https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1536نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من با خانوادم زندگی میکنم، بعد ذهنم گاهی اوقات میگه که مسئول زندگی من پدر مادرمه، دیروز که این فایلو گوش دادم یه منطق پیدا کردم برای از تضعیف این باور و اون اینه که اگه کسی مسئول زندگی من باشه پس هنر من به عنوان اشرف مخلوقات این وسط چیه؟؟؟ پس من چرا بدنیا اومدم…
گاهی هم ذهنم یه ترفند دیگه استفاده میکنه، میگه مسئول و دلیل این باورهات پدر مادرتن.
دقیق فرمودین استاد، خیلی از انسانها تو زندگیشون جلوی ورود میلیون ها ثروتو میگیرن بخاطر دوقرون دوهزار.
چقدرررر مثال خوبی زدین استاد، کارمندی در بهترین شرکتو تشبیه کردین به بندگی در برابر خداوند.
اگر داری مثل بقیه فکر میکنی پس مثل اونا هم نتیجه میگیری.
برای دریافت نتیجه متفاوت باید متفاوت فکر کرد و عمل کرد.
واقعا ازت ممنونم که همیشه ایده های خوب داری و ما هم داریم از برکاتش لذت میبریم
خداروشکر واقعا
این فایل رو امروز با تمام وجود گوش دادم و نت برداری کردم و یه جاهاییش رو برای خودم پر رنگ نوشتم چون اصلی بودن که همیشه باید به خودم یاداوری کنم که مهسا تو و فقط تو تنها کسی هستی که مسئول زندگی خودته
حتی همسرتم مسئول نیست
هر چی پیش میاد رو تو داری خلق میکنی
ایراد از اون بیرون نیست
ایراد توی نگاه تویه،توی باورهای تویه
به خودت بیا دختر
تمرکزت رو از روی دیگران بردار بزار روی خودت
اونوقت همه چی طبق میل تو پیش میره
صبوری کن
با هیچی نجنگ، داری میبینی که جنگیدن و مقاومت کردن داره ناخواستتو پررنگ تر و گسترده تر میکنه
بکش بیرون ازش
ببین درونت چی میگذره، اونو بااااید اصلاح کنی
درونت ایراد داره دختر
اون بیرون هیچ اشتباهی رخ نداده
تو خلللللقش کردی
پس حالا که قدرت خلقشو داری، خواستتو خلق کن
تو خییییلی قدرتمندی خدا به تو قدرتی مثل خودش داده
اول مسئولیتشو بپذیر، اول گردن بگیر ، مسئول باش، بپذیر بعد قدم بردار برای تغییرش
لازم نیست اون بیرون برنامه بچینی ، تو درونت باید برنانه ها رو ردیف کنی
تو فقط بگو چی میخوای،باقیش با خدا، خدایی که داره مدیریت میکنه همه چی رو
سلام به دواستاد عزیزم استاد عباسمنش وبانو شایسته عزیز
سلام به همه دوستان عزیز
گام اول خانه تکانی ذهن
خدایا شکرت که هدایت شدم به این پروژه وچقدر نیاز داشتم به خانه تکانی ذهن، به رهایی به تفکر در وجود خودم
توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی
استاد اوایل که وارد سایت شده بودم اینکه شما میگفتید
همه چیز توحیده را خوب درک نمیکردم اما هر چه بیشتر گذشت وبا شما همراه شدم درک این مطلب برایم آسانتر شد رد پای توحید را در تک تک لحظات زندگیم درک کردم
نگاهم به خدا تغییر کرد از یه خدایی که مدام شنیده بودم عذاب میده به خدایی رسیدم که رحمان ورحیمه
خدایی که هر لحظه صدایش کنم جوابم میده همدم همراهمه
هر روز سوره حمد را میخوانم ودر دفتر شکرگزاری ام با معنی مینویسم وموقع نوشتن بدنم میلرزه از عشق الله مهربانم
این حس نزدیکی به خدا عشق به الله را اینقدر واضح وروشن قبلا نداشتم ولی هر چه بیشتر در این سایت ماندم فایل دیدم وکامنت خواندم بیشتر وبیشتر به خدا نزدیک شدم
سیل زلزله بلایای طبیعی نیستن بلکه اتفاقی است که در سراسر جهان اتفاق می افتد گروهی به چشم بلا بهش نگاه میکنن اما گروهی به شکل فرصت وازش پول میسازن
مسوول 100درصد زندگیمان خودمان هستیم این را بپذیریم تا بتوانیم با افکار باورهای درست بهترین اتفاقات را رقم بزنیم
از هیچ کس، توقع نداشته باشیم اگر از کسی توقع کنی این مسیر اشتباهه
نکته طلایی اینکه اگر داری مثل بقیه مردم فکر میکنی وعمل میکنی مثل بقیه هم نتیجه میگیری
تو خالق زندگیت هستی پس بی توقع از دیگران، با افکار باورهای درست خالق بهترین اتفاقات وبهترین زندگی برای خودت باش
خدایا تنها تو را می پرستم وتنها از تو یاری میجویم
من این گام اول رو انجام دادم و نکته برداری کردم و یاد یک تجربه ای افتادم که همین اواخر اتفاق افتاد جریان از این قرار بود که من میخواستم در حوضه کاریم خودم رو به چالش بکشم و یکی از ترمز هام این بود که من برای این چالش سرمایه ندارم و دخترم مقداری پول پس انداز داشت میخواستم از اون بگیرم و به همسرم گفتم که کارت بانکی رو درست کنه که من بتونم پول رو جابه جا کنم و همسرم گفت که نمیخاد موقعی که پول خواستی به خودم بگو بریزم به حسابت و من سفارش رو انجام دادم و به همسرم گفتم که پول بزنه به حساب من و اون هم شروع به نالیدن کرد که ندارم و این حرفها و من فهمیدم که نباید روی دیگری غیر از خودم و خدای خودم حساب باز کنم و یک مقداری هم از ایمان خودم خجالت زده شدم و من سفارش رو کنسل کردم و گفتم که من با پارت بعدی انجام میدم و به خدای خودم گفتم که کمکم کن و روز بعد دیگه ذهنم ساکت شده بود و من یک آرامش عمیقی داشتم یک دفعه به من گفته شد که به فلانی و فلانی زنگ بزن و پولی که دستشان داری رو درخواست کن و وقتی گفته میشه یک احساس خیلی خوبی تو رو فرا میگیره و من عین روز برام روشن بود که درست میشه و من هم فورا زنگ زدم هم پول سفارش هم پول کرایه و هم پول خریدن وسیله برام جور شد و اگر همین دستور العمل من یادم بمونه و همیشه اجرا کنم توی هیچ زمینه ای کارم لنگ نمیمونه و برای اینکه این همیشه یادمون بمونه نیاز به همون خانه تکانی ذهن داریم و این تجربه خیلی به من کمک میکنه و من خیلی سپاسگزارم برای داشتن این تجربه خدایا شکرت
به نام خالق هدایتگر سلام. امروز به امید خانه با قدم اول هم مدار شدم. و همان طور که خودتون گفتید حضورمان در این دوره اتفاقی نیست. فقط امیدوارم به یاری خدا بتوانم با تعهد کامل گام به گام تا انتها این دوره پیش بیام و یه رد پا از خودم به جا بزارم یه ردپای محکم برای خودم تا ببینم از کجا به کجا رسیدم. تا انشالله با هدایت الله آماده بشم برای ورود به دوره دوازده قدم.
اما موضوع این فایل مسئولیت پذیری در قبال زندگی خودمان باوری که می تواند زندگی ما را در جنبه های مختلف تغییر دهد به شرط ایمان بهش.
جالبه قبل از گوش کردن به فایل با یه بنده خدایی آشنا شدم داخل مترو، باورش بر این بود من به عنوان دانشجو در قبال مدرکی که میگیرم مسئول هستم میگفت باید حداقل به اندازه این مدرک این کلاس و درس که میام چهارتا چیز بلد باشم از رشته ام و توضیح بدهم اگر من نتوانم این کار را انجام بدهم کوتاهی کردم فارق از این که استاد خوب باشه یا بد من وظیفه دارم به دنبال مطالب مرتبت با رشته ام باشم و روز به روز چیزهای جدیدتر یادبگیرم. چقدر من این آدم رو تحسین کردم چرا که در عمل هم دیدم به این حرفش باور دارد و اجراش می کند. این هم زمانی برای من نشانه ای بود از طرف ربم که باید من هم در این مسیر قدم بردارم.
از آنجایی که هم شما در فایل مقدمه و هم استاد در این لایو تاکید به عمل و قدم برداشتن داشتین به عنوان اولین تمرین برای خودم فکر کردم چه جوری می توانم امروز ازش استفاده کنم و هدایت شدم به سمت خانه تکانی اتاقم کاری که این اواخر ازش شانه خالی می کردم و به عهده برادرم گذاشته بودم به بهانه کم بود وقت. خدا می داند که چقدر احساسم عالی شد وقتی این کار را انجام دادم. انگار انرژی اتاقم هم تازه شد حالش خوب شد.
کار دیگه، انتخاب موضوع برای ارائه کلاسی. باز من مسئولیت قبول نمی کردم و با خودم می گفتم دیگران انتخاب کنند. امروز نظر خودم رو اعلام کردم.
استاد وقتی ذهنم رو یه بالا پایین کردم دیدم متاسفانه من هم خانواده خودم رو هرجا کم میارم مقصر می دونم درحالی که اون بندگان خدا تقصیری ندارند اشکال از خودم هست از بی ایمانی من از ترس های من هست که باعث میشه یا حرکت نکنم یا اگرم حرکت کردم وسط راه به ایستم و شک کنم یه جورایی قفل می کنم و دیگه نمی توانم قدم از قدم بردارم اون وقت که ویژ، سر می خورم سرجای اولم.
متوجه شدم من می ترسم مسئولیت کارهام رو به عهده بگیرم چون تنها میشم دیگه کسی رو دورم ندارم و قبول صددر صد زندگیت کار کمر شکنی هست. وقتی مسئولیت به دیگران میسپارم و دیگران برام کارها رو انجام می دهند احساس میکنم دوستم دارند و باارزش و مهم هستم. اما اگه خودم تنهایی انجام بدهم احساس ضعف می کنم احساس کمبود این که من باارزش نیستم.اما شما گفتید این چند غاز ها این کمک های دیگران یه تله هست تله ای که من از میلیون ها دلار ثروت دور نگه می دارد از طرفی اگه با همین فرمان برم جلو همیشه باید محتاج دیگران باشم. همیشه خانواده و دوستان در کنارم نیستند و تنها الله، رب العالمین که با من بوده و هست و خواهد بود.این باور بهم کمک می کنه به ترس های بالا غلبه کنم با خودم بگم آدم ها بهتر شرایط بهتر زندگی بهتر همان طور که دوست دارم در انتظارم هست به شرط ایمان به ایاک نعبد و ایاک نستعین.
برای همین
خوش حالم که توانستم این قدم ها رو امروز بردارم. خدایا خودت بهم کمک کردی خودت هدایتم کردی خودت هم من رو در این مسیر ثابت قدم نگه دار.
یارب العالمین به هر خیری از جانب تو محتاجم اگر هدایت و حمایت تو نباشه من قدم از قدم نمی توانم بردارم ناتوانم از هرگونه انتخاب و تصمیمی من تنها بنده تو هستم و تنها از تو انتظار کمک و یاری دارم چرا که تو قدرت مطلق این جهان هستی تو خالق و مالک ابدی هستی. تویی اول و آخر هر کاری. بار خدایا چشم امید به لطف و کرم و احسان تو دارم به حقیقت تویی مولا و سرور من الحمدالله رب العالمین.
مریم جان متشکرم برای بروز رسانی لایو ها و گذاشتن دوره خانه تکانی.
سلام به استادعباس منش عزیزم و استاد شایسته ی نازنینم
با توکل به الله گام اول رو امروز 4مهر شروع کردم وخدارو شکر می کنم که به این گام ها هدایت شدم.
من هم این لایو ها رو چندین بار شنیده بودم ولی هر بار با شنیدن دوباره ی اونها تازه میفهمم که هنوز بسیاری از این حرفها رو نشنیدم ودر واقع ظرف وجودم کوچیک هست. از خدا می خوام که به بهترین و آسان ترین روش مارو هدایت کنه که بتونیم فقط روی خودش حساب باز کنیم وخودمون رو مسئول صد در صد اتفاقات و شرایط زندگیمون بدوپیم.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همهٔ دوستانم در خانه تکانی ذهن گام به گام
هزاران مرتبه سپاسگزار خداوندم که تمام افکار منو با این فایل تایید کرد تا دوباره جون بگیرم برای کنترل ذهنم و ساکت کردن نجواهای ذهنی.
این فایل دقیقا همون چیزی بود که نیاز داشتم به شنیدنش، به فکر کردن به قدرتی که خداوند در درونم گذاشته تا خلق کنم آنچه که میخوام.
خیلی فایل پر بار و پر برکتی بود. واقعا نوشتن در موردش ساعتها زمان میخواد.
تضادها هدیههای زندگی ما هستن که باعث رشد و گسترش بیشتر زندگی ما در تمام جنبهها و مخصوصاً اون جنبه ضعیفتر زندگیمون؛ همون جنبهای که بیشترین ضربه رو بهمون میزنه، میشن. فرصتهای رشد رو در هر تضادی ببینیم.
تنها مسئول زندگی من خودمم و فقط خودم. حتی خدا هم مسئول زندگی من نیست. حتی پدر و مادرم هم مسئول نیستن.
هیچکس بیرون از من مسئول زندگی من نیست. چون هیچکس قدرت تغییر در زندگی منو نداره و من اینو با پوست و گوشت و استخونم درک کردم. تا خودمون نخواهیم و اقدام نکنیم هیچ تغییر در زندگیمون رخ نخواهد داد نقطه سر خط.
اون آدمی که منتظره مسائلش رو کس دیگه ای حل کنه همیشه مشکل داره همیشه گیره همیشه منتظر باید باشه. ( این عین حقیقته و من اینو با تمام وجودم حس کردم)
در خصوص این جمله یاد کاریابی ها افتادم! سالهای نه چندان دور فکر میکردم خودم که نمیتونم کار پیدا کنم حتماً باید کاریابی ها برام کار پیدا کنم چون وظیفشون همینه! و هیچ اتفاقی نیفتاد! اون شغل رویایی بی نقص و دلخواه یا حداقل خوب و مناسب، هیچ وقت پیدا نشد! به هرچیزی یا هر کسی تکیه کردم اوضاع خوب پیش نرفت یا اینکه اصلا کاری پیش نرفت بعد من موندم و حسرت و سرزنش خودم که چرا وقتمو تلف کردم؟ چرا به فلانی اعتماد کردم؟ چرا روی فلانی حساب کردم!
من از این سوراخ حسابی گزیده شدم. چون از بچگی تواناییهام سرکوب شد! هرکاری که میخواستم شروع کنم بهم میگفتن تو که نمیتونی! ، این کار تو نیست! ، تو از عهدهاش برنمیای! و … اینطوری شد که زمین بازی من کوچکتر و کوچکتر شد و بعد از یک مدتی به طور پیش فرض من خودمو ناتوان دیدم و همه بلااستثنا از من توانمندتر بودن و اعتماد به تواناییهام و خودباوریم کم و کمتر شد.
کسی که چشم امیدش به دیگرانه در برزخ زندگی میکنه. مثل این میمونه که کلید درِ قفل شده توی دست خودته ولی سرتو از پنجره انداختی بیرون و فریاد میزنی بیان کمکت کنن و در رو برات باز کنن!
این نگاه که آقا یک نفر دیگهای باید زندگی منو تغییر بده باید شرایط منو درست کنه اینو بریزید دور.
اینجاست که استاد اون نگاه توحیدی و قائم به ذات بودن رو اصل حل مسئله میدونن. به قول استاد تا وقتی فکر میکنی دیگران باید تغییر کنند تا اوضاع درست بشه هیچ اتفاقی نمیافته. تا زمانی که فکر میکنی بدبختیهای زندگیت تقصیر دیگرانه و اونها باید تغییر کنن، از زندگیت برن یا هر راه حل بیرونی، هرگز نمیتونی اون مسئله رو حل کنی.
«سعی کردم نگاهم به درون باشه.»
«خودمون میتونیم زندگیمونو تغییر بدیم، این قدرت خودمونه، این توانایی خودمونه. اگر بدونید چه توانایی دارید، اگر بدونید شما چه قدرتی دارید. فقط بهانهها رو بذارید کنار.»
این کنار گذاشتن بهانهها یعنی همون برداشتن نقاب ها و رو راست شدن با خودت. یعنی بفهمی که اهمال کاری و سهل انگاری خودت رو گردن هیچ کسی نندازی. یعنی رو به رو شدن با خود واقعیات. رو به رو شدن با شکستهای و ترس ها و اشتباهاتت.
«به جای اینکه بگیم خودمون چکار کنیم، خودمون چطوری شرایطمون رو بهتر کنیم، خودمون چطوری زندگیمونو رقم بزنیم میام میگیم مسئولین باید اینکارو میکردن.»
معمولا هر چند وقت یکبار یه موجی توی ایران راه میوفته که به قول استاد هر کسی که یه تریبون داره شروع میکنه جار و جنجال راه انداختن که مسئولین فلان، مسئولین بهمان و… یک عده هم داریم که موج سوارهای حرفهای هستن که دست از سر مسئولین برنمیدارن. نمونه اش زیاده. ولی یه چیزی رو به تجربه فهمیدم و اونم اینکه وقتی جامعه از سمت راست میره من از سمت چپ برم یا برعکس. خلاصه مسیر جامعه رو نرم. یادمه سریال جواهری در قصر خیلی طرفدار داشت یه زمانی یا سریال شهرزاد یا یوسف پیامبر یا مختار نامه و …من هیچکدوم از اینها رو ندیدم. اصلا به نظر من خیلی اتلاف وقت بود، خیلی بیهوده و بعضاً بیمحتوا بودن. و البته در مورد کتابها هم همین روش رو داشتم مثلاً بیشعوری، خودت باش دختر و …. اکثرشون روانشناسی زرد هستن که فقط هندونه میذاره زیر بغلت، کلهات پر از باد میشه و با کلی ضعف شخصیتی و عیب و ایراد در باورهات شیرت میکنن که برو جلو ، تو میتونی و never give up و … شاید یکی از دلایلی که با استاد آشنا شدم همین بود که این حرفهای صد من یه غاز راضیم نمیکرد !
من هیچ وقت موج سوار خوبی نبودم و از این بابت بسیار خوشحال و راضی هستم .
«مسئولیت صد در صد زندگیتون رو خودتون بپذیرید. هر اتفاقی در زندگی شما میافته به خاطر افکارتونه.»
«نگاه به بیرون برای ایجاد تغییر یا بهبود زندگی سمّه»
این قسمت دقیقاً هدایت خداوند برای منه:
«بچهها این تلهاس. این دو قرون دو زار که فکر می کنید از این طریق میتونه بهتون کمک بشه جلوی میلیون ها میلیون دلار ثروت رو در آینده از شما میگیره. اگر شما به خودتون به خدای خودتون به تواناییهای خودتون به نیروی درونی خودتون تکیه کنید اصلا برید تهران شب نماینده مجلس بهتون جا بده اصلا جوک میشه بهترین هتل هر کشوری که بخوای میری برای یک شب چیه برای یکسال اجاره میکنی بهترین نقاط تفریحی دنیا رو. اگر این تفکر به صورت بنیادین تغییر کنه که من مسئول زندگی خودمم منم که دارم اتفاقات رو رقم میزنم منم که دارم شرایط رو رقم میزنم اصلا کس دیگه ای نیست مسئولین بذارید کنار مگه اونها دارن زندگی ما رو درست میکنن به نظر من این شرکه دیگه.»
باور به منجی
راستش قبل از آشنایی با استاد همه اش فکر میکردم چقدر خدا ظالمه که این منجی رو برامون نمیفرسته ما اینقدر داریم عذاب میکشیم.
بعد که با قوانین و برنامه های استاد آشنا شدم متوجه شدم که خدا هیچ وقت قوانین طبیعی این جهان رو زیر پا نمیذاره تا یه معجزهای رخ بده و مثال شکافته شدن رود نیل رو زدن استاد، متوجه شدم پس منجی وجود نداره چون خدا قوانین طبیعی این جهان رو زیر پا نمیذاره تا یک نفر رو سالهای سال در غیبت نگه داره تا بندگانش رو بچزونه، به خاطر گناهان و اشتباهاتشون انتقام بگیره ازشون، پدرشونو دربیاره ( چون این خدا احساساتی واکنش نشون میده و عصبانی میشه و… همون خدای تورات تحریف شده) و بعد که خوب به غلط کردن افتادن این بندگان خطاکار، حالا منجی رو بفرسته و نشون بده رئیس کیه توی این دنیا.
و چقدر این نگرش باعث منفعل شدن افراد و راکد شدن زندگی میشه تا جایی که طرف فکر میکنه فقیری و بدبختی حقشه و یک قدم در راستای ظهور منجی هست!!!
«همه چیز از فکر شروع میشه وقتی که فکرتو کنترل میکنی به مسیرهای درست به ایدههای درست درست منظورم بهتر از قبل تکامل میخواد بهتر و بهتر میشه.»
«اگر داری مثل بقیه فکر میکنی و اگر داری مثل بقیه عمل میکنی مثل بقیه نتیجه میگیری.
اگر میخوای نتیجه متفاوت بگیری باید متفاوت فکر کنی و متفاوت عمل کنی.»
اى مؤمنان،خویشتن را[از گناه]نگاه دارید.چون شما راه یافته باشید،کسى که گمراه شده باشد،زیانى به شما نمىرساند.بازگشت همگى شما بهسوى خداوند است، آنگاه شما را به آنچه مىکردید،خبر مىدهد.
ما بنده خوبی باشیم، خدا خدایی رو خوب بلده. تنها تو را میپرستم و تنها از نو یاری میجویم رو در وجودت درست کن.
درونتونو درست کنید بیرون خودش درست میشه.
کسی که به خداوند ایمان داره برای مردم کاری انجام نمیده راه درست رو میره، کار درست رو انجام میده.
به دانستههاتون عمل کنید.
خیلی نکات دیگهای هست که میشه راجع بهش نوشت و فکر کرد تا درک بشه و عمل بشه بهش. من فقط به اندازهی ظرفم از این آگاهی ها برداشت کردم.
خدایا شکرت که این خانه تکانی رو روزی من کردی تا ذهنم رو آماده ساختن باورهای جدید کنم و روز به روز بهتر بشم.
خانم شایسته عزیز خدا قوت
در پناه تنها فرمانروای قدرتمند جهان، خدای حی و حاضر باشیم.
در این فایل استاد بسیار قشنگ در مورد این صحبت میکنند که ما خالق زندگی خودمون هستیم نه کسی دیگر.
شاید قبل از شروع دوازده قدم به این وضوح این مطالب را درک نمیکردم . مفهوم اینکه خوب من چه جوری خالق زندگیم هستم . پس بقیه چه کاره هستند.
اما خوشحالم که هر روز داره درکم کمی بهتر میشه و دست از سر دیگران برداشتم . حتی دست از سر خودم هم برداشتم و دنبال مقصر نگشتم.
پذیرش یکی از قشنگترین مراحلی است که تا حدودی درک کردم .
پذیرش خودم به عنوان یک انسان .
من یک انسانی هستم فراموشکار . یعنی زمانی که داشتم میومدم در اینجهان با انتخاب خودم برای تکامل خودم زندگیم را انتخاب کرده ام .
ولی متاسفانه اسباب بازی های این جهان باعث شده یادم بره .
ولی با درس هایی که دارممیگذرونم و آگاهی هایی که دارم می گیرم به پذیرش خودم اعتراف کردم .
و این بزرگترین آرامش بوده برای من در این سال هایی که اینجا درس خوندم و یاد گرفتم.
آرامشی که با هیچ چیزی قابل قیاس نیست.
وقتی دست از قربانی بودن بر میداری .
دیگه غر نمیرنی .
دیگه پدر و مادرت را مقصر نمیدونی
دست از سر کشور و مسئولین برمیداری.
و دست از سر هر چیز و هرکس برمیداری
و میایی قشنگ به شناخت خودت و لایه های زیرین خودت دست پیدا میکنی .
نتیجه اش میشه ” آرامش ” .
ابتدا خیلی سخته و بستگی به باورهای ریشه ای غلطی داره که از بچگی وجود داشته.
سختیش بستگی داره به جایی که بزرگ شدی و مکانی که رشد کردی و باورهایی که داشتی .
اما یک نفر میگفت وقتی داری ورزش میکنی ماهیچه ها برای بزرگ شدن درد میکشن .
پس برای اینکه بزرگبشی لازمه از درون بشکافی.
شناخت خودت مهمه .
من با استاد شروع به شناخت خودم کردم نمیگم خیلی موفق بودم اما تا حدودی موفق بوده ام که روزهایی که حالم خوبه خیلی خیلی بیشتر شده.
پس این یک نشانه رشده.
وقتی دست از سر همه برمیداری دیگه توقع نداری یواش یواش حالت خوب میشه.
دستت را روی زانوهات میزاری و میگی همونجوری که وقتی به دنیا اومدم یواش یواش اعضای بدنم را شناختم . خیلی سخت بود . وقتی نمیتونستی حرف بزنی و تنها ابزار وجودیت گریه بود حتما خیلی سخت بوده.
وقتی چهار دست و پا راه افتادی خیلی سخت بوده . اما نگاه کن ببین تونستی.
تونستی توی یکسالگی راه بری . حتما سخت بوده اما لذت یادگیری در اون بوده و وقتی به نتیجه ای میرسیدی میخندیدی و خوشحال بودی.
ما همگی این دوران ها را گذروندیم . از درون ما هیچ کس خبر نداشته . حتی عشق مادر که کنارمون بوده اما آیا میتونسته کمکمون کنه تا 5 ماهگی راه بیفتیم.؟ نه
نیاز به تکامل بوده و اون یک همراه موقت با عشق کامل بوده.
همینطور دوره تکاملمون را طی کردیم و چقدر قشنگ داشتیم بزرگ میشدیم.
با هر آنچه داشتیم خوشحال میشدیم .
میدونید چرا؟
“چون در لحظه حال زندگی میکردیم” .
اصلا یادمون نمیومد مثلا دو ماهگی چجور گذشته فقط همون لحظه را زندگی میکردیم.
همون چیزی که همون لحظه داشتیم ما را خوشحال میکرد. میخندیدیم و حتی گریه میکردیم اما فقط همون لحظه حال.
معنی توقع را نمیدونستیم . عاشقانه اطرافیانمون را دوست داشتیم و اصلا نگران فردا نبودیم چون ما با ذهن آگاه به دنیا اومدیم و میدونستیم هر آنچه ما بخواهیم در این دنیا هست . فقط کافیه بخواهیم.
اما متاسفانه هر چقدر بزرگتر شدیم پر شدیم از آینده . پر شدیم از ترس های بی دلیل مثلا مدرسه و نمره و …
ترس هایی که هیچ وقت نمیومدن اما با باورهای غلط در ذهن ما شکل گرفت.
ما اصلا ترس نداشتیم چون آگاه بودیم . ما قدرت تخیل عالی داشتیم و در لحظه زندگی میکردیم اما به مرور یادمون رفت .
امروز خدا را شکر استاد در تک تک فایل ها به ما یادآوری میکنه که یادمون نره همون خدایی که در درون همه ما هست که از لحظه تولد با ما بوده، هنوزم هست.
وقتی به قدرتی عظیم که فرمانروای عالمیان است تکیه کنیم دیگه خیالمون راحته . دل آسوده ایم .
چرا بچه ها اینقدر دل آسوده ان؟
واقعا بچه ها دارند به ما یادآوری میکنند ولی ما دقت نمیکنیم.
از وقتی که یاد گرفتم به نکات مثبت توجه کنم خدا نشانه ها را فرستاد. دختر برادرم به دنیا اومد . با لحظه لحظه رشدش که تقریبا ده ماه ازش میگذره منم درس های زندگی ازش گرفتم.
اصلا نیلگون به دنیا اومده که به من یاد بده نکات مثبت را .
تولدها همه یادآوری زندگیه .
و نشانه برای کسانی که توجه میکنند.
چون هممون فراموش میکنیم ولی جهان برای یادآوری ما هر روز نکته ای داره. فقط ما بی توجهیم.
ولی وقتی استاد میگفتند شکارچی نکات مثبت باشیم وقتی در جستجوی چیزهای خوب هستیم یعنی در لحظه حال زندگی میکنیم.
از خودمون سوال میکنیم که همین لحظه چه چیزهای خوبی داریم.
و جوابش هزاران چیزی است که چون در گذشته و آینده سیر میکردیم ندیدیم.
ولی اگه فقط در الان زندگی کنیم میبینیم.
استاد عزیزم ممنونم که با هر کلامتون به ما درس زندگی میدهید. با یادآوری گذشته خودتون به ما هم تلنگری میزنید تا یادمون بیاد .
ما خالق زندگیمون هستیم و هیچ کس و هیچ کس و هیچ چیز جز خودمون و افکارمون نمی تونه زندگی ما را تغییر بده.
این زندگی الان ما حاصل افکار گذشته ماست. اگه خوب نیست باورهای ما مشکل داشته. و به کسی مربوط نیست.
حالا که داریم روی افکار و باورهامون کار میکنیم مطمئن باشیم که آینده ما خوب میشه.
چرا؟
چون الان
لحظه حالمون
اکنون احساس خوبی داریم
اگه احساسم خوبه پس فرکانس عالی دارم به جهان میفرستم و جهان طبق قوانینش گیرنده فرکانس منه .
پس پاسخ به حال خوب من آینده عالی است.
همونطور که من الان بخاطر عمل به این اموزه ها هزاران بار بهتر از یک سال پیشم هستم.
به همین راحتی و به همین سادگی.
فقط کافیه که باور کنیم که ما خالق هستیم و خداوند این قدرت خلق را به ما داده.
“تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ”
این جمله طلایی باید در عمل ثابت بشه و به حرف نیست.
خدایا ممنونم که کمکم کردی هدایتم کردی که در این زمان در این گام ها قدم بردارم و دوباره گوش کنم دوباره بخوانم و دوباره بنویسم و مهمتر از همه هدایتم کن که دوباره عمل کنم به آموزه ها.
سلام سلام سلام
به استاد عباسمنش خانم شایسته و تمام دوستان عزیز
من با خانوادم زندگی میکنم، بعد ذهنم گاهی اوقات میگه که مسئول زندگی من پدر مادرمه، دیروز که این فایلو گوش دادم یه منطق پیدا کردم برای از تضعیف این باور و اون اینه که اگه کسی مسئول زندگی من باشه پس هنر من به عنوان اشرف مخلوقات این وسط چیه؟؟؟ پس من چرا بدنیا اومدم…
گاهی هم ذهنم یه ترفند دیگه استفاده میکنه، میگه مسئول و دلیل این باورهات پدر مادرتن.
دقیق فرمودین استاد، خیلی از انسانها تو زندگیشون جلوی ورود میلیون ها ثروتو میگیرن بخاطر دوقرون دوهزار.
چقدرررر مثال خوبی زدین استاد، کارمندی در بهترین شرکتو تشبیه کردین به بندگی در برابر خداوند.
اگر داری مثل بقیه فکر میکنی پس مثل اونا هم نتیجه میگیری.
برای دریافت نتیجه متفاوت باید متفاوت فکر کرد و عمل کرد.
بنام خداونده بخشنده و مهربانم…
سلام به استاد عباسمنش و استاد مریم بانو…
سلام به همه بچه های سایت توحیدی…
هیچکی مسول زندگی تو نیست…
هیچ ادمی از بیرون ما مسول زندگی ما نیست…
تمامممم………………..
وقتی همین چند جمله رو بتونی بیس زندگی خودت کنی همیچیز تمام..
سادس ایا؟
بله سادس ولی به شرط ایمان به شرط اینکه بگی من خلق شدم برای خلق کردن …
ولی ماها هنوز به اون تکامل نرسیدیم با عمل کردن با تی کردن این اگاهیا با جهاد کردن و جهادی که بانو شایسته توضیحاتش رو به ما داد میتونیم برسیم به این
.
اصل خودمون اصل توحید اصل عشق اصل ارامش…
از خدا میخوام که این اگاهیارو به قلبم بشونه و بتونم به بهترین شکل ممکن تئیه زندگی توحیدی اجراشون کنم…
خدایا شکرت برای این مسیر زیبا و فوقالعاده و عالی الهی شکرت رب نازنیم شکرت خدا جون سپاس از تو دوستت دارم رب نازنیم دوستت دارم بینهایت…
در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشید
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
سلام و درود
چقدر برنامه خوبی رو شروع کردی مریم جون
واقعا ازت ممنونم که همیشه ایده های خوب داری و ما هم داریم از برکاتش لذت میبریم
خداروشکر واقعا
این فایل رو امروز با تمام وجود گوش دادم و نت برداری کردم و یه جاهاییش رو برای خودم پر رنگ نوشتم چون اصلی بودن که همیشه باید به خودم یاداوری کنم که مهسا تو و فقط تو تنها کسی هستی که مسئول زندگی خودته
حتی همسرتم مسئول نیست
هر چی پیش میاد رو تو داری خلق میکنی
ایراد از اون بیرون نیست
ایراد توی نگاه تویه،توی باورهای تویه
به خودت بیا دختر
تمرکزت رو از روی دیگران بردار بزار روی خودت
اونوقت همه چی طبق میل تو پیش میره
صبوری کن
با هیچی نجنگ، داری میبینی که جنگیدن و مقاومت کردن داره ناخواستتو پررنگ تر و گسترده تر میکنه
بکش بیرون ازش
ببین درونت چی میگذره، اونو بااااید اصلاح کنی
درونت ایراد داره دختر
اون بیرون هیچ اشتباهی رخ نداده
تو خلللللقش کردی
پس حالا که قدرت خلقشو داری، خواستتو خلق کن
تو خییییلی قدرتمندی خدا به تو قدرتی مثل خودش داده
اول مسئولیتشو بپذیر، اول گردن بگیر ، مسئول باش، بپذیر بعد قدم بردار برای تغییرش
لازم نیست اون بیرون برنامه بچینی ، تو درونت باید برنانه ها رو ردیف کنی
تو فقط بگو چی میخوای،باقیش با خدا، خدایی که داره مدیریت میکنه همه چی رو
اون کارشو بلده.برای اون آسونه
تو فقط بخواه و باور کن
تنها قدرت کل کیهان رو بااااور کن
توقعت رو از ادمها بیار پایین و از خدا ببر بالا
چون فقط خداست که میتونه اونه که تواناییشو داره
خدایا هدایتم کن
خدایا شکرت که در مسیر اگاهی ام
سپاس استاد عشق و مریم جونم
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام به دواستاد عزیزم استاد عباسمنش وبانو شایسته عزیز
سلام به همه دوستان عزیز
گام اول خانه تکانی ذهن
خدایا شکرت که هدایت شدم به این پروژه وچقدر نیاز داشتم به خانه تکانی ذهن، به رهایی به تفکر در وجود خودم
توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی
استاد اوایل که وارد سایت شده بودم اینکه شما میگفتید
همه چیز توحیده را خوب درک نمیکردم اما هر چه بیشتر گذشت وبا شما همراه شدم درک این مطلب برایم آسانتر شد رد پای توحید را در تک تک لحظات زندگیم درک کردم
نگاهم به خدا تغییر کرد از یه خدایی که مدام شنیده بودم عذاب میده به خدایی رسیدم که رحمان ورحیمه
خدایی که هر لحظه صدایش کنم جوابم میده همدم همراهمه
هر روز سوره حمد را میخوانم ودر دفتر شکرگزاری ام با معنی مینویسم وموقع نوشتن بدنم میلرزه از عشق الله مهربانم
این حس نزدیکی به خدا عشق به الله را اینقدر واضح وروشن قبلا نداشتم ولی هر چه بیشتر در این سایت ماندم فایل دیدم وکامنت خواندم بیشتر وبیشتر به خدا نزدیک شدم
سیل زلزله بلایای طبیعی نیستن بلکه اتفاقی است که در سراسر جهان اتفاق می افتد گروهی به چشم بلا بهش نگاه میکنن اما گروهی به شکل فرصت وازش پول میسازن
مسوول 100درصد زندگیمان خودمان هستیم این را بپذیریم تا بتوانیم با افکار باورهای درست بهترین اتفاقات را رقم بزنیم
از هیچ کس، توقع نداشته باشیم اگر از کسی توقع کنی این مسیر اشتباهه
نکته طلایی اینکه اگر داری مثل بقیه مردم فکر میکنی وعمل میکنی مثل بقیه هم نتیجه میگیری
تو خالق زندگیت هستی پس بی توقع از دیگران، با افکار باورهای درست خالق بهترین اتفاقات وبهترین زندگی برای خودت باش
خدایا تنها تو را می پرستم وتنها از تو یاری میجویم
مرا به راه راست هدایت فرما
همگی در پناه حق باشید
سلام بر دوستان و اساتید عزیزم
من این گام اول رو انجام دادم و نکته برداری کردم و یاد یک تجربه ای افتادم که همین اواخر اتفاق افتاد جریان از این قرار بود که من میخواستم در حوضه کاریم خودم رو به چالش بکشم و یکی از ترمز هام این بود که من برای این چالش سرمایه ندارم و دخترم مقداری پول پس انداز داشت میخواستم از اون بگیرم و به همسرم گفتم که کارت بانکی رو درست کنه که من بتونم پول رو جابه جا کنم و همسرم گفت که نمیخاد موقعی که پول خواستی به خودم بگو بریزم به حسابت و من سفارش رو انجام دادم و به همسرم گفتم که پول بزنه به حساب من و اون هم شروع به نالیدن کرد که ندارم و این حرفها و من فهمیدم که نباید روی دیگری غیر از خودم و خدای خودم حساب باز کنم و یک مقداری هم از ایمان خودم خجالت زده شدم و من سفارش رو کنسل کردم و گفتم که من با پارت بعدی انجام میدم و به خدای خودم گفتم که کمکم کن و روز بعد دیگه ذهنم ساکت شده بود و من یک آرامش عمیقی داشتم یک دفعه به من گفته شد که به فلانی و فلانی زنگ بزن و پولی که دستشان داری رو درخواست کن و وقتی گفته میشه یک احساس خیلی خوبی تو رو فرا میگیره و من عین روز برام روشن بود که درست میشه و من هم فورا زنگ زدم هم پول سفارش هم پول کرایه و هم پول خریدن وسیله برام جور شد و اگر همین دستور العمل من یادم بمونه و همیشه اجرا کنم توی هیچ زمینه ای کارم لنگ نمیمونه و برای اینکه این همیشه یادمون بمونه نیاز به همون خانه تکانی ذهن داریم و این تجربه خیلی به من کمک میکنه و من خیلی سپاسگزارم برای داشتن این تجربه خدایا شکرت
به نام خالق هدایتگر سلام. امروز به امید خانه با قدم اول هم مدار شدم. و همان طور که خودتون گفتید حضورمان در این دوره اتفاقی نیست. فقط امیدوارم به یاری خدا بتوانم با تعهد کامل گام به گام تا انتها این دوره پیش بیام و یه رد پا از خودم به جا بزارم یه ردپای محکم برای خودم تا ببینم از کجا به کجا رسیدم. تا انشالله با هدایت الله آماده بشم برای ورود به دوره دوازده قدم.
اما موضوع این فایل مسئولیت پذیری در قبال زندگی خودمان باوری که می تواند زندگی ما را در جنبه های مختلف تغییر دهد به شرط ایمان بهش.
جالبه قبل از گوش کردن به فایل با یه بنده خدایی آشنا شدم داخل مترو، باورش بر این بود من به عنوان دانشجو در قبال مدرکی که میگیرم مسئول هستم میگفت باید حداقل به اندازه این مدرک این کلاس و درس که میام چهارتا چیز بلد باشم از رشته ام و توضیح بدهم اگر من نتوانم این کار را انجام بدهم کوتاهی کردم فارق از این که استاد خوب باشه یا بد من وظیفه دارم به دنبال مطالب مرتبت با رشته ام باشم و روز به روز چیزهای جدیدتر یادبگیرم. چقدر من این آدم رو تحسین کردم چرا که در عمل هم دیدم به این حرفش باور دارد و اجراش می کند. این هم زمانی برای من نشانه ای بود از طرف ربم که باید من هم در این مسیر قدم بردارم.
از آنجایی که هم شما در فایل مقدمه و هم استاد در این لایو تاکید به عمل و قدم برداشتن داشتین به عنوان اولین تمرین برای خودم فکر کردم چه جوری می توانم امروز ازش استفاده کنم و هدایت شدم به سمت خانه تکانی اتاقم کاری که این اواخر ازش شانه خالی می کردم و به عهده برادرم گذاشته بودم به بهانه کم بود وقت. خدا می داند که چقدر احساسم عالی شد وقتی این کار را انجام دادم. انگار انرژی اتاقم هم تازه شد حالش خوب شد.
کار دیگه، انتخاب موضوع برای ارائه کلاسی. باز من مسئولیت قبول نمی کردم و با خودم می گفتم دیگران انتخاب کنند. امروز نظر خودم رو اعلام کردم.
استاد وقتی ذهنم رو یه بالا پایین کردم دیدم متاسفانه من هم خانواده خودم رو هرجا کم میارم مقصر می دونم درحالی که اون بندگان خدا تقصیری ندارند اشکال از خودم هست از بی ایمانی من از ترس های من هست که باعث میشه یا حرکت نکنم یا اگرم حرکت کردم وسط راه به ایستم و شک کنم یه جورایی قفل می کنم و دیگه نمی توانم قدم از قدم بردارم اون وقت که ویژ، سر می خورم سرجای اولم.
متوجه شدم من می ترسم مسئولیت کارهام رو به عهده بگیرم چون تنها میشم دیگه کسی رو دورم ندارم و قبول صددر صد زندگیت کار کمر شکنی هست. وقتی مسئولیت به دیگران میسپارم و دیگران برام کارها رو انجام می دهند احساس میکنم دوستم دارند و باارزش و مهم هستم. اما اگه خودم تنهایی انجام بدهم احساس ضعف می کنم احساس کمبود این که من باارزش نیستم.اما شما گفتید این چند غاز ها این کمک های دیگران یه تله هست تله ای که من از میلیون ها دلار ثروت دور نگه می دارد از طرفی اگه با همین فرمان برم جلو همیشه باید محتاج دیگران باشم. همیشه خانواده و دوستان در کنارم نیستند و تنها الله، رب العالمین که با من بوده و هست و خواهد بود.این باور بهم کمک می کنه به ترس های بالا غلبه کنم با خودم بگم آدم ها بهتر شرایط بهتر زندگی بهتر همان طور که دوست دارم در انتظارم هست به شرط ایمان به ایاک نعبد و ایاک نستعین.
برای همین
خوش حالم که توانستم این قدم ها رو امروز بردارم. خدایا خودت بهم کمک کردی خودت هدایتم کردی خودت هم من رو در این مسیر ثابت قدم نگه دار.
یارب العالمین به هر خیری از جانب تو محتاجم اگر هدایت و حمایت تو نباشه من قدم از قدم نمی توانم بردارم ناتوانم از هرگونه انتخاب و تصمیمی من تنها بنده تو هستم و تنها از تو انتظار کمک و یاری دارم چرا که تو قدرت مطلق این جهان هستی تو خالق و مالک ابدی هستی. تویی اول و آخر هر کاری. بار خدایا چشم امید به لطف و کرم و احسان تو دارم به حقیقت تویی مولا و سرور من الحمدالله رب العالمین.
مریم جان متشکرم برای بروز رسانی لایو ها و گذاشتن دوره خانه تکانی.
دست حق یار و نگهدارتان باد.
بنام الله یکتا رب هدایتگرم
سلام ب همگی عزیزانم
امروز صبح من پیامی از تلگرام دریافت کردم ک با این عنوان شروع شد
یک خبر خوب و..
وقتی زدم روی لینک سایت اومد بالا و دیدم عجب پلن قشنگی خدا برام چیده
خانه تکانی ذهن اونم قدم ب قدم
با فایهای لایو خدای من چ شود
یاد شروع روزشمار تحول زندگیم افتادم
ک تابستان گذشته شروعش کردم
و ی موجی از اتفاقات قشنگ
حس خوب
آرامش
رشد و طی کردن تکامل
و بالارفتن مدار
و کلی اتفاق های قشنگ ک برام افتاد
چقد حس های خوبی و تجربه کردم و از درون بزرگتر شدم الهی صدهزار مرتبه شکر
سپاسگزارم ک یکبار دیگه منو دعوت کردی در بهتربن زمان ممکن ک بهش احتیاج داشتم و حس میکردم باید باقدرت بیشتری و استمرار ب مسیرم ادامه بدم
الهی صدهزار مرتبه شکر
قدم اول از خانه نکاتی ذهن من
همزمان شد با روز 86روزشمار تمرکز برنکات مثبت من
من میخوام باعشق و باقدرت این مسیرو ادامه بدم با هدایت الله مهربانم
امیدوارم ک تو این مسیر ثابت قدم باشم
و هرروز بارها و بارها لایو تعیین شده رو ببینم
و کامنت بزارم
مهمترین و ارزشمندترین کار زندگی من الان کار کردن روی خودم باورها و این بهبود دادن هرروزم هست
پس الهی ب امید تو
شروع میکنم ب نوشتن هرچیزی ک میاد تو ذهنم و بهم گفته میشه
و مرور قانون و توجه و تمرکز بر آگاهی ها
الهی صدهزار مرتبه شکرت
شرک نقطه ی مقابل توحیده
جایی ک شرک باشه
ترس هست
تردید هست
تزلزل هست
ناامیدی
احساس خفگی و بستن دریچه ی قلب
بی ایمانی ، قدرت دادن ب غیر ,بدبختی و بیچارگی
توحید
جایی ک توحید هست آرامش هست
امید هست
احساس خوب هست ک درادمه اش اتفاقات خوب
باز شدن دریچه ی قلب
سبک شدن روح
بی نیازی
امید
ایمان
آرامش
و..
وقتی داشتم فایلو گوش میدادم یادم اومد ک منم جز افرادی بودم ک همیشه ی خدا پای صندق های رای بودم
همیشه منتظر بردم بقیه برام کاری انجام بدن
میخوام ی اعترافی کنم امروز با گوش دادن این فایل یادم اومد تو دوره ای آقای احمدی نژاد یکی از آدم هایی بودم ک براش نامه نوشتم
و کلی هم پیاز داغشو زیاد کردم تا بلکم ی پولی بهم بده خخخخخ
چرااا؟؟؟
چون دیده بودم ک در پاسخ ب نامه ی چند نفر، چند میلیون پول داده بوداون موقع
(من واقعا شخصیت ایشون و تحسبن میکردم چون فک میکردم ایشون میتونه ب اقشار ضعیف جامعه کمک کنه
چون خودمون هم جز این دسته حساب میشدیم
ن تنها من بلکه کل خانواده ام و اطرافیان اکثرا این فکرو داشتن)
چقد از خودم خجالت کشیدم
خدایا منو ببخش بخاطر شرکی ک ورزیدم
و در مورد برنامه ی دور همی هم
من یکی از کسایی بودم ک طرفدار پروبا قرص برنامه ی دورهمی بودم
و همیشه تحسبنش میکردم آقای مدیری رو ک چ جراتی داره ک راحت و بدون ترس داره حرف مردم و میزنه
و همیشه هم ازش تعریف میکردم
چقد عاشق شخصیت قیمت بودم و چقد مبخندیدم بهش و تحسینش میکردم
چقد باورهای محدود کننده بهم میداد
و ناآگاهانه هی قوی ترش میکردم
الهی صدهزار مرتبه شکرت
توحید تنها مسیر برای تجربه ی خوشبختی است
اینکه من فقط باید از خدای خودم بخوام
و فقط روی خودم و بهبود مهارت و توانایی هام و باورهام کار کنم
و بقیه ش دیگه ب من ربطی نداره
چون لاجرم جهان انجام میده برام
توحید یعنی ایمان داشته باشم ب نیرویی ک همیشه مراقب منه و بهترین ها رو برای من میخواد
همه چی تحت سیطره ی ربه
همه چی تحت کنترل خداونده
هیچ برگی بدون اذنش از درخت نمی افته
توحید یعنی من مسئول 100%تماااام اتفاقات زندگیم هستم
وهیچ کس
هیچ کس
هیچ کس
هیچ قدرتی نداره تو زندگی من
هیچ کس نمیتونه ب من آسیب بزنه
توحید یعنی پذیرفتن اینکه من هیچ توانی ندارم برای تغییر زندگی بقیه
یعنی من نمیتونم ب کسی آسیب بزنم
چون تمام اتفاقات زندگی ما ب واسطه ی فرکانس های ماست
بخاطر افکار باورها و نگرش ماست
یعنی هیچ چیز بدون اجازه ی من وارد زندگیم نمیشه
اینکه هر اتفاقی بیفته ب نفع منه
حتی اگه ظاهر قضیه خیلی بد باشه
در اصل باعث رشد من میشه
و ب من کمک میکنه خیلی چیزا یاد بگیرم و بزرگتر بشم آگاه تر بشم
و درس ها مو بگیرم
خدایا شکرت امروز روز بسیار عالی بود برای من
هوا خیلی عالی شده
کلی با مادر پیاده روی کردیم
خرید کردیم
لذت بردیم
الهی صدهزار مرتبه شکرت
خدایا شکرت بخاطر همزمانی های ک برام رقم زدی
سپاسگزارم بخاطر رزقی ک بهم دادی
مرسی بخاطر وجود مادر قشنگم
مرسی بخاطر بوی عطر نان
وبذر گندمی ک کاشته شده
رشد کرده تکاملش و طی کرده
درو شده
آسیاب شده
خمیر شده
و پخته شده
و ب راحتی در اختیار ما قرار داده شده
همه چی داره با تکامل پیش میره
همه چی
قانون ثابت خداونده
امروز ک آماده شدم برم سرکار
آسیه بهم زنگ زد گفت من سالنم
اگه میتونی برو بازار ی سری وسایل لازم دارم برای سالن اونا رو بگیر
و پولم ریخت بحسابم
وقتی رفتم بازار بعد نیم ساعت مادر تماس گرفت گفت از مطب دندون پزشکی زنگ زدن ک بیا مطب برای تست دندون های متحرکت
منم زنگ زدم ب آسیه گفتم ک باید مادر و ببرم مطب گفت باشه
و دیگه سالن منتفی شد
و چون مادر خونه بود و کلید نداشت
مجبور بودم برم خونه باز بعد مادر ببرم مطب
ک خداروشکر تاکسی سریع پر شد مسافر اومد و رفتم خونه و باز هم تاکسی ب موقع رسبد و ما در زمان مناسب در مکان مناسب رسیدیم مطب
خداروشکر
و کلی احترام و عشق دریافت کردیم از دکتر و منشی های جوان و زیبا
دندون مادر و ک تست کرد
آقای دکتر بهم گفت شما هم بیا نگاه کن ببین اندازه شون خوبه
و آینه هم داد دست مادر گفت ببین دوسش داری
آینه شکل یک دندون بود خیلی خوشم اومد ازش
و دندون های مادر خیییلی زیبا و خوشگل بودن خییلی تحسین کردم کار دکتر و ک تشکر کرد
گفت الان خامه هنوز پخته نشده فقط میخواستم ببینم از اندازه و شکل دندون ها راضی هستین ک خداروشکر عالی شده بود
بعد ک فک کردم دیدم این دندون متحریک مادر هم ی پروسه دوماهه داشت و تکاملش و طی کرد
و مرحله ب مرحله آماده شد
پس چرا من اینقد عجله دارم
برای رسیدن ب خواسته هام
میخوام قانون تکاملو دور بزنم
در صورتی ک هر آنچه ک تو این عالم هست داره با تکامل رشد میکنه
از روشنی روز گرفته
تا تشکیل ابر و باران
تغییر فصلها
رشد جنین
رویش گیاه
و راه رفتن یک کودک
خدای من
الهی صدهزار مرتبه شکرت
امشب خواهرم فیلم خواهر زاده ام و ک متولد 27مهر 1402هست و برامون فرستاد
ک تازه تونسته 10قدم پشت سر هم راه بره خدااای من خدااای من
چ ذوقی میکنه این بچه قربونش برم
اینقد جیغ میکشه میخنده
برای کارهایی ک ما عادی شده برامون
برای آب بازی کردن
برای قدم برداشتن
برای غذا خوردن
برای آهنگ شاد گوش دادن
یعنی این فرشته کوچولو با هر صداییی شروع میکنه ب رقصیدن و لذت بودن خخخخخخ
خدایا شکرت بخاطر این لحظه هایی ک ب ما فرصت دادی
زندگی کنیم
لذت ببریم تجربه کنیم
شاد باشیم
خلق کنیم
عشق بورزیم
و عشق دریافت کنیم
الهی شکرت
خدایا تنها تو را بندگی میکنم و تنها از تو یاری مبخوام
من رو ب راه راست هدایت کن
راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی
خدایا شکرت بخاطر این شب زیبای پراز خیر و برکت
پراز آرامش و آسایش ک برام قرار دادی
مرسی بخاطر روز عالی ک داشتم
و رزقی ک بهم دادی
الهی صدهزار مرتبه شکرت
عاشقتمممم
مرسی ک بهم فرصت دادی امروز هم کامنت بنویسم
الحمدلله رب العالمین
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استادعباس منش عزیزم و استاد شایسته ی نازنینم
با توکل به الله گام اول رو امروز 4مهر شروع کردم وخدارو شکر می کنم که به این گام ها هدایت شدم.
من هم این لایو ها رو چندین بار شنیده بودم ولی هر بار با شنیدن دوباره ی اونها تازه میفهمم که هنوز بسیاری از این حرفها رو نشنیدم ودر واقع ظرف وجودم کوچیک هست. از خدا می خوام که به بهترین و آسان ترین روش مارو هدایت کنه که بتونیم فقط روی خودش حساب باز کنیم وخودمون رو مسئول صد در صد اتفاقات و شرایط زندگیمون بدوپیم.
در پناه خدا
به نام خدای هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همهٔ دوستانم در خانه تکانی ذهن گام به گام
هزاران مرتبه سپاسگزار خداوندم که تمام افکار منو با این فایل تایید کرد تا دوباره جون بگیرم برای کنترل ذهنم و ساکت کردن نجواهای ذهنی.
این فایل دقیقا همون چیزی بود که نیاز داشتم به شنیدنش، به فکر کردن به قدرتی که خداوند در درونم گذاشته تا خلق کنم آنچه که میخوام.
خیلی فایل پر بار و پر برکتی بود. واقعا نوشتن در موردش ساعتها زمان میخواد.
تضادها هدیههای زندگی ما هستن که باعث رشد و گسترش بیشتر زندگی ما در تمام جنبهها و مخصوصاً اون جنبه ضعیفتر زندگیمون؛ همون جنبهای که بیشترین ضربه رو بهمون میزنه، میشن. فرصتهای رشد رو در هر تضادی ببینیم.
تنها مسئول زندگی من خودمم و فقط خودم. حتی خدا هم مسئول زندگی من نیست. حتی پدر و مادرم هم مسئول نیستن.
هیچکس بیرون از من مسئول زندگی من نیست. چون هیچکس قدرت تغییر در زندگی منو نداره و من اینو با پوست و گوشت و استخونم درک کردم. تا خودمون نخواهیم و اقدام نکنیم هیچ تغییر در زندگیمون رخ نخواهد داد نقطه سر خط.
اون آدمی که منتظره مسائلش رو کس دیگه ای حل کنه همیشه مشکل داره همیشه گیره همیشه منتظر باید باشه. ( این عین حقیقته و من اینو با تمام وجودم حس کردم)
در خصوص این جمله یاد کاریابی ها افتادم! سالهای نه چندان دور فکر میکردم خودم که نمیتونم کار پیدا کنم حتماً باید کاریابی ها برام کار پیدا کنم چون وظیفشون همینه! و هیچ اتفاقی نیفتاد! اون شغل رویایی بی نقص و دلخواه یا حداقل خوب و مناسب، هیچ وقت پیدا نشد! به هرچیزی یا هر کسی تکیه کردم اوضاع خوب پیش نرفت یا اینکه اصلا کاری پیش نرفت بعد من موندم و حسرت و سرزنش خودم که چرا وقتمو تلف کردم؟ چرا به فلانی اعتماد کردم؟ چرا روی فلانی حساب کردم!
من از این سوراخ حسابی گزیده شدم. چون از بچگی تواناییهام سرکوب شد! هرکاری که میخواستم شروع کنم بهم میگفتن تو که نمیتونی! ، این کار تو نیست! ، تو از عهدهاش برنمیای! و … اینطوری شد که زمین بازی من کوچکتر و کوچکتر شد و بعد از یک مدتی به طور پیش فرض من خودمو ناتوان دیدم و همه بلااستثنا از من توانمندتر بودن و اعتماد به تواناییهام و خودباوریم کم و کمتر شد.
کسی که چشم امیدش به دیگرانه در برزخ زندگی میکنه. مثل این میمونه که کلید درِ قفل شده توی دست خودته ولی سرتو از پنجره انداختی بیرون و فریاد میزنی بیان کمکت کنن و در رو برات باز کنن!
این نگاه که آقا یک نفر دیگهای باید زندگی منو تغییر بده باید شرایط منو درست کنه اینو بریزید دور.
اینجاست که استاد اون نگاه توحیدی و قائم به ذات بودن رو اصل حل مسئله میدونن. به قول استاد تا وقتی فکر میکنی دیگران باید تغییر کنند تا اوضاع درست بشه هیچ اتفاقی نمیافته. تا زمانی که فکر میکنی بدبختیهای زندگیت تقصیر دیگرانه و اونها باید تغییر کنن، از زندگیت برن یا هر راه حل بیرونی، هرگز نمیتونی اون مسئله رو حل کنی.
«سعی کردم نگاهم به درون باشه.»
«خودمون میتونیم زندگیمونو تغییر بدیم، این قدرت خودمونه، این توانایی خودمونه. اگر بدونید چه توانایی دارید، اگر بدونید شما چه قدرتی دارید. فقط بهانهها رو بذارید کنار.»
این کنار گذاشتن بهانهها یعنی همون برداشتن نقاب ها و رو راست شدن با خودت. یعنی بفهمی که اهمال کاری و سهل انگاری خودت رو گردن هیچ کسی نندازی. یعنی رو به رو شدن با خود واقعیات. رو به رو شدن با شکستهای و ترس ها و اشتباهاتت.
«به جای اینکه بگیم خودمون چکار کنیم، خودمون چطوری شرایطمون رو بهتر کنیم، خودمون چطوری زندگیمونو رقم بزنیم میام میگیم مسئولین باید اینکارو میکردن.»
معمولا هر چند وقت یکبار یه موجی توی ایران راه میوفته که به قول استاد هر کسی که یه تریبون داره شروع میکنه جار و جنجال راه انداختن که مسئولین فلان، مسئولین بهمان و… یک عده هم داریم که موج سوارهای حرفهای هستن که دست از سر مسئولین برنمیدارن. نمونه اش زیاده. ولی یه چیزی رو به تجربه فهمیدم و اونم اینکه وقتی جامعه از سمت راست میره من از سمت چپ برم یا برعکس. خلاصه مسیر جامعه رو نرم. یادمه سریال جواهری در قصر خیلی طرفدار داشت یه زمانی یا سریال شهرزاد یا یوسف پیامبر یا مختار نامه و …من هیچکدوم از اینها رو ندیدم. اصلا به نظر من خیلی اتلاف وقت بود، خیلی بیهوده و بعضاً بیمحتوا بودن. و البته در مورد کتابها هم همین روش رو داشتم مثلاً بیشعوری، خودت باش دختر و …. اکثرشون روانشناسی زرد هستن که فقط هندونه میذاره زیر بغلت، کلهات پر از باد میشه و با کلی ضعف شخصیتی و عیب و ایراد در باورهات شیرت میکنن که برو جلو ، تو میتونی و never give up و … شاید یکی از دلایلی که با استاد آشنا شدم همین بود که این حرفهای صد من یه غاز راضیم نمیکرد !
من هیچ وقت موج سوار خوبی نبودم و از این بابت بسیار خوشحال و راضی هستم .
«مسئولیت صد در صد زندگیتون رو خودتون بپذیرید. هر اتفاقی در زندگی شما میافته به خاطر افکارتونه.»
«نگاه به بیرون برای ایجاد تغییر یا بهبود زندگی سمّه»
این قسمت دقیقاً هدایت خداوند برای منه:
«بچهها این تلهاس. این دو قرون دو زار که فکر می کنید از این طریق میتونه بهتون کمک بشه جلوی میلیون ها میلیون دلار ثروت رو در آینده از شما میگیره. اگر شما به خودتون به خدای خودتون به تواناییهای خودتون به نیروی درونی خودتون تکیه کنید اصلا برید تهران شب نماینده مجلس بهتون جا بده اصلا جوک میشه بهترین هتل هر کشوری که بخوای میری برای یک شب چیه برای یکسال اجاره میکنی بهترین نقاط تفریحی دنیا رو. اگر این تفکر به صورت بنیادین تغییر کنه که من مسئول زندگی خودمم منم که دارم اتفاقات رو رقم میزنم منم که دارم شرایط رو رقم میزنم اصلا کس دیگه ای نیست مسئولین بذارید کنار مگه اونها دارن زندگی ما رو درست میکنن به نظر من این شرکه دیگه.»
باور به منجی
راستش قبل از آشنایی با استاد همه اش فکر میکردم چقدر خدا ظالمه که این منجی رو برامون نمیفرسته ما اینقدر داریم عذاب میکشیم.
بعد که با قوانین و برنامه های استاد آشنا شدم متوجه شدم که خدا هیچ وقت قوانین طبیعی این جهان رو زیر پا نمیذاره تا یه معجزهای رخ بده و مثال شکافته شدن رود نیل رو زدن استاد، متوجه شدم پس منجی وجود نداره چون خدا قوانین طبیعی این جهان رو زیر پا نمیذاره تا یک نفر رو سالهای سال در غیبت نگه داره تا بندگانش رو بچزونه، به خاطر گناهان و اشتباهاتشون انتقام بگیره ازشون، پدرشونو دربیاره ( چون این خدا احساساتی واکنش نشون میده و عصبانی میشه و… همون خدای تورات تحریف شده) و بعد که خوب به غلط کردن افتادن این بندگان خطاکار، حالا منجی رو بفرسته و نشون بده رئیس کیه توی این دنیا.
و چقدر این نگرش باعث منفعل شدن افراد و راکد شدن زندگی میشه تا جایی که طرف فکر میکنه فقیری و بدبختی حقشه و یک قدم در راستای ظهور منجی هست!!!
«همه چیز از فکر شروع میشه وقتی که فکرتو کنترل میکنی به مسیرهای درست به ایدههای درست درست منظورم بهتر از قبل تکامل میخواد بهتر و بهتر میشه.»
«اگر داری مثل بقیه فکر میکنی و اگر داری مثل بقیه عمل میکنی مثل بقیه نتیجه میگیری.
اگر میخوای نتیجه متفاوت بگیری باید متفاوت فکر کنی و متفاوت عمل کنی.»
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ عَلَیۡکُمۡ أَنفُسَکُمۡۖ لَا یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا ٱهۡتَدَیۡتُمۡۚ إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُکُمۡ جَمِیعࣰا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ(سوره مائده آیه 105)
اى مؤمنان،خویشتن را[از گناه]نگاه دارید.چون شما راه یافته باشید،کسى که گمراه شده باشد،زیانى به شما نمىرساند.بازگشت همگى شما بهسوى خداوند است، آنگاه شما را به آنچه مىکردید،خبر مىدهد.
ما بنده خوبی باشیم، خدا خدایی رو خوب بلده. تنها تو را میپرستم و تنها از نو یاری میجویم رو در وجودت درست کن.
درونتونو درست کنید بیرون خودش درست میشه.
کسی که به خداوند ایمان داره برای مردم کاری انجام نمیده راه درست رو میره، کار درست رو انجام میده.
به دانستههاتون عمل کنید.
خیلی نکات دیگهای هست که میشه راجع بهش نوشت و فکر کرد تا درک بشه و عمل بشه بهش. من فقط به اندازهی ظرفم از این آگاهی ها برداشت کردم.
خدایا شکرت که این خانه تکانی رو روزی من کردی تا ذهنم رو آماده ساختن باورهای جدید کنم و روز به روز بهتر بشم.
خانم شایسته عزیز خدا قوت
در پناه تنها فرمانروای قدرتمند جهان، خدای حی و حاضر باشیم.
به نام رب العالمین
سلام بر استاد عزیز و مریم جان
سلام بر دوستان عزیزم در این سایت
گام اول
در این فایل استاد بسیار قشنگ در مورد این صحبت میکنند که ما خالق زندگی خودمون هستیم نه کسی دیگر.
شاید قبل از شروع دوازده قدم به این وضوح این مطالب را درک نمیکردم . مفهوم اینکه خوب من چه جوری خالق زندگیم هستم . پس بقیه چه کاره هستند.
اما خوشحالم که هر روز داره درکم کمی بهتر میشه و دست از سر دیگران برداشتم . حتی دست از سر خودم هم برداشتم و دنبال مقصر نگشتم.
پذیرش یکی از قشنگترین مراحلی است که تا حدودی درک کردم .
پذیرش خودم به عنوان یک انسان .
من یک انسانی هستم فراموشکار . یعنی زمانی که داشتم میومدم در اینجهان با انتخاب خودم برای تکامل خودم زندگیم را انتخاب کرده ام .
ولی متاسفانه اسباب بازی های این جهان باعث شده یادم بره .
ولی با درس هایی که دارممیگذرونم و آگاهی هایی که دارم می گیرم به پذیرش خودم اعتراف کردم .
و این بزرگترین آرامش بوده برای من در این سال هایی که اینجا درس خوندم و یاد گرفتم.
آرامشی که با هیچ چیزی قابل قیاس نیست.
وقتی دست از قربانی بودن بر میداری .
دیگه غر نمیرنی .
دیگه پدر و مادرت را مقصر نمیدونی
دست از سر کشور و مسئولین برمیداری.
و دست از سر هر چیز و هرکس برمیداری
و میایی قشنگ به شناخت خودت و لایه های زیرین خودت دست پیدا میکنی .
نتیجه اش میشه ” آرامش ” .
ابتدا خیلی سخته و بستگی به باورهای ریشه ای غلطی داره که از بچگی وجود داشته.
سختیش بستگی داره به جایی که بزرگ شدی و مکانی که رشد کردی و باورهایی که داشتی .
اما یک نفر میگفت وقتی داری ورزش میکنی ماهیچه ها برای بزرگ شدن درد میکشن .
پس برای اینکه بزرگبشی لازمه از درون بشکافی.
شناخت خودت مهمه .
من با استاد شروع به شناخت خودم کردم نمیگم خیلی موفق بودم اما تا حدودی موفق بوده ام که روزهایی که حالم خوبه خیلی خیلی بیشتر شده.
پس این یک نشانه رشده.
وقتی دست از سر همه برمیداری دیگه توقع نداری یواش یواش حالت خوب میشه.
دستت را روی زانوهات میزاری و میگی همونجوری که وقتی به دنیا اومدم یواش یواش اعضای بدنم را شناختم . خیلی سخت بود . وقتی نمیتونستی حرف بزنی و تنها ابزار وجودیت گریه بود حتما خیلی سخت بوده.
وقتی چهار دست و پا راه افتادی خیلی سخت بوده . اما نگاه کن ببین تونستی.
تونستی توی یکسالگی راه بری . حتما سخت بوده اما لذت یادگیری در اون بوده و وقتی به نتیجه ای میرسیدی میخندیدی و خوشحال بودی.
ما همگی این دوران ها را گذروندیم . از درون ما هیچ کس خبر نداشته . حتی عشق مادر که کنارمون بوده اما آیا میتونسته کمکمون کنه تا 5 ماهگی راه بیفتیم.؟ نه
نیاز به تکامل بوده و اون یک همراه موقت با عشق کامل بوده.
همینطور دوره تکاملمون را طی کردیم و چقدر قشنگ داشتیم بزرگ میشدیم.
با هر آنچه داشتیم خوشحال میشدیم .
میدونید چرا؟
“چون در لحظه حال زندگی میکردیم” .
اصلا یادمون نمیومد مثلا دو ماهگی چجور گذشته فقط همون لحظه را زندگی میکردیم.
همون چیزی که همون لحظه داشتیم ما را خوشحال میکرد. میخندیدیم و حتی گریه میکردیم اما فقط همون لحظه حال.
معنی توقع را نمیدونستیم . عاشقانه اطرافیانمون را دوست داشتیم و اصلا نگران فردا نبودیم چون ما با ذهن آگاه به دنیا اومدیم و میدونستیم هر آنچه ما بخواهیم در این دنیا هست . فقط کافیه بخواهیم.
اما متاسفانه هر چقدر بزرگتر شدیم پر شدیم از آینده . پر شدیم از ترس های بی دلیل مثلا مدرسه و نمره و …
ترس هایی که هیچ وقت نمیومدن اما با باورهای غلط در ذهن ما شکل گرفت.
ما اصلا ترس نداشتیم چون آگاه بودیم . ما قدرت تخیل عالی داشتیم و در لحظه زندگی میکردیم اما به مرور یادمون رفت .
امروز خدا را شکر استاد در تک تک فایل ها به ما یادآوری میکنه که یادمون نره همون خدایی که در درون همه ما هست که از لحظه تولد با ما بوده، هنوزم هست.
وقتی به قدرتی عظیم که فرمانروای عالمیان است تکیه کنیم دیگه خیالمون راحته . دل آسوده ایم .
چرا بچه ها اینقدر دل آسوده ان؟
واقعا بچه ها دارند به ما یادآوری میکنند ولی ما دقت نمیکنیم.
از وقتی که یاد گرفتم به نکات مثبت توجه کنم خدا نشانه ها را فرستاد. دختر برادرم به دنیا اومد . با لحظه لحظه رشدش که تقریبا ده ماه ازش میگذره منم درس های زندگی ازش گرفتم.
اصلا نیلگون به دنیا اومده که به من یاد بده نکات مثبت را .
تولدها همه یادآوری زندگیه .
و نشانه برای کسانی که توجه میکنند.
چون هممون فراموش میکنیم ولی جهان برای یادآوری ما هر روز نکته ای داره. فقط ما بی توجهیم.
ولی وقتی استاد میگفتند شکارچی نکات مثبت باشیم وقتی در جستجوی چیزهای خوب هستیم یعنی در لحظه حال زندگی میکنیم.
از خودمون سوال میکنیم که همین لحظه چه چیزهای خوبی داریم.
و جوابش هزاران چیزی است که چون در گذشته و آینده سیر میکردیم ندیدیم.
ولی اگه فقط در الان زندگی کنیم میبینیم.
استاد عزیزم ممنونم که با هر کلامتون به ما درس زندگی میدهید. با یادآوری گذشته خودتون به ما هم تلنگری میزنید تا یادمون بیاد .
ما خالق زندگیمون هستیم و هیچ کس و هیچ کس و هیچ چیز جز خودمون و افکارمون نمی تونه زندگی ما را تغییر بده.
این زندگی الان ما حاصل افکار گذشته ماست. اگه خوب نیست باورهای ما مشکل داشته. و به کسی مربوط نیست.
حالا که داریم روی افکار و باورهامون کار میکنیم مطمئن باشیم که آینده ما خوب میشه.
چرا؟
چون الان
لحظه حالمون
اکنون احساس خوبی داریم
اگه احساسم خوبه پس فرکانس عالی دارم به جهان میفرستم و جهان طبق قوانینش گیرنده فرکانس منه .
پس پاسخ به حال خوب من آینده عالی است.
همونطور که من الان بخاطر عمل به این اموزه ها هزاران بار بهتر از یک سال پیشم هستم.
به همین راحتی و به همین سادگی.
فقط کافیه که باور کنیم که ما خالق هستیم و خداوند این قدرت خلق را به ما داده.
“تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ”
این جمله طلایی باید در عمل ثابت بشه و به حرف نیست.
خدایا ممنونم که کمکم کردی هدایتم کردی که در این زمان در این گام ها قدم بردارم و دوباره گوش کنم دوباره بخوانم و دوباره بنویسم و مهمتر از همه هدایتم کن که دوباره عمل کنم به آموزه ها.
سپاسگزارم
خیلی دوستتون دارم