live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 23

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    روح اله گفته:
    مدت عضویت: 2216 روز

    با سلام به استاد عزیزم و تمام هم فرکانسی های خوبم🌹🌹

    تمام مطالبی که استاد قبل از خواندن سوالات لایو دوستان خواندن خیلی خوب و مناسب بود با اتفاقاتی که امروز با من رخ داد در ضمن مطالبی که به صورت مکتوب قبل از لایو گذاشته اند به نوعی با گذشته من و هنگام برون رفت از اشتباهاتم رخ می‌داد مطابقت داشت.

    به نوعی کنترل ذهن و نوع فرکانس های که دیگران ارسال می کنند برای من خیلی خیلی مهمه به طوری که ممکنه ساعت ها و روز ها خودم درگیر مشکل به وجود آمده کنم که یه جوری برای خودم حلاجی کنم گاهی اوقات خیلی خیلی دیر باهاش کنار میام.

    سخته میدونم کنترل ذهن و افکارم سخته نمی خوام بهانه بیارم چون ضعف از منه و از دیدگاه اشتباه و غلطی هست که سالیان متوالی با نشأت گرفتن از خانواده و اطرافیان باهام عجین شده اما باید سخت توی این راه تلاش کنم.

    خدا رو شکر امروز با توجه به نکات مثبت به نوعی تونستم با افکارم کنار بیام تا بتونم کنترلش کنم.

    به قول استاد اگر روی خوت کار کنی اتفاقات کوچولو کوچولو برات رخ میده و اگر یه جای فکر اشتباه یا فرکانس اشتباهی برام رخ بده با داشتم یه احساس بد مثل نگرانی و دلشوره میفهمم امروز یه جای کارم اشتباهه یا ورودی ذهنم اشتباهه و غذای مسموم به ذهنم و روحم دادم.

    بابت امروز خدا و شکر

    استاد عزیز بابت تمام راهنمایی های بجای شما ممنونم🙏🙏🙏👌👌👌

    از کلیه دوستان عزیز که با مطرح کردن دیدگاهاشون توی هر نشانه و توی هر محصول و فایل های دانلودی ارائه می‌کنند کمال تشکر و قدردانی را دارم👌👌🙏🙏

    از خدای عزیز تشکر میکنم که استاد عزیز و کلیه دست اندر کاران سایت عباس منش را جلوی راه و زندگی بنده قرار داد تا بهتر زندگی کنم🙏🙏👌👌🌹🌹😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    رعنا گفته:
    مدت عضویت: 2894 روز

    وای چقدر جالب که آخرین نفری که برای این فایل کامنت گذاشته، خودم بودم تا الان و امروز که این فایل نشونه ی امروز من شد، من دوبار با دقت به این فایل گوش کردم، بعد خواستم بیام کامنت بذارم گفتم دوباره گوش کنم و پاز کنم و نکته ها رو بنویسم، بعد پیش خودم گفتم، نه خودت هر چقدر تا الان درک کردی رو کامنت کن، اومدم کامنت کنم که دیدم 13 فروردین هم این فایل جز نشونه های من بوده و من اون زمان هم کامنت گذاشتم.

    برای من مهمه که همیشه توی مدار باشم، مدار درست، اگر کامنت گذاشتن بهم کمک میکنه، هزار بار خب میذارم، استاد که این موقعیت رو برای ما گذاشته.

    همونطور که گفتم امروز این فایل نشونه ی من بود، و هین گوش کردن، هر بار که نکته ای رو استاد میگفتن من به آدمهایی فکر میکردم که اشتباه میکنن، مسیر رو اشتباه رفتن، هر چیزی میشه عکس پروفایلشون رو مطابق با اون جریان عوض میکنن، هی راجع بهش صحبت میکنن و به زندگیهاشون فکر میکردم که همیشه بد بوده و همیشه مینالن.

    بعد یه لحظه به خودم گفتم، تو که همین الان داری این حرفها رو میشنوی هم باز داری قضاوت میکنی، باز سرت تو کار بقیه اس، حتی اگه این روند درونی باشه. چه فرقی میکنه با گفتار یا عملت به ناخواسته ها توجه کنی چه با فکر کردن و نمونه پیدا کردن راجع بهش !

    سرزنش نمیکنم خودم رو، هر بار آدم آگاه تر میشه راجع به درونش و راجع به افکارش. خیلی جاها کنترل میکنم خیلی جاها هم متاسفانه هنوز نتونستم کنترل درست داشته باشم.

    همین که متوجه ی این جریان میشم و در خیلی جاها این موضوع رو متوقف کردم، خیلی خوبه و مطمئنا اگر آگاهانه تر توی این مسیر قرار بگیرم، بهتر و بهتر میشه.

    موضوع بعدی اینه که استاد گفت، وقتی مثل اونا فکر کنی، چیزی فراتر از نتایج اون افراد عایدت نمیشه.

    واقعا من همیشه به این موضوع تو زندگیم پی میبرم.

    اگر به زیبایی ها توجه و فکر کنی، نتایج زندگیت همونی میشه که بهش فکر کردی.

    جهان بهت ثابت میکنه.

    دو تا نتیجه ی کوچیک ولی جالب رو همینجا بگم

    خب این روزها خیلی کم میرم بیرون

    دیروز تایمی که میخواستم برم سرکار، دقیقا همون 15 20 دقیقه ای که من تو خیابون بودم و رانندگی میکردم، هوا به طور فوق العاده ای زیبا و بارونی شده بود. بارونی که هر لحظه اش من با دیدنش گفتم خدایا شکرت و احساس خوب رو تجربه کردم. وقتی رسیدم محل کارم، بارون تموم شد. یعنی من بخاطر حس خوبی که داشتم به دنیا، دنیا قشنگیهای بیشتریش رو برای من اورد.

    یا چند روز پیش، تو همین شهر به این بزرگی که همه ی قسمتهاش ساخته شده و حتی پارکهاش هم معلومه دست سازه. تو یه پیاده روی وسط شهر، ما خیلی اتفاقی به جایی هدایت شدیم که مثل شمال سرسبز و بکر بود. انگار وارد چمنزارهای شمال شدی. انقدر فضاش قشنگ بود و رویایی آدم لذت میبرد.

    دوستم سالها اونجا زندگی میکرد ولی هیچوقت از این منطقه ی سرسبز خدادادی خبر نداشت.

    واقعا دنیا بهت همونی رو نشون میده که تو بهش توجه میکنی.

    نتایج زندگی هامون هم همینه.

    یه حرف جالبی زدید راجع به تمساح پرادایس.

    من خودم با تمام عشقی که نسبت به طبیعت و حیوانات دارم، یکمی از حیوانات میترسم. این ترس خیلی بیشتر بود طوری که اصلا نمیتونستم یه جایی باشم که یه حیوون هم هست الان خیلی بهتر شده.

    با این فکر که ما به بقیه در ذهنمون قدرت میدیدم تونستم این موضوع رو در خودم بهبود ببخشم و همین دو روز پیش که به همون چمنزار خیلی سرسبز که خدا ما رو هدایت کرده بود

    یه لحظه دیدم، یه سگ این سمتمه، چند تا سگ خیلی بزرگ هم اون سمتم. ولی اگر ذره ای ترس داشته باشم.

    حتی یکی از سگها، غلاده هم نداشت و سرخوشانه دور از صاحبش داشت از طبیعت لذت میبرد و از کنار من گذشت، من تنها کاری که کردم لذت بردم از دیدم خوشی اون سگ که داشت چه حالی میکرد از اینکه اومده جای به این قشنگی.

    وقتی آدم تو ذهنش به کسی یا چیزی قدرت نده، اون فرد یا اون موضوع هیچ تاثیری نمیتونن تو زندگی آدم بذارن.

    اگر بهش نیروی مثبت بدی که مطمئنا تاثیر مثبتش رو میذاره.

    و چقدر مثالتون رو راجع به سنگ سار یه زن در دوران پیامبر دوست داشتم. واقعا کدوم یکی از ما اشتباه نکردیم ؟!

    من خودم به شخصه حالا خواسته یا ناخواسته (به خاطر فرکانسی که توش بودم) اشتباه کردم.

    مطمئنا هیچکسی دوست نداره اشتباه کنه ولی پشت هر اشتباه یه درس و تجربه هست که اگه آدم درسش رو بگیره باعث رشدش میشه.

    من تو خیلی از مسائل دوست نداشتم اشتباه کنم، بعد از اشتباهم هم اون زمان بخاطر اینکه آگاه نبودم، خودم رو خیلی سرزنش کردم ولی با این حال رفتم پی رفعش که دیگه اون اشتباه رخ نده که خب مطمئنا خیلی برای من رشد داشته.

    این فایل خیلی نکته داشت، خیلی. برای همین با اینکه بارها قبلا دیده بودمش امروز دوبار دیدم.

    رفتم کامنت قبلیم رو که برای این فایل گذاشته بودم رو هم خوندم دیدم یه سری چیزها رو اونجا گفتم.

    بله، دروغ گفتن، اعراض کردن، توجه به خواسته ها، گرفتن نتیجه براساس توجهات خودمون، قدرت ندادن به هیچ چیزی جز خدا و اینکه خودمون خالق زندگی خودمون هستیم.

    و اینکه چقدر اون قسمت اول فایل رو دوست داشتم که گفتید ما تو یه جریانی به دنیا اومدیم و فکر کردیم باید همراه این جریان پیش بریم ! بله درسته ما نباید با جریان پیش بریم و ما باید خودمون با کانون توجه مون، دنیا خودمون رو بسازیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    رعنا گفته:
    مدت عضویت: 2894 روز

    این فایل، نشانه ی امروز من شد. لایو شماره 7 که تا قبل امروز چندین بار دیده بودمش و همون زمان لایو استاد به خودم میگفتم آفرین، آفرین که داری درست به قوانین عمل میکنی.

    نمیری تو بازی آدمها، نمیری تو بازی ناخواسته ها.

    خدا رو شکر واقعا

    من این رو از استاد دارم. این دید و این زاویه دید عالی رو.

    امروز که دوباره این فایل اومد به خودم گفتم نگاه کن این چند وقت به ناخواسته ها توجه کردی !؟ این یه نشونه اس که حواست همیشه باشه به چیزایی که توجه میکنی.

    این فایل پر از نکته بود

    قضاوت نادرست و نابجا. اصلا قضاوت کردن.

    این موضوع رو باید آگاهانه روش کار کنیم. حداقل من نیاز دارم حواسم شش دنگ به این موضوع باشه. هرچند که واقعا تمام تلاشم رو میکنم ذهنم از راه درست منحرف نشه ولی خودم میدونم گاهی هنوز قضاوتهایی هست حتی اگر کوتاه باشه و به زبان نیارمش.

    دروغ گفتن زمان ترس.

    این موضوع به نظر من نیاز به یه ایمان قوی داره. ایمانی که قدرت رو فقط بدی به دست خدا و نترسی اگر اشتباهی کردی و حقیقت رو بگی. این کار هر کسی نیست. باید ایمانی عمیق داشت و من به شخصه بارها زمان اشتباهاتم دروغ گفتم و سعی کردم پنهان کاری کنم. مخصوصا در زمان بچگی. ولی استاد تو آموزشاشون گفتن، کسی که دروغ میگه یعنی میترسه، یعنی ایمان نداره. اولین بار فکر کنم تو دوره ی روانشناسی ثروت 1 این رو شنیدم. همونجا تصمیم گرفتم دروغ نگم. وقتی هم تصمیم میگیری که تو راه راست قدم بذاری خدا کمکت میکنه. از اون زمان یادم نمیاد تو موقعیتی قرار گرفته باشم که مجبور باشم دروغ بگم و هر بارم موضوع طوری بوده که اگر حقیقت رو میگفتم ممکن بود برام دردسر بشه باز هم ایستادم و راستش رو گفتم و دیدم هیچ اتفاق بدی هم نیوفتاد. ولی باز میدونم این جای کار داره، انقدر باید ایمانت عمیق باشه که اگر شرایط سخت هم بود (که به نظرم آدم در مدار درست در شرایط سخت قرار نمیگیره) باز هم حقیقت رو بگی.

    توجه به خواسته ها.

    این موضوع، موضوعیه که به لطف الله و زاویه دید درستی که استاد بهم دادن، خیلی توش بهتر شدم. دیگه مثل بقیه همراه جریانات ناخواسته نمیشم. دیگه راجع بهش نمیشنوم دیگه راجع بهش حرف نمیزنم. هرچند که قبل از اینکه با استاد هم آشنا بشم کلا دور بودم از اخبار و حرف و حدیثها ولی از وقتی با استاد همراه شدم خب خیلی آگاهانه این کار رو انجام میدم و الان که داشتم این فایل رو گوش میکردم یه اتفاق جالب افتاده.

    بخاطر شرایطی، همه مدتیه توی خونه باهمیم و از خونه خارج نمیشیم.

    مادر پدر من عاشق اخبار گوش کردنن.

    خیلی جالبه که اولا ماهواره مون تقریبا خیلی تایما قطع شده، مخصوصا کانالهای خبر.

    و اینکه همونهایی هم که وصله به طرز عجیبی صداش به من نمیرسه زمانی که تلویزیون روشنه و اصلا مامان اینا راجع بهش صحبت نمیکنن. یعنی کلا خونه رو خدا ایزوله کرده از خبرهای ناخواسته.

    در حالی که حتی زمانی که من میرفتم سرکار باز هم تایم اخبار خونه بودم و اخبارها بالاخره صداش به من میرسید ولی الان اصلا.

    این یعنی وقتی توی مدار درست باشی اصلا نیازی نیست تلاش کنی، خود جهان برات شرایط رو پیش میبره.

    واقعا توجه به خواسته ها و نگه داشتن حس خوب نعمتیه که همون موقع پاداشش رو میگیری.

    استاد همیشه میگه من همون زمانی هم که تو بندرعباس بودم، پول نداشتم ولی با قوانین آشنا شده بودم حالم خوب بود، واقعا درک میکنم این حس و حال استاد رو. بله شما هر چیزی که داشته باشی در آخر میخوای حالت خوب باشه. آرامش درونی داشته باشی. همین الان هم با سپاس گزاری با توجه به زیبایی ها حال دل آدم خوب میشه و سرشار از آرامش و لذت میشه.

    در آخر باید بیشتر حواسم به خودم و چیزایی که توجه میکنم باشه. این نشونه ها رو باید جدی گرفت.

    فرکانسها زود جواب میدن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سحر غلامی گفته:
    مدت عضویت: 2047 روز

    سلام استاد مهربون و دست های زیبای خدا که ما رو هدایت میکنید به سمت زیبایی ها مممنون که از زیبای های زندگیتون سخاوتمندانه برای ما فیلم تهیه میکنید تا چشم های ما هم بتونن ببینن و عقلمون با این دیده ها بتونه باور کنه که میشود زندگیمو تعییر دادین استاد عزیز چقدر از روزی که باشما اشنا شدم زندگی قشنگتر شده منی که همیشه ارزو داشتم زودتر بمیرم و خلاص شم از این زندگی الان فقط دوست دارم بیشتر زندگی کنم و بیشتر قوانین رو بشناسم و بیشتر و بیشتر زیبایی های خداوند رو ببینم استاد بزرگ همیشه سالم و سلامت و همینقدر ثروتمند و شاد باشید در پناه خدا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فواد باقری گفته:
    مدت عضویت: 2334 روز

    سلام به استاد عزیز بزرگ و پدر خانواده صمیمی هدایت یافته عباسمنشی ها و همراهان گرامی واقعا که عالی عالی بود هر موضوعی که باشه مردم خودشونو به جریان میسپارن و بعد انتظار دارن اتفاق مثبت بیفته همه چیزو بزرگ میکنن و جالب اینجاس که انقد ضعف ایمان توکل داریم و انقد خودآگاه و ناخودآگاه شرک های درونی نسبت به ر العالمین داریم که نگو و همه انتظار دارن با این حد از ایمان اتفاقای خوب بیفته ولی انگاری خدا بی دلیل اعراضو در قرآن گفته اکثرا جمعیت زیاد جامعه فقط کانون توجه خودشونو معطوف کردن به اشتباه اتفاقات که در کلا هیچ ربطی با ما نداره ما فقط وفقط مسول خود و زندگی خود هستیم بیرون از این حیطه به ماربطی نداره

    واقعا الان که فکر میکنم بهش اشک در چشمام پر میشه که خداوند فرموده

    “والعصر”

    “ان الانسان لفی خسر”

    “الاالذین امنوا و عملوا الصالحات”

    سوگند به زمان

    انسانها همه زیان کارند

    مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام میدهند

    آگه اینو درک کنیم نه بخونیم فقط

    واقعا چقد خسران کاریم و بپذیریم دیگه دنبال موضوعات جامعه چی شده چی نشده کی چیکار کرد و کی چیکار نکرد نداریم

    در کل از خداوند سپاسگزارم که هدایتم کرد و منو همراه خانواده عزیزم کرد خانوادی عاری از بی حرمتی بی ایمانی بی توکلی واقعا پدر خانواده استاد عباس منش بابت فرزند پروری و خانواده داری که میکنی ممنونم چقد دلسوزی استاد عزیزم تولدتم نزدیکه ان شاالله یه جشن بگیرم باهم سپاسگزارم خدا جون بخاطر هدایتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مریم زارع گفته:
    مدت عضویت: 1994 روز

    سلام و قت همه دوستان بخیر

    ممنونم از استاد عزیزم که با کلام ساده و خودمانی مطالبو آموزش میدن 🌺امیدوارم هممون در آگاهی ،درک، ثروت،معنویت،خودشناسی،خداشناسی لحظه به لحظه پیشرفت کنیم🙏🏻🦋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مهناز فروهر گفته:
    مدت عضویت: 2157 روز

    عالی استاد خداقوت باور کنید ساعت 4 دقیقه به 2 نیمه شب هست و غرق صحبت های شما شدم . مرسی که هستید و خیلی دلم می سوزه که چرا ایران بودید من خبر از حضور شما نداشتم یا شاید چون در مدار نبودم اون موقع !!! بی نظیرید شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    هاله ریاحی گفته:
    مدت عضویت: 2397 روز

    سلام عرض میکنم به استاد عباس منش و خانم شایسته

    استاد می خواهم با خودتون صحبت کنم

    روی سخنم با خود شماست

    وقتی از پارسال تاکنون عضو این خانواده بودم کم کم اونقدر غرق دراین آموزه های الهی شدم که انگار فراموشم شده بود واقعیت گذشته ی خودم و واقعیت آدم های اطراف ؛ مثل کسی که از یه کویرخشک و بی اب و علف بره داخل جنگل سرسبز با انواع میوه وخوراکی و ابشار

    دیروز یه اتفاقی برام افتاد که بدجوری تکونم داد

    تکونم داد که الان اینطور از ته دلم با تک تک سلولهای وجودم دارم سپاسگزاری می کنم

    میدونم بده که توجهم بره روی بدی ها بره روی نقص کمبود ولی فکر می کنم گاهی لازمه یادمون بیاد که چطور بودیم تا با عمق وجودمون متعهد بشیم به تغییر و شکرگزار بشیم

    استاد می خوام ازتون از ته دلم تشکر کنم

    که این قوانین رو از دل قرآن کلام خدای رحیم و با خوندن صدها کتاب ؛ بیرون کشیدید

    می دونم این کار رو اول برای خودتون انجام دادین

    ولی اینکه با عشق و با تمام وجود از سالها قبل این آگاهی های ارزشمند و قیمتی رو با بندگان خدای مهربانتون به اشتراک گذاشتین جای تشکر زیادی داره

    استاد من دیروز چند ساعتی رو کنار یک شخصی بودم

    باهاش صحبت کردم و از دیروز حالم خیلی بد بود

    دیشب تو خواب یه نوشته اومد جلوی چشمم ، یکم طولانی بود ؛ من فقط خط اولش یادمه

    نوشته بود : هر کسی خودش مسئول زندگی خودشه

    ساعت ۴ و نیم صبح بیدار شدم و همش فکر میکنم این جمله از جانب الله عزیزم چه مفهومی برام داره

    من دیروز تو وجود اون آدم چقدر شرک دیدم چقدر ضعف دیدم

    آدمی که مدام در حال قرض و نسیه است

    وقتی بهش بحث باورا رو بارها معرفی کردم ولی اون میگه من نمیخوام پولدار بشم

    یه آدم ضعیف که پدرش براش تصمیم میگیره

    واقعا گاهی یادمون میره که یه انسان که می تونه خلیفه خدا باشه چقدر ضعیف میشه چقدر مشرک میشه چقدر بدبخت بمعنای واقعی کلمه میشه

    اینا خیلی خوب بود برام درسته که از دیروز بهم ریختم

    ولی یادم افتاد که آره منم چقدر ضعیف بودم چقدر مشرک بودم چقدر اختیار زندگیمو دادم دست پدرمادر اونام انصافا خراب خرابش کردن

    استاد نمیدونم چطوری ازشون تشکر کنم که راه حل هر موضوعی رو اینجا در سایت برای مردم سخاوتمندانه به اشتراک گذاشتید

    وقتی یادم میاد به ۲۷ سال و نیم عمرم

    که چطور دست و پا میزدم در انواع و اقسام مشکلات

    ولی ولی ولی …

    راه حلشو بلد نبودم . این در و اون در میزدم

    ولی بیشتر از قبل تو باتلاق فرو میرفتم با تقلا کردن

    استاد ، ازتون ممنونم …

    ولی با این حال ازتون هم می خوام باز هم رشد کنید

    چون کسی که بزرگ شد کسی که شد الگو و بزرگ یک جمعی ، مسئولیتش سنگین میشه …

    استاد من الان اگر تو روابطم مشکل دارم ولی میدونم باید احساسم خوب باشه توجهم به نکات مثبت باشه روی خودم کار کنم قضیه حله

    اگر سلامتیم ایراد داره همین …

    اگر پول و درامد و ثروت می خوام همین

    استاد از این معدن گنج که رفتین نقششو پیدا کردین ؛ رفتین تو دل بیابونها پیداش کردین و حفرش کردین و بعد به گنج رسیدین و این گنج رو به همه دادین

    از این سایت که همون معدن گنجه ، ازتون ممنونم

    نمیدونید دارم با چه حالی اینا رو براتون می نویسم

    چون واقعا یادم رفته بود چقدر سخت بود چقدر تلخ بود چه باتلاقی بود مشکلات و ندونستن راه حل درست و اصلی

    خدایا شکرت می کنم بخاطر استاد عباس منش که کار بزرگی در این جهان انجام دادن و شدن واسطه رسیدن خیلی افراد به نعمت خوشبختی آرامش ثروت سلامتی معنویت و ….مهم تر از همه رسیدن به خودت ، خدای بزرگ من

    استاد ازتون متشکرم … امیدوارم هر روز بیشتر جلو برید بهتر عمل کنید و خدا درهای بزرگتری از حقیقت معنویت آگاهی و علم بروتون باز کنه

    در پناه خدای هادی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: