سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:
ساز و کار جهان هستی چیست؟
روند تکاملی پیشرفت در توکل و توحید عملی به چه صورت است؟
تغییر شرایط زندگی یک فرایند از کار کردن روی باورها و تغییر آنهاست
مفهوم باورهای ثروت ساز؛
اصل خارپشتی برای تحول اوضاع مالی؛
مهم نیست اگر گاهی احساس شما بد می شود، بلکه مهم نماندن در احساس بد و تلاش برای بیشتر ماندن در احساس خوب است؛
منابع کاملتر درباره محتوای این فایل:
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری | اصل خارپشتی182MB22 دقیقه
- زیبایی های Moab-Utah392MB20 دقیقه
- فایل صوتی | اصل خارپشتی21MB22 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستان عزیز .
نکته :
.اصل خارپشتی ” کسب مهارت فقط تو یه زمینه ”
فقط تو یه زمینه مهارت کامل رو کسب کن و برو جلو لازم نیست تو خیلی از زمینه ها بلد کار باشی ولی پیشرفت خاصی نداشته باشی ، همین که بتونی یه کار رو به نحو احسنت انجام بدی میتونه بهت کمک کنه تو هر زمینه ای تا پیشرفت کنی .
من خودم شخصا چون هنرمند هستم تو همه زمینه های هنری رفتم و فعالیت کردم ، نقاشی ، موسیقی ، دوخت و دوز و …
هر دفعه علاقه مند میشدم به یه چیز و میرفتم دنبالش و یاد میگرفتم و انجامش میدادم البته نه اینکه بخوام بگم من میتونم از پس همه چیز بر بیام نه فقط هر دفعه سعادت رو در یه چیز میدیدم و میرفتم دنبالش اما بعد که به چالش میخوردم دیگه ادامه نمیدادم و میرفتم سراغ یه چیز دیگه تا به امروز رسیده و من یه هنرمند خیلی کار بلد تو هر زمینه ای هستم ولی تا به الان نتونستم از این همه هنر و استعدادم استفاده کنم و کسب درآمد کنم .
هر زمان میرسیدم به اون نقطه ای که دیگه کسب درآمد کنم باز به خاطر باور های محدود کننده ای که داشتم دکمه برگشت به نقطه اول رو میزدم و از سر نو …
در حال حاضر هیچ کاری نمیکنم و دیگه تقلایی ندارم
یعنی میخوام مسیر جدیدی برای رسیدن به خواسته هام پیدا کنم ، یه مسیر جدید که بر پایه توحید باشه ،
من خیلی تلاش کردم و با نگاه شرک آلود جلو رفتم و تهش هیچی نبوده برام ، کارهای زیادی برای رسیدن به موفقیت و پول ساختن بلد شدم ولی تو هیچ کدوم نموندم و مداومت نداشتم .
اما حالا میفهمم چرا، به خاطر ضعیف بودن باورهای توحیدیم بوده ، همه چیز توحیده .
و حالا تصمیمم اینکه فقط با کمک گرفتن از پروردگارم قدم بردارم و هر مسیری که بهم گفته شد رو ادامه بدم و توش خبره بشم و هیچ اشکالی نداره که تو یه سری زمینه ها مهارت نداشته باشم .
کافیه تو همون زمینه ای که استعدادش رو دارم و علاقه دارم در حال حاضر ادامه بدم و از پس چالش ها بر بیام و ثابت کنم به خودم که با خدا باش پادشاهی کن .
(همین الان یکی از همسایه ها آمد در خونمون و با خودش یه پلاستیک زعفرون آورد و اصرار کرد که بگیر پاک کن تو خونه بیکاری : ) . الان تو مشهد و کلا خراسان زمان برداشت گل زعفرون هستش و خیلی ها با این کار یعنی پاک کردن گل زعفرون کسب درآمد میکنن ، من تا به حال این کارو نکردم و دنبالشم نبودم ولی الان همسایمون آورد و منم به فال نیک گرفتم ، حالا تو خونه بیکار که هستم ، میشینم پاک میکنم و فایل گوش میدم و کسب درآمد میکنم ، هم فاله هم تماشا ؛ ) .
خداوند از بی نهایت طریق داره بهم کمک میکنه و روزی رسون منه حتی با پاک کردن گل زعفرون که من اصلا فکرشو هم نمی کردم تا به حال .
جالب بود برام . خدایا شکرت .
. دیروز داشتم با یکی از همسایه ها که به تازگی مغازه لباس فروشی زده صحبت میکردم ( از موقعی که لباس فروشی زده کنار خونمون باهاش دوست شدم ) داشت برام از اینکه چطور شد که مغازه زده صحبت میکرد ، میگفت من چون همسرم بهم پول نمیداد برای همین تلاش کردم که خودم کسب درآمد کنم و سراغ کارهایی میرفتم که تو خونه باشه چون بچه کوچیک داشتم و کلی کار کردم برای کسب درآمد
هر دفعه یه کار کردم ، از حویه کاری روی پارچه شروع کردم تا دوخت لباس عروسک و …
و وقتی پسرم بزرگتر شد رفتم بیرون از خونه تو یه کارگاه دوخت شروع به کار کردم تا اینکه باز دوباره باردار شدم و نمیتونستم برم بیرون از خونه سر کار
، با 10 میلیونی که از بیمه گرفتم یه مقدار لباس خریدم و تو خونه میفروختم ، یعنی تو شبکه های اجتماعی و گروه های خانوادگی و یواش یواش این لباسا زیاد شد و زیاد شد تا الان که تونستم یه مغازه اجاره کنم و مغازه خودمو داشته باشم .
تو این دو سه ماهی که مغازه زده من شاهد پیشرفتش هستم که هی داره کیفیت لباساش و حجم لباساش بیشتر و بیشتر میشه .
این دوستم یه نمونه بارز هست برای من که چطور از زیر صفر خودشو بالا کشیده و رسونده به صفر و بالای صفر و چطور تونسته مراحل تکاملش رو یواش یواش طی کنه ، و از سختی های مسیرش گفت که کم نیاورده و ادامه داده .
. احساسات بالا و پایین میشه:
من تو این زمینه خدا رو شکر خیلی بهتر شدم و هر دفعه باز یه پله میام بالا و تغییر میکنم و بهتر میشم ،
از زمانی که استاد جان فایل کامنت لیلا رو گذاشتن و من خیلی تاثیر گرفتم و همینطور انگیزه گرفتم برای حرکت به سمت زندگی توحیدی تر ، خیلی بهتر شدم و سعی میکنم کنترل داشته باشم روی احساساتم و هر اتفاقی رخ میده سعی میکنم که از زاویه ای بهش نگاه کنم که بهم احساس بهتری بده ، هر چقدر نقش خداوند در زندگیم و باورهام پرنگ تر میشه احساساتم قابل کنترل تر و تسلیم تر شدم .
وقتی از خداوند هدایت میخوای خداوند دستای پر مهرش رو به سمتت دراز میکنه .
هر موقع شرایط متشنج میشه یهو به خودم میام ، عه نسترن باز داری به چی فکر میکنی باز چی تو ذهنت آمده و درگیرشی که فضا متشنج شده و سریع سعی میکنم با باورهای توحیدی در مورد اون چیزی که تو ذهنم آمده احساسم رو به کمی بهتر برسونم و بعد به خوب .
احساسات که بالا و پایین میشه یه مکانیزم خیلی خلاق از طرف پروردگاره برای اینکه بفهمم تو چه مداری هستم و دارم چیکار میکنم و کجا دارم میرم .
احساسات بد = اتفاقات بد
احساس خوب =اتفاقات خوب ، این قانون بدون تغییر خداونده .
.و چقدر این آیه قطب نمای خوبیه برای کنترل ذهن
ان اولیآء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون(آگاه باشید اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند!) یونس/سوره10، آیه62.
سپاس از استاد عزیزم بایت این آگاهی های ناب .
سپاس از مریم جان برای این دوره بینظیر که آماده کردن .
سپاس از شما دوست عزیز که کامنت من رو خوندین
؛ ) .