سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
ساز و کار جهان هستی چیست؟
روند تکاملی پیشرفت در توکل و توحید عملی به چه صورت است؟
تغییر شرایط زندگی یک فرایند از کار کردن روی باورها و تغییر آنهاست
مفهوم باورهای ثروت ساز؛
اصل خارپشتی برای تحول اوضاع مالی؛
مهم نیست اگر گاهی احساس شما بد می شود، بلکه مهم نماندن در احساس بد و تلاش برای بیشتر ماندن در احساس خوب است؛
منابع کاملتر درباره محتوای این فایل:
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری | اصل خارپشتی182MB22 دقیقه
- زیبایی های Moab-Utah392MB20 دقیقه
- فایل صوتی | اصل خارپشتی21MB22 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
زیبا ترین جمله ای که بر ذهن بشری آراسته شد
الهی شکرت که توفیق نوشتن این جمله را به بنده عطا کردی
از تو خاضعانه درخواست می کنم که بنده را در مسیر درک و عمل به آن قرار دهی
الهی شکر که یک روز دیگر بنده ات را به این سایت الهی و این مسیر زیبای تعالی رهمنون کردی
اعترافی که باید کنم اینست که هر بار که تعهدم به استمرار در بودن و نوشتن روزانه در سایت کم می شود، گویی تیرهای کمان درخواستهایم کند می شوند و عینک خدابینی ام تار
الهی شکرت که دوباره شرایطی را برایم فراهم کردی تا خودم را تزکیه کنم، ایمانم را تازه کنم و پیمان را محکم
روزهایی را در همین چند ماه پیش به یاد می آورم که در حسی نادلخواه و غریب گم شده بودم و ذهنم در استیصالی عجیب غوطه می خورد و راهی برای بیرون رفت از آن نبود
ایام کوتاهی بود اما پر رنگ
خدایا دستم را محکم بگیر که اگر خواستم رهایش کنم نتوانم، معبودا آنچنان بگیر که هر لحظه گرمی دستانت را بیشتر بفهمم و حتی لحظه ای فکر غفلت از حضورت را برنتابم
من هیچ هم نیستم
ایامی تاثیرگذار بود …
خدایا شکرت که مرا دوباره بیدار کردی تا تو را بیشتر ببویم و بجویم
اعترافی باید بکنم؛ بنده قبلا نماز می خواندم اما نه خیلی محکم و نه از سر آگاهی، از وقتی که با مسیر جذب و اساتید جذبی و قانون توجه و افکار آشنا شدم در این رفتارم تلاطم ایجاد می شد، گاهی با حس و حالی عالی می خواندم و گاهی هم از سر وظیفه. یک اتصالی و قطع و وصلی پی در پی
تا جایی که دیگر به این نتیجه رسیدم که حتما نباید نماز را اینگونه بخوانم چون خیلی حضور قلب نداشتم
کم کم از نماز به این صورت دست کشیدم و به تمرین های سپاسگزاری و نوشتن گاه و بیگاه برای خلوت کردن با معبود بسنده می کردم اغلب هم غافل می شدم.
چون آن نمازی که می خواندم ریشه اش از سر تعصب و وظیفه بود و نه عشق و عبودیت
تا همین یکی دو ماه پیش که گویی نیاز بود یکسری درسها را می گرفتم و مسیرم را اصلاح می کردم
از یکجایی دوباره نور نماز به قلبم تابید، آن هم نماز اول وقت
نمازی که از سر ذوق ملاقات و خلوت با معبود است
نمازی که مرا برای دقایقی هم که شده از شهوت و ولع مکیدن پستان این دنیا رها کند.
حضرت دوست توسط دوستی الهی این مفهوم را به من فهماند
اینکه از این اشتها و ولع برای بدست آوردن و یا چیزی شدن دست بکشم و دقایقی را با اصل و منبع وجود باشم تا این تورم ذهنی که محصول غوطه ور شدن در بازی مسحور کننده دنیایی است در این چند ساعت گذشته از آخرین ملاقات با معبود را از بین ببرم.
تازه داشتم بهتر این سخن حضرت رسول را که نماز نور چشم من است را بهتر می فهمیدم.
خدایا شکرت که مرا دوباره مقیم نمازت کردی. سلام بر ابراهیم که از پروردگارش می خواهد که او و ذریه اش را مقیم نماز کند.
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاهِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ
اى پروردگار من، مرا و فرزندان مرا برپاىدارندگان نماز گردان. اى پروردگار ما، دعاى مرا بپذیر. ابراهیم 40
شاید نمازت را بشود به بینهایت شکل اقامه کرد اما یکی از بهترین شیوه هایش همین نمازی است که می خوانیم
یک نظم زیبا در هنگامه هایی زیبا با اذکاری زیبا
“فاتحه” سوره ای است برای زندگی، که بارها برای باورسازی درست در این هنگامه ها تکرارش می کنیم و چه باورسازی بی نظیری است. اگر فایل های توحید عملی استاد را ببینیم به نظرم فایلی نیست که از این سوره خارق العاده صحبت نکرده باشد. درک عظمت این سوره خود تکامل می خواهد. و چه تمرینی بهتر از خواندن چند باره این سوره در طول روز
هربار توحید، ربوبیت، رحمانیت و هدایت پروردگار تکرار می شود.
چه زیباست که هر لحظه به یاد چنین خدایی باشی
خدایا شکرت
این به نوعی همان اصل خارپشتی ساده ای است که باید یادش بگیرم
هر بار نگرشم و ایمانم به رب پرواننده عالمیان را که ذاتش دهندگیست، گسترش دهم، هر بار باید به یاد بیاورم که به میوه ممنوعه اش نزدیک نشوم، خودم را و منیت هایم و غرورم را سر ببرم و مدال بندگیش را به گردن آویزم و دست نیاز به سوی ذات بخشنده اش دراز کنم و از هدایتی برخوردار شوم که نسیم رحمت و نعمت و سعادت است.
این همان نقشه راه اتصال به منبع هستی است. این اصلی ساده ولی عمیق است که باید هر بار بهتر درکش کنم.
واقعا که شور بختی و جهالتی سیاه است که بگویم که من می دانم، من می توانم، من می کنم و …
دیروز به این ایه از سوره نحل هدایت شدم که شرمنده اش شدم؛
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَهٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ
انسان را از نطفه آفرید؛ و اکنون دشمنی آشکار می ورزد!نحل 4
فقط کافیست که دست از منیت بکشم و تو بگویم؛ فقط تو را بندگی می کنم و فقط از تو درخواست کمک دارم
آن یکی آمد در یاری بزد
گفت یارش کیستی ای معتمد
گفت من، گفتش برو هنگام نیست
بر چنین خوانی مقام خام نیست
خام را جز آتش هجر و فراق
کی پزد کی وا رهاند از نفاق
رفت آن مسکین و سالی در سفر
در فراق دوست سوزید از شرر
پخته گشت آن سوخته پس باز گشت
باز گرد خانهٔ همباز گشت
حلقه زد بر در به صد ترس و ادب
تا بنجهد بیادب لفظی ز لب
بانگ زد یارش که بر در کیست آن
گفت بر در هم توی ای دلستان
گفت اکنون چون منی ای من در آ
نیست گنجایی دو من را در سرا
الهی شکرت
الهی ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
خدا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت