live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
  • به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
  • منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
  • من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
  • ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
  • اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
  • هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
  • کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
  • وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
  • خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
  • به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    164MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا» در این صفحه: 1
  1. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 685 روز

    الهی به امید تو

    هر کسی به هر جایی توی زندگیش رسیده بخاطر این بوده که تونسته ذهنشو کنترل کنه

    مهم نیست چقد دلیل داری تا به موضوع نادلخواه توجه کنی با هر منطقی بهش توجه کنی با دست خودت اون شرایطو وارد زندگیت میکنی

    با هر منطقی دستتو کنی توی آتیش دستت میسوزه

    چند وقت پیش مادرم خیلی درگیری ذهنی داشت بخاطر مسائلی که برادرم داره، چون خودش باهاش حرف نمی‌زد به من گفت برو باهاش حرف بزن و بگو چرا انقد ناراحتی؟! اینم بگم که برادرم کافیه اینو ازش بپرسی یه کوه رنجشی که جمع کرده رو میاد برات تعریف میکنه! برای خاله و عمه و دوست و همه میگه اما به لطف الله من ازش نمیپرسم، وقتاییم خواسته بگه من بحثو عوض کردم! در جواب مادرم من بدون مکث گفتم نه نمیرم! ،،، بهش گفتم مادرِ من، من با دلسوزی کردن نمیتونم ب هیچکسی کمک کنم فقط خودم پایین میرم! من با شاد بودن میتونم برای بقیه هم مفید باشم اول خودم باید حالم خوب باشع! من باید از حال خوبم مراقبت کنم وگرنه منم بیام حالمو بد کنم که چند نفر دیگه باید بیان کمک خودم !!!

    افسرده دل، افسرده کند انجمنی را

    استاد توی فایل گفت آسان گیر… قانونو یادآوری میکنه من یاد حرف های استاد میوفتم!

    مادرم با قانون آشنا هست برای همین حرفامو تایید کرد

    ،

    نمیدونم چقدر شکر بگم بابت این مسیری که خدا هدایتم کرده و دارم میرم!؟

    چقدر میتونم شکرگزار این آگاهی ها باشم؟!

    از دست و زبان که بر آید کز عهده‌ی شکرش به در آید؟!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای: