live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
  • به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
  • منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
  • من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
  • ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
  • اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
  • هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
  • کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
  • وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
  • خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
  • به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    164MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم السادات هاشمی» در این صفحه: 1
  1. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1414 روز

    سلام و درود به تک تک اعضای گل و آگاه خانواده صمیمی و دوستداشتنی عباسمنش و شاکر خداوندی هستم که در کنار ما و نظاره گر ماست🥰❤

    فقط خواستم از خودم و خانوادم بگم و روند تکاملم

    من در یک خانواده ۸نفری به دنیا آمدم ۳خواهر و ۳برادر….وقتی استاد از زندگی گذشته و کودکی شون صحبت میکنن یاد خودمون می افتم چقدر دوران سختی رو گذروندیم همیشه دیگران باید به ما کمک میکردن….با اینکه پدرم تحصیلکرده اون زمان بود و کارمند بانک ملی….در کل خانواده پدری و مادری تنها تحصیلکرده پدر من بود و اولین کسی که خانه ایی به مساحت ۵۰۰متر داشت…اما رابطه پدر و مادرو ۲تا برادر بزرگترم بسیار بد بود همیشه ما توی استرس و ترس بودیم..پدرم از بانک اخراج شد به علت اعتیاد و زندگی ما بسیار سخت شد بسیاررررر….۲تا برادرم از خانه رفتن و یه جورای با ما زندگی نمیکردن و بسیار اتفاقات بد رو ما تجربه کردیم..روزی خانواده تصمیم گرفتن از شهرمان برویم و خانه را اجاره دادیم و خودمان مستاجر شدیم پدرم همیشه بعد از خروج از بانک بیکار بود انگار که میگفت من هیچ کاری نمیکنم من پشت میز نشین بودم و اعتیادش هم اجازه کار نمیداد بهش…خلاصه ما به سختی بزرگ شدیم بعد از سالها در آن شهر و عدم پرداخت اجاره خانه ایی بسبار اندک از آن خانه مستاجری بیرون شدیم صاحبخانه گفت باید بروید و ما جایی نداشتیم ودر خانه اقوام…تا آن زمان حتی به فکر من و خواهرانم نرسید که میتوانیم کار کنیم آن زمان من و یکی از خواهرانم اول راهنمایی بودیم و خواهر دیگرم که چندسال بزرگتر بود در همان شرایط سخت با یه نفر ازدواج کرد و رفت…ما مجدد مهجرت کردیم و آمدیم تهران و مجددد با همان شرایط سخت زندگی کردیم و بسیار اتفاقات به ظاهر تلخ….تمام این مسائل رو دارم میگم که نتیجه رو بر اتون بگم ..به قول استاد در اون فایلی که میگه شما جز کدام دسته هستید تغییر میکنید با کوچکترین اتفاق و تلنگر یا زیر چرخها له میشید

    ۲برادرم اصلا با ما از شهر اولی که زندگی میکردیم نیامدن که بیشترین هجرت ما به خاطر اون ۲نفر بود اصلا با ما زندگی نکردن از همان دوران نوجوانی

    پدرم در شرایط سختی و دور از خانواده فوت کردن(همون قضیه که زیر چرخهای دنیا از بیین رفتن)

    برادرانم در زندگی زیر خط فقر زندگی میکنن

    خواهرانم زندگی عالی از لحاظ مالی دارن اما در جنبه های دیگر نمیتونم بگم عالی و آرام

    من از این خانواده که هنوز هم در گیر مسائل جامعه بیماری و ….هستن جداشدم و خداوند منو هدایت کرد به مسیری جدای از مسیر خانوادم ..من الان چند ساله که در این مسیر هستم میدونستم که این دنیا یه جور دیگه باید باشه و من لایق ثروت و آرامش هستم…هدایت شدم استاد به استاد کتاب به کتاب تا اینکه از ایران خارج شدم با اینکه قوانین رو نمیدونستم و الان در تمام جنبه ها به آرامش و شادی رسیدم اما ثروت هنوز نه….فقط یاد صحبتهای استاد هستم که اوایل در مورد ثروت کمی بعد نتیجه گرفتن به خاطر گذشته ایی که داشتن منم دارم تلاش میکنم مریم باید ثروتمند بشه اونم نه در حد یه ماشین و خونه و ….چون ماشین و خونه رو ایران ایجاد کرده بودم و گذاشتم و اومدم دست خالی

    من باید به خودم ثابت کنم و به خانوادم….که تمام گذشته من نشانه از این داشتم که مریم بلند شو ..توی چی میخوایی اینا همه تضادهایی بود که داخلش بودم که بگم مریم از این دنیا چی میخواد

    الان میفهممم تمام گذشته من ایجاد رسالتم بوده که مریم باید ثروتمند باشه اونم نه کم نه معمولی خیلییییی در حد بی نهایت ..این مقدار از ثروت رو فقط خدای وهاببببب و رزاقمممممم میتونه بهم بده و منو به اون مسیر هدایت کنه ولاغیر

    حتما روزی خواهد آمد که من با جزئیات بیشتری از گذشته و اتفاقات فوق العاده این روزهام بگم

    زمانی که توی بهشتم نشستم و لایو میگیرم و برای خانواده عزیزم خانواده عباسمش ارسال میکنم و به همه میگم که از ‌کجا به کجا رسیدم

    یادم رفت از برادر کوچکم که با من چندسال فرق داشت به علت فقر و اینکه نمیخواست تکاملش رو طی کنه و میخواست خیلی زود وبدون آگاهی سری توی سرا دربیاره و با دختر دلخواهش ازدواج کنه به روش بسیار غم انگیزی فوت شد و همه مارا شوکه کرد

    به جرات میتونم بگم تنها کسی که آرام کننده خانواده و مخصوصا مادرم بود من بودم در اون زمان که تازه وارد این مسائل شده بودم اما نه آشنایی با استاد عزیزم….خیلی اتفاقات رو خانواده من تجربه کرد که بیدار بشید و آگاه و تغییر کنید وگرنه زیر چرخها از بین خواهید رفت

    فقط میتونم خدای بزرگ و مهربانم رو شکر کنم…باور کنید اصلا نمیدونستم چی بنویسم اما این مطالب از طریق من و دستانم نوشته شد..الان واقعا آرامم

    به امید آن روز که با لایو ودر بهشتم براتون صحبت میکنم

    در پناه الله یکتا شاد سالم خوشبخت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    دوسستون دارم🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: