https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1536نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام درود به خانم شایسته و استاد عزیز و شما دوستان
واقعا الان دارم که به گذشته خودم نگاه میکنم فهمیدم که تمام جاهایی که رو حرف دیگران حساب باز کردم چه بلاهایی که سرم نیومد چند سال قبل درآمدی نداشتم یکی از آشناها پیشنهاد کار بهم داد تو خارج از ایران منم تمام و کمال روش حساب کردم و گفتم دیگه درآمدم تضمین شد باهم رفتیم اونجا بعد از ده روز کارسخت و دور از خانه و همسر حامله ، شرایطی بسیار سخت ، گفت باید برگردی من با شما کارنمی کنم و حتی نصف پول رو هم نداد ، برگشتم خونه مدتی که نبودم حتی خانواده پدرم هم هیچ کمکی به همسرم نکرده بودند، از این موارد تو زندگی هممون کم نیست ولی الان هر کاری رو که تسلیم میشم باور کنین نمی دونم چه طوری ولی خودش درست میکنه بدونه حتی ذره ای زحمت خدایا صد هزار مرتبه شکر به خاطر بودنت فقط تسلیم بودن ما رو به مقصد میرسونه فقط چون تمام مواردی که استاد گفتن با تسلیم بودن حل میشن اگه روی خدا حساب باز کنی دیگه کسی رو نمیبینی تمرکزت روی خودت زیادتر میشه تغییر باورها شروع میشه و بعد رفتارها و تکرار اونا نتیجه دلخواه و سایر موارد دیگه
مقدمه هر تغییری در شخصیت رفتار عملکردمون در زندگی پذیرش احساس مسولیت هست این باور که تنها خودم مسول زندگی خودم درتمام جنبه های مالی وعاطفی شخصیتی وسلامتی هستم من اگر نگاهم انگشت اشاره ام به سمت خانوادم اطرافیانم مردم کشورم و فضای مجازی وشخصیت های صمیم زندگیم باشه نمیتونم قدم از قدم بردارم چراکه باایجاد توقع داشتن باعث شرک ورزیدن به خدا تضعیف شخصیت خودم میشوم من اگر انگشت اشاره ام به سمت همه کسانی که به نوعی دستی در پیشرفت من داشته باشن باشه قطعا حال خوب اتفاق خوب رو از خودم دور میکنم من یادگرفتم با توحید عملی اگر کسی قدمی برای من برمیداره اعتبارش رو به خداوند بدهم صمیمانه از طرف مقابلم تشکر کنم وبا عینک متوقعگرانه بهشون نگاه نکنم هیچ انسانی نقشی وظیفه ای در زندگی شخص من نخواهد داشت به میزانی که من این باور و در زندگیم به کار ببرم شخصیت قوی تری خواهم داشت وتقویت شخصیت درست برپایه پذیرش مسولیت زندگی خودم و پررنگ کردن توحید عملی وکنترل ذهن هست
امیدوارم با یادآوری اینکه من تنها خودم وفقط خودم هستم که مسول زندگی خودم هست بدون توقع داشتن از دیگران بتونم روز به روز قدم های درستی برای زندگیم بردارم
ممنون از شما استاد عزیز ومریم جون ودوستان هم فرکانسی
خدارو شکر برای هدایت روشن و اشکار به قسمت خانه تکانی ذهن
برداشتی که من از قدم اول در دفتر خودم نوشتم از قدرت خلقی که من در زندگیم دارم مواردی که من حس کردم در خودم کم رنگ شده و بایتسی تکرار اگاهانه شود و ضرورت دارد بر این اصل و خدارو شکر هدایت لطف خداوند شامل حالم شد
نگاه ما نگاه مردم در مورد سیل زلزله طوفان و این دیدگاه داریم یا دارن که این اتفاقات عذاب الهی هست خدا خشمگین شده و حالا با این اتفاقات می خواد حال ما انسان هارو بگیرد و ما به قلط کردن بی افتیم و این نوع نگاه ما به خداوند مثل نگاه به یک انسان دیگه هست که زمانی عصبانی می شود کارهایی انجام میدهد رفتاری می کنید خدا هم این شکلیه حالا عصبانی شده داره سرما بلاء میاره در صورتی که خدا این شکلی که دیگران می بینن تعریف میکنن از دیدگاه و نوع فکرشان در مورد خدا و به ما هم گفتن و ماهم پذیرفتیم اما این هیچ زمان نگفتن که خداوند یک سیستم یه انرژی هست…
« خداوند دارد پاسخ فرکانس مارو به ما میدهد فرکانسی که نتیجه افکار و نوع نگاه ماست »
اگر اگر سیلی هست زلزله هست این اتفاقات باعث شده که بیشتر و بهتر پیشرفت کنیم مثال خانه های قدیم ببین چطور بودن گل چوب ساخته میشدن و الان ببین که چقدر این روند ساخت ساز تغییر کرده و مستحکم تر شده
از هر موضوعی ببین تمام اتفاقاتی داشتن برای روند تغییر و بهتر شدن مسائل بوده حل شده و کیفیت ها در همه چیز بهتر و بهتر شده
این نگاهی که به خداوند داریم تغییرش بدیم
مسئول زندگی خودمان « خودمان هستیم »
ولی تفکر غالب مردم اینکه نه مسئول یکی دیگه یک نفر دیگه هست من مسئول زندگیم نیستم و این مسوئل میتونه خیلی ها باشن رئیس جمهور پدر و مادر صاحب کار کشور شهر استان و غیره…..ولی مسئول خودمان هستیم
انگار وقتی که میگیم دیگران مسئول هستن انگار اون مسئولین از یک کره دیگه امدن از یک جهان دیگه امدن و حالا اونا باید یک کاری بکنن این نگاه مردم ایران هست تفکر مردم هست
جاهای دیگه این تفکر ندارن اگر مثلا زلزله سیلی بیاد و باعث خرابی خانه هایشان بشه نمیگن فلانی مسئول درست کردن هستند و اگر بیمه باشن کرده باشند بیمه کارشان انجام میده و می پردازد بیمه نبودن دیگه خودشان اقدام می کنن
درک مان بره بالا از زندگی که ما بشینیم کاری نکنیم یکی دیگه بیاد برای ما درست کنه نون بده اب بده و راحت طلبانه کار مارو انجام بده
« اگر می خوای زندگیت تغییر کند باید این فکر و این نگاه تغییر کند »
کسی که دیگران مسئول زندگی خودش میداند و راحت طلب انتظار دارد ببین ایا زندگی خوبی تجربه می کند…؟؟ همیشه گیر بده کار طلب کار از دیگران خشمگین عصبانی هست
این نگاه این نگاه که باید دیگران بیان و زندگی من درست کنن بریز دور « باید خودت سعی کنی شرایط درست کنی »
بعضی ها منتظر رسیدن وقت مردن کسی هستند که یه ارث میراثی بهشان برسد و تازه ارثیه میراث هم بهشان میرسد چرا زندگی شان همچنان مشکل دارد چرا میگن من این وام بگیرم همه چی درست میشه اما وام های بیشتری سرازیر میشه و مشکلات زندگی شان هم بیشتر میشه…
خودمان خودمان میتونیم زندگی مان درست کنیم تغییرش بدیم این قدرت و توانایی خودمان هست که میتونیم زندگی مان تغییر بدیم فقط این بهانه هارو کنار بزنیم این بهانه ها باعث میشن از این توانایی و قدرتی که داریم عقب بمانیم دور بشیم و نتونیم کاری کنیم
سعی کن سعی کن نگاهت به خودت و به درونت باشه
راه کمک کردن این نیست که درباره اون ادمها و بدبختی شان صحبت کنی
اگر داری کمک کن اگر نداری تو مسئول نیستی اونها خودشان باعث بدبختی شان هستند
اگر تمام ثروت دنیا و بهشان بدی اونا همون ادمها هستند
قران هم امده که این دسته به بهشت هم میرن بهانه میارن بهانه میگیرن
اگر اوضاع زندگی خوب شده درامد خوبی داری زندگی بهتری تجربه می کنی « به جای اینکه سپاسگزار خداوند باشی و بگی من یک تغییرلتی در خودم و فکرم ایجاد کردم که الان زندگی خوب تجربه می کنم » بعد میای بشی صدا ادمهای بدبخت بیچاره که فقط فقط اونها بهت بگن تو ادم درستی افرین دست بزنن بگن این حق مارو میگیره این ادا اصول ها فقط برای فالوور دست زدن هست و مشهور شدن
مسئولین کشور ادم هستن مثل ما حالا کاری درجه ایی دارن از فضا که نیامدن اونا خواسته به اونجا رسیدن
« خودمان مسئول هستیم خودمان داریم اتفاقات رقم میزنیم »
اگر فکر کنی که یه عامل بیرونی باید بیاد تا زندگیت درست بشه ببین ایا درست میشه یا داره اوضاع زندگیت سخت تر و بدتر میشه
الان عده ایی هستن که دارن خوب کار می کنن و اوضاع زندگی شان خوب در جوابی که میگی اوضاع کشور درست نیست هیچی سر جای خودش نیست چرا اوضاع عده ایی خوب پس….؟؟
خوب اون عده ایی که زندگی بهتری دارن تجربه می کنن مثل ما هستن تنها تنها تفاوت در نوع نگاه و تفکر هست این افکار ماست چیز دیگه نیست
« اگر مشکلی هست این در تو هست در درون خودت هست در نوع نگاه و باور هاست»
در همین شرایط مثلا بد گرانی ها سیل ها زلزله ها نرخ ارز دلار عده ایی اوضاع شان داره بهتر میشه و عده ایی هم اوضاع شان بد و بد تر میشه
« مسئولیت 100 ٪ تمام اتفاقات زندگی خودمان هستیم »
اگر یک اتفاق یکسان نتیجه متفاوت برای دو گروه ادم دو گروه فکری ادم به وجود میاره « باید فکر کنیم دیگه »
افکار ما باور های ما داره اتفاقات به وجود میاره
خیلی ها این نگاه و این انتظار دارن که یک ادمی که اوضاع مالی خوبی داره یا در کشور سمتی داره در اداره باید کمک کنه مسئوله وظیفه اش هست
این فکر در جامعه هست اگر یکی پولی داره وظیفه اش کمک کردن هست
تفکر سمی چیه….؟؟
اینکه ما خودمان اویزون کسی بکنیم که وضع اوضاع خوبی داره اون وظیفه اش هست که به ما جا بده غذا بده مارو بگردونه ببره عشق حال این صحبت ها « این یکی دو قرون ها هیچ کمکی نمی کنه فقط جلوی اون ثروت بزرگ که قراره وارد زندگی مان بشه میگیره همین
رو چه حسابی چون منم درگیر این سم کشنده بودم منم درگیر یکی دوقرون بودم فکر می کردم اقا زرنگه هستم من جلو افتادم پس کو نتیجه پس کو نشان بدی اون جلو افتادن هارو نتیجه زرنگی کجاست…؟؟
هر روز بدبخت تر می شدم هر روز فقط می دویدم هر روز عقب تر بودم این نتیجه حاصل شد
اگر ما به خودمان به خدای خودمان به توانایی هامون به نیروی درونی تکیه کنیم بهترین تفریحات و جایگاه هارو میتونیم تجربه کنیم
« اگر این تفکر به صورت بنیادین تغییر کنه که اقا من مسئول زندگیم هستم نه دیگران منم که دارم اتفاقات رقم میزنم منم که شرایط رقم میزنم این فکر که دیگران مسئول هستن بزار کنار « این خود شرک این قدرت گرفتن از خداست »
یک بار برای همیشه حتی نمی خواد با کسی حرف بزنی مجادله کنی به خودت بگو این خودم هستم که این اتفاقات و شرایط دارم رقم میزنم این شعار نیست »
اصلا همین نوع نگرش ببین عده ایی در زمان شاه می گفتن شاه خوب نیست گرانی مردم بدبختن فلانه فلان کس بیاد تا اوضاع زندگی درست بشه شاه رفت یکی دیگه امد باز همین حرف میزنن که این خوب نیست شرایط سخت و سخت میشه مشکلات بیشتر میشه و الان منتظر منجی هستن که منجی بیاد اوضاع درست شه اما داستان همین نوع تفکر هست نه چیز دیگه
همون عده زمان شاه بدبخت بودن الان هم بدبخت هستن میگن فلانی مارو بدبخت کرده شرایط سختر شده از این حرف ها پول نفت می خورن نفت ما کجا رفت دزدی می کنن این بهانه ها که بهشت هم برن این دارن
اصلا این عده ادمها همیشه خدا دارن مینالن در هر شرایط
چرا پس کشور داره تغییر می کنه اوضاع بهتر میشه عده ایی خوب دارن کار می کنن زندگی خوبی دارن و عده ایی حتی قبل تر از زمان شاه هم همون حرف میزدن الان دارن مینالن گریه زاری می کنن
اونهایی که شاد خوشحال و ثروتمند هستن تعدادشان کمتر هست چرا…؟؟
چون منتظر منجی منتظر کسی بیاد یه پولی از اسمان به زمین بی افتد نبودن خودشان حرکت کردن برای تغییر
اما عده ادمهای بدبخت خیلی خیلی زیاد چون منتظر منجی منتاظر یه پول اسمانی هستن در اسرات بهانه ها
همه چی از فکر شروع میشه وقتی بتونی فکرت کنترل کنی به مسیر های درست به ایده های بهتر و بهتر تغییر می کنی مسیر تکامل داره باید صبر و عمل کرد به دانسته ها ایمان حرف مفت نیست ایمان بی عمل مرگ است
هر موقع توقع داشتی از کسی در مسیر اشتباهی
از اون تضادها انرژی و قدرت بگیر برای حرکت کردن تغییر کردن و بهتر شدن گرایه زاری نکن تو سر خودت نزن اگه من فلان شهر می شدم فلان خانواده داشتم فلان کشور فلان پدر و مادر
« این داستان خودم هست سینا هم زمانی این فکر می کرد ما یک داماد خوب داشتیم و من بهش میگفتم اقا میرزا ادم خوب از دیدگاه من بود و ارزوم بود و بارها بارها میگفتم ای کاش پدرم من می شد من فلان می کردم موفق می شدم ثروتمند می شدم از این حرف ها اما خواهر زاده هام یک چیز دیگه می گفتن بابای ما نداره بابای ما فلان هست بابای ما نتونست جمع کنه من ارزو داشتم بابای اونها پدرم باشه اما اونا اون پدر داشتن اما چرا این حرف هارو میزدن همش بهانه بود
خدایی که فرمانروای مطلق هست تنها اون بپرستیم تنها از اون یاری بجوییم یاری یعنی چی یعنی همه چیز از اون بخواهی از اون توقع داشته باشی اون تورو هدایت کند به مسیر درست و بپرستی سپاسگزار باشی وقتی چنین عظمتی داره کارهاش انجام میده کارای تو هم انجام میده یعنی تو بندگیش کن اون خداییش بلده تو بنده خوبی باش
چطور که یک شرکت یه ادم توقع داریم که بهترین کار بهترین شرایط بهتری حق حقوق بهتر بده بعد این توقع از خدا نداریم از یک ادم مثل خودمان که هر لحظه ممکن لحظات بعد بمیره
وقتی این فکر و این نگاه به خداوند داری وقتی این فکر می کنی اون وقت که از اون مواهبش بهرهمند میشیم
یعنی خدا نمیتونه کمکم کنه…؟؟
یعنی نمیتونه من هدایت کنه….؟؟
ما بندگی مان بلد باشیم خدا خداییش بلده
تو این در وجودت درست کن تنها تورا می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم توقع از دیگران بردار توقع از خدا داشته باش و بعد درهای رحمت نعمت به روت باز میشه
این جمله طلایی یادت باشه « اگر مثل دیگران فکر می کنی مثل دیگران عمل می کنی مثل دیگران هم نتیجه میگیری همین
اگر می خوای متفاوت نتیجه بگیری متفاوت فکر کن متفاوت عمل کن این مسیر تکاملی هست
اغلب موقع تفکر جامعه تفکر درست تفکر مقابلش هست
کار درست کاریه که قلبت می پسنده کاریه که خدای خودت می پسنده نه کاری که دیگران بپسندن
اکر توحید در قلبمان بیشتر وبیشتر بشه نحوه فکردن و نحوه عمل کردن تغییر می کنه
تمرکز بزار روی کار خودت روی خودت بزار مسیر خودت برو تو خدای خودت بشناس خدا بقیه اش درست می کنه
ادمهایی که تورو میبرن بالا همون ادمها هم با یک بشکن تو رو میارن پایین اگر فکر کنی مردم راضی نگه داری و کاری بکنی که اونا می پسندن
چندسال پیش که از قوانین هیچ اطلاعی نداشتم و زندگی مذخرفی داشتم مدام از بقیه شکایت میکردم
دولت چرا کارشون درست انجام نمیده، بابام چرا بیشتر از این کمکم نمیکنه، شوهرم چرا برای خوشبخت شدنم تلاش نمیکنه، مامانم چرا منو بیشتر دوست ندارم و …
کلا انتظار داشتم دیگران بیان و زندگی رو برای من بهشت کنن (چون مدام از بچگی اینو شنیده بودیم که باید منتظر منجی باشیم، یه نفر، که اگه بیاد زندگیمونو دگرگون میکنه و …)
خلاصه که خیلی پرت بودم
از سال 99 که کم کم وارد مسیر شناخت خودم و جهان و خدا شدم یه چیزایی رو متوجه شدم ولی بازم اینو درک نکردم که خودم مسئول صددرصدی زندگی خودم هستم
تا دو،سه سال پیش با یه استادی آشنا شدم و هواپونوپونو کار کردم و یکمی درک کردم این موضوعو که خودم مسئول زندگی خودم هستم و بعدش هم که با استاد عباسمنش آشنا شدم
جدیدا هم که حدود 4 ماهه با دوره ی 12 قدم آشنا شدم و این ماه قدم پنجم رو خریدم
هرچقدر که درکم از قوانین بالاتر میره بیشتر متوجه میشم که همه چیز به خودم بستگی داره
این خودم هستم که دارم زندگی خودم رو با افکار و باورهام خلق میکنم چه آگاه باشم ازش چه ناآگاه باشم
پس شکایت کردن از دیگران نه تنها به ما کمک نمیکنه که رشد کنیم بلکه باعث میشه توجهمون روی نکات منفی و چیزایی که نمیخوایم باشه و همونا توی زندگیمون بیشتر و بیشتر میشه
هیچ چیزی بیرون از ما وجود نداره
هروقت که ما از درون تغییر کردیم، هروقت افکارمون رو تغییر دادیم، هروقت جهان بینی ما تغییر کرد اون وقته که زندگی ما تغییر میکنه
خوب خدارو شکر میکنم بابت همه نعمت های که دارم و اون نعمت های ویژه ای که محبت کرده کنار گذاشته تا من توی ی مسیر لذت بخش بهشون برسم و استفاده کنم
یادمه این لایو رو خیلی وقت پیش نگاهش کرده بودم البته فکر کنم برش داده شده بود و کامل نبود یا من در مدار شنیدن ادامه این فایل ارزشمند نبودم
خوب اینکه همون فایل میاد و تبدیل به ی فایل توحیدی میشه برای من تعهد و ذهن ثروتمند بچه های سایت استاد رو بیان میکنه که میشود از این فایل با این موضوع دیدن کرد
میشود از زاویه جدیدی دید این فایل رو
خوب مثال های گوناگونی هست از خودم در گذشته که با تکیه به دیگران برای چند قاز زندگی خودم رو به تباهی کشیده بودم و این میثم جدید و نیوفیس که با توکل به خدا و کمرنگ کردن نقش آدم ها توی زندگی نه تنها زندگی خودم بلکه زندگی خیلی ها تحت تاثیر قرار گرفته
حتی کسانی که همکار بنده هستن و احساس رقابتی با من دارن با الگو گرفتن از من حالا به شیوه خودشون زندکیشون تغییر کرده
اما ی مثال دیگه دارم از خانواده همسرم
خوب پدر ایشون بسیار. بسیار بسیار آدم خوب سالم مهربان سخت کوش پر تلاش و همه کاره هست که واقعا ی زندگی خوب و پرثمری تونسته برای خودش و بچه هایش رقم بزنه اما از جایی که همیشه به بچه هایش پول میده و این ها رو اینجوری بار آورده آقا این بچه ها با خالی که همیشه مورد لطف و عنایت پدرشون قرار میگیرن همیشه چاله چوله داره زندکیشون
یادمه بنده خدا ی تیکه از ی زمین که داشت فروخت بیشتر پولشو تقسیم کرد بین بچه ها که مشکل دارن رهن خونه ندارن و از این حرف ها
بعد چند سال که از این قضیه گذشت آقا من میبینم که اینا باز مسأله دارن یسره مینالن یسره جوری پیش این پدر رفتار میکنند که آخر محصول یه کمکی به اینا بکنه .
و اما خود من زمانی که با این آموزه ها آشنا شدم و این حرف ها رو شنیدم که
ارزش آدم ها رو بیاریم پایین
توکل باید فقط به خدا باشه
اگه کسی کاری کرد تشکر کن و اعتبارش رو به خدا بده .
سعی کن همه کارها و مسوولیت زندکیت رو بر عهده بگیری
و واقعا من عمل کردم نه حرف
یعنی ی روزی پدرم ی زمینی داره میدش به کسی براش برنج میکاره نصف نصف برنج رو برداشت کرده بود و آورده بود گفت بیا برنج ببر گفتم حاجی اگه پولش رو میگیری در خدمتم .گفتن تو ناشکزی و از این حرف ها گفتم من باید پول برنج درآوردن رو یاد بگیرم به خدا نه تنها پول برنج ی کیسه برنج بلکه یاد گرفتم پول چلو گوشت رو چجوری میشه درآورد
اینکه توکل فقط به خدا باشه اون از ی راهی میرسونه نمیدونم چجوری ولی میرسونه
و وقتی به قول استاد به این مرحله از باور و توحید میرسیم پول ی زیرزمین چیه پول اجاره بهترین سویت ها به ما داده میشه یا شاید اون سویت و اون هتل به رایگان در اختیار من قرار بگیره
خدارو صدهزار مرتبه شکر استاد از دوازده درصد ی کامیون که خودم قصطشو نداشتم بدم رسیدم به پنجاه و دو درصد
از خونه پدری که توانایی عوض کردن ی شیر آب و لامپشو نداشتم رسیدم به خونه ای که خودم از اساس درستش کردم کارکریشو کردم طرحشو دادم
از ی ماشین پراید چند سال کار الان ی ماشین صفر کیلومتر دارم که به راحتی پولش جور شد و این ها همه تازه ابتدای داستانه من به خونه ای پونصد شیصد متری فکر میکنم با استخر و جکوزی و حیاط بزرگ
من به ی بیزینس با آزادی زمانی و مکانی فکر میکنم
من به ی آرامشی فکر میکنم که همیشکیه
من به مسافرت های فکر میکنم که بهترین فضاها و محیط ها داخلش باشه بهترین هتل ها بهترین شهرها
چون لیاقتتمه میدونم توانایی رو دارم که برسم
وقتی از هیچ به اینجا رسیدم از اینجا به خیلی بلاتر رسیدن راحته
خدایا شکرت استاد همه اینها همه این اسباب بازی ها و آرزو برای اسباب بازی های بیشتر مدیون آموزشها شما و هدایت خداوندی مهربان هستم که در بهترین زمان ممکن من رو به سایت شما آورد و گفت بشین و تغییر کن .بشین و عمل کن
نقطه ی قبل از دیدن این فایل ها و دوره ای که خانم شایسته عزیز برای سایت طراحی کردن و دقیقا یک قدم قبل از شروع این دوره و فایل ها،من داغون داغون بودم.
به یه نقطه ای رسیده بودم که همش میگفتم چرا نمیشه؟ذهنم پراز سوال بود،به هر جا چنگ میزدم درست نمیشد،هر راهی رو میرفتم نتیجه نمیداد،از طرفی وقتی به زندگیم نگاه میکردم،هیچ چیزی نداشتم که خودم رو بهش بند کنم و بگم این من رو نجات میده.
پراز سوال بودم،گُنگ گُنگ بودم،از کجا شروع کنم،چه جوری تغییر بدم،چی کار کنم؟؟؟
دوده ی پاییز رو همین هفته قبل گرفتم و نگا کردم به دفترهام از سال1400 تا به الان،صدها دفتر پرکرده بودم،یعنی میتونم بگم کل این 2سال و نیم تا الان که توی مهرماه 1403 هستیم،من تا تونستم نوشتم،از مهمونی ها زدم و نوشتم، از تفریح و درس و تمام مسائلم زدم و نوشتم و نوشتم و نوشتم تا به خواسته هام برسم.
شنیده بودم که خدا به قلمی که مینویسی قسم خورده،شنیده بودم که باید بنویسی تا خلق بشه ولی نتایج برام راضی کننده نبود.
وقتی از استاد راجب تعهد میشنیدم میگفتم خب شاید تعهد کافی نداری که هنوز به دست نیابردی، در صورتی که واقعااا من دوره های یک ماهه یا دوماهه ی تعهدی زیادی رو انجام دادم ولی نتایج در برابر کارهایی که من کرده بودم هیچی نبود.
هر کاری که فکر کنی رو کردم،کار کردم،پول درابردم،حرف زدم،جنگیدم،رها کردم،اقدام کردم،هر کاری که فکر کنی رو کردم توی این 2سال و نیم ولی نمیشد.
دوستام بهم میگن نتایجت دربرابر تمرین هایی که انجام میدی خیلی کمه،چرا واقعا؟چرا برات نمیشه؟
نگا کردم دیدم هنوز هم خواسته ای که سال 1400 داشتم، الانم به صورت خواسته هست و من هنوز بهش نرسیدم.
کجای کار میلنگه؟کجای کار ایراد داره؟
بارها به خواهرم گفتم من حس میکنم لیاقت من خیلییی بالاتراز این جایگاهی که دارم و این جا جای من نیست،من خیلییی تلاش کردم خیلی تایم گذاشتم ولی این جایگاه اونی نیست که میخواستم.
چندین و چند بار اون موفقیتی که توی زندگیم سال97 به دست ابردم رو بررسی کردم که چی شد؟چی کارکردی؟چه چیزی بود که کمکت کرد؟چی نجاتت داد از اون شرایط و چی باعث موفقیتت شد؟
هزارتا دلیل پیدا کردم که علت موفقیت من توی سال97 بود که وارد بهترین دانشگا و بهترین رشته بعد از 2سال پشت کنکورموندن شدم. ولی نه اینا نیست
پس چیه؟؟؟
چی شد؟
چه چیزی باعثش شد؟
تو چی کار کردی لیلا؟
چرا الان نمیشه؟
چرا الان که هزاران برابر سال97 اگاهی داری نمیشه؟
چه چیزیه واقعا؟
بابا من الان سایت استاد عباسمنش رو دارم،من یه عالمه فایل دارم،یه عالمه اگاهی دارم ولی چرا نمیشه
تا اینکه این فایل رو گوش دادم.
خدای من،خدای من
یعنی واقعا همینه؟
اینه که نمیزاره برسم؟؟؟
اولین روز که فایل رو گوش دادم،فقط شنیدم،وقتی شروع کردم کلمه به کلمه اش رو نوشتم،فکر کردم،با زندگی حال حاضرم مقایسه کردم،فهمیدم اره همینه
این اون نقطه ای که نمیزاره برسم.
این اون باوری که جلوی خیلییی از نعمت هارو گرفته
انتظار
انتظار از ادم ها
توقع
منتظر بودن
طلب از دیگران
شرک
سال 97 بعد از 2بار کنکور ناموفق که هیچ دانشگاهی نمیتونستم با رتبه م برم، یکی از اطرافیان اوایل مهر بود من رو کشید کنار بهم گفت،لیلااا پدرت کسی نیست که بخواد پول دانشگاه ازاد رو بهت بده،بشین یه سال دیگه رو بخون، روی پای خودت وایسا که دانشگاه دولتی بیاری وگرنه تو نمیتونی دانشگاه ازاد یا غیرانتفاهی بری.
داغون شدم،خسته بودم و ناامید،این حرفش من رو خالی کرد ولی واقعیت بود و تلخ
یعنی یه سال دیگه باید بمونم خونه بخونم؟
ولی چاره ای جز این نداشتم.
همین حرفش حکم این فایل رو برام داشت،
منی که قبل از این حرف، تکیه ام به خانوادم بود و رفته بودم دانشگا ازاد ثبت نام کرده بودم به امید این که بابام شهریه ی دانشگام رو بده، منی که میگفتم میرم تهران موسیقی میخونم و سختی کنکور رو به جون نمیخرم و خانوادم هستن دیگه باید خرجم رو بدن، یک سال با این باورهای غلط فقط خودم رو خسته کردم و سردرگم و هیچی به هیچی.
همون یه حرف باعث شد بعد از2تا کنکور که شکست خوردم و نتونستم جایی رو بیارم،سال 97 توی بهترین دانشگا بهترین رشته مهندسی قبول شدم و یه معجزه ی بزرگی بود واقعا.
برای منی که هیچ کدوم از خانوادم رنگ دانشگا دولتی رو به خودشون ندیده بودن،تمام هزینه هام رایگان بود،بهترین اساتید،بهترین امکانات که توی رویاهام هم نمیدیدم اینقدررر خوشبختی رو.
اینا همه بخاطر توحید بود و به این نقطه رسیده بودم که فقط خودمم و خدای خودم.
خدا رو شاهد میگیرم که فقط 2 ماه خوندم فقط 2 ماه،با انرژی و تلاش خیلی کمتر از قبل به بهترین نتیجه رسیدم.
چون یه چیزی درون من تغییر کرده بود اونم باور به این که یکی باید از بیرون من رو نجات بده و من رو کمک کنه.
همه چی برای من تغییر کرد، دنیای من تغییر کرد، انگار 100 پله پریده بودم بالا، جایگاهم، ادم هایی که باهاشون در ارتباط بودم، دیگه من اون دختر تنبل نبودم که برای زندگیش تلاش نمیکنه و عزت پیدا کرده بودم.
تجربه هایی رو توی دانشگاه و این سال ها داشتم که فراتر از تصورات و خیالات من بود.هنوز هم که هنوزه دانشگاهی بهتر از دانشگام و رشته ای بهتر از رشته ام پیدا نمیکنم. من رو به معنای واقعی کلمه راضی کرده بود.
همه ی این کار هارو خدا برای من انجام داد و امید من از ادم ها بریده بود.
توی این نقطه از زندگی وقتی نگا میکنم که چرا زندگیم اونی نیست که این همه براش تلاش کردم ؟چرا هنوز به اون جایگاهی که لایقش هستم نرسیدم؟چرا هنوزخواسته هام رو ندارم؟
چون هنوز هم اون باور منتظر بودن، انتظار داشتن،توقع داشتن رو از ادم ها دارم.
خیلیییی پیشرفت کردم از قبل ولی زندگیم در حال حاضر چیزی نیست که من رو 100 در 100 راضی کنه چون هنوز منتظرم بقیه یه کاری برای من بکنن.
این فایل در ابتدای این دوره برای من عالییی بود عالیییی، به قول خانم شایسته خدا میدونه چه معجزاتی در انتظارمون هست.از خدا میخوام این باورتوحیدی رو در من تقویت کنه،من رو هدایت کنه و توی این مسیر کمکم کنه و بیام از معجزات بزرگ زندگیم براتون بگم و لذت ببریم :)
سلام به استاد عزیز خانم شایسته عزیز ودوستان خوبم .استادشما معجزه زندگی من هستین نمیتونم بهتون بگم از کجا با اموزه های شما واقدامات خیلی کم به کجا رسیدم.من دوره دوازده قدم رو تقریبا دو سال خریدم ولی هنوز کامل کارنکردم چند قدم جلو میرم نتایج ومیبینم میگم تو خیلی سرسری تا اینجا اومدی واینقد. نتیجه گرفتی. برگردو با تمرکز ببین اونموقع چطور میشه.این وسط خیلی دور ونزدیک شدم چند روزی بود دوباره شروع کردم تمرکزی برای اجرای اگاهی های دوره
وبعد دوسه روز با این فایل روبرو شدم واقعا مسیر دست خداست وهمه زندگی فرکانس وانرژی
مریم عزیزم شما یکی از دستان بزرگ خدا در زندگی ماهستی صمیمانه ازت تشکر میکنم
من بزرگترین نتایج رو در ضمینه مالی وشرایط زندگیم گرفتم از عمل به اموزه های استاد
از منفی ده رسیدم به ماهیی چهل ملیون بدون هیچ تلاشی
بدون اینکه سر کار باشم
خدا روز رسان من بوده
چند روزی بود دعا میکردم خدای شرایطم عالی اما دلم میخواد بالاتر برم وبا این فایل روبرو شدم
این اولین رد پای من بوده
نوشتن برای من یکم سخت بوده ولی انشالله کم کم قدم به قدم این هم حل میشه
حرفمو با یه جمله از استیون هاوکینگ در مصاحبه اختصاصیش شروع میکنم(جسم من هر چی باشه اوضاعش اونقدری بد نیست که بتونه مانع ایجاد کنه در کار من)
من از روزی که این فایل استاد عباسمنش رو گوش کردم هدایت شدم به چیزهایی که این باور رو در من قوی تر کرد و خوشهالم
من دیگه دنبال امضا گرفتن از هیچ رئیس خاصی نیستم من دیگه شرایط بیرونی رو هرگز مقصر نمیدونم
مثل آهنگساز بزرگی که در جنگ جهانی دوم توی تایمی که همه فکر جنگ بودن اون نشست و آهنگ ساخت و الان ماندگار ترین آهنگساز تاریخه
بتهوون رو میدونید کر بود؟؟؟آثار بسیار برجستهای که درون مایه اکثر آنها شجاعت است وقتی کر شد و شنواییش رو از دست داد در این دوران شکل گرفتند. این آثار بزرگترین و مشهورترین آثار موسیقی کلاسیک را شامل میشود.
بچه ها فکر کنید فقط کا اگر بتهوون بودید و کر میشدید و نمیشنیدید چی میکردید؟؟؟
مدتی هست که هدایت میخواستم در یک زمینه ای و از وقتی خانه تکانی ذهن شروع شده دائما یک حسی میگه برو ببین چیه و به لطف خداوند هدایت شدم به خانه تکانی ذهن و دقیقا امروز استاد با من صحبت میکرد و جواب درخواستم رو داد.
وقتی استاد گفت مسئولین و مملکت هیچ وظیفه ای در قبال ما ندارن یادم افتاد وقتی روی این باور تمرکز کرده بودم و مسئولیت صد درصدی زندگیم رو پذیرفته بودم چقدر نتایجم تغییر کرده بود و این فایل فوق العاده بود که بهم یادآوری کرد:
من مسئول زندگی خودم هستم
من خالق زندگی خودم هستم
من همه چیز رو رقم میزنم در زندگیم
و بازهم به لطف خداوند هدایت شدم به مسیر درست
خداروشکر میکنم و بینهایت خوشحالم که مثل همیشه خداوند هدایتم کرد و پاسخ درخواستم رو داد.
به نام خدای مهربان
سلام درود به خانم شایسته و استاد عزیز و شما دوستان
واقعا الان دارم که به گذشته خودم نگاه میکنم فهمیدم که تمام جاهایی که رو حرف دیگران حساب باز کردم چه بلاهایی که سرم نیومد چند سال قبل درآمدی نداشتم یکی از آشناها پیشنهاد کار بهم داد تو خارج از ایران منم تمام و کمال روش حساب کردم و گفتم دیگه درآمدم تضمین شد باهم رفتیم اونجا بعد از ده روز کارسخت و دور از خانه و همسر حامله ، شرایطی بسیار سخت ، گفت باید برگردی من با شما کارنمی کنم و حتی نصف پول رو هم نداد ، برگشتم خونه مدتی که نبودم حتی خانواده پدرم هم هیچ کمکی به همسرم نکرده بودند، از این موارد تو زندگی هممون کم نیست ولی الان هر کاری رو که تسلیم میشم باور کنین نمی دونم چه طوری ولی خودش درست میکنه بدونه حتی ذره ای زحمت خدایا صد هزار مرتبه شکر به خاطر بودنت فقط تسلیم بودن ما رو به مقصد میرسونه فقط چون تمام مواردی که استاد گفتن با تسلیم بودن حل میشن اگه روی خدا حساب باز کنی دیگه کسی رو نمیبینی تمرکزت روی خودت زیادتر میشه تغییر باورها شروع میشه و بعد رفتارها و تکرار اونا نتیجه دلخواه و سایر موارد دیگه
دستون دارم
فقط یادتون نره شاد باشید
سلام استاد عزیز ومریم جون ودوستان هم فرکانسی
مقدمه هر تغییری در شخصیت رفتار عملکردمون در زندگی پذیرش احساس مسولیت هست این باور که تنها خودم مسول زندگی خودم درتمام جنبه های مالی وعاطفی شخصیتی وسلامتی هستم من اگر نگاهم انگشت اشاره ام به سمت خانوادم اطرافیانم مردم کشورم و فضای مجازی وشخصیت های صمیم زندگیم باشه نمیتونم قدم از قدم بردارم چراکه باایجاد توقع داشتن باعث شرک ورزیدن به خدا تضعیف شخصیت خودم میشوم من اگر انگشت اشاره ام به سمت همه کسانی که به نوعی دستی در پیشرفت من داشته باشن باشه قطعا حال خوب اتفاق خوب رو از خودم دور میکنم من یادگرفتم با توحید عملی اگر کسی قدمی برای من برمیداره اعتبارش رو به خداوند بدهم صمیمانه از طرف مقابلم تشکر کنم وبا عینک متوقعگرانه بهشون نگاه نکنم هیچ انسانی نقشی وظیفه ای در زندگی شخص من نخواهد داشت به میزانی که من این باور و در زندگیم به کار ببرم شخصیت قوی تری خواهم داشت وتقویت شخصیت درست برپایه پذیرش مسولیت زندگی خودم و پررنگ کردن توحید عملی وکنترل ذهن هست
امیدوارم با یادآوری اینکه من تنها خودم وفقط خودم هستم که مسول زندگی خودم هست بدون توقع داشتن از دیگران بتونم روز به روز قدم های درستی برای زندگیم بردارم
ممنون از شما استاد عزیز ومریم جون ودوستان هم فرکانسی
سلام.به استاد نازنین
سلام.به خانوم شایسته نازنین
سلام.به دوستان نازین این سایت این قسمت از سایت
خدارو شکر برای هدایت روشن و اشکار به قسمت خانه تکانی ذهن
برداشتی که من از قدم اول در دفتر خودم نوشتم از قدرت خلقی که من در زندگیم دارم مواردی که من حس کردم در خودم کم رنگ شده و بایتسی تکرار اگاهانه شود و ضرورت دارد بر این اصل و خدارو شکر هدایت لطف خداوند شامل حالم شد
نگاه ما نگاه مردم در مورد سیل زلزله طوفان و این دیدگاه داریم یا دارن که این اتفاقات عذاب الهی هست خدا خشمگین شده و حالا با این اتفاقات می خواد حال ما انسان هارو بگیرد و ما به قلط کردن بی افتیم و این نوع نگاه ما به خداوند مثل نگاه به یک انسان دیگه هست که زمانی عصبانی می شود کارهایی انجام میدهد رفتاری می کنید خدا هم این شکلیه حالا عصبانی شده داره سرما بلاء میاره در صورتی که خدا این شکلی که دیگران می بینن تعریف میکنن از دیدگاه و نوع فکرشان در مورد خدا و به ما هم گفتن و ماهم پذیرفتیم اما این هیچ زمان نگفتن که خداوند یک سیستم یه انرژی هست…
« خداوند دارد پاسخ فرکانس مارو به ما میدهد فرکانسی که نتیجه افکار و نوع نگاه ماست »
اگر اگر سیلی هست زلزله هست این اتفاقات باعث شده که بیشتر و بهتر پیشرفت کنیم مثال خانه های قدیم ببین چطور بودن گل چوب ساخته میشدن و الان ببین که چقدر این روند ساخت ساز تغییر کرده و مستحکم تر شده
از هر موضوعی ببین تمام اتفاقاتی داشتن برای روند تغییر و بهتر شدن مسائل بوده حل شده و کیفیت ها در همه چیز بهتر و بهتر شده
این نگاهی که به خداوند داریم تغییرش بدیم
مسئول زندگی خودمان « خودمان هستیم »
ولی تفکر غالب مردم اینکه نه مسئول یکی دیگه یک نفر دیگه هست من مسئول زندگیم نیستم و این مسوئل میتونه خیلی ها باشن رئیس جمهور پدر و مادر صاحب کار کشور شهر استان و غیره…..ولی مسئول خودمان هستیم
انگار وقتی که میگیم دیگران مسئول هستن انگار اون مسئولین از یک کره دیگه امدن از یک جهان دیگه امدن و حالا اونا باید یک کاری بکنن این نگاه مردم ایران هست تفکر مردم هست
جاهای دیگه این تفکر ندارن اگر مثلا زلزله سیلی بیاد و باعث خرابی خانه هایشان بشه نمیگن فلانی مسئول درست کردن هستند و اگر بیمه باشن کرده باشند بیمه کارشان انجام میده و می پردازد بیمه نبودن دیگه خودشان اقدام می کنن
درک مان بره بالا از زندگی که ما بشینیم کاری نکنیم یکی دیگه بیاد برای ما درست کنه نون بده اب بده و راحت طلبانه کار مارو انجام بده
« اگر می خوای زندگیت تغییر کند باید این فکر و این نگاه تغییر کند »
کسی که دیگران مسئول زندگی خودش میداند و راحت طلب انتظار دارد ببین ایا زندگی خوبی تجربه می کند…؟؟ همیشه گیر بده کار طلب کار از دیگران خشمگین عصبانی هست
این نگاه این نگاه که باید دیگران بیان و زندگی من درست کنن بریز دور « باید خودت سعی کنی شرایط درست کنی »
بعضی ها منتظر رسیدن وقت مردن کسی هستند که یه ارث میراثی بهشان برسد و تازه ارثیه میراث هم بهشان میرسد چرا زندگی شان همچنان مشکل دارد چرا میگن من این وام بگیرم همه چی درست میشه اما وام های بیشتری سرازیر میشه و مشکلات زندگی شان هم بیشتر میشه…
خودمان خودمان میتونیم زندگی مان درست کنیم تغییرش بدیم این قدرت و توانایی خودمان هست که میتونیم زندگی مان تغییر بدیم فقط این بهانه هارو کنار بزنیم این بهانه ها باعث میشن از این توانایی و قدرتی که داریم عقب بمانیم دور بشیم و نتونیم کاری کنیم
سعی کن سعی کن نگاهت به خودت و به درونت باشه
راه کمک کردن این نیست که درباره اون ادمها و بدبختی شان صحبت کنی
اگر داری کمک کن اگر نداری تو مسئول نیستی اونها خودشان باعث بدبختی شان هستند
اگر تمام ثروت دنیا و بهشان بدی اونا همون ادمها هستند
قران هم امده که این دسته به بهشت هم میرن بهانه میارن بهانه میگیرن
اگر اوضاع زندگی خوب شده درامد خوبی داری زندگی بهتری تجربه می کنی « به جای اینکه سپاسگزار خداوند باشی و بگی من یک تغییرلتی در خودم و فکرم ایجاد کردم که الان زندگی خوب تجربه می کنم » بعد میای بشی صدا ادمهای بدبخت بیچاره که فقط فقط اونها بهت بگن تو ادم درستی افرین دست بزنن بگن این حق مارو میگیره این ادا اصول ها فقط برای فالوور دست زدن هست و مشهور شدن
مسئولین کشور ادم هستن مثل ما حالا کاری درجه ایی دارن از فضا که نیامدن اونا خواسته به اونجا رسیدن
« خودمان مسئول هستیم خودمان داریم اتفاقات رقم میزنیم »
اگر فکر کنی که یه عامل بیرونی باید بیاد تا زندگیت درست بشه ببین ایا درست میشه یا داره اوضاع زندگیت سخت تر و بدتر میشه
الان عده ایی هستن که دارن خوب کار می کنن و اوضاع زندگی شان خوب در جوابی که میگی اوضاع کشور درست نیست هیچی سر جای خودش نیست چرا اوضاع عده ایی خوب پس….؟؟
خوب اون عده ایی که زندگی بهتری دارن تجربه می کنن مثل ما هستن تنها تنها تفاوت در نوع نگاه و تفکر هست این افکار ماست چیز دیگه نیست
« اگر مشکلی هست این در تو هست در درون خودت هست در نوع نگاه و باور هاست»
در همین شرایط مثلا بد گرانی ها سیل ها زلزله ها نرخ ارز دلار عده ایی اوضاع شان داره بهتر میشه و عده ایی هم اوضاع شان بد و بد تر میشه
« مسئولیت 100 ٪ تمام اتفاقات زندگی خودمان هستیم »
اگر یک اتفاق یکسان نتیجه متفاوت برای دو گروه ادم دو گروه فکری ادم به وجود میاره « باید فکر کنیم دیگه »
افکار ما باور های ما داره اتفاقات به وجود میاره
خیلی ها این نگاه و این انتظار دارن که یک ادمی که اوضاع مالی خوبی داره یا در کشور سمتی داره در اداره باید کمک کنه مسئوله وظیفه اش هست
این فکر در جامعه هست اگر یکی پولی داره وظیفه اش کمک کردن هست
تفکر سمی چیه….؟؟
اینکه ما خودمان اویزون کسی بکنیم که وضع اوضاع خوبی داره اون وظیفه اش هست که به ما جا بده غذا بده مارو بگردونه ببره عشق حال این صحبت ها « این یکی دو قرون ها هیچ کمکی نمی کنه فقط جلوی اون ثروت بزرگ که قراره وارد زندگی مان بشه میگیره همین
رو چه حسابی چون منم درگیر این سم کشنده بودم منم درگیر یکی دوقرون بودم فکر می کردم اقا زرنگه هستم من جلو افتادم پس کو نتیجه پس کو نشان بدی اون جلو افتادن هارو نتیجه زرنگی کجاست…؟؟
هر روز بدبخت تر می شدم هر روز فقط می دویدم هر روز عقب تر بودم این نتیجه حاصل شد
اگر ما به خودمان به خدای خودمان به توانایی هامون به نیروی درونی تکیه کنیم بهترین تفریحات و جایگاه هارو میتونیم تجربه کنیم
« اگر این تفکر به صورت بنیادین تغییر کنه که اقا من مسئول زندگیم هستم نه دیگران منم که دارم اتفاقات رقم میزنم منم که شرایط رقم میزنم این فکر که دیگران مسئول هستن بزار کنار « این خود شرک این قدرت گرفتن از خداست »
یک بار برای همیشه حتی نمی خواد با کسی حرف بزنی مجادله کنی به خودت بگو این خودم هستم که این اتفاقات و شرایط دارم رقم میزنم این شعار نیست »
کلی ادم دارن این میگن استاد بچه های سایت خودت دیدی
اصلا همین نوع نگرش ببین عده ایی در زمان شاه می گفتن شاه خوب نیست گرانی مردم بدبختن فلانه فلان کس بیاد تا اوضاع زندگی درست بشه شاه رفت یکی دیگه امد باز همین حرف میزنن که این خوب نیست شرایط سخت و سخت میشه مشکلات بیشتر میشه و الان منتظر منجی هستن که منجی بیاد اوضاع درست شه اما داستان همین نوع تفکر هست نه چیز دیگه
همون عده زمان شاه بدبخت بودن الان هم بدبخت هستن میگن فلانی مارو بدبخت کرده شرایط سختر شده از این حرف ها پول نفت می خورن نفت ما کجا رفت دزدی می کنن این بهانه ها که بهشت هم برن این دارن
اصلا این عده ادمها همیشه خدا دارن مینالن در هر شرایط
چرا پس کشور داره تغییر می کنه اوضاع بهتر میشه عده ایی خوب دارن کار می کنن زندگی خوبی دارن و عده ایی حتی قبل تر از زمان شاه هم همون حرف میزدن الان دارن مینالن گریه زاری می کنن
اونهایی که شاد خوشحال و ثروتمند هستن تعدادشان کمتر هست چرا…؟؟
چون منتظر منجی منتظر کسی بیاد یه پولی از اسمان به زمین بی افتد نبودن خودشان حرکت کردن برای تغییر
اما عده ادمهای بدبخت خیلی خیلی زیاد چون منتظر منجی منتاظر یه پول اسمانی هستن در اسرات بهانه ها
همه چی از فکر شروع میشه وقتی بتونی فکرت کنترل کنی به مسیر های درست به ایده های بهتر و بهتر تغییر می کنی مسیر تکامل داره باید صبر و عمل کرد به دانسته ها ایمان حرف مفت نیست ایمان بی عمل مرگ است
هر موقع توقع داشتی از کسی در مسیر اشتباهی
از اون تضادها انرژی و قدرت بگیر برای حرکت کردن تغییر کردن و بهتر شدن گرایه زاری نکن تو سر خودت نزن اگه من فلان شهر می شدم فلان خانواده داشتم فلان کشور فلان پدر و مادر
« این داستان خودم هست سینا هم زمانی این فکر می کرد ما یک داماد خوب داشتیم و من بهش میگفتم اقا میرزا ادم خوب از دیدگاه من بود و ارزوم بود و بارها بارها میگفتم ای کاش پدرم من می شد من فلان می کردم موفق می شدم ثروتمند می شدم از این حرف ها اما خواهر زاده هام یک چیز دیگه می گفتن بابای ما نداره بابای ما فلان هست بابای ما نتونست جمع کنه من ارزو داشتم بابای اونها پدرم باشه اما اونا اون پدر داشتن اما چرا این حرف هارو میزدن همش بهانه بود
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿2﴾ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ﴿3﴾ مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿4﴾ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿5﴾ اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ﴿6﴾ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ ﴿7﴾
خدایی که فرمانروای مطلق هست تنها اون بپرستیم تنها از اون یاری بجوییم یاری یعنی چی یعنی همه چیز از اون بخواهی از اون توقع داشته باشی اون تورو هدایت کند به مسیر درست و بپرستی سپاسگزار باشی وقتی چنین عظمتی داره کارهاش انجام میده کارای تو هم انجام میده یعنی تو بندگیش کن اون خداییش بلده تو بنده خوبی باش
چطور که یک شرکت یه ادم توقع داریم که بهترین کار بهترین شرایط بهتری حق حقوق بهتر بده بعد این توقع از خدا نداریم از یک ادم مثل خودمان که هر لحظه ممکن لحظات بعد بمیره
وقتی این فکر و این نگاه به خداوند داری وقتی این فکر می کنی اون وقت که از اون مواهبش بهرهمند میشیم
یعنی خدا نمیتونه کمکم کنه…؟؟
یعنی نمیتونه من هدایت کنه….؟؟
ما بندگی مان بلد باشیم خدا خداییش بلده
تو این در وجودت درست کن تنها تورا می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم توقع از دیگران بردار توقع از خدا داشته باش و بعد درهای رحمت نعمت به روت باز میشه
این جمله طلایی یادت باشه « اگر مثل دیگران فکر می کنی مثل دیگران عمل می کنی مثل دیگران هم نتیجه میگیری همین
اگر می خوای متفاوت نتیجه بگیری متفاوت فکر کن متفاوت عمل کن این مسیر تکاملی هست
اغلب موقع تفکر جامعه تفکر درست تفکر مقابلش هست
کار درست کاریه که قلبت می پسنده کاریه که خدای خودت می پسنده نه کاری که دیگران بپسندن
اکر توحید در قلبمان بیشتر وبیشتر بشه نحوه فکردن و نحوه عمل کردن تغییر می کنه
تمرکز بزار روی کار خودت روی خودت بزار مسیر خودت برو تو خدای خودت بشناس خدا بقیه اش درست می کنه
ادمهایی که تورو میبرن بالا همون ادمها هم با یک بشکن تو رو میارن پایین اگر فکر کنی مردم راضی نگه داری و کاری بکنی که اونا می پسندن
خودت درست کن خدا مردم برات میاره درونت درست کن بیرون درست میشه
به نام خداوند مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین.
اولین پروژه ی خانه تکانی ذهن:
خانم شایسته ی عزیز، چقدر شما هوشمندانه و دقیق این فایل رو برای اولین پروژه ی خانه تکانی ذهن انتخاب کردین.
اولین کاری که باید در این مسیر زیبا انجام بدهیم این که ، مسئولیت صفر تا صد این لحظه ی زندگیمون بر عهده بگیریم.
و خداوند رو به عنوان رب العالمین قبول داشته باشیم.
قدرت رو به خداوند بدهیم و لاغیر.
فایلهای توحیدی سایت بینظیر هستن .
هر فایل توحیدی که گوش میدم احساس میکنم حالم خوب میشه.
ایمانم قوی تر میشه.
قلبم گشاده میشه.
و از خدای خودم سپاسگزارم که من رو در این مسیر رشد و آگاهی قرار داده.
انتخاب فایل روز اول عالی بود.
سلام به همه ی دوستان همراه
چندسال پیش که از قوانین هیچ اطلاعی نداشتم و زندگی مذخرفی داشتم مدام از بقیه شکایت میکردم
دولت چرا کارشون درست انجام نمیده، بابام چرا بیشتر از این کمکم نمیکنه، شوهرم چرا برای خوشبخت شدنم تلاش نمیکنه، مامانم چرا منو بیشتر دوست ندارم و …
کلا انتظار داشتم دیگران بیان و زندگی رو برای من بهشت کنن (چون مدام از بچگی اینو شنیده بودیم که باید منتظر منجی باشیم، یه نفر، که اگه بیاد زندگیمونو دگرگون میکنه و …)
خلاصه که خیلی پرت بودم
از سال 99 که کم کم وارد مسیر شناخت خودم و جهان و خدا شدم یه چیزایی رو متوجه شدم ولی بازم اینو درک نکردم که خودم مسئول صددرصدی زندگی خودم هستم
تا دو،سه سال پیش با یه استادی آشنا شدم و هواپونوپونو کار کردم و یکمی درک کردم این موضوعو که خودم مسئول زندگی خودم هستم و بعدش هم که با استاد عباسمنش آشنا شدم
از اونجا بود که زندگیم شروع کرد به تغییر
دیگه کمتر شکایت میکردم، کمتر از دیگران انتظار داشتم، کمتر بخاطر کارهای دیگران ناراحت میشدم
جدیدا هم که حدود 4 ماهه با دوره ی 12 قدم آشنا شدم و این ماه قدم پنجم رو خریدم
هرچقدر که درکم از قوانین بالاتر میره بیشتر متوجه میشم که همه چیز به خودم بستگی داره
این خودم هستم که دارم زندگی خودم رو با افکار و باورهام خلق میکنم چه آگاه باشم ازش چه ناآگاه باشم
پس شکایت کردن از دیگران نه تنها به ما کمک نمیکنه که رشد کنیم بلکه باعث میشه توجهمون روی نکات منفی و چیزایی که نمیخوایم باشه و همونا توی زندگیمون بیشتر و بیشتر میشه
هیچ چیزی بیرون از ما وجود نداره
هروقت که ما از درون تغییر کردیم، هروقت افکارمون رو تغییر دادیم، هروقت جهان بینی ما تغییر کرد اون وقته که زندگی ما تغییر میکنه
هیچکس نمیتونه کمکی کنه تا زندگی ما تغییر کنه
من به تنهایی خالق زندگی خودم هستم
من به تنهایی مسئول صددرصدی زندگی خودم هستم
به نام خالق
سلام به همه عزیزانم
سلام استاد عزیز
خوب خدارو شکر میکنم بابت همه نعمت های که دارم و اون نعمت های ویژه ای که محبت کرده کنار گذاشته تا من توی ی مسیر لذت بخش بهشون برسم و استفاده کنم
یادمه این لایو رو خیلی وقت پیش نگاهش کرده بودم البته فکر کنم برش داده شده بود و کامل نبود یا من در مدار شنیدن ادامه این فایل ارزشمند نبودم
خوب اینکه همون فایل میاد و تبدیل به ی فایل توحیدی میشه برای من تعهد و ذهن ثروتمند بچه های سایت استاد رو بیان میکنه که میشود از این فایل با این موضوع دیدن کرد
میشود از زاویه جدیدی دید این فایل رو
خوب مثال های گوناگونی هست از خودم در گذشته که با تکیه به دیگران برای چند قاز زندگی خودم رو به تباهی کشیده بودم و این میثم جدید و نیوفیس که با توکل به خدا و کمرنگ کردن نقش آدم ها توی زندگی نه تنها زندگی خودم بلکه زندگی خیلی ها تحت تاثیر قرار گرفته
حتی کسانی که همکار بنده هستن و احساس رقابتی با من دارن با الگو گرفتن از من حالا به شیوه خودشون زندکیشون تغییر کرده
اما ی مثال دیگه دارم از خانواده همسرم
خوب پدر ایشون بسیار. بسیار بسیار آدم خوب سالم مهربان سخت کوش پر تلاش و همه کاره هست که واقعا ی زندگی خوب و پرثمری تونسته برای خودش و بچه هایش رقم بزنه اما از جایی که همیشه به بچه هایش پول میده و این ها رو اینجوری بار آورده آقا این بچه ها با خالی که همیشه مورد لطف و عنایت پدرشون قرار میگیرن همیشه چاله چوله داره زندکیشون
یادمه بنده خدا ی تیکه از ی زمین که داشت فروخت بیشتر پولشو تقسیم کرد بین بچه ها که مشکل دارن رهن خونه ندارن و از این حرف ها
بعد چند سال که از این قضیه گذشت آقا من میبینم که اینا باز مسأله دارن یسره مینالن یسره جوری پیش این پدر رفتار میکنند که آخر محصول یه کمکی به اینا بکنه .
و اما خود من زمانی که با این آموزه ها آشنا شدم و این حرف ها رو شنیدم که
ارزش آدم ها رو بیاریم پایین
توکل باید فقط به خدا باشه
اگه کسی کاری کرد تشکر کن و اعتبارش رو به خدا بده .
سعی کن همه کارها و مسوولیت زندکیت رو بر عهده بگیری
و واقعا من عمل کردم نه حرف
یعنی ی روزی پدرم ی زمینی داره میدش به کسی براش برنج میکاره نصف نصف برنج رو برداشت کرده بود و آورده بود گفت بیا برنج ببر گفتم حاجی اگه پولش رو میگیری در خدمتم .گفتن تو ناشکزی و از این حرف ها گفتم من باید پول برنج درآوردن رو یاد بگیرم به خدا نه تنها پول برنج ی کیسه برنج بلکه یاد گرفتم پول چلو گوشت رو چجوری میشه درآورد
اینکه توکل فقط به خدا باشه اون از ی راهی میرسونه نمیدونم چجوری ولی میرسونه
و وقتی به قول استاد به این مرحله از باور و توحید میرسیم پول ی زیرزمین چیه پول اجاره بهترین سویت ها به ما داده میشه یا شاید اون سویت و اون هتل به رایگان در اختیار من قرار بگیره
خدارو صدهزار مرتبه شکر استاد از دوازده درصد ی کامیون که خودم قصطشو نداشتم بدم رسیدم به پنجاه و دو درصد
از خونه پدری که توانایی عوض کردن ی شیر آب و لامپشو نداشتم رسیدم به خونه ای که خودم از اساس درستش کردم کارکریشو کردم طرحشو دادم
از ی ماشین پراید چند سال کار الان ی ماشین صفر کیلومتر دارم که به راحتی پولش جور شد و این ها همه تازه ابتدای داستانه من به خونه ای پونصد شیصد متری فکر میکنم با استخر و جکوزی و حیاط بزرگ
من به ی بیزینس با آزادی زمانی و مکانی فکر میکنم
من به ی آرامشی فکر میکنم که همیشکیه
من به مسافرت های فکر میکنم که بهترین فضاها و محیط ها داخلش باشه بهترین هتل ها بهترین شهرها
چون لیاقتتمه میدونم توانایی رو دارم که برسم
وقتی از هیچ به اینجا رسیدم از اینجا به خیلی بلاتر رسیدن راحته
خدایا شکرت استاد همه اینها همه این اسباب بازی ها و آرزو برای اسباب بازی های بیشتر مدیون آموزشها شما و هدایت خداوندی مهربان هستم که در بهترین زمان ممکن من رو به سایت شما آورد و گفت بشین و تغییر کن .بشین و عمل کن
سلام خدمت دوستان
خانم شایسته و استاد عزیزم
نقطه ی قبل از دیدن این فایل ها و دوره ای که خانم شایسته عزیز برای سایت طراحی کردن و دقیقا یک قدم قبل از شروع این دوره و فایل ها،من داغون داغون بودم.
به یه نقطه ای رسیده بودم که همش میگفتم چرا نمیشه؟ذهنم پراز سوال بود،به هر جا چنگ میزدم درست نمیشد،هر راهی رو میرفتم نتیجه نمیداد،از طرفی وقتی به زندگیم نگاه میکردم،هیچ چیزی نداشتم که خودم رو بهش بند کنم و بگم این من رو نجات میده.
پراز سوال بودم،گُنگ گُنگ بودم،از کجا شروع کنم،چه جوری تغییر بدم،چی کار کنم؟؟؟
دوده ی پاییز رو همین هفته قبل گرفتم و نگا کردم به دفترهام از سال1400 تا به الان،صدها دفتر پرکرده بودم،یعنی میتونم بگم کل این 2سال و نیم تا الان که توی مهرماه 1403 هستیم،من تا تونستم نوشتم،از مهمونی ها زدم و نوشتم، از تفریح و درس و تمام مسائلم زدم و نوشتم و نوشتم و نوشتم تا به خواسته هام برسم.
شنیده بودم که خدا به قلمی که مینویسی قسم خورده،شنیده بودم که باید بنویسی تا خلق بشه ولی نتایج برام راضی کننده نبود.
وقتی از استاد راجب تعهد میشنیدم میگفتم خب شاید تعهد کافی نداری که هنوز به دست نیابردی، در صورتی که واقعااا من دوره های یک ماهه یا دوماهه ی تعهدی زیادی رو انجام دادم ولی نتایج در برابر کارهایی که من کرده بودم هیچی نبود.
هر کاری که فکر کنی رو کردم،کار کردم،پول درابردم،حرف زدم،جنگیدم،رها کردم،اقدام کردم،هر کاری که فکر کنی رو کردم توی این 2سال و نیم ولی نمیشد.
دوستام بهم میگن نتایجت دربرابر تمرین هایی که انجام میدی خیلی کمه،چرا واقعا؟چرا برات نمیشه؟
نگا کردم دیدم هنوز هم خواسته ای که سال 1400 داشتم، الانم به صورت خواسته هست و من هنوز بهش نرسیدم.
کجای کار میلنگه؟کجای کار ایراد داره؟
بارها به خواهرم گفتم من حس میکنم لیاقت من خیلییی بالاتراز این جایگاهی که دارم و این جا جای من نیست،من خیلییی تلاش کردم خیلی تایم گذاشتم ولی این جایگاه اونی نیست که میخواستم.
چندین و چند بار اون موفقیتی که توی زندگیم سال97 به دست ابردم رو بررسی کردم که چی شد؟چی کارکردی؟چه چیزی بود که کمکت کرد؟چی نجاتت داد از اون شرایط و چی باعث موفقیتت شد؟
هزارتا دلیل پیدا کردم که علت موفقیت من توی سال97 بود که وارد بهترین دانشگا و بهترین رشته بعد از 2سال پشت کنکورموندن شدم. ولی نه اینا نیست
پس چیه؟؟؟
چی شد؟
چه چیزی باعثش شد؟
تو چی کار کردی لیلا؟
چرا الان نمیشه؟
چرا الان که هزاران برابر سال97 اگاهی داری نمیشه؟
چه چیزیه واقعا؟
بابا من الان سایت استاد عباسمنش رو دارم،من یه عالمه فایل دارم،یه عالمه اگاهی دارم ولی چرا نمیشه
تا اینکه این فایل رو گوش دادم.
خدای من،خدای من
یعنی واقعا همینه؟
اینه که نمیزاره برسم؟؟؟
اولین روز که فایل رو گوش دادم،فقط شنیدم،وقتی شروع کردم کلمه به کلمه اش رو نوشتم،فکر کردم،با زندگی حال حاضرم مقایسه کردم،فهمیدم اره همینه
این اون نقطه ای که نمیزاره برسم.
این اون باوری که جلوی خیلییی از نعمت هارو گرفته
انتظار
انتظار از ادم ها
توقع
منتظر بودن
طلب از دیگران
شرک
سال 97 بعد از 2بار کنکور ناموفق که هیچ دانشگاهی نمیتونستم با رتبه م برم، یکی از اطرافیان اوایل مهر بود من رو کشید کنار بهم گفت،لیلااا پدرت کسی نیست که بخواد پول دانشگاه ازاد رو بهت بده،بشین یه سال دیگه رو بخون، روی پای خودت وایسا که دانشگاه دولتی بیاری وگرنه تو نمیتونی دانشگاه ازاد یا غیرانتفاهی بری.
داغون شدم،خسته بودم و ناامید،این حرفش من رو خالی کرد ولی واقعیت بود و تلخ
یعنی یه سال دیگه باید بمونم خونه بخونم؟
ولی چاره ای جز این نداشتم.
همین حرفش حکم این فایل رو برام داشت،
منی که قبل از این حرف، تکیه ام به خانوادم بود و رفته بودم دانشگا ازاد ثبت نام کرده بودم به امید این که بابام شهریه ی دانشگام رو بده، منی که میگفتم میرم تهران موسیقی میخونم و سختی کنکور رو به جون نمیخرم و خانوادم هستن دیگه باید خرجم رو بدن، یک سال با این باورهای غلط فقط خودم رو خسته کردم و سردرگم و هیچی به هیچی.
همون یه حرف باعث شد بعد از2تا کنکور که شکست خوردم و نتونستم جایی رو بیارم،سال 97 توی بهترین دانشگا بهترین رشته مهندسی قبول شدم و یه معجزه ی بزرگی بود واقعا.
برای منی که هیچ کدوم از خانوادم رنگ دانشگا دولتی رو به خودشون ندیده بودن،تمام هزینه هام رایگان بود،بهترین اساتید،بهترین امکانات که توی رویاهام هم نمیدیدم اینقدررر خوشبختی رو.
اینا همه بخاطر توحید بود و به این نقطه رسیده بودم که فقط خودمم و خدای خودم.
خدا رو شاهد میگیرم که فقط 2 ماه خوندم فقط 2 ماه،با انرژی و تلاش خیلی کمتر از قبل به بهترین نتیجه رسیدم.
چون یه چیزی درون من تغییر کرده بود اونم باور به این که یکی باید از بیرون من رو نجات بده و من رو کمک کنه.
همه چی برای من تغییر کرد، دنیای من تغییر کرد، انگار 100 پله پریده بودم بالا، جایگاهم، ادم هایی که باهاشون در ارتباط بودم، دیگه من اون دختر تنبل نبودم که برای زندگیش تلاش نمیکنه و عزت پیدا کرده بودم.
تجربه هایی رو توی دانشگاه و این سال ها داشتم که فراتر از تصورات و خیالات من بود.هنوز هم که هنوزه دانشگاهی بهتر از دانشگام و رشته ای بهتر از رشته ام پیدا نمیکنم. من رو به معنای واقعی کلمه راضی کرده بود.
همه ی این کار هارو خدا برای من انجام داد و امید من از ادم ها بریده بود.
توی این نقطه از زندگی وقتی نگا میکنم که چرا زندگیم اونی نیست که این همه براش تلاش کردم ؟چرا هنوز به اون جایگاهی که لایقش هستم نرسیدم؟چرا هنوزخواسته هام رو ندارم؟
چون هنوز هم اون باور منتظر بودن، انتظار داشتن،توقع داشتن رو از ادم ها دارم.
خیلیییی پیشرفت کردم از قبل ولی زندگیم در حال حاضر چیزی نیست که من رو 100 در 100 راضی کنه چون هنوز منتظرم بقیه یه کاری برای من بکنن.
این فایل در ابتدای این دوره برای من عالییی بود عالیییی، به قول خانم شایسته خدا میدونه چه معجزاتی در انتظارمون هست.از خدا میخوام این باورتوحیدی رو در من تقویت کنه،من رو هدایت کنه و توی این مسیر کمکم کنه و بیام از معجزات بزرگ زندگیم براتون بگم و لذت ببریم :)
سلام به استاد عزیز خانم شایسته عزیز ودوستان خوبم .استادشما معجزه زندگی من هستین نمیتونم بهتون بگم از کجا با اموزه های شما واقدامات خیلی کم به کجا رسیدم.من دوره دوازده قدم رو تقریبا دو سال خریدم ولی هنوز کامل کارنکردم چند قدم جلو میرم نتایج ومیبینم میگم تو خیلی سرسری تا اینجا اومدی واینقد. نتیجه گرفتی. برگردو با تمرکز ببین اونموقع چطور میشه.این وسط خیلی دور ونزدیک شدم چند روزی بود دوباره شروع کردم تمرکزی برای اجرای اگاهی های دوره
وبعد دوسه روز با این فایل روبرو شدم واقعا مسیر دست خداست وهمه زندگی فرکانس وانرژی
مریم عزیزم شما یکی از دستان بزرگ خدا در زندگی ماهستی صمیمانه ازت تشکر میکنم
من بزرگترین نتایج رو در ضمینه مالی وشرایط زندگیم گرفتم از عمل به اموزه های استاد
از منفی ده رسیدم به ماهیی چهل ملیون بدون هیچ تلاشی
بدون اینکه سر کار باشم
خدا روز رسان من بوده
چند روزی بود دعا میکردم خدای شرایطم عالی اما دلم میخواد بالاتر برم وبا این فایل روبرو شدم
این اولین رد پای من بوده
نوشتن برای من یکم سخت بوده ولی انشالله کم کم قدم به قدم این هم حل میشه
سلام به همه کسانی که این کامنت رو میخونن
حرفمو با یه جمله از استیون هاوکینگ در مصاحبه اختصاصیش شروع میکنم(جسم من هر چی باشه اوضاعش اونقدری بد نیست که بتونه مانع ایجاد کنه در کار من)
من از روزی که این فایل استاد عباسمنش رو گوش کردم هدایت شدم به چیزهایی که این باور رو در من قوی تر کرد و خوشهالم
من دیگه دنبال امضا گرفتن از هیچ رئیس خاصی نیستم من دیگه شرایط بیرونی رو هرگز مقصر نمیدونم
مثل آهنگساز بزرگی که در جنگ جهانی دوم توی تایمی که همه فکر جنگ بودن اون نشست و آهنگ ساخت و الان ماندگار ترین آهنگساز تاریخه
بتهوون رو میدونید کر بود؟؟؟آثار بسیار برجستهای که درون مایه اکثر آنها شجاعت است وقتی کر شد و شنواییش رو از دست داد در این دوران شکل گرفتند. این آثار بزرگترین و مشهورترین آثار موسیقی کلاسیک را شامل میشود.
بچه ها فکر کنید فقط کا اگر بتهوون بودید و کر میشدید و نمیشنیدید چی میکردید؟؟؟
من شاید نا امید میشدم
ولی اون دست نکشید و شرایط براش مهم نبود
به نام خداوند هدایتگر
سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز
مدتی هست که هدایت میخواستم در یک زمینه ای و از وقتی خانه تکانی ذهن شروع شده دائما یک حسی میگه برو ببین چیه و به لطف خداوند هدایت شدم به خانه تکانی ذهن و دقیقا امروز استاد با من صحبت میکرد و جواب درخواستم رو داد.
وقتی استاد گفت مسئولین و مملکت هیچ وظیفه ای در قبال ما ندارن یادم افتاد وقتی روی این باور تمرکز کرده بودم و مسئولیت صد درصدی زندگیم رو پذیرفته بودم چقدر نتایجم تغییر کرده بود و این فایل فوق العاده بود که بهم یادآوری کرد:
من مسئول زندگی خودم هستم
من خالق زندگی خودم هستم
من همه چیز رو رقم میزنم در زندگیم
و بازهم به لطف خداوند هدایت شدم به مسیر درست
خداروشکر میکنم و بینهایت خوشحالم که مثل همیشه خداوند هدایتم کرد و پاسخ درخواستم رو داد.
خدایا شکر ات