live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
  • به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
  • منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
  • من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
  • ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
  • اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
  • هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
  • کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
  • وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
  • خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
  • به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    164MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Samira Zare» در این صفحه: 1
  1. -
    Samira Zare گفته:
    مدت عضویت: 887 روز

    به نام خداوند جهان آفرین

    سلام به هر دو استاد عزیز و نازنینم

    و سلام بر تمام دوستان عزیز

    قاعدتاً اگر مثل بقیه مردم فکر می‌کنیم ،یا اگر مثل اون‌ها عمل می‌کنیم،مطمئناً مثل اون‌ها نتیجه می‌گیریم.

    یعنی به خاطر اینکه بقیه اینجوری فکر می‌کنند یا بقیه شاکی هستند که من هم جزئی از آن جریان بشم قاعدتاً همان نتیجه را می‌گیری که بقیه می‌گیرند.

    اگر می‌خواهی مثل بقیه نشوی و نتیجه دیگری بگیری و مثل کلیت جامع نشوی باید جور دیگری به قضیه نگاه کنی چون افکار و باور و کانون توجه ما است که زندگی را رقم می‌زند و ما باید ذهنمان را به سمتی ببریم که به ما احساس خوب و آرامش می‌دهد.

    آدم‌ها به صورت ناخودآگاه منتظرند که یک حرفی پیش بیاید تا در مورد آن موضوع حرف بزنند و آن جریان خودش را با دیگران می‌برد. و ما نباید بگذاریم که جریان ما را با خود ببرد پس باید افکارمان را کنترل کنیم و آنطور که خودمان دوست داریم زندگی را خلق کنیم و آگاهانه تلاش کنیم که افکارمان را کنترل کنیم و آگاهانه تلاش کنیم که مثل بقیه نباشیم و این یک جریان که نبایدخودش را با ما ببرد.

    من هستم که باید زندگی را بسازم نه اینکه زندگی جریان داستان زندگی مرا خلق کند.

    « ما نباید برگی باشیم که طوفان ما را با خود ببرد.»

    دقیقاً استاد عزیزم با وجودی که هر روز روی این فایل‌ها کار می‌کنم و تمرکز روی این نکات دارم قانون را فراموش می‌کنم و نیاز به تکرار زیاد دارم.

    مثلاً اینکه معلم دختر کوچکم یک خانم مسن هست و این چند روز که من او را دیدم بسیار مهربان است و دوست دارد که بچه‌ها را از لحاظ درسی به بالا بکشاند.

    و بنده خدا خیلی به بچه‌ها که کلاس سوم هستند مشق می‌گویدو به آنها فشار می‌آید و مادرها شکایت مشق زیاد را دارند من وجهه خوبش را می‌گویم که معلم خوبی هست و با این روشی که او دارد پیش می‌رود دست بچه‌ها تند می‌شود،و پایه‌شان برای کلاس چهارم قوی‌تر می‌شود مسئولیت پذیرتر در زندگی‌شان می‌شوند.

    اما به قول شما باید این ذهن را کنترل کرد و توجه به نکات مثبتش کرد و من هم کمی پایم سر خورد و به طرف آنها کشیده شدم که زیاد مشق می‌گویند چون نمی‌توانستم مانند تابستان تمرکزی روی خودم فایل‌ها را کار کنم.

    الهی شکر که این فایل مرا نجات داد و من سعی می‌کنم که از امروز توجهم به نکات مثبت این دیدگاه به معلم دخترم باشد و با آرامش روزها را سپری می‌کنم و عمل به قانون می‌کنم تا نتیجه خوبی را بگیرم و خداوند مرا هدایت می‌کند.

    «من خالق شرایط زندگی خودم هستم.»

    در مثال توحید ما هستیم که جریان زندگی را خلق می‌کنیم.

    من باید کانون توجهم را کنترل کنم و اگر ایمان داشته باشم که این افکارم هست که زندگیم را رقم می‌زند و بدون که اگر مثل بقیه مردم فکر می‌کنم و عمل می‌کنم و واکنش نشان می‌دهم من هم چیزی بیش از اون‌ها تو زندگی ام خلق نمی‌کنم من هم همان شرایط را خلق می‌کنم.

    زمانی که اشتباهی از دیگران رخ می‌دهد ما نباید قضاوت کنیم و باید خودمان را جای اون شخص بگذاریم.

    امکان دارد که ما هم اشتباه کنیم و من خودم در زندگی بارها و بارها اشتباه کرده‌ام و ذهنم را باید اینطوری کنترل کنم.

    «هر کسی هر جایی به هر موفقیتی رسیده کسی بوده که توانسته ذهنش را کنترل کند.»

    با هر منطقی با هر دلیلی که اگر به چیزی توجه می‌کنی که نمی‌خواهی توی زندگیت اتفاق بیفته داری با دست خودت همون شرایط را وارد زندگیت می‌کنی.

    مثال: با هر منطقی که دست را داخل آتیش کنی دستت می‌سوزد.

    اگر شرایطی را دوست نداری توجهت را بگذار روی زیبایی‌های اطرافت و هدایت می‌شوی جایی که زیبایی تر است و مقاومت و شرایطی در کار نیست.

    وقتی توجه به شرایط نادلخواه ندارید جهان بدون تردید و بدون شک که این کارخداوند، جهان جای شما را از لحاظ فیزیکی عوض می ‌کنه و وقتی که از لحاظ فرکانسی مثل بقیه مردم فکر نمی‌کنی و از لحاظ فرکانسی هم جایی که بقیه مردم هستند نخواهی بود و آن شرایط هم تجربه نخواهی کرد.

    وقتی مثل بقیه فکر نمی‌کنیم مسیرمان از بقیه جدا می‌شود چه روابط چه ثروت و… همه چی تغییر می‌کند به یه دلیل ساده که مثل بقیه فکر نکردیم این نو ع نگاه باعث خوشبختمان می‌شود.

    اگر اصل کارکرد جهان را بدانید خیلی راحت می‌توانید خود را با جهان تطبیق دهید.

    وقتی از لحاظ فرکانسی تغییر می‌کنید از لحاظ فیزیکی هم تغییر می‌کنید.

    وقتی تغییر می‌کنید آدم‌های درب و داغون و توی زندگیتان نمی‌آید. و کم و کمتر می‌شوند تا دیگر نیستند.

    اگر مسیر را با ایمان و باور خوب بروید به جاهای خوب هدایت می‌شوید.

    «این قانون هست که هر وقت بخوای به کسی ضربه بزنی به خودت ضربه زده‌ای.»

    وقتی که شما در مسیر درست حرکت می‌کنید توی هر زمانی نیاز داشته باشید تو هر مرحله‌ای که شما رو به یک آگاهی بالاتر ببره شما را توی آن مسیر می‌آرد و شما جهش می‌کنید چون شما تغییر کرده‌اید و برای نیازهایتان هدایت می‌شوید.

    در پناه حق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: