live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 75

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد جاوید طاهری گفته:
    مدت عضویت: 426 روز

    به نام خدایی هدایتگر

    سلام و عرض ادب به استاد عزیز

    یک مشکلی توی زندگی من بوجود آمده بود و بدلیل طغیان احساساتم اصلا نمی تونستم کار درست رو اصلا تشخیص بدم چه برسد که انجامش بدم. از خدا کمک خواستم و راهنماییم کرد و توی دلم انداخت که این فایل رو گوش بدم…

    قسمتی از صحبت های استاد انگار دقیقا دارن برای من صحبت میکنن و مثل آب روی آتش باعث شد من مسلط بشم روی افکارم و کنترلش کنم و احساسمو خوب کنم. واقعا زیباست این نعمتی که دارم. جریان عظیمی از دانایی و خردی که از شما به ما میرسه. خدارو شکر می کنم که دری از گنجینه شو به روی من باز کرده و کلید خوشبختی رو توی دستم گذاشته و هدایتم میکنه و همیشه حواسش به بنده اش هست.

    انشاالله که خدا هر روز زندگی شما استاد عزیزم و همسر محترمتون رو زیباتر کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1886 روز

    روز اول خونه‌تکونی ذهن: هربار که باورهای توحیدی و مسئولیت‌پذیرانه مردم آمریکا رو از استاد می‌شنوم، هم اشتیاقم به مهاجرت بیشتر می‌شه، هم با خودم می‌گم: دوست دارم بچه‌هام تو همچین کشوری به دنیا بیان و بزرگ بشن تا از جامعه همچین باورهای خوبی رو یاد بگیرن.

    همون‌طور که استاد تو این فایل توضیح می‌ده: شروع موفقیت‌های هر فرد، از پذیرش 100 درصد مسئولیت زندگی خودش و خالق دونستن 100 درصد بخش‌های زندگی خودش شروع می‌شه.

    وقتی خودم رو خالق زندگی‌ام نمی‌دونستم، همه چیز شانسی و اتفاقی به نظر می‌اومد و زندگی معمولی‌ای داشتم.

    ولی بعد از اینکه فهمیدم خودم می‌تونم زندگیمو خلق کنم، تو این چند سال، زندگیم زیر و رو شد. به خیلی از خواسته‌هام رسیدم و کلی تجربه‌هایی که دلم می‌خواست رو داشتم. علاوه بر این، دیگه از بقیه انتظاری ندارم. نمی‌خوام کسی بیاد مشکلاتم رو حل کنه. خودمو قربانی نمی‌دونم و فکر نمی‌کنم کسی تأثیری تو مشکلات زندگی من داره.

    اگه مشکلی هست، می‌دونم که کلید حلش دست خودمه و اگه ایمانم قوی باشه، خدا با دستان توانمندش کمکم می‌کنه تا مشکلم راحت‌تر حل بشه (نه اینکه من هیچ کاری نکنم و خدا بیاد مشکلم رو حل کنه).

    موضوع بعدی که استاد بهش اشاره می‌کنه، تکامل و عمل کردنه. اصلاً نباید تو موفقیت یا هر کار دیگه‌ای عجله کرد. همیشه باید یادمون باشه موفقیت مثل ورزش و بدنسازیه. باید ماه‌ها و سال‌ها تلاش مداوم و خوب روش انجام بشه تا نتیجه بده. علاوه بر این، باید در عمل هم ورزش کنیم. اگه فقط در مورد ورزش مطالعه کنیم، هیچ اتفاقی نمی‌افته. مطالعه همراه با ورزش (عمل کردن) نتایج شگفت‌انگیزی به وجود میاره.

    و بعدش هم باید این کارو تکرار کنیم تا پایدار بمونه. هر ورزشکاری اگه ورزش رو کنار بزاره، بدنش ضعیف می‌شه. به همین صورت، اگه روی ذهن کار نکنیم، باورهای منفی رشد می‌کنن و نتایج و موفقیت‌هامون ضعیف می‌شن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    بهمن گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    به نام خدا

    سلام و درود خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی. ابتدا سخنم را با سپاس از شما استاد و خانم شایسته و همکارانتان آغاز می کنم که با سپاسگزاری از بندگان نیک خداوند قدمی در سپاسگزاری از کل هستی و خداوند برداشته باشم.

    حدود سه سال است که عضو سایتم. ،اما تنها چند ماهی بیشتر نیست که فایلهای دانلودی را گوش میکنم. تا به حال عمل خاصی انجام ندادم .

    مدت هاست که توقعی از کسی ندارم و کسی را هم مقصر وضعیت کنونی ام نمیدانم.

    باتوجه آموزه‌هایی که تا الان گرفتم متوجه شدم که تقریبا مصبب همه ی مصائبم خودم هستم و پررنگ ترین دلایل درونی ام برای وضع نابه سامانم کمال گرایی در انجام کار، ترس از ورود به حل مسئله، نا امیدی و نداشتن ایمان به حرکت همراه با توکل و در کل اهم از همه دلایل منفعل بودن در تمام جنبه‌های زندگی است.

    خواستم یکی دوره ها را خریداری کنم، چون فکر میکنم برای متعهد بودن باید هزینه نقدی پرداخت کنم، اما توان خرید هیچ کدام از دوره ها را نداشتم و تازه شک هم داشتم که کدام دوره مناسب تر است. تا اینکه به پروژه خانه تکانی ذهن بر خوردم و حس کردم که بهتره از همین پروژه کنترل ذهنم و حرکت به سمت بهبودی و رسیدن به وضعیت دلخواه را آغاز کنم. فایل گام اول را گوش کردم و بیشتر از همه سخنان استاد ، صحبت در مورد غلط بودن داشتن روابط خاص برای پیشرفت و یا عمل وام گرفتن به عنوان یک اشتباه بزرگ و شکست خورده که همه ناشی از شرک است برایم واضح بود و حس خوبی نسبت به آن جملات پیدا کردم و کمی احساس قدرت کردم…

    نوشتن دیدگاه یا مشارکت هم برایم کاری دشوار است و می خواستم بدون درج دیدگاه برم سراغ گام دوم. اما خواستم به توصیه خانم شایسته اعتماد و عمل کرده باشم و رد پایی در مسیر گام اول پروژه از خودم باقی بگذارم که بازخوردش را در آینده‌ای که زمانش را نمی دانم دریافت کنم. در پایان، بودن لحظه به لحظه در مسیر بهبودی و تکامل را برای همه عزیزان آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1934 روز

    به نام خدا، سلام.

    سمانه، تو مسئول حال خوب و بدِ خودتی.

    یعنی چی؟

    مگه میشه؟

    من ناراحت میشم دلیلش خودمم؟

    پس اونی که یه حرفی زده یا یه رفتاری کرده من ناراحت شدم، بهم برخورده چی؟

    اون سهم و مسئولیتی نداره؟

    خب اگه میخوای طبق قانون باهات صحبت کنم:

    تو رفتاری نشون دادی یا چیزی گفتی که نتیجه اش شده برانگیختگیِ اون آدم با اون رفتار.

    پذیرفتنِ این قانون در گفتار ساده است.

    ولی من تو عمل اینو درک نکردم.

    چون هم گاهی ناراحت میشم.

    هم گاهی شاکی میشم.

    هم گاهی توقع میکنم.

    هم گاهی کینه به دل میگیرم، البته خیلی کم.

    من مسئولیت کلام، رفتارمو نمیپذیرم.

    یعنی درک نکردم که چه کلام و رفتاری منجر به چه واکنش هایی میشه.

    مثال: چند ماه پیش خیلی از خواهر بزرگم ناراحت شدم.

    توقع داشتم، کینه هم به دل گرفتم…

    خیلی قاطی بودم.

    بعد که اروم شدم خودم تعجب میکردم چرا من اینطوری شدم؟

    دلیلش واضحه.

    ازش توقعی در دل داشتم که چون اجابت نمیشد عصبی شدم.

    جالبه بعدا اون خواست قلبیمو انجام داد بدون اینکه من مستقیم بهش چیزی بگم.

    تغییر رفتار مسئله‌ رو اصلاح کرد.

    من زیاد آدم توقعی نیستم اما مثالهایی تو ذهنم میاد که بله، منم توقع کردم، قضاوت کردم…

    من روی کمک ادمها حساب میکنم گاهی، و چون اجابت نمیشه ناراحت و عصبی و کینه ای میشم گاهی.

    من مسئولیت رفتار و عمل خودم رو نمیپذیرم بعد از دیگری شاکی میشم.

    مثال: به دلیل ترس یا رودربایستی، یا خجالت کاری رو میکنم، راضی نیستم، بعد شاکی هم میشم و کدورت به دل میگیرم از فرد…

    سمانه جان فرق هست بینِ درخواستِ کمک کردن بدون توقع و انتظار و باید گفتن، با درخواستِ کمکِ با توقع و اصرار و زور.

    این باگ ها رو فعلا نوشتم تا بیام دوباره به درون خودم سفر کنم.

    اینکه بگم تو مسئول همه چیز خودتی خیلی برای درک فعلیِ من بزرگه.

    اشکال نداره.

    بیا کم کم با هم جلو بریم و بررسی کنیم ببینیم چی به چیه.

    بیا با بهبودگرایی جلو بریم سمانه جون.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    جواد شفاهی گفته:
    مدت عضویت: 2095 روز

    به نام خداوند بی نهایت بخشنده و مهربان

    حمد و سپاس مخصوص خداوندیست که خالق تمام عالم هستی است.

    سلام عرض میکنم خدمت شما استاد عباسمنش بزرگوار و همینطور استاد خانوم شایسته عزیز

    و یه سلام گرم دارم خدمت تمام دوستان عزیزم تو این جمع دوست داشتنی

    تشکر میکنم از شما خانوم شایسته عزیز بابت شروع این پروژه

    انشالله که هممون تو مسیر رشد باشیم و از این آگاهی ها استفاده لازم رو ببریم

    آخرین کامنت من برمیگرده به برج 6 سال قبل

    از یک سال پیش تا به الان خیلی اتفاق ها و نتایج عالی برام رخ داده خدارو صدهزار مرتبه شکر

    وظیفه خودم میدونم اینجا به رسم تشکر از استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربون رد پایی بزارم که مطمئنا به نفع خودم هست

    بحث مالی خیلی برام مهم بود برای ذهن نجوا گرم

    این نتایج به اندازه تعقیری که کردم هست

    اگه میتونستم بیشتر قوانین را در عمل پیاده کنم نتایج بزرگتر میشد

    اما من شکرگزار هستم و میدونم این اول مسیر هست و باید ادامه بدم تا نتایج بزرگتر هم اتفاق بیوفته

    پارسال این موقع فک کنم آخرین کامنتم که پاسخ به کامنت اسدالله عزیز بود نوشته بودم که هدف تسویه بدهی هام رو دارم و امیدوارم بزودی پرداخت بشه چون چنبار شروع کرده بودم اما نتیجه خوب نمیگرفتم

    من اون موقع به لحاظ مالی خیلی عقب بودم

    و خدارو شکر ادامه دادم و خداوند هدایتم کرد به سمت ایده ها و افرادی که پارسال قبل عید تونستم کل بدهی هام رو پرداخت کنم+اینکه ماشین 111 خریدم 250م و خرید زمین داشتم 370م و کلی جنس به مغازه اضافه کردم تونستم سفر کیش برم و کلی اتفاق های قشنگ دیگه

    بد سال هم خداروشکر تونستم 111 رو تبدیل به 207 کنم و اون زمین رو به سف کاری برسونم توی بهترین لوکیشن مشهد خونه اجاره کردم با امکانات عالی که به صورت معجزه بود با مبلغ 200م رهن که اون منطقه زیر 500 رهن نبود

    و چنتا مسافرت با کیفیت به شمال و کل غرب کشور

    پارسال من خونم منطقه پایین بود و توی یکی از بهترین باشگاهای مشهد ثبت نام کرده بودم شهریه اون موقع 1200 بود و منم ماشین نداشتم و هربار که اسنپ میگرفتم رفت و برگشت حدود 80 تومن میشد و شهریه ای که میدادم میدادم برام سنگین میشد

    و دیگران هم وقتی می‌شنیدند منو مسخره میکردن

    اما من تعهد داده بودم به خودم که راه و مسیر آدم های موفق رو برم و اولش شاید ادا باشه

    چون استاد یجا گفته بودن با پول دارا راهم بری تو ثروتمند میشی

    و هر هفته زمان میذاشتیم با همسرم میرفتیم اون منطقه و تو محله هاش قدم میزدیم و می‌گفتیم یه روز ماهم میایم اینجا زندگی می‌کنیم

    الان از خونه ما تا اون باشگاه دو دقیقه پیاده راه هست و هرصبح که پیاده میرم باشگاه چون دوست داشتم که صبحا برم باشگاه الان 5/30 باشگاه صبحا بازه و من خیلی خوشحالم از این اتفاق

    تمام اون رستوران ها و مراکز خرید و کافه های زیبا همشون تو محله ما هست

    و وقتی پیاده روی می‌کنیم از هر چن روز یاده اون روزا میوفتیم و خدارو بابت قوانینی که آفریده شکرگزاری میکنیم

    الان هم مسائلی دارم که باید حل کنم اما ایمانم به خداوند قوی تر از قبل شده و ذهن نجوا گر رو بهتر میتونم قانع کنم برای رسیدن به هدف های دیگه چون مدرک دارم

    میخام این پروژرو با شما استادان و دوستان عزیزم پیش برم و مطمنم کنار شما خیلی چیزها یاد میگرم و آگاهی هام اضافه میشه و ورژن جدید میسازم از خودم

    من مثل مریم عزیز دوست داشتم یه ورژن جدید از خودم بسازم و خودم رو تو لول بالا تجربه کنم

    و این فرصت برام خیلی ارزشمنده

    در رابطه با فایل لایو نکته برداری کرده بودم اما خیلی طولانی شد متن

    فقط اینو میگم که مسولیت تمام اتفاق های زندگی خودم رو میدونستم و میدونم و مطمن هستم تا زمانی که من تعقیر نکنم دنیای من تعقیری نخواهد کرد

    اتفاق بیرون حاصل فرکانس های درونی من هست

    و هیچ گله شکایتی نیست

    و عدل خداوند حاکم هست به تمام موجودات و من در مقابل رب فرمانروایم تسلیم هستم

    و از هر خیری از جانب او رسد سخت محتاجم

    و تنها منجی زندگیم فقط خودم هستم

    امیدوارم که همه بچه هایی که تو این مسیر هستیم هدایت بشیم به مسیر رستگاران و نعمت یافتگان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سحر احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2603 روز

    سلام به همه دوستان. سلام به استاد توحیدی و خانم شایسته عزیزم.

    گام اول. توحید و فعال کردن قدرت درونی.

    امروز چندبار دیگه این فایل گوش کردم. یک چیز جدید شنیدم.

    من فقط بندگی بزرگترین و قدرتمندترین قدرت جهان را میکنم. چرا وقتی خدا هست که همه کار اون هست من به کسی یا چیزی غیر از اون درخواست کمک بدم. واقعا چه دلیل مهمتر از این است. من خیلی منطقی هستم و الان قوی‌تر از این منطق واسه بندگی پیدا نکردم.

    خداروشکر بابت این آگاهی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    عاطفه معین گفته:
    مدت عضویت: 830 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد جان قشنگم ،مریم جان زیبا و دوستان هم مسیرم .

    خانه تکانی ذهن گام اول

    گام اول توقع نداشتن و مسئولیت صد در صد زندگی خود را پذیرفتن ؛

    توقع : از بچگی یادمون دادند توقع داشته باشیم .

    بابا زشته از من توقع داره_

    از من توقع نداشته باشه از کی داشته باشه ، آخه خواهرم_

    اصلا ازش توقع نداشتم نیاد عروسی_

    از معلم توقع نمره-

    از رئیس فلان اداره توقع کار چون فلان فامیل هست –

    از دولت توقع پول –

    رسیدگی به بی کاری جوان ها و و و

    یعنی شرک مطلق

    ما حتی توقع داریم باور هامون رو تغییر ندیم حرکت نکنیم و خدا همه جوره کارها رو برامون انجام بده !

    من کم از جهان چک و لگد این توقع رو نخوردم ،

    چه روزهایی چه سال هایی که برای همین توقع داشتن زندگی خودم رو جهنم نکردم (شرک)

    توقع از

    مادر

    خواهر

    خانواده همسر

    خود همسر

    ولی از یه جایی به بعد که با استاد آشنا شدم یاد گرفتم توقع نداشته باشم ، اینکه میگم یاد گرفتم نه اینکه کامل عمل کردم و توقعم صفر شد ولی هر چقدر پیش رفتم هی روز به روز بهتر شدم ،

    و این بهتر شدن همراه با برکتی فراوان بود .

    انگار هر چقدر بیشتر روی خودت و خدا حساب می‌کنی کیفیت زندگیت بیشتر میشه…

    وقتی به گذشته فکر میکنم باورم نمیشه که چقدر تغییر کردم خدارو صد هزار مرتبه شکر .

    یادآوری به خودم :

    کسی مسئول خوش حال کردن من نیست حتی همسرم

    کسی مسئول حل کردن مشکلات من نیست جز خودم

    کسی مسئول زندگی من کم و کاستی های زندگی من نیست جز خودم

    کسی مسئول خستگی های من نیست جز خودم و برنامه ریزی صحیح خودم _

    خب به لطف الله گام اول خانه تکانی ذهن رو در کنار دوره های دیگه شروع میکنم و قطعا نتایج عالی در راه هست .

    من به خودم تعهد میدم که مسئولیت صد درصد زندگیم رو بپذیرم و هر جا که به بیراهه رفتم مچ خودم رو بگیرم و خودم رو بهبود ببخشم .

    نکته به نکته کلمه با کلمه این فایل ارزشمند باید نوشته بشه بارها گوش داده بشه و درک بشه که «من خالق زندگی خودم هستم ، تمام »

    سپاسگزارم از مریم و استاد عزیزم

    عاشقتونم .

    خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری و هدایت می جویم

    مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آن ها نعمت داده ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1078 روز

    گام اول :

    کلید های مهم این گام برای من:

    واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛

    پس من باز هم این نکته مهم رو به خودم یاد آوری میکنم که:

    اتفاقات و شرایط زندگی ام و هر آنچه دارم رو با فرکانس هایم با کانون توجهم با باورهایم خلق کرده ام

    و مسئولیت 100 درصد زندگی مو پذیرفته بودم و باز هم تاکید میکنم

    از هیچ کسی توقع ای ندارم و توقعم صفر هست .

    این باور و دیدگاه بهم آرامش میده که

    هیچکسی نمیتونه منو خوشبخت و یا حتی بدبخت کنه

    خودم میتونم زندگیم رو خلق کنم تغییر بدم هر آنچه رو میخوام خلق کنم

    باعث شد پدر و مادرم رو ببخشم و با عشق بیشتری باهاشون رفتار کنم و قدر دان همه چیز و همه آدمها باشم و بدونم

    اونها دستی از دستان خداوند بودن

    برای من در جهت رشد و تعالی و شادی من

    خدایا شکرت که من این آرامش را دریافت کردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    Sorur Yaghubi گفته:
    مدت عضویت: 2054 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان

    «اگه توقع داری، یعنی در مسیر غلط هستی»

    سالها با دید توقع و انتظار زندگی کردم، هیچ نتیجه خاصی برام نداش، جالبه که اتفاقا ناراحت میشدم چون انتظاراتم برآورده نمیشد .. خدا میدونه چقدر راحت شدم وقتی دست از سر بقیه برداشتم!! هیشکی هیچ وظیفه ای در قبال من نداره جز خودم .. فقط باید از خودم توقع داشته باشم ، اونم با مهربونی جوریکه در دوره بی نظیر «احساس لیاقت» یاد گرفتیم که با خودمون دوست باشیم، رفیق مهربون خودمون باشیم نه خشن و زمخت..

    یکی از همکارام بود که به طرز عجیبی از زمین و زمان و همه مردم متوقع بود، مثل اون ندیدم هیچوقت .. همیشه هم خلاف انتظارش پیش میرفت شرایط، همیشه هم عصبانی و دل چرکین با همه هم روابط خیلی بدی داشت .. همین ویژگی «توقع داشتن» تبدیلش کرده بود به یه ادم همیشه عصبانی و ناراحت و شاکی … واقعا میشه گفت بدترین ویژگی ای هس که میشه یکی در خودش پرورشش بده

    سپاسگزار استاد عزیزم و خانوم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    Sorur Yaghubi گفته:
    مدت عضویت: 2054 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان

    چند سال قبل یه کلیپ بود فک کنم توی سریال زندگی در بهشت از مردم زلزله زده که دیدگاهشون خیلی برام جالب بود .. هم روحیه به ظاهر خوبی داشتن و هم اینکه حتی یه نفرشون غر نزد، شکایت نکرد یا حرفی از دولت و حکومت و.. نزد، اصلا کسی حرفی از اینکه بقیه باید بهشون کمک کنن و یا ارگانی مسئوله و باید هزینه کنه و … نزد

    اونجا بود که بهتر برام جا افتاد که چه معنی ای میده وقتی میگین تمرکز روی خودت باشه تا اوضاع رو خودت بهتر کنی چون هیچ کس مسئول اتفاقات زندگی ما نیس .. بصورت عملی نشون دادین تفاوت دیدگاه مردم دو کشور متفاوت رو ، که البته نتیجه های این دو ملت هم برای همین فرق داره

    سپاسگزار استاد عزیزم و خانوم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: