سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
- به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
- منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
- من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
- ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
- اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
- هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
- کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
- وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
- خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
- به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده164MB31 دقیقه
- فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده30MB31 دقیقه
سلام به همه دوستان هم فرکانسی و استاد عزیز و خانم شایسته
بعد از دیدن این فایل خیلی حس خوبی بهم دست داد و خواستم یه سری مسائل رو با همه دوستان به اشتراک بزارم
اول از همه بگم خدا رو صد هزار مرتبه شکر که من این قدر تونستم ورودی های ذهنم رو کنترل بکنم و کانون توجهم فقط به سمت خوبی ها و زیبایی ها باشه که الان از زبان استاد این خبر رو شنیدم و راستش رو بخواهید خیلی متوجه نشدم دقیقا چه اتفاقی افتاده فقط متوجه شدم که یک سری از افراد کشته شدند فقط همین و به چه شکل ؟ و در کجا ؟ واقعا نمیدونم و علاقه ای هم ندارم بدونم دقیقا چه اتفاقی افتاده چون یاد گرفتم به خواسته هام توجه کنم نه به ناخواسته ها و این در صورتی هست که من شخصی هستم که در کرج زندگی می کنم و به خاطر کارم مدام به تهران در رفت و آمد هستم و در این مدت حتی یک بار هم در تاکسی یا مترو یا حتی در بازار تهران از کسی در مورد اتفاقی که افتاده چیزی نشنیدم این در شرایطی هست که در خانه ما میشه گفت زمان زیادی شبکه تلویزیون روی شبکه ایران اینترنشنال هست ولی من در اتاق خودم هستم و باور های خودم رو میسازم و اصراری به تغییر حتی نزدیک ترین افراد زندگیم ندارم ولی این رو فهمیدم باز در ایران یه سری اتفاق افتاد که خیلی از افراد نتونستند ذهنشون رو کنترل کنند شاید خیلی از دوستان در ذهنشون بگن تو که نمیدونی چه اتفاقی افتاده چطور میگی که مردم ایران نتونستن ذهنشون رو کنترل بکنند؟
و من در جواب میگم شاید من ندونم دقیقا چه اتفاقی افتاده و یک قانون رو خیلی خوب میدونم و درک کردم :
مهم ترین قانون جهان : این باور ها و فرکانس های ما هستند که نتایج زندگی ما رو خلق می کنند و هیچ عامل بیرونی دیگری وجود ندارد مگر این که ما اون رو باور کنم و بهش قدرت بدیم (که این دقیقا خود شرکه)
((هر کسی در هر جایگاهی هست جای درستش همون جاست)) این جمله ای که من هزاران بار به خودم گفتم و هر موقعه در زندگی در حال رشد بودم،پول ساختم،شاد بودم، سپاس گزار بودم و در کل همه چی بی نهایت عالی بوده به خودم میگم علی این جایگاهی که هستی واقعا حق تو هست و تو در جای مناسب هستی و بعضی از مواقع هم که خیلی کمتر شده در زندگی من به خاطر اینکه نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم و جوری به اتفاقات و شرایط نگاه کنم که احساس خوبی بهم بده اتفاقات بدی رو تجربه می کنم احساسم بد میشه ناراحت میشم نا امید میشم و در این شرایط هم باز به خودم میگم علی تو باز در جای مناسب هستی و هیچ چیزی اشتباه نشده و حق کسی خورده نشده
در لایو در قسمتی استاد کامنت یکی از دوستان رو خوندن که این دوستمون گفته بود این اتفاق عمدی بوده
خب من پیشنهاد میکنم به این دوستمون فایل اعتماد به نفس چیست ؟ استاد رو از بخش محبوب ترین فایل ها نگاه کند و قسمت چهارم رو کامل گوش کند در این فایل استاد ریشه کلمه ظلم را در قرآن به صورت کامل توضیح داده که ما هیچ وقت نمی تونیم به کسی ظلم کنیم (البته اگر اون شخص این رو باور داشته باشد که در غیر صورت شرکه) یا حق کسی رو بخوریم چرا ؟ چون این دقیقا با همون قانون اصلی جهان که ما خالق شرایط خود هستیم تضاد داره
حالا شاید بگید در این اتفاق خیلی ها کشته شدند ولی باید بگم خب شاید باور ما در مورد موضوع مرگ یکم ایراد داره به خدا مرگ پایان زندگی افراد نیست این نیست که ما بتونیم با کشتن کسی به زندگی اون پایان بدیم و اون شخص رو نابود کنیم توصیه میکنم برای درک بهتر این موضوع فایل ما بی انتها هستیم رو از بخش محبوب ترین دانلود ها نگاه کنید
و در نهایت چیزی که خودم بهش رسیدم و با تمام وجود درک کردم اینکه ما در این جهان چیزی به عنوان اتفاق خوب یا اتفاق بد نداریم صرفا یک سری اتفاق خنثی هستند که ما با توجه به نگاهمون به این اتفاق ها بهشون شکل میدیم به طور مثال بالا رفتن قیمت دلار یک اتفاق هست حالا این خوبه یا بد برمی گرده به نگاه ما به این موضوع که برای ما این اتفاق بد بشه یا خوب و این باعث میشه یه سری اتفاق های یکسان برای افراد یک جامعه نتایج متفاوت رو ایجاد کنه
سلام امیرحسین جان خیلی خوشحالم که دستی شدم از دستان خداوند و تونستم (یعنی نشونه ای شدم از سمت خدا) به پاسخ به سوال یا تضادی که بهش برخورده بودی
واقعا موضوع کنترل ذهن خیلی موضوع مهمی هست و عامل تمام اتفاقاتی که ما خودمون به زندگی خودمون دعوت می کنیم
اما باید بگم که خود همین کنترل ذهن هم تکامل داره یعنی یک فردی که همش توجهش به اخبار بد و ناخواسته ها بوده نمی تونه یک دفعه بیاد و ذهنش رو کنترل بکنه و جوری به مسائل نگاه بکنه که احساس خوبی بهش دست بده و سپاس گزار باشه این فاصله زیاد فرکانسی فقط و فقط با تکامل طی میشه
اگر یک زمانی به هر دلیلی احساسمون بد شد خودمون رو سرزنش نکنیم فقط سعی کنیم کم کم جوری به همون مسئله نگاه کنیم که احساس بهتری بهمون دست بده و این کار رو ما می تونیم با شکر گزاری و توجه به چیز هایی که در حال حاظر داریم انجام بدیم کلا قانون اینکه که احساس خوب = اتفاقات خوب
اگر واقعا این موضوع رو درک و باور کرده باشیم که کانون توجه ما باور های ما رو می سازند و باور های ما زندگی ما رو و ما تنها خالق زندگی خودمون هستیم دیگه هر چیزی رو گوش نمی کنیم در مورد هر چیزی صحبت نمی کنیم به هر چیزی توجه نمی کنیم یعنی درک خود همین قانون به ما در کنترل ورودی های ذهنمون خیلی کمک میکنه و راهکار های خیلی خوبی بهمون میده
البته که باید یه سری اقدامات عملی هم انجام داد که من اقداماتی که خودم همیشه سعی می کنم انجام بدم و میشه گفت تقریبا خوب انجام میدم رو میگم
نکته اول اینکه من در اینستاگرامم فقط پیچ اصلی استاد که در همین سایت آدرسش هست رو دارم به خاطر دیدن لایو ها و ویدیو های IGTV که گاها در سایت قرار نمیگیره و تنها دلیل وجود این اپلیکیشن در گوشی من هم فقط همینه الان نزدیک سه ماه هست که این کار رو انجام دادم و دیگه در اینستاگرام بیهوده نمی چرخم چون من خالق زندگی خودم هستم و خودم باید مشخص کنم چه ورودی هایی داشته باشم نه اینکه ورودی های زیادی بدون اینکه هیچ کنترلی روی اونا داشته باشم وارد ذهنم کنم و در نهایت به فردی واکنش گرا تبدیل بشم
نکته دوم اینکه از دوستان و افرادی که منفی هستند خیلی غر میزنن و کلا همش توجهشون به ناخواسته هاست و زمین و زمان رو مقصر حال خودشون میدونند دوری می کنم و این رابطه رو به صورت فیزیکی قطع می کنم البته که من روی باور های خودم کار کردم و تعداد همون افراد خیلی خیلی کمتر شده (قانون کبوتر با کبوتر باز با باز )
نکته سوم اگر در جمعی هستم و افراد همش دارند غر میزنن و از شرایط فعلی خودشون ناراضی هستند در صورت امکان اون جمع رو ترک می کنم یا اگر شرایط ترک اون جمع رو به هر دلیلی ندارم سعی می کنم با یک سوال موضوع صحبت رو عوض کنم
نکته چهارم من خیلی وقته تلویزیون و فیلم و سریال (البته به غیر از انیمیشن که اونم به خاطر تقویت زبان انگلیسی و اکثرا میشه ازشون باور های خوبی ساخت) نگاه نمی کنم و ترجیح میدم غذای روحم رو همیشه سالم نگه دارم و ورودی هایی که خودم میخوام بهش بدم تا در نهایت نتیجه هایی که خودم میخوام در زندگیم بگیرم
و با تمام این ها ما انسان ها گاهی نمی تونیم ذهنمون رو کنترل کنیم فقط کافی زمان های بیشتری احساس خوبی داشته باشیم