سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
- به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
- منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
- من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
- ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
- اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
- هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
- کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
- وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
- خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
- به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده164MB31 دقیقه
- فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده30MB31 دقیقه
بنام الله رحمان
نیرویی که جاریه در تمام زمان و مکان
نیرویی که خیر مطلقه
نیرویی که در هر لحظه داره جهان رو به راحتی و با نظم و ترتیب مدیریت میکنه
نیرویی که منو هدایت کرد به این مسیر
نیرویی که امروزم رو به خودش میسپارم و اجازه میدم جاری باشه در تمام زندگیم و خودش امروزم رو مدیریت کنه
هدایتم کنه به مسیرهای هموار، به افراد خوب
مسیری که روزی امروزم رو با لذت دریافت کنم
مسیری که نعمتهای خداوند رو طبیعی دریافت کنم
همجهت نشدن با جریان جامعه
این جمله منو همین اول فایل گرفت و زنگی تو گوشم صدا کرد و باعث شد فکر کنم.
اگر یک سیلی جاری بشه آیا اجازه میدم اون سیل منو با خودش ببره،؟
اگر اتفاقی باعث بشه که من پام لیز بخوره و بیافتم تو جریان سیل، آیا اجازه میدم جریان منو با خودش ببره،؟
قطعأ جواب خیره
من تمام تلاشم رو میکنم تا از اون جریان بیام بیرون
دستم و میندازم از شاخهای، چیزی میگیرم تا جریان منو نبره
دست و پا میزنم تا خودم و به ی ساحلی چیزی برسونم
تو این مورد هم باید سعی کنم از جریانی که همیشه تو جامعه جریان داره (جریان توجه بر نکات منفی) دور باشم
انصافا هم سعیام رو میکنم، ولی بعضی جاها نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم.
ی جایی مثل خونه که پدرم همیشه سرش تو اخباره نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم و واکنش نشون میدم
ی وقتایی جایی میرم که افراد از این جنس مسائل حرف میزنن و نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم و واکنش نشون میدم
اینا شرایطی هستن که نمیتونم تنظیم کنم ذهنم رو و از کنترلم خارج میشه
باید سعی کنم این جور جاها ذهنم رو خارج کنم از اون مباحث و از خدا هم میخوام که تو اون شرایط هدایتم کنه تا بتونم کنترل ذهن داشته باشم.
قبلا که مغازه داشتم اجازه نمیدادم کسی بیاد مغازه و از این جور مباحث حرف بزنه، مغازه خودم بود و قوانینی رو اونجا اجرا کرده بودم که همسایه و دوست اجازه نداشت بیاد و این مباحث و اونجا بازگو کنه، خودمم اصلا با همسایهها در اینجور موارد هم کلام نمیشدم. ولی از وقتی که مغازه رو جمع کردم، بیشتر در معرض جریان جامعه هستم و باعث شده کنترل نداشته باشم و واکنش نشون بدم.
اوایل که مغازه رو تازه جمع کرده بودم و افراد از این جنس صحبتها میکردن و شروع میکردم در مورد توجه نکردن به مسائل میگفتم که نتیجهش این شد که مسخرهم میکردن و بیشتر احساسم بد میشد، تا جایی که کلا از خیلیا رنجش گرفته بودم و منزوی شدم. و شکر خدا الان خیلی بهتر شدم، دیگه اصلا در مورد این آگاهیا با کسی حرف نمیزنم و اصلا قایم میکنم بودنم در این مسیر رو. مثل یک پروژه سرری نگاه میکنم به آموزشهای سایت. فقط یکی دو مورد هست که باید روش کار کنم تا بهتر عمل کنم.
از خدا میخوام هدایتم کنه به شرایطی که دوباره بتونم یک فضای ایزوله و سالمی رو برا خودم ایجاد کنم تا کنترل ذهن برام راحتتر باشه.
بتونم دوباره جریان خداوند رو در زندگیم داشته باشم.
بتونم دوباره با لذت و آرامش و تفریح پول بسازم.
بتونم با آرامش و لذت زندگی کنم.