live | پاسخ های کلیدی به چند سوال - صفحه 3

670 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Reyhane AR گفته:
    مدت عضویت: 3684 روز

    به نام خدای قشنگیها

    به نام خدای سرسبزی ها

    به نام خدای احساس پاک ها

    اشکام اگر امون بدم میگم که درونم باز چه غوغایی به پا شده ….

    مریم جان با این فایل های سفرنامه داری با من چیکار میکنی ?

    البته باید این سوال از خدای مریم جان بپرسم .فایل50 و 67 درونمو زیرو رو کرد

    چطوری باید گفت ? وصف حالم سخته ولی دلم میخواد بنویسم .آخه نوشتن بهم حس نزدیکی به خدا رومیده .بهم حس عبادت قشنگ میده .عبادتی که احساس میکنم خدا با تمام وجودش داره منو رو نوازش میکنه .میبوسه .در آغوشش میفشاره .

    خدای من قبلنا چه عبادتی بود میکردم ? چه نمازی بود که میخوندم ? وقت میخواستم زود نمازم تموم بشه تا خواستمو بهت بگم و بلند شم برم .از خودم شرم میکنم .

    خدای قشنگم کجا بودم من ?

    چرا اینقدر غفلت ? چرا چرا چرا ?

    خدای نازنینم دلم داره اندازه دریا میشه ,روحم داره بزرگ میشه .با دیدن این طبیعت ,با شنیدن یه آهنگ قشنگ فکر چشمام پر از اشک شوق میشه .احساس میکنم دارم با تو عشق بازی میکنم .

    این دو تا فایل چنان غوغایی تو قلبم به پا کرده که دیگه هیچ چیزی نمیخوام جایگزین این حس قشنگم کنم .دلم میخواد ساعتها بشینم و گوش کنم .غرق تماشای خدای خودم بشم تو دل این همه تصاویر زیبا ..

    احساس میکردم آهنگ این دو تا فایل از اعماق وجود من بلند میشه برای خدای خودم .برای عشق به معبودم .

    از سختی ها عبور کردم .ولی به چه آسونی لذت بخشی رسیدم .

    خیلی شیرین .خیلی رویایی .گاهی وقتا میگم خداجون خواب نباشم ?

    نه بچه خواب نیست .رویایی پر از حقیقت محض .واقعیتی وصف نشدنیه .

    دلم خواست خوشحالی لحظه حالمو با شما عزیزانم شریک بشم .

    خدایا چقدر این اشک شوق رو دوست دارم .ببار باران شادی بر پهنای صورتم .چه لذتی از این شیرین تر که تو آغوش معبودت اشک شوق بریزی …

    حس پرواز رو پیدا کردم .به دور دستهای دست نیافتنی تو .

    خدایا فقط تو تو این لحظه درک میکنی منو .

    عاشقتم .

    یاحق …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2494 روز

    با سلام خدمت استاد گلم.

    شاید باورتون نشه ولی من سه تا دفتر دارم که توی اونا نکاتی رو که از شما میشنوم رو می نویسم از کتابها گرفته تا فایلهای رایگان و محصولات. خداوند رو سپاسگزارم که من رو به این مسیر هدایت کرد.مسیر قدرت فرکانس و قانون جذب و چقدر زیباس که نتایجش رو دارم میبینم . امشب ی نکته جالبی که از شما شنیدم این بود که وقتی تو مسیر درست هستیم ی سری تضادها برامون پیش میاد که همون تضادها ما رو به خواسته هامون میرسونه. من ی باور غلط داشتم و اون این بود که وقتی دارم رو خودم کار میکنم و تو مسیر درست هستم اتفاقات بد نباید بیفته ولی امشب فهمیدم که اتفاقا این تاییدی هستش بر اینکه مسیر درسته و از این بابت خوشحالم. من که جوری شده زندگیم که اگه ی روز فایلی از شما نبینم یا مطلبی از شما نخونم احساس میکنم چیزی کم دارم تو زندگیم.اصلا ی حالتی شده که سایت عباس منش شده صلات من صبح ظهر شب حتما باید ی سر اینجا بزنم.خوشحالم که زندگیم رنگ و بوی دیگه ای گرفته مرسی استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 850 روز

      سلام نسرین عزیز

      وقتی داریم روی خودمون کار میکنیم آگاهانه در پی توجه به نکات مثبت در هر چیز و هرکسی هستیم

      تضادهایی اگه پیش بیاد، وجود این تضادها به این معنی نیست که داریم مسیر رو اشتباه میریم یا اینکه ما فرکانس مثبت فرستادیم ولی قانون جواب نمیده و ما با ناخواسته ها روبرو شدیم!

      برعکس

      این تضادها و نا خواسته ها دقیقا همون چیزیه که باعث پیشرفت ما میشه، سکوی پرتاب ما میشه برای رسیدن به خواسته هامون

      سپاسگزارم به خاطر یادآوری این نکته مهم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2494 روز

        سلام به سارای عزیزم

        سپاسگزارم عزیزم برای پاسخت که باعث شد این نکته ی مهم مرور بشه برای خود من هم

        البته ی چیزی هم میشه بهش اضافه کرد که وقتی توی مسیر درست باشی و ادامه بدی اونقدر تضادها کم هستن که انگار تضادی نیست و تازه اون تضادها هم جوری،نیستن که اذیت بشی

        بازم مرسی عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهدی حیاتی گفته:
    مدت عضویت: 2325 روز

    سلام ، سلام ، سلام بر تمام بچه های گل عباس منشی . بسیار بسیار بسیار این فایل برایم جالب و جدید بود .اول از همه به شما به خاطر حضور شجاعانه برای قراردادن فیلم زنده تبریک فراوان میگویم .در این فایل ساختمانی با این سبک معماری ،ساده ولی فنی و جذاب چقدر خوب و عالی درست شده بود و همچنین ساختمانهای دور اطراف آن نیز بسیار زیبا و مدرن و چشم نواز بوده است .معلم عزیزم از وقتی با شما آشنا شدم خیلی بهتر در صلح و آرامش زندگی مینمایم و در تکامل کاری که طی مینمایم چند هفته در شغل رانندگی سواری مشغولم که از نکات بسیار مثبت این شغل این است که در خلوتی که خواهان آن هستم زیبایی های درونم را سعی میکنم آبیاری نمایم و به قوانین جهان هستی بهتر فکر نمایم و از آدم هایی که خودروام سوار میشوند چیز جدید بیاموزم و همچنین با افرادی از فایلهای شما استفاده نموده اند برخورد داشته باشم و لذت ببرم و فایلهای صوتی شما را گوش دهم . یک پیشنهاد برای لاغری معلم عزیزم هم داشتم و آن اینکه همه چیز را در درون خودمان راه حلش را جستجو نماییم و همانطور که افرادی در اطراف ما هستند که با هر مقدار خوردن لاغر و چالاک هستند پس من وشما هم میتوانیم چنین بدنی داشته باشیم .یک سوال هم داشتم و آن اینکه شما و خانم شایسته در گفتگو های خود بسیار با کلماتی مانند شما ، ایشون که شاید رسمی باشد با یکدیگر بکار میبرید که آیا دلیلی در این نوع گفتگو وجود دارد ؟ که البته من هم چنین گفتگویی را دوست دارم و سعی ام در انجام آن بوده است که سوالم برای کامل شدن معلوماتم است . با سپاس از خالقم برای هدایتم در کنار شما خوبان عزیز .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سارا ذاکرمنش گفته:
    مدت عضویت: 3084 روز

    با سلام خدمت استاد مهربان و مریم جان عزیز

    استاد ممنون از لایوی که ذخیره کردید و گذاشتید روی سایت ،واقعا زیباست این فایل و نشون دادید که سعی کنیم چطور به جهان نگاه کنیم ،اون جا همه چیز زیبا بود از چمن های یکدست و زیبا ،از آسمان آبی و پاک از ساختمان هایی که بسیار زیبا و تمیز هستند ،از اون وسیله ای که مردم سوار میشن با شارژ کردن و بعدش هرجا که هستند رها میکنند و نفر بعدی استفاده میکنه این نشون میده مردمی که اونجا هستند چقدر باورهاشون در مورد ثروت درسته و واقعا انگار اونجا آدم های هم فرکانس در کنار هم زندگی میکنند ،استاد از هرفایلتون بسیار لذت میبرم اما اینکه در مورد قانون صحبت میکنید واقعا فقط میخوام گوش بدم به هر کلمه ای که میگید و درک کنم با تمام وجود ،فایل های لایو عالی اند باز هم بزارید،ممنون از مریم جان و شما که این فایل های زیبا رو برامون میزارید خدانگهدار .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2770 روز

    سلام استاد عزیز و باحال و جیگرم

    الان به سبک عباس منشی توی چمن های کاخ نیاوران لم دادم و دارم کامنت مینویسم

    انگار نه انگار که اصلا دیگرانی وجود دارن

    این روزا تحت تاثیر فایلای سفرنامه یا در حال تمرکز روی کارم هستم یا در حال تفریح و گردش و سفرهای روزانه هستم و خیلی داره بهم خوش میگذره اونم تنهایی در فضای ایزوله ای که خودم آگاهانه ایجاد کردم. این همون چیزی بود که میخواستم.

    به خودم افتخار میکنم که فرکانس هدایت فرستادم و خداوند از طریق شما واکنش داد.

    به این مسیر مطمئنم حتی یک میلیاردم درصد هم شک ندارم مسیری که انتخاب کردم کاملا درسته این مسیر بهشته بخاط همین اطمینان و آرامش قلبی دارم

    انقد فرکانسام بالا رفته همش دارم چیزایی که تو فایلای شما میبینم و دلم هوس میکنه و البته از نظرم بدیهی هست رو سریع جذب میکنم

    قرمه سبزی خوشمزه رو هم که خریدم و نوش جان کردم

    اینم بگم شاید باورتون نشه دیروز رفتم یه مرکز خرید خفن و گرونقیمت معروف تهران

    نمیدونم چرا دلم خواست که یه چیز رایگان یا خیلی ارزون جذب کنم مثلا یه اشانتیون و بیخیال داشتم واسه خودم مغازه ها رو تماشا میکردم و لذت میبردم از اینهمه ثروت و فراوانی و تنوع

    بعد از چند دقیقه هدایت شدم به یه مغازه شال و روسری فروشی که هر چی میخریدی میتونستی یکی دیگه رایگان برداری

    یه شال خشگل خریدم با قیمت مناسب یعنی ۵۰ هزار تومن یه شال دیگه هم اشانتیون گرفتم یعنی فقط ۲۵ تومن برام دراومد

    هالا این شاله چی بود؟

    عمرا باور کنین

    پرچم آمریکااااااااااااا

    کل زمینه شال طرح پرچم امریکاس

    با اون تیشرتم که قبلا دوستم برام نقشه آمریکا رو رایگان روش چاپ کرده سته!

    یعنی عاشق خودم خدای خودم و شما هستم

    اگه فک کردین جذبام فقط همینا بود باید بگم سخت در اشتباهین

    از کارفرمام ۲۰۰ هزار تومن هدیه گرفتم بخاطر حسن انجام کارم

    همین دوماه پیش بود که مهاجرت کردم تهران

    نه پول داشتم نه کار نه جا و مکان

    الان همه اینا رو دارم

    احساس بی نیازی میکنم یعنی وقتی میرم خرید احساس نمیکنم که وااای چقدر من الان به این چیزها احتیاج دارم نهههه انگار فقط برای اینکه احساسم بهتر بشه و لذت ببرم دارم خرید میکنم

    خلاصه زندگیم شده گل و بلبل البته تضاد هم دارماااا

    نه اینکه زندگیم مثل بهشت بدون تضاد باشه نهههه

    یکی از تضادهام محیط غیرایزوله و شلوغ خوابگاهه

    ولی حتی تضادهامم دوس دارم و میدونم که مهمترین دلیل پیشرفت منن

    چون این تضاد باعث شده بیشتر برم بیرون و خوش بگذرونم

    در کل میتونم بگم یه چیزی شبیه بهشت رو برای خودم ساختم هرگز تابحال تو زندگیم انقد راحت و خوشگذرون نبودم سپاسگزارتم استاد جاننننم سپاسگزارم سپاسگزار

    خدایا به خدایی خودت عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  6. -
    الهام محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2888 روز

    استاد عزیزم… من عاشق این جملتون هستم که میگین اگه تو مسیر درست باشیم، نتیجه هر اتفاقی برای ما خیر خواهد بود حتی اگه لباس خواسته هامون رو به تن نداشته باشه.

    تجربه های مختلف من تو زندگی بارها و بارها این موضوع رو بهم ثابت کرده و هر وقت که تو مسیر درست بودم و روی خودم کار میکردم اتفاقات به ظاهر ناخواسته به نفعم تموم شدن چون سعی کردم که برچسب «خیر» رو روشون بچسبونم و حسم رو خوب نگه دارم و طبق قانون نتیجه احساس خوب قطعا اتفاقات خوبه.

    حالا که این موضوع رو دوباره تو این فایل ارزشمند تکرار کردید میخوام ماجرایی رو تعریف کنم که حدود دو هفته پیش برام اتفاق افتاد و رگه های این قانون رو به وضوح توش دیدم.

    همونجوری که قبلا تو کامنت هام نوشتم من چند هفته پیش برای ویزای تحصیلی اروپا درخواست دادم و همه مدارکم رو به مرکز ویزا تحویل دادم.

    حدود دو هفته پیش از طرف سفارت با من تماس گرفتن و گفتن که ترجمه شناسنامه شما قدیمی هست و قابل تایید نیست و اگه میخواین توی پروسه اخذ ویزا تاخیر پیش نیاد باید یه روزه ترجمه شناسنامه جدید رو به دست ما برسونید.

    من قبلا هر وقت مدارکم رو داده بودم به دارالترجمه زودتر از دو روز حاضر نشده بود چون میگفتن که گرفتن تاییدیه دادگستری و وزارت خارجه حداقل دو روز کاری زمان میبره.

    برای همین از مسئول سفارت پرسیدم که من میتونم یه روزه تاییدیه مدارکم رو بگیرم؟ ایشون هم گفتن بله میشه. واقعا نمیدونستم چه جوری چون همیشه یه غولی از این تاییدیه ها برای خودم ساخته بودم و فکر میکردم که خیلی کار پیچیده ایه. برای همین همیشه میدادم دارالترجمه برام انجامش بده.

    اما به حرف ایشون اطمینان کردم و با دارالترجمه تماس گرفتم. ازشون پرسیدم میشه ترجمه شناسنامه من همراه با تاییدیه هاش یه روزه حاضر بشه؟ اونها هم گفتن که امکان پذیره اما خودتون باید برید این تاییدیه ها رو بگیرید.

    گفتم اشکال نداره حتما یه خیری توی کل این اتفاق هست و قراره یه چیز جدید یاد بگیرم. دارالترجمه گفت ساعت 7 صبح میتونید بیاین ترجمه شناسنامتون رو بگیرید. من هم رفتم و مسئولش آدرس اداره امور مترجمان رسمی قوه قضائیه و وزارت خارجه رو به من دادن.

    خودم رو برای یه صف طولانی و یه پروسه پیچیده تو اداره مترجمان قوه قضائیه آماده کرده بودم. اما وقتی رفتم اونجا در کمال ناباوری ظرف 15 دقیقه کارم راه افتاد. باورم نمیشد!!!!!!!!!!!!!!! حالا باید میرفتم و تاییدیه دوم رو میگرفتم.

    آقایی که کنار من نشسته بودن گفتن که پیاده هم تا وزارت خارجه میشه رفت و نیازی به مترو سوار شدن نیست. من هم پیاده رفتم و تو کمتر از 10 دقیقه رسیدم. دیدم کلا 5 نفر اونجان و کارم تو 10 دقیقه راه افتاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    خدای من!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! من سالها بود که کار به این سادگی رو به دارالترجمه ها سپرده بودم و بارها پیش اومده بود که مدارکم رو سریع لازم داشتم اما باید صبر میکردم که اونها تاییدیه مدارکم رو برام بگیرن و به من بدن.

    اونجا بود که به خاطر قضیه شناسنامه کلی از خدا تشکر کردم و دیدم که وارد شدن تو دل ترس ها و یاد گرفتن چیزهای جدید چه لذتی داره و چقدر میتونه باعث رشد انسان بشه و باعث بشه کارهاش سریع تر و راحت تر و کم هزینه تر پیش بره.

    *

    قبل از اینکه ادامه ماجرا رو تعریف کنم، میخوام بگم که به نظر من گاهی اوقات ما یه عالمه محدودیت و پیچیدگی تو ذهن خودمون درست میکنیم و به خاطرش کلی غر میزنیم و دیگران رو مقصر میدونیم و به زمین و زمان ناسزا میگیم. در صورتی که ممکنه راه حل خیلی ساده تر و سریع تری برای انجام اون کار باشه اما ما سعی نکردیم پیداش کنیم یا یاد بگیریمش.

    یه مثالش همینی بود که گفتم. یه مثال دیگه اینه که من قبلا برای گرفتن بیمه ورزشی که برای ثبت نام کلاس ورزشی لازمه دقایق طولانی ای رو تو صف میموندم.

    بارها این کار رو به صورت دستی انجام دادم اما پارسال دیدم یه پوستر کنار دفتر صدور بیمه ورزشی زدن و راه حل گرفتن کارت بیمه به صورت اینترنتی رو به صورت تصویری توضیح دادن.

    اما باز هم اون بخش وجود من که نسبت به تغییر و امتحان کردن راه ها و چیزهای جدید مقاومت داره گفت که حالا این بار رو هم حضوری انجام بده و سال بعد اگه خواستی اینترنتی انجام بده و من چون قانون رو به خوبی الان درک نکرده بودم به این نجوا گوش دادم و دوباره همون آش و همون کاسه.

    اما امسال دیگه به اون نجوا اهمیتی ندادم و رفتم این کار رو به صورت اینترنتی انجام دادم و وااااااای خدااااای من!!!!!!!! با چند تا کلیک کارت بیمه ورزشیم صادر شد و من هم پرینت گرفتمش!!!!!!!!!!!!!!!!

    حالا هر بار که میرم باشگاه و از جلوی اون مرکز صدور بیمه ورزشی رد میشم و میبینم که مراجعه کننده ها زیر نور آفتاب و دقیقااااااااااااا زیر همون پوستر آموزش اینترنتی صدور بیمه منتظر ایستادن و دارن با موبایل های هوشمندشون کار میکنن یاد خودم میفتم و کلی با خودم میخندم.

    هر بار که رد میشم میخوام فریاد بزنم که با همون گوشی ای که دستتونه میتونید کارت بیمه رو بگیرید و دیگه اینجا منتظر نمونین.

    اما میدونم که اگه کسی مثل پارسال من آمادگی شنیدن این مطلب و پذیرفتنش و عمل کردن بهش رو نداشته باشه فریاد من هیچ تاثیری نمیتونه روش بزاره چون اون پوستر به قدری بزرگه که صداش بلندتر از هر فریادیه!

    *

    حالا بریم سر ادامه ماجرای شناسنامه. تاییدیه ها رو گرفتم و ترجمه شناسنامه رو بردم سفارت و تحویل مسئول بخش دریافت مدارک دادم و توضیح دادم که این باید جایگزین ترجمه قبلی بشه. بعدش بیرون ساختمون سفارت منتظر شدم تا این مدرکم تایید بشه و من همون روز ببرمش مرکز ویزا.

    اونجا شروع کردم به خوندن یه کتابی که پر از باورهای خوب بود اما کم کم تعداد مراجعه کننده ها به حدود 20 نفر رسید و دیگه من نمیتونستم راحت تمرکز کنم. نمیتونستم جام رو هم عوض کنم چون باید نزدیک در ورودی منتظر میموندم تا اگه صدام کردن بشنوم.

    گفتم اشکال نداره الان فایل های صوتی استاد رو میزارم تو گوشم تا صدای اطراف و شکایت های بقیه در مورد طولانی و پیچیده بودن روند اخذ ویزا و تجربیات ناخوشایندشون رو نشنوم. همزمان به خوندن کتاب هم ادامه دادم.

    همون موقع تو دلم گفتم که کاش الان یه شرایطی بود که من میتونستم بهتر تمرکز کنم. چند دقیقه بعد یه دفعه مسئول ایرانی بخش دریافت مدارک اومد بیرون و اسم من رو خوند و بدون هیچ توضیحی گفت که رسیدت رو بده. گفتم من از شما اصلا رسید ندارم!!!!!!!!!! چه رسیدی؟ با صدای بلند گفت مگه میشه رسید نداشته باشی؟ من هم ناخودآگاه بعد از یه مدت خیلی طولانی برای اولین بار برای اثبات حرفم قسم خوردم و گفتم به خدااااااا به من رسید ندادید!!!

    (تو پرانتز بگم که این نشون میده که هنوز بیشتر باید روی خودم کار کنم که حتی تو چنین شرایطی برای اثبات حرف خودم به قسم متوسل نشم. میدونم که هیچ انسانی کامل نیست و نباید آدم به خودش بیش از حد سخت بگیره اما هر بار که قسم میخورم یاد این حرف میفتم: حرفت رو زدی، باور کردم. اصرار کردی، شک کردم. قسم خوردی، گفتم دروغ میگه!)

    اون آقا هم در جواب من با صدای بلند داد زد و گفت: قسم نخور!!!!!!!!!!! گفت اگه رسیدت پیدا نشه باید دوباره هزینه تایید این مدرک رو بدی. بعدش هم رفت تو و در رو بست و من رو در حالی که جلوی چندین نفر دیگه تلویحا دروغگو خطاب شده بودم بیرون سفارت تنها گذاشت…

    نجواهای شیطان همون موقع شروع شد. گفت چی شد؟ دیدی قانون جواب نمیده؟ دیدی اینها همش الکیه؟ تو که داشتی همزمان یه کتاب خوب میخوندی و فایل های استاد رو گوش میدادی (به قولی داشتی ورودی دبل چاکلت به ذهنت میدادی) اما چی شد که این آقا باهات این برخورد رو کرد؟

    درجا جوابش رو دادم و گفتم که استاد گفتن که اگه تو مسیر درست باشیم و هر اتفاقی رو خیر ببینیم، قطعا نتیجش برامون خیر میشه، حتی اگه به ظاهر ناخواسته باشه. یاد حرف استاد تو دوره 12 قدم هم افتادم که میگن دنبال دلیل اتفاقات موردی تو زندگی نگردید و مثلا نگید وااااااااااااای من چه فرکانسی فرستادم که حالا این آدم با من اینجوری برخورد کرد!!!!!!!!!!!

    من از وقتی که قانون رو بهتر درک کردم، هیچ وقت بی احترامی خاصی رو از کسی ندیدم و اگر هم یکی دو مورد بوده سریع تمرکزم رو از روش برداشتم و سعی کردم حالم رو خوب نگه دارم و بگم حتما یه خیری تو این تضاد هست.

    این بار هم گفتم این مسئول بنده خدا سرش حسابی شلوغه و اگه من هم باید روزی جواب ده ها مراجعه کننده و صدها تلفن رو میدادم شاید همچنین برخوردی رو میکردم.

    خلاصه دوباره نشستم و شروع کردم به کتاب خوندن و گوش دادن فایل های استاد. چند دقیقه بعد مسئول خارجی بخش ویزای سفارت اومد جلوی در و به من گفت که شما ترجمه شناسنامه قبلیتون رو تحویل گرفتید؟ من هم گفتم نه. گفت خُب برای همینه که رسید ندارید. تازه متوجه شدم که اون مسئول دریافت مدارک فکر کردن که من ترجمه قبلی رو گرفتم و حالا میخوام با ترجمه جدید جایگزینش کنم. در صورتی که اون ترجمه قبلی هنوز پیش سفارت بود. در واقع فقط یه سوء تفاهم پیش اومده بود.

    اون مسئول خارجی رفتن داخل سفارت و چند دقیقه بعد اومدن به من گفتن شما بیاین داخل منتظر بشید چون الان مدرکتون حاضر میشه.

    من رفتم داخل و دیدم که اون مسئول ایرانی نشستن پشت میز. متوجه شدم که به خاطر اشتباهشون و برخوردشون حس بدی پیدا کردن و به خاطر همین نمیخواستم جو سنگین باشه و شروع کردم به صحبت کردن باهاشون.

    گفتم که شاید من باید واضح تر توضیح میدادم تا این سوء تفاهم پیش نیاد. بعد گفتم که درک میکنم که چقدر کارتون سخته و چقدر سرتون شلوغه. ایشون هم بنده خدا انقدر برخورد خوبی از خودشون نشون دادن که نگو. در عرض چند دقیقه حال هر دوی ما خوب شد.

    من همچنان زیر باد کولر منتظر بودم. چند دقیقه کتاب خوندم، یه کم فایل گوش دادم. دوباره کتاب خوندم. دوباره فایل گوش دادم. یک ساعت گذشت. دو ساعت گذشت… تازه متوجه شدم که بعد از اینکه من رفتم داخل سفارت، کنسول سفارت که باید ترجمه شناسنامه رو امضا میکردن برای یه کاری رفتن بیرون سفارت و تا ایشون نیان مدارک هیچکس تایید نمیشه.

    خلاصه بعد از حدود دو ساعت و نیم ایشون اومدن. اما در تمام طول این مدت اون مسئول ایرانی که اجازه نمیدادن هیچکس داخل سفارت منتظر بشینه به من نگفتن برو بیرون منتظر بشو. من تک و تنها اونجا بودم و داشتم روی باورهام کار میکردم و یک بار هم خم به ابرو نیاوردم و گفتم که حتما یه خیری تو این تاخیر هست.

    وقتی مدارک حاضر شد، من اولین نفری بودم که خوشحال و خندان ترجمه مدرکم رو گرفتم. وقتی رفتم بیرون اون افرادی که ساعت ها بیرون منتظر بودن چشمهاشون چهار تا شد. گفتن شما تمام این مدت داخل بودید؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!! به شوخی گفتن پارتی بازی کردن برای شما!

    من هم فقط لبخند زدم و تو دلم گفتم که درسته… خدا پارتی من بود! تو دلم گفتم که خدا با یه اتفاق به ظاهر ناخواسته و عجیب و غریب من رو از بین اون همه آدم گلچین کرد و برد یه جایی که زیر کولر و تک و تنها تو آرامش بتونم صدای خودش رو بهتر بشنوم…

    و حسن ختام این روز پر ماجرا این بود که من به صورت معجزه وار سر کوچه یه تاکسی گیرم اومد و دقیقا 5 دقیقه قبل از بستن مرکز ویزا تونستم شناسنامه رو به دستشون برسونم… خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااا عاااااااااااااااااااااااشقتم!!!!!!!!!!! عاشقتم که من رو با این سایت بی نظیر و این دوستان خوب آشنا کردی. عاشقتم که دیگه برای نوشتن معجزات روزانه زندگیم وقت کم میارم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 228 رای:
    • -
      رضا پورهاشمی گفته:
      مدت عضویت: 2779 روز

      سلام… کامنتت کامنت نیست حرف خداست نمونه هاشو زیاد تجربه کردم ولی برا درک بیشتر و تذکر و یاداوری خودم اسکرین شات ازش میگیرم و دااااد میزنم خدایا ممنونتم بابت استادم این سایت هدایت این راه شناخت . ممنونم دوست عزیز انشالا به آسونی موفق و خوشحال و میلیاردر بشی و به تمام روئیاهات من غیر حساب برسی . واقعا برسی . و در اون شرایط رسیدن کامنت بزاری تو سایت .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      پرویز گفته:
      مدت عضویت: 3016 روز

      با سلام خدمت خانم محمدی عزیز و صبور

      از خوندن کامنت شما لذت بردم

      و اینجا که گفتید در مسیر درست باشی هر اتفاقی که می افته خیر هست

      و با گفتن این اتفاق معجزه وار که براتون افتاد، توضیحش دادید،

      خیلی خوب فهمیدم که یعنی چه.

      ممنونم که وقت گذاشتید و تجربتون رو به اشتراک گذاشتید

      در پناه هدایت الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد اکبری گفته:
      مدت عضویت: 3636 روز

      سلام خانم محمدی

      چی بگم از هدایت خدا.یه حسی داشتم که بیام ببینم چندتا لایک خورده تو این صفحه و اومدم پایین تا نظر لایک خورده پیدا کنم و اولین نظر مال شما بود.خدا هدایتم کرد بوسیله شما.

      این قسمت سخن شما:” به نظر من گاهی اوقات ما یه عالمه محدودیت و پیچیدگی تو ذهن خودمون درست میکنیم و به خاطرش کلی غر میزنیم و دیگران رو مقصر میدونیم و به زمین و زمان ناسزا میگیم. در صورتی که ممکنه راه حل خیلی ساده تر و سریع تری برای انجام اون کار باشه اما ما سعی نکردیم پیداش کنیم یا یاد بگیریمش.”

      همین که این جملات رو میخوندم واژه کسب و کار اینترنتی و آموزش اینترنتی شغلم تو ذهنم میچرخید.بعد با خودم گفتم آره روش ساده تر برای اینکه بخوای فوتبال رو آموزش بدی همینه که یه صفحه تلگرام یا یوتوب داشته باشی و قدم اول رو برداری.یعنی اینترنتی کارت رو انجام بدی.بعد که جلوتر در مورد بیمه ورزشی اینترنتی گفتید ، دیگه قلبم میگفت محمد همینه.با اینکه هیچ ایده ای ندارم که چجوری ولی میدونم باید قدم اول رو بردارم تا قدمهای بعدی نمایان بشن.خیلی خوشحالم که خداوند داره به درخواست من که رشد درآمدم هست واکنش نشون میده و علاوه بر نشونه ای که همین دیروز دریافت کردم ، اینم شد یه نشونه و هدایت دیگه.

      ممنونم از شما که از تجربیات گرانبهاتون برامون نوشتید.خیلی جالبه که داستان شما رو که از مراحل قبلی گفته بودید خونده بودم توی کامنتای فایلهای قبل و الانم هدایت شدم به کامنت زیبای شما و ادامه کنترل ذهن و توجه به زیبایی ها و هدایت خداوند.

      این جهان خیلی دقیق کار میکنه.

      بابت صداقت تون هم تحسین تون میکنم و اینکه در مورد قضیه قسم خوردن توضیح دادید.موضوع مهمی رو گفتید که به شخصه با اینکه خیلی وقته قسم نخوردم ،حداقل تا جایی که یادم میاد، بازم حواسم رو جمع کنم.آره واقعا وقتی به خودمون مطمئنیم که کارمون درسته چرا باید چیزی رو ثابت کنیم؟ درود بر شما.

      بازم ازتون تشکر میکنم که به درون خودتون گوش دادید و این کامنت نوشته شد.

      عاشقتونم.پایدار و سلامت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        الهام محمدی گفته:
        مدت عضویت: 2888 روز

        سلام آقای اکبری عزیز. نمیدونید چقدر از خوندن کامنتتون لذت بردم. خیلی خوشحالم که تونستم دستی از دستان خداوند باشم برای مطمئن تر کردن شما برای اجرای ایده بی نظیرتون.

        نمیدونم چرا وقتی داشتم کامنتتون رو میخوندم یاد آقای «احمدرضا فلسفی» افتادم که قهرمان فوتبال فری استایل ایران هستن و تو مسابقات بین المللی زیادی شرکت کردن. ایشون هر چند وقت یه بار ویدیوهایی از تمرینات خودشون تو ایران یا خارج از کشور رو تو یوتیوب و اینستاگرام و آپارات و غیره میزارن و گاهی اوقات حرکاتشون رو هم آموزش میدن.

        یه حسی بهم گفت که بهتون بگم یه سری به پیچ های ایشون بزنید چون ایده های جدیدی رو میتونید از سبک کار ایشون بگیرید. البته شاید از قبل بشناسیدشون. من خیلی جدی فوتبال فری استایل رو پیگیری نمیکنم اما کارها و ایده های ایشون خیلی برام جذابیت داره.

        این جمله رو هم دیروز از یه نویسنده آمریکایی به نام مارک منسون دیدم و دوست دارم با شما به اشتراک بزارمش:

        You can become successful at something without having much particular talent at it. But you can never become successful at anything without taking action. Ever

        شما میتونید بدون اینکه استعداد خیلی خاصی تو یه چیزی داشته باشید توش موفق بشید. اما هرگز نمیتونید بدون اقدام کردن تو چیزی موفق بشید. هرگز.

        امیدوارم که به زودی کامنتتون در مورد اجرای ایدتون و خبرهای موفقیتتون رو بخونم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          محمد اکبری گفته:
          مدت عضویت: 3636 روز

          سلام خانم محمدی

          بازم یه هدایت دیگه از طرف خدا با دست عزیز خودش.قطعا در این برام یه نشونس که برم تو صفحه احمدرضا و خداوند میخواد چیزایی رو بهم نشون بده.

          ازتون متشکرم.تو همین چند روزه از روزی که این ایده اومد تا الان ، یه عالمه ایده آمده برای کسب و کارم و با اینکه اولش حتی نمیدونستم چی بزارم یا کجا بزارم ، کم کم هدایت شدم.البته ذهن چموش هم بود و میخواست منصرفم کنه که اگه اقدام به تاخیر میافتاد قطعا موفق میشد.ولی چون تجربه داشتم که دفعه قبل یه ایده که خداوند برای درآمدزایی بهم داده بود و اجرا نکردم به خاطر نجواها ، بعد که اجرا کردمش چقدر جالب هدایت شدم و درآمد ایجاد شد.ولی دیر اجرا کردم.این دفعه ولی حواسم رو جمع کردم.

          جمله آخر از مارک منسون هم خیلی قشنگه.همش یادم به این شعر میافته که میگه تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد.

          حتما از نتایجم خواهم گفت و منتظر خبر موفقیتهای شما دوست عزیزم هم هستم.

          شاد باشی دوست گلم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سیدمجید حسینیان گفته:
      مدت عضویت: 3743 روز

      سلام

      واقعا لذت بردم از خوندن نوشته‌ها و پیگیری ماجراتون.

      واقعا این نکته و حرف استاد دیگه کاملا کمکمون کرده راحت‌تر بتونیم تو هر شرایطی روی خوب نگه داشتن حالمون تمرکز کنیم?

      این جمله‌ی طلایی که وقتی که داری رو خودت کار میکنی و تمرکزت روی خوب نگه داشتن حالته هر اتفاقی ، هر اتفاقی ، حتی اگه ظاهرش بد و ناخواسته باشه نهایتا به نفع تو و خیر توست

      برای هممون حال خوب و خوب و خوب‌تر آرزو میکنم??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3817 روز

      Wowww! what a excited story .. hoo It’s very good. Thank you my dear and lovely Friend

      سلام به عزیز دلممم

      واقعاا لذت بردم از خواندن این داستان شگفت انگیز واقعا واقعا

      این کلمات تو نیستند که من را حالم را احساسم را بهتر کرده، بلکه ایمان توست پشت این کلمات این داستان شگفت انگیز واقعا، ممنونم از تو و به خاطر وجود ارزشمندت از خداوند یکتای جهان آفرین روزی رسان گشایش گر هر چیزی تشکر میکنم. واقعا

      چقدر نگاهت و این داستان و باورهات تحسین برانگیز واقعا

      الان نمیدونم کجایی ولی هر جایی که هستی قطعا خیلی بهتر هستی و ثروتمندتر هستی. خداروشکر

      خداروشکر میکنم به خاطر وجود ارزشمندت

      آره بهترین پارتی جهان را داری … همونه که کارهاتو انجام داد و داره هم پیش میبره

      این توحید تو باور توهست این ایمان و توکل و IN GOD WE TRUST بودنت هست که داره کاارهاتو جلو میبره و من واقعا درس گرفتم.ممنونم ممنونم ممنونم عزیز جان

      برات بهترین هارا میخوام عاشقتممممممممم من

      Have a nice day

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آرمین اصغری گفته:
      مدت عضویت: 2360 روز

      سلام هم فرکانسی عزیزم

      الهام خانوم

      چقدر زیبا بازی ذهن رو درک کردین

      وچقدر زیباتر اون رو کامنت کردین

      من وهمسرم ازاین کامنت زیبا رو خوندیم وکلی شما رو تحسین کردیم

      الهی به لطف الله واراده خودتون به تموم هدفهاتون برسید

      🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد جهانی گفته:
      مدت عضویت: 2171 روز

      به نام خدا

      روز ۷۶سفرنامه ❤️

      سلام خدمت همه دوستان هم فرکانسی

      آنقدر که ازین کامنت خانوم محمدی من حس خوب گرفتم تصمیم گرفتم این برگ سفرمو اصن روی پاسخ کامنت ایشون بنویسم

      و واقعا تحسین میکنم این کنترل ذهن شمارو این عمل به قوانینو این تعهد تون تو اجرای دوره ها تو همه مراحل زندگیتونو

      این کنترل اعصابتون ک به اون آقا چیزی نگفتین و تازه ی رفتاریم نشون دادین ک جو سنگین نشه این جرعتتون توی قدم گذاشتن توی ترس هاتون اون توکلتون و کلا خلاصه بگم دمتون گرم 😉

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زینب ندرلو گفته:
      مدت عضویت: 1001 روز

      سلام الهام جان

      امروز هدایت شدم به کامنت شما و یه درس بزرگی برام داشت

      من از وقتی با قانون آشنا شدم و درک کردم این جهان قانون داره

      میخواستم مسئولیت تمام اتفاقات رو به عهده بگیرم

      برای همین اگر اتفاق بدی می‌افتاد و یا برخورد بدی از کسی میدیدم میگفتم نتیجه فرکانس خودمه ولی یه جمله دیگه ام تو ذهنم می‌اومد که تو که داری رو خودت کار میکنی ولی ببین چقدر فرکانس هات داغونه که این اتفاقات همینجوری جذب میشه برات و این حسم رو بد می‌کرد

      این حسو داشتم که من درک نمیکنم و چرا انقدر خنگم

      چرا خوب عمل نمیکنم و هزار تا فکر منفی دیگه

      با اینکه بارها از استاد شنیده بودم ولی درک نمیکردم و با مثال شما خیلی بهتر این موضوع رو درک کردم

      که مهم اینه من احساسم خوب باشه

      احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب

      و باید به خودم بگم حتما خیری تو این اتفاق و یا بگم این اتفاق در جهت رسیدن من به خواسته هایی که به خدا درخواست دادم شاید من خبر ندارم

      و اینطوری حسم رو بد نمیکنم و مطمئنن نتیجه به نفع من تمام خواهد شد

      الهام عزیزم مرسی بابت تجربه ای که داشتی و برامون به اشتراک گداشتی خیلی بهش الان نیاز داشتم

      بهترین ها برات اتفاق بیافته دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    محمد دالوند گفته:
    مدت عضویت: 3529 روز

    سلام استاد بینظیر

    سپاسگزارم از این لایو زیباتون در این دانتان قشنگ که در محیطی که هر گوشه اش مملو از زیبایی و عطر خداوند بود چقددطبیعت زیبا و چمنهای مسطح و اون سازه با حال بود از بالای اون سازه و توی اون ارتفاع وقتی به پایین نگاه کنی بی شک همه چیز را کوچکتر و زیبایهای بیشتری میبینی مثل وضعیت الان شما استاد که به جایی رسیدید که همه چی رو زیباتر میبینید و قتی اون بالایی میبینی که قدرت رسیدن به هر چیز را داری و همه جهان در تسخیر توست نکته بسیار خوبی که در فایلهای سفر نامه هم شاهدش بودیم اینکه چقد محوطه وسیعی اختصاص میدن به همچین مکانهایی تو شهرهای این کشور این محوطه حد اقل صد هزار متر بود که تو ش میتونیم طبیعت و درختان و چمنها زیبا و یکدیت گلهای قشنگ و ساحل رودخانه را در کنار ساختمانهای مجلل و متعدد مشاهده کرد نکته با حالی که استاد بهش اشاره داشتند وجوداون اسکوترهای شارژی بود که به سرعت در در تمام شهرها پخش شده و همه افراد برای استفاده های مختلف با موبایل هزینشو پرداخت میکنند و با این ایده هم ی مشکل حل میشه هم کلی ثروت ساخته میشه توسط اون شرکت. استاد شما خیلی فوق العاده اید دیدگاهتون خیلی خالصه حرفتون و عملتون واقعا یکی هست و این خیلی مهمه شما برای من خود خود خود انگیزه ای با این باور که با مدرک خلبانی میام ایران با این حرف که به پسر عموتون زدید که هنوز خیلی میتونم بالاتر از اینها برم هنوز اول راهه شما هم میتونید خیلی بیشتر از من رشد کنید لایو فوق العاده ای بود همش تمرکز بر زیباییها بود اون جوابهای کوتاه و پر از آگاهیهای ناب بود که به سوالات دوستان داده شد و ی نکته جالب که دیروز تو ی فیلم کوتاه کانال تلگرام توی اون باغ گل گفتید که افراد مسن و سالمند میان به پاکسازی فضای سبزها و پارکها و کنار رودخانه کمک میکنند خیلی برام حیرت آور بود وقتی که فرد بزرگ سال بیاد تمیز کنه همه جا را و به کاشتن گلها و چمنها و آب دادن آنها مشغول بشه هم خودش سالمتر میشه و هم فرهنگ سازی میشه برا جوانترها و کودکان که از همان سنین لین تفکر آبادانی دروشون نهادینه بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
  8. -
    مهتاب گفته:
    مدت عضویت: 2328 روز

    سلام استاد عالی و گرانقدرم. سلام ای دست پُر مِهر خدا.

    اینقدر که شما رو دوست دارم حد و حسابی براش نمیشه بیان کرد؛ که چرا یه استادی که حتی یه ذره مشابهش هم نیست هیچ جای دنیا چه اساتید موفقیت خارجی و چه داخلی.

    اینقدر راحت در لابلای زندگی شخصیشون و حتی در تفریحاتشون و در دقایق استراحتشون بیان واسه ما فیلم یا لایو بگیرن و ما رو اینقققققققدر مشتاقانه و با محبت فراوان هدایت کنن به سمت مسیرهای درست و فرع و اصل رو یاد بدن، انگار که ما تازه متولد شدیم و دارن مثل روز اول منتها با باورهای مناسب، ما رو تغذیه‌ی روحی و روانی درست میدن.

    یه درخواستی دارم اگر میشه خانم شایسته از زندگیشون در گذشته برای ما بگن که چه مشکلاتی داشتن یا بهتره بگم چه تضادهایی، مثل بیوگرافی استاد که دیدیم از کجا به کجا رسیدن، چون برای خانومها، درک این موضوع که یه خانوم میتونه از چه شرایطی عبور کنه و صعود داشته باشه به مدارهای بالاتر، خیلی راحت تره تا استادمون که آقا هستن. ممنون میشم.

    سپاسگزارم هم کمه برای سپاسگزاری!

    فقط میتونم بگم خداوند هادی، هدایتگر مسیر سرسبز و روشنتان باد…?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    حسام کارگر گفته:
    مدت عضویت: 3056 روز

    سلام خدمت تمامی همسفر های عزیز،هرچی جلو تر میریم و باقانون بیشتر اشنا میشیم فقط و فقط به یک نتیجه میرسیم و اونم اینه که تا میتونیم باید روی ایمانمون کار کنیم و ایمان به خدا رو در درونمون افزایش بدیم اونوقت همه چی خود بخود درست میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: