سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
ساز و کار جهان هستی چیست؟
روند تکاملی پیشرفت در توکل و توحید عملی به چه صورت است؟
تغییر شرایط زندگی یک فرایند از کار کردن روی باورها و تغییر آنهاست
مفهوم باورهای ثروت ساز؛
اصل خارپشتی برای تحول اوضاع مالی؛
مهم نیست اگر گاهی احساس شما بد می شود، بلکه مهم نماندن در احساس بد و تلاش برای بیشتر ماندن در احساس خوب است؛
منابع کاملتر درباره محتوای این فایل:
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری | اصل خارپشتی182MB22 دقیقه
- زیبایی های Moab-Utah392MB20 دقیقه
- فایل صوتی | اصل خارپشتی21MB22 دقیقه
سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.
اصل خارپشتی یعنی تمرکز روی یک موضوع حالا این موضوع میتونه هر چیزی باشه .میتونه در مورد انتخاب هدفهات باشه. میتونه به کار و در آمد و ارتقا شغلت بستگی داشته باشه .میتونه به موضوع روابط برگرده . حتی میتونه راجع به سلامتی باشه.
میتونه در مورد آموزش و یادگیری مباحث باشه.
منظور اینه که تو ، تو شرایط و موقعیتی که قرار داری دنبال چ چیزی هستی؟ چ چیزی برای تو اولویت داره و قراره چ هدفی رو اول انتخاب کنی تا بتونی با تمرکز کردن روی همون موضوع یا هدف دسترسی بهتری بهش داشته باشی.
وقتی ذهن در مورد چن موضوع فکر میکنه صددر صد در عمل نمیتونه تمرکز کافی و تمرکز درستی روی اهداف اصلیش داشته باشه بنابراین تو هیچ کدوم از اون موضوعاتی که انتخاب کرده نمیتونه موفقیتی کسب کنه . و این امر کاملاً طبیعی هستش و جای تعجبی نداره. بارها و بارها همگی تجربه کردیم و نتایجش رو دیدیم.
حتی بابت کارکرد دورههای استاد برای هر کدوم از دورهها به خودم فرصت کار کردن و یادگیری آموزههای اون دوره رو میدادم. به هیچ وجه عجله توی این روند تکاملی نداشتم .
همیشه خیلی مشتاق و هیجانی بودم برای اینکه دوره ی بعدی رو بخرم اما اینم میدونستم که هر کدوم از دورهها دورههای با ارزشی هستن و نیاز به تمرکز کافی برای یادگیریش دارم به همین جهت هر کدومو بارها و بارها کار کردم و بعد به دوره ی بعد رفتم.
تو خیلی از موضوعات و مسائلهای زندگیمم سعی کردم از این الگو استفاده کنم.
حدود 30 ساله که ورزش میکنم یادمه اون سالهایی که میخواستم ژیمناستیک کار کنم از اونجایی که این ورزش ورزشی نبود که تبحری توش داشته باشم ولی طی گذشت سالها به این ورزش علاقهمند شدم سعی کردم با تمام تمرکز این ورزش رو دنبال کنم دقیقاً 3 سال کشید تا تونستم تا حدودی چیزهایی که میخواستمو یاد بگیرم خودم میدونستم نیاز به زمان بیشتری دارم .چون حس خیلی خوبی از این رشته ی ورزشی میگرفتم بنابراین تا جایی که خودم دلم میخواست ادامه دادم.
برای یادگیری هر چیزی به تمرکز نیاز داریم شنا کردن و دوچرخه سواری هم از مواردی بودن که مدتی تمرکز خاص و ویژهای روی اونها گذاشتم تا به طور جدی یادشون گرفتم.
تو هر دوره از سنم با توجه به علایقی که داشتم سعی کردم به اون چیزی که میخوام برسم.
از اونجایی که عاشق چالش هستم هر بار یه چالشی برای خودم انتخاب میکنم.
الانم نزدیک 6 ماهه که دوره ی آموزش کامپیوتر رو دیدم . خیلی دوست دارم ادامه بدم نمیدونم قراره چکار کنم فعلاً تمرکزم روی آموزش و یادگیری هستش.
تمرکز گذاشتن روی هر چیزی دلیل بر تقلا زدن و زور زدن تو اون موضوع نیست تو این چن سال اخیر اینو خوب فهمیدم که باید با حوصله و بدون اینکه عجلهای داشته باشی اون روندی رو که میخوای پیش بری.
یعنی نتیجه گرفتن ربطی به تعیین زمان برای خودمون نیست باید به خودمون فرصت بدیم و با صبر و حوصله دنبال هر خواسته یا هدفی باشیم.
اینکه یاد بگیریم وقتی تمرکز روی هر چیزی میزاریم باید در کنارش از لحظاتمون لذت ببریم اصلاً کار کردن روی هر موضوعی باید با لذت همراه باشه نه اینکه فقط به عنوان تکلیف انجامش بدیم هر جایی که حال خوب و آرامش با ما همراه باشه تو اون کار موفقتر خواهیم بود بنابراین بدون اینکه زمان مشخصی رو برای خودم معلوم کنم سعی میکنم به چالشهایی که انتخاب میکنم بپردازم.
دیگه میدونم که برای درست مراقبت کردن از خودم و احترام گذاشتن به خودم نباید به خودم سخت بگیرم .سطح توقع و انتظار ،رو هم از خودم پایین اووردم .تو هر مرحله از زندگیم سعی میکنم خودمو با کسی مقایسه نکنم و راه و مسیر خودمو پیش بگیرم. من منم با ویژگیها و خصوصیتهای خاص خودم ! دیگران هم دیگرانن با هر ویژگی و خصوصیتی که دارن .
تو این مسیر اگه بخوام خودمو با کسی مقایسه کنم نه تنها رشد و پیشرفتی نخواهم داشت بلکه عقب هم خواهم ماند مقایسه کردن فقط باعث عدم اعتماد به نفس و له کردن عزت نفسم میشه بنابراین سعی میکنم اجازه ندم از این طریق حس لیاقت را از خودم بگیرم.
شاید دیگری توی فرصت و مدت زمان کمی چیزیو یاد بگیره من ممکنه با زمان بیشتری به اون نتیجه برسم جایی که ذهنم بخاد درگیر این چیزا بشه ، اینو به خودم یادآوری میکنم «به کجا چنین شتابان »!!
بعدش آروم میگیرم و دوباره مسیر خودمو ادامه میدم.
همیشه خدا رو شکر میکنم که این سایت و این برنامه و استاد عزیز و دوستان گرامی هستن که اگه مسیرو اشتباه رفتیم باز ما رو به جای اصلی برگردونن.
برای هر قدمی که میخواهیم برداریم یه انرژی قدرتمندی کنارمون هست که در هر لحظه میتونه هدایتمون کنه و اون آرامشی که میخوایم رو بهمون بده .بنابراین جای هیچ نگرانی نیست فقط کافیه درست انتخاب کنیم و درست پیش بریم.
البته اصل خارپشتی رو میشه در طول روز با کارای کوچیک روزمره شروع کرد تا در مورد موضوعات و مسائل بزرگتری بشه پیادش کرد.
مثلا برای منی که امروز میخام نظافت خونه انجام بدم با تمرکز و دقت اینکارو انجام بدم بدون اینکه فکرم جای دیگه باشه .
زمانی که میخام آشپزی کنم تمام تمرکزم روی پخت و پزم باشه .
تو هر تایمی هر کاری که میخاییم انجام بدیم از مطالعه گرفته تا ورزش کردن و هر چیز دیگه ای یاد بگیریم همون لحظه با تمام تمرکز اون کارو انجام بدیم تا این اصل رو یاد بگیریم که در همه ی موارد بکار ببریم .
برای شروع هر تغییری از همون شرایط و همون لحظه باید شروع کرد.
یادمه در گذشته در انجام هر کاری ذهنم به هزار جای دیگه میرفت و هیچ لذتی از انجام اون کار نمیبردم در نتیجه از بعد از اتمامش خسته و عصبی میشدم .
اما حالا در هر لحظه سعیم بر اینه که تمام هوش و حواسم تو اون لحظه به انجام همون کار باشه .
حالا نه تنها خسته نمیشم بلکه لذت هم میبرم و اون کارو با عشق انجام میدم.
باید کاری کرد که از تمام لحظات لذت برد.
همه ی این احساسات قشنگ رو از استاد عزیز و مریم جون عزیزم یاد گرفتم .
مرسی بابت وجودتون .
خدا رو سپاس میگم که هستید .
عاشقتونم عزیزای دل .
سلام به استادخوب ودوست داشتنی .
اول اینکه ممنون ومچکرکه هرجامیریدماروهم همراه خودتون میکنید.
ماهم مثل شماازآفریده های خدالذت بردیم .
لایویی که گرفتید هم خوب بود.
نکات خوبی داشت هرچند به سوالات شخصی جواب ندادیداماماپاسخ خودمونو،میگرفتیم .طبیعیه که دوستان کنجکاوباشن درموردعقایدشخصی استادشون بدونن ولی ازاون طبیعی تر،اینه که مابایددرک کنیم که مسائل شخصی،واقعن شخصی هستن .
بالاخره ماشاگردیم وشمااستاد.یه فرقی بایدبین ماوشماباشه.
استادازدوره ی 12قدم حرف زدید.خاستم بگم منم تازه این دوره روتموم کردم .وتواین دوره تغییرات خیلی بزرگی به لحاظ شخصیتی پیداکردم.
عاشق جلسات قرآنیش بودم .واقعن فوق العاده بود.
ماشاالله انقدفایلهاتون زیادن ومانمیخاییم هیچ کدوموازدست بدیم ولی ازطرفی ،وقت نداریم که بیشترازیه فایل گوش بدیم .
البته یه فایلی که براش دیدگاه بنویسیم.
واگرنه در حین کارمیشه ،چندتافایل هم گوش کرد.
ازاصل خارپشتی هم درس خوبی گرفتم .
خدایی منم الان سه ساله فقط تومسیرشماهستم ودنبال هیچ حرف یاتجربه ازکتابی یااستاددیگه ای نبودم .
امسال که خیلی متعهدانه ترپیگیر،کارکردن دوره هاوفایلهای دانلودی وکلن مشارکت توسایت بودم .
خداراهم شکر میکنم که این سایت واین دوره هاهستن .واگرنه بعیدمیدونم آرامشی که الان دارم رامیداشتم .
استادمن ازتک تک قوانین جهان خوشم میاد.تاحالاهرچی یادگرفتم باش حال کردم..وازهر کدوم ازآموخته های شمابابت قانون جهان هستی ،کلی انرژی گرفتم .یادم نمیاد بابت هیچ کدوم مقاومتی داشته باشم .
امایه وقتایی یه چیزی اذیتم میکنه .
هرچند اجازه نمیدم افکاریاذهنموخراب کنه ،اماهمین که لحظه ای هم میادسراغم ،دوس ندارم چون میترسم یه وقتی پیش بیاد که مثل بم بترکم .
آخه چندبارپیش اومده امامن بامرورقانون کنترلش کردم .
دیگه دوست ندارم مثل گذشته باعقل ومنطق خودم پیش برم .ولی خاستم اینجامطرحش کنم شایدآرومبگیرم.
استادخودم خوب میفهمم که امسال تغییرات زیادمثبتی توشخصیتم وب خصوص توروابطم با همسرم پیداکردم .
خودهمسرم هم بارها بهم گفته وازم تشکرکرده.
حتی چندروزپیش خیلی ازم تشکر کرد.
من زنی بودم که اجازه ی آزادی به همسرم نمیدادم وزیادامرونهی میکردم .
بالاخره بعدازاین همه کارکردن روی خودم .سعی کردم افکاروباورهامونسبت به همسرم توروابط تغییربدم .وخوشبختانه تونستم وظاهرن موفق شدم.
ازاین بابت حس خوبی دارم .
برخلاف گذشته ،کلن ازهمه لحاظ وتوهمه ی زمینه ها،آزادآزادگذاشتمش .طوری که هیچ سوال وپرسشی بابت هیچ کاری ازش نمیکنم .
نمیدونم اینکارم درسته یانه ؟
امااینم میدونم اگه بیام حرف بزنم یادوباره یه جاهایی احساس خودموتحمیل کنم ،یامثل گذشته مدام بش بگم این خوبه این بد،ینی جایگاه هر رفتاری روبش نشون بدم ،بازهمون مشاجره هاواحساسات بدسراغ هردومون میاد.
درواقع اون خوشحاله که خودواقعیش شده ،واخلاق ورفتارهاش بامن وبادیگران توروابط کلی تغییرکرده .خیلی مشخصه که ازاسارت من ، آزاد شده.
ولی ازطرفی، من یه جاهایی اذیت میشم ورفتارهاوکارهاشو،نمی پسندم .
همسرمن یه مردخونسرد،تنبل وبی تفاوت به یه چیزایی هستش.
همه کاری میکنه بعدمیگه نمیدونستم خوب نیس.
تنها کاری که خوب بلده ،قربون صدقه رفتن به منه،وپول دادن درصورت نیازوبرآوردن خواسته های معمولی. حتی در سطح خرید طلاوجواهرات هم نیس .
نسبت به خونه دارشدن ویاهرموضوع دیگه منم خودموکنارکشیدم وکاری بش ندارم .
کلن توهمه چیزی تفاوت شدم .وهمه ی اینابه خاطر،علاقم بهش نیس .فقط به خاطر اینه که متوجه شدم رفتارهای من درست نیس.وبایدتغییرشون بدم.
تمام توقعاتم راازش قطع کردم.
قبل از اینکه به هم این آزادی روبدیم ،گفتیم که هردوبعدازاین همه سال همدیگرو میشناسیم ودیگه نیازی نیس مدام به هم بگیم که چکارکنیم وچطورباشیم .ولی ایشون این موضوع را فراموش کردن.ومنم دوست ندارم مثل بچه هابازم بیام بش یادآوری کنم .
ینی به اصل قانون وبرنامه های قانون نگاه میکنم ،میبینم که نبایدچیزی بگم .ایشون نمیدونن .وب خاطرسکوت من ،خیلی احساس رضایت اززندگی وهمه چی دارن .ولی من باوجودانجام رفتارهای خوب ومناسب ،اماهیچ احساسی به ایشون ندارم بخصوص اینکه حالاازنظرمن وازنگاه من خیلی فرق کردن .
به ایشون نگاه میکنم ،فکرمیکنم رفتارهای درسته ولی به خودم که نگاه میکنم ،میبینم باهاش حال نمیکنم .
دوست ندارم پلهایی که ساختم راخراب کنم .
البته بابرنامه ریزی های خوب وگوش کردن مدام فایلهای شما
اجازه نمیدم احساسم بدبشه .گفتم که گه گاهی مثل امروز،این احساسها،سراغم اومدن که ناهیدتوچ طوربرای استحکام روابط تلاش میکنی ،اون ببین چکارمیکنه.
ایشون هم بامن اوکی هستن تاوقتی که من عالی باشم ،اگرازمن کوچکترین برخوردی ببین که دوست نداشته باشن البته نسبت به خودشون،سریع واکنش نشون میدن .یه جوری رفتارمیکنه که انگارهمه ی تقصیریابالاپایین شدنهای زندگی ،ب خاطرمن بوده .
میگم که من اگه خوب باشم ،خوبه .
وازاینکه من انقدوقت میزارم برای تغییراتم ،خوشحاله.
دریغ از اینکه خودشم تلاشی کنه.
ایشون هم نیاز به خیلی ازتغییرات دارن اماخب من که نمیتونم بهش کاری داشته باشم .
به همین جهت یه کم فشار اومده بهم .
نمیدونم فقط ازخداهدایت میخام تامسیردرست رابهترنشونم بده.
بازم سکوت میکنم تاببینم چ اتفاقاتی میفته .البته من کسی نیستم که اجازه بدم نسبت به شخص خودم رفتاری داشته باشه که آزارم بده.
صحبتهای من بابت رفتارهایی بود که بین زوجین وجودداره .مثلن یه کارایی که ایشون دوست داره رو،من به خاطرشون انجام میدم وبرعکسش .
اماالان ایشون به احساس من ،یاخواسته های قبلی من کاری نداره وتمرکزش لذت بردن وخوش گذروندن خودشه.
این اذیتم میکنه .نه همیشه یه وقتایی مثل امروز.
امیدوارم بتونم هرجا که لازمه ،رفتارسالم ازخودمنشون بدم .
ازخدامیخام این بی احساسی نسبت به ایشون راازمن بگیره.
واقعن ازخدامیخام منوبه درک بهتربرسونه.
همه کاری کردم که احساسم نسبت بهش ،تغییرکنه اما همیشه موقتی و کوتاه مدته.بازمیرسم سرجای خودم.
انشالله که خیره.
دیگه احساس که دست من نیس.
کاری که باید بکنم اینه که رفتارهای سالم وخوبی داشته باشم که دارم اینکاروانجام میدم .وچیزی کمش نمیزارم .همه جوره یه همسر خوبی براش هستم .
اینوالان باقاطعیت میگم چون ب خاطرش خیلی زحمت کشیدم .خداروشکرخودشم قبول داره.
میگم که خوشحال وسرمسته که من دارم روی خودم کارمیکنم.چون خیلی به نفعش شده.
منم صبوری میکنم تاببینم به کجاهاهدایت میشم .وچ اتفاقاتی بین مارخ میده .
آیا اوضاع بهتر میشه ؟یااتفاق دیگه ای پیش میاد.
نمیدونم چی بهتره فقط ازخدامیخام خودش تومسیر همراهم باشه .
خودمو،وزندگینوبه خدامیسپارم تازهترین رابرای هردمون رقم بزنه.
استادجونم ممنون ازشماکه وجودشماتوزندگی من ،منوآروم کرده.واگرنه اگه به گذشته بود الان منفجرمیشدم.ولی خداروشکرآروم آرومم .این ذهن چموش میادومیره دیگه ،بایدکنترلش کرد.
همه چیموازشمادارم .
عاشقتونم.
سلام صفورای عزیز.
ممنون ازتجربه هایی که دادی.
منم سعی درتغییرهمسرم ندارم وخیلی وقته به این درک رسیدم که فقط وفقط بایدروی خودم کارکنم ،منتهی از اینکه یه نفری رفتارهاش جلوچشمت خوب نباشه وتومدامبایدبپذیریش یابه نکات مثبتش توجه کنی ،نه همیشه ولی یه وقتایی اذیتم میکنه.
بالاخره ماهم انسانیم واحساسمون بالاپایین میشه.
روزایی که خودم ممکنه انرژی نداشته باشم ،بیشتراین احساسات سراغم میاد.
ولی چشم بازم سعی میکنم توخودمدنبال ایرادهام بگردم که همچین فرکانسهایی کمترببینم .
ممنونم عزیزدلم .
منم شماروخیلی دوست دارم .
انشالله که بتونیم روزی ازرسیدن به خواسته هامونو، به اشتراک بزاریم .