live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
  • به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
  • منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
  • من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
  • ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
  • اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
  • هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
  • کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
  • وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
  • خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
  • به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 1
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    سلام به دوست عزیزم در خانواده بزرگ و صمیمی عباسمنشی

    سلام لیلا کیایی عزیز

    نمیدونم اصلا این لایو شماره 7 جریانش چی بود، اصلا نشانه ی امروزم کتاب رویاهایی که رویا نیستند/قسمت 3 بود. اصلا من قرار بود الان در حال پیاده روی باشم. اصلا یک چیزی تو باکس سرچ زدم و اومدم این صفحه و نمیدونم چطور کامنت شما رو دوبار خوندم و فقط گفتم افرین افرین…دیگه نتونستم تو دلم بگم اینجا اومدم برات کف بزنمو تحسینت کنم دوست عزیزم برای این ردپای زیبا و قشنگت. و بگم آفرین دمت گرم برای تمام نگرشت و تمام وجود و قلب و روح آگاهت. سپاسگزارم که دست به قلم شدی و برامون در جای جای این خونه مینویسی. واقعا با تمام عشقم ازت تشکر میکنم لیلا جان

    یک قسمت شگفت انگیز کامنتت رو اینجا برای خودمون مرور میکنم:

    در هر صورت در آخر میخواستم بگم :

    همیشه وقتی از چیزی دلخور میشم ( مثل همین اتفاقات اخیر) چشمام رو میبندم و روحم رو به پرواز درمیارم ، میرم بالا از اون بالا خونمون رو می بینم و دوباره بالا و بالاتر میرم، شهرم رو می بینم ، کشوری که توش هستم رو می بینم ، و اینقدر بالا میرم که کره زمین رو‌ می بینم ، و همینجور ادامه میدم و بالاتر میرم، اونقدری که کل کهکشان و ستاره ها رو می بینم.

    اونقدری بالا میرم که کره زمین رو خیلی سخت می بینم، کوچیک ، شاید به اندازه یک نخود، اونوقت به اون مشکل و اتفاق نازیبا فکر می کنم.

    و می بینم که از اون بالا چقدر همه چیز کوچیکه.

    به سختی میشه اون مشکل و اون اتفاق رو توی زمینی که حالا به اندازه یک نخود شده تصور کرد.

    عظمت هستی رو می بینم و به این فکر می کنم که چقدر همه چیز گذراست.

    و تاریخ رو مرور می کنم که تا بوده همین بوده.

    بعضی اتفاقات اگرچه تلخه ، ولی هر لحظه این رو با خودتان تکرار کنید که ایـــن نیـــز بـگـذرد. “

    یادم اومد دنبال چی بودم. اما یک چیز بزرگتر رو به یاد آوردم

    من باور دارم که هیچ اتفاقی اتفاقی نیست.

    برات از الله یکتا بهترین بهبودهای دائمی درونی و بازتاب اون در بیرونت رو خواهانم.

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: