر سرم اومد.

    عذاب وجدان اینکه مزاحم دیگران شدم و همه متوجه مشکلاتم شدن، باعث از بین رفتن عزت نفسم شد

    به حدی که از خونه در نمیومدم و هر روز آرزوی مرگ داشتم .

    از روزی که تسلیم شدم و فهمیدم مشرک هستم و به لطف الله توبه کردم، خداوند درهای رحمتش رو یکی

    یکی یکی برام باز کرد.

    این ردپا از من به جا بمونه که یادم باشه شرک و نداشتن توکل به صاحب اصلیم، چه با من کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: