https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1536نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
گام نخست رو برای تغییر زندگی پذیرفتن مسئولیت صد در صد زندگی خودم هست چقدر درست بیان میکنید من قبل از دوره 12 قدم همیشه دنبال این مسائل بودم که کس دیگری زندگیم رو درست کنه حتی یکی از کسانی بودم کهباور داشتم کسی میاد وزندگی همه مسلمانان رو نجات میده وهر بیشتر دنبال این دیدگاه بودم اتفاقات بدتری برام رخ میداد
سعی میکنم تکرار کنم که خودم مسئول تمام اتفاقات زندگیم هستم سعی میکنم این طور فکر کنم واز وقتی فکر رو تغییر دادم روابط ام با اطرافیانم بهتر شده
من هم از اون افرادی بودم که پدرم رو مسئول اوضاع نابسامان زندگیم میدونستم وتا وقتی اینطور فکر میکردم اوضاع خوبی نداشتم
خدا رو شکر که تلویزیون و ماهواره نداریم وخیلی در جریان مسایل کشور نیستم مگر از دیگران ناخواسته بشنوم و چقدر راحت هستم چون سرم تو زندگی خودم هست و واقعا حس میکنم گاری زهوار در رفته رو یدک نمیکشم
من توی منطقه خوب شهر زندگی میکنم وزندگی آرامی دارم وآدم تقریبا بی حاشیه ای هستم واقعا تمام اینها رو خودم خلق کردم هر روز فرکانس های خوبی میفرستم با توجه به زیبایی ها وتمرکز به کار خودم ومیدونم اتفاقات عالی برام رخ میده
من اجازه میدهم که خداوندمرا هدایت ام کند به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده الهی آمین
الهی من دورتون بگردم استاد عزیز دلم که تو فایلهاتون همیشه میگید همه چیز خداست مشرک نباشید!!
وباز به تکرار میگید همه چیز خودتون هستید پس مشرک نباشید!!
یعنی می تونم بگم خیر دنیا وآخرت خلاصه شده در درک همین دو جمله، من و خدا…
حالا سیل بیاد، طوفان بیاد، زلزله بشه ، اقتصاد به مشکل بخوره، جنگ بشه، فقر بیاد ،بیماری بیاد …اصلا دنیا زیر و رو بشه، من اگر در مسیر درست وصراط مستقیم باشم من اگر با تقوا باشم، برای من اتفاق بدی نمی فته، بلکه توی همون شرایطی که برای خیلی ها مصیبت به بار میاد می تونه برای منی که با خدا هستم ویکتاپرست ونه مشرک رونق و شادی و برکت به همراه بیاره!!!!!
حالا چرا ؟
چطور ؟
اصلا مسیر درست کدومه؟ تقوا چیه؟ یکتاپرستی چیه؟ که اگه بهش عمل کنم در نهایت ارامش و اسودگی خواهم بود؟؟؟
خیلی کار داره که منه مینا بخوام ادعا داشته باشم که اصل رو فهمیدم ودارم بهش عمل می کنم و حالا بیاین به شما هم بگم چیه!!!
ولی همینقد بگم من از وقتی بدون تعصب نشستم پای خوندن قرآن و گفتم خدایا یکی از بنده هات به اسم سیدحسین عباسمنش، ادعا داره فکرتو خونده، میگه رفیق فاوبت شده، میگه تو رو شناخته و میدونه قوانینی که بر جهان هستی وضع کردی چیه وچطوری باید بهش عمل کنی که راه سعادت ونیک بختی دنیا وآخرت رو به ارمغان بیاره، حالا حرفهاش به دلم نشسته، رنگ و عطر و بوی تو رو داره، کمکم کن بتونم تواین مسیر بیام و منم رفیقت بشم، و خدا هم که رحمان ورحیم، صدامو شنید و نیت هام رو فهمید و اجازه داد تا بشناسمش و بفهممش و از این شناخت و فهم ودرک به شناخت و درک خودم برسم ولو قد سر سوزن…
ولی این درک وشناخت خدا وخودم باعث شد هر چی جلوتر رفتم مهر تاییدی باشه بر اونچه که سید حسین عباسمنش در مورد خدا و قوانینش گفته…..
دقیقا از همونجایی که دست از تلاشهای بیهوده برای تغییر دیگران و اوضاع وشرایط برمیداری، ومیشینی به تماشای خودت…
میای نگاه میکنی به گذشته ات از گذشته های دور تا به امروزت، می بینی که بعلهههههه، هر جا منم منم کردی همونجا خوردی زمین بدجور هم خوردی زمین، هر جا نگات و حواست رفته سمت هرکسی غیر خودت که اون بیاد کمکت کنه، بیاد نجاتت بده، بیاد وظیفشو انجام بده در برابرت، بیاد کاری کنه از وضعییتی که داری نجات پیدا کنی دقیقا همون شخص مستقیم یا غیر مستقیم زدتت زمین، جوریکه صدای شکستن استخونهات رو شنیدی، هر جا که امید بستی به کسی یا چیزی یا موقعییتی و به خودت گفتی اگه این آدمه باشه,اگه این شرایطه درست بشه، اگه اون مکان اوکی بشه اگه اون اتفاقه بیفته دیگه یه شبه ره صد ساله رو می تونم برم، دقیقا از همونجا خوردی زمین و جوری قلبت شکسته که صدای شکستن قلبت رو انگار شنیدی…
دیدی هر جا روی عقل خودت حساب باز کرده بودی هر جا روی توان وقدرت خودت حساب باز کرده بودی وگفته بودی منم می تونم من انجامش میدم، من میدونم چطوریه، من…من….من….
دقیقا همونجاها جوری گند زدی که دیگه نمی تونستی سربلند کنی وبه گندی که زدی نگاه کنی حتی….
وتواین نگاه کردن به گذشته هر جا دیدی بعدشکستن ها و افتادن ها و تنها موندنهات، گفتی من نمی تونم من نمیدونم من دیگه بلد نیستم من نمی کشم، راهشو بلد نیستم، اصلا دیگه هیچ فکری به ذهنم نمیرسه و راه نجاتی ندارم، یه نیرویی اومده و مثل گل برات انجامش ده، برات ردیفش کرده، برات روبراهش کرده، جوریکه دلت شاد شده، جوریکه حس کردی یه کوله بار از روی شونه هات برداشته شده، اصلا حال کردی برای خودت وقتی دیدی بدون اینکه تلاشی کرده باشی به خواسته ات رسیدی و همه چیز اونجوری شده که میخواستی…
و همین یاد آوری ونگاه به گذشته یه چیز رو برات روشن کرده که تو هم ناتوانی وهم قدرتمند…
اماااااا موقعه ای ناتوان بودی وهستی که فقط بر خودت و دیگران و قدرتشون تکیه کردی و تکیه میکنی …
و موقعه ای قدرتمندی که به ربت تکیه و توکل میکنی … به همون نیرویی که با اینکه دیدنی وشنیدنی نیست ولی برای تو که درکش کردی از همه چیز و همه کس دیدنی تر وشنیدنی تر میشه…
ولی به قول استاد عزیزم تو باید بخوای که اون نیرو بیاد تو زندگیت، تو باید فکرهایی وتوجهاتی داشته باشی گفتار ورفتاری داشته باشی که بتونی طبق قوانین بدون تغییرش، در مسیر وفرکانس الهامات وهدایتهاش قرار بگیری!!!!
من باید صد در صد مسئولییت زندگی خودم رو بپذیرم اول، باید قبول کنم که همه ی اتفاقات رو خودم دارم جذب زندگیم می کنم ، من اول باید اقرار واعتراف بکنم که خالقی دارم که صاحب واختیار دار منه که من وکل جهان هستی رو داره اداره میکنه، وباید دست بردارم از تکیه وتوکل بر هرکسی غیر خدا، باید دست بردارم از ناپاکی ونادرستی ودروغها و ناصداقتی ها و مکرها وحیله ها و راه ها وروشهایی که میدونم از راههای شیطان هست، من باید خودم رو پاک کنم از الودگیها، انوقت حتی اگه کار خاصی هم نکنم، آقاااا اصلا یه مدت بشینم به تماشای خودم وجهان وسکوت کنم، وبگم من دیگه هیچ غلط مفتی نمی کنم چون همیشه گند زدم وقتی به کله ی پوک خودم اعتماد کردم….
والبته هوشیار باشم نسبت به نشونه ها…
وقتی دست از جنگ برداشتم وسکوت کردم ، آرامش میاد سراغم، مغزم و گوشهام و چشمهام و قلبم وجانم وقتی پاک شد دور شد از اونچه که یه عمر کردند تو مغزم و اشتباه هم بوده، اونهمه باور مذهبی اشتباه، عادات نادرست وناپسندی که از خانواده وجامعه به ارث برده بودم، وقتی خودم رو دور کردم از باور 98 درصد مردم و گفتم خدایا هدایتم کن به مسیری که تو میخوای، حرفی بشنوم که تو میخوای، چیزهایی رو ببینم که تو میخوای و درک کنم اونچه که تو میخوای، هدایت ها از راه میرسه، انوقت تو باید دنبالش بری….
از کجا بفهمی هدایته؟ از اونجا که ارومی، قلبت ،جسمت، روحت ارومه، از درون احساس شادی و امید می کنی، شبا راحت میخوابی روزها با امید بیدار میشی، از اونجا که قلبت گواهی میده خودتو به دست خوب قدرتی سپردی و خوب صاحب اختیاری داری….
نگاه میکنی می بینی چند وقته گذشته، وداری به این شکل زندگی میکنی، وحالت خوبه!!
درست همون موقعه که مردم دارند مینالند از بدبختی ولی تو اصلا چیزی به عنوان بدبختی رو حس نمی کنی، هنوز با اینکه اتفاق خاصی نیفتاده ، اصلا قرار نبوده یه گونی پول از آسمون بیفته ویا گنج پیدا کنی و نیفتاده وپیدا هم نکردی، به اون شخص مورد نظرت که عاشقش بودی وارزوت بود بهش برسی و میگفتی دنیا بدون هیچه هم نرسیدی واصلا اون رفته از زندگیت، و اتفاقا نه تنها نمردی ودق نکردی تازه پیش خودت میگی رفته که رفته، بی خیالش، هنوز اون خونه یا وسیله ی مورد علاقتم نخریدی و نداریش، ولی باز می بینی حالت خوبه، دلت خوشه، لبت خندونه…!!!!!
پیش خودت میگی یعنی به همین اسونی بود؟
فقط کافی بود خودم رو تغییر بدم؟ فقط کافی بود خودم وخودش رو بشناسم؟ فقط کافی بود توجه ام روی خودم وخودش باشه؟؟؟
به این درجه ونقطه که رسیدی، حال دلت که باهاش خوب شد،این اول راهه، باقیشو خودش میارتت…
ادامه که میدی به تمرکز روی خودت، وقتی ادامه میدی به توجه کردن به زیبایها و داشته هات، اون حس رضایتمندی که میاد سراغت، انگار درهای رحمتی که با ناشکری وناسپاسی روی خودت بشته بودیشون، یکی یکی به روت باز میشه، اونها اونجا بودند همیشه بوند ومال تو بودند ولی تو برای داشتنشون سمت اشخاص اشتباه ، سمت شرایط ومو قعییت ها ومکانهای اشتباه، و با عقل ومنطق خودت میرفتی، برای همین همه چیز یا به سختی گیرت میومد یا اصلا چیزی گیرت نمی اومد از این همه فراوانی وبرکت ….
حالا با گفتن و توضیح دادن که اتفاق نمی افته، باید بهش عمل کنی، اگر از خودت واز دیگران خسته وعاجز شده باشی بدون شک راهتو پیدا میکنی…
انوقت دیگه نمی تونی بگی بلایای طبیعی !!!
بگی پدرم مادرم!!!! بگی رئیس جمهور و رهبرم!!!
بگی مردم شهر وکشورم!!!!
بگی کارفرما ورئیسم !!!!!
اصلا دیگه نمی تونی بیرون از خودت رو متهم کنی ومقصر بدونی، چون دیگه میدونی همه چیز خودت هستی و کانون توجهت، و گفتار و اعمالت….
طرف میاد بهت تهمت میزنه، میاد آبروت رو ببره، میاد بزنتت زمین، بعد همون آدم و دسیسه هاش، میشه سبب خیر برات، البته اگر بخوای که خیرشو ببینی و بخوای که صبوری کنی وقتی چیزی خلاف میلت اتفاق میفته، وقتی پشتت به خدا گرمه و دلت قرصه تو به بیراهه نرفتی…
انوقت خیرش رو هم بهت نشون میده…
از کار بیکار میشی، برات مشتری نمیاد، یه روزهایی انگار خیر وبرکتی در کار نیست برات، ولی ناامید نمیشی، ناصبوری نمی کنی، ناشکری نمی کنی، به یادخودت میاری که قبلا هم از این شرایط ها داشتی وازش عبور کردی، حتما خیری برات در راهه، انوقت نه خیلی دور ونه خیلی دیر، خیر وخوشی وحکمتش رو هم می بینی وحس می کنی…
اصلا یه چیزی بگم ختم کلام، فقط خودتی وخودش، باقی همه نمایشه، فیلمه، تصویره، حبابه،
آینه است……..
خودش رو به تو نشون میده وتو خودت رو بهش نشون میدی….و اونچه که میبینی وحس میکنی ودرک میکنی، میشه اونچیزی که در پیرامونت داره اتفاق میفته….
حالا دیگه خودت باید انتخاب کنی که اون تصویر اون فیلم اون نمایش، اون حباب، اون آینه چی رو بهت نشون بده….
مثلا مریض میشی، داری درد میکشی، خودت رو می بینی که در رنج وسختی هستی، خب چی می بینی؟ چی باعث شده این شکلی بشی؟؟؟
منه مینا خودم رو می بینم که به چیزی فکر کرده که نباید، به چیزی نگاه کرده که نباید، به چیزی گوش کرده که نباید، وچیزی رو احساس کرده که نباید!!!!
حالا جسمش، روحش، داره از طریق بیماری داره به مینا میگه که حواست باشه به کانون توجهات، تو توجهاتت رفته به سمت غیر خودت وغیر خدا…
وهرچیزی که نازیباست واین تو رو بیمار کرده…
شاید باورتون نشه من از وقتی که دارم روی خودم کار می کنم قشنگ بدنم رو درک کردم، پیش اومده چه خودم حرفی زدم که حقیقت نداشته حالا مثل یه خالی بستم یه جا گفتم اینکه دروغ نیست، یا به حرف کسایی یا شخصی گوش دادم که داشته دروغ میگفته یا غیبت میکرده یا قضاوت وگله و شکایت میکرده، بعد همون روز همون شب ، گوش دردی گرفتم که نگو ونپرس!!!!!!
چون امروز دیگه میدونم تمام جسم وجان من هم مثل روح من، مثل تمام هستی، هوشمند هست و داره اگاهانه زندگی میکنه، یعنی این جسم من خیلی خیلی هوشمندانه به واکنش های احساسی وگفتاری ورفتاری من داره پاسخ میده…
حالا دیگه فکر کنید اون ایمان وتقوا و پاکی و مراقبت از خودی که من میگم، یعنی چی؟!
منکه هیچ ادعایی ندارم به اینکه دارم به این اگاهیهایی که کسب کردم عمل می کنم، چون اگر 5 درصد فقط 5 درصد بهشون می تونستم عمل کنم الان پادشاه تاج وتخت خودم بودم…
اعتراف میکنم که دوری از باورها وعادات گذشته سخته، و شیطان هر لحظه دل فریبانه در کمین، که ادم رو با وسوسه هاش دور کنه از پرداختن به خودش وخداش….
خاصیت دنیای فریبنده خب همینه، تا تو خلوت خودت توتنهایی هستی عارف و فرزانه و پاک ومطهری، ومیگی فقط خدااااااا….
پا میذاری تو جمع خانواده و دوستان و جامعه، یا یه تضادی پیش میاد توی خانواده یا جامعه، یه سیل عظیمی از افکار واحساسات و گفتار و عملکرد میاد این وسط ، یه جایی چشم باز میکنی می بینی با اینکه خیلی سعی کردی تمرکزت روی خودت باشی، ولی وارد دنیای بدون اگاهی وسرد و گمراه کننده ای شدی که خودت سالها درش گیر کرده بودی قبلا ودردشم کشیده بودی…
این روزها همش از خدا میخوام شرایط زندگیم رو طوری بچینه که به لطف خودش، بتونم جایی زندگی کنم یا طوری زندگی کنم که نیاز زیادی نباشه که بین مردم باشم….
مثل شما استاد قشنگم ومریم مهربانم، که خداوند هدایتتون کرد به شرایط وموقعییتی که بیشتر تمرکزتون روی خودتون هست وبیشتر تنها هستید و شکر خدا جفتتون هم اگاهانه فقط در مورد قوانین حاکم بر جهان صحبت می کنید ومرکز توجهتون روی اصل زندگی متمرکز هست واز حاشیه ها شکرخدا خیلی دورید…
شما خواستید وجهان به خواسته ی شما پاسخ گفت، منم شکرخدا 50 درصد راهو به لطفش اومدم که از نظر ازادی مالی و زمانی بتونم بیشتر رو خودم کار کنم ان شالله باقیشم درست میشه…
استاد جانم درک همین اصل وقوانین که شما بهمون آموزش دادید، چقدر باعث شد دیدمون نسبت به همه چیز توی زندگی تغییرکنه….
یکی از برزگترین برکات این مسیر، اینه که تضادهای بزرگی رو ببینی در وسعت بلایای طبیعی یا اون پندمیک سخت یا حالا اقتصادی و….
ولی بگی من تحت مراقبت ومحافظت خداوند هستم!!!
تر وخشک که باهم نمی سوزنند، بدون شک برای منکه متوکلم حتما خیربزرگی در راهه….
همینو که میگی، یه دفعه احساسی پیدا میکنی که انگار با اینکه توهمین زمین کنار همین ادمها هستی داری توی جهان وسیاره ی خودت زندگی میکنی که همه چیز توش خوبه به لطف الله…
نمیدونم چطور شاکر خداوند باشم برای اینکه بهم رحم کرد بهم لطف کرد تا از جهالت ونادانی به سمت اگاهی وبینش و درک وشناخت خودش وبه سمت خیر وسعادت پیش برم…
از شما هم بی نهایت سپاسگزارم که پایه واصل واساس همه ی حرفهاتون توحید ویکتاپرستی هست برامون، که بدون شک همه چیز برای یک انسان همینه، توحید ویکتاپرستی.
️ اولین و مهمترین قدم برای سازمان دهی ذهن و به سکان گرفتن شرایط زندگی،
=> جسارت و شجاعت پذیرفتن تمام مسؤلیت ها در تمام جوانب زندگی مون و قبول کردن موقعیت فعلی و نتایج فعلی خودمونه که به نظرم یکی از شاه باورهای این فایل هست که قدرت درونی که خداوند با همه عدلش به ما هدیه داده رو تقویت میکنه تا من به یاد بیارم تا الان هرچی نتیجه گرفتم مطلقا بخاطر باورهای خودم بوده و نه بخاطر هر عامل بیرونی!
تا این قدرت رو یادآوری کنم از جایی که شرایط فعلیم رو خودم رقم زدم پس قدرت دست من و خدای منه، پس میتوانم شرایط فعلی خودم رو هرچقدر عالی یا که نادلخواه هست به شیوه فوقالعاده تر و دلخواه تغییر دهم..
اگر قراره یک چیز و فقط یک فاکتور تغییر کنه تا دنیای من گلستون بشه اون فاکتور طلایی چیزی نیست جز خودم و باورهای خودم
=️> خداوند با واگذار کردن 100درصد شرایط زندگیم به خودم، عدالتش رو بر من تمام کرده تا من هم بتونم طعم خالق بودن رو بچشم، تا من هم بتونم مسئولیت پذیر باشم، تا من هم بتونم قدرت هایی که خداوند با سخاوت تمام در من به ودیعه گذاشته رو بالفعل و ازشون استفاده کنم، تا سپاسگزارتر باشم تا متوکل تر و متصل به این نیرو بشم، تا به نقطه بندگی برسم. به نظرم با پذیرفتن قدرت خلق کنندگی که خداوند در تک تک ما قرار داده، تسلیم بودن مون رو در برابر خداوند نشون میدیم که این قدرت ها رو ببینیم بپذیریم و برای خلق کردن ازشون استفاده کنیم، این سپاسگزاری و توجه ما رو به توحید معطوف میکنه که اگر میخوام بنده بهتری برای این نیروی بی انتها باشم و متصل بشم به منشأ و اصل، باید به یاد بیارم و بپذیرم که من توانمند و قدرتمندم ونیاز به هیچ عاملی که اسمش رو قدرت بیرونی گذاشتم ندارم
=️> قدرت دادن به دیگران برای تغییر زندگی خودم نه تنها به اصلی ترین ریشه باورهای محدودکننده یعنی شرک میرسه بلکه بی مسئولیتی من نوعی رو به جهان نشون میده، و دروازهای رو در ذهنم باز میکنه که به “احساس قربانی شدن” و “از زیر مسئولیت در رفتن” منتهی میشه که اگر چیزی باب میل پیش نرفت و مسئله ای ایجاد شد، زود بگم اینها همه تقصیر فلانی و فلانی بود چون ایده از اونها بود و.. و دنبال مقصر بگردم و همینجاست دقیقا که بحث انتظار پاش رو به ماجرا باز میکنه..
من اگر خیلی قوی باشم اجازه نمیدم کسی به جام تصمیم بگیره چون بیشتر انسانها از تقبل مسئولیت های زندگی خودشون هم فراری هستند، و با تمام قدرتم شروع میکنم به قوی کردن عضله تصمیم گیریم تمرین میکنم انقدر تا خطا هام کمتر بشن و از ترس اشتباه تصمیم گرفتن پشت تصمیم فرد دیگه ای قائم نمیشم، مسئولیتش رو قبول میکنم و اتفاقا یااد میگیرم چطور باید توکل کرد، چطور باید ایمان داشت و چطور باید با خدای خودم همکاری و کارهام رو تقسیم کنم تا هدایت هاش رو ببینم تا الهامات رو بشنوم تا عمل کنم
=️> درک سیستمی بودن خداوند و قوانینی که بر جهان تعبیه شده و دور شدن از سؤبرداشت دید انسانی و واکنش گرا نسبت به خداوند
=️> تفکر و تعمق نسبت به شرایط، سبک و سنگین کردن شون، پیدا کردن آبشخور باورهای پشت دیدگاه ما نسبت به اونها.. مثلا آیا این دیدگاه خشم خداوند و در نتیجه سیل، آتش سوزی، زلزله و هر بلای طبیعی و بالاتر از اون هر تضادی که در زندگی باهاش مواجه میشم از کجا اومده؟! از گذشتگان من؟! به سود منه و یا فقط محدودم میکنه؟! جلوی چه پیشرفت هایی رو از من میگیره؟ و باید با چه باور هماهنگ و بهتری در شرایط تضاد جایگزین شه؟! با خودم خلوت کنم ببینم الان دارم به چی فکر میکنم اگر باورهای محدودکننده پشت افکارمه بشناسم و شروع کنم جایگزین کردن با باورهای قدرتمند کننده و درست و آوردن منطق هایی برای ثبات شون در ذهنم
این از ضعف منه و عدم درک قوانینِ که شرایطم رو هرچقدر نادلخواه به خشم خدا نسبت بدم، از عدم درک قوانین خداوند و حتی قوانین طبیعت هست که حتی درخت ها هم با وجود آتش سوزی که در جنگل ها رخ میده این نیییاز اونهاست تا بذرهاشون جوونه بزنه و جنگلی انبوه تر با شکوه تر و زیباتر تشکیل بشه این قانون طبیعتِ ما چی کمتر از درختان داریم که نتونیم باورهای قبل مون که اتفاقا اغلب هم محدودکننده هستند رو بسوزونیم و اونها رو با بذرهای تازه و پر از امید جایگزین کنیم؟!
=️> اهمیت داشتن دیدگاه الخیر فی ما وقعه در شرایطی که شرایط به ظاهر نادلخواه هست، مسائل به ظاهر حل نشدنی هست، کنترل ذهن در واکنش به موقعیت سخت هست.. اینجاست که صبر و توکل پشت باور “الخیر فی ما وقعه” نقشش پر رنگ تر میشه که فارغ از اینکه الان من با چه موقعیتی روبرو هستم اما چون از قوانین آگاهم برای به کنترل گرفتن کانون توجه ذهنم و تغییر دادن شرایط به نفع خودم صبرر و استقامت میورزم و از تضاد برای پله کردنش برای رشد بیشترم استفاده میکنم و میدونم آخرش همه چیز به نفع من پیش میره چون من در مسیر درست هستم و کسی که در مسیر درست قرار داره براش فرقی نداره اون بیرون داره چه اتفاقی میفته! بلکه مسیر درست خودش رو ادامه میده و دنبال رشد و پیشرفت و سکو کردن اتفاقات به نفع خودشه.
=️> قرار گرفتن در مسیر درست، نتایج درست در زمان درست رو به همراه داره اگر موقعیتی هم دلخواه من پیش نرفت باید انقدر وسعت دیدم بزرگ باشه که بدونم این شرایط همون بهترین شرایطی هست که برای الان من لازمه و نیاز دارم بهش تا شخصیتم و باورهام رو قوی تر و بهتر کنم
=️> از ترس مواجه نشدن و حل نکردن مسائل، نخوام کس دیگهای برام اونها رو حل کنه برم راهش رو پیدا کنم قدم هایی که فکر میکنم درسته و باید رو بردارم و قدرت رو به هیچ عامل بیرونی برای خوشبخت کردنم یا گذروندن این مسئله ندم که بعد انقدر برای ذهنم بزرگ شه که در مسائل بعدیم هم منتظر بقیه و هر عامل خارج از خودم باشم و اینطوری اعتماد به نفسم، عضله تصمیم گیری، خلاقیت ذهنم، قدرت هایی که خداوند درونم برای حل مسئله گذاشته و همکاری خودم با نیروی منبع برای روبرویی با مسائل تضعیف کنم و بجاش ترس از روبرویی با مسائل و وابستگی به دیگران رو در خودم پر رنگ کنم!! چون با هر بار فرار از هر مسئله و پاس دادنش به هر عامل بیرون از خودم برای حل کردنش فقط فرصت رشد رو از خودم میگیرم! فرصت قوی شدن و جسارت رو از خودم میگیرم! فرصت شکوفا شدن توانایی هام رو از خودم میگیرم! فرصت هدایت خواستن و متوکل بودنم به خداوند رو از خودم میگیرم! و جدای از اینها، اندازم رو برای مسائل بعدیم هم کوچک نگه میدارم!!
=️> بندگی خداوند کلید قرار گرفتن در مسیر درست و صراط مستقیم، هدایت شدن و هماهنگ شدن با درون و اصل هست؛
این اصل اساسی رو هر روز با خودم تکرار کنم که “توحید” رمز رسیدن به هر آنچه که میخوام هست، باور کردن و اعتماد کردن تنها و فقط تنها به یک نیرو، یک قدرت و یک ربّ برای نه تنها الان بلکه تا آخر عمرم و برای رسیدن به هر خواسته و آرزویی که میخوام تجربش کنم برام کفایت میکنه و نیاز نیست برای اینکه زودتر یا سریعتر به خواسته هام برسم به بنده خدا و هر چیزی که فکر میکنم میتونه بهم کمک کنه و ذهنم بهش قدرت میده متوصل بشم و تازه منت دار هم بشم و از کلی ثروت و نعمت و برکت که قرار بود در زمان مناسبش بهم داده بشه رو بگیرم!!
اگر قراره نیازمند باشم، نیازمند خدایی باشم که بی منت بهم میبخشه و به اندازهای که به درگاهش خودم رو ناتوان میبینم جلوی بنده هاش سرم بالاست، زندگیم زیباست و همه چیز سرجای خودش قرار میگیره و در زمان مناسبش به بهترین شکل به خواسته هام هم من رو میرسونه، بهترین و درست ترین زمانی که بیشترین لذت رو از تجربه کردن شون میبرم و هیچ کسی نمیتونه انقدر دقیق و برنامه ریزی شده رقم بزنه.
=️> نتیجه حال خوب و تنظیم شدن و ثبات فرکانسی من با اصل خودم، ورود جریان ثروت به زندگیمه و منظور از ثروت فقط جنبه مالی نیست! بلکه تجربه ثروت روابط دلخواه با اطرافیانمه، ثروت آرامش ذهنی و جسمی و سلامتی منه، ثروت ورود نعمت ها و شرایط جدید در زندگی منه، ثروت دیدن زیبایی های بیشتر و تحسین کردن و تایید کردن شونه، ثروت یک رابطه رویایی با خالق و خداوندمه و..
چون بحث ثروت یک بحث ذهنیه و یادم باشه که یک ذهن ثروتمند بازتاب باورهای خودش رو در تمام جنبه ها نشون میده پس سعی کنم در هرر شرایطی کنترل ذهنم رو به دست بگیرم و احساسم رو کمی بهتر از قبل کنم
خداروشکر بخاطر فرصتی که دارم تا ذهنم رو با بهترین و قدرتمندترین ورودی ها تغذیه کنم، درس هام رو بگیرم و در این جریان عالی شخصیت بهتری بسازم^^
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست
با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم جان و دوستان همفرکانسیم
رد پای من در دوره ی نفیس پاکسازی روح و روان
من جزء بندگان برگزیده خدا هستم که به این فایلها و آگاهیها هدایت شدم خدای مهربونم از اینکه اینقدر دوستم داری و برات باارزشم و من رو لایق می دونی سپاسگزارم
خدای مهربانم تنها قدرت ذهنم و برترین حسم شما هستید برترین لذت دوستی و رفاقتم شما هستید
من در مسیرم، مسیر کاری که خودت هدایتم کردی با مراقبه. دارم تکاملم رو طی می کنم
چقدر خوب مراقبمی چقدر حال خوب و اتفاقات خوب و قوانین بدون تغییرت من رو محکم نگه داشته خودت می دونی در مورد چی حرف می زنم.
خودت می دونی که چقدر تغییر کردم خودت می دونی که چه گوهری از لایه های وجودم بیرون امده چون با توئم و تو را دارم غیر تو نیازی به هیچ کس ندارم. شاکرم
خدا جونم من رو توی جاده درست و مسیر درست و رعایت قوانینت کمک کن من هم تلاشم رو می کنم.
بازم خدا رو سپاسگزارم به خاطر این فایل توحیدی زیبا و ناب
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم بانوی شایسته که واقعا همیشه حضور شما دو عزیز کنار یکدیگر رو تحسین میکنم…
من مدت زیادیه که با شما دو عزیز آشنا هستم و خیلییییی از فایل های روی سایت رو به همراه همسرم دیدیم و هنوز هم میبینیم ولی برای اولین بار هست که باهمدیگه داریم روی سایت کامنت میذاریم
مدت زیادیه که ما درگیر یه آزمون بین المللی هستیم که من برای پروسه ی مهاجرتمون باید از کشور خارج بشم و اون امتحان رو بدم و این مسئله از همهلحاظ خصوصاااا از لحاظ مالی فشار خیلی زیادی رو به ذهنمون وارد کرده بود و من همیشه کلافه و عصبی و مضطرب بودم و به همین خاطر سیستم ایمنیمم ضعیف شده بود و مدام مریض میشدم تا اینکه دیروز یه پیامی رو خوندم که میگفت آروم باش و توکل کن به خدا و من همون موقع تصمیم گرفتم آروم تر باشم و به خدا گفتم من دیگه کاری از دستم برنمیاد و همه چیو میسپارم به تو… و دقیقا امروز این دوره ی بی نظیر گام به گام رو توی سایت با همسرم دیدیم و ایشون پیشنهاد کرد دوره رو ببینیم
وقتی فایل صوتی خانم شایسته رو گوش میدادیم اصلا انگار داشت با ما دوتا صحبت میکرد… و داشت میگفت که هرچی تو فکرتونه رو برای دوساعت بذارید کنار و به این دوره گوش کنید و مطمئن باشید کم کم تو مسیر درست قرار میگیرید و برای آسانی ها آسان میشید… انقدررررر حرف هاشون ذهنمو پر کرده بود که هرکاری داشتیم کنار گذاشتیم و با تمرکز نشستیم پای فایل اول این دوره ی جادویی و پای حرف های بی نظیرررر استاد و باورمون نمیشد ما که ادعا میکردیم قانون جذب رو میشناسیم و همیشه حرف های استاد و فایل هاشونو گوش میدادیم انقدددددر نکته دراوردیم از حرفاشون که تازه مطمئنیم این فقط یه قطره از دریای اگاهی های این فایل بود که ما تو مدار فعلیمون تونستیم درک کنیم و باید مداااام این فایل رو گوش کنیم تا وارد ناخوداگاهمون بشه و تبدیل به باورمون بشه…
الان که فایل تموم شده قلبم به طرز عجیبی آروم تره… من تمام زندگیمو گره زده بودم به آزمون و همه ی حال خوبم رو فقط بعد از آزمون تصور میکردم ولی الان یاد گرفتم که به هیچی جز خدا توکل نکنم و حال خوبمو به هیچی وصل نکنم
برای پول ازمون از هیچکس جز خدا کمک نخوام و فقط به درون خودم و خدا رجوع کنم
حالم خیلی بهتره... و دلم خیلی آروم تره…
فهمیدم که باید مسائل رو از درونم حل کنم و بیرون از خودم منتظر هیچ منجی و معجزه ای نباشم همه چیز فقط دست خود منه و دست خداست… یه جایی از یکی از فایل ها استاد میگفتن شرک خیلیییییی مخفیانه کارشو میکنه ( مثل یه مورچه ی کوچیک سیاه تو دل شب روی یه سنگ سیاه ) و بعد از این فایل داشتیم هردوتامون فکر میکردیم که ما چقدر شرک داشتیم و داریم… هر نگرانی یعنی دادن قدرت به دست کسی یا چیزی غیر از خدا و یعنی شرک… میدونم که با گوش دادن یکبار و ده بار و حتی صدبار هم آدم نمیتونه بگه دیگه هیچ شرکی ندارم ولی تداوم و تداوم و تداوم برای بارها گوش دادن و تغییر و اصلاح باورها و عمل کردن به باورهای درست و اموزش های درست کم کم مسیر رو برامون قشنگ و قشنگ تر میکنه و مارو بزرگ تر میکنه…
از خدای خودم ممنونم که به محض اینکه تصمیم گرفتم بهش توکل کنم و ازش خواستم خودش برام قدم برداره منو با این دوره ی بی نظیر که ارزش مالیش رو حتی نمیشه اندازه گیری کرد ولی به لطف استاد و بانو شایسته رایگان در اختیارمون قرار گرفته آشنا کرد و ازش میخوام بهم کمک کنه تا قدر این آموزش هارو بدونم…
از شما استاد عزیز و گرانقدرم و مریم بانو بی نهایت ممنونیم و واااقعا با قلبم باور دارم که شما انتخاب شدین از طرف کائنات برای دادن این آموزش ها… خدا بهتون همیشه عشق و ارامش و سعادتمندی و ثروت ببخشه…
هر سرى شنیدن فایلهامورد جدیدى میشنوم انگار دفعه أوله
خیلى لذت میبرم
خیلى برام حیرت آووه تایمز نبوده من مسئله ایى داشته بأشم یا سؤالى داشته بأشم یا راهنمایی و هدایته از خدا بخوان و مراجعه کنم به فایلهاى رایگان یا سایت جواب نگیرم
من تو شرایطى هستم که بابت درآمد زایی و شغلم راهکار میخوام و مدام دارم سرچ میکنم شغلها و موقعیت ها و غیره
با شنیدن فایل خانم شایسته و فایل لایو استاد
به جرات میتونم بگم جواب گرفتم
و خیلی مسایل شخصی دیگه ام
مثلا من چون یه سری کارها برای همسرم انجام دادم
روی خیلی از مسایل ازش توقع دارم
ولی با شنیدن این فایل استاد به خودم اومدم
و دیدم خب من برای دل خودم کردم من برای علاقه ایی که به همسرم دارم این کارها رو کردم
نباید متوقع بشم اونم جواب خوبیهای منو بده
من خودم خواستم کسی منو زور نکرد درسته تو شرایط خاصی بودم هر کی بود قطعا این کار رو میکرد ولی باز خودم به میل خودم کردم و ذهنم انقدر محدود و بسته بود فکر میکردم اگه این کارها رو نکنم مورد قضاوت همسرم یا خانواده اش قرار میگیرم ولی الان کم کم دارم رو خودم مدتیه کار میکنم که خودم مسئول همه و همه تصمیمات زندگیم هستم
حتی من دیروز از خدا پرسیدم خدایا تو منو هدایت کن تصمیم درست بگیرم ، گفتم واااقعا الان من نمیدونم چی درسته چی غلط گفتم خدایا راهنماییم کن هدایتم کن
سوای اینکه راهکار اومد تو ذهنم و حس خوبی پیدا کردم و سعی کردم راه درست رو پیگیر باشم گوش دادن این فایل استادم هم مهر تایید تصمیم من بود
خدایا شکرت خدایا ازت ممنونم بابت جوابی که بهم دادی
من تصمیم داشتم فایل های رایگان رو یکبار از اول گوش بدم ونکته برداری کنم وبرم جلو از مصاحبه با استاد شروع کردم بعد شما این مسیر رو راه اندختی که منم یه نشونه برای خودم دیدم که این مسیری یه که خدا راه انداخت بیا با این پیش برو منم گفتم چشم وشروع کردم
این فایل نکات مهمی برای من داشت
اینکه خودم مسئول زندگی خودمم
دیدم من چقدر خانوادم مخصوصا خواهرهامو مقصر میدونم
دیدم وقتی بقیه مینالن از مسئولین وگرونی منم کم وبیش همراه میشم
دیدم منم بهونه خیلیییی دارم
خانواده
شغلم
خاطرات بد
فامیل
دختر بودنم
اشتباهاتم
عزت نفس پایین
لیاقت کم
فلان فرد که یه روز اومد تو زندگیم وباعث شد نخوام دیگه رابطه تجربه کنم
و….
اینا رو تو باورام در اوردم
امروز به محض اینکه اینطور فکر کردم که اره واقعا من مسئولم
یک نفر که رفته بود مدتها بهم زنگ زد
یه پرسنل داشتم 2 ماه پیش چند روز اومد پیشم کار کرد ویهو گفت نمیام امروز برگشت گفت میخوام دوباره پیش شما کار کنم
ازشما سپاسگذارم خانم شایسته نازنین که این دوره رو شروع کردید من بچهمینجا تعهد میدم که گام به گام با شما بیام وکامنت بنویسم
بازم متعجبم از اینکه من تا حالا این لایو رو اصلا ندیده بودم وخیلی برای من نکاتش عالی بود
پریروز داشتم به این موضوع فکر میکردم که اگه بهم بگن زیباترین لذت زیباترین حس توی دنیا چیه اون چیزی که میخوای همیشه باهاش باشی وداشته باشیش به خودم گفتم که توحید یکتا پرستی تسلیم بودن
اینو ازته قلبم میگم که توحید واقعی زیباترین حس دنیاست که همه چی رو در برمیگیره همه چی اوج احساس خوبه
چون 100آید 90هم پیش ماست
استاد به یه موضوعی اشاره کردن که درک کردنش ما رو به
لا خوف علیهم ولا هم یحزنون میرسونه
اینکه تو اگه به برنامه نویس باشی میخوای تو کدوم شرکت کار کنی توی بهترین
اما خدا از هر شرکتی بزرگتره وصاحب تمام جهانه کافیه بندگیشو بکنی همین اون خوب خدایی میکنه
دیروز یه اتفاقی برام افتاد که اگر تمام سیستم های هوشمند دنیارو تمام معادلات رو تمام مغزهارو کنار هم میچیدم حتی یک لحضه نمیتونستم یه این فکر کنم کاری که دیروز خدا برام انجام داد رو انجام بدم انجام چیه حتی بهش فک بکنم
الان سه هفته میشه که از کارم ومحیط قبلیم اومدم بیرون انقد لذت بردم این چند روزه که اصلا عشق پشت عشق به لطف رب الهی
توی این لایو استاد میگه روی خودتون کار کنید کاری یه بیرون نداشته باشید بیرون خودش درست میشه این نکته طلاییه
ازخدا میخوام مارو هدایت کن به راه راست راه کسانی که به انها نعمت داده الهی امین
ولذت بخش باشه ،شور و شوق هستش که خانم شایسته در رابطه با مطالب سایت و تازگی اون بسیار عالی عمل میکنه. دست مریزاد خانم شایسته ،واقعا خسته نباشی.
این پاکسازی گام به گام ذهن که یک دوره بسیار عالی و ارزشمند است منم با توکل و یاری خدا ،به خودم تعهد دادم که این حدود یک ماه رو در این کلاس بسیار ارزشمند و توحیدی شرکت کنم و فعالیت کنم.
انشالله که جز شاگردان برتر این دوره باشم.
واقعا استاد دقیقا تک تک حرف هاتون درسته
همه چیز توحیده
آرامش توحیده
سلامتی توحیده
روابط خوب توحیده
ثروت به غیر الحساب توحیده
عزت داشتن توحیده
دیدن معجزه در زندگی داشتن توحیده
شهرت توحیده (انیشتین)
خلاصه همه چیز توحیده
و داشتن توحید هم تکاملیه ، ما در یه سری چیزها توحیدی عمل میکنیم و در یه سری چیزهای دیگر شرک مخفی یا آشکار داریم.
وقتی به گذشته خودم فکر میکنم ،میبینم که تقریباهمه چیزها رو گردن این و اون نی انداختم.
مثلا پیشرفت مالی نکردن خودم رو…
مثلا بهم خوردن رابطه عاطفی خودم رو…
سربازی نرفتن خودم رو…
نداشتن شغل مناسب خودم رو…
مجرد بودن خودم رو…
و…
بارها و بارها به خواهرم احساس گناه میدادم که چرا فلان سال روی من منت گذاشتی که…
و من هم به خاطر حرف تو فلان بلا رو سر خودم اوردم.خخخ
پدر و مادرم رو علت فقر خودم میدونستم.
بارها و بارها پدر و مادرم رو تحریک میکردم که ارث خودتون رو از برادراتون بگیرید تا سهمی هم برای من باشه برای ازدواجم خخخ
خدایا شکرت که از اون فضای روحی و فکری مسخره بیرون اومدم.
خدایا بی نهایت شکرت به خاطر آرامش و سلامتی و عزت و الهاماتت در هر روز زندگیم.
خدایا شکرت به خاطر کم کردن شرک مخفی و آشکارم.
خدایا شکرت به خاطر کم کردن وابستگی به دیگران و کم کردن شراکت با دیگران .
خدایا شکرت به خاطر آشتی با تو که قبلا حتی جرعت باز کردن قرآن رو هم نداشتم ،چه برسه به این که الان با آیاتت عشق بازیکنم.
خدایا شکرت به خاطر در صلح بودن با خود و جهان اطراف.
خدایا شکرت به خاطر اراده ایی که در طول مسیر تغییر به هم داده ایی که باعث حذف یا کم کردن کارهای منفی و ایجاد عادتهای جدید مثبت شده.
عادتهای منفی من شامل( مشروب خوردن، ناسزا گفتن و غیبت کردن، قضاوت کردن، اخبار گوش دادن،
وابستگی، شرک، اخلاق تند ، عجول بودن، احساس گناه داشتن، بقیه رو مقصر دانستن، عدم داشتن اراده ، کارهای نیمه تمام، عدم داشتن عزت نفس و عدم داشتن احساس لیاقت پر خوری و آشغال خوری و…)
عادتهای مثبت ( شکر گزاری در اکثر روزها، امیدوار بودن، مثبت اندیشی، اجرای اکثر تمرینات دوره عزت نفس،
عشق بازی در تنهای با رب العالمین، سپاسگذاری از افراد، توجه و گفتن زیبایی ها ونکات مثبت دیگران، ورزش تقربا به طور منظم، افزایش صداقت در گفتار و عمل، تجسم خواسته ها، آشتی با خداوند از طریق توجه به الهامات و…)
به قول استاد هیچ کس هیچ قدرتی در زندگی ما نداره هیچ کس هیچکس.
اگه ما به خدا وصل بشیم به قدرت بی نهایتی که این جهان رو خلق کرده و داره اداره میکنه ،به هر چی که بخوایم میرسیم.
انسانها به اندازه درکشون از خدا ، الهامات رو دریافت میکنن و نتیجه میگیرن.
وقتی به داستانهای پیامبران دقت میکنیم ،متوجه میشیم که معجزات اونها در راستای مداری که بودن اتفاق میوفتاد.
وقتی به داستانهای پیامبران توجه میکنم به طور مثال:
حضرت ابراهیم که آتش بر او سرد شد تمام مردم منطقه اون نتوتستن کاری کنن که پیامبر رو بسوزانن.
یا حضرت عیسی که خداوند اون رو به آسمانها برد.
یا حضرت موسی که چندین بار پادشاه زمان نتوانست به او آسیبی برساند.
یا مدار ارزشمند حضرت سلیمان ،با اون ملک عظیم چه از لحاظ ثروت و قدرت و فرمانروای بر جن و انس و دانش سخن گفتن با موجودات( الله اکبر)
یا مدار حضرت داوود هنگام صلاه کوه و پرندگان با او هم صدا میشدن و تسبیح میگفتن.
یا داستان حضرت خضر که علم او بر حضرت موسی برتر بود.
اینا همه نشون میده که با خدا باش و پادشاهی کن (سلیمان)
بی خدا باش هرچه خواهی کن (فرعون)
من خودم خیلی در رابطه با توحید عملی باید روی خودم کار کنم،مهمترین مسئله زندگیم توحیده.
به قول کامنت یکیاز دوستان:
اگه یکی فکر میکنه خدارو پیدا کرده ولی ثروت نداره باید باورهاش رو نسبت به خدا و ثروت عوض کنه.
اگه یکی فکر میکنه خدارو پیدا کرده ولی رابطه عاطفی خوبی نداره،باید باورهاش رو نسبت به مردم و خدا ایراد داره
اگریکی فکر میکنه که خدارو پیدا کرده ولی سلامتی ندار، هم باورهاش نسبت به سلامتی ایراد داره و هم خدا
.انشالله که بتونم هر روز باورهای توحیدیم رو قوی تر کنم،همه چیز درست میشه.
واقعا جامعه 90 درصد در قهقراست
وما باید متفاوت فکر کنیم تا متفاوت نتیجه بگیریم.
ومن هر روز سعی میکنم که مثل اکثریت تباشم.
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
ما رو به راه راست هدایت فرما ،راه کسانی که به انها نعمت دادی ( حضرت سلیمان، داوود،ابراهیم و..) نه راه کسانی که به آنها غضب نمودی( قوم عاد،لوط،ثمود، فرعون و قارون و…) و نه گمراهان. الهی امین.
سلام به دوستان هم فرکانسی و خانواده عزیز عباسمنش.سلام به استاد عباسمنش عزیز و استاد شایسته گرانقدر. چقدر فایل های خانه تکانی ذهن عالی هستن و من چقدر نیاز داشتم به این سلسله فایل ها.
من خودم و تنها خودم مسئول صد در صد اتفاقات زندگیم هستم و عامل اتفاقات زندگیم رو کس دیگه ای دونستن چیزی جز شرک نیست و من تعهد میدم که تمام تلاشم رو بکنم که مشرک نباشم و با کنترل فکرم قدم به قدم این مسیر رو پیش برم .من متعهد میشم که هیچ بهونه ای نیارم و بگم من مسئول هر داستانی هستم و زندگیم رو اون جوری که میخوام خلق کنم جوری که قابل مقایسه با قبل نباشه،هیچ بهونه ای قابل قبول و قابل توجیه نیست ،به هیچ عنوان . حتی این فکر که شخص دیگه ای باید طور دیگه ای باشه یا کار دیگه ای انجام بده که من خوشبخت بشم فکری شرک آلود و تمام افرادی که این افکار رو دارند افراد بدبختی هستند. اگر من در بیزینسم مشکل دارم این مشکل از کارمند من نیست. اگر من باورها و ایده های درست داشته باشم من راه حل رو پیدا می کنم. از هر طرف که نگاه کنیم به این می رسیم که اتفاق ها رو خودمون رقم می زنیم. برای رسیدن به یک باور و تثبیت اون باید بارها و بارها تکرار کنیم تا باور در وجود ما نهادینه بشه و احساس خوبی پیدا کنیم.باید اینقدر به خودمون بگیم و تکرار کنیم که این حس در وجود ما شکل بگیره که داره کارها رو انجام میده داره من رو هدایت می کنه. به قول استاد هدایت درخواست همیشگی من از خداوند هست و چون باور دارم که میشود و چون باور دارم در وجود من هست و چون از دیگران کمک نمیخوام ومنتظر دیگران نیستم و مسئولیت زندگیم رو گردن دیگران ننداختم و اومدم در دل خودم و با خدای خودم و اون درخواست ها رو دارم، هدایت میشم . کسی که بنده خوبی باشه و بندگیش رو برای خداوند بکنه خداوند همه کاری براش می کنه. وقتی تو خدا رو به عنوان قدرتمند ترین فرمانروای دنیا باور کنی،اون وقت هست که از مواهبش هم استفاده می کنی.خدا رو باور کنیم تا کل امکانات دنیا و زمین و آسمان ها را در اختیار ما قرار دهد. خدایی که کل جهان رو داره اداره میکنه اگه من نوعی بندگیش رو بکنم کارهای من رو نمیتونه انجام بده؟چقدر زیبا. ما بنده خوبی باشیم خدا خداییشو خوب بلده. ما از همه توقع داریم غیر خداوند. ما بندگیشو بکنیم تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میخواهیم رو رعایت کنیم خدا درهایی رو برای ما باز میکنه که کل مردم دنیا هم جمع بشن نمیتونن این کار رو انجام بدن. اگر داری مثل بقیه فکر و عمل می کنی مثل بقیه نتیجه می گیری. اگر میخوام متفاوت نتیجه بگیرم باید متفاوت فکر کنم ، حواسم باشه باید متفاوت فکر کنم اجازه ندم افکارم مثل بقیه باشه هر لحظه ناظر بر افکارم باشم و همچنین متفاوت عمل کنم. این رو هم بدون که اکثر مواقع نقطه مقابل تفکر اکثریت جامعه تفکر درست هست. همه چی خداست و توحید و توکل.
تمام تلاشم رو می کنم مسیری برم که خدای خودم ،قلب خودم راضی باشه و نه مردم. کاری بکنم که خودم بهش اعتقاد دارم نه مردم.به این اعتقاد داشته باشم که کسی که به خداوند ایمان داره برای مردم کاری نمیکنه، راه درست رو میره و کار درست رو انجام میده. بدانیم اگر توحید در قلب ما بیشتر و بیشتر بشه نحوه فکر کردن و عمل کردن ما تغییرمیکنه.خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخوام.
بنام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم وهمه عزیزان سایت
گام نخست رو برای تغییر زندگی پذیرفتن مسئولیت صد در صد زندگی خودم هست چقدر درست بیان میکنید من قبل از دوره 12 قدم همیشه دنبال این مسائل بودم که کس دیگری زندگیم رو درست کنه حتی یکی از کسانی بودم کهباور داشتم کسی میاد وزندگی همه مسلمانان رو نجات میده وهر بیشتر دنبال این دیدگاه بودم اتفاقات بدتری برام رخ میداد
سعی میکنم تکرار کنم که خودم مسئول تمام اتفاقات زندگیم هستم سعی میکنم این طور فکر کنم واز وقتی فکر رو تغییر دادم روابط ام با اطرافیانم بهتر شده
من هم از اون افرادی بودم که پدرم رو مسئول اوضاع نابسامان زندگیم میدونستم وتا وقتی اینطور فکر میکردم اوضاع خوبی نداشتم
خدا رو شکر که تلویزیون و ماهواره نداریم وخیلی در جریان مسایل کشور نیستم مگر از دیگران ناخواسته بشنوم و چقدر راحت هستم چون سرم تو زندگی خودم هست و واقعا حس میکنم گاری زهوار در رفته رو یدک نمیکشم
من توی منطقه خوب شهر زندگی میکنم وزندگی آرامی دارم وآدم تقریبا بی حاشیه ای هستم واقعا تمام اینها رو خودم خلق کردم هر روز فرکانس های خوبی میفرستم با توجه به زیبایی ها وتمرکز به کار خودم ومیدونم اتفاقات عالی برام رخ میده
من اجازه میدهم که خداوندمرا هدایت ام کند به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده الهی آمین
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
ما هیچ تر از هیچ، پی هیچ دویدیم!!
جز هیچ در این هیچ، دگر هیچ ندیدیم!!
الهی من دورتون بگردم استاد عزیز دلم که تو فایلهاتون همیشه میگید همه چیز خداست مشرک نباشید!!
وباز به تکرار میگید همه چیز خودتون هستید پس مشرک نباشید!!
یعنی می تونم بگم خیر دنیا وآخرت خلاصه شده در درک همین دو جمله، من و خدا…
حالا سیل بیاد، طوفان بیاد، زلزله بشه ، اقتصاد به مشکل بخوره، جنگ بشه، فقر بیاد ،بیماری بیاد …اصلا دنیا زیر و رو بشه، من اگر در مسیر درست وصراط مستقیم باشم من اگر با تقوا باشم، برای من اتفاق بدی نمی فته، بلکه توی همون شرایطی که برای خیلی ها مصیبت به بار میاد می تونه برای منی که با خدا هستم ویکتاپرست ونه مشرک رونق و شادی و برکت به همراه بیاره!!!!!
حالا چرا ؟
چطور ؟
اصلا مسیر درست کدومه؟ تقوا چیه؟ یکتاپرستی چیه؟ که اگه بهش عمل کنم در نهایت ارامش و اسودگی خواهم بود؟؟؟
خیلی کار داره که منه مینا بخوام ادعا داشته باشم که اصل رو فهمیدم ودارم بهش عمل می کنم و حالا بیاین به شما هم بگم چیه!!!
ولی همینقد بگم من از وقتی بدون تعصب نشستم پای خوندن قرآن و گفتم خدایا یکی از بنده هات به اسم سیدحسین عباسمنش، ادعا داره فکرتو خونده، میگه رفیق فاوبت شده، میگه تو رو شناخته و میدونه قوانینی که بر جهان هستی وضع کردی چیه وچطوری باید بهش عمل کنی که راه سعادت ونیک بختی دنیا وآخرت رو به ارمغان بیاره، حالا حرفهاش به دلم نشسته، رنگ و عطر و بوی تو رو داره، کمکم کن بتونم تواین مسیر بیام و منم رفیقت بشم، و خدا هم که رحمان ورحیم، صدامو شنید و نیت هام رو فهمید و اجازه داد تا بشناسمش و بفهممش و از این شناخت و فهم ودرک به شناخت و درک خودم برسم ولو قد سر سوزن…
ولی این درک وشناخت خدا وخودم باعث شد هر چی جلوتر رفتم مهر تاییدی باشه بر اونچه که سید حسین عباسمنش در مورد خدا و قوانینش گفته…..
حالا صراط مستقیم کجاست وچیه؟ تقوا ویکتاپرستی چطوری اتفاق میفته؟؟
دقیقا از همونجایی که دست از تلاشهای بیهوده برای تغییر دیگران و اوضاع وشرایط برمیداری، ومیشینی به تماشای خودت…
میای نگاه میکنی به گذشته ات از گذشته های دور تا به امروزت، می بینی که بعلهههههه، هر جا منم منم کردی همونجا خوردی زمین بدجور هم خوردی زمین، هر جا نگات و حواست رفته سمت هرکسی غیر خودت که اون بیاد کمکت کنه، بیاد نجاتت بده، بیاد وظیفشو انجام بده در برابرت، بیاد کاری کنه از وضعییتی که داری نجات پیدا کنی دقیقا همون شخص مستقیم یا غیر مستقیم زدتت زمین، جوریکه صدای شکستن استخونهات رو شنیدی، هر جا که امید بستی به کسی یا چیزی یا موقعییتی و به خودت گفتی اگه این آدمه باشه,اگه این شرایطه درست بشه، اگه اون مکان اوکی بشه اگه اون اتفاقه بیفته دیگه یه شبه ره صد ساله رو می تونم برم، دقیقا از همونجا خوردی زمین و جوری قلبت شکسته که صدای شکستن قلبت رو انگار شنیدی…
دیدی هر جا روی عقل خودت حساب باز کرده بودی هر جا روی توان وقدرت خودت حساب باز کرده بودی وگفته بودی منم می تونم من انجامش میدم، من میدونم چطوریه، من…من….من….
دقیقا همونجاها جوری گند زدی که دیگه نمی تونستی سربلند کنی وبه گندی که زدی نگاه کنی حتی….
وتواین نگاه کردن به گذشته هر جا دیدی بعدشکستن ها و افتادن ها و تنها موندنهات، گفتی من نمی تونم من نمیدونم من دیگه بلد نیستم من نمی کشم، راهشو بلد نیستم، اصلا دیگه هیچ فکری به ذهنم نمیرسه و راه نجاتی ندارم، یه نیرویی اومده و مثل گل برات انجامش ده، برات ردیفش کرده، برات روبراهش کرده، جوریکه دلت شاد شده، جوریکه حس کردی یه کوله بار از روی شونه هات برداشته شده، اصلا حال کردی برای خودت وقتی دیدی بدون اینکه تلاشی کرده باشی به خواسته ات رسیدی و همه چیز اونجوری شده که میخواستی…
و همین یاد آوری ونگاه به گذشته یه چیز رو برات روشن کرده که تو هم ناتوانی وهم قدرتمند…
اماااااا موقعه ای ناتوان بودی وهستی که فقط بر خودت و دیگران و قدرتشون تکیه کردی و تکیه میکنی …
و موقعه ای قدرتمندی که به ربت تکیه و توکل میکنی … به همون نیرویی که با اینکه دیدنی وشنیدنی نیست ولی برای تو که درکش کردی از همه چیز و همه کس دیدنی تر وشنیدنی تر میشه…
ولی به قول استاد عزیزم تو باید بخوای که اون نیرو بیاد تو زندگیت، تو باید فکرهایی وتوجهاتی داشته باشی گفتار ورفتاری داشته باشی که بتونی طبق قوانین بدون تغییرش، در مسیر وفرکانس الهامات وهدایتهاش قرار بگیری!!!!
من باید صد در صد مسئولییت زندگی خودم رو بپذیرم اول، باید قبول کنم که همه ی اتفاقات رو خودم دارم جذب زندگیم می کنم ، من اول باید اقرار واعتراف بکنم که خالقی دارم که صاحب واختیار دار منه که من وکل جهان هستی رو داره اداره میکنه، وباید دست بردارم از تکیه وتوکل بر هرکسی غیر خدا، باید دست بردارم از ناپاکی ونادرستی ودروغها و ناصداقتی ها و مکرها وحیله ها و راه ها وروشهایی که میدونم از راههای شیطان هست، من باید خودم رو پاک کنم از الودگیها، انوقت حتی اگه کار خاصی هم نکنم، آقاااا اصلا یه مدت بشینم به تماشای خودم وجهان وسکوت کنم، وبگم من دیگه هیچ غلط مفتی نمی کنم چون همیشه گند زدم وقتی به کله ی پوک خودم اعتماد کردم….
والبته هوشیار باشم نسبت به نشونه ها…
وقتی دست از جنگ برداشتم وسکوت کردم ، آرامش میاد سراغم، مغزم و گوشهام و چشمهام و قلبم وجانم وقتی پاک شد دور شد از اونچه که یه عمر کردند تو مغزم و اشتباه هم بوده، اونهمه باور مذهبی اشتباه، عادات نادرست وناپسندی که از خانواده وجامعه به ارث برده بودم، وقتی خودم رو دور کردم از باور 98 درصد مردم و گفتم خدایا هدایتم کن به مسیری که تو میخوای، حرفی بشنوم که تو میخوای، چیزهایی رو ببینم که تو میخوای و درک کنم اونچه که تو میخوای، هدایت ها از راه میرسه، انوقت تو باید دنبالش بری….
از کجا بفهمی هدایته؟ از اونجا که ارومی، قلبت ،جسمت، روحت ارومه، از درون احساس شادی و امید می کنی، شبا راحت میخوابی روزها با امید بیدار میشی، از اونجا که قلبت گواهی میده خودتو به دست خوب قدرتی سپردی و خوب صاحب اختیاری داری….
نگاه میکنی می بینی چند وقته گذشته، وداری به این شکل زندگی میکنی، وحالت خوبه!!
درست همون موقعه که مردم دارند مینالند از بدبختی ولی تو اصلا چیزی به عنوان بدبختی رو حس نمی کنی، هنوز با اینکه اتفاق خاصی نیفتاده ، اصلا قرار نبوده یه گونی پول از آسمون بیفته ویا گنج پیدا کنی و نیفتاده وپیدا هم نکردی، به اون شخص مورد نظرت که عاشقش بودی وارزوت بود بهش برسی و میگفتی دنیا بدون هیچه هم نرسیدی واصلا اون رفته از زندگیت، و اتفاقا نه تنها نمردی ودق نکردی تازه پیش خودت میگی رفته که رفته، بی خیالش، هنوز اون خونه یا وسیله ی مورد علاقتم نخریدی و نداریش، ولی باز می بینی حالت خوبه، دلت خوشه، لبت خندونه…!!!!!
پیش خودت میگی یعنی به همین اسونی بود؟
فقط کافی بود خودم رو تغییر بدم؟ فقط کافی بود خودم وخودش رو بشناسم؟ فقط کافی بود توجه ام روی خودم وخودش باشه؟؟؟
به این درجه ونقطه که رسیدی، حال دلت که باهاش خوب شد،این اول راهه، باقیشو خودش میارتت…
ادامه که میدی به تمرکز روی خودت، وقتی ادامه میدی به توجه کردن به زیبایها و داشته هات، اون حس رضایتمندی که میاد سراغت، انگار درهای رحمتی که با ناشکری وناسپاسی روی خودت بشته بودیشون، یکی یکی به روت باز میشه، اونها اونجا بودند همیشه بوند ومال تو بودند ولی تو برای داشتنشون سمت اشخاص اشتباه ، سمت شرایط ومو قعییت ها ومکانهای اشتباه، و با عقل ومنطق خودت میرفتی، برای همین همه چیز یا به سختی گیرت میومد یا اصلا چیزی گیرت نمی اومد از این همه فراوانی وبرکت ….
حالا با گفتن و توضیح دادن که اتفاق نمی افته، باید بهش عمل کنی، اگر از خودت واز دیگران خسته وعاجز شده باشی بدون شک راهتو پیدا میکنی…
انوقت دیگه نمی تونی بگی بلایای طبیعی !!!
بگی پدرم مادرم!!!! بگی رئیس جمهور و رهبرم!!!
بگی مردم شهر وکشورم!!!!
بگی کارفرما ورئیسم !!!!!
اصلا دیگه نمی تونی بیرون از خودت رو متهم کنی ومقصر بدونی، چون دیگه میدونی همه چیز خودت هستی و کانون توجهت، و گفتار و اعمالت….
طرف میاد بهت تهمت میزنه، میاد آبروت رو ببره، میاد بزنتت زمین، بعد همون آدم و دسیسه هاش، میشه سبب خیر برات، البته اگر بخوای که خیرشو ببینی و بخوای که صبوری کنی وقتی چیزی خلاف میلت اتفاق میفته، وقتی پشتت به خدا گرمه و دلت قرصه تو به بیراهه نرفتی…
انوقت خیرش رو هم بهت نشون میده…
از کار بیکار میشی، برات مشتری نمیاد، یه روزهایی انگار خیر وبرکتی در کار نیست برات، ولی ناامید نمیشی، ناصبوری نمی کنی، ناشکری نمی کنی، به یادخودت میاری که قبلا هم از این شرایط ها داشتی وازش عبور کردی، حتما خیری برات در راهه، انوقت نه خیلی دور ونه خیلی دیر، خیر وخوشی وحکمتش رو هم می بینی وحس می کنی…
اصلا یه چیزی بگم ختم کلام، فقط خودتی وخودش، باقی همه نمایشه، فیلمه، تصویره، حبابه،
آینه است……..
خودش رو به تو نشون میده وتو خودت رو بهش نشون میدی….و اونچه که میبینی وحس میکنی ودرک میکنی، میشه اونچیزی که در پیرامونت داره اتفاق میفته….
حالا دیگه خودت باید انتخاب کنی که اون تصویر اون فیلم اون نمایش، اون حباب، اون آینه چی رو بهت نشون بده….
مثلا مریض میشی، داری درد میکشی، خودت رو می بینی که در رنج وسختی هستی، خب چی می بینی؟ چی باعث شده این شکلی بشی؟؟؟
منه مینا خودم رو می بینم که به چیزی فکر کرده که نباید، به چیزی نگاه کرده که نباید، به چیزی گوش کرده که نباید، وچیزی رو احساس کرده که نباید!!!!
حالا جسمش، روحش، داره از طریق بیماری داره به مینا میگه که حواست باشه به کانون توجهات، تو توجهاتت رفته به سمت غیر خودت وغیر خدا…
وهرچیزی که نازیباست واین تو رو بیمار کرده…
شاید باورتون نشه من از وقتی که دارم روی خودم کار می کنم قشنگ بدنم رو درک کردم، پیش اومده چه خودم حرفی زدم که حقیقت نداشته حالا مثل یه خالی بستم یه جا گفتم اینکه دروغ نیست، یا به حرف کسایی یا شخصی گوش دادم که داشته دروغ میگفته یا غیبت میکرده یا قضاوت وگله و شکایت میکرده، بعد همون روز همون شب ، گوش دردی گرفتم که نگو ونپرس!!!!!!
چون امروز دیگه میدونم تمام جسم وجان من هم مثل روح من، مثل تمام هستی، هوشمند هست و داره اگاهانه زندگی میکنه، یعنی این جسم من خیلی خیلی هوشمندانه به واکنش های احساسی وگفتاری ورفتاری من داره پاسخ میده…
حالا دیگه فکر کنید اون ایمان وتقوا و پاکی و مراقبت از خودی که من میگم، یعنی چی؟!
منکه هیچ ادعایی ندارم به اینکه دارم به این اگاهیهایی که کسب کردم عمل می کنم، چون اگر 5 درصد فقط 5 درصد بهشون می تونستم عمل کنم الان پادشاه تاج وتخت خودم بودم…
اعتراف میکنم که دوری از باورها وعادات گذشته سخته، و شیطان هر لحظه دل فریبانه در کمین، که ادم رو با وسوسه هاش دور کنه از پرداختن به خودش وخداش….
خاصیت دنیای فریبنده خب همینه، تا تو خلوت خودت توتنهایی هستی عارف و فرزانه و پاک ومطهری، ومیگی فقط خدااااااا….
پا میذاری تو جمع خانواده و دوستان و جامعه، یا یه تضادی پیش میاد توی خانواده یا جامعه، یه سیل عظیمی از افکار واحساسات و گفتار و عملکرد میاد این وسط ، یه جایی چشم باز میکنی می بینی با اینکه خیلی سعی کردی تمرکزت روی خودت باشی، ولی وارد دنیای بدون اگاهی وسرد و گمراه کننده ای شدی که خودت سالها درش گیر کرده بودی قبلا ودردشم کشیده بودی…
این روزها همش از خدا میخوام شرایط زندگیم رو طوری بچینه که به لطف خودش، بتونم جایی زندگی کنم یا طوری زندگی کنم که نیاز زیادی نباشه که بین مردم باشم….
مثل شما استاد قشنگم ومریم مهربانم، که خداوند هدایتتون کرد به شرایط وموقعییتی که بیشتر تمرکزتون روی خودتون هست وبیشتر تنها هستید و شکر خدا جفتتون هم اگاهانه فقط در مورد قوانین حاکم بر جهان صحبت می کنید ومرکز توجهتون روی اصل زندگی متمرکز هست واز حاشیه ها شکرخدا خیلی دورید…
شما خواستید وجهان به خواسته ی شما پاسخ گفت، منم شکرخدا 50 درصد راهو به لطفش اومدم که از نظر ازادی مالی و زمانی بتونم بیشتر رو خودم کار کنم ان شالله باقیشم درست میشه…
استاد جانم درک همین اصل وقوانین که شما بهمون آموزش دادید، چقدر باعث شد دیدمون نسبت به همه چیز توی زندگی تغییرکنه….
یکی از برزگترین برکات این مسیر، اینه که تضادهای بزرگی رو ببینی در وسعت بلایای طبیعی یا اون پندمیک سخت یا حالا اقتصادی و….
ولی بگی من تحت مراقبت ومحافظت خداوند هستم!!!
تر وخشک که باهم نمی سوزنند، بدون شک برای منکه متوکلم حتما خیربزرگی در راهه….
همینو که میگی، یه دفعه احساسی پیدا میکنی که انگار با اینکه توهمین زمین کنار همین ادمها هستی داری توی جهان وسیاره ی خودت زندگی میکنی که همه چیز توش خوبه به لطف الله…
نمیدونم چطور شاکر خداوند باشم برای اینکه بهم رحم کرد بهم لطف کرد تا از جهالت ونادانی به سمت اگاهی وبینش و درک وشناخت خودش وبه سمت خیر وسعادت پیش برم…
از شما هم بی نهایت سپاسگزارم که پایه واصل واساس همه ی حرفهاتون توحید ویکتاپرستی هست برامون، که بدون شک همه چیز برای یک انسان همینه، توحید ویکتاپرستی.
در پناه خدا باشید عزیزای دلم
به نام ربّ یگانه هدایتگر جهان هستی
گام اول از پروژه “خانه تکانی ذهن، گام به گام”
~ایاک نعبدو و ایاک نستعین~
️ اولین و مهمترین قدم برای سازمان دهی ذهن و به سکان گرفتن شرایط زندگی،
=> جسارت و شجاعت پذیرفتن تمام مسؤلیت ها در تمام جوانب زندگی مون و قبول کردن موقعیت فعلی و نتایج فعلی خودمونه که به نظرم یکی از شاه باورهای این فایل هست که قدرت درونی که خداوند با همه عدلش به ما هدیه داده رو تقویت میکنه تا من به یاد بیارم تا الان هرچی نتیجه گرفتم مطلقا بخاطر باورهای خودم بوده و نه بخاطر هر عامل بیرونی!
تا این قدرت رو یادآوری کنم از جایی که شرایط فعلیم رو خودم رقم زدم پس قدرت دست من و خدای منه، پس میتوانم شرایط فعلی خودم رو هرچقدر عالی یا که نادلخواه هست به شیوه فوقالعاده تر و دلخواه تغییر دهم..
اگر قراره یک چیز و فقط یک فاکتور تغییر کنه تا دنیای من گلستون بشه اون فاکتور طلایی چیزی نیست جز خودم و باورهای خودم
=️> خداوند با واگذار کردن 100درصد شرایط زندگیم به خودم، عدالتش رو بر من تمام کرده تا من هم بتونم طعم خالق بودن رو بچشم، تا من هم بتونم مسئولیت پذیر باشم، تا من هم بتونم قدرت هایی که خداوند با سخاوت تمام در من به ودیعه گذاشته رو بالفعل و ازشون استفاده کنم، تا سپاسگزارتر باشم تا متوکل تر و متصل به این نیرو بشم، تا به نقطه بندگی برسم. به نظرم با پذیرفتن قدرت خلق کنندگی که خداوند در تک تک ما قرار داده، تسلیم بودن مون رو در برابر خداوند نشون میدیم که این قدرت ها رو ببینیم بپذیریم و برای خلق کردن ازشون استفاده کنیم، این سپاسگزاری و توجه ما رو به توحید معطوف میکنه که اگر میخوام بنده بهتری برای این نیروی بی انتها باشم و متصل بشم به منشأ و اصل، باید به یاد بیارم و بپذیرم که من توانمند و قدرتمندم ونیاز به هیچ عاملی که اسمش رو قدرت بیرونی گذاشتم ندارم
=️> قدرت دادن به دیگران برای تغییر زندگی خودم نه تنها به اصلی ترین ریشه باورهای محدودکننده یعنی شرک میرسه بلکه بی مسئولیتی من نوعی رو به جهان نشون میده، و دروازهای رو در ذهنم باز میکنه که به “احساس قربانی شدن” و “از زیر مسئولیت در رفتن” منتهی میشه که اگر چیزی باب میل پیش نرفت و مسئله ای ایجاد شد، زود بگم اینها همه تقصیر فلانی و فلانی بود چون ایده از اونها بود و.. و دنبال مقصر بگردم و همینجاست دقیقا که بحث انتظار پاش رو به ماجرا باز میکنه..
من اگر خیلی قوی باشم اجازه نمیدم کسی به جام تصمیم بگیره چون بیشتر انسانها از تقبل مسئولیت های زندگی خودشون هم فراری هستند، و با تمام قدرتم شروع میکنم به قوی کردن عضله تصمیم گیریم تمرین میکنم انقدر تا خطا هام کمتر بشن و از ترس اشتباه تصمیم گرفتن پشت تصمیم فرد دیگه ای قائم نمیشم، مسئولیتش رو قبول میکنم و اتفاقا یااد میگیرم چطور باید توکل کرد، چطور باید ایمان داشت و چطور باید با خدای خودم همکاری و کارهام رو تقسیم کنم تا هدایت هاش رو ببینم تا الهامات رو بشنوم تا عمل کنم
=️> درک سیستمی بودن خداوند و قوانینی که بر جهان تعبیه شده و دور شدن از سؤبرداشت دید انسانی و واکنش گرا نسبت به خداوند
=️> تفکر و تعمق نسبت به شرایط، سبک و سنگین کردن شون، پیدا کردن آبشخور باورهای پشت دیدگاه ما نسبت به اونها.. مثلا آیا این دیدگاه خشم خداوند و در نتیجه سیل، آتش سوزی، زلزله و هر بلای طبیعی و بالاتر از اون هر تضادی که در زندگی باهاش مواجه میشم از کجا اومده؟! از گذشتگان من؟! به سود منه و یا فقط محدودم میکنه؟! جلوی چه پیشرفت هایی رو از من میگیره؟ و باید با چه باور هماهنگ و بهتری در شرایط تضاد جایگزین شه؟! با خودم خلوت کنم ببینم الان دارم به چی فکر میکنم اگر باورهای محدودکننده پشت افکارمه بشناسم و شروع کنم جایگزین کردن با باورهای قدرتمند کننده و درست و آوردن منطق هایی برای ثبات شون در ذهنم
این از ضعف منه و عدم درک قوانینِ که شرایطم رو هرچقدر نادلخواه به خشم خدا نسبت بدم، از عدم درک قوانین خداوند و حتی قوانین طبیعت هست که حتی درخت ها هم با وجود آتش سوزی که در جنگل ها رخ میده این نیییاز اونهاست تا بذرهاشون جوونه بزنه و جنگلی انبوه تر با شکوه تر و زیباتر تشکیل بشه این قانون طبیعتِ ما چی کمتر از درختان داریم که نتونیم باورهای قبل مون که اتفاقا اغلب هم محدودکننده هستند رو بسوزونیم و اونها رو با بذرهای تازه و پر از امید جایگزین کنیم؟!
=️> اهمیت داشتن دیدگاه الخیر فی ما وقعه در شرایطی که شرایط به ظاهر نادلخواه هست، مسائل به ظاهر حل نشدنی هست، کنترل ذهن در واکنش به موقعیت سخت هست.. اینجاست که صبر و توکل پشت باور “الخیر فی ما وقعه” نقشش پر رنگ تر میشه که فارغ از اینکه الان من با چه موقعیتی روبرو هستم اما چون از قوانین آگاهم برای به کنترل گرفتن کانون توجه ذهنم و تغییر دادن شرایط به نفع خودم صبرر و استقامت میورزم و از تضاد برای پله کردنش برای رشد بیشترم استفاده میکنم و میدونم آخرش همه چیز به نفع من پیش میره چون من در مسیر درست هستم و کسی که در مسیر درست قرار داره براش فرقی نداره اون بیرون داره چه اتفاقی میفته! بلکه مسیر درست خودش رو ادامه میده و دنبال رشد و پیشرفت و سکو کردن اتفاقات به نفع خودشه.
=️> قرار گرفتن در مسیر درست، نتایج درست در زمان درست رو به همراه داره اگر موقعیتی هم دلخواه من پیش نرفت باید انقدر وسعت دیدم بزرگ باشه که بدونم این شرایط همون بهترین شرایطی هست که برای الان من لازمه و نیاز دارم بهش تا شخصیتم و باورهام رو قوی تر و بهتر کنم
=️> از ترس مواجه نشدن و حل نکردن مسائل، نخوام کس دیگهای برام اونها رو حل کنه برم راهش رو پیدا کنم قدم هایی که فکر میکنم درسته و باید رو بردارم و قدرت رو به هیچ عامل بیرونی برای خوشبخت کردنم یا گذروندن این مسئله ندم که بعد انقدر برای ذهنم بزرگ شه که در مسائل بعدیم هم منتظر بقیه و هر عامل خارج از خودم باشم و اینطوری اعتماد به نفسم، عضله تصمیم گیری، خلاقیت ذهنم، قدرت هایی که خداوند درونم برای حل مسئله گذاشته و همکاری خودم با نیروی منبع برای روبرویی با مسائل تضعیف کنم و بجاش ترس از روبرویی با مسائل و وابستگی به دیگران رو در خودم پر رنگ کنم!! چون با هر بار فرار از هر مسئله و پاس دادنش به هر عامل بیرون از خودم برای حل کردنش فقط فرصت رشد رو از خودم میگیرم! فرصت قوی شدن و جسارت رو از خودم میگیرم! فرصت شکوفا شدن توانایی هام رو از خودم میگیرم! فرصت هدایت خواستن و متوکل بودنم به خداوند رو از خودم میگیرم! و جدای از اینها، اندازم رو برای مسائل بعدیم هم کوچک نگه میدارم!!
=️> بندگی خداوند کلید قرار گرفتن در مسیر درست و صراط مستقیم، هدایت شدن و هماهنگ شدن با درون و اصل هست؛
این اصل اساسی رو هر روز با خودم تکرار کنم که “توحید” رمز رسیدن به هر آنچه که میخوام هست، باور کردن و اعتماد کردن تنها و فقط تنها به یک نیرو، یک قدرت و یک ربّ برای نه تنها الان بلکه تا آخر عمرم و برای رسیدن به هر خواسته و آرزویی که میخوام تجربش کنم برام کفایت میکنه و نیاز نیست برای اینکه زودتر یا سریعتر به خواسته هام برسم به بنده خدا و هر چیزی که فکر میکنم میتونه بهم کمک کنه و ذهنم بهش قدرت میده متوصل بشم و تازه منت دار هم بشم و از کلی ثروت و نعمت و برکت که قرار بود در زمان مناسبش بهم داده بشه رو بگیرم!!
اگر قراره نیازمند باشم، نیازمند خدایی باشم که بی منت بهم میبخشه و به اندازهای که به درگاهش خودم رو ناتوان میبینم جلوی بنده هاش سرم بالاست، زندگیم زیباست و همه چیز سرجای خودش قرار میگیره و در زمان مناسبش به بهترین شکل به خواسته هام هم من رو میرسونه، بهترین و درست ترین زمانی که بیشترین لذت رو از تجربه کردن شون میبرم و هیچ کسی نمیتونه انقدر دقیق و برنامه ریزی شده رقم بزنه.
=️> نتیجه حال خوب و تنظیم شدن و ثبات فرکانسی من با اصل خودم، ورود جریان ثروت به زندگیمه و منظور از ثروت فقط جنبه مالی نیست! بلکه تجربه ثروت روابط دلخواه با اطرافیانمه، ثروت آرامش ذهنی و جسمی و سلامتی منه، ثروت ورود نعمت ها و شرایط جدید در زندگی منه، ثروت دیدن زیبایی های بیشتر و تحسین کردن و تایید کردن شونه، ثروت یک رابطه رویایی با خالق و خداوندمه و..
چون بحث ثروت یک بحث ذهنیه و یادم باشه که یک ذهن ثروتمند بازتاب باورهای خودش رو در تمام جنبه ها نشون میده پس سعی کنم در هرر شرایطی کنترل ذهنم رو به دست بگیرم و احساسم رو کمی بهتر از قبل کنم
خداروشکر بخاطر فرصتی که دارم تا ذهنم رو با بهترین و قدرتمندترین ورودی ها تغذیه کنم، درس هام رو بگیرم و در این جریان عالی شخصیت بهتری بسازم^^
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست
با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم جان و دوستان همفرکانسیم
رد پای من در دوره ی نفیس پاکسازی روح و روان
من جزء بندگان برگزیده خدا هستم که به این فایلها و آگاهیها هدایت شدم خدای مهربونم از اینکه اینقدر دوستم داری و برات باارزشم و من رو لایق می دونی سپاسگزارم
خدای مهربانم تنها قدرت ذهنم و برترین حسم شما هستید برترین لذت دوستی و رفاقتم شما هستید
من در مسیرم، مسیر کاری که خودت هدایتم کردی با مراقبه. دارم تکاملم رو طی می کنم
چقدر خوب مراقبمی چقدر حال خوب و اتفاقات خوب و قوانین بدون تغییرت من رو محکم نگه داشته خودت می دونی در مورد چی حرف می زنم.
خودت می دونی که چقدر تغییر کردم خودت می دونی که چه گوهری از لایه های وجودم بیرون امده چون با توئم و تو را دارم غیر تو نیازی به هیچ کس ندارم. شاکرم
خدا جونم من رو توی جاده درست و مسیر درست و رعایت قوانینت کمک کن من هم تلاشم رو می کنم.
بازم خدا رو سپاسگزارم به خاطر این فایل توحیدی زیبا و ناب
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم بانوی شایسته که واقعا همیشه حضور شما دو عزیز کنار یکدیگر رو تحسین میکنم…
من مدت زیادیه که با شما دو عزیز آشنا هستم و خیلییییی از فایل های روی سایت رو به همراه همسرم دیدیم و هنوز هم میبینیم ولی برای اولین بار هست که باهمدیگه داریم روی سایت کامنت میذاریم
مدت زیادیه که ما درگیر یه آزمون بین المللی هستیم که من برای پروسه ی مهاجرتمون باید از کشور خارج بشم و اون امتحان رو بدم و این مسئله از همهلحاظ خصوصاااا از لحاظ مالی فشار خیلی زیادی رو به ذهنمون وارد کرده بود و من همیشه کلافه و عصبی و مضطرب بودم و به همین خاطر سیستم ایمنیمم ضعیف شده بود و مدام مریض میشدم تا اینکه دیروز یه پیامی رو خوندم که میگفت آروم باش و توکل کن به خدا و من همون موقع تصمیم گرفتم آروم تر باشم و به خدا گفتم من دیگه کاری از دستم برنمیاد و همه چیو میسپارم به تو… و دقیقا امروز این دوره ی بی نظیر گام به گام رو توی سایت با همسرم دیدیم و ایشون پیشنهاد کرد دوره رو ببینیم
وقتی فایل صوتی خانم شایسته رو گوش میدادیم اصلا انگار داشت با ما دوتا صحبت میکرد… و داشت میگفت که هرچی تو فکرتونه رو برای دوساعت بذارید کنار و به این دوره گوش کنید و مطمئن باشید کم کم تو مسیر درست قرار میگیرید و برای آسانی ها آسان میشید… انقدررررر حرف هاشون ذهنمو پر کرده بود که هرکاری داشتیم کنار گذاشتیم و با تمرکز نشستیم پای فایل اول این دوره ی جادویی و پای حرف های بی نظیرررر استاد و باورمون نمیشد ما که ادعا میکردیم قانون جذب رو میشناسیم و همیشه حرف های استاد و فایل هاشونو گوش میدادیم انقدددددر نکته دراوردیم از حرفاشون که تازه مطمئنیم این فقط یه قطره از دریای اگاهی های این فایل بود که ما تو مدار فعلیمون تونستیم درک کنیم و باید مداااام این فایل رو گوش کنیم تا وارد ناخوداگاهمون بشه و تبدیل به باورمون بشه…
الان که فایل تموم شده قلبم به طرز عجیبی آروم تره… من تمام زندگیمو گره زده بودم به آزمون و همه ی حال خوبم رو فقط بعد از آزمون تصور میکردم ولی الان یاد گرفتم که به هیچی جز خدا توکل نکنم و حال خوبمو به هیچی وصل نکنم
برای پول ازمون از هیچکس جز خدا کمک نخوام و فقط به درون خودم و خدا رجوع کنم
حالم خیلی بهتره... و دلم خیلی آروم تره…
فهمیدم که باید مسائل رو از درونم حل کنم و بیرون از خودم منتظر هیچ منجی و معجزه ای نباشم همه چیز فقط دست خود منه و دست خداست… یه جایی از یکی از فایل ها استاد میگفتن شرک خیلیییییی مخفیانه کارشو میکنه ( مثل یه مورچه ی کوچیک سیاه تو دل شب روی یه سنگ سیاه ) و بعد از این فایل داشتیم هردوتامون فکر میکردیم که ما چقدر شرک داشتیم و داریم… هر نگرانی یعنی دادن قدرت به دست کسی یا چیزی غیر از خدا و یعنی شرک… میدونم که با گوش دادن یکبار و ده بار و حتی صدبار هم آدم نمیتونه بگه دیگه هیچ شرکی ندارم ولی تداوم و تداوم و تداوم برای بارها گوش دادن و تغییر و اصلاح باورها و عمل کردن به باورهای درست و اموزش های درست کم کم مسیر رو برامون قشنگ و قشنگ تر میکنه و مارو بزرگ تر میکنه…
از خدای خودم ممنونم که به محض اینکه تصمیم گرفتم بهش توکل کنم و ازش خواستم خودش برام قدم برداره منو با این دوره ی بی نظیر که ارزش مالیش رو حتی نمیشه اندازه گیری کرد ولی به لطف استاد و بانو شایسته رایگان در اختیارمون قرار گرفته آشنا کرد و ازش میخوام بهم کمک کنه تا قدر این آموزش هارو بدونم…
از شما استاد عزیز و گرانقدرم و مریم بانو بی نهایت ممنونیم و واااقعا با قلبم باور دارم که شما انتخاب شدین از طرف کائنات برای دادن این آموزش ها… خدا بهتون همیشه عشق و ارامش و سعادتمندی و ثروت ببخشه…
سلام وقت بخیر
واقعا هر دفعه به این گفته إستاد بیشتر پی میبرم
هر سرى شنیدن فایلهامورد جدیدى میشنوم انگار دفعه أوله
خیلى لذت میبرم
خیلى برام حیرت آووه تایمز نبوده من مسئله ایى داشته بأشم یا سؤالى داشته بأشم یا راهنمایی و هدایته از خدا بخوان و مراجعه کنم به فایلهاى رایگان یا سایت جواب نگیرم
من تو شرایطى هستم که بابت درآمد زایی و شغلم راهکار میخوام و مدام دارم سرچ میکنم شغلها و موقعیت ها و غیره
با شنیدن فایل خانم شایسته و فایل لایو استاد
به جرات میتونم بگم جواب گرفتم
و خیلی مسایل شخصی دیگه ام
مثلا من چون یه سری کارها برای همسرم انجام دادم
روی خیلی از مسایل ازش توقع دارم
ولی با شنیدن این فایل استاد به خودم اومدم
و دیدم خب من برای دل خودم کردم من برای علاقه ایی که به همسرم دارم این کارها رو کردم
نباید متوقع بشم اونم جواب خوبیهای منو بده
من خودم خواستم کسی منو زور نکرد درسته تو شرایط خاصی بودم هر کی بود قطعا این کار رو میکرد ولی باز خودم به میل خودم کردم و ذهنم انقدر محدود و بسته بود فکر میکردم اگه این کارها رو نکنم مورد قضاوت همسرم یا خانواده اش قرار میگیرم ولی الان کم کم دارم رو خودم مدتیه کار میکنم که خودم مسئول همه و همه تصمیمات زندگیم هستم
حتی من دیروز از خدا پرسیدم خدایا تو منو هدایت کن تصمیم درست بگیرم ، گفتم واااقعا الان من نمیدونم چی درسته چی غلط گفتم خدایا راهنماییم کن هدایتم کن
سوای اینکه راهکار اومد تو ذهنم و حس خوبی پیدا کردم و سعی کردم راه درست رو پیگیر باشم گوش دادن این فایل استادم هم مهر تایید تصمیم من بود
خدایا شکرت خدایا ازت ممنونم بابت جوابی که بهم دادی
ممنونم استاد قشنگم ممنونم خانم شایسته زیبا
سلام استاد عزیزم ومریم جان نازنین
من تصمیم داشتم فایل های رایگان رو یکبار از اول گوش بدم ونکته برداری کنم وبرم جلو از مصاحبه با استاد شروع کردم بعد شما این مسیر رو راه اندختی که منم یه نشونه برای خودم دیدم که این مسیری یه که خدا راه انداخت بیا با این پیش برو منم گفتم چشم وشروع کردم
این فایل نکات مهمی برای من داشت
اینکه خودم مسئول زندگی خودمم
دیدم من چقدر خانوادم مخصوصا خواهرهامو مقصر میدونم
دیدم وقتی بقیه مینالن از مسئولین وگرونی منم کم وبیش همراه میشم
دیدم منم بهونه خیلیییی دارم
خانواده
شغلم
خاطرات بد
فامیل
دختر بودنم
اشتباهاتم
عزت نفس پایین
لیاقت کم
فلان فرد که یه روز اومد تو زندگیم وباعث شد نخوام دیگه رابطه تجربه کنم
و….
اینا رو تو باورام در اوردم
امروز به محض اینکه اینطور فکر کردم که اره واقعا من مسئولم
یک نفر که رفته بود مدتها بهم زنگ زد
یه پرسنل داشتم 2 ماه پیش چند روز اومد پیشم کار کرد ویهو گفت نمیام امروز برگشت گفت میخوام دوباره پیش شما کار کنم
برام جالب بود این نشونه ها خدایا شکرت
چقدر باورها قشنگ وزود جواب میدن
من خیلی باید روش کار کنم
1-پذیرش 100 درصد مسئولیت زندگیم بدون هیچ بهونه
2-وباور خالق بودنم
3-وباورهای توحیدی
چقدر بیگانه م با خدای خودم
خدا رو شکر که این مسیرو باز کرد برای من توسط شما
عاشقتونم
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین
وهمه ی دوستان عزیزم در این مسیر توحیدی
ازشما سپاسگذارم خانم شایسته نازنین که این دوره رو شروع کردید من بچهمینجا تعهد میدم که گام به گام با شما بیام وکامنت بنویسم
بازم متعجبم از اینکه من تا حالا این لایو رو اصلا ندیده بودم وخیلی برای من نکاتش عالی بود
پریروز داشتم به این موضوع فکر میکردم که اگه بهم بگن زیباترین لذت زیباترین حس توی دنیا چیه اون چیزی که میخوای همیشه باهاش باشی وداشته باشیش به خودم گفتم که توحید یکتا پرستی تسلیم بودن
اینو ازته قلبم میگم که توحید واقعی زیباترین حس دنیاست که همه چی رو در برمیگیره همه چی اوج احساس خوبه
چون 100آید 90هم پیش ماست
استاد به یه موضوعی اشاره کردن که درک کردنش ما رو به
لا خوف علیهم ولا هم یحزنون میرسونه
اینکه تو اگه به برنامه نویس باشی میخوای تو کدوم شرکت کار کنی توی بهترین
اما خدا از هر شرکتی بزرگتره وصاحب تمام جهانه کافیه بندگیشو بکنی همین اون خوب خدایی میکنه
دیروز یه اتفاقی برام افتاد که اگر تمام سیستم های هوشمند دنیارو تمام معادلات رو تمام مغزهارو کنار هم میچیدم حتی یک لحضه نمیتونستم یه این فکر کنم کاری که دیروز خدا برام انجام داد رو انجام بدم انجام چیه حتی بهش فک بکنم
الان سه هفته میشه که از کارم ومحیط قبلیم اومدم بیرون انقد لذت بردم این چند روزه که اصلا عشق پشت عشق به لطف رب الهی
توی این لایو استاد میگه روی خودتون کار کنید کاری یه بیرون نداشته باشید بیرون خودش درست میشه این نکته طلاییه
ازخدا میخوام مارو هدایت کن به راه راست راه کسانی که به انها نعمت داده الهی امین
تا گام بعدی در پناه حق
به نام تنها پروردگار عالم.
سلام استاد عزیز.
سلام خانم شایسته .
واقعا یکی از روشهای که زندگی تکراری نشه
ولذت بخش باشه ،شور و شوق هستش که خانم شایسته در رابطه با مطالب سایت و تازگی اون بسیار عالی عمل میکنه. دست مریزاد خانم شایسته ،واقعا خسته نباشی.
این پاکسازی گام به گام ذهن که یک دوره بسیار عالی و ارزشمند است منم با توکل و یاری خدا ،به خودم تعهد دادم که این حدود یک ماه رو در این کلاس بسیار ارزشمند و توحیدی شرکت کنم و فعالیت کنم.
انشالله که جز شاگردان برتر این دوره باشم.
واقعا استاد دقیقا تک تک حرف هاتون درسته
همه چیز توحیده
آرامش توحیده
سلامتی توحیده
روابط خوب توحیده
ثروت به غیر الحساب توحیده
عزت داشتن توحیده
دیدن معجزه در زندگی داشتن توحیده
شهرت توحیده (انیشتین)
خلاصه همه چیز توحیده
و داشتن توحید هم تکاملیه ، ما در یه سری چیزها توحیدی عمل میکنیم و در یه سری چیزهای دیگر شرک مخفی یا آشکار داریم.
وقتی به گذشته خودم فکر میکنم ،میبینم که تقریباهمه چیزها رو گردن این و اون نی انداختم.
مثلا پیشرفت مالی نکردن خودم رو…
مثلا بهم خوردن رابطه عاطفی خودم رو…
سربازی نرفتن خودم رو…
نداشتن شغل مناسب خودم رو…
مجرد بودن خودم رو…
و…
بارها و بارها به خواهرم احساس گناه میدادم که چرا فلان سال روی من منت گذاشتی که…
و من هم به خاطر حرف تو فلان بلا رو سر خودم اوردم.خخخ
پدر و مادرم رو علت فقر خودم میدونستم.
بارها و بارها پدر و مادرم رو تحریک میکردم که ارث خودتون رو از برادراتون بگیرید تا سهمی هم برای من باشه برای ازدواجم خخخ
خدایا شکرت که از اون فضای روحی و فکری مسخره بیرون اومدم.
خدایا بی نهایت شکرت به خاطر آرامش و سلامتی و عزت و الهاماتت در هر روز زندگیم.
خدایا شکرت به خاطر کم کردن شرک مخفی و آشکارم.
خدایا شکرت به خاطر کم کردن وابستگی به دیگران و کم کردن شراکت با دیگران .
خدایا شکرت به خاطر آشتی با تو که قبلا حتی جرعت باز کردن قرآن رو هم نداشتم ،چه برسه به این که الان با آیاتت عشق بازیکنم.
خدایا شکرت به خاطر در صلح بودن با خود و جهان اطراف.
خدایا شکرت به خاطر اراده ایی که در طول مسیر تغییر به هم داده ایی که باعث حذف یا کم کردن کارهای منفی و ایجاد عادتهای جدید مثبت شده.
عادتهای منفی من شامل( مشروب خوردن، ناسزا گفتن و غیبت کردن، قضاوت کردن، اخبار گوش دادن،
وابستگی، شرک، اخلاق تند ، عجول بودن، احساس گناه داشتن، بقیه رو مقصر دانستن، عدم داشتن اراده ، کارهای نیمه تمام، عدم داشتن عزت نفس و عدم داشتن احساس لیاقت پر خوری و آشغال خوری و…)
عادتهای مثبت ( شکر گزاری در اکثر روزها، امیدوار بودن، مثبت اندیشی، اجرای اکثر تمرینات دوره عزت نفس،
عشق بازی در تنهای با رب العالمین، سپاسگذاری از افراد، توجه و گفتن زیبایی ها ونکات مثبت دیگران، ورزش تقربا به طور منظم، افزایش صداقت در گفتار و عمل، تجسم خواسته ها، آشتی با خداوند از طریق توجه به الهامات و…)
به قول استاد هیچ کس هیچ قدرتی در زندگی ما نداره هیچ کس هیچکس.
اگه ما به خدا وصل بشیم به قدرت بی نهایتی که این جهان رو خلق کرده و داره اداره میکنه ،به هر چی که بخوایم میرسیم.
انسانها به اندازه درکشون از خدا ، الهامات رو دریافت میکنن و نتیجه میگیرن.
وقتی به داستانهای پیامبران دقت میکنیم ،متوجه میشیم که معجزات اونها در راستای مداری که بودن اتفاق میوفتاد.
وقتی به داستانهای پیامبران توجه میکنم به طور مثال:
حضرت ابراهیم که آتش بر او سرد شد تمام مردم منطقه اون نتوتستن کاری کنن که پیامبر رو بسوزانن.
یا حضرت عیسی که خداوند اون رو به آسمانها برد.
یا حضرت موسی که چندین بار پادشاه زمان نتوانست به او آسیبی برساند.
یا مدار ارزشمند حضرت سلیمان ،با اون ملک عظیم چه از لحاظ ثروت و قدرت و فرمانروای بر جن و انس و دانش سخن گفتن با موجودات( الله اکبر)
یا مدار حضرت داوود هنگام صلاه کوه و پرندگان با او هم صدا میشدن و تسبیح میگفتن.
یا داستان حضرت خضر که علم او بر حضرت موسی برتر بود.
اینا همه نشون میده که با خدا باش و پادشاهی کن (سلیمان)
بی خدا باش هرچه خواهی کن (فرعون)
من خودم خیلی در رابطه با توحید عملی باید روی خودم کار کنم،مهمترین مسئله زندگیم توحیده.
به قول کامنت یکیاز دوستان:
اگه یکی فکر میکنه خدارو پیدا کرده ولی ثروت نداره باید باورهاش رو نسبت به خدا و ثروت عوض کنه.
اگه یکی فکر میکنه خدارو پیدا کرده ولی رابطه عاطفی خوبی نداره،باید باورهاش رو نسبت به مردم و خدا ایراد داره
اگریکی فکر میکنه که خدارو پیدا کرده ولی سلامتی ندار، هم باورهاش نسبت به سلامتی ایراد داره و هم خدا
.انشالله که بتونم هر روز باورهای توحیدیم رو قوی تر کنم،همه چیز درست میشه.
واقعا جامعه 90 درصد در قهقراست
وما باید متفاوت فکر کنیم تا متفاوت نتیجه بگیریم.
ومن هر روز سعی میکنم که مثل اکثریت تباشم.
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
ما رو به راه راست هدایت فرما ،راه کسانی که به انها نعمت دادی ( حضرت سلیمان، داوود،ابراهیم و..) نه راه کسانی که به آنها غضب نمودی( قوم عاد،لوط،ثمود، فرعون و قارون و…) و نه گمراهان. الهی امین.
سلام به دوستان هم فرکانسی و خانواده عزیز عباسمنش.سلام به استاد عباسمنش عزیز و استاد شایسته گرانقدر. چقدر فایل های خانه تکانی ذهن عالی هستن و من چقدر نیاز داشتم به این سلسله فایل ها.
من خودم و تنها خودم مسئول صد در صد اتفاقات زندگیم هستم و عامل اتفاقات زندگیم رو کس دیگه ای دونستن چیزی جز شرک نیست و من تعهد میدم که تمام تلاشم رو بکنم که مشرک نباشم و با کنترل فکرم قدم به قدم این مسیر رو پیش برم .من متعهد میشم که هیچ بهونه ای نیارم و بگم من مسئول هر داستانی هستم و زندگیم رو اون جوری که میخوام خلق کنم جوری که قابل مقایسه با قبل نباشه،هیچ بهونه ای قابل قبول و قابل توجیه نیست ،به هیچ عنوان . حتی این فکر که شخص دیگه ای باید طور دیگه ای باشه یا کار دیگه ای انجام بده که من خوشبخت بشم فکری شرک آلود و تمام افرادی که این افکار رو دارند افراد بدبختی هستند. اگر من در بیزینسم مشکل دارم این مشکل از کارمند من نیست. اگر من باورها و ایده های درست داشته باشم من راه حل رو پیدا می کنم. از هر طرف که نگاه کنیم به این می رسیم که اتفاق ها رو خودمون رقم می زنیم. برای رسیدن به یک باور و تثبیت اون باید بارها و بارها تکرار کنیم تا باور در وجود ما نهادینه بشه و احساس خوبی پیدا کنیم.باید اینقدر به خودمون بگیم و تکرار کنیم که این حس در وجود ما شکل بگیره که داره کارها رو انجام میده داره من رو هدایت می کنه. به قول استاد هدایت درخواست همیشگی من از خداوند هست و چون باور دارم که میشود و چون باور دارم در وجود من هست و چون از دیگران کمک نمیخوام ومنتظر دیگران نیستم و مسئولیت زندگیم رو گردن دیگران ننداختم و اومدم در دل خودم و با خدای خودم و اون درخواست ها رو دارم، هدایت میشم . کسی که بنده خوبی باشه و بندگیش رو برای خداوند بکنه خداوند همه کاری براش می کنه. وقتی تو خدا رو به عنوان قدرتمند ترین فرمانروای دنیا باور کنی،اون وقت هست که از مواهبش هم استفاده می کنی.خدا رو باور کنیم تا کل امکانات دنیا و زمین و آسمان ها را در اختیار ما قرار دهد. خدایی که کل جهان رو داره اداره میکنه اگه من نوعی بندگیش رو بکنم کارهای من رو نمیتونه انجام بده؟چقدر زیبا. ما بنده خوبی باشیم خدا خداییشو خوب بلده. ما از همه توقع داریم غیر خداوند. ما بندگیشو بکنیم تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میخواهیم رو رعایت کنیم خدا درهایی رو برای ما باز میکنه که کل مردم دنیا هم جمع بشن نمیتونن این کار رو انجام بدن. اگر داری مثل بقیه فکر و عمل می کنی مثل بقیه نتیجه می گیری. اگر میخوام متفاوت نتیجه بگیرم باید متفاوت فکر کنم ، حواسم باشه باید متفاوت فکر کنم اجازه ندم افکارم مثل بقیه باشه هر لحظه ناظر بر افکارم باشم و همچنین متفاوت عمل کنم. این رو هم بدون که اکثر مواقع نقطه مقابل تفکر اکثریت جامعه تفکر درست هست. همه چی خداست و توحید و توکل.
تمام تلاشم رو می کنم مسیری برم که خدای خودم ،قلب خودم راضی باشه و نه مردم. کاری بکنم که خودم بهش اعتقاد دارم نه مردم.به این اعتقاد داشته باشم که کسی که به خداوند ایمان داره برای مردم کاری نمیکنه، راه درست رو میره و کار درست رو انجام میده. بدانیم اگر توحید در قلب ما بیشتر و بیشتر بشه نحوه فکر کردن و عمل کردن ما تغییرمیکنه.خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخوام.
با سپاس.