live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی میرفخررجایی گفته:
    مدت عضویت: 1516 روز

    به نام الله بخشنده و بخشایشگر

    سلام و درود به استاد عزیزم و مریم خانوم مهربان به خاطر شروع این خانه تکانی ذهن،

    منم اومدم که توجه بیشتری کنم به این نکات ارزشمند که مهمترین کار زندگی ما همینه،

    ،

    اولین کلیدی که از صحبت استاد در همون ابتدای کار باید دریافت کنیم و همیشه به خودمون یادآوری کنیم

    نگاهمون در مورد خداونده

    ما فکر میکنیم خداوند یه انسانه خیلی قویه یعنی فکر میکنیم مثل خودمونه،یا به قول استاد اگر با حیوونها می‌تونستیم صحبت کنیم مثلا با فیل ها،فیل ها میگفتن خدا یه فیل خیلی بزرگ و قدرتمندی یا هر موجود دیگه ای احتمالا این فکرو داشته باشه که خدا یه چیزی از جنس خودشه اما خیلی قوی تر خیلی بزرگتر خیلی توانمند تر ،

    اما اینطور نیست،

    ما با نگاه کردن به جهان اطرافمون باید اینو درک کنیم که خداوندی که این جهان رو خلق کرده طبق قوانین خلق کرده و قوانین هستن که دارن کار میکنن،جهان مثل یک سیستم میمونه،که طبق یک قوانین پایه ریزی و اجرا شده،

    یعنی خداوند نشسته اون بالا که هر لحظه تصمیم بگیره برا هرکس که الان اینو بدبختش کنم اینو بیچارش کنم،

    نه

    خداوند کدهارو از قبل نوشته برای این بازی

    و گفته برید بازی کنید این زمین بازی اینم قوانین بدون تغییر ،خودتون مختارید،

    حالا استاد هم داره تو آموزش هاش این قوانین رو فریاد میزنه،که مهمترین و اصلی ترین قانون این جهان،اینه که ما خودمون داریم با افکارمون با باورهامون با فرکانس هامون اتفاقات پیرامون خودمون رو رقم میزنیم، درواقع سیستم مثل یک دستگاه آب هویج گیریه،اکر بهش هویج بدی بهت آب هویج میده بهش سیب بدی بهت آب سیب میده،

    و در کل ،باورهای ما در مورد هر موضوعی در این جهان مادی نشون میدن که ما چه نتایجی رو داریم خلق میکنم،یا درواقع بهتره بگیم نتایجی که داریم تو زندگیمون در مورد موضوعات مختلف میگیریم بازتابی دقیقی هستن به افکار و باورهای خودمون،

    ،

    و در مورد سیل و این بلایای طبیعی هر نوع نگاهی داشته باشی نتیجش به همون شکل تو زندگیت وارد میشه،

    یه نفر از سیل پول می‌سازه یه نفر از همین اتفاق بدبخت میشه،

    یه نفر با نگاه کردن به سیل احساس بدبختی و دلسوزی می‌کنه که نتیجش میشه جذب کردن همین موارد به زندگیش،

    یه نفر با نگاه کردن به این مسئله ،به دنبال فرصت های ایجاد شده میگرده،

    ،

    و یه نکته ی دیگه اینکه ،مسائل نیومدن که مارو بدبخت کنن،به طور کلی مسائل اومدن تا باعث رشد و پیشرفت ما بشن ،باعث رشد و پیشرفت جهان بشن،نگاه ما به مسائل تعیین می‌کنه که

    ما چه نتیجه ای میگیریم،

    ،

    در مورد بخش بعدی صحبت استاد جانم

    در مورد مسئولیت پذیری

    من بعد از گذشت 3 سال حتی بودن با استاد و کار کردن روی خودم تازه به این درک رسیدم که مسئولیت صد در صد زندگی من با خودمه،چرا چون من هستم که دارم با افکارم اتفاقات زندیگتو رقم میزنم،و‌وقتی خوب این موضوع رو درک کردم تونستم تمام افرادی که ازشون کینه داشتم یا اون هارو مسئول اتفاقات زندگیم میدونستم با همشون به صلح برسم و تو وجود خودم پذیرفتم که بالا خودم بودم که اون اتفاقه رو رقم زدم حتی بدترینش رو که من فکر میکردم در حق من ظلم شده خودم خودم خودم خلقش کردم،و چقدررررر من به آرامش رسیدم چقدر با دیگران به صلح رسیدم،

    و وقتی استاد گفتن ببینید تو اطرافتون که چند نفر هستن دلیل بدبختیشونو عواملی بیرونی می‌دونن!

    دیدم آره واقعا 99 درصد مردم دلیل بدبختیشونو یه چیزی بیرون از خودشون می‌دونن و دیدم که خود من هم آره در خیلی از موارد یه چیزی بیرون از خودم رو عامل مشکلات و مسائلم میدونم،

    و این یعنی شرک،

    یعنی من دارم خلاف ایاک نعبد و ایاک نستعین حرکت میکنم،

    اگر من ادعام میشه که با خدام! پس اگر قدرت خداست پس رئیس جمهور چیکارست؟ بابام چیکارست؟ شرایط بازار چیکارست؟ ژنتیک چیکارست؟

    و خدارو صد هزار مرتبه سپاسگذاری میکنم که منو هدایت کرد تا اینطوری درکش کنم اینطور باورش کنم واقعا از خداوند سپاسگذارم،

    و چقدر خوب از طریق استاد عزیزم توحید رو داره به من یاد میده،

    روزی صد بار باید به خودم بگم که من مسئول صد در صد اتفاقات زندگیم هستم،به اندازه پشیزی قدرت ندارم تو زندگی دیگران،و همینطور دیگران هم به اندازه ی پشیزی قدرت ندارن تو زندگی من،مکه اینکه من باور کنم که قدرت دارن،

    به خدا از وقتی سعی کردم قدرت رو بدم به خدا و فقط از خودش درخواست کنم من از همه خیرو خوبی دیدم حتی از پلیس های نیرو انتظامی،

    پلیس ها هم دوست دارن باهام دوست بشن یا بهم کمک کنن،سری آخر سر یه دور برگردون استادم تا آقا پلیسه بره یه بوق زد برام دست تموم داد و ازمم تشکر هم کرد،

    یعنی واقعا دارم سعی میکنم که دهنمو پاک کنم از چیزایی که بقیه به من گفته بودن در مورد دولت پلیس ها رییس جمهور رهبر یا هرکس دیگه ای،

    چون اونا داشتن نتیجه ی افکار خودشونو به من میگفتن،و اگر من باور کنم حرف اونها رو منم نتیجم میشه مثل همون ها،

    اما به خدا من تو دوره ها هم گفتم ،من هر کجا که میرم به انسان های خوب و شریف و فوق العاده برخورد میکنم که عاشقانه درخواست هامو میپذیرن و بهم کمک میکنن و دوستم دارن و عاشقم میشن،

    ،

    و این نتیجه به تنهایی خودش ثابت می‌کنه که قانون داره بدون نقص کار میکنه،و اگر بتونم در موارد دیگه نگاهم رو تغییر بدم باور هامو تغییر بدم در موارد دیگه هم نتایج تغییر میکنن،

    .

    در کل به اندازه ای که بتونیم عوامل بیرونی رو در رسیدن به خواسته هامون کمرنگ تر کنم و توکل و ایمانمون رو به تنها فرمانروای کیهان بیشترو بیشتر کنیم،به همون اندازه داریم دست خداوند برو باز میگذاریم که به راحتی و آسانی خواسته ی مارو وارد زندگیمون منه،

    من خودم به شخصه هرچقدر سعی کردم عوامل بیرونی رو کمرنگ تر کنم نتیجه گرفتم،

    ،

    ما اول آکاهی هارو دریافت میکنیم،مثل 3 سال پیش که من قدم اول دوره ی12 قدم رو خریدم ،اما درکی که اون موقع داشتم از دوره با درکی که الان دارم زمین تا آسمون فرق میکنه،

    در مورد بحث ثروت وقتی من دوره ی روانشناسی ثروت رو گرفتم تازه داشتم می‌فهمیدم ایراد ها کجاست،و هنوز هم نمیتونم بگم دقیق همشون رو فهمیدم اما به اندازه ای که فهمیدم عمل کردم و به اندازه ای که عمل کردم نتیجه گرفتم،

    ،

    به خدا خودمم که دارم زندگیمو خلق میکنم ،به هرچی فکر کردم و احساسش کردم به خدا شده،

    ،

    منم که دارم اتفاقات رو خلق میکنم،.اما خیلی زود خیلی زود ما فراموش می‌کنیم قانون رو،فراموش میکنیم دلیل اتفاقات خوب زندگیمونو،

    ،

    خیلی از مواقع هنوز فکر میکنیم اون اتفاقه چه مثبت چه منفی شانسی اتفاق افتاده،یا همینه دیگه باید اتفاق میفتاد،

    اما خودمونیم که داریم خلقش میکنیم،به صورت صد در صد،

    به قول استاد ما روح های مجردی هستیم که مجرد به این دنیا میایم و مجرد هم از این دنیا میریم،

    دیگه پدر و مادرو خانواده و فرزندو رییس دولتو رهبری وجود نداره،

    منم منم که داره به همه چیز شکل میدم معنا میدم منم که دارم خلق میکنم منم که دارم یه آدمی رو به خودم زنجیر میکنم یا ازش دور میشم،منم که دارم وضعیت مالی خودم رقم میزنم منم که دارم وضعیت جسمانیم رو تعیین میکنم،منم که دارم برخورد آدم ها با خودم رو تعیین میکنم منم من،

    ،

    توحید یعنی چی؟!

    توحید یعنی فقط و فقط قدرت دادن به یک نیرو

    توحید یعنی فقط یک نیرو در جهان هست که منبع رزقو برکت و سلامتی و شادی و خوبی و روابط عاشقانست

    نه نوع شغلت نه رییس حکومت نه وضعت اقتصادی نه شرایط جامعت نه اینکه تو کدوم شهر و روستا و کشور ،نه سنت،نه جنسیتت،

    ،توحید یعنی تو یک موجود مقدسی هستی که خداوندی که خالق کل کیهانه همین نیرو رو در تو دمیده که با دقت صد در صد خودت با افکارت زندیگتو خلق کنی،

    این یعنی عدالت صد در صد،این یعنی ثروت بی نهایت،این یعنی خوشبختی ،و باید تا آخر عمرمون سپاسگذار این لطف پرودگار باشم،

    ،اصلا می‌خوام از این به بعد سر تام های مشخصی که انرژی خوبی حاکم هست در یک سکوت و آرامش ،زانو بزنم در مقابل پروردگارم و ازش سپاسگذاری کنم بابت اینکه قدرت خلق زندگیم رو به خودم داده،واقعا ،الان باور دارن این موضوع رو،چون انجامش دادم امتحانش کردم ازش نتیجه گرفتم،

    و تو هر قدمی که می‌خوام بردارم هر نتیجه ای رو که می‌خوام رقم بزنم،با قدرت بگم خدایا شکرت که قدرت خلق زندگیمو به خودم دادی و من با قدرت به سمت خواستم حرکت میکنم و لاجرم من به خواستم میرسم،

    نه شانسی وجود داره، نه کسی عامل هست تو رسیدن من به خواستم،

    نه خداوند برای من چیزی میخواد ،!!!!!

    خداوند برای من چیزی نمی‌خواد ،من هروی رو که بخوام بهم میده هرچی،

    چه بخوام برم بهشت،چه بخوام برم جهنم،با قدرت بهم کمک میکنه،

    استاد من از شما یاد گرفتم که بهونه نیارم برای حرکت نکردنم به سمت خواستم،

    هیچ دلیلی نمیتونم بیارم برای نرسیدن به خواستم مگر خودم،

    اگر به چیزی نرسیدم یا نداشته باشمش صد در صد خودم مسئول هستم نه هیچ کس دیگه ای،

    و اینو خیلی از مواقع خوب تمرین کردم و به وب هم نتیجه گرفتم،

    و الان هم که دوباره تو مسیر جدید هستم می‌خوام از همین باورهایی که ساختم و می‌سازم استفاده کنم تا فارق از اینکه اون بیرون چه خبره من نتیجه مورد دلخواه خودمو بگیرم،

    ..

    در مورد بحث راضی کردن دیگران هم که خب یکی از پاشنه آشیل های ماست ،خیلی خوب سعی کردم روش کار کنم،

    یعنی تصمیم بگیرم کاری ندارم بقیه چی میگن یا چه عقیده ای دارن یا هرچی ،

    با توکل به خداوند انجامش میدم و حرکت میکنم،

    به قول خداوند وقتی تصمیم گرفتی پس بر خدا توکل کن که خداوند بس کارساز است ،

    ،

    به خدا همین حرفی که استاد میزنن،اکر ما توحید رو توی قلبمون پرورش بدیم اصلا خیلی از رفتار های ما تغییر میکنه،

    هرکییییی رو میبینی داره در مورد اینستا یا یوتویوب آموزش میده برای فالور برای مخاطب برای مردم باید این کارو این کارو انجام بدی تا نتیجه بگیری،

    و این واقعا چیزی نیست جز شرک،

    یه روزی میشه از همون آدما از همون مخاطبان ضربه میخوری،

    ،

    به قول استاد همه ی اینکارها از شناخت نادرست ما از خداوند و خودمونه،

    اگر ما خدارو درست بشناسیم خودمونو درست بشناسیم به خدا اصلا قدرت زندگیمون دست خودمون میاد و هر کاری انجام میدیم فقط و فقط برای رضایت خودمون و خدای درونمونه نه برای بقیه،چون بقیه ای اصلا وجود نداره،

    خدارو شکر،

    یک مروری شد بر آگاهی ها و درکی که از قوانین دارم،

    و باز هم به خودم میگم علی به جای تقلا های فیزیکی فقط و فقط تمرکزتو رو بگذار روی شناخت خودت و افکارت و بهتر کردن باور های محدود کنندت،همین کافیه کافیه تا تو به سمت خواسته هات هدایت بشی،

    هرچی که میخواد باشه

    ثروته سلامتیه رابطه هرچی ،فقط نگاهت به خداوند باشه،

    توکل و تکیه است به اون باشه،چاون همه کارها و برات انجام میده،

    خانم شایسته ی عزیز و مهربان خیلی خیلی خیلی ازتون ممنونم که اینقدر شما فوق العاده هستین و استاد عزیز که بینظیر ترینه،

    و انشاالله بتونم شاگرد خوبی باشم در این مکتب الهی،

    از تمام دوستانم در این فضای الهی هم تشکر میکنم و صمیمانه همتونو دوست دارم انشاالله خداوند هدایت کنه در این مسیر الهی باقی بمونیم،

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      خانم اکبرزاده گفته:
      مدت عضویت: 1043 روز

      سلام ودوست عزیز .سپاس از کامنت خوبی که نوشتید . مطالب را با دیده جالبی توضیح دادید پر از آگاهی و ناب بود برایم. کلی استفاده بردم در پناه حق و عمل به آموزه های استاد جان اتفاقا ت معجزه وار در زندگیتان بیفتد و غرق درشادی و ثروت و سلامتی باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمد نیک پور گفته:
    مدت عضویت: 2623 روز

    به نام رب به نام فرمانروای عالمیان

    سلام عزیز دل سلام دست خدا روی زمین

    آقا تو لایو خیلی خوب بودی مخصوصا اون آخرش که گفتین چطور قطع میشه این لایو ?

    استاد جان این لایو چقد خوب بود و چقد احساس نزدیک بودن کردم بهت استاد من در اونجایی که میچرخی تو خونه و ماشین ها و موتورهاتو نشون میدی من با خودم میگفتم منم قطعا به این ها خواهم رسید خدای من همون خدای استاد عباسمنشه، مهربونه، کریمه، وهابه، رحمانه، رحیمه، عشقه، بیشتر از هر کس دیگه ایی میخاد من سلامت، ثروتمند، موفق باشم، فقط کافیه توحید استادو به عرصه عمل من هم اجرا کنم، کافیه باورهامو درست کنم ظرف هامو قشنگ شکل بدم و بتراشم، فقط کافیه جا پای مسیر استاد بزارم و اونو دنبال کنم، اونجا که گفتی با عشق جانتون پینگ پنگ بازی میکنن بعدش میپرن تو جکوزی، واقعا خودمو تصور کردم و خودمو دیدم و چقدر از این آزادی و عشق و محبت لذت بردم موقعی که در مورد میکائیل صحبت میکردین با خودم گفتم همه چیز باوره، باوری که یه بچه ۷ ساله رو بدون اشاره پدر یا مادر بیدار میکنه و صبحانه اشو میخوره و لباساشو میپوشه و به مدرسه میره، اونجایی که اومدین بیرون از خونه و خونه های اطراف نشون دادین واقعا خیلی خیلی شبیه اون چیزیه که من در دریم وردم ساختم، و اونو میخام،با تمام وجود،، استاد جان در این مسیر دارم به شدت روی خودم کار میکنم که عجله نکنم، تکاملمو طی کنم، و آرام آرام به سمت هدف هام قدم بردارم، به قول خودتون استاد کافیه که هر روز یه ذره خوب باشیم یه ذره بهتر عمل کنیم یه ذره بیشتر روی باورهامون کار کنیم تا یهو بوم بوم انفجاری اتفاقات عالی و مثبت بیوفته، استاد به قول شما خداوند حامی افراد شجاعه، و مطمنم من یکی از اون افرادم به زودی زود در آمریکا و در ایالت فلوریدا شما رو ملاقات میکنم و از نزدیک از شما تشکر میکنم، که قوانین جهان هستی رو به من یاد دادید و به من نشون دادید که بهتر زندگی کنم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن بکنم، عاشششششششقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  3. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 1932 روز

    بسم الله النور

    سلام استاد جان سلام مریم جان نازنین

    سلام به تمام دوستان عزیز

    تحول زندگی من وقتی اتفاق میوفته که من یاد بگیرم مسولیت صد در صد زندگی خودم رو به عهده بگیرم

    این توحیدی ترین نگاه به خودم و خداوند هست

    وقتی ساز و کار جهان رو بدونم و درک کنم

    وقتی نگاهم رو به خداوند تغییر بدم

    که خداوند سیستم هست که پاسخ میدهد و از روی احساسات انسانی عمل نمیکند

    آنوقت میتونم با خوندن فکر خدا و گام برداشتن در این جهت زندگی خودمو متحول کنم

    من مسول زندگی خودم هستم

    من هستم که دارم اتفاقات رو رقم میزنم

    به واسطه ارسال فرکانس ها

    ارسال فرکانس ها به واسطه باور ها شکل گرفته

    باور ها به واسطه وردی های من شکل گرفته

    پس به جای انتظار داشتم ازهر عامل بیرونی مثل همسر و پدر و دولت و ….بیام یاد بگیرم قدرت رو به خودم و خدای درونم بدم

    درک اصل و اجرای اون در عمل همینه یعنی روی هیچ کس به جز خدا حساب نکنم این یعنی اصل این یعنی توحید

    و من ایمانم رو توی این لحظه ها که ذهن نجوا گر میخاد دیگران رو مسول اتفاقات زندگی من بدون نشون میدم

    از طرفی من مسول زندگی هیچ کس نیستم و این هم یه باور توحیدی هست باز هم حساب کردن فقط روی الله

    استاد جان اولین بار که تو قانون آفرینش شنیدم شما گفتید که ما مسول صد درصد اتفاقات زندگی خودم هستم و هرکس خودش داره اتفاقات زندگی خودشو رقم میزنه باورش برای سخت بود و مدت های طول کشید تا فقط گوش من عادت کنه به شنیدنش و بعد درک کنم و باور کنم و سعی کنم عمل کنم

    من که یک عمر انتظار از همسر و پدرو مادر کل دنیا داشتم

    مگه میشه وقتی من رو به دنیا آوردن پس مسول هستن تا آخر عمر منو حمایت کنند وقتی برای خوشبختی و یا بدبختی من تصمیم گرفتن پس مسول هستن

    وقتی همسرم با من ازدواج کرد پس مسول تامین خواسته های من هست

    وقتی من تو این کشور هستم پس دولت و فلان و فلان مسول هستن

    وقتی خدا منو خلق کرد پس مسول که مراقب من باشه

    از طرفی وقتی من دارم از پدرومادر و خانواده و همسر سرویس میگرم من مسول شادی و هزار و یک کار دیگه در مقابل اون ها هستم و بیشترین مسولیت در مقابل بچهام که من مسوؤلم همیشه حالشون خوب باشه و تامین باشن

    چقدر مشرک بودم با این دیدگاه

    آقا جان حتی خدا هم مسول اتفاقات زندگی من نیست

    خدا یک نیروی هست که من دارم هر لحظه به اون توی زندگیم شکل میدم

    خدا به شکل ظرف من درمیاد

    ظرف من چه شکلیه ؟

    به قول یکی از دوستان سایزخدای من چیه ؟

    خداوند فقط پاسخگو هست به فرکانس من فقط پاسخگو یعنی بدون قضاوت و دل رحمی فقط پاسخگو و این باعث میشه من آرامش بگیرم درک کنم که خداوند قدرت رو به من داده تا زندگی خودمو خلق کنم و تمام

    من مسول هیچ کس نیستم

    من با انتطاراتم و مسول دونستن دیگران نسبت به خودم خودمو برده دیگران کرده بودم و مسول دونستن خودم نسبت به دیگران اون هارو برده خودم کردم

    چقدر مشرک بودم

    درک کنم که هرکس به یک اندازه به خداوند دسترسی داره و قدرت خلق زندگیشو داره

    این نگاه کمک می‌کنه من از دیگران رها بشم

    و تمرکز رو بزارم روی تغییر و پیشرفت خودم

    خدای من چه بار هابی رو از روی دوشم برداشتم و امروز چقدر احساس رهایی و قدرت میکنم

    بچه من انتخاب می‌کنه این لحظه شاد باشه یا غمگین فلان کار و انجام بده یا نده من فقط مشاهده گر دنیای درون و بیرونم هستم بدون قضاوت و هرکس نتیجه انتخاب هاشو میبینه

    من مادر هستم و فقط عشق میورزم

    من اگر تلاش کنم خوب زندگی کنم الگوی مناسبی برای بچها هام و آدم های اطرافم میشم دقیقا مثل استاد که الگو مناسبی برای ماست

    پس قدرت رو به دست میگرم و بدون اینکه از هر عامل بیرونی انتظار داشته باشم که زندگی منو رقم بزنه خودم خالق زندگیم میشم

    هر عامل بیرونی حتی مکان و آب و هوا و نژاد و هیچ هیچ عامل بیرونی تعیین کننده زندگی من نیستن همانطور که تو شرایط مشابه هرکس نتایج متفاوت میگیره من هم میتونم تعیین کنم که تو هر شرایطی چه تجربه ای از شادی و ثروت و روابط و سلامتی داشته باشم

    و این یعنی توحید

    من مسول تمام اتفاقات زندگی خودم هستم

    قدرت در درون من هست

    خداوند خالقی که در نهایت قدرت هست با دمیدن روحش در من قدرت خودشو به من داده من هم مثل قطره ای از دریا که تمام خاصیت اونو داره من هم تمام خاصیت خداوند رو دارم و میتونم خالق زندگی خودم در تمام جنبه ها باشم

    خدایا شکرت برای یاد آوری این آگاهی ها و اینکه کمک کردید استاد جان من قدرت خودمو به یاد بیارم و حرکت کنم به سمت تجربه زندگی دلخواه که من راضی باشم و خدا هم راضی باشه

    خدایا شکرت

    استاد جان عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      سمیه علی نژاد گفته:
      مدت عضویت: 2351 روز

      سلام زهرای عزیز

      این کامنت شما از یه کتابی که نویسنده معروف مینویسه با ارزش تر و کاریردی تره ‌‌چه قدر من به این اگاهی ها نیاز داستم

      اینجا دقیقا همونجایی که باید روی غیر خدا حساب نکنم

      الان دقیقا زمانی که باید قدرت رو فقط به خدا بدهم

      تو این برهه یه اتفاقی افتاد که ناجالب بود و الان من باید ازش اعراض کنم در موردش با کسی صحبت نکنم و اتفاق رو به سمتی پیش ببرم که به نفع من باشه

      الان دقیقا زمانی که دارم ازمایش میشم و این همزمانی خوندن کامنت شما خیلی برام جالب بود

      امروز تو تمرین ستاره قطبی نوشتم خدایا هدایتم کن به سمت خوندن کامنتاهایی که الان برام مناسبه و خدادمنو اورد اینجا

      از وقتی تو کلاب صحبت‌کردید به خودم قول دادم هر روز بیام و نیم ساعت وقت بزارم کامنتهای قبلی شما رو بخونم و چه ریبا و صادقانه مینویسید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        زهرا آبلو گفته:
        مدت عضویت: 1932 روز

        سلام دوست خوبم سمیه عزیز

        عاشقتم من

        چقدر خوب شد که برام پیام گذاشتی و دست خدا شدی تا منم باز هدایت بشم به این فایل و کامنت خودم تا دوباره به یاد بیارم مسول کسی نیستم و کسی هم مسول من نیست تا دوباره به یاد بیارم باید سایز خدامو بزرگتر کنم باید باور هامو نسبت به خداوند قوی تر کنم باید خدارو بیشتر باور کنم باید تسلیم تر و سپاسگزارتر باشم تنها وظیفه من رسیدن به احساس بهتر هست ازت بینهایت سپاسگزارم دوست من که هم عشق رو نثار من کردی هم دست خدا شدی تا امروز دوباره برام این کامنت و این آگاهی ها مرور بشه عاشقتم عزیزم در پناه الله مهربان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ریما حالت گفته:
      مدت عضویت: 1130 روز

      سلام به زهرا عزیزم

      چه قدر زیبا و کامل از خودتون ، نوشتید ، از باورهای اشتباه گذشتتون نوشتید ، چه قدر قشنگ‌ درباره دیدگاهتون‌ نسبت به خدا نوشتید

      بی نهایت لذت بردم بی نهایت استفاده کردم

      مرسی

      من رو با مفهوم ظرف خدا برای هر کس آشنا کردید

      اینکه خدا برای همه ، همیشه و همه جا ، کامل کامل هست و حضور داره

      و به اندازه ی ظرفی که خودمون براش در زندگیمون تعریف کردیم ، به همون اندازه و به همون شکل تعریفی ما خودش و در زندگیمون نمایان میکنه

      خدا رو شاکر بایت این دریافت ها

      و ممنونم دوست عزیز

      در پناه حق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سارا صمدی پور گفته:
    مدت عضویت: 1557 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    من چندین روزه پروژه رو شروع کردم ولی رو همین قدم اول موندم

    این فایل خیلی مهم و سنگین بود و خیلی کمکم کرد

    واسه همین الان که حس میکنم بعد از چند روز امادم که برم قدم دوم ، گفتم طبق دستورالعمل پیش برم و ردپا بذارم

    راستش این فایل ، هم منو خیلی ترسوند

    هم خیلی امیدوارم کرد

    ترسوند چون استاد گفتن حتی مسئول زندگی خودت رو خدا ندون

    تا الان شاید من تصور اشتباهی از خدا تو وجودم ساخته بودم و شکسته شدنش فقط با یه جمله، یکم منو شوکه کرد

    اینکه حتی انداختن اتفاقات گردن خدا هم ، فرار از مسئولیته

    من از وقتی یادم میاد از قبول مسئولیت میترسیدم

    و جالبه الان که بهش فکر میکنم هروقت مسئولیتی قبول کردم با همه جونم روش کار کردم

    ولی چون نتیجه گرا هستم و بیماری کمالگرایی در وجودم هست، نمیتونم تلاش ها و وجدان بی نهایتی که روی قول ها و مسئولیت ها میذارم رو ببینم

    فقط ترس ها و استرس هارو دیدم و همین باعث شده که حتی تا همین لحظه هم تو وجودم همش از پذیرفتن مسئولیت زندگیم فرار میکنم

    ولی خداروشکر

    از ترکیب دوره ثروت + احساس لیاقت + پروژه خانه تکانی و فایل های سه برابر کردن درامد

    دارم کم کم روی ریل میافتم

    داره باورم میشه که اوکی من میتونم مسئولیت قبول کنم و من میتونم عالی انجامش بدم و همه تلاشمو بکنم و فقط همین برام مهم باشه

    یعنی تا همین الان که این کامنت رو نوشتم نمیدونستم که من از مسئولیت ها در میرم چون چشمم فقط دنبال نتیجه ست و البته بای دیفالت فقط توقع نتیجه بد رو دارم و شکست در مسئولیت هام

    حالا اگر خوب شد چی؟

    اگر همه تلاشمو کردم و نتیجه اوایل اونی که میخواستم نبود، ولی بعدا ده برابر بهتر از خواسته هام شد چی؟

    اره

    تمام مدت از چی فرار کردم؟

    از ترس شکست

    و اینو در نظر نگرفتم که حتی اگر شکست بخورم میتونم برگردم مسیرو نگاه کنم و اشتباهاتمو پیدا کنم و اصلاح کنم و موفق بشم

    شدم مثل کد نویسی که لپتاپ رو باز نمیکنه کد بنویسه چون میگه میترسم کد هام اشتباه باشه و رباته اونجور که میخوام عمل نکنه

    خب مرد مومن، تو بنویس

    بعدش برمیگردی کد هارو نگاه میکنی، تحقیق میکنی، اموزش میبینی، از دو نفر با تجربه مشورت میگیری سوال میپرسی

    پیدا میکنی اشتباهاتتو و حلش میکنی

    بعدشم رباته اونجور که تو میخوای کار میکنه

    وااای که چقدر مسخره ست ترس هامون! همینقدر ساده میشه براش منطق اورد

    ولی من فرار کردم

    من ترجیح دادم بشینم و نابود شدن زندگیمو ببینم ولی یکم وقت نذارم برم تو دل ترس هام و ببینم حل کردنشون چقدر راحته

    این بار دیگه نه

    این بار به خودم قول ندادم، چون خودم همیشه قول هامو میشکونم

    اینبار به یکی از فرشته های همین سایت قول دادم، قول دادم 6 ماه دیگه واسش بنویسم که چقدر موفق شدم و حتی یه روز هم از سایت دور نبودم

    و حداقل این خوبی رو دارم که اگر به کس دیگه ای قول بدم حتی سرم اگر بره قولم نمیره

    پس فعلا همینو ازش استفاده میکنم

    تا کم کم برسم به جایی که بتونم به خودم اعتماد کنم‌ و به خود ارزشمندم قول بدم و با همه وجودم پاش واستم…

    مطمئنم خیلی زود اون روزا میاد

    فکر نمیکردم نوشتن این کامنت انقدر کمکم کنه ولی برای بار هزارم ایمان اوردم که استاد عباسمنش و استاد شایسته هرچی میگن یه دلیلی پشتش هست و فقط کافیه عمل بکنم

    خدارو شکر که منطق این ترس هم پیدا شد حالا فقط باید تکرار بشه و تکرار تا تو ذهنم بشینه

    امیدوارم بتونم قدم به قدم ، بیشتر مسئولیت زندگیم رو قبول کنم و بالاخره بفهمم که من خالق زندگیم هستم پس ترس معنی ای نداره اصلا…

    انشالله تو جلسات بعدی و ردپاهای بعدی میبینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    امیرحسین نجفی گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    سلام استاد عزیزم امیر حسین هستم ۱۳ ساله از استان زنجان٫ این اولین دیدگاهی است که براتون میفرستم٫ خوب همونطور که میدونید من شرایطی تهیه آموزش هایی مثل جهان بینی توحیدی و ٫٫٫ رو ندارم ولی به لطف محبوب ترین دانلود ها و تمرین هایی مثل تغییر باور تونستم به لطف الله مهربان یک سایت وردپرسی که خودم ساختم رو در یک هاست و دامین رایگان ارائه بدم٫ استاد من حدود ۱۸ جا درخواست کار دادم ولی به بنده گفتند که سنت کمه و اینها٫٫٫ ذهن فقیر من باز هم فرکانس های بد به کائنات ارسال میکرد تا اینکه یک روز معلم قرآن ما گفت که سایت شما رو دیده و ازش نتیجه گرفته و به دانش آموزان گفت برید و اون سایت رو ببینید٫ قبل از اون خواهرم چند تا از فایل های شما که در سال ۹۴ ظبط شده بود رو داشت ولی من توجهی نکرده بودم٫خب ٫٫٫ مثل همه اولش تغییر باور خیلی سخت بود٫ من بعد از دیدن دوره دستور العمل ثروتمند شدن تونستم چندین مدار بالا برم ولی چون روی باورام کار نکردم باز هم رفتم در مدار پایین تر٫خلاصه تا اینکه دوره چگونه در آمد خود را سه برابر کنید رو دیدم که شما توش گفته بودید الهاماتتون رو باور کنید و من باور کردم و این باعث شد که در آمد نداشته من افزایش پیدا کند٫٫٫

    بقول استاد هر جا که هستید شاد باشید سلامت باشید از همه مهمتر ؛ ثروتمند و خوشبخت باشید در پناه الله یکتا

    امیر حسین نجفی ۱۳ ساله از زنجان٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      سمیه رازگردانی گفته:
      مدت عضویت: 2562 روز

      بنام پروردگار یکتا

      سلام به برادر گلم امیر حسین

      بهت تبریک میگم که تو این جاده خوشبختی و بندگی و مستقیم قرار گرفته اید و شک نکن اگر این مسیر را ادامه بدی جریانی از نعمت،ثروت ،خوشبختی و سلامتی در مسیر زندگیت قرار میگرد

      برات آرزوی بهترینها را دارم

      در پنلاه الله یکتا شاد و سلامت وموفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم تیموری گفته:
      مدت عضویت: 3092 روز

      سلام به تو پسر فعال وهمفرکانس نوجوان ما خیلی لذت بردم از نوشته هات وتجربت وچقدر انرژی گرفتم دختر من هم همسند تو هستش وداعم داره حرفهای استاد رو میزنه کامنتت رو برای دخترم کپی کردم تافردابهش بدم بخونه چون خجالت میکشه چیزی بنویسه تحسینت میکنم پسر خوب موفق وپیروز باش یک ثروتمنده اینده نزدیک عباسمنشی????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1600 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    ما هیچ تر از هیچ، پی هیچ دویدیم!!

    جز هیچ در این هیچ، دگر هیچ ندیدیم!!

    الهی من دورتون بگردم استاد عزیز دلم که تو فایلهاتون همیشه میگید همه چیز خداست مشرک نباشید!!

    وباز به تکرار میگید همه چیز خودتون هستید پس مشرک نباشید!!

    یعنی می تونم بگم خیر دنیا وآخرت خلاصه شده در درک همین دو جمله، من و خدا…

    حالا سیل بیاد، طوفان بیاد، زلزله بشه ، اقتصاد به مشکل بخوره، جنگ بشه، فقر بیاد ،بیماری بیاد …اصلا دنیا زیر و رو بشه، من اگر در مسیر درست وصراط مستقیم باشم من اگر با تقوا باشم، برای من اتفاق بدی نمی فته، بلکه توی همون شرایطی که برای خیلی ها مصیبت به بار میاد می تونه برای منی که با خدا هستم ویکتاپرست ونه مشرک رونق و شادی و برکت به همراه بیاره!!!!!

    حالا چرا ؟

    چطور ؟

    اصلا مسیر درست کدومه؟ تقوا چیه؟ یکتاپرستی چیه؟ که اگه بهش عمل کنم در نهایت ارامش و اسودگی خواهم بود؟؟؟

    خیلی کار داره که منه مینا بخوام ادعا داشته باشم که اصل رو فهمیدم ودارم بهش عمل می کنم و حالا بیاین به شما هم بگم چیه!!!

    ولی همینقد بگم من از وقتی بدون تعصب نشستم پای خوندن قرآن و گفتم خدایا یکی از بنده هات به اسم سیدحسین عباسمنش، ادعا داره فکرتو خونده، میگه رفیق فاوبت شده، میگه تو رو شناخته و میدونه قوانینی که بر جهان هستی وضع کردی چیه وچطوری باید بهش عمل کنی که راه سعادت ونیک بختی دنیا وآخرت رو به ارمغان بیاره، حالا حرفهاش به دلم نشسته، رنگ و عطر و بوی تو رو داره، کمکم کن بتونم تواین مسیر بیام و منم رفیقت بشم، و خدا هم که رحمان ورحیم، صدامو شنید و نیت هام رو فهمید و اجازه داد تا بشناسمش و بفهممش و از این شناخت و فهم ودرک به شناخت و درک خودم برسم ولو قد سر سوزن…

    ولی این درک وشناخت خدا وخودم باعث شد هر چی جلوتر رفتم مهر تاییدی باشه بر اونچه که سید حسین عباسمنش در مورد خدا و قوانینش گفته…..

    حالا صراط مستقیم کجاست وچیه؟ تقوا ویکتاپرستی چطوری اتفاق میفته؟؟

    دقیقا از همونجایی که دست از تلاشهای بیهوده برای تغییر دیگران و اوضاع وشرایط برمیداری، ومیشینی به تماشای خودت…

    میای نگاه میکنی به گذشته ات از گذشته های دور تا به امروزت، می بینی که بعلهههههه، هر جا منم منم کردی همونجا خوردی زمین بدجور هم خوردی زمین، هر جا نگات و حواست رفته سمت هرکسی غیر خودت که اون بیاد کمکت کنه، بیاد نجاتت بده، بیاد وظیفشو انجام بده در برابرت، بیاد کاری کنه از وضعییتی که داری نجات پیدا کنی دقیقا همون شخص مستقیم یا غیر مستقیم زدتت زمین، جوریکه صدای شکستن استخونهات رو شنیدی، هر جا که امید بستی به کسی یا چیزی یا موقعییتی و به خودت گفتی اگه این آدمه باشه,اگه این شرایطه درست بشه، اگه اون مکان اوکی بشه اگه اون اتفاقه بیفته دیگه یه شبه ره صد ساله رو می تونم برم، دقیقا از همونجا خوردی زمین و جوری قلبت شکسته که صدای شکستن قلبت رو انگار شنیدی…

    دیدی هر جا روی عقل خودت حساب باز کرده بودی هر جا روی توان وقدرت خودت حساب باز کرده بودی وگفته بودی منم می تونم من انجامش میدم، من میدونم چطوریه، من…من….من….

    دقیقا همونجاها جوری گند زدی که دیگه نمی تونستی سربلند کنی وبه گندی که زدی نگاه کنی حتی….

    وتواین نگاه کردن به گذشته هر جا دیدی بعدشکستن ها و افتادن ها و تنها موندنهات، گفتی من نمی تونم من نمیدونم من دیگه بلد نیستم من نمی کشم، راهشو بلد نیستم، اصلا دیگه هیچ فکری به ذهنم نمیرسه و راه نجاتی ندارم، یه نیرویی اومده و مثل گل برات انجامش ده، برات ردیفش کرده، برات روبراهش کرده، جوریکه دلت شاد شده، جوریکه حس کردی یه کوله بار از روی شونه هات برداشته شده، اصلا حال کردی برای خودت وقتی دیدی بدون اینکه تلاشی کرده باشی به خواسته ات رسیدی و همه چیز اونجوری شده که میخواستی…

    و همین یاد آوری ونگاه به گذشته یه چیز رو برات روشن کرده که تو هم ناتوانی وهم قدرتمند…

    اماااااا موقعه ای ناتوان بودی وهستی که فقط بر خودت و دیگران و قدرتشون تکیه کردی و تکیه میکنی …

    و موقعه ای قدرتمندی که به ربت تکیه و توکل میکنی … به همون نیرویی که با اینکه دیدنی وشنیدنی نیست ولی برای تو که درکش کردی از همه چیز و همه کس دیدنی تر وشنیدنی تر میشه…

    ولی به قول استاد عزیزم تو باید بخوای که اون نیرو بیاد تو زندگیت، تو باید فکرهایی وتوجهاتی داشته باشی گفتار ورفتاری داشته باشی که بتونی طبق قوانین بدون تغییرش، در مسیر وفرکانس الهامات وهدایتهاش قرار بگیری!!!!

    من باید صد در صد مسئولییت زندگی خودم رو بپذیرم اول، باید قبول کنم که همه ی اتفاقات رو خودم دارم جذب زندگیم می کنم ، من اول باید اقرار واعتراف بکنم که خالقی دارم که صاحب واختیار دار منه که من وکل جهان هستی رو داره اداره میکنه، وباید دست بردارم از تکیه وتوکل بر هرکسی غیر خدا، باید دست بردارم از ناپاکی ونادرستی ودروغها و ناصداقتی ها و مکرها وحیله ها و راه ها وروشهایی که میدونم از راههای شیطان هست، من باید خودم رو پاک کنم از الودگیها، انوقت حتی اگه کار خاصی هم نکنم، آقاااا اصلا یه مدت بشینم به تماشای خودم وجهان وسکوت کنم، وبگم من دیگه هیچ غلط مفتی نمی کنم چون همیشه گند زدم وقتی به کله ی پوک خودم اعتماد کردم….

    والبته هوشیار باشم نسبت به نشونه ها…

    وقتی دست از جنگ برداشتم وسکوت کردم ، آرامش میاد سراغم، مغزم و گوشهام و چشمهام و قلبم وجانم وقتی پاک شد دور شد از اونچه که یه عمر کردند تو مغزم و اشتباه هم بوده، اونهمه باور مذهبی اشتباه، عادات نادرست وناپسندی که از خانواده وجامعه به ارث برده بودم، وقتی خودم رو دور کردم از باور 98 درصد مردم و گفتم خدایا هدایتم کن به مسیری که تو میخوای، حرفی بشنوم که تو میخوای، چیزهایی رو ببینم که تو میخوای و درک کنم اونچه که تو میخوای، هدایت ها از راه میرسه، انوقت تو باید دنبالش بری….

    از کجا بفهمی هدایته؟ از اونجا که ارومی، قلبت ،جسمت، روحت ارومه، از درون احساس شادی و امید می کنی، شبا راحت میخوابی روزها با امید بیدار میشی، از اونجا که قلبت گواهی میده خودتو به دست خوب قدرتی سپردی و خوب صاحب اختیاری داری….

    نگاه میکنی می بینی چند وقته گذشته، وداری به این شکل زندگی میکنی، وحالت خوبه!!

    درست همون موقعه که مردم دارند مینالند از بدبختی ولی تو اصلا چیزی به عنوان بدبختی رو حس نمی کنی، هنوز با اینکه اتفاق خاصی نیفتاده ، اصلا قرار نبوده یه گونی پول از آسمون بیفته ویا گنج پیدا کنی و نیفتاده وپیدا هم نکردی، به اون شخص مورد نظرت که عاشقش بودی وارزوت بود بهش برسی و میگفتی دنیا بدون هیچه هم نرسیدی واصلا اون رفته از زندگیت، و اتفاقا نه تنها نمردی ودق نکردی تازه پیش خودت میگی رفته که رفته، بی خیالش، هنوز اون خونه یا وسیله ی مورد علاقتم نخریدی و نداریش، ولی باز می بینی حالت خوبه، دلت خوشه، لبت خندونه…!!!!!

    پیش خودت میگی یعنی به همین اسونی بود؟

    فقط کافی بود خودم رو تغییر بدم؟ فقط کافی بود خودم وخودش رو بشناسم؟ فقط کافی بود توجه ام روی خودم وخودش باشه؟؟؟

    به این درجه ونقطه که رسیدی، حال دلت که باهاش خوب شد،این اول راهه، باقیشو خودش میارتت…

    ادامه که میدی به تمرکز روی خودت، وقتی ادامه میدی به توجه کردن به زیبایها و داشته هات، اون حس رضایتمندی که میاد سراغت، انگار درهای رحمتی که با ناشکری وناسپاسی روی خودت بشته بودیشون، یکی یکی به روت باز میشه، اونها اونجا بودند همیشه بوند ومال تو بودند ولی تو برای داشتنشون سمت اشخاص اشتباه ، سمت شرایط ومو قعییت ها ومکانهای اشتباه، و با عقل ومنطق خودت میرفتی، برای همین همه چیز یا به سختی گیرت میومد یا اصلا چیزی گیرت نمی اومد از این همه فراوانی وبرکت ….

    حالا با گفتن و توضیح دادن که اتفاق نمی افته، باید بهش عمل کنی، اگر از خودت واز دیگران خسته وعاجز شده باشی بدون شک راهتو پیدا میکنی…

    انوقت دیگه نمی تونی بگی بلایای طبیعی !!!

    بگی پدرم مادرم!!!! بگی رئیس جمهور و رهبرم!!!

    بگی مردم شهر وکشورم!!!!

    بگی کارفرما ورئیسم !!!!!

    اصلا دیگه نمی تونی بیرون از خودت رو متهم کنی ومقصر بدونی، چون دیگه میدونی همه چیز خودت هستی و کانون توجهت، و گفتار و اعمالت….

    طرف میاد بهت تهمت میزنه، میاد آبروت رو ببره، میاد بزنتت زمین، بعد همون آدم و دسیسه هاش، میشه سبب خیر برات، البته اگر بخوای که خیرشو ببینی و بخوای که صبوری کنی وقتی چیزی خلاف میلت اتفاق میفته، وقتی پشتت به خدا گرمه و دلت قرصه تو به بیراهه نرفتی…

    انوقت خیرش رو هم بهت نشون میده…

    از کار بیکار میشی، برات مشتری نمیاد، یه روزهایی انگار خیر وبرکتی در کار نیست برات، ولی ناامید نمیشی، ناصبوری نمی کنی، ناشکری نمی کنی، به یادخودت میاری که قبلا هم از این شرایط ها داشتی وازش عبور کردی، حتما خیری برات در راهه، انوقت نه خیلی دور ونه خیلی دیر، خیر وخوشی وحکمتش رو هم می بینی وحس می کنی…

    اصلا یه چیزی بگم ختم کلام، فقط خودتی وخودش، باقی همه نمایشه، فیلمه، تصویره، حبابه،

    آینه است……..

    خودش رو به تو نشون میده وتو خودت رو بهش نشون میدی….و اونچه که میبینی وحس میکنی ودرک میکنی، میشه اونچیزی که در پیرامونت داره اتفاق میفته….

    حالا دیگه خودت باید انتخاب کنی که اون تصویر اون فیلم اون نمایش، اون حباب، اون آینه چی رو بهت نشون بده….

    مثلا مریض میشی، داری درد میکشی، خودت رو می بینی که در رنج وسختی هستی، خب چی می بینی؟ چی باعث شده این شکلی بشی؟؟؟

    منه مینا خودم رو می بینم که به چیزی فکر کرده که نباید، به چیزی نگاه کرده که نباید، به چیزی گوش کرده که نباید، وچیزی رو احساس کرده که نباید!!!!

    حالا جسمش، روحش، داره از طریق بیماری داره به مینا میگه که حواست باشه به کانون توجهات، تو توجهاتت رفته به سمت غیر خودت وغیر خدا…

    وهرچیزی که نازیباست واین تو رو بیمار کرده…

    شاید باورتون نشه من از وقتی که دارم روی خودم کار می کنم قشنگ بدنم رو درک کردم، پیش اومده چه خودم حرفی زدم که حقیقت نداشته حالا مثل یه خالی بستم یه جا گفتم اینکه دروغ نیست، یا به حرف کسایی یا شخصی گوش دادم که داشته دروغ میگفته یا غیبت میکرده یا قضاوت وگله و شکایت میکرده، بعد همون روز همون شب ، گوش دردی گرفتم که نگو ونپرس!!!!!!

    چون امروز دیگه میدونم تمام جسم وجان من هم مثل روح من، مثل تمام هستی، هوشمند هست و داره اگاهانه زندگی میکنه، یعنی این جسم من خیلی خیلی هوشمندانه به واکنش های احساسی وگفتاری ورفتاری من داره پاسخ میده…

    حالا دیگه فکر کنید اون ایمان وتقوا و پاکی و مراقبت از خودی که من میگم، یعنی چی؟!

    منکه هیچ ادعایی ندارم به اینکه دارم به این اگاهیهایی که کسب کردم عمل می کنم، چون اگر 5 درصد فقط 5 درصد بهشون می تونستم عمل کنم الان پادشاه تاج وتخت خودم بودم…

    اعتراف میکنم که دوری از باورها وعادات گذشته سخته، و شیطان هر لحظه دل فریبانه در کمین، که ادم رو با وسوسه هاش دور کنه از پرداختن به خودش وخداش….

    خاصیت دنیای فریبنده خب همینه، تا تو خلوت خودت توتنهایی هستی عارف و فرزانه و پاک ومطهری، ومیگی فقط خدااااااا….

    پا میذاری تو جمع خانواده و دوستان و جامعه، یا یه تضادی پیش میاد توی خانواده یا جامعه، یه سیل عظیمی از افکار واحساسات و گفتار و عملکرد میاد این وسط ، یه جایی چشم باز میکنی می بینی با اینکه خیلی سعی کردی تمرکزت روی خودت باشی، ولی وارد دنیای بدون اگاهی وسرد و گمراه کننده ای شدی که خودت سالها درش گیر کرده بودی قبلا ودردشم کشیده بودی…

    این روزها همش از خدا میخوام شرایط زندگیم رو طوری بچینه که به لطف خودش، بتونم جایی زندگی کنم یا طوری زندگی کنم که نیاز زیادی نباشه که بین مردم باشم….

    مثل شما استاد قشنگم ومریم مهربانم، که خداوند هدایتتون کرد به شرایط وموقعییتی که بیشتر تمرکزتون روی خودتون هست وبیشتر تنها هستید و شکر خدا جفتتون هم اگاهانه فقط در مورد قوانین حاکم بر جهان صحبت می کنید ومرکز توجهتون روی اصل زندگی متمرکز هست واز حاشیه ها شکرخدا خیلی دورید…

    شما خواستید وجهان به خواسته ی شما پاسخ گفت، منم شکرخدا 50 درصد راهو به لطفش اومدم که از نظر ازادی مالی و زمانی بتونم بیشتر رو خودم کار کنم ان شالله باقیشم درست میشه…

    استاد جانم درک همین اصل وقوانین که شما بهمون آموزش دادید، چقدر باعث شد دیدمون نسبت به همه چیز توی زندگی تغییرکنه….

    یکی از برزگترین برکات این مسیر، اینه که تضادهای بزرگی رو ببینی در وسعت بلایای طبیعی یا اون پندمیک سخت یا حالا اقتصادی و….

    ولی بگی من تحت مراقبت ومحافظت خداوند هستم!!!

    تر وخشک که باهم نمی سوزنند، بدون شک برای منکه متوکلم حتما خیربزرگی در راهه….

    همینو که میگی، یه دفعه احساسی پیدا میکنی که انگار با اینکه توهمین زمین کنار همین ادمها هستی داری توی جهان وسیاره ی خودت زندگی میکنی که همه چیز توش خوبه به لطف الله…

    نمیدونم چطور شاکر خداوند باشم برای اینکه بهم رحم کرد بهم لطف کرد تا از جهالت ونادانی به سمت اگاهی وبینش و درک وشناخت خودش وبه سمت خیر وسعادت پیش برم…

    از شما هم بی نهایت سپاسگزارم که پایه واصل واساس همه ی حرفهاتون توحید ویکتاپرستی هست برامون، که بدون شک همه چیز برای یک انسان همینه، توحید ویکتاپرستی.

    در پناه خدا باشید عزیزای دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  7. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 2972 روز

    سلام استاد من از اولش تا اخرش همراهتون بودم وخیلی لذت بردم از حرفاتون .ازینکه گفتید پسرتون از کلاس اول تا الان که ۱۴ سالشه خودش مستقل ب مدرسه میره خیلی کیف کردم و وقتی میبینم فردی مستقله و متکی ب خودشه حس خوبی بهم میده تصمیم گرفتم دخترم رو که الان نه سالشه رو بیشتر آزاد بزارم تا استقلال داشته باشه و بتونه بیشتر روی پای خودش باشه همین طور پسر کوچولوی ۴ ساله م رو از همین الان .و ترسهام رو کنار بزارم و بسپارمش بخدا و بیشتر برای خودم وقت بزارم .اما باید به خودم یاد آوری کنم که نباید یهو از هفت طبقه پرتشون کنم پایین یروز ازین ور بوم بیفتم یه روز از اونور خخخخ.

    مورد بعدی نحوه ی مواجه شدن کشورهای دیگه با بلایای طبیعی و مقایسه آن با ایران رو خیلی جالب و خوب توضیح دادید .آخ که ما فقط یاد گرفتیم فقط طلبکار این و اون باشیم از پدرو مادر گرفته تا همسر تااااسران مملکت بعدم اخرش از بچه هامون فقط طلبکاریم عصای پیری ما باشن . حتی از شما هم میخاییم و توقع داریم طبق میل ما رفتار کنی برای فروش محصولاتتون اصلا نمیخاییم ب خودمون زحمت تلاش بدیم و منتظر لقمه ی جویده شده ایم و میخاییم یک شبه ب نتایج برسیم .

    و دلیل حال بدمون بیشتر مواقع همین تضاد هاست خیلی از خدا خواستم بهم مسیر درست رو نشون بده بعضی وقتها نمیفهمم چمه چرا حالم بده انگار با خودم صادق نیستم و هنوز منتظر عوامل بیرونی ام برای رسیدن ب خاسته هام اما وقتی حرفهای شما رو که با صراحت ورک حرف میزنید گوش میدم هم سوالات درونی و ابهاماتم روشن میشه هم ب جوابش میرسم .

    واقعا اینجا رو باید بگم کار رو برامون آسون کردی استاد .

    درکل سپاسگذارم استاد وممنونم بخاطر نیت های خیر وخوبی هاتون .

    ب خدامیسپارمتون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  8. -
    عاطفه آبچر گفته:
    مدت عضویت: 477 روز

    سلام ودروووود خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته مهربانم

    خداروشکر میکنم امشب تو مسیر قرارگرفتم وخداوند منو هدایت کرد به فایل خانه تکانی ذهن،گام به گام

    ازخدا خواسته بودم که مسیرو برام هموارکن تا بتونم باورهای اشتباهم بشناسم باورهایی که منو

    دل نگران میکنه ودرونم آشفته میشه

    وامشب هدایت شدم

    اینکه گفتید 2 ساعت اختصاص بدیم به خودمون وخودخواه باشیم وهرروز رو خودمون کارکنیم بایه فایل جدید وباور جدید

    برای خودم یادداشت برداشتم ازصحبتهای استاد

    با اینکه چند ماه پیش به این فایل گوش داده بودم

    گفتم خدای من استاد درست گفتند زمان میگذره بهتراز قبل حرفاشو متوجه میشی

    واین نشونه هس که دارم گام به گام میرم جلو

    آرام آرام

    باور اشتباه

    اینکه یک نفر دیگه باید زندگیمو تغییر بده

    اینکه به دنبال عامل بیرونی مثل پدر.دوست.دولت ومسئولین باشیم تا مسائل مارو حل کنند

    اینکه کسی که وضعش خوبه باید بیاد دست مارو بگیره ومنتظر باشیم کمکمون کنه

    اینکه مسئولین دولت باید مسائل مارول کنند

    اینکه منتظر منجی باشیم وبیاد مسائل مارو حل کنه

    اینکه ازهمه توقع داریم الا به خدا

    همه اینها شرک هستند وتووجودمن بود

    آدم موقعی بودم منتظر بودم یکی بیاد خواسته های منو عملی کنه انتطارات منو برآورده کنه

    اگه مثل بقیه فکر کنی مثل بقیه کارکنم مثل بقیه نتیجه میگیری

    اما اگه بیای باورهاتو تغییر بدی

    نگاهت به درون خودت باشه

    به افکارخودت ربط بدی

    باورکنی که باورات هستند که اتفاقات رو رقم می‌زنند

    اگه ایرادی بوده درمن بوده درنگاه من بوده

    مسئولیت صد درصد زندگیتو خودت به عهده بگیری

    همه اتفاقات رو خودتون دارید رقم میزنی

    ایا ک نعبد وایا ک نستعین

    فقط به اون یعنی به خدا قدرت بدی

    آرام آرام روند تکاملی تو طی میکنه وهمه چیز تغییر میکنه

    عمل به دانسته‌ها

    همه چیز خدا…توحید وتوکل به الله

    اگه توحید توقلبمون درست بشه همه چیز تغییر میکنه

    توحید عملی مسئولیت زندگیمو به عهده بگیرم

    روخودم روباورهام کارکنم ازدرون همه چی رودرست کنم بیرون خودش درست میشه

    نگرانی بیرونی نداشته باشم

    هراتفاقی که میفته خدارو مقصرندونیم…خدا فقط داره به فرکانس هامون واکنش نشون میده

    دنبال این نباشیم کس دیگه ای بیاد واسمون درست کنه

    خودمون باید درستش کنیم

    خدایا شکرت بابت آگاهی ناب امشبمون

    که باید درنگاه نهادینه ش کنم ومنتظر نتایج خوب این نگاهم باشم….آرام آرام نشونه هاشو ببینم ولذت ببرم

    استاد جان

    خانم شایسته عزیزم

    ازتون ممنونم ودوستان دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  9. -
    بهمن خدارحمی گفته:
    مدت عضویت: 2421 روز

    سلام استاد وقت بخیر

    فایل جالبی بود ممنون میشم دوباره از این دست فایل ها آماده کنید

    هر چی فکر می کنم این متد شما مثله قرمه سبزیه هر چی بیشتر بپزیش بیشتر جا می افته

    خوشحالم که کله من و بقیه اعضا بوی قرمه سبزی میده!!!!!!

    عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  10. -
    حسین دولابی و فاطمه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 954 روز

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز

    فاطمه هستم

    اومدم تا من هم اولین ردپام رو در خانه تکانی ذهن بگذارم و بگم ک چقدر این فایل در اولین روز تونست من رو تکان بده مثل خانم شایسته عزیز من هم چند وقتی بود فکر میکردم انرژی خانه راکد شده و اول مهر شروع کردم به پاکسازی خانه و همون روز هدایت شدم به سایت و این فایل رو دیدم و گفتم چقدر خوب همراه با خانه تکانی خونه زیبا و قشنگمون پاکسازی ذهنم رو هم انجام بدم نگم از گوش کردن این فایل ک بعد از گوش کردن با چه تله هایی از ذهنم رو به رو شدم ک با ورودی های اشتباه و با کنترل نکردن ذهنم باور شده بود برام و اثر خودش رو در شرایط کنونی ما گذاشته بود و من با این باورها دچار شرک شده بودم و دیگ نعمت ها و زیبایی هارو نمیدیدم و ترس بهم غلبه کرده بود ولی الان فقط ایاک نعبد و ایاک نستعین فقط داره توی ذهنم میگذره و خودم رو به مسیر توحید سپردم و مسئولیت 100 زندگیم رو به عهده گرفتم تا خوشبختی ک در لحظه لحظه زندگیم هست با وجود اینکه الان یک تضاد کوچک به وجود اومده بازهم بیشتر و بیشتر بشه و خوشبختیی و ارامش زیر سایه ی الله برای خودم و همه دوستان عزیزم و شما استاد عزیز و خانم شایسته گرامی خواستارم

    ممنونم از شما بازهم خانم شایسته جان ک این اگاهی هارو با ما به اشتراک گذاشتین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای: