سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
- به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
- منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
- من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
- ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
- اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
- هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
- کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
- وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
- خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
- به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده164MB31 دقیقه
- فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده30MB31 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد جان سلام مریم جان
سلام دوستای عزیزم
کل داستان همینه کنترل کانون توجه
و استاد درست گفتید شما هرآنچه روکه میدونید باعشق حتی تو فایل های دانلود سایت هم برای ما گفتید و من عاشقتونم که آنقدر باعشق هستید
داستان کنترل کانون توجه این که من به هرچه تمرکز کنم از جنس همون اتفاق رو به زندگیم دعوت میکنم و حالا باید نگاه کنم به کانون توجه ام که دارم اتفاقات زیبا رو دعوت میکنم یا اتفاقات نادلخواه
و این توحیدی ترین فکر هست که من به واسطه کانون توجه ام زندگی خودمو رو خلق میکنم و هیچ عامل بیرونی در زندگی من تاثیر گذار نیست مگر اینکه من اجازه بدم مگر اینکه من همون برگ در بادی که شما مثال زدید باشم
من اگر دارم مثل بقیه مردم فکر میکنم و درمورد هر موضوعی واکنش نشون میدم مثل اغلب جامعه پس من هم مثل بقیه نتیجه میگرم ونباید توقعی غیر از این داشته باشم
من فقط وقتی با خودم و خدای خودم هماهنگم و در صلحم میتونم کانون توجه ام رو کنترل کنم و تمرکزمو رو بزارم روی خواسته هام و این نکته کلیدی بود برای من وقتی خودمو دوست دارم و یا خودم هماهنگم یعنی قانون رو درک کردم یعنی قدرت خودم رو درک کردم یعنی عزت نفس دارم و خودمو رو به خاطر اشتباهاتم قضاوت نمیکنم ووقتی خودمو قضاوت نمیکنم به دیگران هم فرصت تجربه کردن رو میدم و دیگران رو هم قضاوت نمیکنم حالا مثال این جریان بود ووقتی من قدرت خودمو رو درک کردم و با خودم هماهنگم با خدای خودم هماهنگم چون قانون رو درک کردم و ایمان دارم که خدا قدرت رو به من داده که خالق زندگی خودم باشم و خدا منو تو مسیر کانون توجه ام حمایت میکنه و شرایط رو برای من به واسطه کانون توجه ام رقم میزنه
.ن این قانون جهان هستی هست
ووقتی اینو درک کنم دیگه نه از خدا گلایه میکنم و نه انظار دارم که برام معجزه کنه چون خداوند پاسخ میده به کانون توجه من و این عین عدل
من اگر با خودم هماهنگ باشم دیگه به قضاوت دیگران نمیشینم چون میدونم که من هم اشتباهاتی داشتم و من تو شرایط مشابه ممکنه عملی انجام بدم که شاید بدتر هم باشه پس من یاد گرفتم بازهم به واسطه قضاوت نکردم دیگران کانون توجه ام رو کنترل کنم
و یاد گرفتم برگی درباد نباشم یعنی اینکه کانون توجه ام رو آگاهانه هدایت کنم به سمت خواسته ها و تمرکز برزیببایی ها
هرکس تو هر زمینه ای به موفقیت رسیده فقط و فقط حاصل کنترل ذهن تو لحظه و شرایط حساس بوده پس من هم اگر میخام تو هرجنبه ای به موفقیت برسم باید این توانایی رو در خودم به وجود بیارم که تو هرظ ایطی فقط توجه ام به خواسته هام باشه که این هم تکامل داره و در ابتدای راه به صورت آگاهانه باید تلاش کنم و بعداز مدتی مقاومت ذهنم کم میشه و به قول مثال استاد وقتی از نظر فرکانسی تغییر کنم ازنظر فیزیکی هم شرایطمن تغییر میکنه و دقیقا بعد از به مدتی آدم های منفی اطرافم کم و کمتر میشن تا جایی که دیگه خبری از اخبار بد و آدم های منفی نیست
و باز کل داستان همین کنترل کانون توجه به صورتی که به من احساس بهتری بده
و من اگر نتایج متفاوتی از اغلب جامعه میخام باید متفاوت فکر کنم و متفاوت عمل کنم تا نتایج متفاوتی رقم بزنم و تفاوت من در طرز فکر و کنترل کانون توجه ام هست که من قدرت اینو دارم که تو شرایط خاص همراه موج اغلب جامعه نباشم و یاد بگیرم که خودم خالق زندگیم باشم
استاد جان مریم جان عاشقوتونم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘😘😘😉😘