سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
- به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
- منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
- من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
- ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
- اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
- هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
- کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
- وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
- خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
- به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده164MB31 دقیقه
- فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده30MB31 دقیقه
سلاااااام به روی ماه ابراهیم زمانه ام
سلام به روی ماه استاد شایسته خوش صدا، خوش قلب، توحیدی …
و سلااااام به روی ماه ندیده همه همکلاسی های قشنگممممممم…
عاقاااااااا من امروز با نتیجه اومدم حرف بزنم …
حالم خیلییییی خوبه ،نشونه های خیلی واضح و روشنی درک کردم ،میخوام بنویسم تا یادم نره تا هر وقت نجوا ها خواستن منو احاطه بگم من از قانون نتیجه گرفتم
استاد عزیزم من خیلی خوب امروز درک کردم که اگه دستمو تو آتیش ببرم میسوزه
شاید برا خیلیا خنده دار بیاد اما من امروز قانون اینکه با هرررررررر منطقی بخوام ناراحت بشم جهان چماق بدست منتظره ناراحتیمو،احساس بدمو بیشتر کنه
مثالتون عالی بود و به قول حشمت فردوس افتاد برام افتاد
(خدایا من بهت اجازه میدم که منو تو مسیر این سایت نگه داری ،آخه میگن تو مودبی بدون اجازه وارد قلبها نمیشی من بهت
اجازه میدم خدای من،خدای متفاوت من
خدایی که از رگ گردن به من نزدیکی…)
و اما نتیجه ی من:یه دو ماهی میشه وارد یه تضاد شدم اشتباهات زیاد کردم به فکر خودم منطقی بود باید ناراحت میشدم و غافل از اینکه عاقاااااااا جان دنیا با هرمنطقی بخوای فرکانس احساس بد بهش بفرستی همونو بهت برمیگردونه و کارش حرف نداره دقیقا همین کار کرد که من
دست بوسشم چون غیر این بود شک میکردم
در اثر چالشم و احساسات بد نتیجش
همش دکتر رفتن شد نتیجش قرص شد منی که از 5 اسفند تا 8 مرداد واقعا از قرصا فاصله گرفته بود (حالا کاری ندارم گذشت)
خداوند شاهده دیروز نجواها اومد سراغم
که بابا بس کن هر چی درمیاری بدهیاتو
میدی و فلان بابا به خودت برس همش
میگفت لباس بخر بابا در بیا از این چرخه
منم که انگار خوشم میومد و داشت منو از مسیر سایت بیرون میبرد که یادم افتاد من نشانه روزمو ندیدم و زدم رو نشونه
(چقدر ذوققققق دارم خدای من)
دقیقا همون فایل گفتگوی استاد با آقا رضا عطار اومد (همون فایلی که به من قدرت داد برای شروع پرداخت بدهیام تمام کردن قسطام و و و)خندم گرفت گفتم
خدای من دمت گرم بعد نجواها بود فلان
کن بهمان کن اما قبل خواب گفتم خدایا
من دوره احساس لیاقت رو میخوام من پرداخت بدهیامو ازت میخام من ازت میخوام کمک کنی کارمو دوباره با همون شوق شروع کنم و خوابیدم
(چند روز بود که واقعا میگفتم خدایا
من دیگه رو عقل خودم حساب نمی کنم
من نمیدونم من نمیفهمم تو میدونی بهم بگو اگه میشه تو خوابم بگو)
و برای اولین بار تو خواب دیدم حرم امام رضام و نشستم حیات حرم با همون دفترم قلمم که همیشه مینویسم
گفتم خدایا نه از نظر مالی نه زمانی الان با عقل من جور درنمیاد که من با این همه حال خوب اینجا باشم
(به من گفت تو فقط بخواه هرچی میخوای، با چجوریش کار نداشته باش فقط بخواه برام بنویس مابقیش بامنه تو لذت ببر) به خدا عین جملاتش بود
خدایا خودت کمکم کن یادم نره
و بیدار شدم نجواها باز بود اما شوق خواب حالمو خوب کرده بود که خدا با من حرف زد
و انگار به قلبم افتاد بابا بشین با ذهنت حرف بزن و خدا شاهده 5 دقیقه باهاش حرف زدم زیپ دهنشو کشید رفت حالم خوب شد احساسم عالی شد
رفتم سراغ کانالم کارم با عشق( واقعا عشق شور وشوق به قول استاد جواب میده ) براش محتوا نوشتم و فقط 30 دقیقه گذشت یکی اومد برا خرید بعد دو ماه که کلا ول کرده بودم کارمو بهش گفتم:گفتم عاشقتم شکرت به خاطر این همه نشونه خوب بخره نخره اصلا مهم نیست همین که من به قانون تغییر ناپذیرت دارم پی میبرم برام یه دنیاست (آخه از خدا خواسته بودم این هفته شروع تو کانالم به اندازه 200 تومن بفروشم)
عاقا فروش انجام شد با عشقققق
خیلی شکرگزاری کردم
و عصر شد و دیدم تق تق پیام میاد عاقاااااااا باز یه فروش دیگه خدای من تو چیکار کردی )باور کردم که اگه من حرکت کنم جهان منو هول میده جلو
و من در روز اول هفته 360 تومن از یه جنس کوچولو فروش کردم (اما یه چیزی بهم گفت :گفت ازم بخواه زیادم بخواه
گفتم استادم گفته تکاملتو باید طی کنی اما چشم سقف آرزوهامو میبرم بالا )
خدایا شکررررت بابت امروز بابت این همه آرامش ذهنی ،روحی ،جسمی یعنی عجیب با احساس عالی ازش سپاسگزاری کردم بعد حالم هی خوب میشد و مثل استاد میگفتم آره این خودشه این بهترین فرکانسه ادامه بده و چقدر لذت میبردم
خدایا ازت میخوام کمکم کنی همه این اتفاقات که اطرافم هست و ذهنم هی میخواد منطقی کنه ناراحت شدنمو عصبی شدنمو اما استاد گفته هیچ منطقی به جهان قابل پذیرش نیست
خدایا هزاران سپاس به خاطر قوانین ثابتت
استاد عاشقتمممم منننن واقعا حرامه گوش دادن به حرفهایی جز حرفهای شما