سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
- به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
- منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
- من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
- ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
- اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
- هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
- کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
- وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
- خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
- به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده164MB31 دقیقه
- فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده30MB31 دقیقه
در مدار ۵۶ ام “تحول زندگی من”فصل۲
////////////////////
هرکسی هرجایی به هر موفقیتی رسیده … ارزش فعل ، قدرت کنترل ذهنه که در اون زمینه بکار گرفته شده …نه اون نتایج…
نتیجه ممکمه از بین بره اما اونی که توانایی کنترل ذهن داره میتونه بار دیگه چه بسا بهترشو بدست/خلق کنه…
کسی موفقه که بتونه ذهنشو کنترل کنه/این اساس هر دستاوردیه و هیچ انسان موفقی نمیتونه نقضشو ثابت کنه…
این یکی از سنت های الهی ه که تغییر نمیکنه …
فرق انسان و حیوان در همینه …بجای واکنش و عکس العمل ، قدرت خلق شرایط ایده آل رو داره…
اشرف مخلوقاته چون توانایی کنترل ذهن دارم …
رسیدن به همه موفقیت ها از کنترل ذهن شروع میشه…
اگه همه میتونستن ذهنشونو کنترل کنن، الان همه ثروتمند و موفق بودن…
انسان به دنیا میادو رشد میکنه . به مرور باورها و جریانات جامعه ممکنه اونو درگیر کنه وقتی به خودش میاد که شده ابزار یا حمال یا هر چیز بد دیگه!
قاطی جریانات دیگران نشو..همرنگ جماعت شدن ؟؟؟!!!؟؟
این سبک اشتباهه قاعده بازی چیز دیگس.
.. من در کالبد جسمانی یک انسان چند روزی اومدم این دنیا تا تجربه ای تازه و “زندگی” کنم نه فقط زنده بمونم…
سوء استفاده و تجاوز به هزار پوزیشن توسط اطرافیان، جامعه، سیاست و… ممکنه انجام بشه…
من نباید خودمو در اختیارشون قرار بدم… “” فروج”” الان واسم چندین معنی پیدا کرد…
لفروجهم حافظون : قدرت شنوایی و گوش رو هم شامل میشه
لفروجهم حافظون : توانایی دیداری و دو چشم رو هم شامل میشه
لفروجهم حافظون : قدرت چشایی و بویایی رو هم شامل میشه
لفروجهم حافظون محدود به اندام های جنسی نیمشه…
کنترل همه ورودی های وجودمه…
میخاام چشم و گوشم باز بشه، ببینیم… بفهمم…بدونم…
تعهد بی قید و شرط بعدی که به خودم چند روزه دادم بیشتر عمل کردن به این گفته هاس…
قول میدم اجازه ندم جریانات اطراف و جامعه منو مثه برگ در باد بچرخونه و هرجا و هرکار دلش خواست باهام بکنه….
من میخام زندگی کنم ….
تصمیم گرفتم باور محدودکننده قبلی محرم/نامحرم رو فراموش کنم…چقددددررر مقید بودم هیچ قسمتی از بدنم با بدن جنس مخالفم تحت هیچ عنوان تماس پیدا نکنه…
ازین به بعد هرچیزی که حس بد بده بهم نامحرمه …
نامحرم ینی هر حرفی،هر کاری،هر خوراکی حتی هر پوشاکی که حس بد بهم بده.
ورودی های ذهنم به هرکسی محرم نیس
حریم خصوصی رو میخام مجدد خودم تعریف کنم…
..
میخام مجدد خدا و دین رو بشناسم…
صدبااااار شنیدم : مسلمان شو ، مسلمان شو ، مسلمان
برو ، هر ، لحظظظه ، ایمان تازه گردان
این مرحله از زندگیم ، ، ، همه چیز خداست…
همه چیز شکلی از انرژیه…
همه چیز خداست…من خدا هستم…
اصلا خدایی وجود نداره من تعریف میکنم واژه ها و ارزشها رو…
من هنجارهارو مشخص میکنم…
نجوا : هوووووو هوا برت نداره بچه
یادت بیاد از فرعون که گفت انا ربک العلی…و میدونی چه بلایی سرش اومد ؟؟
من : شنیده های قبلنو ریختم تو جوب.
بازهم نمیدونم …
رب ؟
خدای درون ؟
من ؟
غرور ؟ تکبر ؟
ضلالت ؟
نننننننه حسم خوبه ، اروممم ، الان تو عین هدایتم…
من اشتباه فهمیدم….
خدای درونم ، ، عزیزم ، هدایتگرم به سمت رشد و تعالی و ثروتها من به خودم ظلم کردم …
اگه راهنمایی تو نباشه من خیلی بدبخت و بیچاره ام… ازت سپاسگذارم که برگشت منو میپذیری و بیش از پیش منو به سمت سعادت در دنیا و اخرت هدایت و بهره مند میشم به حسنات ، لذت ها وثروت ها و آرامش و رضایت…
نجواهام میگه بی رحم شدی
رحم ؟ وجدان ؟
شیب ؟ بام ؟
میگم نننننه توحیدی شدم…
یقین دارم ” ان علینا للهدی …
هولاء و هولاء من عطا ربک…
میخااااام ثروتمند بشم چون تشنه درک بیشترم…میخاااام پولدار بشم چون میخام در مورد فی الاخرت حسنه و قناعذاب النار ، هم بدونم…
میخاااااااااااام خالق زندگیم باشم
من مال خومم
میخام داد بزنم…
خوب احساس میکنم … فصل جدیدی از توکل به رب داره تو زندگیم شروع میشه…
قبلا با حملات انتحاری و مقابله و درگیری ، بخش هایی از ذهنم که باهام هم سو نبود تخریب میکردم، ازین به بعد فقط میخام شاهدی یا اعراض کنم
این منم که با فرکانس هام جریانی برای زندگیم خلق میکنم،فکر میکنم چی میخام،فرکانس مناسبشو پیدا ، ارسال، مداومت در ارسال ارتعاش یا سیگنال و خود به خود و به راحتی وارد زندگیم میشه…
باورم به این قسمت نوشته الان ۵۰درصده چون نتایج ملموس کسب نکردم اما دلم میگه راهش همینه
” آگاهانه” چیزایی رو ببین،درمورد چیزایی حرف بزن که میخای تجربش کنی.
(یک معجزه رخ داد!الان !من یحث لایحتسب..ایمانم ۱۰۰ درصد شد گزارشش به همین تاریخ تو دفتر خاطر)
..
خدای درونم ازت میخام دوچشم بینا تر و دو گوش شنوا تر و حواسی آگاهتر به نعمت ها و نشونه ها در وجودم فعال کنی/
گویا اعراض کردن از ناخواسته ها یه شجرست که چند شاخه داره…
پاشنه آشیل همه ادماس .همممممه
چندین و چند ایه انرژی کل گفته تو تنها مبشرا و نصیرا هستی…
چند بار گفته لا تحزن … ؟؟ فاعرض عهنم…
یادگیری و بکارگیری قانون از همین مداومت و تکرار بدست میاد..
من عاشق همزمانی و اصل تصاد م
کم کم یه احساسی هم به اصل تکامل دارم پیدا میکنم
ساقیا می ده که رندیهای حافظ فهم کرد
آصف صاحب قران جرم بخش عیب پوش
استادجان جسارتا اگه توجه و تشویقی بود، لطفا اون علامت سبز رو کنار دیدگاهم قرار نده،
قرار ن ندینش- میخام باورم تقویت بشه: تحسین و تائید ” خودم ” بشدت کافیه.
متشکرم
+۱۸۱