اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
برای این پروژه ی خوب و کاربردی که الان دارم انجامش میدم .
اون جمله ای که طلایی بود و من خیلی دوست داشتم در این فایل اون قسمتش بود ک فرمودید : اگر ادم راهه درستو بره حتی اگر آرومم بره میرسه … من اینو درک کردم ،
من سعی کردم همیشه با این فایلها و این اگاهی ها باشم سعی خودمو کردم ، نمیگم موفق بودم و هستم ، ولی خدایی خیلی سعی کردم .
همین کار سبب شده ک من روند زندگیم از نظر احساسی و موقعیت زندگیم قطعا خیلی بهتر از قبل هست و این چیزیه ک بهم امید میده ک این بهتر شدنه درسته ک از نظر من روندش شاید کند بوده ولی خداروشکر که بوده ، خیلی ها سالهاس که همون جایی ک بودن هستن اگر نگیم ک بدتر شدن ، ولی خداروشکر من دارم میبینم ک جایگاهم با سال قبل بهتر شده و این لطف خداست ک من دارم در این راه قدم میزنم ، حتی در بدترین روزهایی که در سالهای گذشته داشتم باز هم سعی کردم به قوانین عمل کنم ، و همین حرکت به تنهایی سبب شد که من الان میگم ک بهتر هستم از جایگاه سال قبلم و همین بهم امید میده واسه بهتر شدن و ادامه ی مسیر به همین شیوه .
از خدا هم میخوام ک به من در این راه و افزایش سرعتم در مسیر و تعهد و تداوم بیشتر به من کمک کنه تا من راحتر و راحتر به این قوانین بتونم عمل کنم و پیشرفت کنم .
از شما برای این فایلها و این جلسه بسیار سپاسگزارم .
درود بر استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز و یکایک شما همفرکانسیهای گلم
من هم پیش از این به دلیل کاستی عزتنفس، همش به دنبال این بودم که راهی برای پولدار شدن تند و سریع پیدا کنم. برای همین هم بود که همش از این شاخه به اون شاخه میپریدم و دنبال یه راه میانبر بودم. همش نکته میکردم که دیگران از چه راههایی ثروتمند شدن و منم میخواستم که از اونا تقلید کنم. البته الگوبرداری با تقلید بسیار متفاوتی! الگوبرداری به نظر من یعنی دیدن استعدادها و تواناییها و علاقههای شخصی و استفاده از این باور که اگر کسی تونسته پس منم میتونم. ولی، تقلید اصلا هیچ باور سازنده درش نیست.
الان که در صنعت فروش اهرمی کار میکنم، تازه دارم میفهمم که باید علاوهبر داشتن یک باور بسیار قوی در مورد توانایی خودم برای پیروزی و نیز حس شایسته بودنم بدون هیچ قید و شرطی، باید در کارم ماهر بشم تا سبب افزایش عزتنفسم بشه و بشه سوخت موتورم برای پیشرفت پیوستهی من در کسب و کارم.
حالا با نگاه کردن این فایل بسیار زیبا و بهجا، دونستم که من زمانی پیشرفت میکنم که به جای ساختن ظاهر کار، باید باطنش رو بسازم. باید روی رشد شخصیام کار کنم تا یک ساختار با پایهها و بنیاد اساسی بسازم که در هر شرایطی دوان بیاره و بدون توقف به پیش بره. خوب یکی از مثالهاش اینه که پیش از این تقریبا همهی رفتارهای من رفتارهای واکنشی بود و بسیار کم پیش میآمد که رفتار کنشی از خودم نشون بدم. مثلا خودم را در برابر رفتار ناپسند و نسنجیدهی کسی کنترل کنم. پیش از اینها، اصلا اینجوری بود که، تا کسی چیزی میگفت، برآشفته میشدم و درگیر. ولی خوشبختانه بسیار بهتر شدم و به خودم میگم که این نشانهی عشق خدا به توست. او دوست داره که تو از این چالش درس بگیری و بالاتر بری! اگر این چالش رو بهعنوان آموزش پذیرفتی و درسش را گرفتی، تو پیشرفت میکنی! و در غیر اینصورت، بارها و بارها باید این درس را امتحان بدی!
تو همین هفته چندین رویداد بسیار خوب برای من پیش اومد که همش حاصل تغییر باورهام و کار روی رشد شخصیام بوده. خدا را سپاس که نتایج سکس پس از دیگری داره بهتر میشه از وقتی که من مسئولیت زندگیم را دارم آرام آرام بیشتر و بیشتر میپذیرم پلی با خودم سختگیری نمیکنم. آدمهای بهتر و قویتری دور و بر من میان و به گروهم میپیوندند و … . با این حال، هنوز هم وقتی یکی دو روز محصولاتم فروش نمیرن و یا فروش کمه، باز نگرانیها میان سراغم. باید بیشتر و بیشتر روی رشد شخصیام کارکنم و البته روی مهارت کسب و کارم.
دیگه زمان از این شاخه به اون شاخه پریدن تموم شده و من میتونم با افزایش مهارتم در کسب و کارم، بیشتر و بیشتر پیشرفت کنم. همین ساعت پیش داشتم با یکی از اعضای محترم گروهم گفتگو میکردم و از پیش این صحنهها را تجسم کرده بودم و درست همون اثر خوبی را داشت این گفتگو که انتظارش را داشتم. این درصورتی است که پیش از این، از تجسم نتایج هم میترسیدم و جرات نمیکردم که در مورد نتایج دلخواهم تجسم کنم. حالا باید چندین بار در روز اینکار را برای هر کاری که میخوام انجامش بدم تجسم کنم.
داشتم صبح میآمدم محل کارم که مشاور حقوقی ما بهم گفت که پروندت به کمیتهی انظباطی رفته و رای علیه تو صادر شده. من از ایشان برای این که مرا باخبر کرده سپاسگزاری کردم و این خبر را به فال نیک گرفتم. به خودم گفتم که دیدی، اینکه استاد میگه عزتنفس با غرور متفاوته درسته. من نزدیک یک سال بود که وقتی به سر مار میآمدم انگشت نمیزدم و این غرور را با عزتنفس اشتباه گرفته بودم و تازه با سربلندی جلوی همکاران ازش یاد میکردم. یادم میاد استاد فایلی را داشتند از سکس از مصاحبههای ایشان بود که در اون دربارهی همین اختلاف بین غرور و عزتنفس صحبت میکردند. تو اون فایل به این اشاره داشتند که یکی از کسانی که فایلهای تصویری ایشان را پیگیری میکرده پرسیده که چرا استاد در زمان کرونا وقتی به یک مرکز سر میزده، ماسک زده بوده درصورتی که جاهای دیگه از ماسک استفاده نمیکنه. استاد هم داشتند پاسخ میدادند که ببین؛ این کار را برای احترام به مقررات انجام دادند( همون عرف که در قرآن هم بهش بسیار پرداخته شده و محترمه). من اون روز حق را به استاد دادم و این درصورتی بود که خودم داشتم به مقررات محل کارم بیاحترامی میکردم و خودم را تافتهی جدا بافته میدونستم و مغرور شده بودم و فکر میکردم که این یعنی عزتنفس.
آره تغییرات کمکم خودشون را نشون میدن و هرچه که من ایمانم بیشتر بشه و باورهام را قویتر کنم، نتایج زودتر و بهتر رخ میدم.
خدایا پروردگارا سپاس از این که مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشتی و خورشیدهای هدایت را بر سر راهم نهادی تا راه گم نکنم. خدایا مرا به راه راست هدایت کن همان راه کسانی که به آنان نعمت ارزانی داشتی نه راه کسانی که برآنان خشم گرفتی و نه راه گمراهان. الهی آمین یا رب العالمین.
من دورتون بگردم که در اوج سفر و لذت شخصیتون هم باز میشین چراغ مسیرما
داشتم به این فکر میکردم مگه شما کجای این مسیر هستین که همه چیز در شما یکیه. زندگی سفر لذت کار پرادایس همه وهمش یکیه. و چرا ماها اینقدر تفاوت داریم که حتی تایم کاریمون با تایم زندگیمون هم متفاوته. اصلا ما بخوایم به مدار شما برسیم چقدر از راه مونده اخه. و اصلا چرا من خودمو در مقایسه گذاشتم؟ اخه چه نعمتی بالاتر از این که همین خودشما خود شغل شما خود مسافرت شما خود باغبونی و درختای پرادایس شما همه وهمش شدن چراغ راه ما و یا بهتره بگم چرا راه من
خدایا هزاران بار شکرت که درک این آگاهی رو بهم دادی
و شما اینجا بین این کویر یا بهتره بگم در کنار معماری خدا جایی که شاید خدا نردبونشو گذاشته اومده سطح زمین و نشسته کنارشما و شما مارو هم شریک این لذت و این عشق بازی کردین. اصلا جایی که شما ذوق میکنین و شکرگزاری میکنین قلب من تا کهکشان هزارم هم باز میشه و پر پرواز میگیرم و جایی که شما بیاین به این وضوح و این شفافیت از ی اصل بگین. ی اصل واقعی و غیرقابل تغییر و چه اسم قشنگی هم گذاشتین که جای هیچ شک و شبه و بهونه ای هم نباشه. خدا شریک لحظه هاتون استاد نمونه
نمیدانم دیگران چه جایی از زندگی کاستی دارن اما این اصل در جای جای زندگی من نقش اساسی داره و گاها میگم دختر تو داری از چی تبعیت میکنی و به چی چنگ زدی؟برای من نوعی این اصل توحید بود یا اصلا بگم باور به وجود خدا یا بهتره بگم برای من باور به اینکه خدا هم به صورت فیزیکی هم وجود داره جایی که چشم روح و روانمو میبستم و هنوزم میبندم و یک ریز میگم خدایا مگه جز تو هم کسی هست که من بخوام بهش چنگ بزنم برای نجاتم؟یا جز تو کسی هم هست من بخوام روش حساب کنم؟یا جز تو کسی هم هست من بخوام باهاش درد و دل کنم ؟یا اصلا جز تو کسی هست که بشه سنگ صبور و من و منم با کمال پررویی از گناهام از زشت کاری هام یا اصلا از خواسته های ریز و درشتم حرف بزنم؟؟؟یا اصلا جز تو کسی هست که من شبا میخوایم دستمو دراز کنم و بگم سرتو بزار روش و دستامو بگیر تا خوابم ببره و راحت بخوابم.
شاید هزارن بار و شایدم هزار و یک بار وقتی من میشم و اون تنها درها که چه عرض کنم دروازه های نعمت و موهبت به روی من باز میشه اصلا حس میکنم خدا ی بچه لوسی هست که هر بار باهاش خلوت میکنم و از لطفهایی که بهم کرده یاداورش میشم پا میشه و به ذوق اون حرکتاش بازم منو سوپرایز میکنه اصلا ی وضعیه این وسط
اصلا اصل خارپشتی یعنی باور فراوانی باور به اینکه هست و زیادم هست و مث همیشه که بوده الانم هست و مث همیشه که برای همه بوده الانم هست مث همیشه که تا الان تاریخ بوده و هست و برای همه الانم به همون شدت شایدم بیشتر برای منم هست دقیقا همین اصل خارپشتی هست. که اینجا همین تایم بگم دختر ی نگاه به چند وقت پیش کن و ی چندتا ورق بزن ببین موندنت و استمرارت در بطن همین اصل و قانون چه زندگی بهت بخشیده و الانم فقط همین موندنت و استمرارت نتایجتو تصاعدی تر و شایدم هم سریع تر رو کنه.
اصلا اصل مگه چیزی جز حال خوب و حس خوب هست؟دقیقا همینه. همین آگاهانه موندن تو فاز حال وهوای خوب و حس خوب ساختن. همین سپاس گذاری و توحید همین ایمان و توکل همین که اره هست اره میشه اره باید بشه اره خدا رزاقه اره خدا وهابه اره خدا خدای سلیمانه خدای محمد خدای موسی اصلا خدا خدای مادر موسی ست خدای مریم و خدای آسیه زن فرعون. اصلا کار خدا همیشه ساختن و اجر گذاشتنه و کار ما تخریب و گاف دادنه
الله اکبر.
اصلا اصل این هست که ما با همه بدبیاری هامون با همه ناشکر بودنمون با همه کفور بودنمون باز خدا عاشقانه دوستمون داره و میگه برگردین بیاین اینور اینجا این مسیر این لوکیشن اصلا بیاین دور خودم جمع بشین که بساط داریم با هم
سلااااااااااام بر بانو شایسته ک مفسر صحبت های ناب و خدایی استاد هستین
یه حسی بهم میگفت بیا کامنت بزار ولی نجواها میگفتن بیخیال بابا چ حرف خاصی داری بگی … تا اینکه امشب یهو خواهرم گفت چقدر تغییر سخته و من فکر کردم واقعا سخته یا باز هم نجواست؟!!!! … ( خواهرم هم فرکانسی منه ک باهم داریم قدم هارو پیش میریم ، من خیلی برون گرا هستم و سعی میکنم کامنت بزارم ولی ایشون درونگرا هستن و زیاد اهل کامنت گذاشتن نیستن)
خب بریم سر اصل مطلب … آیا واقعا تغییر سخته ؟
هر چی فکر کردم دیدم نه خدا تو قرآن از ما کار خاصی خواسته نه استاد از ما کار سخت و غیر قابل انجام خواسته … هر دو فقط یک اصل رو میگن … توجه ب زیبایی ها و شکرگزاری ب خاطر اونها ، لذت بردن از زندگی … نمیدونم شاید من چون کلا آدم سخت گیری نیستم این کار واسم راحته … بنظرم سخت نیست ک سپاسگزاری کنی و ب زیبایی ها توجه کنی یا حداقل برای من سخت نیست … بنظرم موردی ک باعث ایجاد حس بد میشه اینه ک ما نمیخوایم تکاملمون طی بشه ، مدام خودمونو مقایسه میکنیم با بقیه … در صورتی ک اصلا مسابقه ای در کار نیست … بخدا ما اومدیم لذت ببریم ( ب قول دوستی میگفت : من میتونم کمتر خرج کنم بنز سوار شم ولی من میخوام از زندگیم لذت ببرم و تفریح کنم ) دقیقا همینه … واقعا الان میفهمم استاد میگن حس خوشبختی الانم هیییییچ فرقی با زمانی ک تو بندرعباس بودم نداره … واسه خودمون تو هدفهای کوچیک اتفاق افتاده ک یه کفش مثلا گرونتر بوده از پشت ویترین دیدیم … رو باورهامون کار کردیم و پول ساختیم و رفتیم خریدیمش ولی یک ماه بعد اصلا یادمون نبوده ک همچین حسی قبل خرید کفش داشتیم … با خودمون میگفتیم این کفشو بخرم میرم فلان جا ، اینجوری تمیز نگهش میدارم ولی دوبار ک پوشیدیم انداختیمش زیر کفش های دیگه …( مثال کفش در همه موارد صدق میکنه)
من تازه دارم میفهمم بخدا اصلا نتایج مالی نیستن نتایج احساسی هستن … من ب هر چی خوب عمل نکنم امااااا ب یک مورد خوب عمل میکنم اونم حس خوبه … و ب خودم افتخار میکنم چون فقط خودمو با یاسمن پارسال مقایسه میکنم … همین ک تعدادآدمهایی ک ازشون بدم میومده کمتر شده همین ک کمتر قضاوت میکنم بیشتر سپاسگزاری میکنم از یه قهوه 30 هزارتومنی ک رو صندلی پارک میشینم میخورم لذت میبرم ️… گاهی حس میکنم تو پرادایسم …
بچه ها فقط اومدم اول ب خودم بعد ب شما بگم مقایسه نکنید خودتونو با بقیه … همین میشه حس بد ،ناسپاسی …فقط در صورتی مقایسه کنید ک بخواید تحسین کنید و خواسته هاتونو مشخص کنید
بله برای همه ما پیش میاد ک گاهی حالمون بد میشه حسمون بد میشه این طبیعیهههههه ما در جهان مااااادی زندگی میکنیم و خاصیت بدن مادی اینه … امااااا سریع ذاتتو ب خودت یادآوری کن … تو خدایی تو لطیفی تو خالقی نگراااااان نباش️️️
بخدا من گاهی تو ذهنم نجوا میاد میگه یاسمن خاااانوم داره 32 سالت میشه ولی ب هیچ جایی نرسیدی دوستات ازدواج کردن بچه دارن تو اون کارم نکردی … ولی از وقتی رو خودم کار میکنم سریع یه صدای دیگه میاد ک خیلی آرامش داره ک خیلی بهش اعتماد دارم بهم میگه : یاسمن جانم نگران هیچی نباش من بهت عمری میدم ک کلی لذت ببری ک اصلا یادت نیاد در چه جایگاهی بودی … قبلا ب این صدا میگفتم دلخوشی الکی اما از وقتی رو خودم دارم کار میکنم جنس صدارو شناختم ، این صدای الله یکتاست ، الله ک میگه هرگز خلف وعده نمیکنه …
نمیدونم چطوری بگم این یک سالی ک تو سایتم چقدر عوض شدم ، هرچند اینو بگم من از بچگی کلا آروم بودم ولی از درون حرص میخوردم الان حتی دیگه حرص درونی هم نمیخورم …اصلا نگران نیستم چون هر لحظه ب خودم توحید رو یادآوری میکنم ، سعی میکنم فقط خودمو با یاسمن دو ماه قبل، شش ماه قبل مقایسه کنم و هیییییچ عجله ای ندارم ک ب مقصد برسم چون مهم اینه از مسیرم لذت ببرم… وقتی میریم شمال اینقدر تو جاده جنگل های زیبا هست ک حتما نباید ب دریا برسیم و بعد لذت ببریم بخدا تو راه از جنگل های زیبا لذت میبریم میبینیم عه ب دریا هم رسیدیم بدون اینکه خسته بشیم
امیدوارم این صحبت ها اول چراغ هدایتی و رد پایی باشه برای خودم و بعد برای دوستانی ک ب این صحبت ها نیاز دارن هدایت بشن ب این پیام و قلبشون آروم بشه
به نام خدای مهربونم که تنها منبع رزق و قدرت و آرامشه
قسمت سوم خونه تکونی ذهنم (اصل خارپشتی)
میتونم بارها قسم بخورم ک این فایل رو که چندروز پیش دیدم اصلا این حرفهارو نشنیده بودم فقط مثل ی کلیپی که استاد رفته گردش و داره خوش میگذرونه حتی تصویرهاشم فرق میکرد الان فقط حرفهای نابش و شنیدم چون فقط دارم مینویسم استپ میکنم مینویسم و به همه دوستانم به شدت توصیه میکنم که فقط گوش نکنین بنویسین بخدا معجزه هاش و میبینین من همش 3 روزه که همزمان گوش میکنم و مینویسم ب قول خود استاد تازه میفهمم چیا میگه یه حرفهای جدید میشنوم الهی صدهزار مرتبه شکرت که تونستم امروز هم متعهد بمونم و کامنت بذارم
*اصل خارپشتی چیه؟
مطالعه کردن رفتار خارپشت با روباه
روباه هزار تا تکنینک و فن بلده تا شکارش رو انجام بده اما شاید روزها اون چن تا کار ب کارش نیاد و بدون شکار بمونه اما خارپشت یه کاری رو خیلی خوب بلده و همیشه از اون کار استفاده میکنه و همیشه برنده هست،
حرفه ای شدن در کنترل ذهن و درک قوانین و استفاده از درک اون قوانین تو زندگی خیلی کمکمون میکنه تا روز به روز شاهد پیشرفت خودمون باشیم و هرلحظه رو بهبود یه فن کار کنیم و بهترین خودمون بشیم
*مهم ترین باور ثروت ساز که از استاد پرسیدن؟
باز هم اشاره به روانشناسی ثروت کردن که باور این و دارم که معجزه مالی من با کار کردن رو این محصول معجزه گر رقم میخوره
خیلی باورهای محدود کننده از گذشتگان در وجود ما هست که ایراد دارن قانون اینه خیلی تمرکزی باید بشینیم روشون کار کنیم و تغییرشون بدیم همین که تغییر حاصل شد نتایج میاد و اینجور نباشه که وقتی که نتیجه اومد دیگه همه چی و بیخیال شیم باید هرروز روی خودمون کار کنیم تا روند تغییر همیشه صعودی باشه
*این درسته که اسمها ارتعاش خوب و بد دارن؟
اینم از سری بازی های دوستان هست که میان پیچیده میکنن که اگ این کار و کنی اون کار و کنی زندگیت تغییر میکنه به قول استاد (همه چیز خیلییییییی ساده هس)
واقعا هم خیلی ساده هس خیلی وقته که بیخیال همه چیزم و فقط و فقط از لحظاتم لذت میبرم و غرق آرامش و عشق بازی با خدای مهربونمم
(من و دختر خالم همزمان نامزد کردیم و قراره قبل عید عروسیمون باشه چن روز پیش خونه خالم بودیم که خالم برگشت به مامانم گف چیکار میخای بکنی جهیزیه رو انقد که بخاطر این موضوع که همه بگن چقد خوبه و توجه همه رو جلب کنن زیر قرضهای سنگین رفتن گفت تا سال دگ هم ما قرض داریم انقد همه چی گرونه به ی حالت ترس به خیال خودشون که من پدر ندارم و چیکار میخام بکنم که چرا نشستی چرا کاری نمیکنی و منی که میخندیدم چون واقعا هیییییچ کاری نکردیم به خودش سپردم چون من به یه منبع قدرتمند ایمان دارم که بهترین هارو درست در زمان و مکان عالی برام رقم میزنه حیف که ب خودم قول دادم حرفی از قوانین نزنم و تمرکزم فقط روی خودم باشه وگرنه خیلی جواب واضحی داشتم فقط میخندیدم)
*چرا احساسم بالا و پایین میشه؟
خیلی طبیعیه چون ما آدم هستیم و آدم ها تو شرایط خاصی که قرار میگیرن ممکنه تحت تاثیر قرار بگیرن و فشار بیاد بهمون ک بالا و پایین شه احساسمون مهم اینه انقد تمرین کنیم و سعی کنیم زمان های بیشتری تو حس خوب یا بهتری باشیم با تغییر باورهامونه که اون حس خوبه رقم میخوره احساس همیشه یا به سمت خوبه یا بد (احساس خوب با تغییر باورها به وجود میاد)
*تکامل در توکل و توحید به چه صورت هس؟
به صورت اینکه اول به چیزهای کوچیک توکل میکنیم به اندازه ای که خدارو باور میکنیم اونم پاسخ میده بعد آروم آروم بزرگتر میشن مثل ابراهیم مثل موسی همیشه یه سری تکامل بوده و همشون آروم آروم تغییر کردن
(مهم اینه مسیر رو درست بریم) و با خودش قدم برداریم
*در مورد الهامات ؟
در قرآن قوانین کیهانی خیلی واضح گفته شده من اجازه میدم تا خدا هدایتم کنه و آروم میمونم تا صدای خداوند رو هرلحظه بشنوم
*چطور ندای خداوند رو بشنویم؟
خداوند همیشه داره با ما صحبت میکنه خدا مثل یک ایستگاه رادیویی مدام داره پخش میشه همیشه هست فقط گیرنده میخواد اگ ما نمیشنویم یا نمیبینیم به این معنی نیست که نیست بخاطر اینه ما تو مدار مناسب نیستیم موضوع رابطه ما با خداوند بحث خدا نیست بحث ماییم اون همیشه هست همیشه داره هدایت میکنه همیشه داره راهنمایی میکنه وقتی که روی مدار خداوند قرار میگیریم رو مدار احساس خوب قرار میگیریم رو باورهامون کار میکنیم وقتی که خودمون رو لایق دریافت الهامات خداوندی میدونیم که نشونش اینه که احساسمون خوبه
(لاخوف علیهم و لا هم یحزنون )
مریم جونم قشنگ ترینم باز هم ازت میلیون ها بار سپاسگزارم که با کار کردن روی خودت به ما هم کمک میکنی تا ب حس خوب هدایت بشیم
چقدر از این فایل احساس خوبی گرفتم اصل خارپشت یعنی همون چیزی که تازه بعد از چند سال فهمیدم که جواب میده تمرکز و توجه فقط به یک مسیر برای خودم تغیر شخصیت رو در نظر گرفتم و میخوام تا 6 ماه توجه و تمرکزم رو روی همین اصل بزارم
و در مورد اینکه استاد فرمودند سوالی جواب نمیدن من وقتی تازه اول راه بودم خیلی خیلی سوال داشتم اینو چیکار کنم اونو چیکار کنم ولی هم هزینه میکردم پیش مشاور میرفتم تا سوالات من رو جواب بدن که اصلا بازم اون جوابی که باید رو نمیگرفتم ولی الان واقعا متوجه شدم که اگر من قانون رو درست درک کنم و بهش عمل کنم هیچ سوالی نخواهم داشت اینکه من باید سعی کنم از احساسات بد خودم رو دور نگه دارم توجه کنم به زیبایی ها از زیبایی ها صحبت کنم دیگران رو تحسین کنم و مهمترین مسعله ای که من بهش رسیدم که دوستان خوبم شاید مسعله ی خیلی از شما ها باشه که مطمعن هستم اینکه هر کس هر جوری که هست همونجوری قبولش کنم و بدونم که من نمیتونم اون فرد رو تغیر بدم شاید ی سری از دوستان الان قبول نکنن ولی میرسه روزی که به حرف بنده میرسین چون دیگه اینو از زبون کسی مشنوین که مسیر رو رفته و آخر جاده وایساده هر کس هر جوری قبولش کن خودت رو اذیت نکن چون بیشترین حال بدی که ما آدم ها داریم از رفتار اطرافیانمون هست و وقتی خودمون به آگاهیی میرسیم خیلی بیشتر برامون سخت میشه رفتارهایی که میکنن یا کارهایی که انجام میدن ولی دوست خوبم اگر تو ی این مرحله هستی باید بدونی ی دوره ی دیگه هم پشت سر داری بع آگاهی رسیدن واقعی زمانی اتفاق میفته که دیگه حتی رفتارهای بد اونا تو رو ازرده نمیکنه چون قبول کردی که هرکسی ی مدله و قرار نیست هیچ کسی شبیه اون یکی باشه و من الان دیگه هیچ سوالی تو ذهنم نیست چون متوجه شدم اگر فقط بتونم حالم رو خوب نگه دارم به زیبایی ها توجه کنم از اون جنس وارد زندگیم میشه
هر چقدر مورد زیبایی های این فایل بگم نمیتونم توصیفش کنم.
اولین چیزی که به چشم میاد از بدو ورود استاد به ویزیتور سنتر تمیزی و بزرگی و شیک بودن اونجاست که واقعا چشم نواز بود و چقدر با حوصله و ابزار های مختلف اینهمه اطلاعات بهت میدن که کامل لذت ببری از اون مکانی که توش هستی.
وااااااای خدااااای من چه عظمتی، چه وسعتی، واقعاااا شگفت انگیزه و اینجا واقعاااا بزرگی و قدرت خداوند و از نزدیک میشه لمس کرد…
چقدر این مکان به این بزرگی قشنگ مدیریت شده ،چقدر براش هزینه و زحمت کشیده شده. چه خیابونای زیبایی با آسفالت صاف و خط کشی های تمیز و منظم در دل اون کویر بی انتها تا کیلومتر ها، که این مکان و اینقدر لذت بخش و دیدنی کرده.
پارکینگ های وسیع.
رفتار و برخورد دوستانه، صمیمی ،محترمانه ی مسئوولین .
سلام خدمت استاد عزیزو مریم جان عزیز پیرو مطالب که روی گام قبلی گذاشتم وگفتم که یه جسارت خاصی دارم همیشه عاشق پیشرفت تو همه زمینه ها بودم وهستم مثلا تا خانه می خریدیم یک سال نهایتا سه سال می تونستم توش بمونم بعد باید دوباره یه خونه بهتر از این خونه می گرفتم اطرافیانم می گن بشین الهه مردم بیست سال که تو یه خونه اندولی من نمی تونم از درجا زدن اصلا خوشم نمیاد یا توعرصه کارم اول برای خواهر ومادر لباس می دوختم بعد اقوام وفامیل ودر همسایه وبعد یه خیاطی خونگی وبعد هم یه مزون الانم در تدارک کارگاه هستم همه چی عالی ولی حس می کنم روندش زیادی کند هست حالا نمی دونم همین اهسته وپیوسته را برم یا وقت بیشتری روی خودم وباورام کار کنم تا بالاخره بفهم چرا گاهی روند زندگیم زیادی کند میشه ؟ مطلبی که از این فایل فهمیدم تغیر باور تغیر زندگی. خوب باید یه سری بزنم ببینم کدوم باورم سرعت رسیدن نعمت خداوند را کند کرده
درود ایلیاد هستم و امروز، روز یازدهم کار کردن روی دوره “خانه تکانی ذهن” است!
امروز میخواهم یکسری از آگاهی هایی که کسب کردم از بعد از گام دوم + گام سوم را به عنوان تمرین خانم شایسته عزیز، با همه با اشتراک بگذارم!
= قبل گام 3 =
_دقیقا چیزی که مارو نسبت به حیوانات دیگه متمایز میکنه، مغز بهبود یافته و تکامل یافتمونه!
– ما انسان ها، مغزمان آنقدر قوی شده که میتونه در بخش مموری یا همان حافظه (هیپوکمپس) اتصالات رو با سرعتی بسیار بیشتر بسازه و با سرعتی بسیار بیشتر تخریب بکنه!
یعنی کارایی بسیار بیشتر!
– ولی بقیه حیوانات این توانایی رو ندارن! آنها یک مموری دارند که به سختی و در تکامل های چند ده یا صد یا هزار ساله، این اتصالات میتوانند تخریب شوند و یا در رابطه با موضوعی جدید ساخته شوند!
=دقیقا به همین دلیل است که موجودات دیگه، به طرز معجزه آسایی، همیشه، در تمام طول زندگیشان در حال هدایت شدن هستند تا زمانی که زنده هستند!
در تمام زندگیشان در حال هدایت شدن به غذایشان هستند! در حال هدایت شدن به فضایی که مناسب است برای خوابیدنه هستند که در امان بمانند!
– ولی ما انسان ها با ورودی هایمان، اتصالات برایمان شکل میگیرند و اگر ورودی هایمان، با مموری که در اول زاده شدن داریم که در واقع همان است که باعث میشود که ما ناخودآگاه، خدا را بشناسیم، درکش کنیم و همیشه مارا هدایت کند به شرایطی که افراد به ما رسیدگی بکنند!
اگر ورودی هایمان با آن مموری ناخودآگاه یکی نباشد، اتصالات قبلی ما به سرعت نابود و اتصالات جدید به سرعت جایگزین میشوند! و به همین دلیل است که زندگیمان میتواند ناخوشایند شود!
+ ولی اگر ما خودآگاهانه، ورودی هایی را دریافت کنیم و یا در شرایطی ایزوله قرار بگیریم که ورودی هایمان با آن اتصالات ناخودآگاه مموریمان یکی باشد، این اتصالات تخریب نمیشوند، بلکه حفظ میشوند و چه بسا بهبود پیدا میکنند! و در نتیجه باعث میشوند که ما تا همیشه در این دنیا هدایت شویم و پیشرفت کنیم!
ما انسان ها، نعمتی دارم که بقیه موجودات ندارند! مغزی توانا!
= پس باید ازش استفاده کنیم و در مسیر علاقیمان، آنقدر به خودمان ورودی دهیم که آنقدر در آن مسیر هدایت شویم که به راحتی کلی نتایج بزرگ در مسیر علاقه مان خلق کنیم!
چون فقط ما داریمش، پس باید ازش استفاده کنیم!
……………….
_ خدا چطور غذای یک مورچه رو در دل خاک بهش میرسونه؟
_ چطور خدا هدایت میکنه یک مورچه رو به غذاش؟ به چیزی که میخواد؟
_ یعنی خدا نمیتونه منو هدایت کنه به شرایطی لذت بخش از کار مورد علاقم که به کلی ویور و سابسکرایبر برسم؟ به چیزی که میخوام؟
=دقیقا مهم ترین عامل، وابستگی به خداست!
……………….
_ شما کارت رو درست انجام بده
+ عاشق کارت باش
+ باور های درست داشته باش
= اون اللّه که داره همه چی رو مدیریت میکنه! آدم های مناسب رو هدایت میکنه توی کسب و کار تو! از طریق یک عالمه آدم! آدما میرن به بقیه میگن! { تبلیغات دهان به دهان }
{تبلیغات دهان به دهان} مؤثر ترین نوع تبلیغ است!
……………….
تبلیغات دهان به دهان از حتی تامنیل(کاور یک محتوا) هم موثر تره! ( چون واقعا تامنیل مگه چی داره؟ همش هدایت خداست! )
……………….
= گام سوم =
_تغییر شرایط زندگی یک فرایند از کار کردن روی باورها و تغییر آنهاست
_مهم نیست اگر گاهی احساس شما بد می شود، بلکه مهم نماندن در احساس بد و تلاش برای بیشتر ماندن در احساس خوب است ( ما انسانیم، هیچ چیز دور و بر ما کامل و بی نقص نیست! ما فقط سعی میکنیم بهتر و بهتر شویم! )
……………….
_قانون اینه که باورهای ما (یعنی اتصالات مغزی ما – یعنی افکار و دیدگاه های ناخودآگاه ما نسبت به موضوعات) دارن شرایط زندگی مارا رقم میزنن!
در زبان فرکانس، این افکار، افکار غالب ما هستند و فرکانس این افکار در حال ساخت اتفاقات در زندگی ماست!
پس هرچقدر ما این باور هارا بهتر کنیم، ترمیم کنیم، صد در صد اتفاقات زندگی ما هم تغییر میکند و متفاوت میشود و هم جهت میشود با افکار غالب (فرکانس های) جدید ما!
……………….
_ ما، یک زمانی میزاریم که همینطور کیفیت محصولمان را بالا ببریم، وقتی به یک جای مناسب میرسیم که کار را شروع کنیم،
حالا وقتش رسیده که کالا را تولید و توزیع کنیم!
_ در مثال من: من این همه زمان گذاشتم که کیفیت ویدیو هام را بالا ببرم! و حالا به یک کیفیت بسیار خوب رسیدم!
_ الان موقش رسیده که من با این کیفیت خوب، کالا تولید کنم تا پول بسازم که بتوانم بیشتر و بیشتر کیفیت را ارتقا دهم!
……………….
_ میدونی چرا یک دفعه رسیدن به یک خواسته و یک دفعه تغییر باور ها پوچه؟
چون موفقیت، چون لذت در مسیر تغییر و رسیدن به نقطه هدفه! نه خود رسیدن به آن نقطه!
مسیرشه که لذت بخشه!
……………….
_وابستگی به هرچیزی شرکه!
چون هرچیزی ممکنه در زمانی نباشه! و اگر نباشه، چون تو بهش وابسته ای، نمیتوانی از زندگیت لذت ببری!
_تنها وابستگی به خدا و خود توحیده!
چون تو خودت هیچ جا نمیری! چون خدا هیچ جا نمیره!
خدا همیشه هست! پس میتونی همیشه بهش اعتماد کنی، ازش توقع داشته باشی! و اونم همیشه کارات رو برات انجام میده!
……………….
_ وقتی تو خودت رو لایق دریافت الهامات میدونی، که نشانش احساس خوبه!
میری توی فرکانس خداوند و صدایش را میشنوی!
یعنی در زبان ساده، شما زمانی صدای خدا را میشنوی که احساست خوبه! و شما زمانی احساست خوبه که احساس لیاقت داشته باشی!
_ وقتی شما احساست بده که تمرکزت روی ناخواسته هاست!
و چون تمرکزت جای دیگس، در فرکانسی متفاوت از فرکانس هدایت خداوند به سمت خواسته هایت قرار داری!
……………….
خب این هم آگاهی های من بود برای تمرین گام 3ام
دوستون دارم، خوشبخت، ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت! سپاسگزارم
با سلام و درود مجدد خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و همه دوستان
من برای این گام کامنت گذاشته بودم و از زیبایی هایی که درک کردم نوشتم و تحسین کردم و سپاسگزاری کردم، ولی موضوع این گام اصل خارپشتی نامگذاری شده.
من قبلاً این فایل و کامل دیده بودم و استاد در اون فایل در مورد اصل خارپشتی صحبت کرده بودن ولی این فایل خلاصه شده و چیزی در مورد اصل خارپشتی بیان نشده.
من فایل کامل این لایو و تو سایت پیدا نکردم . آیا فایل کاملش هست یا همین خلاصه شده وجود داره؟
لطفاً راهنمایی بفرمایید ؟
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام ،
خداروشکر میکنم برای این فایل عالی امروز ،
برای این پروژه ی خوب و کاربردی که الان دارم انجامش میدم .
اون جمله ای که طلایی بود و من خیلی دوست داشتم در این فایل اون قسمتش بود ک فرمودید : اگر ادم راهه درستو بره حتی اگر آرومم بره میرسه … من اینو درک کردم ،
من سعی کردم همیشه با این فایلها و این اگاهی ها باشم سعی خودمو کردم ، نمیگم موفق بودم و هستم ، ولی خدایی خیلی سعی کردم .
همین کار سبب شده ک من روند زندگیم از نظر احساسی و موقعیت زندگیم قطعا خیلی بهتر از قبل هست و این چیزیه ک بهم امید میده ک این بهتر شدنه درسته ک از نظر من روندش شاید کند بوده ولی خداروشکر که بوده ، خیلی ها سالهاس که همون جایی ک بودن هستن اگر نگیم ک بدتر شدن ، ولی خداروشکر من دارم میبینم ک جایگاهم با سال قبل بهتر شده و این لطف خداست ک من دارم در این راه قدم میزنم ، حتی در بدترین روزهایی که در سالهای گذشته داشتم باز هم سعی کردم به قوانین عمل کنم ، و همین حرکت به تنهایی سبب شد که من الان میگم ک بهتر هستم از جایگاه سال قبلم و همین بهم امید میده واسه بهتر شدن و ادامه ی مسیر به همین شیوه .
از خدا هم میخوام ک به من در این راه و افزایش سرعتم در مسیر و تعهد و تداوم بیشتر به من کمک کنه تا من راحتر و راحتر به این قوانین بتونم عمل کنم و پیشرفت کنم .
از شما برای این فایلها و این جلسه بسیار سپاسگزارم .
درود بر استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز و یکایک شما همفرکانسیهای گلم
من هم پیش از این به دلیل کاستی عزتنفس، همش به دنبال این بودم که راهی برای پولدار شدن تند و سریع پیدا کنم. برای همین هم بود که همش از این شاخه به اون شاخه میپریدم و دنبال یه راه میانبر بودم. همش نکته میکردم که دیگران از چه راههایی ثروتمند شدن و منم میخواستم که از اونا تقلید کنم. البته الگوبرداری با تقلید بسیار متفاوتی! الگوبرداری به نظر من یعنی دیدن استعدادها و تواناییها و علاقههای شخصی و استفاده از این باور که اگر کسی تونسته پس منم میتونم. ولی، تقلید اصلا هیچ باور سازنده درش نیست.
الان که در صنعت فروش اهرمی کار میکنم، تازه دارم میفهمم که باید علاوهبر داشتن یک باور بسیار قوی در مورد توانایی خودم برای پیروزی و نیز حس شایسته بودنم بدون هیچ قید و شرطی، باید در کارم ماهر بشم تا سبب افزایش عزتنفسم بشه و بشه سوخت موتورم برای پیشرفت پیوستهی من در کسب و کارم.
حالا با نگاه کردن این فایل بسیار زیبا و بهجا، دونستم که من زمانی پیشرفت میکنم که به جای ساختن ظاهر کار، باید باطنش رو بسازم. باید روی رشد شخصیام کار کنم تا یک ساختار با پایهها و بنیاد اساسی بسازم که در هر شرایطی دوان بیاره و بدون توقف به پیش بره. خوب یکی از مثالهاش اینه که پیش از این تقریبا همهی رفتارهای من رفتارهای واکنشی بود و بسیار کم پیش میآمد که رفتار کنشی از خودم نشون بدم. مثلا خودم را در برابر رفتار ناپسند و نسنجیدهی کسی کنترل کنم. پیش از اینها، اصلا اینجوری بود که، تا کسی چیزی میگفت، برآشفته میشدم و درگیر. ولی خوشبختانه بسیار بهتر شدم و به خودم میگم که این نشانهی عشق خدا به توست. او دوست داره که تو از این چالش درس بگیری و بالاتر بری! اگر این چالش رو بهعنوان آموزش پذیرفتی و درسش را گرفتی، تو پیشرفت میکنی! و در غیر اینصورت، بارها و بارها باید این درس را امتحان بدی!
تو همین هفته چندین رویداد بسیار خوب برای من پیش اومد که همش حاصل تغییر باورهام و کار روی رشد شخصیام بوده. خدا را سپاس که نتایج سکس پس از دیگری داره بهتر میشه از وقتی که من مسئولیت زندگیم را دارم آرام آرام بیشتر و بیشتر میپذیرم پلی با خودم سختگیری نمیکنم. آدمهای بهتر و قویتری دور و بر من میان و به گروهم میپیوندند و … . با این حال، هنوز هم وقتی یکی دو روز محصولاتم فروش نمیرن و یا فروش کمه، باز نگرانیها میان سراغم. باید بیشتر و بیشتر روی رشد شخصیام کارکنم و البته روی مهارت کسب و کارم.
دیگه زمان از این شاخه به اون شاخه پریدن تموم شده و من میتونم با افزایش مهارتم در کسب و کارم، بیشتر و بیشتر پیشرفت کنم. همین ساعت پیش داشتم با یکی از اعضای محترم گروهم گفتگو میکردم و از پیش این صحنهها را تجسم کرده بودم و درست همون اثر خوبی را داشت این گفتگو که انتظارش را داشتم. این درصورتی است که پیش از این، از تجسم نتایج هم میترسیدم و جرات نمیکردم که در مورد نتایج دلخواهم تجسم کنم. حالا باید چندین بار در روز اینکار را برای هر کاری که میخوام انجامش بدم تجسم کنم.
داشتم صبح میآمدم محل کارم که مشاور حقوقی ما بهم گفت که پروندت به کمیتهی انظباطی رفته و رای علیه تو صادر شده. من از ایشان برای این که مرا باخبر کرده سپاسگزاری کردم و این خبر را به فال نیک گرفتم. به خودم گفتم که دیدی، اینکه استاد میگه عزتنفس با غرور متفاوته درسته. من نزدیک یک سال بود که وقتی به سر مار میآمدم انگشت نمیزدم و این غرور را با عزتنفس اشتباه گرفته بودم و تازه با سربلندی جلوی همکاران ازش یاد میکردم. یادم میاد استاد فایلی را داشتند از سکس از مصاحبههای ایشان بود که در اون دربارهی همین اختلاف بین غرور و عزتنفس صحبت میکردند. تو اون فایل به این اشاره داشتند که یکی از کسانی که فایلهای تصویری ایشان را پیگیری میکرده پرسیده که چرا استاد در زمان کرونا وقتی به یک مرکز سر میزده، ماسک زده بوده درصورتی که جاهای دیگه از ماسک استفاده نمیکنه. استاد هم داشتند پاسخ میدادند که ببین؛ این کار را برای احترام به مقررات انجام دادند( همون عرف که در قرآن هم بهش بسیار پرداخته شده و محترمه). من اون روز حق را به استاد دادم و این درصورتی بود که خودم داشتم به مقررات محل کارم بیاحترامی میکردم و خودم را تافتهی جدا بافته میدونستم و مغرور شده بودم و فکر میکردم که این یعنی عزتنفس.
آره تغییرات کمکم خودشون را نشون میدن و هرچه که من ایمانم بیشتر بشه و باورهام را قویتر کنم، نتایج زودتر و بهتر رخ میدم.
خدایا پروردگارا سپاس از این که مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشتی و خورشیدهای هدایت را بر سر راهم نهادی تا راه گم نکنم. خدایا مرا به راه راست هدایت کن همان راه کسانی که به آنان نعمت ارزانی داشتی نه راه کسانی که برآنان خشم گرفتی و نه راه گمراهان. الهی آمین یا رب العالمین.
ارادتمند شما
به نام خدای معجزه ها
سلام استاد قشنگم و مریم زیبا
خیلی دوستون دارمااااا
سلام همه همراهان این مسیر الهی و مقدس
من دورتون بگردم که در اوج سفر و لذت شخصیتون هم باز میشین چراغ مسیرما
داشتم به این فکر میکردم مگه شما کجای این مسیر هستین که همه چیز در شما یکیه. زندگی سفر لذت کار پرادایس همه وهمش یکیه. و چرا ماها اینقدر تفاوت داریم که حتی تایم کاریمون با تایم زندگیمون هم متفاوته. اصلا ما بخوایم به مدار شما برسیم چقدر از راه مونده اخه. و اصلا چرا من خودمو در مقایسه گذاشتم؟ اخه چه نعمتی بالاتر از این که همین خودشما خود شغل شما خود مسافرت شما خود باغبونی و درختای پرادایس شما همه وهمش شدن چراغ راه ما و یا بهتره بگم چرا راه من
خدایا هزاران بار شکرت که درک این آگاهی رو بهم دادی
و شما اینجا بین این کویر یا بهتره بگم در کنار معماری خدا جایی که شاید خدا نردبونشو گذاشته اومده سطح زمین و نشسته کنارشما و شما مارو هم شریک این لذت و این عشق بازی کردین. اصلا جایی که شما ذوق میکنین و شکرگزاری میکنین قلب من تا کهکشان هزارم هم باز میشه و پر پرواز میگیرم و جایی که شما بیاین به این وضوح و این شفافیت از ی اصل بگین. ی اصل واقعی و غیرقابل تغییر و چه اسم قشنگی هم گذاشتین که جای هیچ شک و شبه و بهونه ای هم نباشه. خدا شریک لحظه هاتون استاد نمونه
نمیدانم دیگران چه جایی از زندگی کاستی دارن اما این اصل در جای جای زندگی من نقش اساسی داره و گاها میگم دختر تو داری از چی تبعیت میکنی و به چی چنگ زدی؟برای من نوعی این اصل توحید بود یا اصلا بگم باور به وجود خدا یا بهتره بگم برای من باور به اینکه خدا هم به صورت فیزیکی هم وجود داره جایی که چشم روح و روانمو میبستم و هنوزم میبندم و یک ریز میگم خدایا مگه جز تو هم کسی هست که من بخوام بهش چنگ بزنم برای نجاتم؟یا جز تو کسی هم هست من بخوام روش حساب کنم؟یا جز تو کسی هم هست من بخوام باهاش درد و دل کنم ؟یا اصلا جز تو کسی هست که بشه سنگ صبور و من و منم با کمال پررویی از گناهام از زشت کاری هام یا اصلا از خواسته های ریز و درشتم حرف بزنم؟؟؟یا اصلا جز تو کسی هست که من شبا میخوایم دستمو دراز کنم و بگم سرتو بزار روش و دستامو بگیر تا خوابم ببره و راحت بخوابم.
شاید هزارن بار و شایدم هزار و یک بار وقتی من میشم و اون تنها درها که چه عرض کنم دروازه های نعمت و موهبت به روی من باز میشه اصلا حس میکنم خدا ی بچه لوسی هست که هر بار باهاش خلوت میکنم و از لطفهایی که بهم کرده یاداورش میشم پا میشه و به ذوق اون حرکتاش بازم منو سوپرایز میکنه اصلا ی وضعیه این وسط
اصلا اصل خارپشتی یعنی باور فراوانی باور به اینکه هست و زیادم هست و مث همیشه که بوده الانم هست و مث همیشه که برای همه بوده الانم هست مث همیشه که تا الان تاریخ بوده و هست و برای همه الانم به همون شدت شایدم بیشتر برای منم هست دقیقا همین اصل خارپشتی هست. که اینجا همین تایم بگم دختر ی نگاه به چند وقت پیش کن و ی چندتا ورق بزن ببین موندنت و استمرارت در بطن همین اصل و قانون چه زندگی بهت بخشیده و الانم فقط همین موندنت و استمرارت نتایجتو تصاعدی تر و شایدم هم سریع تر رو کنه.
اصلا اصل مگه چیزی جز حال خوب و حس خوب هست؟دقیقا همینه. همین آگاهانه موندن تو فاز حال وهوای خوب و حس خوب ساختن. همین سپاس گذاری و توحید همین ایمان و توکل همین که اره هست اره میشه اره باید بشه اره خدا رزاقه اره خدا وهابه اره خدا خدای سلیمانه خدای محمد خدای موسی اصلا خدا خدای مادر موسی ست خدای مریم و خدای آسیه زن فرعون. اصلا کار خدا همیشه ساختن و اجر گذاشتنه و کار ما تخریب و گاف دادنه
الله اکبر.
اصلا اصل این هست که ما با همه بدبیاری هامون با همه ناشکر بودنمون با همه کفور بودنمون باز خدا عاشقانه دوستمون داره و میگه برگردین بیاین اینور اینجا این مسیر این لوکیشن اصلا بیاین دور خودم جمع بشین که بساط داریم با هم
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
نام خداوند دارا و بلند مرتبه و دانا
سلااااام ب همه دوستای گل ومهربونم
سلااااام بر استاد هدایت شده ام و
سلااااااااااام بر بانو شایسته ک مفسر صحبت های ناب و خدایی استاد هستین
یه حسی بهم میگفت بیا کامنت بزار ولی نجواها میگفتن بیخیال بابا چ حرف خاصی داری بگی … تا اینکه امشب یهو خواهرم گفت چقدر تغییر سخته و من فکر کردم واقعا سخته یا باز هم نجواست؟!!!! … ( خواهرم هم فرکانسی منه ک باهم داریم قدم هارو پیش میریم ، من خیلی برون گرا هستم و سعی میکنم کامنت بزارم ولی ایشون درونگرا هستن و زیاد اهل کامنت گذاشتن نیستن)
خب بریم سر اصل مطلب … آیا واقعا تغییر سخته ؟
هر چی فکر کردم دیدم نه خدا تو قرآن از ما کار خاصی خواسته نه استاد از ما کار سخت و غیر قابل انجام خواسته … هر دو فقط یک اصل رو میگن … توجه ب زیبایی ها و شکرگزاری ب خاطر اونها ، لذت بردن از زندگی … نمیدونم شاید من چون کلا آدم سخت گیری نیستم این کار واسم راحته … بنظرم سخت نیست ک سپاسگزاری کنی و ب زیبایی ها توجه کنی یا حداقل برای من سخت نیست … بنظرم موردی ک باعث ایجاد حس بد میشه اینه ک ما نمیخوایم تکاملمون طی بشه ، مدام خودمونو مقایسه میکنیم با بقیه … در صورتی ک اصلا مسابقه ای در کار نیست … بخدا ما اومدیم لذت ببریم ( ب قول دوستی میگفت : من میتونم کمتر خرج کنم بنز سوار شم ولی من میخوام از زندگیم لذت ببرم و تفریح کنم ) دقیقا همینه … واقعا الان میفهمم استاد میگن حس خوشبختی الانم هیییییچ فرقی با زمانی ک تو بندرعباس بودم نداره … واسه خودمون تو هدفهای کوچیک اتفاق افتاده ک یه کفش مثلا گرونتر بوده از پشت ویترین دیدیم … رو باورهامون کار کردیم و پول ساختیم و رفتیم خریدیمش ولی یک ماه بعد اصلا یادمون نبوده ک همچین حسی قبل خرید کفش داشتیم … با خودمون میگفتیم این کفشو بخرم میرم فلان جا ، اینجوری تمیز نگهش میدارم ولی دوبار ک پوشیدیم انداختیمش زیر کفش های دیگه …( مثال کفش در همه موارد صدق میکنه)
من تازه دارم میفهمم بخدا اصلا نتایج مالی نیستن نتایج احساسی هستن … من ب هر چی خوب عمل نکنم امااااا ب یک مورد خوب عمل میکنم اونم حس خوبه … و ب خودم افتخار میکنم چون فقط خودمو با یاسمن پارسال مقایسه میکنم … همین ک تعدادآدمهایی ک ازشون بدم میومده کمتر شده همین ک کمتر قضاوت میکنم بیشتر سپاسگزاری میکنم از یه قهوه 30 هزارتومنی ک رو صندلی پارک میشینم میخورم لذت میبرم ️… گاهی حس میکنم تو پرادایسم …
بچه ها فقط اومدم اول ب خودم بعد ب شما بگم مقایسه نکنید خودتونو با بقیه … همین میشه حس بد ،ناسپاسی …فقط در صورتی مقایسه کنید ک بخواید تحسین کنید و خواسته هاتونو مشخص کنید
بله برای همه ما پیش میاد ک گاهی حالمون بد میشه حسمون بد میشه این طبیعیهههههه ما در جهان مااااادی زندگی میکنیم و خاصیت بدن مادی اینه … امااااا سریع ذاتتو ب خودت یادآوری کن … تو خدایی تو لطیفی تو خالقی نگراااااان نباش️️️
بخدا من گاهی تو ذهنم نجوا میاد میگه یاسمن خاااانوم داره 32 سالت میشه ولی ب هیچ جایی نرسیدی دوستات ازدواج کردن بچه دارن تو اون کارم نکردی … ولی از وقتی رو خودم کار میکنم سریع یه صدای دیگه میاد ک خیلی آرامش داره ک خیلی بهش اعتماد دارم بهم میگه : یاسمن جانم نگران هیچی نباش من بهت عمری میدم ک کلی لذت ببری ک اصلا یادت نیاد در چه جایگاهی بودی … قبلا ب این صدا میگفتم دلخوشی الکی اما از وقتی رو خودم دارم کار میکنم جنس صدارو شناختم ، این صدای الله یکتاست ، الله ک میگه هرگز خلف وعده نمیکنه …
نمیدونم چطوری بگم این یک سالی ک تو سایتم چقدر عوض شدم ، هرچند اینو بگم من از بچگی کلا آروم بودم ولی از درون حرص میخوردم الان حتی دیگه حرص درونی هم نمیخورم …اصلا نگران نیستم چون هر لحظه ب خودم توحید رو یادآوری میکنم ، سعی میکنم فقط خودمو با یاسمن دو ماه قبل، شش ماه قبل مقایسه کنم و هیییییچ عجله ای ندارم ک ب مقصد برسم چون مهم اینه از مسیرم لذت ببرم… وقتی میریم شمال اینقدر تو جاده جنگل های زیبا هست ک حتما نباید ب دریا برسیم و بعد لذت ببریم بخدا تو راه از جنگل های زیبا لذت میبریم میبینیم عه ب دریا هم رسیدیم بدون اینکه خسته بشیم
امیدوارم این صحبت ها اول چراغ هدایتی و رد پایی باشه برای خودم و بعد برای دوستانی ک ب این صحبت ها نیاز دارن هدایت بشن ب این پیام و قلبشون آروم بشه
عاشق همتونم
تا درودی دیگر بدروووود️️️️️
به نام خدای مهربونم که تنها منبع رزق و قدرت و آرامشه
قسمت سوم خونه تکونی ذهنم (اصل خارپشتی)
میتونم بارها قسم بخورم ک این فایل رو که چندروز پیش دیدم اصلا این حرفهارو نشنیده بودم فقط مثل ی کلیپی که استاد رفته گردش و داره خوش میگذرونه حتی تصویرهاشم فرق میکرد الان فقط حرفهای نابش و شنیدم چون فقط دارم مینویسم استپ میکنم مینویسم و به همه دوستانم به شدت توصیه میکنم که فقط گوش نکنین بنویسین بخدا معجزه هاش و میبینین من همش 3 روزه که همزمان گوش میکنم و مینویسم ب قول خود استاد تازه میفهمم چیا میگه یه حرفهای جدید میشنوم الهی صدهزار مرتبه شکرت که تونستم امروز هم متعهد بمونم و کامنت بذارم
*اصل خارپشتی چیه؟
مطالعه کردن رفتار خارپشت با روباه
روباه هزار تا تکنینک و فن بلده تا شکارش رو انجام بده اما شاید روزها اون چن تا کار ب کارش نیاد و بدون شکار بمونه اما خارپشت یه کاری رو خیلی خوب بلده و همیشه از اون کار استفاده میکنه و همیشه برنده هست،
حرفه ای شدن در کنترل ذهن و درک قوانین و استفاده از درک اون قوانین تو زندگی خیلی کمکمون میکنه تا روز به روز شاهد پیشرفت خودمون باشیم و هرلحظه رو بهبود یه فن کار کنیم و بهترین خودمون بشیم
*مهم ترین باور ثروت ساز که از استاد پرسیدن؟
باز هم اشاره به روانشناسی ثروت کردن که باور این و دارم که معجزه مالی من با کار کردن رو این محصول معجزه گر رقم میخوره
خیلی باورهای محدود کننده از گذشتگان در وجود ما هست که ایراد دارن قانون اینه خیلی تمرکزی باید بشینیم روشون کار کنیم و تغییرشون بدیم همین که تغییر حاصل شد نتایج میاد و اینجور نباشه که وقتی که نتیجه اومد دیگه همه چی و بیخیال شیم باید هرروز روی خودمون کار کنیم تا روند تغییر همیشه صعودی باشه
*این درسته که اسمها ارتعاش خوب و بد دارن؟
اینم از سری بازی های دوستان هست که میان پیچیده میکنن که اگ این کار و کنی اون کار و کنی زندگیت تغییر میکنه به قول استاد (همه چیز خیلییییییی ساده هس)
واقعا هم خیلی ساده هس خیلی وقته که بیخیال همه چیزم و فقط و فقط از لحظاتم لذت میبرم و غرق آرامش و عشق بازی با خدای مهربونمم
(من و دختر خالم همزمان نامزد کردیم و قراره قبل عید عروسیمون باشه چن روز پیش خونه خالم بودیم که خالم برگشت به مامانم گف چیکار میخای بکنی جهیزیه رو انقد که بخاطر این موضوع که همه بگن چقد خوبه و توجه همه رو جلب کنن زیر قرضهای سنگین رفتن گفت تا سال دگ هم ما قرض داریم انقد همه چی گرونه به ی حالت ترس به خیال خودشون که من پدر ندارم و چیکار میخام بکنم که چرا نشستی چرا کاری نمیکنی و منی که میخندیدم چون واقعا هیییییچ کاری نکردیم به خودش سپردم چون من به یه منبع قدرتمند ایمان دارم که بهترین هارو درست در زمان و مکان عالی برام رقم میزنه حیف که ب خودم قول دادم حرفی از قوانین نزنم و تمرکزم فقط روی خودم باشه وگرنه خیلی جواب واضحی داشتم فقط میخندیدم)
*چرا احساسم بالا و پایین میشه؟
خیلی طبیعیه چون ما آدم هستیم و آدم ها تو شرایط خاصی که قرار میگیرن ممکنه تحت تاثیر قرار بگیرن و فشار بیاد بهمون ک بالا و پایین شه احساسمون مهم اینه انقد تمرین کنیم و سعی کنیم زمان های بیشتری تو حس خوب یا بهتری باشیم با تغییر باورهامونه که اون حس خوبه رقم میخوره احساس همیشه یا به سمت خوبه یا بد (احساس خوب با تغییر باورها به وجود میاد)
*تکامل در توکل و توحید به چه صورت هس؟
به صورت اینکه اول به چیزهای کوچیک توکل میکنیم به اندازه ای که خدارو باور میکنیم اونم پاسخ میده بعد آروم آروم بزرگتر میشن مثل ابراهیم مثل موسی همیشه یه سری تکامل بوده و همشون آروم آروم تغییر کردن
(مهم اینه مسیر رو درست بریم) و با خودش قدم برداریم
*در مورد الهامات ؟
در قرآن قوانین کیهانی خیلی واضح گفته شده من اجازه میدم تا خدا هدایتم کنه و آروم میمونم تا صدای خداوند رو هرلحظه بشنوم
*چطور ندای خداوند رو بشنویم؟
خداوند همیشه داره با ما صحبت میکنه خدا مثل یک ایستگاه رادیویی مدام داره پخش میشه همیشه هست فقط گیرنده میخواد اگ ما نمیشنویم یا نمیبینیم به این معنی نیست که نیست بخاطر اینه ما تو مدار مناسب نیستیم موضوع رابطه ما با خداوند بحث خدا نیست بحث ماییم اون همیشه هست همیشه داره هدایت میکنه همیشه داره راهنمایی میکنه وقتی که روی مدار خداوند قرار میگیریم رو مدار احساس خوب قرار میگیریم رو باورهامون کار میکنیم وقتی که خودمون رو لایق دریافت الهامات خداوندی میدونیم که نشونش اینه که احساسمون خوبه
(لاخوف علیهم و لا هم یحزنون )
مریم جونم قشنگ ترینم باز هم ازت میلیون ها بار سپاسگزارم که با کار کردن روی خودت به ما هم کمک میکنی تا ب حس خوب هدایت بشیم
عاشقتونم استاد قشنگم
عاشقتم مریم قشنگم
عاشقتونم خانواده قشنگم
عاشقتممممم خدای قشنگم
الهی صدهزار مرتبه شکرت
فعلا.
بنام خداوندی که همه چیزم از آن اوست
سلام استاد جان و مریم نازنین
روز سوم از خانه تکانی ذهن
چقدر از این فایل احساس خوبی گرفتم اصل خارپشت یعنی همون چیزی که تازه بعد از چند سال فهمیدم که جواب میده تمرکز و توجه فقط به یک مسیر برای خودم تغیر شخصیت رو در نظر گرفتم و میخوام تا 6 ماه توجه و تمرکزم رو روی همین اصل بزارم
و در مورد اینکه استاد فرمودند سوالی جواب نمیدن من وقتی تازه اول راه بودم خیلی خیلی سوال داشتم اینو چیکار کنم اونو چیکار کنم ولی هم هزینه میکردم پیش مشاور میرفتم تا سوالات من رو جواب بدن که اصلا بازم اون جوابی که باید رو نمیگرفتم ولی الان واقعا متوجه شدم که اگر من قانون رو درست درک کنم و بهش عمل کنم هیچ سوالی نخواهم داشت اینکه من باید سعی کنم از احساسات بد خودم رو دور نگه دارم توجه کنم به زیبایی ها از زیبایی ها صحبت کنم دیگران رو تحسین کنم و مهمترین مسعله ای که من بهش رسیدم که دوستان خوبم شاید مسعله ی خیلی از شما ها باشه که مطمعن هستم اینکه هر کس هر جوری که هست همونجوری قبولش کنم و بدونم که من نمیتونم اون فرد رو تغیر بدم شاید ی سری از دوستان الان قبول نکنن ولی میرسه روزی که به حرف بنده میرسین چون دیگه اینو از زبون کسی مشنوین که مسیر رو رفته و آخر جاده وایساده هر کس هر جوری قبولش کن خودت رو اذیت نکن چون بیشترین حال بدی که ما آدم ها داریم از رفتار اطرافیانمون هست و وقتی خودمون به آگاهیی میرسیم خیلی بیشتر برامون سخت میشه رفتارهایی که میکنن یا کارهایی که انجام میدن ولی دوست خوبم اگر تو ی این مرحله هستی باید بدونی ی دوره ی دیگه هم پشت سر داری بع آگاهی رسیدن واقعی زمانی اتفاق میفته که دیگه حتی رفتارهای بد اونا تو رو ازرده نمیکنه چون قبول کردی که هرکسی ی مدله و قرار نیست هیچ کسی شبیه اون یکی باشه و من الان دیگه هیچ سوالی تو ذهنم نیست چون متوجه شدم اگر فقط بتونم حالم رو خوب نگه دارم به زیبایی ها توجه کنم از اون جنس وارد زندگیم میشه
استاد عزیزم خدا حفظت کنه خدانگهدارتون باشه
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
سلام و درود به خانواده صمیمی و بزرگ عباس منش
هر چقدر مورد زیبایی های این فایل بگم نمیتونم توصیفش کنم.
اولین چیزی که به چشم میاد از بدو ورود استاد به ویزیتور سنتر تمیزی و بزرگی و شیک بودن اونجاست که واقعا چشم نواز بود و چقدر با حوصله و ابزار های مختلف اینهمه اطلاعات بهت میدن که کامل لذت ببری از اون مکانی که توش هستی.
وااااااای خدااااای من چه عظمتی، چه وسعتی، واقعاااا شگفت انگیزه و اینجا واقعاااا بزرگی و قدرت خداوند و از نزدیک میشه لمس کرد…
چقدر این مکان به این بزرگی قشنگ مدیریت شده ،چقدر براش هزینه و زحمت کشیده شده. چه خیابونای زیبایی با آسفالت صاف و خط کشی های تمیز و منظم در دل اون کویر بی انتها تا کیلومتر ها، که این مکان و اینقدر لذت بخش و دیدنی کرده.
پارکینگ های وسیع.
رفتار و برخورد دوستانه، صمیمی ،محترمانه ی مسئوولین .
زیبای این مکان رویایی و دوچندان میکنه...
سکوت رویایی. هوای عالی .
این مکان آدم و به سجده شکر وادار میکنه…
خداوند ا بی نهایت سپاسگزارم .
در پناه رب رزاق و هدایت گر
سلام خدمت استاد عزیزو مریم جان عزیز پیرو مطالب که روی گام قبلی گذاشتم وگفتم که یه جسارت خاصی دارم همیشه عاشق پیشرفت تو همه زمینه ها بودم وهستم مثلا تا خانه می خریدیم یک سال نهایتا سه سال می تونستم توش بمونم بعد باید دوباره یه خونه بهتر از این خونه می گرفتم اطرافیانم می گن بشین الهه مردم بیست سال که تو یه خونه اندولی من نمی تونم از درجا زدن اصلا خوشم نمیاد یا توعرصه کارم اول برای خواهر ومادر لباس می دوختم بعد اقوام وفامیل ودر همسایه وبعد یه خیاطی خونگی وبعد هم یه مزون الانم در تدارک کارگاه هستم همه چی عالی ولی حس می کنم روندش زیادی کند هست حالا نمی دونم همین اهسته وپیوسته را برم یا وقت بیشتری روی خودم وباورام کار کنم تا بالاخره بفهم چرا گاهی روند زندگیم زیادی کند میشه ؟ مطلبی که از این فایل فهمیدم تغیر باور تغیر زندگی. خوب باید یه سری بزنم ببینم کدوم باورم سرعت رسیدن نعمت خداوند را کند کرده
درود ایلیاد هستم و امروز، روز یازدهم کار کردن روی دوره “خانه تکانی ذهن” است!
امروز میخواهم یکسری از آگاهی هایی که کسب کردم از بعد از گام دوم + گام سوم را به عنوان تمرین خانم شایسته عزیز، با همه با اشتراک بگذارم!
= قبل گام 3 =
_دقیقا چیزی که مارو نسبت به حیوانات دیگه متمایز میکنه، مغز بهبود یافته و تکامل یافتمونه!
– ما انسان ها، مغزمان آنقدر قوی شده که میتونه در بخش مموری یا همان حافظه (هیپوکمپس) اتصالات رو با سرعتی بسیار بیشتر بسازه و با سرعتی بسیار بیشتر تخریب بکنه!
یعنی کارایی بسیار بیشتر!
– ولی بقیه حیوانات این توانایی رو ندارن! آنها یک مموری دارند که به سختی و در تکامل های چند ده یا صد یا هزار ساله، این اتصالات میتوانند تخریب شوند و یا در رابطه با موضوعی جدید ساخته شوند!
=دقیقا به همین دلیل است که موجودات دیگه، به طرز معجزه آسایی، همیشه، در تمام طول زندگیشان در حال هدایت شدن هستند تا زمانی که زنده هستند!
در تمام زندگیشان در حال هدایت شدن به غذایشان هستند! در حال هدایت شدن به فضایی که مناسب است برای خوابیدنه هستند که در امان بمانند!
– ولی ما انسان ها با ورودی هایمان، اتصالات برایمان شکل میگیرند و اگر ورودی هایمان، با مموری که در اول زاده شدن داریم که در واقع همان است که باعث میشود که ما ناخودآگاه، خدا را بشناسیم، درکش کنیم و همیشه مارا هدایت کند به شرایطی که افراد به ما رسیدگی بکنند!
اگر ورودی هایمان با آن مموری ناخودآگاه یکی نباشد، اتصالات قبلی ما به سرعت نابود و اتصالات جدید به سرعت جایگزین میشوند! و به همین دلیل است که زندگیمان میتواند ناخوشایند شود!
+ ولی اگر ما خودآگاهانه، ورودی هایی را دریافت کنیم و یا در شرایطی ایزوله قرار بگیریم که ورودی هایمان با آن اتصالات ناخودآگاه مموریمان یکی باشد، این اتصالات تخریب نمیشوند، بلکه حفظ میشوند و چه بسا بهبود پیدا میکنند! و در نتیجه باعث میشوند که ما تا همیشه در این دنیا هدایت شویم و پیشرفت کنیم!
ما انسان ها، نعمتی دارم که بقیه موجودات ندارند! مغزی توانا!
= پس باید ازش استفاده کنیم و در مسیر علاقیمان، آنقدر به خودمان ورودی دهیم که آنقدر در آن مسیر هدایت شویم که به راحتی کلی نتایج بزرگ در مسیر علاقه مان خلق کنیم!
چون فقط ما داریمش، پس باید ازش استفاده کنیم!
……………….
_ خدا چطور غذای یک مورچه رو در دل خاک بهش میرسونه؟
_ چطور خدا هدایت میکنه یک مورچه رو به غذاش؟ به چیزی که میخواد؟
_ یعنی خدا نمیتونه منو هدایت کنه به شرایطی لذت بخش از کار مورد علاقم که به کلی ویور و سابسکرایبر برسم؟ به چیزی که میخوام؟
=دقیقا مهم ترین عامل، وابستگی به خداست!
……………….
_ شما کارت رو درست انجام بده
+ عاشق کارت باش
+ باور های درست داشته باش
= اون اللّه که داره همه چی رو مدیریت میکنه! آدم های مناسب رو هدایت میکنه توی کسب و کار تو! از طریق یک عالمه آدم! آدما میرن به بقیه میگن! { تبلیغات دهان به دهان }
{تبلیغات دهان به دهان} مؤثر ترین نوع تبلیغ است!
……………….
تبلیغات دهان به دهان از حتی تامنیل(کاور یک محتوا) هم موثر تره! ( چون واقعا تامنیل مگه چی داره؟ همش هدایت خداست! )
……………….
= گام سوم =
_تغییر شرایط زندگی یک فرایند از کار کردن روی باورها و تغییر آنهاست
_مهم نیست اگر گاهی احساس شما بد می شود، بلکه مهم نماندن در احساس بد و تلاش برای بیشتر ماندن در احساس خوب است ( ما انسانیم، هیچ چیز دور و بر ما کامل و بی نقص نیست! ما فقط سعی میکنیم بهتر و بهتر شویم! )
……………….
_قانون اینه که باورهای ما (یعنی اتصالات مغزی ما – یعنی افکار و دیدگاه های ناخودآگاه ما نسبت به موضوعات) دارن شرایط زندگی مارا رقم میزنن!
در زبان فرکانس، این افکار، افکار غالب ما هستند و فرکانس این افکار در حال ساخت اتفاقات در زندگی ماست!
پس هرچقدر ما این باور هارا بهتر کنیم، ترمیم کنیم، صد در صد اتفاقات زندگی ما هم تغییر میکند و متفاوت میشود و هم جهت میشود با افکار غالب (فرکانس های) جدید ما!
……………….
_ ما، یک زمانی میزاریم که همینطور کیفیت محصولمان را بالا ببریم، وقتی به یک جای مناسب میرسیم که کار را شروع کنیم،
حالا وقتش رسیده که کالا را تولید و توزیع کنیم!
_ در مثال من: من این همه زمان گذاشتم که کیفیت ویدیو هام را بالا ببرم! و حالا به یک کیفیت بسیار خوب رسیدم!
_ الان موقش رسیده که من با این کیفیت خوب، کالا تولید کنم تا پول بسازم که بتوانم بیشتر و بیشتر کیفیت را ارتقا دهم!
……………….
_ میدونی چرا یک دفعه رسیدن به یک خواسته و یک دفعه تغییر باور ها پوچه؟
چون موفقیت، چون لذت در مسیر تغییر و رسیدن به نقطه هدفه! نه خود رسیدن به آن نقطه!
مسیرشه که لذت بخشه!
……………….
_وابستگی به هرچیزی شرکه!
چون هرچیزی ممکنه در زمانی نباشه! و اگر نباشه، چون تو بهش وابسته ای، نمیتوانی از زندگیت لذت ببری!
_تنها وابستگی به خدا و خود توحیده!
چون تو خودت هیچ جا نمیری! چون خدا هیچ جا نمیره!
خدا همیشه هست! پس میتونی همیشه بهش اعتماد کنی، ازش توقع داشته باشی! و اونم همیشه کارات رو برات انجام میده!
……………….
_ وقتی تو خودت رو لایق دریافت الهامات میدونی، که نشانش احساس خوبه!
میری توی فرکانس خداوند و صدایش را میشنوی!
یعنی در زبان ساده، شما زمانی صدای خدا را میشنوی که احساست خوبه! و شما زمانی احساست خوبه که احساس لیاقت داشته باشی!
_ وقتی شما احساست بده که تمرکزت روی ناخواسته هاست!
و چون تمرکزت جای دیگس، در فرکانسی متفاوت از فرکانس هدایت خداوند به سمت خواسته هایت قرار داری!
……………….
خب این هم آگاهی های من بود برای تمرین گام 3ام
دوستون دارم، خوشبخت، ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت! سپاسگزارم