live | پاسخ های کلیدی به چند سوال - صفحه 37
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/09/abasmanesh-23.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-24 06:07:032024-09-25 05:45:56live | پاسخ های کلیدی به چند سوالشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خالق عشق و زیبایی
درود و خداقوت به استاد عزیز، خانم شایسته نازنین و همه همراهان خوبم در این پروژه الهی
تفاوتی نداره یه فایل 10 دقیقه باشه یا 100 دقیقه انقدر آگاهیهای که در یک فایل هست دقیق و به موقع عمل میکنه که باعث میشه آدم هدایت بشه به درستترین شکل زندگی خودش
وقتی بررسی میکنم زندگی افراد موفق و خودم رو جاهایی که تونستم موفق عمل کنم به خوبی این ردپا رو دیدم که من سعی کردم به جای اینکه واکنش منفی نشان بدم به اون شرایط، تونستم به لطف خدا جور دیگهای فکر کنم و از زاویه دیگری به مسئلهای که برام ایجاد شده نگاه کنم، نگاهی که باعث شده به احساس خوب برسم، به احساس امیدواری، به احساس نزدیکی به خدا، به احساس امنیتی که حاصل اعتماد به خداست، به احساس اطمینانی که پیدا میکنی وقتی چیزی رو به کسی میسپاری که مطمئنی از عهدش برمیاد.
زمانی که جهان را میشناسی که با ایجاد تضاد موجب تحرک و تقویت تو میشه دیگه معادله تغییر میکنه.
شاید برسه یه جاهایی که صدای شکستن استخوانهات رو بشنوی
صدای خس خس نفسهایی که با زبان بیزبانی بهت مگین دیگه کارت تمومه:)
اما همانجاست که خداوند با نوری که در قلبت میتابه دستت رو میگیره و از لبه پرتگاه به اوج عزت و سربلندی میرسونه
این مسیر یک شبه ایجاد نمیشه اما قطعا شب و روزهای لذتبخشی داره به شرط اینکه درک کنی.
خداوند داره در هر لحظه با ما صحبت میکنه و ما به اندازه ای که باور میکنیم و احساسمون خوبه درک میکنیم و قدمهای درست بر میداریم.
واقعاً زندگی سراسر لذت میشه وقتی آدم میفهمه که چقدر به خداوند نزدیکه و چقدر زیبا خدا هدایت میکنه.
از زمانی که به لطف خدا هدایت شدم به دوره لیاقت یک من جدید ساخته شده که تا حالا تجربش نکردم.
من فکر میکنم آدم وقتی در مقام حسادت قرار میگیره که نمیشناسه قدرت درون خودش رو. شیطان از هر ابزاری استفاده میکنه برای بردن آدم در احساس بد، پس وقتی من خودم رو مقایسه میکنم حسم بد میشه و باید فهمید که این نجوا باید تغییر داده بشه.
خیلی وقتا ما برای مسائل زندگیمون فقط به یک راه حل فکر میکنیم و دیگه ذهنمون رو میبندیم به بقیه راه حلها، در صورتی که خداوند بینهایت راه میشناسه و قدرت این رو داره که ما رو به سمت حل مسائلمون هدایت کنه. طبیعت همانطور که باران رو هدایت میکنه ما رو هم هدایت میکنه.
من خیلی برای خودم خوشحالم که در این مسیر هستم خیلی زیاد
اصلاً به شکل شگفتانگیزی دیگه عجله ندارم برای زندگی کردن
عجله از عدم باور میاد
وقتی ما عجله میکنیم که باور نداریم موقعیت هست زیبا هستیم توانا هستیم و بهمون داده میشه
امروز سر یه مسئله ای به دنبال هدایت بودم و زدم روی نشانه روزم و دقیقاً هدایت شدم به پاسخ درست و سوالهایی که باید از خودم میپرسیدم تا هدایت بشم به پاسخ درست و مناسب این لحظه زندگیم
اینها همه لطف خداست
وقتی که با حال خوب از خدا هدایت میطلبی به بهترین مسیر اون لحظت هدایتت میکنه
دیگه این به مربوط میشه که چقدر جدی میگیریم و باور میکنیم که کارمون راهحل دارند.
خداروشکر میکنم که در این مسیر هستم
از خدا میخوام به ما قدرت بده تا بتونیم محکم و استوار در مسیر حقیقت حرکت کنیم
سلام دوستان
روز پنجم
من باید تمرکز کنم روی زیباییها
من باید توجهم رو بذارم رو نکات مثبت
من باید آگاهانه انتخاب کنم افکارم رو
من باید سوار این فکرم باشم نه برعکس
من باید حواسم به خورد و خوراک ذهن و روحم باشه
هر چقدر که در توانم هستش
این وظایف سمت من هست و من باید انجام بدم بعد از اینکه من این وظایف رو انجام دادم حالا دیگه نوبت خدا و جهانه که سمت خودش رو انجام بده و هر چقدر که من خالص تر انجام بدم جهان هم خالص تر جواب میده
چون خداوند صادق الوعد هستش پس امکان نداره که سمت خودش رو انجام نده اگه یه جایی من نتیجه نمیگیرم به جای اینکه به خدا و سیستم شک کنم باید برگردم و فرکانسی که ارسال کردم رو بازبینی کنم و ببینم از کجا راه رو بیراهه رفتم.
تعبیر استاد از تقوا به نظر من درست ترین تعبیر ممکنه
من خیلی سال پیش که نماز جمعه میرفتم یادمه امام جمعه همیشه میگفت خودم و شما را به تقوای الهی دعوت میکنم و طبق ترجمه های که در قرآن دیده بودم معنی پرهیزکاری میداد اما پرهیز از چی؟ خدا از من میخواد که چه چیزی رو پرهیز کنم؟ خدا که هر موقع نیاز بوده از چیزی پرهیز کنیم که مستقیماً در قرآن بهش اشاره کرده و خواسته که دوری کنیم مثل قمار و شراب و کم فروشی
هیچوقت نفهمیدم تا اینکه با سایت و استاد آشنا شدم و وقتی این تعبیر رو اولین بار از استاد شنیدم جواب سوالم رو گرفتم یعنی بتونی ذهنت رو کنترل کنی یعنی سوار بر فکرت باشی بهش جهت بدی رامش کنی به خدمت خودت درش بیاری چون قراره چیزهایی که در جهان به دست میاریم نتیجه همین افکاره پس خیلی مهمه .
حسادت رو هم میتونم با تحسین کردن ویژگی اون فرد که دارم بهش حسادت میکنم رو کنترل کنم و بگم اگه اون فرد رسیده پس منم اگه میخوام و خوشم اومده پس میتونم بهش برسم
من فکر میکنم حسادت در کل از مقایسه کردن ایجاد میشه اما وقتی من خودمو ارزشمند بدونم و لایق نعمتهای خداوند ، دیگه حسادته بی معنی میشه برام.
تو بحث مالی من خودم سعی میکنم هر روز که بیدار میشم و میبینم که خدا یه بار دیگه فرصت زندگی کردن رو بهم داده ازش یه ایده میخوام برای حل مسائلم و ذهنم رو آروم کنم اونقدر آروم که بشه صدای قلب و خدا رو شنید و میدونم که باید روی باور فراوانی خیلی کار کنم.
دربارهی به احساس خوب رسیدن وقتی در هر مسئله ای ما دنبال نکات مثبت باشیم حس خوب ایجاد میشه یا لااقل حس بد ایجاد نمیشه
میگن وقتی به پسر ادیسون خبر میدن که آزمایشگاه پدرت آتیش گرفته اون وقتی میرسه به محل میبینه که پدرش یه صندلی گذاشته و داره ساختمان درحال سوختن رو تماشا میکنه (ظاهراً ادیسون برای این آزمایشگاه تمام داراییش رو گذاشته بود) باشه داشت با حیرت و شگفتی و آتیش رو نگاه میکرد و با لبخند میگفت پسرم اون شعله رو میبینی که اون رنگیه دلیلش ترکیب فلان مواد با بهمان مواده و واکنش داده و این رنگی میسوزه
دلیل اون نتایج بزرگ و تاریخی این شخصیت باور هایی بوده که ساخته و این اتفاق رو پایان راه ندید بلکه بخشی از اتفاقات ناخواسته مسیر میدونست
حالا هر کی میتونه تو این لحظات جور دیگه ای به قضیه نگاه کنه اون برنده ست.
و من یتوکل علی الله فهو حسبه
اگه به خدا توکل کردیم و باورمون هم این بود که خدا برای بنده ش کافیه پس دیگه این نگرانی های روزمره مون برا چیه که خدایا پس این چی؟ خدایا پس اون چی؟
اگه سمت خودمون رو درست انجام دادیم پس اجازه بدیم به این جریان هدایت که کارشو انجام بده.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
به نام ربّ یگانه هدایتگر جهان هستی
گام پنجم از پروژه “خانه تکانی ذهن، گام به گام”
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و تمام دوستان خوبم در این پروژه هدایتی
یادم میاد اوایل نمیدونستم کنترل ورودی یعنی چی؟ چطور میشه ورودی ها رو کنترل کرد؟ یعنی چی که کانون توجهم رو کنترل کنم؟ واقعا درکی نداشتم از این موضوعات و چگونگی اما وقتی که فایل ‘غذای روح چگونه تامین میشود’ رو شنیدم انگار تاازه متوجه شدم این همه تاکیدی که شما روی کنترل ورودی ها داشتید و این غذایی که انقدر روی کیفیت و جنسش تاکید دارید دقیقا چی هست؛ اینکه ورودی های من برمیگرده به تمام آنچه که میشنوم، میبینم، دربارش صحبت میکنم، تایید میکنم، دربارش فکر میکنم و گفتگوهای ذهنی من به اون سمت هست و همه اینها میشه ورودی های من، همه اینها میشه فاکتورهایی که توجه من رو به خودشون جلب میکنن و من روشون تمرکز میکنم که انصافا کنترل کردنش هم کار راحتی نیست اما اهمیت این موضوع کاملا مشخصه، با چی؟ با نتایج ما.. چون اگر نتایج نادلخواه باشه این آلارمِ که یعنی ‘خودتو جمع کن’ و درواقع این جنس تجربیات ما رو به سمت این مسیر یعنی تنظیم و کنترل ورودی هامون هدایت میکنه، یا اگر درحال تجربه نتایج دلخواه و خیلی خوبی هستیم دوست داریم بیشتر از این جنس اتفاقات رو تجربه کنیم و به ثبات برسیم باز هم به سمت کنترل ورودی ها هدایت میکنه چون قانون اینه که
خروجی های ما چیزی جدا از ورودی های ما نیستند.
اهمیت خساست به خرج دادن برای فیلتر گذاشتن روی چیز هایی که میبینیم، میشنویم، دربارش صحبت و فکر میکنیم، و تایید میکنیم دقیقا اینجاست که مشخص میشه با انتخاب خودمون که غذای ذهن مون رو از چه جنس و کیفیتی میخوایم انتخاب کنیم؟! این روح و ذهن چقدر برای ما اهمیت تغذیش جدی شده؟ که هرچقدر بیشتر جدیت این موضوع رو درک کرده باشیم فیلترهای بیشتری برای انتخاب نوع غذای روح مون اعمال میکنیم و بعدش هم جهان دست به کار میشه.. یعنی اگر من میبینم نتیجه مدنظرم رو نگرفتم تعجب نکنم، ببینم ورودی هام به همون اندازه کیفیت لازم خروجیم رو دارند؟ ذهنم با باورهای قدرتمندکننده به اندازه کافی تغذیه شده؟ اونقدر که تونستم خسیس بودم که هرچیزی رو نبینم و نشنوم و دربارش فکر و صحبت نکنم؟ که الان توقع همچین نتیجهای دارم یا فقط دو روز فایل گوش دادم و الان بدون درنظر گرفتن تکامل و هیچ چی فقط انتظار دارم!!
وقتی ما روی کنترل کانون توجه و ورودی هامون حساسیت به خرج میدیم و در عمل تمام تلاش مون رو برای این کار میکنیم، بعد از یه مدت میبینیم چقدر کار راحت تری نسبت به قبل شده؛ وقتی نتایج رو میبینیم لذتبخش میشه انجام دادنش و اتفاقا الان که داشتم بهش فکر میکردم میبینم حداقل برای من، اصلا نمیتونم برم بشینم پای تلویزیون؛ نمیتونم هیچ فیلمی رو ببینم!! یعنی فرقی هم نداره محصول چه کشوری باشه، همین دیروز کنجکاو بودم درباره یه فیلمی اما همینکه زدم شروع استاد به دو دقیقه نرسید کلا رفتم بیرون از صفحه گفتم چه کاریه برم فایل گوش بدم!؛ یا هرچیزی رو نمیشنوی وقتی بحث های خاص میشه جمع رو ترک میکنی یا اصلا بحث رو عوض میکنی؛ یا توی هر جمعی شرکت نمیکنی؛ خیلی حساس میشی کندوکاو میکنی جنس صحبت های هر جمعی که تجربش کردی تا بار بعد حواست باشه که کجاها نباید برم با چه افرادی صحبت نکنم یا اگر جاهای خاصی باید باشم توی کدوم جمع ها نباشم یا روی صحبت جمع رو عوض کنم به سمت دلخواه خودم مثلا سه هفته پیش ما مسافرتی رو تجربه کردیم که عاالی بود و هدایتی دختر عمه های من هم با بچه هاشون که تقریبا هم سن و سال هستیم هم با ما همسفر شدن یادمه ما یکبار حتی ننشستیم بخوایم با هم فیلم ببینیم یا یه بحث نادلخواه داشته باشیم، همش بازی میکردیم یه شب وقتی خانواده هامون رفتن برای خرید و ما خونه بودیم، پیشنهاد دادم بریم پیاده روی باغ غدیر اصفهان رو ببینیم اونجا هم باز شروع کردیم بازی کردن و کلی بهمون خوش گذشت، یا وقتی رفتیم شهرهای دیگه و خانواده ترجیح میدادند سریال موردعلاقه شون رو ببینند ما شروع میکردیم پانتومیم بازی کردن و این کار ها و پیشنهاد ها همه ناخودآگاه بودند چون وقتی یک عادت و تغییر رو در خودمون ایجاد میکنیم نیاز نیست به اندازه اولین بار انرژی و زمان صرف کنیم برای آگاهانه انجام دادنش، آره بعضی وقت ها فراموش میشه اما فقط اون موقع هست که دوباره میای انرژی میزاری تا کنترلش کنی و به خودت یادآوری کنی که
این تغییر سر جاش هستا!! این نوع فیلتر گذاشتن روی ورودی ها هنوز باید باشه هاا و یوقت ذهن نخواد زرنگ بازی در بیاره از زیرش در بره! جهان هم وقتی میبینه واقعا کمک میکنه تا بتونی بهتر از پسش بر بیای..
استاد یادم میاد من هم وقتی دوسال پیش مادرجونم رو از دست دادم که ایشون هم خیلی به من لطف داشتند، ازم پیش همه فامیل تعریف میکردند و محبت شون رو بهم ابراز میکردند و از نوه های موردعلاقه ایشون بودم واقعا احساس بدی نداشتم! اولش که شنیدم احساساتی شدم ولی اصلا یادم نمیاد که یک لحظه احساسم بد شده باشه درحدی که روز مراسم مامانم بهم میگفت ‘زینب حداقل یکم خودت رو جلوی عموها و عمه هات ناراحت نشون بده، مثل فلانی دو قطره اشک بریز’ ولی من گفتم ‘مادرجون الان جای خیلی بهتری هست و میدونم که دوست نداره من ناراحت باشم’، در این حد آروم بودم و داشتم روزهای قشنگی که باهم داشتیم رو مرور میکردم:)) چون من اون منطق ها رو از شما یاد گرفته بودم چون میدونستم که توی همچین روزی هست که باید بیشتر از هر موقع دیگه کنترل ذهن داشته باشم وگرنه به قولی روزهای خوب که کاری نداره ذهنت رو روی زیبایی ها متمرکز کنی، چالش زمانی هست که شرایط ناجالب باشه و تو باز هم بتونی این کار رو انجام بدی.
استاد الان خیلیی بهتر متوجه میشم وقتی میگید هرکس هرجایی که هست دقیقا جاییِ که باید باشه، چون بهنظرم جهان مراتب ما رو با همین کنترل ذهن مشخص میکنه و اینجوری هرکس با دیگری متمایز و تفکیک میشه.. اگر یه نفر رو میبینم با نتایج خیلیی بزرگتر از خودم اون حقشه اون دقیقا جای درستشه ایول بهش که تونسته بهتر از من عمل کنه؛ دمش گرم که اومده روی خودش سرمایه گذاری کرده و مهارت ها و توانمندی هاش رو گسترش داده، از پس مسائلش بر اومده و ورودی هاش رو کنترل کرده اون باید این نتایج رو بگیره این عین عدالته حالا من چی؟؟ منی که میتونم همچین افرادی رو ببینم نشون میده که خودمم مشتاق هستم برای تجربه همچین جنسی از نتایج، وظیفهام چیه؟ تحسین و تایید کردن چون دیدن موفقیت بقیه و تحسین کردنش لازمه رسیدن به موفقیت های مشابه هست یعنی آخرش دست خودمه که انتخاب کنم از این حسادت در چه جهتی استفاده کنم؟؟ به عنوان عاملی برای مقایسه کردن خودم، سرزنش کردن خودم، زیر سوال بردن جایگاه اون فرد یا موفقیتش و در نتیجه نتایج مشابه برای خودم که حرکت نکنم و راکد بمونم یا نه به عنوان سکو و الگویی که بگم بابا ایول به اون، دمش گرم اگر تونسته من چرا نتونم؟! و خودم رو به سمت پیشرفت بیشتر، حرکت کردن، دیدن و تایید کردن توانمندی دیگران تشویق کنم و روی خودم کار کنم برای گرفتن نتایج مشابه.. من خودم خیلی توی بحث حسادت عالی نیستم ولی از بچگی الگویی که در رفتارهام بوده دقیقا اینجور بوده که اوکی حسادتم رو کردم؟ حالا چیکار کنم که منم به دستش بیارم؟ و داخل جلسه سوم دوره عزت نفس هم دربارش نوشتم و با تمرینات مرتبط با این مبحث خیلی زاویه دیدم بهتر شده.
باز هم بحث توحید و استفاده کاربردی اون در عمل:) چقدر این باورهای توحیدی بهت آرامش خاطر میدن و نگرانی هات رو کمتر میکنند، که ، همه چیز تغییر میکنه، و هیچ قانونی انقدر قدرتمند نیست که بتونه جلوی فردی که در مسیر درست با باورهای درست هست رو بگیره چون اون پشت ها باورهای قدرتمند تری از قوانین کشورها دارن کار میکنند باورهایی که میگن “با خداوند همه چیز ممکنه” و “هیچ چیزی اونقدر غیرممکن نیست که خدای من نتونه بهم بده”، قوانین کشورها چه کاره هستند؟ این قانون که یه روز اجرا میشه فردا عوض میشه، ولی قانونی که ما از جهان شناختیم داره یه چیزای دیگه میگه از شدن ها میگه از معجزه ها میگه از باورها و هماهنگ شدن ها میگه و تا وقتی که من تابع همچین قوانینی هستم هیچ قانون دیگهای در زندگی نمیتونه جلودار حرکت در مسیر درست من باشه و کسی هم که در مسیر درسته لااجرم جهان به سمت تجربه و نتایج درست هدایتش میکنه
خداروشکر بخاطر فرصتی که دارم تا این گام رو هم با تعهد بردارم^^
(راستییی استاد آزمون دیروزم رو هم همونطور که خواستم بار اول قبول شدمم)
گام پنجم
جهت دهی آگاهانه به کانون توجه
بنام خالق یکتا
سلام و درود بر پیامبر امروزمان استاد عباس منش و مریم بانوی کم نظیر و دوستان فوق العاده ی هم فرکانسی ام…
بازم اومدم با نتایج های عالی.قرار شد همیشه نتایج هامونو بیایم اینجا و بگیم
من از کانون توجه خیلی خیلی نتیجه دریافت کردم.اول اینکه وقتی پشت سر هم وارد سایت میشم.مطالب رو میخونم.فایلهای استادم رو گوش میدم.یادداشت برداری هایی ک همیشه دارمو مرور میکنم ب وضوح الهامات الهی رو متوجه میشم.یبار ک ذهنم درگیر یه چالشی بود .اومدم کانون توجهم رو ب سمت زیبایی ها بردم.یه روز نشستم کلی نتایج هایی ک توو این مدت داشتم رو توی سایت ردپایی از خودم گذاشتم.باور نمیکنین چقدددددد احساس خوب تجربه کردم اون شب و جالب تر اینکه بعد توجه ب اون اتفاقات خوب و تجربه ی اون حال خوب.یهو دیییینگ زنگ آگاهی توی ذهنم صدا داد و یه ایده ی عالی واسه اون چالشم پیدا شد ک هنوز ک هنوزه من با اون ایده کلی دارم حال میکنم.بقول استادم کاری ک خدا جور کنه هیشکی نمیتونه خرابش کنه.
یبار دیگه ک از بهونه های پشت سر هم دخترکوچولوم خیلی عصبی بودم.یهو زنگ آگاهی توی ذهنم صدا اومد ک بجای اینکه اینقد عصبی باشی بیا چن تا از نکته های مثبت دخترک رو بگو.و نشستم همون لحظه لیست کردن نکات مثبتش.از زیبایی های دخترم گفتم.از زنگوله های خوشگل موهاش گفتم.از رنگی بودن چشمای زیباش گفتم.از باهوشی و پر احساسیش گفتم.خلاصه کانون توجهمو ک بردم سمت خوبی هاش به طرز عجیبی لجبازی های دخترم کم شد.ولی خب تا یادم میفرت و باز تمرکزم میرفت رو شیطنت هاش دوباره روز از نو روزی از نو.ینی واقعا دوباره لجبازی های اون یه طرف و عصبی شدن های من یه طرف.دیگه بخودم قول دادم که حواسم از کانون توجه پرت نشه.چون تا من کانون توجهمو یادم میره چالش ها سرازیر میشه توو زندگیم.و این درسی شد ک من دیگه با تمام وجود به جهت دهی آگاهانه کانون توجهم اهمیت بدم
بازم میام با کلی نتایج
در پناه خالق یکتا
به نام خداوند بخشنده
سلام به استاد عزیز خانم شایسته بهترین وهمگی دوستان بی نظیر
گام پنجم
من همیشه یه سوال تو ذهنم بود چرا بعضی اوقات من با خواندن یک کتاب یا شروع یک دوره از لحاظ جسمی سلامتر میشدم برام عجیب بود من همون تغذیه را داشتم همون وزن اما خیلی احساس سرزندگی وشادابی در من زیاد میشد وامروز به جوابم رسیدم سلامتی اولین واکنش افکار جدیدم بوده
خداراشکر در این مسیر خانه تکانی ذهن هم هرروز ازهر لحاظ دارم بهتر میشوم پس در مسیر درست هستم ودارم درست عمل میکنم خداوند هم برام هر روز ملموستر میشه وهرروز رفاقتم پررنگتر میشه
هر روز صبح به شوق آگاهی های گام جدید بیدار میشم خیلی این آگاهی ها را دوست دارم ویه جور عبادت برام شدن بهترین زمان روزم ساعتهایی هست که سرا پا گوش این آگاهیها میشم
خدایا شکرت بابت این مسیر زیبا که هدایتم کردی
به نام خداوند مهربانم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز
یا اینکه لایو 11 دقیقه بود ولی چه پر محتوی ممنون استاد
گام پنجم ………… پاسخ های کلید به چند سوال
من هر چقد روی زیبایی ها ی هر شخص یا مکان یا هر چیزی توجه کنم زیبایی های بیشتری می بینم این یه قانونه مثلا دیشب علی اقا مردی که کنار من بساط می کنه توی شب بازار اولش از رفتارش خوشم نمیاومد ولی گفتم زینب کنترل ذهن زود قضاوت نکن و بعد دیشب روی رفتارهای خوبش زوم کردم و خوب بهش نگاه میکردم تا بتونم رفتارهای مثبتش را در بیارم و دیدم به به چقد نکات مثبت داره خوش رفتاره با مشتری های قشنگ حرف میزنه و شوخی میکنه و گفتم بله هر کسی نکات مثبتی داره من اگه نکات مثبت طرف یا هر چیزی را بخوام زود به من نشان داده میشه کافیه که من چی بخوام و یاد گرفتم که نباید زود قضاوت کنم
تقوی
یعنی کنترل ذهنم باید روی ذهنم خیلی خیلی کار کنم و هر وقت شروع کرد به حرفهایی که منو از مسیر دور میکنم باید سریع خودم را به مسیر دوباره برگردونم و این با تمرین و تمرین مستمر صورت میگیره
خدایا شکرت که منو به مسیر خودت هدایت کردی ممنونم
خدایا شکرت که استاد را سر راهم قرار دادی خدایا ممنونم
خدایا شکرت که خانم شایسته را سر راهم قرار دادی ممنونم
خدایا شکرت بابت تمام نعمتهایی که به من دادی
خدایا شکرت شکرت شکرت
به نام خداوند جان آفرین
خداوندی که جهان را آفرید و قوانین ثابت قرار داد
سلام استاد و مریم جان
خدا قوت
استاد اینکه حواسمان نیست دقیقا درست میگی
خدایا شکرت
در مورد نشانه امروز من
واقعا بینظیر هست
دوستی میگفت موقع گوش دادن و خواندن مطالب بگید خدایا کمکم کن تا درک کنم
و آنچه را لازم هست در مورد این مطلب بشنوم
آگاهیهای این فایلها را بر من آسان کن
و واقعا وقتی میریم سمت نشانه امروز من
دقیقا همون رو میگه
حتی اگه بدون نیت و قصد باشه
مطلبی رو میگه که لازم بوده امروز اجرا کنی
استاد بینظیر هستید
خدایا شکرت بابت آگاهی های که روزیم کردی خدایا شکرت
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
به نام خدایی که هر چه دارم از اوست
سلام به استادان عزیزم
گام پنجم از خانه تکانی ذهن
این فایل با وجود اینکه کوتاه بود ولی درسهای زیادی برایم داشت
یکی از این درسها این بود که هر جا احساس بهتری داشتم از جنس همون احساس مثبت وارد زندگیم شده
چگونه احساسمان را خوب نگه داریم ؟
زمانهایی که حالمان خوب است واحساس خوبی داریم باید تمرکزمان را بیشتر کنیم و بیشتر روی خودمان کار کنیمبا تغییر زاویه دید به اتفاقات نگاه کنیم باورهایمان را قوی کنیم تا حالمان همیشه خوب باشد
یاد گرفتم که همان طور که به غذای جسممان اهمیت میدهیم که سالم و تمیز باشد باید به روحمان هم غذای سالم و تمیز ی بدهیم
من باید در کوچکترین مسائل زتدگیم از خدای خودم کمک بخوام وخودم را لایق این الهاماتی که به قلبم میشود بدونم
حواسم باشه نشانه ی اینکه در مسیر درست هستم احساس خوب درونی منه و وقتی که احساس درونی عالی دارم اولین نشانه هاروی جسم و سلامت بدنیم خودش را نشون می ده
به من یاد داد که تقوا یعنی چه ؟
تقوا همان کنترل ذهن است اگر من بتوانم در هر شرایط کنترل ذهن کنم پاداشهای زیادی نصیبم میشود
باتشکر
به نام خدای مهربانم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
خدا را شکر میکنم که امروز این فرصت بهم داده شده باز بتونم با مرور این آگاهیها در مسیر و مدار درستی قرار بگیرم در مسیر اتفاقات خوب احساس خوب واقعاً قانون اصلی همینه احساس خوب اتفاقات خوب وقتی ما حالمون خوبه اتفاقات خوب رو به سمت خودمون داریم جذب میکنیم و توی مسیر خواستههامون هستیم چقدر قشنگ خانم شایسته اومده سوالهای پرتکراری که حالا دوستان میپرسیدن رو به این شکل با یک فایل 10 دقیقه 11 دقیقه توی این بخش پروژه قرار داده و چقدر خوشحالم که دارم این فایل رو میشنوم و مرور میکنم آگاهیهاش رو.
چقدر هر بار به این پی میبرم که احساس خوب ربط داره به اون تغییر دیدگاهمون نسبت به هر موضوعی ربط نداره به شرایطمون ربط نداره به جایگاهی که الان توش هستیم یا چیزایی که الان توی زندگیمون نیست و بگیم به خاطر اینکه من این شرایط رو ندارم من این نعمت رو ندارم من به این خواسته نرسیدم خیلی دیگه حالم بده و وقتی ما میایم اون حس خوب درونی که واقعاً میتونیم داشته باشیم رو به داشتن یک سری چیزها در زندگیمون گره میزنیم این باعث میشه که واقعاً نعمت حضور در لحظه رو از دست بدیم باعث میشه که فرصتها نعمتهایی که اون لحظه داریم رو نبینیم و به نوعی کفر بورزیم به اون شرایطی که الان داریم چرا که با توجهاتمون این شرایطی که الان داریم رو خلق کردیم و جای گله و شکایت از خدا و جهانش نیست واقعاً و چقدر خوبه که هر بار اینها یادآوری بشه چقدر خوبه که به خودمون بگیم که خودمون هستیم که هر شرایطی هر اتفاقی رو داریم برای خودمون با اون توجهاتمون با اون ذهنیت مون در هر لحظه رقم میزنیم و خالق شرایط و اتفاقات در آیندمون هستیم این آینده میتونه فردا باشه یه هفته دیگه باشه یه ماه دیگه باشه یه سال دیگه باشه.
و من ندیدم واقعاً شما فایلی رو بذارید و صحبتی رو داشته باشید که توش توحید نباشه توش اون نگاههای توحیدی نباشه و اصلیترین قانون رو هر بار داره به یاد ما میارین که وقتی باورای قدرتمند کننده دارین وقتی باورهای توحیدی دارین شما توی فضایی هستین که فضای خداوند فضای احساس خوبه فضای نعمتهاست فضای دریافت خواستههاست حرکت توی مسیر چیزهایی که میخوایم اون شادی اون خوشبختی آرامش و طبیعتاً اینجوری ما به اون خدای درونمون قدرت میدیم ما به جهان هستی این بازتابو داریم که توحیدی فکر میکنیم و تو اون لحظهها خیلی حس خوب میشه و خودش نشونهای بودن توی مسیر درسته و قطعاً پاسخی که جهان به این جنس از ایمان میده به این جنس از احساس خوب میده به قول استاد عباس منش خیلی بیشتر خواهد بود پاداشی که میده به احساس خوب.
در مورد اون کنترل ذهن و تقوا که صحبت کردیم و مثال خودتون رو که میارین میگین آقا من نرفتم یک عامل بیرونی رو برای حال خوبم و رسیدن به احساس بهتر انجام بدم توی شرایطی که حالا اوضاع به ظاهر برای من اوضاع جالبی نبوده ولی من تونستم توجهم رو به سمتی ببرم که این احساس من باز بهتر بشه چون واقعاً احساس میکنم تنها کاری که ما باید انجام بدیم اینه که در هر شرایطی که هستیم بتونیم مسیر احساسیمون رو نگاه کنیم و چکش کنیم و ببینیم در چه مسیری داریم حرکت میکنیم از لحاظ اون احساس درونی که داریم و اگه همیشه و همواره بتونیم و سعی کنیم که قانون یادمون باشه که مهمترین چیز در زندگی تو موندن در فضای احساس خوبه اینکه خودت رو بیشتر در فضای احساس خوب قرار بدی بیشتر تو اون احساس نگه داری و تنها کار تو اینه و بقیه اتفاقا خودش رخ میده حالا اون ایده برای کارت میاد اون فرصتی که میخوای رو میبینی اون نمیدونم رابطهای که میخوای برات ایجاد میشه اون نعمتی رو که میخواستی رد زندگیت میشه از هزاران طریق خدا خودش میدونه ولی این اتفاق میافته مهم اینه که واقعاً بتونیم حتی توی زمانی که اوضاع برای ما شاید ناجالب باشد و شاید ناراحت کننده باشه جوری به اون مسئله یا اتفاق نگاه کنیم که به احساس کمی بهتر توی درون خودمون برسیم و همین کار خودش رو انجام میده و همین واقعاً خودش توحیده.
هر بار که من آموزههای شما رو مرور میکنم خیلی به این پی میبرم که توانایی کنترل ذهن واقعاً همه ندارن واقعاً همه ایمان ندارند که بشه با اون تغییر ذهنیت بشه با اون حال خوب اتفاقات خوب رو به زندگیت دعوت کرد و جذب کرد و به میزانی که هر آدمی که بتونه این کارو انجام بده و من بتونم این کارو انجام بدم خب طبیعتاً مدارم عوض میشه نعمتهای زندگیم بیشتر میشه خدا رو بهتر میتونم درک کنم ایمانم به خدا بیشتر میشه توکلم بهش بیشتر میشه به قوانینش بیشتر اعتماد میکنم بیشتر خودم رو باهاش هم راستا میکنم.
و خیلی نکته مهمیه که من خودم میگم چقدر این موضوع واقعاً مهمه اینکه قدرت رو به خداوند بدین که قدرت رو تنها خداوند ببینی و واقعاً این کار آسونی از لحاظ ذهنی نیست ن ذهن همیشه میخواد ما رو بترسونه چون همیشه ذهن میخواد قدرت رو از باورهای خودش از خدای خودش بگیره و بده به یک چیزی بیرون از خودش به سالها اینجوری تغذیه شده به سالها اینجوری شکل گرفته و واقعاًم هر چقدر به شخصه سعی میکنم که به این نزد نگاه نزدیکتر بشم حس میکنم چقدر نسبت به این موضوع جای کار دارم چقدر هنوز من خدا رو خوب نشناختم و قدرتشو باور نکردم و خیلی راحت یه جاهایی خودمو باختم به عامل بیرونی قدرت دادم نتیجهشو دیدم یه جایی هم واقعاً تونستم اون دیدگاهها رو کمی در خودم ایجاد کنم و نتیجه اون قدرت دادن رو ببینم.
در مورد حسادت کردن گفتین به نظر من شما به این حقیقت رسیدین قانون رو پذیرفتین که آقا اگه یه شخصی موفقه ثروتمنده یه سری چیزهایی داره تو زندگیش که تو میخوای داشته باشی به خاطر اینکه اون فرد طبق قانون الان جای درستشه یعنی عدالت خدا درست انجام شده در مورد اون فرد یا افراد مشابه اون فرد و در مورد خودم هم درست داره اعمال میشه و جای هیچ بیعدالتی نیست چون من خیلی در مورد عدالت خداوند مسئله داشتم ولی از وقتی که قوانین رو به یاد آوردم و خدا آگاهیها رو به من داد واقعا گفتم خدایا من میدونستم من ناآگاه بودم و تو واقعا عادلترینی و عدالت مختص توئه و تو همچین جهانی رو ساختی با همچین سیستمی با همچین ماهیتی که ماهیت من هم از همون ماهیت میاد که جهان ساخته شده و واقعا پاسخ خیلی از سوالا مخصوصاً در مورد عدالت الهی داده شد وقتی آدم قانون رو میاد میپذیره و به یاد میاره که در گذشتهاش چه اتفاقاتی رقم خورده به اون آگاهیها فکر میکنه و تایید میکنه که در زندگی من نمونههای این قانون بوده حالا چه در جهت خواسته و چه در جهت ناخواسته.
دقیقاً اون جمله شما را تصدیق میکنم که وقتی آدم ذهنیت قشنگی داره وقتی باورهای قشنگی داره وقتی هر لحظه یا در هر روز داره رو خودش کار میکنه اولین چیزی که خودشون نشون میده اولین نشونهای که داره که مسیر درسته همون احساس سلامتیه که واقعاً یه چند روز بود خیلی از مسئله سلامتی بالا پایین میشدم ولی خدا را شکر میکنم وقتی آدم تعهد میده وقتی باز کار میکنه و اون علفهای هرز رو میچینه از تو ذهنش به خدا به بهترین شکل پاسخ میده و تو بعد سلامتی واقعاً خدا رو شکر میکنم چند روزه که من یک احساس بینظیر دارم تجربه میکنم از احساس سبکی که توی ذهنم و جسمم و روحم هست و احساس بینظیره احساس میکنم یک سنگینی از روی وجودم برداشته شده و از لحاظ جسمی سبکتر از هر زمان دیگهای هستم و واقعاً خدا را شکر میکنم و واقعاً خدا را شکر میکنم که خود سلامتی یک گنجه یک ثروته و چقدر من هر بار هر روز خدا را شکر میکنم به خاطر سلامتی که بهم داده و بهبودی که تو مسیرش داره اتفاق میافته هر بار دارم سالمتر میشم به لطف الله و لامتی دارم بیشتر تو وجودم تجربه میکنم.
استاد خیلی عاشقتونم خانم شایسته خیلی دوستتون دارم از خدا خیلی ممنونم که من رو در این مسیر اه راست قرار داده و ازش میخوام که همینطوری کمکم کنه تو مسیر بمونم و اتفاقات نظیری را تجربه کنم چون حس میکنم تویی نقطهای هستم که شروع اتفاقات قشنگ و جالبه و قراره کلی هیجان تو این مسیر تجربه کنم قراره کلی زیبایی تجربه کنم بازم ازتون ممنونم هرجا هستین شاد و سلامت باشین پر از عشق و ثروت و حضور الله مهربان
به نام خداوند رهنما و مهربان
با سلام خدمت استاد عزیز و همراهان گرامی
خداوندا بسیار بسیار سپاسگزارم برای دریافت آگاهی های کاربردی و راهگشا.
استاد عزیز دوتا جمله تون توی این فایل برای من خیلی پررنگ تر از بقیه صحبت هاتون بود.
اول اینکه
«من به اندازه ای که سعی کردم امروز دارم نتیجه میگیرم.» و چقدر این جمله درسته. با اینکه بارها و بارها این حرف رو شنیدم و خوندم و تجربه کردم اما امروز متفاوت تر از سایر روزها درکش کردم و از این بابت خدا رو هزاران هزار بار شاکرم. این نوع تفکر که خوبیها و لذتهای الان زندگیم، نتیجه همون گامهاییه که در زمینه کنترل ذهن برداشتم و دقت کردن به لذتهای زندگی و آگاه بودن از اینکه نتیجه توجهات خودم هست ، انگیزه بیشتری برای رسیدن به خواسته های بعدی رو در من ایجاد میکنه. عرض کردم قبلاً هم این مطلب رو میدونستم ، توجه هم میکردم اما امروز این حرف شما رو بایستی دوباره گوش میکردم تا به این نوع نگاهم ضریب بزرگتری بدم و با قدرت و انگیزه بیشتری جلو برم از این بابت خیلی ازتون متشکرم.
نکته دوم جمله ای بود که در مورد کنترل حس حسادت فرمودین. چقدر راهکار درست و کنترل کنندهای رو اشاره کردین. این نگاه که هر کسی در هر موقعیت مالی، اجتماعی، سلامتی و … هست باید در همون موقعیت باشه حالا یا نتیجه افکارشه یا اینکه باید در اون مسیر قرار داشته باشه تا بتونه به نتیجه افکارش برسه . بنظرم خیلی نگاه درستیه که برای من آروم کننده ذهن دربرابر نجواهای حسادت برانگیز هست. از بابت این موضوع هم ازتون واقعا سپاسگزارم.
از مریم جان عزیز هم تشکر میکنم که پروژه خانه تکانی ذهنی رو شروع کردم تا چیزهایی که باید دوباره بشنویم ، برامون یادآوری میشه.
ثروت ، برکت ، شادی و سلامتی رو برای همه عزیزان آرزومندم.️