live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
  • به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
  • منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
  • من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
  • ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
  • اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
  • هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
  • کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
  • وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
  • خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
  • به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    164MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم احدی» در این صفحه: 3
  1. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1018 روز

    بنام خدا

    سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

    استاد عاشقتم که هربار که به هر موضوعی نیاز داشتم دقیقا هدایت شدم سمت جوابم از طرف خدا

    یک لحظه چنان بایک ناخواسته رفتم تو بحر قضیه که اصلأ حس کردم وسط جهنمم ازشدت ناراحتی گریه کردم اول غرزدم گله کردم که چراچرا؟؟

    اصلأ نمیخواستم نمیتونستم ذهنمو کنترل کنم والان اینجا استاد دقیقا داره منو میگه اصلأ اشکم خشک شد

    ما جریان خلق میکنیم درسته کاملآ درسته من با اتفاقی که قبلاً افتاده دارم خودمو از لحظه حال منع میکنم

    کانون توجه کنترل کردن مهمترین کار که الان باید انجام بدم ارامش ندارم الان وذهنم داره عالم وادمو مقصر میدونه

    خدارو شکر که داره ذهنم اروم میشه

    کنترل ذهن درشرایط حساس کنونی چقد سخته اگه گوش به این حرفها نده

    وچقدر ارام بخش صحبتهای استاد که تونسته ذهنشو کنترل کنه

    من باید برم درونم تا دلیل ناراحتی مو پیدا کنم وبا مقصر دونستن ادمهایی که توی زندگیم مانع ایجاد کردن حالم خوب نمیشه

    من قدرت از اونا میگیرم ومیدم به خودم تا بتونم قوی ظاهر بشم من اصلأ از این شرایط حتی یک لحظه شم خوشم نمیاد واین اگاهی وتغییر باورامه

    چون اگه قبلا بود زنگ میزدم به کسی وتعریف میکردم براش که چه اتفاقی برام افتاده وذهنم از کاه کوه میساخت

    من توی دوره pmsهستم طبیعیه یکم حالم عوض بشه وهورمونام کمی بهم بریزه ولی به ناراحتی بها نمیدم به ذهنم که منتظره من بیام پایین تا شروع کنه سناریو بسازه

    استاد عزیزم ممنونم ازت

    تمرکزمو از تمام اتفاقات گذشته برمیدارم روی این لحظه وشکرگذاری برای چیزهای خوبی که دارم وزیر بار این حس بد گم شده بود

    حس خوب=اتفاق خوب

    من منتظر اتفاقات خوبم پس باید حسمو خوب کنم و بالاترین فرکانس ونزدیک ترین فرکانس به خداوند شکرگذاریه

    خدایا شکرت که من حالم خوبه

    شکر که گاهی با تخلیه انرژی منفی دوباره به ارامش میرسم

    خدایا شکرت که همه چیز خوبه ومن درسلامتی هستم

    خدایا شکرت که هستی وهوامو داری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1018 روز

    بنام خدا

    گام هشتم ذهنیت خالق یا واکنش نشان دهنده

    سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

    ذهنیت خالق یک ذهنیت که باخودش درصلح باشه وذهنیت واکنش دهنده هم باخودش وجهان درجنگ وباهر کنشی واکنش نشون میده

    من هم گاهی این اشتباه رو میکنم چون توذهنم بیشتر مواقع توجنگم وبیرون هم همین اتفاق میفته

    من هراتفاقی رو اول توذهنم خلق میکنم با ورودی های نادرست بعد بیرون هم همون اتفاق میفته

    من باورم اینه اگه سکوت کنم طرف فکر میکنه حق بااونه ومن باواکنش شدیدتر قصد سرکوب کردن دارم

    من برای دفاع ازخودم واکنش نشون میدم

    ولی درمواردی که حس میکنم به من ربطی نداره هرگز خودمو درگیر نمیکنم

    خیلی جاها اعراض میکنم چون سودوضررش به من مربوط نمیشه مثلاً وقتی مادر همسرم با همسرم یاهرکدوم ازاعضای خانواده بحث میکنن سعی میکنم اونجا روترک کنم سکوت میکنم وخیلی جاها قضاوت شدم که عین خیالت نیست

    جالبه ادمها میخوان درگیرت کنن تحریکت کنن قضاوتت کنن ولی من آگاهانه اعراض میکنم وخودمو درگیر نمیکنم

    وهمین ادمها وقتی باهام بحث میکنن اونجا روترک میکنم میگن ترسید وبعدها عمدا کاری میکردن که تو ازاونجا بری

    مهم نیست هربار که حس کنم این ادمها بازبون آروم نمیشن میرم من نباید ازترس ونگرانی قضاوت خودمو بندازم تودردسری که اونا دوست دارن

    این کنترل ذهن میخواد ،

    راجب اینکه استاد گفت هرکدوم ازما اشتباه میکنیم ونباید کسی رو بابت اشتباهش قضاوت وتنبیه کرد من کاملآ موافقم ومعمولا هروقت کسی روبابت طلاق گرفتنش ،اشتباهاتش سرزنش میکنن من خودمو میزارم جای اون وگاهی دفاع هم میکنم وبعد سکوت میکنم ،قضاوت کردن یعنی خودتو بندازی توشرایط اون ادم که ناخوداگاه تجربه میکنی همون کاری رو میکنی که اون ادم توی اون شرایط انجام میداد

    بارها وبارها اگر حتی کوچکترین قضاوتی حتی توذهنم راجب رفتار اشتباه کسی کردم توی همون شرایط قرار گرفتم وهمون کارو انجام دادم همین باعث شده خیلی حواسمو جمع کنم

    ولی هنوز وقتی کسی پارو فراتر میزاره وباچند بار سکوت دست برنمیداره واکنش نشون میدم قبلاً واکنشم خیلی منفی بود وبد ولی حالا اگاهانه صحبت میکنم

    قبلا حتی اگر حق بامن بود به قدری عصبی میشدم کاری میکردم که به ضرر خودم تموم میشد حالا بااین حرفها متوجه شدم که من نوددرصد کاری به اشتباه درست زندگی کسی ندارم سرم توکارخودمه

    ولی باید بیشتر وبیشتر روی خودم کارکنم

    راجب دوره دوازده قدم واقعاً معجزه میکنه

    وسرتاسر این لایوها ازکارکرد قدم ها میگه این نشانه ست واسه کسانی که قدم هارو هنوز کار نکردن

    دوستون دارم موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1018 روز

    به نام هستی بخش بی همتا

    سلااااام به روی ماه استاد ،سلام به دوستان هم فرکانسی گلم،چندروزیه کامنت نذاشتم چون درگیرقدمهام وبرگشتم ازقدم یک دوباره گوش میکنم تامطالب بیشتری رویاد بگیرم،این فایل هدایتی امروزمه،این جمله (درشرایط حساس کنونی) واقعاً همیشه همیشه این توجیه واین بهونه همیشگی با همه ماطبق عادت بوده وهست،یکی ازتغییرات مثبت من ازابتدای قدم ها تاالان اینه خودمو ازبدنه جامعه وفکرکردن مثل همه جداکردم ودارم به کنترل ذهن فکر میکنم که چقدر مهمه کلیت جامعه به چیخفکرمیکنن؟؟به اتفاقهای مشترک منفی به صورت مکرر واسمشو میزارن آگاهی ،حالا من میدونم باجریان منفی جامعه جلونرم،زندگیمو جوری خلق کنم که مجبور نیستم با جمله معروف همه میگن،همه اینکارومیکنن خودمو گول نزنم،این کارخییلی سخته این اتفاق توخانواده هم میفته یه اتفاق میاد منم میبره چرا چون فکر میکنم دارم همدردی میکنم ولی باید یادبگیرم مگه وقتی همه دارن توجریانی غرق میشن توام باید بپری تو؟؟!!امروز اگاهانه خودمو کنار میکشم تا درگیر موضوعاتی که بهم ربط نداره نکنم همیشه طرز فکرم این بود چون اینجا تواین کشور تواین مکان هستم پس محکومم حالا باوردارم که تواگه مثل بقیه فکر نکنی ازاون جریان جدامیشی این اتفاق وقتی چندبار افتاد ایمان آوردم که اگر کنترل ذهن داشته باشی به چیزهای مثبت هراتفاق فکر کنی درگیر نشی ازجریان جدامیشی،صلح باخودم ،صلح بادیگران،منطقی فکرکردن ،چون بارها وبارها یک اتفاق که با یک راهکار ساده حل میشد بادرگیر شدن احساساتم اون مساله پیچیده‌ تر میشه ،گاهی فقط باید هوشمندانه کنار کشید وآرام ماند تاخدا هدایت کنه به سمت راهکار درست،این موضوع رو به اتفاقات جامعه هم بسط بدیم همینه،چه کسی میتونه ادعا کنه اگرتوی اون جایگاه نبود این حادثه پیش نمیومد این تفکر اگاهانه مانع میشه بریم توجریانهای پیچیده ،اگراین اتفاق میفته چون هیچ کس نتونسته عاقلانه ذهنشو کنترل کنه ،من این موضوع رواول ازخانواده بعد توجامعه انجام دادم نتایج فوق‌العاده س،دیگه کسی نمیتونه بیاد منو ببره تو ماجراهای پیچیده چون من انتخاب کردم که خودمو کنار بکشم وبافکر کردن بتونم عواقب بدتر روبهبود بدم ،من نمیخام بادلسوزی برم جلو چون منجر به شکست میشه،توجه به اتفاقات خوب ،ازهمون اتفاقات بیشترشو توزندگیم جاری میکنه،توجه به زیباییها ماروهدایت میکنه به زیباییها،هیچ وقت بافحش ودادوبیداد موضوع حل نمیشه جالبه کسی به فکر حل مساله نیست این مهمه ،همه میخوان فقط با سطح جامعه یکی بشن بدون تفکر!!!! ورفتارهای احساسی واکنش های هیجانی میاد جلوی کنترل ذهن رومیگیره خدارو برای این آگاهی ها سپاس ،برای صحبت‌های دلنشین استاد،وتجربیات همه دوستان هزار بار شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: