سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
ساز و کار جهان هستی چیست؟
روند تکاملی پیشرفت در توکل و توحید عملی به چه صورت است؟
تغییر شرایط زندگی یک فرایند از کار کردن روی باورها و تغییر آنهاست
مفهوم باورهای ثروت ساز؛
اصل خارپشتی برای تحول اوضاع مالی؛
مهم نیست اگر گاهی احساس شما بد می شود، بلکه مهم نماندن در احساس بد و تلاش برای بیشتر ماندن در احساس خوب است؛
منابع کاملتر درباره محتوای این فایل:
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری | اصل خارپشتی182MB22 دقیقه
- زیبایی های Moab-Utah392MB20 دقیقه
- فایل صوتی | اصل خارپشتی21MB22 دقیقه
سلام استاد خوشگلم? روزت بخیر?
سلام دوستای عزیزم شب همگی بخیر?
راستش من فایلو ندیدم. چند بار زدم با کیفیت بالا ببینم، که مقدور نشد و ارتباط قطع شد.
اما میخوام از خودم بگم…از بدست آوردن کلیدی بگم که مدتها بخاطرش سختی کشیدم… از حال و هوای این روزهام بگم… از باز شدن دریچههایی که زمانی ذهنم اونها رو برام دیوار کرده بود! دریچه هایی از جنس ایمان
با کلید کنترل ذهن?
همون ذهن چموشی که یه لحظه هم از مأموریتش باز نمیایسته
آره… کلید کنترلشو دستم گرفتم و دارم دونه دونه بازش میکنم… همون قفلا رو…
وقتی هم که “قدم به قدم”( تکیه کلام مریم شایسته عزیزم) جلو میری، پشت سرت و که نگاه میکنی، میبینی واااای خدای من……..
چه مسیر راحتی رو طی کردی… با دستهای خالی اما دلی که به گنج حقیقت(خدای درون) دست پیدا کرده و هر نوع قفلی رو میتونه باهاش باز کنه … هر نوع قفلی…???
آره استاد عزیزم… منی که با قانون آشنایی داشتم، اما هر وقت فایلهاتون و میدیدم، فقط حرفهاتون و یه چیز بسیار سطحی میدیدم… البته که دست خودم نبود چون هنوز مدارم نرفته بود بالا که بتونم درک کنم شمارو، درک کنم حرفهاتون رو، درک کنم نحوه نگرشتون رو به زندگی و نحوه زندگی کردنتون رو…
اما یه چیزی همیشه ته ته ته دلم باز بهم نوید میداد که ((ادامه بده… بعدا میفهمی مهتاب…)))
الان یه یه هفتهای میشه که کلید طلایی رو بدست آوردم… همون کلیدی رو که روحم بخاطر نبودنش آزرده خاطر میشد، روانم پریشان و مضطرب میشد.
همیشه با خودم میگفتم پس چرا نمیشه؟؟؟
چرا هر دفعه تو این دوسال که تو این مسیر بودم، به دلایلی سقوط میکردم به مدارهای پایینتر و دوباره با زحمت خودمو میکشوندم بالا؟؟؟
چرا به اون ثبات فرکانسی نمیرسم؟؟؟
آخه من که هم دلم تغییر و میخواد، هم قوانین و پذیرفتم، هم تجسم میکنم هم سپاسگزاری، هم ورودیهای ذهن رو کنترل میکنم، اما چرا هر دفعه من باید اُفت کنم؟؟؟
همیشه از اول تا آخر کارمو مرور میکردم تا ببینم کجای کارم اشکال داشت؟؟؟ تازه فعلا هم هیچ پولی برای خرید محصولات استاد رو نداشتم و ندارم چون همسرم هزینههای زندگیمون رو میده و اصلا مخالف این قوانینه. پس چجوری بفهمم قضیه چیه؟؟؟
خدااااای من تو چقققققدر قوانینت دقیقه که حتما باید تکامل طی بشه تا اون فرد به مدارهای بالاتر بره و کشف کنه درونش رو!!!
کلید طلایی توانایی کنترل ذهن?
که درهایی رو برات باز میکنه که نه تنها قفل، بلکه دیواری بِتُنی برات ساخته بودن
با این کلید میتونی:
?باورهای محدود کننده رو شناسایی، و باورهای سازنده رو جایگزینشون کنی
?روی عزت نفست کار کنی و ببریش بالا
?سلامتیت رو بدست بیاری
?روابط دلخواه رو بسازی
?خوشبختی رو حس کنی
?رضایت درون داشته باشی
?و خیلی جالبه که ایدههای سادهای که زمانی اصلا حتی بهشون نگاه هم نمیکردی، وقتی به سراغت میان که بتونی ذهنتو کنترل کنی
?رسیدن به ثبات فرکانسی که منو خیلی خیلی خیلی درگیرش کرده بود، همون چیزی که برای بدست آوردنش لَه لَه میزدم…
?از همه مهمتر آرامشیه که با کنترل نجواهای ذهنی میتونی بدست بیاری، این آرامش از جنس “پَرِ قو”هست که تو رو راحت میکنه از دغدغههای الکی و بیخودی که برای خودت ساخته بودی
?و انگار در کل تو یه جنس دیگهای میشی، با بقیه رفتارت فرق میکنه زمین تا آسمون، بقیه مدام اعصابشون خورده ولی تو حتی تو بزرگترین دردسرهای زندگیت که قبلا فرکانسشو فرستاده بودی، فقط میخندی و شادی، از ته دل…
خیلی جالبه، چندوقت پیش به تضادی برخورده بودم که فقط خوشحال بودم و طوری حل شد که خودم نفهمیدم! و همسرم بهم میگفت:
((( تو بی عاری!!!))) باورتون میشه خیلی از حرفش خوشحال شدم؟؟؟ میدونید چرا؟ چون با خودم گفتم آخخخخخخخخخخخخخخخ جوووووووووون بلاخره تونستم از عهده ذهنم بربیام که دور و بریهام فکر کنن من بیخیالم…
چون قبلن بعضی اوقات میشد که بشدت عصبی میشدم و الان اینقدر خوش رو، خوش خنده، خوش باور، خوش اخلاق، خوش گذرون شدم که درو و بریهام از تعجب شاااااخ درآوردن و اسمم و گذاشتن “”” ندید بدید”””
اشکال نداره حتی یه درصد هم مهم نیست
مهم درون منه که قراره خوشبختی به توان بینهایت و تجربه کنه
مهم منم که قراره تو رفاه مالی و روحی زندگی کنم
مهم من و خونوادهمه که باهام میتونن بمونن و طعم واقعی زندگی رو بچشیم
وقتی که به این مرحله میرسی انگار مدارهات سرعت بیشتری میگیره
استاد عزیزم چجوری بگم دوستت دارم
چجوری بگم عاشق خودت و زنت و بچهتم
چجوری بگم خاطرخواتونم
(((سپاس تو راست))) اول خدا دوم شما
میبوسمتون???
ترکوندی دختر…
یه دنیا سپاسگزارم از حوصله و وقتی که گذاشتی و مو به مو و ریزبینانه مطالب رو از ذهنت بیرون کشیدی
منتظر آوردن خبرهای پیشرفتت هستم عشقم??
خیلی خیلی سپاسگزارم طیبه عزیزم. واقعا بقیه عشقهای زمینی برات معنا و مزهای نداره دیگه. من الان توی همین مدار هستم و کنترل ذهنم رو دستم گرفتم و واقعا بینهایت خوشحالم و انگار توی یه زندگی رویایی هستم و ایدههایی که بهم الهام شده رو باید عملی کنم
خیلی خیلی سپاسگزارم طیبه جان
منتظر خبرهای موفقیتت هستم عشقم
راستی عزیزم بیشتر از کامنتم، انرژیای که از درونم میاد، به شما ساطع میشه و شما حس خوبی نسبت به کامنتم پیدا میکنی عشقم
عاشقتم???
سپاسگزارم زهرای قدرتمند و ثروتمندمن
عزیزم برات بهترینها، خوشترینها و لذت بخشترینها رو خواستارم
عاشقتم??
سپاسگزارم دوست خوب من
به امید آوردن خبرهای خوبتون از موفقیتهاتون
و البته ثبات فرکانسی برای شما و همه دوستای گُلم??
سلام زهرای عزیزم.
یه جای دیگه هم گفتم که شما برای من، نماد عزت نفس و لیاقتید…
هرجا اسم از عزت نفس میاد، اسم شما برام تداعی میشه… خیلی دوستت دارم عشقم💖💖💖
کنترل ذهن زمانی بدست میاد که دونه دونه باورهای غلط و شناسایی کنی و باورهای مثبت و جایگزینش کنی، افکار و نجواهای منفی رو براشون دلیل بیاری تا زبونشون بسته بشه و رفته رفته، جلوی تمام باورهای منفی رو بگیری، به مرحله کنترل ذهن میرسی😇
برات آرزوی بهترینها رو دارم زهرای عزیزم
عاشششقتم جیگرمی بوس بوس
ای جااانم… آره دقت نکردم که شما تازه واردید.
بهر حال فرقی نمیکنه چون هرکسی که وارد این مسیر الهی و این سایت میشه، رنگ و بوی الهی داره، و همین موضوع به تنهایی خیلی جای شکرگزاری داره.
و هممون از وقتی که این مسیر رو به عنوان تنهاترین مسیر و روش زندگی انتخاب کردیم، درواقع سند خوشبختی به تمام عیار رو برای خودمون به نام زدیم…
خداوند رو میلیاردها میلیارد شاکرم😇😇😇
درست میشه زهرا جون… درست میشه… من هم خیلی خیلی زیاااااااااااااااااااااااااااااااد درجا زدم، منظورم افکار منفیه، خیلی افکار منفی و زندگی داغونی داشتم… اما الان به یاری خالقم، خیلی عوض شدم،
روزهای طاقت فرسایی رو داشتم از بس که افکار منفی دست از یقه ام نمیکشید،،، اما تنها چیزی که انجام دادم و هی انجام دادم، این بود که از حرکت نایستادم، امیدوارانه ادامه دادم مسیرم رو… میدونستم که جواب میده… امان از نجواهای ذهن… گول اونها رو نخور… همش دروغی بیش نیست… فقط و فقط با تکرار باورهای مثبت و سازنده، میتونی ذهن چموش رو بمباران کنی
عاشقتم زهرای عزیز تازه عضوشده
عاشق تک تکتونم از صمیم قلبم💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞