live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
  • به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
  • منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
  • من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
  • ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
  • اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
  • هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
  • کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
  • وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
  • خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
  • به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    164MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرانجفی» در این صفحه: 3
  1. -
    زهرانجفی گفته:
    مدت عضویت: 1597 روز

    سلام به استادعباس منش عزیزم واستادشایسته نازنین

    استادجانم فایل امشب خیلی مناسب داشت با اتفاقی که دیروز افتادمجدد توی ایران که خیلی ناخواسته به گوش من رسید.

    ازاونجاییکه دربه شدت درتلاشم تا کنترل ذهن داشته باشم عصرامروز که بیرون رفتم ی سری پسربچه کوچیک رو از طرف مدرسه بیرون آورده بودن که تظاهرات کنن وشعاربدند برعلیه این داستان وداد انتقام سرداده بودن

    عزمم رو جزم کردم رومو برگردوندم لبخند زدم وشروع کردم به تجسم کردن وباخودم حرف زدن:

    خیالت راحت زهرا بچه تو؛توی جایی وکشوری دنیا میادآزاد که هیچوقت به اجبار نمیارنش همچین مراسماتی که وجودش سرشار بشه از نفرت.کشوری که شادوخوشحال وباهمه در صلح.کشوری که به بچه ها فقط عشق وشادی رو آموزش میده.

    باتکرارهمین افکارخودمورسوندم محل کارم.

    استادجان من ی چیزی رو در وجودم خودم کشف کردم.اینکه کنترل زبان خیلی برای من مهم تر از کنترل ذهن.من ذهنم رو ازافکارناجالب خیلی راحت ترمیتونم کنترل کنم تا زبانم رو.

    اعتراف میکنم میل به حرف زدن در من باعث شد که آگاهانه شروع کنم به تعریف کردن اون جریان تظاهرات برای مدیرمون که ایشونم متاسفانه بشدت پیگیر اخبار و این قضایاست ولذت وافری میبره ازاینکه راجع به سیاست صحبت کنه.

    انگارمیل به حرف زدن در وجود من باعث حس دیده شدن میشه تخلیه هیجانات رو برای من بوجود میاره.میدونستم دارم اشتباه میکنم ولی نمیدونم چرا بازم شروع کردم به حرف زدن وتوضیح داستان.حس وحالم اصلا بد نبود خیلی خنثی بودم ولی حقیقتش پشیمون شدم چون بلاخره تمرکز روی ناخواسته هاست.

    امشب دلم خواست بیام اینجا این موضوع رو که بی ارتباط با فایل امشب نبود رو بگم وازهمین مکان مقدس و درهمین زمان وجلوی شماوهمه اعضای خانواده ام از اعماق وجودم تعهد بدم که تاهمیشه کنترل زبانم رو دردست بگیرم وبه قول شما زیپ دهنم رو ببندم.امیدوارم خداهم کمکم کنه دراین مسیرصحیح والهی.برام دعاکنیداستادجانم

    درپناه خداباشید.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  2. -
    زهرانجفی گفته:
    مدت عضویت: 1597 روز

    سلام زهرای عزیزم

    کامنتت رو دقیق خوندم و اون بخشی که راجع به برادرتون بود خیلی به خانواده من شباهت داشت ودقیقا منم مثل شما همه ازم میخوان که حلال مشکلات وسنگ صبورشون باشم.

    البته تفاوت من باشما اینجاست که مادرم باقوانین آشنا نیست.بهتربگم کل خانواده من باقوانین اشنانیستندمتاسفانه ومنم دیگه به حرف استادگوش دادم وبراشون ازقوانین نمیگم.

    به هرطریقی خواستم از حرفهای منفی اطرافیان با بی توجهی بگذرم نشد وحقیقتش مجبور شدم محترمانه و رک به خانواده بگم لطفا از مشکلاتتون بمن چیزی نگید من کاری ازدستم برنمیاد فقط حس بد بهم منتقل میشه وعم وغصه واسم بوجود میاره،هرکسی باید یادبگیره مشکلاتش رو خودش حل کنه.

    الان انصافا توبهترین حالت روحی هستم درآرامش وشادی سر میکنم وهیچ چیزی نیست خداروشکر که غمگینم کنه وهمش رو مدیون خدای خوبم وعمل به آگاهی ها وکلام جانبخش استادهستم.

    خوشحالم بابت حال خوب شماوتحسینتون میکنم برای خویشتن داری که میکنیدو آگاهانه به قوانین عمل میکنید.

    درپناه خداباشید.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    زهرانجفی گفته:
    مدت عضویت: 1597 روز

    سلام به شمادوست عزیز

    خوشحالم ازاینکه کامنت منو بادقت خوندید ودارید راجع بهش نظرمیدید.من حقیقتا خیلی استقبال میکنم ازنظرات دوستان چون باعث میشه خطاهامو بهتر بشناسم وحتی راه حل های بهتری نصیبم شه ازسمت دوستان عزیزی مثل شما.

    سپاسگزارم بابت راه حلی که بهم پیشنهاد دادید قطعا میتونه کمک کننده باشه.

    چون منم آدمی هستم که متاسفانه حتی در لحظات تنهاییمم در درونم صحبت میکنم نه با صدای بلند.وبقول شما اونجایی که نبایدحرف بزنم وسط حرف زدن یادم میاد ودیگه کارازکارگذشته.

    بازهم تشکر میکنم ازشما وپیشنهاد عالیتون.حتما کامنت دوست عزیزمون رو هم میخونم واگر نیاز بود بازهم بهتون پاسخ میدم.

    درپناه خداباشید.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: