live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
  • به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
  • منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
  • من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
  • ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
  • اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
  • هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
  • کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
  • وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
  • خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
  • به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    164MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بانو قدرتمند» در این صفحه: 1
  1. -
    بانو قدرتمند گفته:
    مدت عضویت: 2329 روز

    Hello

    In the middle of a Beautiful city there

    Was a Museum. The Floor in the Museum Was laid With marble tiles and right in the center of the foyer Was a huge marble statue as آ part of the display many people from all over the World visited the Museum every day and admire the beautifully crafted statuey.

    One night one of the marble tiles on the Floor started talking to the marble statue.

    Hey statue :we’re originally from the same, we were picked up from the same mine, transported on the same lorry, brought to the very same sculptor why then the people from all over the World corld Come all the way here just to step on me while they admire and praise you so much? this is so unfair.

    the marble statue replied :” My dear friend, oh tile, do you remember how both of us sat there side by side in the sculptor ‘s Workshop?” in our original forms as marble blocked?

    And do you recollect how the sculptor Choose to work on you first? He started using his tools on you Simply to turn you into a masterpiece, but you resisted. You started falling apart.

    Of course I remember: said the marble tile.

    I hate that guy. How could he use those sharp tools on me? It hurts so badly, the marble statue continued : that’s right when you couldn’t take the pain of his tools he decided to give up on you and he Start working on me instead. I knew at once that I had to be something ifferent I World have to bear the pain, thinking so, instead of resisting I bore all the pain of the sharp tools he used on me.

    My friend there is a price to every thing in life since you decided to give up half way.

    You cannot blame anybody who steps on you now, life as a sculptor, wants to make masterpiece out of you.

    The question is whether you are ready to handle every test, every hard knock, every trouble every failure and all the pain that comes from these sculpting tools and become masterpiece, do you grumble and crumble down to Simply become a tile?

    That is what decldes whether people step on you or admire you as you become a role model to emulate.

    Thank you

    سلام درود به تمام عشق های الهی ام این داستان منو دیوانه کرد.

    میخوام داستان زندگی خودمو به شرح زیر بگم.

    استاد من بعد از شروع سفربه دور آمریکا تو اوج درهمی زندگیم کور رو کر شدم و فقط تمام وجودم مملو از استاد نازم ومریم بانوی آرامش ام و مایک محجوبم شدم و دنیای زیبا الهی شما غرق شدم و شروع کردم رو خودم کار کردم و دنیام رو عوض کردم اگه متن هامو مریم بانو استاد عزیزم خونده و میدونید چی میگم…..

    کجا بودم الان کجا هستم از کارگری الان به لطف اون تراش هایی زیبایی مجسمه سازم مریم بانو ابر استادم ومایک نازم و اونقدر از این تراش لذت بردم که هیچ وقت درد متوجه نشدم مثل اون سنگ به زمین بخورم و صبر کردم و لذت بردم من دیوانه اون خدایی که به هرآنچه توجه کنی میاد تو وجودت زندگیت و هر ثانیه ات غرق شدم وحالا بگم کجا هستم باور نکردنی اون مجسمه ای شدم که از سراسر دنیا میان دیدنش و روی اون سنگ که کم آورد افتاد زمین می ایستند و این مجسمه رو تماشا می‌کنند و تحسین می‌کنند خدای من همونم به خدا فقط از تراش استادهام لذت بردم به من چه اونی که تحمل نداره کجاست من زندگی ارزشمند خودمو میخوام نجات بدم نزارم غرق کفر وشرک تنفر بشه شاید خیلی ها مثل گذشته من بگن بانو آتنا چرا اینقدر خودخواه…..

    میگم اگه الان رشد نکنم و تمرکزم تو مسیرم نذارم به خدا میمیرم و برمیگردم میشم همون آدم همون کارگر که هیچ کس آدم حسابش نمی‌کرد من نمی‌خواهم برگردم به اون روزها من میخوام بزرگ شم همون طور که الان دارم از رشدم عشق میکنم از پول هایی ارزشمند و مقدسی که در اوج احترام و لیاقت برزندگی و کسب وکار جاری به خدا من فقط رو خودم کار میکنم و درس هامو میخونم کلاس زبانم میرم استاد جانم چطور از شما و از مریم بانوی مقدسم و مایک مایک ناب والهی ام که الگویی بچه هام شده چطوری سپاسگزارم کنم ذات ناب الهی خداوندم اید🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    استاد عزیزم من این تراش هاتون رو میستایم و حتی یه سمت در. س. پ. داشتم اونو کلا کنسل کردم میدونی چرا چون من نمیخوام کسی روبه زور تعقیر بدم و خودم رو عذاب واسه تعقیر کسی…

    من میخوام خودم تعقیر کنم و الگویی دخترهام بشم و جهان خودم رو زیبا کنم و….

    چند روز پیش داشتم به این فکر میکردم که راهم درسته این رسالت و عشق منه واااای خدای من نشونه از کانال استاد اون نوشته روی تیشرت تون ماشین مورد علاقه ام خدای من چه کردی بامن همگی داشت داد میزد راهت درسته برو من هواسم بهت هست.

    قلبم از دیشب بهم میگفت برو تو سایت این متن بذار و من بهت میگم چی بنویسی من حتی بلد نبودم اینقدر سریع تایپ کنم انگلیسی رو اما تایپ شد خودش تایپ کرد خودش همش خودش من روانی دیونه خودشم خدایا برای این حالم برای استادهام برای الگویی چون مریم بانو مقدس برای همه نعمت هام الهی ترا صدهزاران هزاران مرتبه شکرشکرت مرا آگاهتر م ساختی تراسپاسگزارم مرا اجابتم کردم نفس 😢😢😭😭

    تا درودی دیگر به درود عزیزان الهی ام🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: