سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
- به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
- منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
- من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
- ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
- اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
- هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
- کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
- وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
- خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
- به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده164MB31 دقیقه
- فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده30MB31 دقیقه
درود استاد عزیزم
درود مریم جان
درود دوستان عزیزم
اومدم تکلیف خانه تکانی ذهن رو با یه روز تاخیر انجام بدم. البته که فایل رو همون دیروز گوش کردم ولی حس نوشتن نبود. اما تکلیفی بود به گردنم که قبل از رفتن به فایل بعدی باید انجام شه
مختصر و مفید اینکه دنبال اتفاقات نامثبت نرو و ذهنت رو دنبال تحلیل نامثبت وقایع نبر حتی اگه اون اتفاق به ظاهر بی رحمانه ترین فاجعه تاریخ باشه. اینکه مدام راجع بهش حرف بزنی و تحلیلش کنی و مقصر رو سرزنش کنی تو رو تو دور باطل و فرکانس پایین نگه میداره
خب راستش اولش ذهنم راجع به این اگاهی مقاومت داشت و هنوزم پالسهایی میفرسته
ولی با منطقی کردن این اگاهی به اینصورت که تا حالا غصه هایی که خوردم برا افرادیکه تو یه فاجعه مظلوم واقع شدن چه دردی از من دوا کرده چه دردی از اونا
مقصرهایی که تو ذهنم ساختن و فحش دادم هم فقط خودم رو عصبی تر کرد ولی عملا بهبودی تو اوضاع اونا یا خودم ایجاد نکرد
من اگه توجهم رو بدم سمت مثبتها. اتفاقات مثبت با من همراه میشه و من زیبایی میبینم همونطور که زینب تو فاجعه ی غمبار عاشورا جز زیبایی ندید اون تو اون فاجعه یکی شدن با خدا رو دید ذوب شدن در حق رو دید
از دست دادن همه عزیزانش تو یه روز کمرش رو شکست و براش دردناک بود اما توجهش به زیبایی ها هم بود و قطعا همین سرپا نگهش داشت برا ادامه مسیر
خدایا کمکم کن به زیبایی ها توجه کنم