live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 66 (به ترتیب امتیاز)

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ایلیاد گفته:
    مدت عضویت: 1407 روز

    درود ایلیاد هستم و امروز، در روز دومم به واسطه تعهدم برای روزانه حداقل دوساعت کامل پشت سر هم برای “خانه تکانی ذهن” وقت بگذارم برای 30 روز

    آمده ام که به هر آنچه خانم شایسته عزیز در دستور عمل این دوره گفته را نقطه به نقطه عمل کنم و الان میخوام تمام اطالعاتی که به شکل نوشته از گام اول درج کرده ام را در اینجا به عنوان تمرین این دوره قرار دهم و البته بگویم که تازه الان در روز دوم، توانستم گام اول را به اتمام برسانم و 3 چهارم این گام در روز اول به خودی خود 2 ساعت و نیم برایم زمان برد! و در روز دوم هم بیشتر از 35 دقیقه زمان برد تا به اتمام برسد!

    (تاکید میکنم که در تمام آن دوساعت، تمرکزم تنها عمل به دستورات این دوره با بالاترین حد تراکم فکری است!)

    گام اول:

    (یکسری نکات را اول از توضیحات همین صفحه (یعنی صفحه توضیحات لایو شماره 1: توحید و قدرت خلق درونی) برداشتم و بخشی از زمان و انرژیم دقیقا صرف مطالعه توضیحات این صفحه و تامل کردن و تمرکز کردن درباره آنها و بست دادنشان و دریافت الهامات و کشف نکات کلیدی جدید از همین اطلاعات شد!)

    _ قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر

    _ فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد

    فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، اصلا مسئله ای را حل نمیکند که ارتقا پیدا کند! ما تنها با حل مسائل ارتقا پیدا میکنیم!

    _ توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است

    هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی

    _ هر زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای

    یعنی هر زمان که خودت را مسئول خوشبختی خودت می دانی، اگر زمانی کسی کاری را برایت انجام نمیدهد یا نادرست انجام میدهد، تو ناراحت نمیشوی و از او توقع نداری و بیاد میاری که ” منم که با فرکانسام دارم تمام اتفاقات دور و برم رو خلق میکنم و نه هیچ چیز دیگه، همه اتفاقات اطراف من نتیجه واکنش ذرات (انرژی ها) به فرکانس های من است ”

    پس الخیر فی ما وقع! تنها خیر است در آنچه رخ میدهد! بهترین اتفاق همان اتفاقیست که رخ داده است!

    و بعد میگویی ” ایاک نعبد و ایاک نستعین ” خداوندا تنها تو را پرستش میکنم و تنها از تو درخواست کمک میکنم! پس تنها از تو توقع دارم و نه چیزی دیگر!

    و در نقطه مقالبش هم، اگر کسی برایت کاری را انجام میدهد و بسیار درست و عالی و تمیز انجام میدهد، دیگر بندگی او را نمیکنی!

    سپاسگزارش هستی! ولی میدانی که اگر همه چیز انقدر خوب پیشرفته، به این خاطره که تو با قدرتت، تو با فرکانسات این رو خلق کردی! تو کاری کردی که جهان به این شکل بسیار زیبا و خارق العاده به تو واکنش دهد و کارت را راه بندازد!

    پس سپاسگزار خدایی میشی که این قدرت را به تو داده! سپاسگزار خدا میشی که این سیستم را، این سیستم فراکنسیک را در جهان خلق کرده! و تنها بندگی همان خدایی را میکنی که با لطف تو را به این دنیا آورده و لطفش تماما در تمام زندگیت تو را شامل میشود!

    و از آنجا که این خدا، این سیستم را باور میکنی و بندگی میکنی و سپاسگزارش هستی، در مسیر توحید هستی و به معنای واقعی خوشبختی را تجربه میکنی!

    _ تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است

    اگر تو توحیدی باشی، تو به قدرتی که خدا بهت داده و قدرت خدا ایمان داری، باور داری!

    پس بهانه یا توجیهی برای چیزی نمیاری چون میدونی که رب العالمین، پروردگار کل جهان و هر چیزه! قبل از اینکه چیزی باشه، اون هست! شاید چیزی باشه که اونو(خدارو) ندونه، ولی چیزی نیست که اون(خدا) ندونه! اون همه چیز رو میدونه! جواب هر مسئله ای رو میدونه!

    پس به راحتی از قدرتت استفاده میکنی (یعنی میدانی که تو همیشه به خدا وصلی و اصلا نمیتونی جدا بشی چون این ساختار جهانه) و از او درخواست جواب مسئله ات را میکنی و او هم در راستای باورت نسبت به او، جوابت را میدهد، هدایتت میکند، بهت ایده کار را میدهد، کارها را برایت انجام میدهد تا به جواب مسئله ات برسی!

    _ واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری

    چون وقتی مسئولیت زندگیت را میپذیری، از آنجا که باور داری که اگر من به شکل دیگری فکر بکنم، اگر من به شکل دیگری عمل بکنم، زندگیم میتواند تغییر کند!

    پس دست به عمل و تغییر میزنی! و در زمانی که میای دست به عمل بزنی به جایگاهی میرسی که بخواهی از قدرتت و از قدرت خدایت استفاده کنی و شروع کنی درخواست کنی از خدا تا به خواسته هایت برسی! شروع کنی فکر کنی به این سوال: که چطور میتوانم این مسئله رو حل کنم؟

    و از آنجا که باور داری میتوانی مسئله را حل کنی، فکر میکنی، فکر میکنی و فکر میکنی در واقع در تمام این فرآیند فکر کردن با باور اینکه من میتوانم مسئله رو حل کنم، داری فرکانس میفرستی و در جواب فرکانست، جهان به تو واکنش نشان میدهد و تو را به جواب مسئله ات میرساند! چون این ساختار جهانه! جون خدا برای ما اینطوری خلقش کرده!

    _ وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود

    چون در زبان ساده، فرکانس هایی متفاوت میفرستی و در واکنش آن فرکانس ها، جهان هم متفاوت میشود!

    _ “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است

    _ تمامی اتفاقات ما، واکنش جهان، ذرات، انرژی ها به فرکانس های ماست! تمام اتفاقامتان داره به واسطه فرکانس هایی که ارسال میکنم رقم میخورد!

    چه ما اینو درک کنیم یا نکینم، چه آگاهانه ازش استفاده بکنیم یا نکنیم، این اصل و قانون این جهان است!

    حالا زمانی که ما توحید داریم :

    یعنی به قدرت خودمان و خدایمان ایمان داریم، زمانی که درخواستی میکنیم، چه بلد باشیم حرف بزنیم یا جه بلد نباشیم مانند یک غارنشین، از آنجایی که ایمان داریم که من دارم نتایج را رقم میزنم، خدام به من قدرتی داده که تمام اتفاقاتم را من دارم رقم میزنم، خدام یک سیستمه، یک انرژیه، خدای من ارباب کل هر چیزیه که وجود داره، هیچ برگی بدون اذن خداوند بر زمین نمی افته!

    چون این باور هارا داریم توحیدی هستیم و به این واسطه، داریم بر روی رسیدن به خواسته مان و امکان پذیر بودنش تمرکز میکنیم و در نتیجه، فرکانس رسیدن به خواسته را میفرستیم پس به خواسته مان میرسیم! خواسته مان را خلق میکنیم با فرکانس هایمان! با باورهایمان! مهم تر از همه با توحیدی بودنمان!

    حالا زمانی که ما شرک می ورزیم :

    یعنی به قدرت خودمان باور نداریم و در مثال همان غارنشین، اگر آن کسی که همیشه با او به شکار میرفتیم و یا برایمان شکار می آورده، به هر دلیلی زخمی شود و توانایی شکارش را از دست بدهد و یا از این دنیا برود، ما تنها با فکر کردن به سوال انکاری : «من چطور میتوانم بدون او شکار کنم و غذا گیر بیاورم ؟» که در واقع منظورمان و تمرکزمان بر روی این است که من نمیتوانم به تنهایی خودم کاری را انجام دهم و بدون او من دیگر غذایی برای خوردن ندارم،

    به راحتی تمرکزمان روی نرسیدن به خواسته مان است! و خب در این حالت داریم فرکانس نرسیدن به خواستمان را ارسال میکنیم و به راحتی، “نرسیدن به خواستمان” را خلق میکنیم! فقط بخاطر اینکه شرک ورزیدیم! یا در کلامی واضح تر، از بقیه ای بجز خدا و خودمان توقع داشته ایم! “قدرت تغییر زندگیمان” را از خودمان گرفته و به بقیه دادیم! چیزی که خداوند رایگان در اختیارمان قرار داده است!

    (و جالبیتش هم اینجاست که هیچ کس کاری نمیتواند برای تو بکند! چون به راستی که هیچ چیز به جز خداوند قدرت و توانایی ندارد! دقیقا آیه «وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَیٰ» که بر این تاکید میکند که هر قدرتی و توانمدی از آن خداوند است! یعنی تنها با توحید است که تو میتوانی خوشبختی را تجربه کنی! چون در غیر آن، هیچ راه دیگری برای تجربه آن وجود ندارد! تنها خودت و خدایت میتواند خوشبختی را به تو دهد! نه هیچ کس و چیز دیگر!)

    در ادامه شرک ورزیدن = با تمرکز بر روی نرسیدن به خواسته :

    ((چیزی که استاد عباسمنش همیشه وقتی درباره احساس بد نسبت به یک موضوعی میگفت : که اگر احساست نسبت به یک خواسته بد باشه، در واقع تو داری به نرسیدن به آن خواسته فکر میکنی و نه رسیدن بهش!))

    قاعدتا ما زمانی که شرک می ورزیم احساسمان بد است! وقتی ما فکر میکنیم که ما ناتوانیم در تغییر زندگیمان و بقیه هستند که توانمندن، وقتی از بقیه توقع داریم، از آنجایی که بقیه هیچ کاری نمیتوانند برایمان انجام دهند (طبق قانون فرکانس، طبق تنها توانمندی خداوند) ما تنها ناامید، افسرده، خشمگین، ناراحت و یا هر احساس بد دیگری را کسب میکنیم که این احساس بد = ساخت شرایط نادخواه!

    وقتی ما به این فکر میکنیم که من نمیتونم برم آمریکا مگر اینکه در ایران به دنیا نیامده بودم -> ما داریم این فرکانس را میفرستیم که از آنجا که من در ایران به دنیا آمدم پس ناتوانم که به آمریکا بروم -> با ارسال این فرکانس، ما داریم نرفتنمان را به آمریکا خلق میکنیم! نه اینکه واقعا نمیشود! ما داریم به این شکل خلقش میکنیم! هرچیزی امکان پذیرست! تنها ما باید باور کنیم که ما میتوانیم هر چیزی را که میخواهیم خلق کنیم!

    *نکته: قانون فرکانس یعنی چه:

    تمام رفتار، اعمال، افکار، باور ها، گفت و گو های ذهنی ما -> همه و همه فرکانس هایی هستند که ما در لحظه داریم ارسال میکنیم!

    یعنی اگر شما در عمل، رفتاری نشان دهی، ترس داشته باشی و قدم بر نداری برای یک کاری و بر ترست غلبه نکنی، شما داری فرکانس ترس و ناتوانی و شرک را ارسال میکنی! پس هر اتفاقی که برایت رخ دهد، هماهنگ میشود با همین فرکانست که از این عملت سرچشمه گرفته شده است! یعنی دارم تاکید میکنم حتما نباید یک فکر باشد که فرکانس نامناسب باشد! در واقع وقتی شما عملی را انجام میدهی که از ترس سرچشمه گرفته، نتیجه اش افکار ترس و شرک آمیز است!

    (البته که آدم هم یکروزه این باورهایش قوی نمیشود! باید بسیار بسیار انرژی بگذارد و بسیار تجربیات کسب کند، ادراکی را کسب کند و قدم هایی را بردارد تا به جایگاه باور بهتر و بیشتر این موضوع برسد!)

    _ کدام راحت تر است؟

    1. وقتی تمرکزم روی کاری است، فردی (ارزشمند) موضوعی را بپراند و من صرفا ایگنور کنم(نادیده بگیرم) و رد شم، چیزیم به اون نگم و برم بکار خودم برسم و اصلا هیچ ارزشی هم برای حرفش قائل نشم و اصلا بهش فکری هم نکنم!

    ( چون اگر فرد برای من ارزش قائل شود، زمانی که به او میگویم تمرکزم بر روی کاری است، ارزش قائل میشود و رسما هیچ موضوعی را بیان نمی کند که حتی یه میلیونیوم درصد هم بتواند تمرکز من را بهم بزند! )

    من بجای اینکه توقع داشته باشم فرد برای من ارزش قائل بشود، خودم برای خودم ارزش قائل بشوم! و آنقدر برای زمانم ارزش قائل بشوم که هیچ ارزشی برای هر حرفی از او در آن زمان قائل نشوم!

    به جای اینکه از او توقع داشته باشم؛ تنها از خودم توقع داشته باشم که برای خودم ارزش قائل بشم! تنها از خدام توقع داشته باشم که در مسیرم افرادی را قرار دهد، افراد را به شکلی قرار دهد که برایم ارزش قائل شوند!

    ( البته که توقع بی جا هم از خودم نداشته باشم و بدانم که باور های ما یعنی اتصالات مغزی ما نسبت به یک موضوع!

    و این اتصالات مغزی یکباره از بین نرفته و اتصالات مغزی دلخواه هم یکباره ساخته نمیشوند! دقیقا مانند عضله؛ انرژی و نگه داری به صورت متداول نیاز دارد تا اتصالات دلخواه ساخته شود و برای اتصالات نادلخواه هم، بی توجهی به آن باور نیاز است تا کاملا تخریب شود! دقیقا مانند عضله که راحت ترین راه تخریب آن، بی توجهی و کار نکشیدن یا در بیانی دیگر استفاده نکردن ازش است! )

    *و البته که حالا درک کردم که باید از خودم توقع داشته باشم ولی توقع بی جا نداشته باشم! در همین حال هم از طرف مقابل هم توقع نداشته باشم که در همان بار یا بارهای اول بتواند منطور من را درک کند! و دقیقا به همان شکل که انرژی و تکرار در زمان لازم است تا من بتوانم بهتر و بیشتر این موضوع را درک کنم و برای خودم ارزش بیشتر قائل بشم؛ بدانم که او هم دقیقا به انرژی و تکرار در زمان نیاز دارد تا بتواند این رفتار متفاوت با تو را درک کند و بتوانند به شکل مناسب اجرا کند!

    *چون اگر تکرار نباشد، به راحتی چه من و یا چه اون ممکن است فراموش کنیم! چون اتصالات به اندازه کامل در مغز شکل نمیگیرند!

    2. وقتی تمرکزم روی کاری است، فردی(ارزشمند) موضوعی را بپراند و بسیار بر سر او خشمگین شوم که: بابا! یکم ارزش قائل بشو دیگه! یکم فکر کن خب چه موضوعی منطقا میتونه ذهن کسی رو درگیر کنه!

    همین که تو به کسی بگی که لطفا این موضوع را به فلان کس بگو! همین که فرد باید در یاد داشته باشد که به آن فرد بگوید، خودش یک درگیری ذهنی و اشغال تمرکز است! (البته اینجا میتونه شاید یه راه حل برای بعضی افراد نوشتن آن کار در ورقه ای یا جایی باشد که بتواند تمرکزش را از رویش بردارد و بر روی کارش بگذارد! ولی بگذار ادامه دهیم…)

    چه بسا اینکه اصلا طرف ممکن است بخواهد به این فکر کند که قبول بکند یا نکند که آن کار را انجام دهد یا اصلا ممکنه نیاز داشته باشد قبلش باهات مشورت کند و بعد آن کار را انجام دهد و خیلی خیلی کارها و افکار احتمالی دیگه که ممکن است تنها بیان این موضوع، در زمانی که نیاز دارد تماما تمرکزش روی موضوعی خاص باشد، در ذهن آن فرد ایجاد کند و تماما تمرکزش را بهم بزند!

    و حالا حساب بکن که این همه زمان و انرژی برای توضیح این موضوع برای فرد بزاری! و خشمگین هم باشی!

    = یعنی رسما، هم تمرکزت را از دست دادی!

    +هم کلی فرکانس منفی در جهت نادلخواه ارسال کردی و شرایط نادلخواه در آن لحظات خلق کردی و حتی شاید اتصالات نامناسب در ذهنت خلق کردی، یعنی باور های بد ساختی!

    +کلی اعصابت را خورد کردی و حالا باید کلی زمان و انرژی بگذاری که حالت را خوب بکنی! و البته که با یه بشکن هم حالت خوب نمیشه! باید آروم آروم حالت خوب بشه!

    +کلی تاثیر بد توی رابطت با فرد مقابلت گذاشتی! (چون قاعدتا آن فرد برات با ارزش بوده که به آن حرف او فکر کردی و تمرکزت را از دست دادی و واکنش نشان دادی، مگر نه اگر فرد ارزشی در زندگیت نداشته باشد، تو هیچ اهمیتی به حرف او نمیدی! مگر اینکه توی ذهنت نظر مردم را برای خودت با ارزش کرده باشی که زندگی اون شکلی یک عذاب جهنمی که هیچ انتهایی نداره و تا مرگ میبرتت!)

    +و مهم تر از همه! ارزش آن فرد را در ذهنت از خودت بیشتر کردی! یعنی داری فرکانس بی ارزشی میفرستی! چون اگر برای خودت ارزش قائل بودی به همان اندازه که برای طرف مقابل ارزش قائلی ( که قاعدتا به همین دلیل هم از او در رابطه ات توقع داری. چون براش ارزش قائلی ) –

    اگر به همان اندازه که برای طرف مقابل ارزش قائلی، برای خودت ارزش قائل بودی، اصلا به حرفش گوش نمیدادی و ارزشی برای هیچ حرف اون در آن لحظه قائل نبودی!

    و اگر تو فرکانس بی ارزشی رو ارسال کنی، جهان هم به تو ثابت میکنه که تو بی ارزشی! و شرایط و اتفاقاتی را برایت رقم میزند ( در واقع خودت شرایط و اتفاقاتی را با فرکانست خلق میکنی ) که نشان میدهند و ثابت میکنند که تو بی ارزشی و این احساس بد رو در تو تثبیت میکنند!

    در حالی که تو بی نهایت با ارزشی تنها به خاطر اینکه انسان خلق شدی! تنها موجودی که حق استفاده که تمامی دارایی های خداوند را به شکل دلخواه خود داره! همونطور که قانون فرکانس میگه! همونطور که خداوند که قرآن میگه : که ما زمین و آسمان ها رو مسخر شما کردیم!

    _جواب:

    خب صد در صد، گزینه 1 خیلی خیلی خیلی منطقی تر و راحت تر است! در واقع در گزینه اول نمود توحیدعملی وجود دارد و در گزینه دوم نمود شرک وجود دارد! چون دقیقا برعکس گزینه اول، به جای اینکه از خودت توقع داشته باشی که برای خودت ارزش بیشتری قائل شی؛ از طرف مقابلت توقع داری که به اندازه ای که تو برای او ارزش قائل میشوی، برایت ارزش قائل شود! که البته جهان اینطوری کار نمیکند! جهان به فرکانس های تو واکنش نشان میدهد! یعنی چه طرف تغییر بکند یا چه نکند، باز هم تو در شرایطی قرار میگیری که جهان برایت ارزش قائل نمیشود! میپرسی چرا؟ چون خودت برای خودت ارزش قائل نمیشی! و مهم تر از اون، داری فرکانسش رو ارسال میکنی و خلق میکنی!

    در راستای توحیدی بودن…

    ( و البته که اگر موضوع، موضوعی مهم و مرتبط با خودت بود، اگر از قبل به او گفته بودی که سر هیچ مسئله ای با من حرف نزن و اگر او مسئله ای مهم را نگرفت، خودت باید کاملا مسئولیت کار خودت را بپذیری و اگر اشتباهی رخ داد، خداروشکر کنی و درست را بیاموزی که نگذاری هیچ موردی مربوط به تو در زمانبندی رخ دهد که تو از آن اگاه نباشی، یعنی یاد بگیری درست مدیریت زمان کنی که چیزی نتواند تمرکزت را بهم زند و البته که اگر به این اندازه برای خودت ارزش قائل باشی، جهان هم تو را همراهی میکند

    و اگر هم 1% اتفاقی ناگهانی رخ دهد که به ظاهر از دست تو خارج بوده و تو باید برای آن، کاری انجام دهی، دوباره این باور توحیدی را در خودت داشتی باشی که من دارم همه چیز را خلق میکنم طبق گفته خداوند در قرآن، طبق قانون فرکانس! و بگویی الخیر فی ما وقع، و به راحتی نه تنها ناراحت نباشی که تمرکزت مختل شده، بلکه خوشحال هم باشی که خداوند داره تو را به قدم بعدی پیشرفت و رسیدن و تحقق خواسته ات تو را هدایت میکند و کارها را برایت انجام میدهد!

    و اگر هم تو به فرد مقابلت نگفته بودی که حتی موضوعات مهم مربوط به من را هم در این بازه برایم تکرار نکن یا بهم اطلاع نده و لطفا نگو، و اگر او گفت، باز هم تو مسئولیت پذیر باشی و بپذیری که تو برای او مشخص نکردی که منظور من، دقیقا هیچ مسئله ای است! و عزیزم اشکال نداره! نگران نباش، من خودم بهت گفتم که به من نگو، اگر اتفاقی هم افتاد، مسئولیتش با خودمه و من چیزی را گردن تو نمی اندازم! )

    _ 31:36 -> تا اینجا، اینها آگاهی هایی بودند که تا این دقیقه از فایل کسب کردم! یعنی هنوز یک ربع از فایل مونده که گوش نکردم!

    چی بگم که این همه آگاهی در این دو ساعت کسب کردم و خدا میدونه که تلاش کردم که حتی یک لحظه هم تمرکزم را سمت موضوعی دیگر ندم و در تمام این دو ساعت، فقط به مطالب این فایل و بهبود خودم فکر کردم و توجه کردم و الان 2 ساعت و 31 دقیقه است که دارم کار میکنم ولی هنوز، 11 دقیقه و 28 ثانیه از فایل گام اول مونده که وقت نکردم گوش بدم!

    خدایا هزاران مرتبه شکرت!

    === روز دوم ===

    _ (( دعایی که بعد گوش دادن ربع آخر این فایل کردم و مکتوب کردم که تکرار کنم و فراموش نکنم! البته ناگفته نماند که خدا هدایتم کرد که مکتوبش کنم! ))

    خداوندا، در اینجا درخواست میکنم که اگر در هر شرایطی، برای رسیدن به خواسته ام، کاری را باید انجام دهم که ممکن است برای ذهنم سخت باشد،

    من را به وضوح هدایت کن،

    اگر نیازه که بیشتر باورت کنم، من رو هدایت کن به شرایط، اتفاقات، افراد و آنها رو به من هدایت کن تا بیشتر باورت کنم تا بتوانم صدایت را بوضوح بشنوم

    و آن کاری که باید انجام دهم تا به قدم بعدی خواسته ام برسم و در نتیجه به خواسته ام نزدیک تر شوم را با ایمان و امید و باور تو انجام دهم!

    و اگر اتفاقاتی را رقم زدی برایم که به ظاهر برای ذهنم سخت بود ولی در مسیری قوی کردن من، و باورپذیر تر کردن خودت برای ذهنم و رساندن من به خواسته هایم بود،

    اگر فراموش کردم که خودم ساختم، خودم درخواست کردم و خودم فرکانس فرستادم تا بهتر شوم و تو را بیشتر و بیشتر قبول کنم تا بیشتر سر به زیر باشم نسبت به الهاماتت؛

    باز هم من را هدایتم کن و بیادم آور که خودم این درخواست را کردم و این نتیجه ساخته فرکانس خودم است و در حال رساندن من به لذت ها، پیشرفت ها، عشق ها و خواسته هایم است!

    الهی آمین!

    خدایا دوست دارم! چقدر الان فضام الهیه!

    تاریخ 1/7/1403 – 9/23/2024

    به طور مثال: برای اخراج یک کارمندی که شاید مدت ها خوب بوده ولی الان برای پیشرفت بیشتر کار، باید او اخراج شود!

    _ اگر تو داری مثل بقیه فکر میکنی، اگر داری مثل بقیه عمل میکنی، مثل بقیه نتیجه میگیری!

    اگر مثل ثروتمند ها فکر کنی، اگر مثل ثروتمند ها عمل کنی، اگر مثل عباسمنش عمل کنی، اگر مثل عرشیا/ارشیا(در گفت و گو استاد عباسمنش با دوستان قسمت 66) عمل کنی، مثل اینها نتیجه میگیری!

    _ ما چیزی به نام بلایای طبیعی نداریم! اینا همه نعمت های خداوند هستند!

    این متن آخری که الان دارین میخونین رو، بعد از دوباره خوانی، چک کردن و تکمیل کردن این متنی که الان در بالا خواندین، دارم مینویسم! و … دقیقا 3 ساعته که دارم متعهدانه و با تمرکز بالا، فقط روی این مطالب کار میکنه! یعنی دقیقا همانطور که خانم شایسته عزیز فرمودند! حتی بیشتر از 2 ساعت!

    و … میخوام بگم که امشب، من توی یک فضای الهی بودم! یک فضای پر فشار و پرشدت! من … امشب، تازه معنی کلمه خدا که شاید خلیامون مثل یک اسم ازش استفاده میکنیم را درک کردم!

    یعنی اول درک کردم که یک لقبه و نه اسم! و بعد درک کردم که دارم به چی میگم خدا! … بگم ساعت ها راه رفتم، عشق بازی کردم با خدام! اشک ریختم از ذوق! از تنها و تنها عشق بودن خدام! عشق بی نهایت! عشق بی قید و شرط! عشق خالص! … قدرتش رو درک کردم! داراییش رو درک کردم! خودش رو درک کردم! سیستمی بودنش رو درک کردم! و … تنها و تنها لذت بردم! … کلی باهاش حرف زدم و کلی حال کردم!

    این نتیجه من، تنها برای 2 روز! تنها 2 روز متعهدانه کار کردنه!

    و جالبیتش اینجاست که من هنوز وقت نکردم که حتی صفحه توضیحات گام دوم را باز کنم! چه برسه به فایلش!

    سپاسگزارم و سپاسگزارم و عاشقتونم بی نهایت! انشالله!

    قبل از اینکه این کامنت رو تمامش کنم، خواستم بگم که عرشیا/ارشیا در فایل “گفت و گو استاد عباسمنش با دوستان قسمت 66” خیلی برای من ارزشمنده و خیلی الگوی بزرگیه برای من!

    چون من بزودی داره 18 سالم میشه و کار هایی که اون کرد، الگوی بسیار بزرگی برای من هستند که باعث شدند از سال گذشته تا به الان، زندگیم بی نهایت تغییر کنه و لذت بخش تر بشه!

    همینجا دوست دارم ازش تشکر کنم و درخواست کنم که در فایلی، جایی، کامنتی، ایمیلی، بهم اطلاع بدین که اسمشون عرشیا هست یا ارشیا ( چون هر دو اسم وجود داره و قراره خیلی درباره ایشون صحبت کنم و دوست دارم اسمشون رو درست تلفظ کنم )

    بی نهایت سپاسگزارم ازتون! از شما خانم شایسته عزیز! از شما استاد عباسمنش عزیز! از تمام مشارکت کنندگان ( چون بار ها شده که از مطالب آنها درس های بزرگی گرفتم ) و عاشقتونم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    م گلزار گفته:
    مدت عضویت: 651 روز

    سلام و درود

    خدایا ممنونم که از وقتی روی هدایت تو حساب باز کردم و توی ستاره قطبی هم مینویسم که هدایت تو رو میخوام و تو ای رب وهابم ، اینقدر پیگیر بنده ات هستی و حواست بهم هست .

    همینکه اینجا هستم و شروع کردم خانه تکانی رو ، دقیقا همان هدایت تو هست و البته پذیرش من و توجه به الهامات تو …

    خدایا من خواستم و تو آوردی برای من این معجزه رو …

    تو ای خدای مهربانم، مریم عزیزم و استاد بی نظیرمون رو برای من فرستادی مثل همیشه ثابت شد به من که مسیر درستم دقیقا بودن در مسیر شاگردی استاد و توجه به این آگاهی هاست …

    امروز شروع کردم و همین امروز معجزه ای رو در قالب واریزی شگفت انگیز دیدم و البته مهمتر اینکه انگیزه و شوق و عشق بازی بیشتر و بیشترم با خدا هم با شروع این مسیر به شکل واضح آشکار شد …

    من دوره 12 قدم رو دارم و مصمم تر شدم برای تمرکز لیزری روی آن و در کنارش این خانه تکانی قشنگ …

    خدایا تو را سپاس بابت حضور خیلی واضح و عاشقانه ات در زندگی من و آرامشی که قلبم بر روی شانه های تو داره …

    در جهان من همه چیز نیکوست و هر اتفاق به ظاهر غیرجالبی تنها برای مسیریابی دقیق من برای اهداف بزرگ و رویاهام هست که تو مدیریت میکنی و من با بزرگ کردن ظرف وجودم دریافت می‌کنم.

    من به برنامه ریزی تو ایمان دارم الله یکتا و جان دل می‌سپارم به توحیدی ترین استاد دنیا و دوست عزیزم مریم نازنین …

    خداوندا شکرت …

    مریم نازنینم و استاد جان بابت تک تک آگاهی ها و زحماتتون قدردانم و براتون برکت و ثروت و سلامتی عالی میخوام از خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    الهام و وحيد گفته:
    مدت عضویت: 1640 روز

    سلام ودرود بر شما عزیز دل خدا

    استاد این حرف های عادی نیستند این نوع تفکر خیلی الهیه معنویه. خیلی خالصه

    از خودم میپرسم که شما جطور اجازه دادید جطور تونستید قلبتون رو باز کنید

    که از زبان خداوند صحبت کنید

    این صحبتها جقدر فرکانسیه

    هر زمان هر زمان هر فایلی رو که باز کردم انکار

    خداداره با من صحبت میکنه

    از نیازم میکه از حس و حالم میگید

    اشکم در میاد

    خدایا خیلی سپاس گذارتم

    برای این مسیر برای سایت برای استاد معنوی ام استاد عباس منش و بانو شایسته

    خدای من. تو مدبر اموری

    تو قدرتمند ترینی

    دست بالای دست همه ایی

    فقط و فقط تو یی

    ایاک نعبد و ایاک نعستین

    خدایا بهم کمک کن میخوام انسان توحیدی باشم

    خدایا مرا به راه راست به راه هموار به راه انانکه نعمت داده ای هدایت بفرما

    خدایا منم میخوام بیای تو وجودم بیای قلبم

    خدایا هرلحظه میخوام که کنارم احساست کنم

    منم میخوام که با اصل خودم یکی باشم سعادتمند در دنیا و در اخرت

    الهی امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    امیرحسین معینی گفته:
    مدت عضویت: 2075 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و کلیه دوستان خانواده صمیمی عباسمنشی

    من درکی‌که بعد از گوش کردن این فایل داشتم این بود

    که باید مسئولیت زندگیمون رو صدرصد بپذیریم که با خودمونه و هیچکسی بیرون از ما نمیتونه بما کمک کنه.

    تنها کسی که میتونه بما کمک کنه خودمونیم ، باید تمرکزمون رو ازین که یه کسی بمن کمک کنه ، منتظر کسی باشیم که بیاد زندگی ما رو تغییر بده برداریم و روی خودمون تمرکز و توجهمون رو بزاریم،

    باید دنبال مقصر مشکلاتمون نباشیم بندازیم گردن پدر یا دولت یا جایی که زندگی میکنیم، اصن دنبال مقصر گشتن و منتظر منجی بودن که یه کسی بیرون از من یه روزی بیاد و زندگی من رو تغییر بده ، سخت اشتباهه و بسیار این تفکر اشتباه و شرک آمیزه که یک نفر دیگه ای غیر از من بیاد و زندگی من رو تغییر بده.

    همه چیز توحیده همه چیز خداونده من وقتی برای خودم ارزش قائل باشم و خودم رو دوست داشته باشم و روی خودم کار کنم میتونم زندگیمو تغییر بدم و در مسیر درست حرکت کنم و زندگیم رو اون جوری که میخوام رقم بزنم ، و وقتی که من از ته قلبم بخوام هدایت میشم توی این مسیر البته وقتی بارو داشته باشم که هدایت میشم، وقتی که عمل میکنم به آگاهی هام وقتی دیگ غر نزنم نق نزنم دنبال مقصر نباشم ، دنبال کسی نباشم که بیاد برام یه حرکتی بزنه ، و با ایمان حرکت کنم ، و بقول استاد عزیزم که جملشون همیشه در ذهن منه و تکرار میکنم :ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته .

    خدارو سپاسگزارم که من رو هدایت کرد به این فایل و این پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام .

    از شما خانم شایسته و استاد عزیزم ، سپاسگزارم و خداروشکر میکنم که به این مسیر زیبا هدایت شدم

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نوید فلاح گفته:
    مدت عضویت: 1460 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته محترم که زحمت کشیدن این فایل‌ها را تهیه کردند و تنظیم کردند و به این شکل برای ما مهیا ساختند چقدر استاد عزیز بحث توحید رو به طور کامل و واضح توضیح دادند با مثال‌هایی که گفتند من خودم شخصاً با شنیدن این آگاهی‌ها و شنیدن این فایل احساس قلبیم میگه یک پله بالاتر رفتی و این رو کاملاً درک می‌کنم. مثال‌هایی که استاد گفتن مثل زلزله سیل طوفان رو اگر از دید توحیدی به این ها نگاه کرد بدون هیچ تلاشی و به راحتی می‌توانیم نکات مثبت این وقایع را پیدا کرد و ازشون نفع برد. یعنی هر چقدر رو باور توحیدیمون کار کنیم و این باور رو پررنگ‌تر کنیم و با کیفیت‌تر بهش نگاه کنیم خود خداوند تو رو هدایت می‌کنه به سمت نکات مثبت و نفع بردن از قضایا همونطور که خود استاد هم اشاره کردند داخل یکی از فایل‌هاشون گفتند که اگر بخوام تمام قرآن رو در یک کلمه تعریف بکنم توحید است این توحید است و این باور توحیدی هست که تمام زندگی ما رو رقم می‌زنه. می‌خوام اینو بگم دوستان عزیزم که شما هر چقدر و در هر شرایطی رو این باور و این یکتاپرستی کار کنیم و تلاش کنیم که در هر شرایط به ظاهر سخت و بد خداوند رو منجی تمام مسائلمون در نظر بگیریم و ببینیمش دیگه می‌توانیم در این سیاره خاکی براحتی زندگی کنیم. و هر چقدر این موضوع یکتاپرستی رو در ذهنمون پرورش بدیم و شکرگزار خداوند باشیم می‌توانیم تجربیات با کیفیت‌تری و بهتری رو تجربه کنیم و از زندگیمون لذت ببریم. چقدر لذت بردم از توضیحات محکم و واضحی که استاد عباس منش گفتند و این یکتاپرستی استاد رو می‌رسونه و من از ایشون تشکر می‌کنم و قدردانی می‌کنم و همچنین مجدداً از خانم شایسته محترم تشکر میکنم که این فایل زیبا رو تهیه کردن و ما استفاده کردیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فروغ گفته:
    مدت عضویت: 567 روز

    سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که فرمانروای جهانیان و عالم است .

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    بسیار بسیار بابت این دوره عالی ازتون ممنونم .

    من چندین و چند بار این فایل ارزشمند رو دیدم . چقدر آگاهی های این فایل آموزنده است .

    من از دانشجوهای 12 قدم هستم و همین طور که استاد گفتند چقدر زندگیم تغییر کرده است . چقدر آرامش و توکلم به خداوند بیشتر شده است .

    با اینکه من هر روز نماز میخوندم و جمله تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم رو میخوندم اما اصلا متوجه نبودم که چی دارم میگم . با آموزشهای استاد عزیزم الان چقدر این جملات رو درک میکنم . که مثلا ستایش و سپاس مخصوص پروردگار جهان نیان است یعنی چه . خیلی خیلی ممنون .

    اینکه مسئولیت زندگیم رو بپزیرم یعنی چه . و اینکه جز خداوند پروردگار جهانیان ، به هیچ کس و هیچ چیز تکیه نکنم یعنی چه .

    چقدر این فایل توحیدی راهگشا است و اگر در این سایت هیچ فایل دیگری نبود و فقط و فقط همین یک فایل بود باز هم ارزش هزاران هزار بار دیدن و تفکر کردن و دوباره یاد گرفتن و یاد گرفتن تا آخر عمرم را داشت .

    استاد عزیزم اکنون که قدم در این راه گذاشته ام به شما و به خودم و خدای خودم قول میدهم تا آخر عمرم در این راه بمانم و هر روز و هر روز نتایجم بهتر و بهتر شود .

    از اعماق قلبم دوستتون دارم .

    خانم شایسته عزیز از شما نیز بابت شروع این پروه عالی ممنونم . دوستتون دارم و بهتون خدا قوت میگم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    طیبه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3056 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به استاد عزیزم خدا را شکر می‌کنم که امروز به من فرصتو داد بتونم با یه آگاهی دیگه با یه درک دیگه باهاتون همراه بشم واقعاً ازتون ممنون و سپاسگزارم استاد عزیزم و خدا را خیلی خیلی شکر می‌کنم که باعث شد هر بار که من این آگاهی‌ها رو مرور کنم توی ناخودآگاهم بیشتر نفوذ کنه توی درون من بیشتر بشینه بیشتر درکش توی وجود من ایجاد بشه که اصلی‌ترین موضوع همون توحیده که وقتی ما باورهای درست و توحیدی داشته باشیم زندگی خیلی برامون قشنگ‌تر میشه زندگی خیلی برامون روانتر میشه و اون چیزایی که ما می‌خوایم تو اون مسیر توحیده اون چیزایی که ما می‌خوایم تجربه کنیم از سلامتی از آرامش از شادی از ثروت همش توی اون مسیر توحیده

    و مرور این آگاهی‌ها چقدر نکات اصلی رو به ما یادآوری می‌کنه و هر چقدر من این آگاهی‌ها رو دارم مرور می‌کنم هر چقدر این صحبت‌ها رو دارم تکرار می‌کنم برای خودم و اون‌ها رو می‌شنوم تازه درکش برای من تازه‌تر میشه و درکش برای من واضح‌تر و عمیق‌تر میشه و هر بار می‌فهمم که موضوع اصلی داستان اینه که من درک درستی از خداوند از جهانش از کارکردی که داره اتفاق می‌افته از سیستمی که توی جهان اعمال شده از توانمندی که هست داشته باشم و بفهمم ه عاملی چه چیزی باعث میشه که من تو اون مسیر خوشبختی قرار بگیرم باعث بشه که من خواسته‌هام رو تجربه بکنم

    و چیزی که امروز بیشتر درکش کردم با این فایل دیدم که من هنوز که هنوزه یه قسمت‌هایی از وجودم بقیه رو مسئول می‌دونه و دیدم که هنوز اون باورها درست نشده توی من و به قول شما اگه درست بشه و اگه اون باورها ایجاد بشه مثل همون داستانی که تعریف کردین از انتخابات باعث میشه که من وقتی یه جایی برم دیگه توقع نداشته باشم از کسی که به من پناه بده به من جا بده من توی بهترین هتل‌ها اقامت می‌کنم به قول شما نه یک شب و نه یک هفته بلکه حتی به سال هم برسه من تو اون هتل‌ها اقامت کنم هیچ مسئله خاصی برای من اتفاق نمی‌افته.

    واقعا این حرفتون خیلی باعث شد فکر کنم و بیشترین شرکی واقعا خودم تو وجود خودم کشف کردم مربوط به همین بُعد ثروت میشه.

    واقعا دارم بیشتر درک می‌کنم که آدم وقتی اشباع بشه از پول وقتی از لحاظ مالی وضعش خیلی خیلی عالی بشه یلی از شرک‌هایی که تو وجودش هست واقعاً کم و کم و کمتر میشه و نمی‌تونم بگم از بین میره ولی به درجه بسیار بسیار زیادی توحید توی وجودت بیشتر می‌شینه و تو با قرار گرفتن تو مسیر ثروته یاد می‌گیری که کی این ثروت رو بهت داده کی این زندگی عالی رو برات به وجود آورده و بیشتر خودش رو می‌پرستی و بیشتر بندگی خودشو می‌کنی خیلی جملاتی کقرار گرفتن تو مسیر ثروته یاد می‌گیری که کی این ثروت رو بهت داده کی این زندگی عالی رو برات به وجود آورده و بیشتر خودش رو می‌پرستی و بیشتر بندگی خودشو می‌کنی.

    هر چقدر که تو این مسیر حرکت می‌کنم احساس می‌کنم که من تازه به یک نقطه‌ای رسیدم که دارم یه سری چیزها رو درک می‌کنم یک موضوعاتی برام داره شفاف میشه و من تازه دارم اون رو می‌بینم و دارم تازه اون رو لمس می‌کنم همین موضوع توحیدی که گفتین همین موضوعی که در مورد بندگی خداوند و در مورد اینکه بنده خوبی باشیم و اون خدای خوبش رو خوب بلده به خدا قسم همین صحبت شما همین یک جمله‌ای که از درونتون اومد اون مکثی که کردین و گفتین که همینجوری داره میاد و گفته میشه همین باید ساعت‌ها بهش به خدا خودم فکر کنم که آیا واقعاً من بنده خوبی هستم آیا واقعا من مسئولیت زندگیم رو پذیرفتم من خودم رو مسئول تمام قسمت‌های زندگیم دونستم؟

    آیا خودم باور دارم که خدای من می‌تونه همه کار برا من انجام بده؟ چقدر این باور تو وجود من شکل گرفته به میزانی که این باور تو وجود من هست نتایج زندگیم رو دارم می‌بینم.

    و هر چقدر هم تو این مسیر دارم آهسته و پیوسته حرکت می‌کنم می‌فهمم که چیزی جز توحید در جریان زندگی من نیست از کوچکترین و شاید به ظاهر ساده‌ترین و بی‌اهمیت‌ترین موضوعات توحید توش جاریه اون نگاه‌هایی که ما به خدا داریم به قدرتش داریم به جهانش داریم به خودمون داریم تا هر چیز دیگه‌ای تا هر موضوع دیگه‌ای که ما توی زندگی توی جریان زندگی داره برامون اتفاق می‌افته همه این‌ها ربط داره به اون توحید ربط داره به نگاه ما به خداوند و ارتباط ما با خداوند و واقعاً هر بار این رو با تمام وجودم دارم درک می‌کنم که اگه یک سری اتفاقات توی زندگی من افتاده و اتفاقات خواسته بوده به خاطر توحید و درک درستم از قانون بوده و اگه یک جاهایی من هنوز به خواسته‌هام نرسیدم و هنوز کار من درست نشده و هنوز تو اون مسیر دلخواهم قرار نگرفتم به خاطر شریک من بوده و به خاطر اینکه تو این موضوع من هنوز باورهای توحیدیم رو درست نکردم باورهای قدرتمند کننده ایجاد نکردم و اون ترس‌ها اون نگرانی‌ها مثل علف هرز دارن توی ذهن من حرکت می‌کنند.

    خیلی ازتون ممنونم استاد عزیزم هر بار که ازتون یک فایل بی‌نظیر رو می‌شنوم باز اون نون برای من یادآوری میشه باز یادم میاد که باید چه جوری فکر کنم و چه جوری عمل کنم و نتیجه اون فکر کردن به همراه عمل چه اتفاقات بی‌نظیری می‌تونه تو زندگیم به وجود بیاره. فقط می‌تونم بگم امروز طیبه نسخه بهتری از خودش رو دارم می‌بینه و تو مسیر هست به لطف خدا و ازش خواستم که آهسته اگه یواش یواش دارم حرکت می‌کنم ولی تو این مسیر بمونم ولی این آگاهی‌ها رو و این مسیر رو رها نکنم و نمی‌تونمم این کارو انجام بدم.

    واقعا با تمام گوشت و پوست استخونم دارم لمس می‌کنم همه اون وعده‌هایی که شما توی حرفاتون و توی گفته‌هاتون و توی فایل‌هاتون داده بودین به کسایی که تعهد دارند و ایمان دارند به این مسیر و باورش دارن اتفاق می‌افته چون خدای من خلف وعده نمی‌کنه و تمام وعده‌هاش حقیقی‌ترینه و هر بار که من یک فایل را از شما گوش میدم میگم ای ببین طیبه من این فایل رو چندین سال پیش گوش دادم و این بار دارم دوباره مرورش می‌کنم و من دقیقاً همون اتفاقاتی که استاد تو اون فایل‌ها و تو اون دوره‌ها به من گفته بود برای من الان داره تو زندگیم اتفاق می‌افته و من اون خواسته‌ها رو دارم.

    وقتی طعم خوشه تجربه خواسته‌هات را وقتی طعم خوش آرامش رو وقتی طعم خوش عشق رو وقتی طعم خوش زیبایی‌ها رو وقتی وعده‌های خداوند رو یکی یکی توی زندگیت تجربه می‌کنی دیگه به چیزی غیر از این مسیر و حرکت توی این مسیر حتی فکر هم نمی‌کنی و دوست داری بیشتر و بیشتر با عشق بیشتر رو خودت کار کنی که اتفاقات هیجان انگیز زیبا رویایی و شگفت انگیز رو در مسیر خواسته‌ها تجربه کنی.

    و بیشترین چیزی که من امروز از آموزش‌های شما یاد گرفتم از این قوانین یاد گرفتم زندگی توی لحظه حال و لذت بردن از داشته‌هات و لذت بردن از چیزی که الان داری و این بزرگترین محبتی بوده که من تو این مسیر به دست آوردم و این برا من خیلی خیلی ارزشش بالاتره و مطمئناً تو این مسیر وقتی ادامه میدم نتایج من هر بار به لطف الله بزرگتر بیشتر و قشنگ‌تر میشه.

    همین الان انقدر اتفاقات قشنگ توی زندگی من رخ داده که نمی‌دونم به خاطر کدوم اتفاق از خدا سپاسگزاری کنم و هر روز که من بیدار میشم یکی از اون سپاسگزاری‌های من به خاطر وجود شما استاد عزیز و خانم شایسته و خانم فرهادی و همه عزیزانی که با عشق تو این مسیر قرار گرفتین هستش.

    عاشقتونم هرجا هستین بیشتر از اون چیزی که فکرشو می‌کنین سلامتی شادی عشق ثروت و زیبایی‌های الله رو تجربه کنین که قطعاً توی مسیرش هستین و دارین تجربه می‌کنین نوش جونتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    راضیه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 750 روز

    به نام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام خدمت استادعباسمنش عزیز، خانم شایسته نازنین،و عزیزان که این کمنت را میخواند

    خداراشکر من از دیروز هست که به این پروژه عالی هدایت شدم.

    با تعهد صددرصد تصمیم دارم دراین پروژه خانه تکانی گام گام به دوستان عزیزم مشارکت داشته باشم،

    ازآن جای من خداراشکر دارم روی دوره 12قدم هم کار میکنم، ولی متاسفانه زیاد اهلی کمنت نوشتن یا کمنت خواندن نیستم هرچند میدونم این یکی از پاشنه های اشیلم هست، ولی با برداشتن این پروژه یکی از اهداف که من برای خودم تعین کردم اینه مه همه روز به هر گام یک کمنت زیبا بینویسم و چند کمنت زیبای دوستانم را هم بخوانم تا در طی این مدت تکاملم را طی کنم وانشالله با طی کردن تکاملم به این خواسته خود مثلی بقیه خواسته هام میرسم.

    من میدونم برای نوشتن وخواندن کمنت روی سایت هم باید تکاملم را طی کنم تا به مزایای این بیرسم.

    خداوندا سپاسگزارم هرچند باکمی تخیر ولی هدایتم کردی به این پروژه عالی وکاربردی

    خانم شایسته عزیزم از شما نیز بی نهایت سپاسگزارم بابت این پروژه عالی تان که باما هم شریک شدین.

    استادعزیزم ازشماهم بی نهایت سپاسگزارم که این کلامهای که هرکدامش وحی خداوند هست را بما میشنوانی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فریبا حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 721 روز

    بنام خداوند مهربان خداوندی که فرمانروای هر دو جهان است

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها ازتو یاری میجویم من را به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه کسانی که به آنها خشم و غضب نموده ای.

    خدایا شکرت که منو هم مدار کردی با این آگاهی ها و منو لایق دونستی که برای تغییر بنیادین زندگی ام اقدام کنم.

    بعد اینکه اولین فایل پروژه خانه تکانی ذهن گوش دادم و نکته برداری کردم رفتم سمت خوندن کامنت های دوستان

    و طبق عادتم زدم قسمت کامنت های ب ترتیب امتیاز

    اتفاق قشنگی که افتاد هدایت شدم به کامنت یکی از دوستان که مدت ها بود دنبالش بودم و نتونستم پیدا کنم کامنت عزیزی که تونسته بود با استفاده از قوانین کیهانی ازدواج دلخواهش را جذب کند واقعا خوشحال شدم و لذت بردم از خواندن کامنتش

    چقدر برام جالب بود گفتم ببین چند ماه پیش چقدر سزچ زدی کامنت این خانوم بتونی پیدا کنی نشد ولی الان ک در مدارش قرار گرفتی خودش اومد جلو چشمت. خدایا شکرت

    درس های که از گوش دادن به این فایل یاد گرفتم:

    عمل کنیم به دانسته ها_ خیلی مهم است که فقط دنبال بالا رفتن معلومات مان نباشیم

    من شخصا از دوره های که تهیه کردم و فایل های دانلودی که گوش دادم خیلی چیزا فهمیدم اما این جمله استاد درگوشم زنگ زد که چقدر واقعا عمل میکنم به آنچه آموخته ام.

    (عالم بی عمل مثل زنبور بی عسل است)

    اگر داری مثل بقیه فکر میکنی و مثل بقیه عمل میکنی قطعا مثل بقیه نتیجه میگیری

    اگر نتیجه متفاوت از اکثریت جامعه میخواهم باید متفاوت فکر کنم و متفاوت عمل کنم

    کسی که به خداوند ایمان داشته باشد برای مردم کاری نمی کند که مردم راضی باشن ازش بلکه راه درست میره و کار درست انجام میده فارغ ازینکه مردم چه دیدگاهی دارن.

    اگر توحید در قلب ما بیشتر بشه نحوه فکر کردن و نحوه ای رفتار کردن ما و همه چی تغییر میکند.

    یادمان باشد که باید تکامل خود را طی کنیم و ب یاد بیاریم که ما آرام آرام تغییر میکنیم.

    ما درون مان را درست کنیم بیرون خودش درست میشه

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سمیه نوری گفته:
    مدت عضویت: 3872 روز

    به نام ایزد یکتا

    سلام

    آغاز پروژه گام به گام خانه تکانی ذهن

    گام اول: پذیرش صد درصدی مسئولیت تمام آنچه در زندگیت هست و نیست

    اینکه در حال حاضر چه شرایطی در زندگی من حکمفرمات یا چه خواسته هایی دارم که در زندگیم وجود ندارد یا به شکل دلخواهم خلق نمی شود، همه و همه بخاطر افکار و باورهای من است

    من هستم که با جهت دهی آگاهانه یا ناآگاهانه به افکار و باورهایم ، شرایط و اتفاقات را خلق می کنم

    پس حالا که من خالق شرایط زندگیم هستم، بهتر است به صورت آگاهانه روی جهت دهی افکارم در جهت تحقق خواسته هایم وقت بگذارم

    نه اینکه با فکر کردن و تمرکز بر شرایطی که دوست ندارم، مانع خلق خواسته هایم شوم

    بخشی از نتایج من از عمل به این آگاهی:

    – همیشه دوست داشتم وقتی در حال عبور از کوچه یا خیابان هستم، با رانندگانی مواجه شوم که به قوانین راهنمایی رانندگی احترام می گذارند، قبل خط عابر ترمز می کنند، در جهت صحیح کوچه ها رانندگی می کنند، آرام هستند و به دیگران راه می دهند و ….. از وقتی با قانون آشنا شدم، بجای مقایسه شرایط ناخوشایند رانندگی در ایران و دنیا، فهمیدم که باید هر روز تمرکز کنم بر خواسته ام، و با دیدن هر راننده ای که مقابل خط عابر ترمز می کرد، یا به ماشینهای دیگر راه می داد، درست رانندگی می کرد و …. این نمونه ها را می شمردم و تحسین می کردم، به مرور تعداد این افراد را بیشتر و بیشتر دیدم

    – همیشه دوست داشتم هر روز خداوند انسانهایی را سر راهم قرار دهد که با خودشان و دنیای اطرافشان در صلح هستند. آرام ، خوشرو و صبور هستند. من را در مسیر رسیدن به خواسته هایم هدایت و کمک کنند و …

    در سفر اخیری که به یک کشور خارجی داشتم، از لحظه ی ورود به فرودگاه، دستان خدا بصورت زنجیر وار من را در مسیر تحقق خواسته ام هدایت کردند

    در محل گیت ورود، بلیط برگشت من به زبان فارسی بود، به من اجازه ورود داده نشد. گوشه ای نشسته بود و در حال تلاش برای تهیه نسخه انگلیسی بلیط بودم.

    افسری به سمتم آمد، خودش بلیط را گرفت، بررسی کرد و خودش رفت و کارها را انجام داد و به راحی به من اجازه ورود داد.

    از فرودگاه بیرون آمدم و سوار اتوبوس شدم تا به محل هتل بروم،

    سوار اتوبوس شدم از دختری که نوجوان بود آدرس مورد نظرم را پرسیدم، او به سادگی من را تا محل مورد نظرم برد.

    حتی وقتی فهمید من کارت مترو و اتوبس ندارم، با کارت خودش پرداخت کرد و هرچه سعی کردم پولش را به او بدهم نپذیرفت و من رایگان و به سهولت به محل سکونتم رسیدم

    پذیرش هتل، خانم خوش انرژی ایی بود که به زبان انگلیسی مسلط بود، روزی که شیفت کاریش را تحویل داد، کل روز من را به بازارهای محلی و مناطق مخصوص مردم محلی آن شهر برد. تمام زیر و بم شهر را به من نشان داد، بدون هیچ توقعی

    در سطح شهر از هرکسی راهنمایی گرفتم، به بهترین و ساده ترین حالت ممکن من را راهنمایی کرد

    حتی در مسیر برگشت وقتی از صدور کارت پرواز خواستیم تا محل نشستن من و پسرم در هواپیما کنار هم باشد، گفت جا ندارم

    وقتی نشستیم، مردی که کنارم بود، بدون اینکه از او درخواست کنم، گفت که حاضر است جایش را به پسرم دهد تا ما کنار هم باشیم. آن مرد کنار پدرش نشسته بود. به پیشنهاد خودش ، بدون اینکه من درخواست کنم، خواسته من را محقق کرد

    من قبل از سفر، متعهد شده بودم تا این باور را بسازم که خداوند فقط انسانهایی را سر راه من قرار می دهد که دستان او هستند برای تحقق خواسته من، برای هدایت من در مسیر تحقق خواسته هایم و خلق تک تک لحظات زندگیم مطابق انتظارات مثبتم

    من با نشانه ها و نمونه هایی که قبلا از عمل به این باور در زندگیم دیده بودم، سعی کردم تا آگاهانه نمونه های بیشتری در این سفر خلق کنم

    و خدا بیشتر از انتظارم، خواسته هایم را محقق کرد

    و حالا می دانم، در هر زمینه ای این موضوع قابل پیاده سازی است

    و میزان جواب دهی آن به میزان باور و ایمان من است

    خدا را شکر بابت حضور دستان خداوند در زندگیم خصوصا استادعباس منش بزرگوار و خانم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: