سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
- به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
- منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
- من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
- ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
- اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
- هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
- کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
- وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
- خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
- به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده164MB31 دقیقه
- فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده30MB31 دقیقه
فکر نکنید با مقاومت کردن زندگیتون عوض میشه ها اگه قرار بر این بود تاحالا عوض شده بود دیگه
اگه بری تو شرایط بحث و جدال و مقاومت و درگیری و در یک کلام به چیزی توجه کنی که نمیخوای داری همونو به زندگیت دعوت میکنی
حالا شرایط جالب نیست خوب نیست آگاهانه سعی کن توجه کنی به چیزی که دوستش داری
و جهان بدون تردید بدون شک این کار خداوند
جهان جای شما رو از نظر فیزیکی عوض میکنه
دقیقه 16 الی 18
میخوام تجربه دو سه روز پیش خودمو بگم که دقیقا مصداق همین موضوع
وقتی همسرم آمد خونه سر یه موضوع کم اهمیت ناراحت شدیم از هم و عصبانی شدیم و همه حس های بد رو کمکم داشتیم تجربه میکردیم
حس هایی که من داشتم تجربه میکردم خیلی بد بود حس قربانی بودن حس کینه حس حسادت و عصبانیت . گرییه نا امیدی
تا اینکه من نشستم با خودم فکر کردم ای بابا آخه اصلا مسئله مهمی که نبود چرا اینجوری شد
چرا باز مثل قبلا داریم دعوا میکنیم
چرا انقدر حس بدبختی دارم
بعد یادم افتاد که همسرم کسی که من باهاش بیشترین رابطه رو دارم و او آینه من هست پس حتما چیزی در وجود من هست که داره منو اذیت میکنه بعد هرچی آگاهی بلد بودم رو مرور کردم
اینکه درست الان وضعیت خیلی افتضاح ولی من بارها تو این شرایط بودم و مقاومت کردم و نتیجه اش هم دیدم
پس نباید به این موضوع توجه کنم نباید مدام از بدی های همسرم به خودم بگم
باید یاد نکات مثبتش بیوفتم مثلا صبح که برام نون بربری داغ خرید
و خیلی چیزهای دیگه
به این فکردم که از انجام اون کار که من ناراحت شدم واقعا قصد بدی نداشت
و بعدش یکمی احساس بهتری داشتم
بعد بجای اینکه مثل قبلا ها تو اتاق قایم بشم و گریه کنم
رفتم سفره شام رو آماده کردم و بعد شام هم دراز کشیدم رو مبل و مشغول خوندن کامنتها شدم یعنی برای تغیر کانون توجه ام به سایت پناه آوردم
و هدفون و موسیقی که از یکی فیلم های سفر به دور آمریکا پیدا کردم
خیلی خوب بود
بعد حدود نیم ساعت
همسرم مشغول جارو زدن شد و منم کمی کمکش کردم بعد هم بغلش کردم و بوسیدمش
و رابطه مون ترمیم شد
من دیگه به اون موضوع فکر نکردم
ولی بعدا درموردش باهم حرف زدیم
من دیگه مقاومت نکردم
بحث نکردم
توجه نکردم
و تمومش کردم اون دور باطل رو
خداروشکر
دیروز رفتیم گردش و تفریح و خیلی خیلی بهمون خوش گذشت و من برای اولین بار اسکوتر سوار شدم
خیلی حس خوبی بود
من روز قبلش یکی از فیلم های زندگی در بهشت میدیدم که استاد و مریم جون در حال اسکوتر سواری بودند
خداروشکر میکنم
که این چیزارو فهمیدم و دارم بهشون عمل میکنم