live | پاسخ های کلیدی به چند سوال

به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین

پروژه خانه تکانی ذهن | گام پنجم

خداروشکر که در فرکانس شرکت کردن در این پروژه عالی قرار دارم معمولا فایل ها رو که گوش میدم و نکته برداری میکنم بعدش میشینم فکر میکنم ببینم آیا ردپا یا اتفاقی در زندگی شخصی خودم حول محور موضوع اون فایل بوده و اگر باشه سعی میکنم در کامنت ها بنویسم اینطور خیلی بیشتر در درک مطلب و موضوع فایل به خودم کمک میکنم.

در این فایل استاد جمله ای گفتند که من هم در زندگی ام تجربه کردم استاد گفتند به قوانین دولت ها کاری نداشته باشید و روی خواسته تون تمرکز کنید…من هم از این موضوع تجربه ی جالبی دارم:

پسرها وقتی به سن سربازی میرسن کل فکر و ذهنشون‌ درگیر موضوعات سربازی میشه موضوعاتی مثل:

چرا باید دوسال از عمرم رو در سربازی حروم کنم

با سربازی رفتن عقب میفتم

حالا اگه یه جای دور و سخت بیفتم چکار کنم

و . . .

کلی مطلب و استرس دیگه وقتی من به‌سن هجده سالگی رسیدم همیشه ته دلم یه حسی بهم می‌گفت من سربازی نمیرم‌ این مطلب رو به دوستان و خانواده ام هم میگفتم و در اغلب مواقع اونا مسخره ام میکردن و میگفتن به همین خیال باش دلت رو الکی صابون‌نزن همه باید سربازی برن و برو دعا کن حداقل یه جای راحت بیفتی اما گوش من به این حرف ها بدهکار نبود و هرگز استرس سربازی رفتن رو مثل بقیه دوستانم تجربه نکردم…

هیچ ایده ای هم‌ نداشتم هیچی از قانون معافیت هم نمی‌دونستم حتی نمی‌دونستم معافیتی وجود داره به نام معافیت پزشکی اما یه حس قوی درونم می‌گفت تو سربازی نمیری…

یه شب که پدرم به اخبار گوش میداد یک خبری توجه همه مون رو به خودش جلب کرد اخبار گفت از این به بعد هر پدری که سابقه حضور 30 ماهه در جبهه داشته باشه می‌تونه یک فرزندش رو از سربازی معاف کنه (گویا تا قبل از این خبر شرط معافیت یک فرزند، حضور 60 ماهه پدر در جبهه بوده) و پدرم هم گفت من سابقه 30 ماهه حضور در جبهه رو دارم.

اون شب خیلی خوشحال شدم و تا قبل از اینکه وارد سایت بشم هرگز نفهمیدم که اون ندا کی‌ و چی بود اما من براحتی هرچه تمام‌تر به خواسته ام رسیدم و سربازی نرفتم و معاف شدم اون موقع برادرم در اداره ای که وظیفه اش پیگیری همین کارها بود کار میکرد و از صفر تا صد کار معافیتم رو انجام داد و من بدون اینکه قدم از قدم بردارم از رفتن به سربازی معاف شدم و تنها کاری که کردم این بود که یه خودکار برداشتم و رسید آقای پستچی برای تحویل کارت معافیتم رو امضا کردم.

خداروشکر میکنم بابت این قوانین زیبای الهی که اگر حتی ناآگاهانه هم بهش عمل کنی قطعا نتیجه میگیری حالا اگر این کارکردن آگاهانه باشه هم سرعت رسیدن به خواسته ها هم لذت رسیدن به خواسته ها بیشتر هست.

ممنونم از استاد شایسته عزیز بابت این پروژه زیبا

ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های عالی.