live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 44

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محدثه گفته:
    مدت عضویت: 637 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام استاد عزیزم

    و مریم جان مهربان بابت آماده کردن این پروژه فوق العاده که برای من واقعا احتیاج بود و انگار خدا دستم رو گرفت و گفت بیا حل اون مسئله ای که یکساله درگیرشی و نمیدونی چه تصمیمی بگیری راجع بهش جوابش همین جاست

    امروز که تعطیلی رسمی هست در ایران من داشتم به کارهام میرسیدم و گفتم تا شب فقط فایل گوش میدم و یه سری خونه تکانی ها هم ذهن هم اطرافم انجام بدم که کاملا هدایتی روی فایل خانم شایسته عزیز زدم و قشنگ جوابم رو گرفتم وفقط میتونم بگم خدای من شکرت که انقدر زود جواب سوال های ذهنمو میدی و هرلحظه دارم مسیر تکامل رو بهتر از قبل طی میکنم

    من واقعا روی این مسئله توقع خیلی کار کردم روی خودم و الان چند وقتی هست که کامل از دنیای بیرونی که فکر میکردم اگر هدیه ای به کسی میدم باید حتما متقابلشو یا حتی بیشترشو پس بگیرم ویا محبتی کردم باید جواب داشته باشه از زمانی که گفتم هرکاری که حس تو خوب میکنه هرکاری که حالتو خوب میکنه و تو اون فایل( آرامش درپرتوآگاهی)

    که شما استادچقدر قشنگ گفتین بی منت محبت کن عشق بروز وتا 3 روزاگر جایی دعوت شدی برای میزبان گل هدیه ببر این صداهمش تو سرم میپیچید وکم کم دیدم چقدر آروم تر شدم چقدر حسم بهترشده من دارم به همه عشق میورزم بدون اینکه توقع برگشتشو داشته باشم و این که دارم فقط روی خودم و خدای خودم حساب میکنم چقدر آروم ترم کرده چقدر تمرکزم روی کارم بیشتر داره میشه چقدر از حواشی هایی که قبلا درگیرشون بودن دور شدم حتی من تا مدت ها

    همش میگفتم چون پدرم روی من حساس و سخت گیر بوده برای همین من انقدر خجالتی شدم

    چون اجازه نمیداده خیلی جاها برم و…بعد که این انگشت اشاره رو برگردوندم سمت خودم دیدم که این همش به خاطر ترس ها و شرک خودم بوده وگرنه خواهر من یه فرد کاملا برونگرایی هست که خیلی راحت حرفشو میزنه و ما هردو از یک پدر هستیم و اگه قرار بود پدرم عامل این موضوع باشه این رو خواهرمم تاثیر گذار بود و این خوده من بودم با ترس هایی که داشتم و هنوزم هست باعث این موضوع

    اون پوضوع ها درزندگیم شده و هرروزی که این انگشت اشاره رو بیشتر به سمت خودم میارم و مسئولیت کارهام رو خودم به عهده میگیرم مسائل بیشتری رو حل میکنم راههای بهتری جلوی پام میاد

    و خداوند هرلحظه منو به موقعیت ،آدم ها،کارها…بهتروبهتری هدایت میکنه

    و هرلحظه و درهرجا این زمزمه من شده کع

    “ایاک نعبد و ایاک نستعین ”

    امیدوارم هرلحظه کنار شما و دوستای قشنگ هم فرکانسیم این مسیر تکامل رو بیشتر و بیشتر طی کنم

    و با نتیجه هام بازگوی قدرت فوق العاده ی افکارم باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1192 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    ممنون استاد عزیز هستم که این فایل را برای هدایت من تهیه کرد تا به قدرت افکار و باورهای خودم پی ببرم

    بدانم که همه چیز در دستهای خودم هستم

    من خالق زندگی خودم هستم

    به هر چیزی که توجه کنم از همان جنس بیشتر و بیشتر برای من رخ می دهد

    یادم باشد که خداوند بهترین و برترین قدرت در این جهان است

    او همیشه در حال هدایت کردن من است

    او همیشه در کنار من است

    کافی است که از او بخواهم و او به بهترین شکل و حال ممکن به من کمک خواهد کرد و من را به سمت جلو می برد

    از این صحبت ها من به این نکته و درس پی بردم که نگاهم هرگز و هرگز به دستهای دیگران نباشد

    از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشم

    همیشه به فکر خودم و خدای خودم باشم و روی قدرت و توانایی او حساب باز کنم

    او واقعا دهنده بی منت است

    او واقعا بی نیازترین کسی و یا چیزی است که به من کمک می کند و هیچ توقع و انتظاری هم در برابر این کمک ندارد و نخواهد داشت

    یادم باشد که اگر روی کسی حساب باز کنم در نهایت برای من رنج و سختی خواهد داشت و آرامش و آسایش من را بهم خواهد زد

    اما هر وقت روی او حساب باز کنم جوری به من کمک می کند که آب در دل من تکان نخواهد خورد و به بهترین راه ممکن در نهایت آرامش و آسایش حال من را خوب خواهد کرد و من را به خواسته خودم می رساند

    من مسئول زندگی خودم هستم

    این من هستم که با ترس ها و وام و افکار و نگرانی های خودم شرایطی را برای خودم رقم می زنم که در نهایت از ادامه راه باز می ایستم و دیگر نمی توانم به موفقیت ها و آرزوهای خودم دست پیدا کنم

    این را تجربه کرده ام

    زمانی که می خواستم تغییر کنم و قدم در راه تغییر خودم گذاشتم خدای مهربان شرایط را به گونه ای برای من هموار کرد تا من بتوانم قم به قدم جلو بروم و اکنون به جایی برسم که خودم صاحب کار خودم هستم

    خودم می توانم برای خودم تصمیم بگیرم

    همه چیز در دستهای خودم هست چرا که خیلی کمتر نسبت به قبل فکر می کردم و سعی می کنم فقط به اکنون فکر کنم نگران فردا و اتفاقات فردای خودم نباشم

    چرا که همان خدایی که امروز برای من شرایط را مهیا کرده است تا بتوانم به آسانی یک قدم به جلو بردارم هم او قدم های بعدی را برای من هموار خواهد کرد و من را جلو خواهد برد

    این درس بزرگی برای من بود

    حال هر موقع که بخواهم قدمی بردارم این اتفاق خوب را برای خودم گوشزد می کنم که همان خدایی که قبل هوای من را داشته است هم او باز هوای من را خواهد داشت و آنوقت آرامش و قوت قلبی در درون من شکل می گیرد که حال من را خوب می کند و برای من بهترین الگو برای حرکت کردن است

    نکته دیگری که باز در این فایل برای من خوب و مهم بود توانایی کنترل کردن ذهن خودم بود

    این را یاد گرفتم که ذهن خودم را از روی ناخواسته ها و آنچه که برای من بد بوده است بردارم و سعی کنم که حال خودم را خوب نگه دارم و بتوانم روی خودم و آنچه که می توانم توجه کنم تا آرامش را به ذهن خودم برگردانم

    درس دیگری که برای من واقعا مهم و ارزشمند بود این است که هرگز دنبال بهانه آوردن نباشم

    من می توانم

    من خواستم و شد پس باز هم می توانم بخواهم و به من داده خواهد شد

    پس فکر و باور و نگاه و دید خودم را تغییر بدهم و به این نکته توجه داشته باشم که همه چیز در دستهای خود من است

    روی خودم کار کنم و تغییر کنم پس جهان بیرون من هم تغییر خواهد کرد

    یاد گرفتم در این فایل که توقع و انتظار خودم را از روی دیگران بردارم

    چشم به دست دیگران و کمک دیگران نداشته باشم

    فقط و فقط

    روی خودم و خدای خودم حساب باز کنم

    موفقیت در ایمان و اعتماد کردن به خدای خودم است و تمام

    سپاس از استاد عزیز

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای قدرتمند خودم

    سپاس از خدای ممکن ها

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    امید دربر گفته:
    مدت عضویت: 744 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته مهربان . ایده ای که درحال اجرای اون هستید بسیار ایده ی جذاب و عالی است و دقیقا این بهبودها قبلا وقتی به این فایلها مراجعه می کردم به ذهنم رسیده بودو خدا رو شکر که اکنون در حال اجرایی شدن است.من قبلا در زندگیم من هم همین فکر رو داشتم البته نه به این صورت که خیلیها درگیرش هستند ولی با این یک سالی که با استاد آشنا شدم دیگر به هیچ عنوان منتظر کسی نیستم و خودم تلاش می کنم تا آینده ام رو بسازم و توکلم به خداست و بسیاری از فکرهایی که نتیجه این نوع نگرش در گذشته بود وسالها منو اذیت می کرد هم منو رها کرده و بسیار راحت شده ان. یادم میاد اول زندگیمون بود که کارمند شده بودم وبه دنبال خرید خونه ای بودم ویادمه همش از دیگران توقع داشتم که به من کمک کنند تا بتونم خونه بخرم و به دنبال دست این و اون بودم که قرضی بهم بدن و تو همین قضیه چون پدرم یک وام بنیادی داشت که می تونست به من بده ومن به راحتی خونه داربشم و یا اینکه چون قرار بود مقداری از پول خرید خونه رو پدرخانومم بهم قرض بده مجبور بودم نظرات اونها رو در خرید خونه اعمال کنم ودست اخر نتیجه این شد که نتونستم اون زمان خونه ای بخرم و به کسایی هم که دل بسته بودم همشون هیچ کمکی به من نکردن ودست آخر خودم خونه خریدم اما موقعیتها خیلی خوب رو از دست دادم به خاطر این باور که پدر و مادر مسئول کمک به من هستندو من باید به اونها تکیه کنم. اما حالا خوب می فهمم که فقط باید به خدا و خودت تکیه کنی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مرضيه ابراهيمي گفته:
    مدت عضویت: 2200 روز

    به نام خدای مهربانم که هر آنچه دارم از آن اوست

    سلام به همه

    از کجا شروع کنم خدایا تو هدایتم کن،وقتی خداوند بهم گفت مرضیه تو داری تمرکزت رو میزاری روی ناخواسته هات و بعد خودتو آماده میکنی که وقتی برات اتفاق افتاد قوی باشی بعد بیای احساس غرور کنی بگی من قوی هستم حالا بیا به جاش تمرکزت رو بزار روی خواسته هات و بعد وقتی برات اتفاق افتاد،از این بُعد بگو من قوی هستم و احساس غرور کن،گفتم خدایا دقیقا زدی وسط خال چرا من تا حالا نفهمیده بودم،دارم از اینجا ضربه میخورم،بی نهایت خدارو شکر کردم و شکر میکنم،دیگه اومدم به دقت و تمرکز روی ذهنم ببینم نشخوارهای ذهنی ام چی هستن،دیدم ذهنم در حال ساختن بدترین سنایورها هستش،که ناخواسته هستن برای من،گفتم حالا بیام تغییر بدم این سنایورها رو آگاهانه تبدیلشون کنم به خواسته هام،خیلی سخت بود خیلی مثه اهرمی که هر چی زور میزدم یا سختی میچرخید(تجسمم رو به چیزهایی که میخواستم وارد زندگیم بشن) یا اصلا نمیچرخید انگاری که زور ذهنم رو نداشتم،همین امروز صبح بود که تووی خواب و بیداری بودم که ذهنم باز شروع کرد به تمرکز روی چیزهایی که نمیخوام وارد زندگیم بشن،گفتم خدایا من زور ذهنم رو ندارم،من تسلیمم تو هدایتم کن،که اگه هدایتم نکنی از گمراهان خواهم بود،گفتم خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم،کمکم کن،من تسلیمم واقعا احساس عاجز بودن کردم که توان نداشتم جلوی ذهنم رو بگیرم،دوباره خوابیدم وقتی بیدار شدم وارد سایت شدم دیدم روی بیلیورد سایت نوشته«دستورالعمل خانه تکانی ذهن،گام به گام»گفتم ااا این یه چیزه جدیده،دانلود کردم صحبت های خانم شایسته عزیز رو با دل و جون گوش دادم،از اینکه خداوند چقدر دقیق و چقدر سریع جوابمو داد،هی چشمام پر از اشک میشدن و ذهنم شروع کرد به مقاومت کردن،فقط گفتم خدایا کمکم کن که تسلیم ذهنم نشم،من میخوام ذهنم رو گام به گام خونه تکونی کنم،این آشغال ها رو بریزم بیرون،ذهنم جلا بدم،براق کنم تا به آرامش برسم،واقعا آرامش همه چیزه،آرامش،با آرامش که میشه از مسیر لذت برد،من وقتی همه چیز داشته باشم،اما تنها آرامش نداشته باشم زندگیم خوده جهنم میشه،و بریم سراغ گام اول از خونه تکونی ذهنم…

    من باید مسئولیت صددرصد زندگیمو به عهده بگیرم،توقع از دیگران یعنی در مسیر شرک رفتن،خدایا اینقدر دقیق جواب میدی،الله اکبر،این روزها بحثم با پدرم بود راجب پولی که مال برادرم بوده،برادری که وقتی بود،بیشترین قسمت پولش برای من بوده،اما الان نیست،من نمیتونم از پولش مثه قبلا استفاده کنم،فقط توو دلم گفتم خدایا من رها میکنم به قول استاد اگه عرضه دارم خودم بدست میارم اگه ندارم که بمیرم بهتره،اما خیلی درد داشت و هنوزم داره برام که بخوام نگاه مو از روی اون پول بردارم اما صحبت های استاد رو با خودم زمزمه میکردم که گنج هاست دست خداست مرضیه نگاهت به نون خورد توو دسته دیگران نباشه،با خودم تکرار میکردم اما درد رو هم احساس میکردم چون این موضوع مال همین دو سه روزیه که برام اتفاق افتاد،همه چیز مثه همون درختچه های هرز پیچیده شده بهم که این پیچیدگی رو دارم تووی ذهنم احساس میکنم،منم گفتم حالا که اینطور شد من باید احساس لیاقتمو همین جا نشون بدم و وقتی بهم گفتن ماشینتو بده که ما بریم شیراز گفتم نمیدم،نه گفتنی که من تووش خیلی مشکل دارم،چون به عینه دیدم که بارها از خودم گذشتم بخاطره پدرم اما جهان نتیجه ی معکوس بهم داد،بخاطره حس دلسوزی و احساس گناهی که ما وظیفه داریم اگه پدرومادرمون بهمون بدی کنند ما همش باید خوبی کنیم،خوبی که به ما یاد دادن یعنی از خودگذشتگی و فداکاری،که تووی هر موضوعی که یادم میاد از خودم گذشتم بدجور جهان بهم سیلی زد،این دفعه گفتم از خودم نمیگذرم،دیگه خودمو پیاده نمیکنم که اونها سوار بشن،من باید یاد بگیرم هیچکسی مهمتر و باارزش تر از خودم نیست حتی پدر ومادرم،هیچکسی دوست داشتنی تر از خودم نیست حتی پدر و مادرم،نجواها هستند که اگه پدرت مرد بعد تو پشیمون میشی و از این حرفها،گفتم چرا اونها فکر نمیکنند اگه من مردم،پیشمون بشن،نه پشیمون نمیشم،خودم مهمترم،باید آگاهی ها رو تووی عمل اجرا کنم نه فقط مثه مسکن فقط گوش بدم یا بخونم،دیگه خیلی محکم به خودم گفتم مرضیه دیگه روی اون پول تو حساب باز نکن،قانون اینه که وقتی روی چیزی غیر از خدا حساب کنی،بهت نتیجه ی معکوس میده،گفتم خدایا گنج ها دسته توء،میخوام خودم بسازم،از دیروز دوباره شروع کردم به خوندن اهرم رنج و لذت در مورد کارکردن روی دوره ی روانشناسی ثروت یک،با اینکه دارم روی دوره کار میکنم اما احساس کردم انگیزه هام کم شده،دوباره برگشتم به خوندن اهرم رنج و لذت،میخوام همزمان که دارم روی دوره کار میکنم،همزمان این پروژه رو هم با شما همراه باشم تا حدود یک ماهی که خانم شایسته عزیز گفتن،خدایا هدایتم کن که ادامه بدم،تو پاسخ دادی به درخواست من با این پروژه حالا این منم که باید از پاسخ تو استفاده کنم اونم تووی عملکردم،خدایا کمکم کن تسلیم تو باشم نه تسلیم ذهنم و ادامه بدم معتهدانه،جهاداکبر تووی ذهنم راه بندازم

    اولین گام برای من اینه که من مسئول صددرصد زندگیم هستم نه پدرم نه دوستم نه مادرم و نه هیچکس دیگه

    منم که مسئول صددرصد زندگیم هستم،اگه پدرم باهام اونجوری رفتار کرده،من چنین فرکانسی رو به جهان هستی ارسال کردم،منم که شرک ورزیدم نگاهمو به دسته پدرم دوختم نه خداوند،منم که روی پول برادرم حساب کردم نه روی کسی که گنجهای زمین و آسمون دسته اونه،منم که باید این آگاهی ها رو تووی عمل اجرا کنم،خدایا هدایتم کن که اگه هدایتم نکنی از گمراهان خواهم بود

    خانم شایسته ی عزیز خداوند وقتی شما رو هدایت کرد به سمت این فایلهای ارزشمند،داشت منم هدایت میکرد تا به این مرحله برسم که بفهمم ایرادم کجاست و من درخواست کردم و منو شما لاجرم امروز در مدار هم قرار گرفتیم تا با هم این پروژه یک ماهه رو ادامه بدیم و حسابی ذهنمون رو خونه تکونی کنیم،قدم به قدم

    من مرضیه ابراهیمی نسب در تاریخ 1403/06/31 تعهد میدهم تا در پروژه یک ماهه خانه تکانی ذهنم،گام به گام با شما عزیزانم همراه باشم و ذهنمو یک خانه تکونی درست و حسابی کنم از شرک،شرک،شرک

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    مرا به راه راست هدایت کن

    راه کسانی که به آنها نعمت داده ایی

    نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ایی

    و نه گمراهان

    خدایا شکرت

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ابوالقاسم عابدینی گفته:
    مدت عضویت: 955 روز

    بنام خداوند یکتا

    سلام به استاد عزیز وخانم شایسته

    واقعا خیلی خیلی سپاس گذارم از خداوند متعال که بازهم هدایتم کرد به این فایل ارزش مند من قبل از این که هدایت بشم به این فایل داشتم به خودم می گفتم چرا من تنها به این دنیا آمدم وچرا تنها از دنیا میرم بعد به این نتیجه رسیدم پس چرا من باید حرف دیگران برام مهم باشه واقعا هیچ عامل بیرونی تأثیری رو زندگی من ندارد ومن قبلا فکر می کردم مسولین دارد زندگی منو خراب می کند وفهمیدم دارم اشتباه بزرگی میکنم هیچ کس مقصر نیست جز خودم چون یه سری مردم می گفتند مسؤلین مقصر خراب کردن زندگی ماها هستند و الان میفهم مقصر خودمم الان کاری که باید بکنم باید درونم تغیر بدم تا شرایط عامل بیرونی تغیر کند وراجب شما که از 15 سالگی تو خیابون زندگی می کردید خیلی شرایط سختی منم تجربه کردم از 18 سالگی درتهران ولی مدت کمی بودم آمدم گفتم خدایا خسته شدم دیگه بعد می گفتم خدایا چه جوری به وجود آمدی گفتم من نمیدونم خودد هدایتم کن بعد منو از طریق دوستانم با سایت شما آشنا شدم خیلی خیلی ازشما وخانم شایسته سپاس گذارم ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3104 روز

    به نام خالق هستی

    سلام به همه ی عزیزان

    در مورد اینکه توی ایران که فکر میکنن بلاهای طبیعی مال گناه کردن مردم و بیشتر به خاطر اینکه خانم ها موی سرشون پیداست این بلاهارو خدا داره می‌فرسته تا مارو بیدار کنه و از این چرت و پرت ها که از زمان قدیم از این مسائل بوده ولی وقتی اگاهانه قران رو مطالعه کردم و از سخنان استاد متوجه شدم خداوند یک سیستم هست که نه عصبی میشه نه ناراحت نه نگران نه خوشحال و همیشه در حال هدایت همه ی این جهان هستی هست و هرانچه رو خودمون بفرستیم به خودمون بازمیگردونه به قول استاد مثل اینه است هرجور تو خودت رو ببینی اون هم همونو بهت نشون میده و داستان های قرآنی رو اگر مطالعه کنیم کسی مثل فرعون در مدار سرکشی و طغیان کردن بود و موسی در مدار صلح با خود وخدا و یک پدیده طبیعی مثل جزرو مد که من بهش میگم در یک زمان اتفاق افتاد حالا خدایی که هدایت گره و تو بهش رو اوردی تورو هدایت می‌کنه به زمانی که دریا به قول قران از هم شکافته شده و فرعون که در مدار سرکشی و طغیان بوده زمانی میرسه که دریا به حالت بسته رسیده و غرق میشه و این همزمانی ها و هدایت هاست که می‌تونه مارو از یک پدیده طبیعی نجات بده

    وای استاد شرک به این بزرگی در همه بی داد می‌کنه مخصوصا در این زمان تا رئیس جمهور قبلی بود فهش و ناسزا بهش میگفتن که خودمم جز همون دسته بودم چک و لگدش هم خوردم از زمانی با شما آشنا شدم و بادوره احساس لیاقت کم کم دارم این شرک رو درستش میکنم که منم که مسئول هر اتفاقی که در زندگیم میوفته هستم استاد قبلاً من اگه بچه چیزی میخورد و مریض میشد گردن حسین و همه می‌انداختم الا خودم و مسئولیت این موضوع رو قبول نمی‌کردم وتازه احساس گناه هم میدادم به همه ولی الان خیلی کم شده یا ازدواج درسن کم رو مقصر همه میدونستم الا خودم رو با اینکه به خدا نه کسی زورم کرد نه اسلحه گذاشتن بالا سرم که قبول کن خودم با رضایت قبول کردم اما تا بحثی و ناراحتی پیش میومد بین منو حسین انگشت اشارم سمت همه بود که منو به اینجا کشوندن الا خودم و واقعا هم قبول نداشتم که این منم که دارم حتی رفتار ادم ها با خودم رو خلق میکنم

    استاد اینکه میگید که همون فردی که بچه راهنمایی داره ولی هنوز به پدرش میگه خرج منو تو باید بدی رو ماهم در اقوام بسیار نزدیک داریم هرروز بلا استثنا یک جنگ راه میندازه با پدرو مادرش و مسئول زندگی داغونش رو اونا می‌دونه و همش دنبال دعاست که زندگیش خوب بشه و همش میگه من برای این پیشرفت نمیکنم که یک تواین محلم پدرو مادرم کمکم نمیکنن و برامون دعا گرفتن که من نمیتونم پیشرفت کنم و یه چیز عجیبیه در کل فامیل و وضعیتش از همه پایین تره چون مسئولیت زندگیشو گردن همه میندازه الا خودش و وقتی این رو گفتید یاد این موضوع افتادم

    تو به هر عامل بیرون از خودت وابسته باشی به هر عامل بیرون از خودت حساب کنی مشرکی تمام

    زمان حضرت ابراهیم مردم بت هاشون رو میپرستیدن زمان ما بت هایی به نام رئیس جمهور به نام نماینده های مجلس و هرکسی که یه مقدار شرایطش بهتر از خودش باشه چون این شرک رو دارن که اگه بافلانی جور بشیم دو روز دیگه بچمو می‌بره سرکار های دولتی ..قرض میده بهمون ..

    استاد من خیلی این روز ها سعی کردم که نکات مثبت یا یه چیز زیبا که از دیگران میبینم رو به خودشون هم بگم ولی متاسفانه من فعلا در مدار ادم هایی هستم که بسیار به چشم زخم اعتقاد دارند و به خودم قول دادم اگه نکات مثبت هم دیدم به خودم بازگو کنم تا جهان من رو از این ادم ها جداکنه و در خودم هم دیدم که از این ویژگی ها من در خودم دارم مثلا تا یک لباس خوشگل تن پسرم میکنم ناخوداگاه ماشاالله میگم یا الان که داره حرف میزنه بهش میگم یواش صحبت کن و این نشتی انرژی رو تازه در خودم دیدم وبه نظرم در مورد ثروت هم همینه که اگه من ثروتمند بشم یا همیشه حالم خوب باشه منو چشم میزنن و اینم یک شرک دیگه و فکر میکنم چشم دیگران باعث خراب شدن همه چی میشه ولی مسیولیت اینو قبول نمیکنم که من چه فکری دارم چه فرکانسی دارم که همه چی خراب شد یا بچه میخوره زمین مادرم اولین سوالش اینه داشتی میومدی کی دیدت و متوجه شدم دیگران دارن باور های منو که در ناخوداگاه و حتی خوداگاهم هست رو به من نشون میدن روی اینم حسابی باید کار کنم

    یکی دیگه از شرک هام اینه که حسین مسئول زندگیمه واینو هم همین چند روزا متوجه شدم که چون ازدواج کردم یک مرد باید بیاد من رو به تمام خواسته هام برسونه و خودم رو بی عرضه میدونستم که منم خالقم منم میتونم ثروت خلق کنم چرا اینقدر گیر دادم به حسین تا اون عوض بشه تا من به جایی برسم و همیشه منتظر بودم اوضاع زندگیمون توسط شخص حسین عوض بشه و خودم اصلا علاقه ای که مسئولیت زندگی خودم رو برعهده بگیرم نداشتم و انگار رفع مسئولیت میکردم که اخیش کسی هست که مشکلاتم رو بندازم گردنش

    من که خیلی از این شرک ها دارم و دارم به قول خودتون تکاملی اون هارو برمی‌دارم و خداهم داره کمکم می‌کنه که راحت تر توحید رو متوجه بشم و ازش به خوبی در زندگیم استفاده کنم

    کسی که منتظره یک عامل بیرون از او بیاد تا نجاتش بده خوشبختش کنه تا یه غلطی براش بکنه مشرکه و ادم مشرک سرگردان و حیرانه تا تهش که جهنمه و جهنم رو خودش از همون موقعی که حساب کرد رو بقیه برای خودش ساخت و منم از همینا بودم تا همین چند ماه پیش اره مهم نیست چقدر روی خودت کار می‌کنی یا چقدر توی سایتی ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است تا عمل نکنی به اموزه ها بازم باورهای قدرتمند قدیمیت شرک هات پاشنه آشیل هات بهت حمله میکنند مهم اینه تو در عمل فکر هاتو تغییر داده باشی تا زندگیت روبه تغییر بره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    کوثر گفته:
    مدت عضویت: 980 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جان دوست داشتنی و پر از ارامش

    چه فایل ارزشمندی بود و واقعا بهش نیاز داشتم بشنومش.

    نکته اینجاست که من مدت ها ست فایل های استاد رو گوش میکنم و این که مسولیت زندگی مون رو باید خودمون بپذیریم رو هم شنیده بودم و به تصور خودم کاملا عمل میکردم بهش

    چند روز پیش یکی از اطرافیان نزدیکم از نظر روحی به هم ریخته شده بود و انرژی اش منفی شده بود منم به واسطه ی تغییر حالت ان ادم حالم بد شده بود که ای بابا دوباره حالش بد شد و این حال بد حال منم بد میکنه. یا نمیتونه بره سر کار و باعث میشه پول کمتری بیاد تو زندگی مون….. چون احساسم بد شده بود میفهمیدم یه جای کار داره اشتباه پیش میره امروز که استاد توضیح دادن هیچ عامل بیرونی هیچ چیزی روی تو نباید تاثیری بزاره و این که من برای حال خوبم نیازی ندارم اون حالش خوب باشه من برای رشد مالی خودم نیازی ندارم ان ادم به من کمک کنه . و این که 100 اتفاق های زندگی مو خودم خلقش میکنم واقعا 100 . اگه بتونم دفعه بعد که این شرایط برای این ادم پیش میاد دیگه این گفتگوی ذهنی و نداشته باشم یعنی عمل کردم واین توحید عملی است.

    استاد جان دلمون تنگ شده برای قسمت جدید سریال زندگی در بهشت. دوست دارم ببینم انحا الان چه شکلی شده. مرغ و خروس ها در چه حالین. الان بز دارین هنوز یا نه. چه تغییراتی ایجاد کردین. لطفا قسمت جدید بزارین. ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مهدی نظری گفته:
    مدت عضویت: 873 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز

    سپاسگزار خداوندم که بهم یه فرصت جدیدی داد که هدایتم کرد به این فایل زیبا پر از اگاهی های خالص

    داستان این فرصت و این هدایت از اینجا شروع میشه که من رو بحث اموزه های دوره دوازده قدم – قدم دوم و جلسه دوم هستم امروز قصد دانلود جلسه سوم داشتم وارد سایت شدم و بصورت معجزه اسا چشمم به صفحه فایل جدید و پروژه خانوم شایسته خورد از اونجایی که جریان هدایت های خداوند هرلحظه شامل حالمون میشه من هدایت شدم به این فایل برای تقویت بیشتر اگاهی های دوره دوازده قدم این فایل و این اگاهی ها هر لحظه داره باور های من و بصورت بنیادین تقویت میکنه و کلی انرژی بیشتر کلی امید بیشتر انگیزه بیشتر ارامش بیشتری هر لحظه وارد زندگیم میکنه

    سپاسگزارم که هر لحظه تو زمان مناسب درمکان مناسب خداوند من و داخل سایت برای تقویت باورهام قرارمیده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مجتبی گفته:
    مدت عضویت: 4035 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین

    اول یه تشکر ویژه کنم از خانم شایسته عزیز ، بابت این آپدیت و شروع پروژه خانه تکانی ذهن ؛

    کلا ذهن من دوره های این شکلی که تایم کم مثلا یک ماهه دارن رو انگار راحت تر میپذیره و باش راه میاد ؛

    اولین و مهمترین باوری که برای تغییر بهش نیاز داریم همین باوره که من و فقط من هستم که مسئول صد در صد زندگی و اتفاقات زندگیم هستم و نه هیچ عامل بیرونی ؛

    به نسبت قبل خیلی توی این موضوع بهتر شدم ولی هنوزم گاهی تو افکار یا کلامم دارم میگم اگه پدرم اخلاق بهتری داشت ، اگه من مستقل بودم ، اگه فلان شرایط رو داشتم ، زندگیم بهتر بود ؛

    این نشون میده هنوز هم صد در صد اینو باور نکردم که خودم همه کاره ی زندگیم هستم ؛

    مرسی استاد جان بابت این لایو و این موضوع به این مهمی که اینجا زیاد تکرار شد ؛

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    زهرا آقچه لو گفته:
    مدت عضویت: 754 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم.

    سلام خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته.

    چقدر به این فایل نیاز داشتم،چقدر آگاهی های من بیشتر شد،چقدر یادم اومد چه کارهای اشتباهی انجام میدم. نمیدونم از اول درسایی که گرفتم از این فایل بنویسم برم به آخر یا از آخر برگردم اول.

    اول از همه در آخر این فایل فهمیدم که تو داستانی که دارم مینویسم از اول تا آخر همش دنبال جلب رضایت خواننده بودم نه جلب رضایت خودم و خدای خودم و از همین جا به خاطر شرکی که میورزیدم به درگاه خداوند توبه میکنم. خدایا من متوجه اشتباهم شدم و با تمام وجود قول میدم که دیگه تکرارش نکنم ازت معذرت میخوام خداجون.

    دوم اینکه بیشتر اطمینان پیدا کردم که در زمینه موسیقی چی میخوام،بهتر و بالاتر همانطور که در فایل مقدمه خانوم شایسته گفت که مدار بالاتر از مسیر هموارتر منم چنین درخواستی را از خداوند دارم.

    بار دیگر بهم یاد آوری شد من مسئول خودم و زندگی خودم هستم. لحظه به لحظه زندگیمو خودم خلق میکنم. خدایا شکرت.

    و اما در آخر سوالی که برام پیش اومد،در زندگی مشترک خب ما تقسیم کار میکنیم کارهای بیرون از خانه و پول در آوردن بر عهده همسرم و کارهای خانه بر عهده من هست. خب در اینجا هر کسی مسئولیت یک کاری را بر عهده دارد، الان وقتی همسر من به من پول نمیدهد یعنی مسئولیتش را درست انجام نمیدهد،من چه کاری باید انجام دهم؟ یکی از جوابها را خودم میدانم که باورهای مالی من مشکل دارد شاید تنها جواب هست.

    استاد عزیز لطفا در لایوهای آیندتون در مورد کارها و مسئولیت های اشتراکی هم صحبت کنید.

    البته از خداوند درخواست میکنم که پول خرید دوره عشق و مودت را نیز بهم بدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: