live | پاسخ های کلیدی به چند سوال

نکته مهم: فایل فقط به صورت صوتی است


سوالاتی که در این فایل پاسخ داده شده است شامل:

  • منظور از نگرش خالق یا نگرش واکنش دهنده چیست؟
  • منظور از تقوا چیست؟
  • آیا هر شرایطی هرچقدر نادلخواه را می توان در زندگی تغییر داد؟
  • چگونه به احساس خوب پایدار برسیم؟
  • درباره دریافت الهامات خداوند بگویید؛
  • عملکرد توحیدی درباره مهاجرت، چگونه است؟
  • با چه باور و منطقی جلوی حسادت کردن را بگیریم؟
  • چگونه به احساس خوب پایدار برسیم؟
  • از کجا بدانم که در چه فرکانسی هستم؟
  • استاد آن زمان که در بندرعباس پیاده روی می کردید و فایل گوش می دادید، موضوع آن فایلها چه بود؟

نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی ام


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی live | پاسخ های کلیدی به چند سوال
    10MB
    11 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

670 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سپیده آقایاری» در این صفحه: 1
  1. -
    سپیده آقایاری گفته:
    مدت عضویت: 1838 روز

    با نام و یاد خدا

    خانه تکانی ذهن گام پنجم

    امروز صبح ساعت 6.30 از خواب بیدار شدم و موبایلم رو نگاه کردم دیدم هنوز زمان دارم برای خوابیدن. اما یه حسی درونم میگفت پاشو و برو از پنجره بیرون رو نگاه کن. با وجود مقاومتهای زیاد بلند شدم و رفتم دم پنجره آسمون زیبا رو دیدم. خیلی خیره کننده بود. آسمون آبی آبی بود و سبزی درختا که نور آفتاب خوشرنگترشون کرده بود، پرنده ها میخوندن و ابرای بینهایت زیبایی هم تو آسمون بود.

    اومدم بخوابم اما باز همون حس بهم گفت نخواب برو بیرون. خیلی مقاومت داشتم. هم اینکه من آدم صبح زود بیدار شدن نیستم هم اینکه واقعا سختم بود لباس بپوشم و پاشم برم بیرون.

    اما دیدم نمیتونم مقاومت کنم در مقابل اون صدایی که درونم داشت فریاد میزد باید بری.

    و بعد یکی دو دقیقه کلنجار رفتن بالاخره از تخت اومدم پایین و زدم بیرون.

    نمیتونم توصیف کنم چه هوایی بود. نسیم خنکی به صورتم میزد. آسمون بینهایت زیبا بود. طبیعت بیدار شده بود. پرنده ها میخوندن. بچه گربه ها بازی میکردن. درختها توی اون نسیم برگاشون میرقصید. اصلا هوا هوای بیرون رفتن بود.

    همینطوری که داشتم راه میرفتم تو پارک و لذت میبردم، اون حس هم درونم داشت باهام صحبت میکرد. میگفت تو هر روز میگی خدایا بهم الهام کن. خدایا هدایتم کن. اما تو به کوچکترین هدایتها گوش نمیدی و مقاومت داری برای اجراشون. تو از خونه در نمیای تو این هوای خوب تا من این همه زیبایی نشونت بدم، چطور انتظار داری چیزهای بزرگتر رو بشنوی.

    دیدم راست میگه. من واقعا مقاومت دارم برای انجام هدایتها. به حسهای درونیم اهمیت نمیدم و بارهای شده سر این موضوع ضربه خوردم.

    این مقاومتها مثل زنجیر دست و پام رو بستن و نمیذارن پیشرفت کنم. رو خودم کار میکنم، ساعتها فایل گوش میدم، متوجه میشم مدارم در حال تغییره اما تا بهم گفته میشه کاری رو انجام بدم به بهانه اینکه تکامل رو دارم طی میکنم، عمل نمیکنم. و وقتی عمل نکنی نتیجه ای هم نمیگیری.

    خدایا سپاسگزارم که امروز منو به این پاشنه آشیلم آگاه کردی. خدایا توان بیشتری برای بهبود ریشه این پاشنه آشیل به من عطا کن.

    ممنونم ازتون استاد عزیزم بابت این فایلهای آگاهی بخش. ممنونم از شما خانم شایسته عزیز که با انتخاب درست این فایلها دارید تارعنکبوتها و گرد و خاک های ذهنمون رو بیرون میکشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: