نکته مهم: فایل فقط به صورت صوتی است
سوالاتی که در این فایل پاسخ داده شده است شامل:
- منظور از نگرش خالق یا نگرش واکنش دهنده چیست؟
- منظور از تقوا چیست؟
- آیا هر شرایطی هرچقدر نادلخواه را می توان در زندگی تغییر داد؟
- چگونه به احساس خوب پایدار برسیم؟
- درباره دریافت الهامات خداوند بگویید؛
- عملکرد توحیدی درباره مهاجرت، چگونه است؟
- با چه باور و منطقی جلوی حسادت کردن را بگیریم؟
- چگونه به احساس خوب پایدار برسیم؟
- از کجا بدانم که در چه فرکانسی هستم؟
- استاد آن زمان که در بندرعباس پیاده روی می کردید و فایل گوش می دادید، موضوع آن فایلها چه بود؟
نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی ام
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی live | پاسخ های کلیدی به چند سوال10MB11 دقیقه
به نام خداوندی که هرآنچه دارم از آناوست
سلامودرود خدا به شمااستادان عزیزم و تمومی دوستان ارزشمندم
گام پنجم پاسخ به سوالات اساسی ومهم
تمرکزبرزیبایی ها وبه هرآنچه که به توجهمیکنیم از اساس همون بیشتر بیشتر واردزندگیمون میشه
من اگر به دنبال زیبایی ها باشم حتما زیبایی بیشتری رو جذب خواهم کرد
سعی کنم یک فرد واکنش گرا نباشم،یک فرد واکنش گرا هیچوقت نمیتونه یکموضوع رو از زوایه ای نگاه کنه که بهش احساس بهتری بده،و همیشه با هرواکنشش به هرموضوعی باعث میشه اتفاقاتی رو جذب کنه که واکنش بیشتری باید نشون بده
من تواین موضوع کاملا به این درک رسیدم که واکنش نشون دادن به یک موضوع نه تنها مسئله رو حل نکرده بلکه باعث شده دلخوریو کینهوونفرت آدم هربار بیشتروبیشتر بشه،مخصوصا تو مسائل خانوادگی،اگه بخوایم یک موضوع رو باهردلیل منطقیی دنباله دار کنیم هم دوباره موفق نخواهیم شد،و ازهمه مهمتر اگر بافردی بخوایم کلنجار بریم که به هیچ عنوان اون فرد حرف شنوی از کسی نداره و حرفش رو به درست وغلط همیشه میخواد به کرسی بنشونه،فقط باعث میشه آدم از مدار حالواحساس خوب بیرون بیاد و دست آخرهم خودت میشی یک آدم ابله و نادان که بااون فرد کوروکر در افتادی
خیلی وقتا شده بخاطر اینکه اعتمادبنفسم تاحدود نسبتا خوبی رشد کرده ناراحتیمو به طرف مقابلم ابراز میکنم،ولی ازین جا به بعد فهمیدمکه نباید همه جا باهرآدمی ناراحتیمو ابراز کنم،چون هر آدمی پذیرای انتقاد و پذیرای خطای خودش نیست و جوری باادم میخواد رفتارکنه،که ترجیح میدی فقط و فقط از قانون اعراض استفاده کنی و اونو بذاری به حال خودش ونخوای خودتو ثابت کنی و حتی نخوای اشتباهش رو بهش یاداوری کنی
درسته که من هنوز خودم مشکل دارم که رفتار اینچنینی از یک فرد رو برای خودم برانگیخته میکنم،اما وقتی میبینم اون فرد کلا باهمه مشکل داره،پس بنابراین از جاهلیت خودمه که بخوام خودم رو بااون فرد درگیر کنم و مثل بقیه به اون واکنش نشون بدم
اگر میخوام طعم واقعی آرامش رو بچشم،باااید بتوانم از این دست آدمها اعراض کنم و نخوام واکنشی به رفتاروگفتار اونها نشون بدم،چون درهرصورت اون باهمه جوری رفتار میکنه که به خیال خودش پیروز شده!
همونطور که نسبت به خوردن غذا حساس هستم و برام مهمه کهچه نوع خوراکی برای سلامتیم مفیده،باید حواسم باشه که روحم رو بااین دست آدمها سمی نکنم،تنها کاری کهمیتون انجام بدم اعراضه،که بنظرم زیباترین اجرای قانون همین اعراض کردنه،چنان آرامش وجودمون رو فرامیگیره و اون فرد رو عصبانی…که واقعا از معجزه ی نتیجه ی اعراض هرچی بگم کم گفتم
اعراض از آدمای سمی،اعراض از اخبارمنفی،اعراض از شرایط به ظاهر ناجالب کشور،اعراض از روابط ناسالم آدمها،اعراض از فقروبی پولی اطرافیان
و در عوض آگاهانه توجه کنم به آدمهای توحیدی و خداپرست،توجه به زیبایی های اطراف،توجه به امنیتی که در کشورم هروزوهرلحظه دارم،توجه به روابط عاشقانه ی آدمها،توجه به انسانهای ثروتمند وکارآفرین شهرم،توجه به فراوانی ها،توجه به موفقیتهای دوستوآشنا،،،که این توجهات باعث میشه روح آدم به پرواز دربیاد و یک شوروشوق و انگیزه ی فوق العاده برای ادامه ی یک زندگی پراز آرامشو خوشبختیو رفاه….
تقوا در قران به معنای کنترل ذهن خیلی نزدیکه،درسته که وقتی شرایط خیلی خوب پیش نمیره کنترل ذهن هم سخت میشه،اما اکر باتمرینو تکرار بتونیم هربار کنترل ذهنمون رو دستمون بگیریم،اون وقت نتیجه ی پاداشهایی که میگیریم بی نهایته،این رو به ذهنت بسپار که کنترل ذهن کار هرکسی توجامعه نیست،اگه میخوای مثل جامعه نتیجه نگیری پس یادت باشه کنترل ذهن رو مثل یک اصل خارپشتی بتونی خوب از پسش بربیایی،وگرنه مثل اکثریت جامعه یک فرد واکنش گرا در همه ی جنبه ها خواهی بود
حس بد حسادت
ازوقتی ازاستادم آموختم که هرکسی هرکجایی هست سرجای درستشه،بسیار خوب تونستم ذهنمو کنترل کنم و حتی برای اون کسی که خیلی ازلحاظ عرف جامعه رفتار پسندیده ای نداره ولی موفقیت خوبی کسب کرده از صمیم قلبم تحسینش کردم و براش آرزوی موفقیت کردم
اولین باری که شنیدم هرکسی هرکجایی هست سرجای درستشه یکم بهم برخورد که چرا من باید جایگاهم این باشه،و فهمیدم که واقعا خودم بااحساس عدم لیاقت این شرایط زندگیم رو رقم زدم،بخاطرهمین بیشترازهمه تواین آموزشها فهمیدم که پاشنه ی آشیلم احساس عدم لیاقته که تو تمام جوانب زندگیم ریشه کرده و واقعا کار سختوطاقت فرسایی هست برای ذهن که تموم ریشه هارو بسوزونم،البته تاخدود نسبتاًخوبی تونستم توقسمتایی ریشه ی اون نرم تر بود رو از دل خاک ذهنم بادست بیرون بکشم،اما واقعا بعضی ریشه ها بد بر دل خاک ذهنم فرو رفته،ولی همینکه فهمیدم اون ریشه ها کدوم قسمت رفته فکر میکنم نود درصد مسیر رو رفتم،دیگه کندن اون ریشه ها به یک صبروتلاش دائمی ازلحاظ ذهنی نیازداره و یک ثبات در مسیر درست،تا نتایج خوب ازراه برسه
درشرایطی که خیلی اوضاع بر وفق مراد نیست،باااید بتوانم باتغییرزاویه ی دیدن و بهبود باورهام به احساس بهتری برسم،چون مهم نیست چقدر دلیل منطقی دارم برای شرایط به ظاهرناجالب اکنونم،مهم اینه که یک راه حلی پیداکنم برای رسیدن به احساس بهتر…
شرایط زمانی به صورت پایدار بهترمیشه که من بتوانم باورهامو به صورت بنیادین و پایدار تغییربدهم.
اگربتوانم در ساعتها و روزهای بیشتری بر کنترل ذهنم مسلط باشم صدای خداوند رو بهتر و واضحتر خواهم شنید،ومهمترین باوری که دراین باره باید درخودم ایجادکنم اینه که خودم رو لایق دریافت الهامات خداوند بدونم
چقدرعاشق این خداوندم که بارها توی قران گفته کیست که خداکسی رو ببره بالا ومردم بخوان اونو ببرن پایین،وبرعکس کیست که خداکسی رو ببره پایین و مردم اونو ببرن بالا،اخ که چقدر بااین آیه انس میگیرم،چقدر دلم قرص میشه که هیچ کسی به اندازه ی پشیزی بر عزتو خاری من غیرازخدا نقشی نداره
استاد من بارها این آیه رو واضح درزندگیم تجربه کردم،که چقدر آدمایی بودن با گرفتن بهانه های بیجا خواستند که منو خاروزبون تو فامیل جلوه بدن،که اصلا وقتی فکرشم میکردم که اون ویژگی من اونقدر موضوع مهمی نیست که فلان فرد بخواد منو بخاطراون ویژگیم بی احترامم کنه،و وقتی نخواستم خودمو ثابت کنم،بخداقسم اون فرد چنان از چشم دوستوآشنا افتاد و من رو خداوند عزت داد که هنوز وقتی به عزتی که خداوند بهم داده فکرمیکنم اشک ازچشمانم سرازیر میشه،انقدر که این آیه رو مثل یک باور بنیادین تو ذهنم کاشتم که دیگه اعتبار همه ی عزتهامو فقط ازین آیه وازخدای خودم میدونم،وگرنه همه ی آدما یک بهانه ای دارن که بگن تو اونقدرم آدم محترمی نیستی…
استاد عاشق این آموزشهای پراز حسوحال خوبتونم که فقط ازخدا وو ایمان در عمل صحبت میکنید،واقعا زندگی و ایمان واقعی داشتن به خداونده که همه چیز رو عالی پیش میبره و هیییچ قدرتی درزندگی ما غیرازقدرت خداوند نقشی نداره…
این نکته رو باگوشتو پوستو استخونم درک کردم و میییفهمم که وقتی احساسمون تو یک مدت طولانیی خوبه،جسممون هم به طرزشگفت انگیزی خوب عمل میکنه و این نشون میده درمسیر درستی داریم حرکت میکنیم
بعدازچهارسال این موضوع رو بهتردرک کردم و انگار بهتر میتونم در عمل اون رو اجراکنم
من یادمه تاقبل از آشناییم بااین سایت هرسال پنج شش بار صورتم پراز تبخال های عجیبوغریب میشد،اما این مدتچهارسال فقط یکبار دچارش شدم و اونهم خیلی سریع متوجه شدم که چندروزه فکرم درگیربود،بخاطرهمین سریع ذهنم رو ازون موضوع برداشتم و به طرزعجیبی بدون اینکه داروی خاصی روی تبخال بزنم به دو روز کشیدهنشد و کاملا از پوستم محو شد…
خداروصدهزارمرتبه شکر برای یک گام دیگه و یک بهبود دیگه برای رشد شخصیتم
سپاسگزارم از مریم جان که انقدر باعشق دارید درجهت رشدوپیشرفت سایت و رشدوپیشرفت ما دانشجوها تلاش میکنید و خداوند ان شالله پاداش خوبی برای این تلاشتون درنظر خواهد داشت
هرکجاهستید شادوپیروز باشید