live | اصل خارپشتی

دل نوشته ی امروز من :

انرژی = توانایی و قدرت انجام کار ( تعریف علوم چهارم دبستان از واژه انرژی )

بااین تعریف انرژی چیزیست که موجود است ولی به دلیل خصوصیات ذاتی اش قابل دیدن نیست و فقط دارای اثر است ، ما دارای انرژی هستیم چون توانایی انجام کارها را داریم و مرگ چیزی نیست جز خارج شدن انرژی از بدن و فرق انسان زنده و مرده فقط در دارا بودن و فاقد انرژی بودن است ، از آنجا که انرژی از بین نمی رود و تنها از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود ، انرژی یک انسان نیز از بین نمی رود و فقط از جسمش خارج میشود ( روح=انرژی) و تا وقتی این انرژی در بدن است انسان دارای قدرت انجام کارها و خلق خواسته هایش هست

و خداوند نیز انرژی بی انتهایی است که توانایی انجام تمام کارها را دارد ، یعنی قدرتی بدون جسم است یعنی همان است که در ماست ، همان است که تعریفش توانایی انجام کارهاست

هیچ دلیلی برای اصرار به داشتن فیزیک برای خداوند متصور نیست و من نمیدانم ریشه نگاه فیزیکی به خداوند نشأت گرفته از کجاست

خداوند همان است که اگر نباشد من نمیتوانم نفس بکشم و اگر من باور کنم که همان نیرویی که باعث نفس کشیدنم میشود همان نیرویی ست که باعث ثروتمند شدنم میشود آن وقت میتوانم درک کنم که بدست آوردن پول آسان ترین کار دنیاست ، آن وقت میتوانم درک کنم که هر روز فرصت برای ثروتمند شدن من بیشتر و بیشتر میشود چرا که همه چیز نشأت گرفته از همان انرژی ست که ما دوست داریم مقدس بخوانیمش و به آن خداوند میگوییم ، ریشه این تقدس همان است که از روح خودش و از نیروی خودش در ما دمیده و این بزرگترین نعمت یک انسان است اما در بستر زمان این تقدس رنگ و لعاب های مذهبی گرفته که الان دیگر برایم قابل درک نیست و همه چیز به آسانی نفس کشیدن است که باید از عمق جان درک شود تا جاری شود تا بقول استاد جریانی از ثروت وارد زندگی شود ، جریانی بدون مانع مثل هوایی که تنفس میشود …..و احساس لیاقت ، همان وجود خداوند است در من که به جسم من قدرت میبخشد ، لیاقت یعنی بدانم آنقدر ارزشمندم که آن انرژی خلاق در وجودم وجود دارد و لیاقت یعنی آگاهی از وجود این انرژی ، لیاقت یعنی قائل شدنِ حق استفاده از این انرژی برای شکل دادن به خواسته هایم …..و شرک یعنی باور نداشتن تمام اینها ….

و روانشناسی ثروت یعنی درک نیرویی که هرلحظه جاریست و مهمترین خصوصیت آن تبدیل شدن به اشکال مختلف است بدون آنکه از بین برود ، روانشناسی ثروت یعنی دارا شدن قدرت برای شکل دادن به آن قدرت ، شکل دادن به اتفاقات و ردیف کردن زندگی ، و فقر یعنی باور نداشتن و ندیدن این قدرت ، فقر یعنی محل نگذاشتن به این قدرت و مرور لحظه ها به سبْک اذهان گذشتگان ….. فقر یعنی ندیدن …. فقر یعنی نبینیم که باور نکنیم …. فقر یعنی سنجش بر اساس معیارهای ذهن ….

« استاد عزیزم …………..