سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
- به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
- منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
- من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
- ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
- اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
- هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
- کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
- وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
- خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
- به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده164MB31 دقیقه
- فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده30MB31 دقیقه
●گام هشتم ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده●
آگاهی هایی که از این فایل دریافت کردم
الله و اکبر الله و اکبر:)
داستان چیه اینقد همه چی دقیق داره عمل میکنه
من دیگه برگام ریخته
خدای من چقدر همه چی درسته چقدر همه چی عین قانون و سیستم داره عمل میکنه
و عجیب ترش میدونی چیه؟!!
اینکه هر روز که بیدار میشی فایل هارو تماشا میکنی
دقیقا یه داستانی هست توی اون روز که مربوط به همین فایل روزانه گام به گام هست
از شدت اینهمزمانی ها سجده شکر باید رفت
خدای من شکرت:)))
ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده:::
من یه شخصیت واکنش گر عجیبی هستم اعتراف میکنم و یه آدم دنبال کننده و ثابت کننده
هنوز نتونستم تو این مورد به ثبات فرکانسی برسم
به دنبال ثابت کردن موضوعات میگردم مخصوصا اگر اون ماجرا مربوط به دفاع از خودم باشه دیگه واویلا…..
امروز اومدم ذهنمو کنترل کنم و تمام تلاشمو کردم
واکنش نشون ندادم و باید به خودم افرین بگم
احساساتی واکنش ندادم باید بازم به خودم افرین بگم
نشستم فکر کردم و نوشتم دقیقا یهدساعت فرصت داشتم چون بعدش شاگردم میومد
به خودم گفتم خب حالا که شده حالا که این اتفاق افتاده الان باید چیکار کنی که بتونی حستو نسبت به این موضوع یه پله بهتر کنی
بلند بلند تو سالن با خودم حرف میزدم طوری که انگار یه نفر نشسته داره حرفامو گوش میده
دفترمم جلوم باز بود
نمیدونم انیمیشن (درون و بیرون 2) رو دیدین یا نه؟!
اما ولی توصیه میکنم حتما حتما حتما
امروز زمان بزارید و برید ببینید که درون ما چه خبره و چقدر به بیرون مرتبطه و قانونی که استاد
میگن و اونجا به زبانی ساده و زیبا متوجه میشین
حالا از خودم میگم از زبان انیمیشن
خشمم اومده بود کنترل سیستم بدنیمو تو دست گرفته بود و اجازه نمیداد شادی دخالت کنه
خشم و هیجان یک ترکیب کشنده است
در واقعیت خیلی برنده ان اما عجیب وحشتناک و
کشنده هستن
خشمم فرمان میداد به تمام احساساتم و گفت گوشیو بردار و هزارتا تیکه بارش کن
اما وجودم این اجازه رو نداد
اگر با خودم حرف نمیزدم اگر بلند بلند حرف نمیزدم
(این تیکش خیای مهمه چون ما همیشه غالب ما اینه که از درون با خودمون حزف میزنیم و از درون تصمیم میگیریم غافل از اینکه تمام تصمیات ممکنه به ضرر تو باشه پس بیا بلند بلند حرف بزن با خودت و سلف تاک داشته باش تا بفهمی درونت چه خبره
تا بفهمی میخوای چیکار کنی
و از خودت بپرسی که این کار طبق قانون هست یا نه؟)
خلاصه به همین شکلی گه گفتم رفتم جلو
بلند بلند حرف زدم و بعد از کلی غرررر زدن سر خودم که باید تکست بدم یا نه
از خودم پرسیدم آیا این کارایی که داری میکنی
مائده طبق قانون هست یا نه؟
اصلا معلوم هست داری چی میگی؟
الان مائده تو حالت آرامشی که میخوای تصمیم بگیری؟
کلی از خودم سوال پرسیدم و بهشون جواب دادم با صدای بلند
و بعد که اروم تر شدم یه پله نه خیلی
اومدم نوشتم و گفتم امروز میخوام چطور برام پیش بره
(ستاره قطبی خودمون)
شادی یواش بواس داشت میومد رو سیستم کنترل
و خشم جاشو به شادی داد
یه ربع بعدش کلاسم شروع شد (دنس عربی)
این داستان و گفتم که امروز به خودم یادآوری کرده باشم که به قول استاد کنرتل ذهن همهوچیزه
تو باید بتونی تو شرایط ناخوب ذهنتو کنرتل کنی
حتی اگر من جای خواهرم بودم شاید همین ری اکشن و داشتم نباید قصاوت کنم
شاید که نه صددرصد ری اکشن منم همین بود
پس نباید واکنش گرا باشم
اینکه ذهن و بتونمکنترلش کنم واقعا کار سختیه
اگر آسون بود الان همه باید موفق میبودن
همه باید مثل استاد تو چنین لوکیشن زمانی و مکانی و مالی بودن
کنترل ذهن در شرایط آسون معلوم کاری نداره
اما همیشه که شرایط گل و بلبل نیست
این تویی که باید بتونی بازی ذهن و تو دستت بگیری
■اینکه همه مردم منتظرن یه اتفاقی بیوفته جرف بزنن عجیب واقعیته و باید گفت یک فکت حقیقیست
اما میدونید خیلی وقته از این چیزا فاصله گرفتم
و حتی یادم نمیاد آخرین باری که کسی اومد سمتم که راجب این پندمیک حرف بزنه کی بود
و خب خیلی تلاش کردم بتونم روی مدارم کار کنم
تا از نورم جامعه کنده بشم
دقیقا حرفی که استاد میزنه و همینم شد به خدااااا شد بچه ها
من الان جتی کنار خانوادمم نیسنم از صبح تا شب
و حتی نمیبینم پدرم و مادرم راجب چی حرف میزنن
به لطف خدا الان لوک مکانیم عوض شده
و همه لینا از عمل کردن به قانون
میخوام بگم نتیجه گرفتم و الان چقدر قدردان خداوندم
اگر این شده پس میشه به لول های بزرگتر برسم
ایملن دلرم
چون استاد داره میگه اصل کارکرد جهان اینه
اگر ما یاد بگیریم اصل کارکرد جهان و یاد بگیریم بازی ذهن و ما هممیشیم مثل اون 1% از آدم های موفق
استاد میدونی اینقد آسون و راحت توصیح میدی
وقتی پای عمل میرسه اینقد سخت میشه
میگم خدایا کمکم کن فقط بتونم
یکی از ستاره قطبی های روزانم اینه که خداوندا کمکم کن تمرکزم روی خودم و زندگی خودم باشه
کمکم کن بتونم تو مسیر درست گامبردارم
تو هدایتمکن به راه راست به راه آنانی که بهشون نعمت داده ای نه آنانی که غضب کرده ای و نه گمراهان
و حتی این جمله رو الان نوشتم زدم به دیوار اتاق
》》با هر منطقی با هر منطقی مهم نیست اون منطق چقدر قوی باشه به هر چیزی که دوسش نداری و خوشت نمیاد توجه کنی اونو به زندگیت دعوتش میکنی این یک قانون《《
قضاوت, ناعدالتی, دروغ, تهمت, ناسزا گفتن, غیبت کردن, بی رحمی و…
واقعا چرا؟؟؟
تا چقد؟؟؟
تا کی؟؟؟
.
.
.
من جز اون دسته از افرادی بودم که هیچ وقت سمت این جور بحثا نمیرفتم و خودمو قاطی نمیکردم چون حرفایه استاد مثل مانعی بود که نمیزاشت من سمت این کارا و جیگولک بازیای که در میارن کشیده بشم…
اتفاقات اخیر باعث شد برای اولین بار چشام خیس بشه… اما با این حال بازم توی خودم ریختم و سریع سرمو گرفتم بالا و دوس داشتم فقط دنبال قشنگیا بگردم
دنبال حتی کوچیکترین ستاره ای که بشه باهاش چشمک زد…
دنبال کوچکترین خنده ای که بشه باهاش خندید…
دنبال کوچکترین دستی که بشه همراهش شد…
تا بیام بیرون و نگاه نکنم
نگاه نکنم و قشنگترین و بتونم ببینم
….
استاد عشق دلی تونستم بازم مثل همیشه تونستم…
بازم نزاشتم افکارم و باورام یه اپسیلونم به سمت دلخوریا کشیده بشه…
به سمت انتقامی ها کشیده بشه…
به سمت لگدکردنا کشیده بشه…
نزاشتم نزاشتم نزاشتم…
گرفتم اره جلوشو گرفتم…
دوستایه من, هم فرکانسیای من میتونند این کارو انجام بدن…
من نتونم؟؟؟
این یعنی اینکه رشد ما قوی تر از این حرفاست
صعودی داریم میریم بالا
ولی نزولی شدنمون نباید باعث وقفه صعودی زفتمون بشه…
همیشه شنیدم که میگن
واااااااای بر این همه ماتم و غصه و اندوه
.
.
.
“اما من میگم وااااااای دارم خواب میبینم یه حال ناب میبینم”
بازم مثل همیشه فرکانش خدایی موفق میشه
خدایا سپاسگزارم اول به خاطر خودت
دوم به خاطر وجود دستانی به مانند عباسمنشی ها و شایسته ای ها
و سوم به خاطر اینکه هیچ چیز غیر ممکن نیست
??????????????????????????????????????????????
عاشقتونم کلیییییی
سلام به عشق زندگیم مهدی رحیمی
درود خداوند بر تو باد ای مرد توحیدی
منم بی نهایت شکرگزار خداوندم برای وجود شما
چقدر لذت میبرم از اینکه اینقد زیبا د خوشگل داریم این مسیر و میریم جلو
خدای من شکرت
دورت میگردم من که عاشقانه روی خودت کار میکنی
با اینکه از هم فاصله داریم
از لحاظ لوکیشینی هزاران کیلومتر باهم فاصله داریم
اما خداوند قانونش میگه کبوتر با کبوتر باز با باز
منو شما هم قلب هامون در یک مدار بوده فرقی نمیکنه که تو یک شهر نبودیم یا یک استان
مهم اینه تو یک مدار بودیم
خدا کارش درسته
عاشقتممممم بی نهایت عااااااشقتممممم شکرگزار پروردگارم برای وجودت پسر توحیدی :))