live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
  • به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
  • منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
  • من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
  • ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
  • اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
  • هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
  • کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
  • وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
  • خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
  • به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    164MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «َامیر سیفی» در این صفحه: 1
  1. -
    َامیر سیفی گفته:
    مدت عضویت: 3821 روز

    به نام خدا

    سلام بر استاد عزیز و خانواده گرم و صمیمی خودم (عباسمنش)

    خدایا شکرت به خاطر مسیری که پیش روم هست و میتونم خودم و فقط خودم ثروت رو رقم بزنم .

    مدت ها بود میخواستم کامنت بذارم تا اینکه دلم گفت زیر این فایل بنویسم .

    داستان از اواخرسال 95 و اوایل 96 شروع شد که تصمیم گرفتم فایل های رایگان سایت رو با دقت گوش بدم و کامنت های بچه ها و پست های کانال تلگرام رو در حد امکان دنبال کنم و از این طریق باورهای خوب و مثبتی رو که به کارم میان رو استخراج کنم

    پیش خودم گفتم من که پول خرید محصول ندارم پس بذا با این فایلها رو خودم کار کنم و خداییش خیلی هم امیدوار بودم به نتایج ،نشستم نوشتم ،حدودا سیصد باور و حس خوب و رویاهام و اهدافم رو طوری نوشتم که امکان دستیابی بهشون رو دارم و میشه و میتونم که اون هارو بهتر و سریعتر و با کیفیت بیشتر به زندگیم وارد کنم،طوری نوشتم با هربار خوندن اون حس خوب داشتن و رفتن و بودن رو بهم تزریق میکرد

    در طول دو سه ماه اول کم کم ایراد چیز هایی که نوشتم رو پیدا کردم و تغییراتی ایجاد میکردم تا اینکه احساس کردم خوندن وقت گیره و تبدیل به ویس کردمشون ،دیگه برام راحت تر بود و باورهایی که ساخته بودم همیشه در دسترس بود و گاه و بیگاه گوش میکردم .

    نیمه اول سال اینطوری گذشت یکم گذشت و من دیگه کمتر میرفتم سراغ دفترم ولی همچنان پیگیر سایت و اتفاقات و مهاجرت شما و تحسین من و ووو …

    ،تا اینکه موقع رفتن به سربازی رسید و دوران خدمتم در بهترین ارگان ممکن در بهترین قسمت ممکن اون ارگان در بهترین بخش اون قسمت در کمتر از نیم سال با عشق سپری شد .

    این مدت سربازی هرلحظه خداروشکر میکردم چون باورهایی که قبل از اینکه اصلا فکر خدمت به سرم برسه ساخته بودم و نهادینه کرده بودم داشت طبق قوانین ثابت خدا کار خودشو میکرد و من واقعا درظرف عسل افتاده بودم ، چون داشتم خدارو میشناختم دقیقا همون طور که خواسته بودم دقققققییییییقا.

    آخر های خدمتم مصادف شد سال برگزاری آزمون وکالت امسال(98) تصمیم داشتم شرکت کنم البته با علم به اینکه ثروت خدا نه تنها در این رشته بلکه در میلیون ها کار دیگه هم نهفته هست و فقط کافیه بخوایم و در مسیرش باشیم وفقط و فقط به خدا توکل داشته باشیم .

    باور اطرافیان و سایر کسانی که قبول شدند تو این آزمون حداقل برای منی که سال اولم بود خیلی تعجب آور و محدود و نادرست به نظر میومد ،من که قانون رو میدونستم تصمیم گرفتم حدودا دویست باور به مرور در رابطه با این مسئله قبولی در سال اول و مطالعه حین خدمت سربازی و کیفیت مطالعه و سرعت و صد ها باور دیگه شناسایی کنم و به مرور تبدیل به باورهای طلایی کنم برا خودم ،اینکارو کردم عمل کردم و روی خودم کار کردم و رو ورودی ذهنم در این زمینه کنترل خوبی داشتم ،از روش های خیلی خوبی که به نظرم من درآوردی بود استفاده کردم و میکنم مثلا یکیشون این بود که یکی از باورها و یاخواسته های درست و خوب رو انتخاب میکنم و اون رو بسط و گسترش میدم و در خودم نسبت به خواسته ی اون باور با برهان و دلیل های زیاد احساس لیاقت ایجاد میکنم .?

    من چند ماهی رو در حین خدمت هم درس میخوندم و هم مطالعه داشتم ،

    هرچی به آزمون نزدیکتر میشدم باورهام برام باورپذیرتر میشد و ریزتر میشدم

    تقریبا دیگه آماده آزمون بودم که کتاب “چگونه فکر خدارا بخوانیم” رو تهیه کردم ،دقیقا زمانی بود که بهش احتیاج داشتم .

    آرامش تنها کلمه ایه که میتونه حسی رو که خدا از طریق این کتاب بهتون هدیه میده رو توصیف کنه .

    رفتم آزمون آرامش نه وکالت ،موفق بودم .

    شکرخدا

    من با 24 سن تونستم امسال به طور متوالی دو رتبه دو رقمی تو این آزمون که پشتش کلی باور نادرست خوابیده بود رو بدست بیارم.

    رتبه 58? و 19?

    آزمون و نتایج این مدت تو ایران یکم با شلوغی همراه بود ولی یادم بود که همه چی در هر صورت به خیرو صلاح منه

    دیدن رتبه هام برام عجیب نبود ولی لبخندی زدم به قولی پرمعنا

    چون هم قبل آزمون و هم الان وکیل بودنم برام خیلی طبیعی و شدنی بود.

    دیگه الان کسی هستم که تونستم با کنترل ورودی های ذهنم و تمرکز بر خواسته های زندگی پیش روم به چیز هایی برسم که همین الان بعضی از اطرافیانم بیش از شیش ساله میخوان برسن بهش و کسانی هم که بهش رسیدن به سختی و بامشقت بهش رسیدن

    من تونستم از قوانین ثابت خدا آگاهانه بهره ببرم

    البته در این رابطه از ریزترین شکرگزاری ها دریغ نمیکردم از ریزترین تحسین ها همچنین ،دارم فکر میکنم اگر اینقد محکم و متعهد در ارتباط با پول و روابط اکار کنم واویلا میشه که ?

    پس قطعا اگر چیز های دیگه ( هر چیزی )بخوام میشه و میتونم چون یاد گرفتم قوانین در هر صورت یکسان عمل میکنند و لیاقت اون چیز رو هرچند در ظاهر غول آسا رو دارم.

    الان روزی نیست به صبح و اون روز سلام نکنم و با لبخند بلند نشم.

    من هنوز دوره نخریدم ،چه بشود …

    تازه شروع شده…

    سلام من رو به فلوریدای دوست داشتنی برسونید?

    سعادتمند و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: