live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 31
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/01/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-28 05:06:452024-09-28 05:41:29live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهندهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله یکتا…
واقعا از بودن در این سایت لذت میبرم
اینکامنت جایزه ای به خودم هست،چون امروز تونستم جلوی نجوای ذهنی ام رو بگیرم👏👏 و از خداوند یاری خواستم و خواستم در برابر نجواهای ذهنی منو محافظت کنه،ینی اینقدر راحت ندای شیطان رو احساس کردم و گفتم هااااا مچتو گرفتم چی میگی بازم ترس و نگرانی،خوب مگه خدا برام کافی نیست چرا ترس و نگرانی خدا برام همه چیز میشه،ینی آنچنان ساکت شد که کیف کردم و به خودم احسنت گفتم،از اینکه من لایق شنیدن الهامات و نداهای درونم هستم و خداوند منو هدایت میکنه سپاسگزارم،ینی اینقدر حالم خوب شد و قدرتی در خودم احساس کردم که دوست داشتم پرواز کنم و داد بزنم و با تمام وجودم خدارو سپاسگزار شدم و میدونم اتفاقات و روزهای خوب تو راهن و خداوند هدایت میکنه و حامی منه و آمدم کامنت کنم که تکرار بشه برای خودم و به خودم تبریک بگم🌷 و خوشحالم و اینکه تعهدم رو عملی کرده باشم و یه پیام برای دوستانم که میشه،شدنی هست،فقط ایمان میخواد و توکل…
خدایا نور ایمانت را در قلبم هر روز بیشتر و بیشتر کن و منو هدایت کن و هادی من باش،من قلبم رو باز کردم برای حضور تو و نداهای قلبی که تو راه و مسیر رو میدونی و جواب همه سوالاتم رو میدونی
خدایا منو به سمت جواب سوالاتم هدایت کن ودرک عمیق قوانین و شناخت خودت و خودم❤👣👣
لیلای عزیز چقدر کامنتتون عالی بود پر احساس 👏👏لذت بردم سپاسگزارم
سپاس که اینقدر با خودتون در صلح هستید👏👏
ایده جالبی جالبی رو بیان کردید،وقتی میخوندم تصور کردم که از بالای زمین عبور میکنم و میبنیم دنیا جای خوبی برای زندگی هست
به نام خدا تنها یارو یاور من ❤️
سلام به استاد گرامی و مریم عزیزم و تمام دوستانم در مسیر زیبایی ها💚
استاد عاشقتم نمیدونم با چه زبونی بگم که هم عاشق خودتم هم عاشق خدایی که هدایتم کرد تا یکی از شاگردای شما باشم و قانون و بفهمم و درک کنم و از همه مهم تر عمل کنم
همین چند روز پیش بود تا وارد روستامون شدیم یه اتفاق بد افتاده بود و همه داشتن راجبش حرف میزدن و من تا اومدم بگم وااااای چیشده چرا همچین اتفاقی رخ داده ؟؟؟؟؟
یک آن به خودم اومدم و گفتم مگه قرار نشد ذهنتو کنترل کنی و مثل عده ی زیادی از مردم فکر نکنی و همونجا دیگه سکوت کردم
یعنی یه جوری بود که هر جا رفتم و نشستم بحث افراد همون موضوع بود ولی من دریغ از یه کلمه گفت و گو و هر کس شروع میکرد به سخنرانی و قضاوت کردن یا اصلا اهمیت نمیدادم یا از اون محیط فاصله میگرفتم و از ته دلم خوشحال بودم که تونستم اونروز انقد خوب نجواهای ذهن و خاموش کنم و تمام تمرکزمو گذاشتم رو زیبایی ها و اتفاقات خوب و با خودم میگفتم به من چه ربطی داره چه اتفاقی افتاده هر فردی تو زندگی داره نتایج باورا ها و فرکانس های خودش و میبینه حالا من بیام راجبش حرف بزنم و دلسوزی کنم فقط خودم و از مسیر درست خارج میکنم و ورودی نامناسب وارد ذهنم میکنم
و واقعا اونروز با اینکه همه حالشون خراب بود و دلسوزی میکردن من از ته دل خوشحال بودم و احساس خوبی داشتم
و خوشحالی من به این معنا نبود که من انسان بی رحمی هستم و هیچ چیزی برام مهم نیست
نه اصلا اینطور نیست من فقط سعی دارم توجه کنم به نکات مثبت تا هدایت بشم به زیبایی های بیشتر همین چون من خالق صد در صد زندگیه خودم هستم و میتونم با کنترل کانون توجه م زندگی مو خودم بسازم و برگی در باد نباشم
من دوست ندارم هر جریانی و طوفانی من و با خودش ببره بلکه این من هستم که تعیین میکنم جریان زندگیم به چه سمتی بره همین😊😊😊😊
استاد من از شما یاد گرفتم قضاوت نکنم و هر زمان خواستم اینکار و انجام بدم به خودم بگم اگه تو جای اون فرد بودی آیا واقعا اشتباه نمیکردی؟؟؟
من میدونم عمل کردن به همین یه جمله ی شما میتونه تو زندگی خیلی بهم کمک کنه در مسیر خواسته هام
الانم نمیگم اصلا قضاوت نمیکنم نه اینطور نیست بالاخره ما همه انسان هستیم یه جاهایی از دستمون در میره ولی تا جایی که بتونم سعی میکنم راجب دیگران و زندگیشون هیچ حرفی نزنم و تمرکزم بزارم رو زیبایی ها و خواسته های خودم
خدایا شکرت شکرت شکرت که من جز هدایت شدگان در مسیر تو هستم و هیچ مقاومتی در برابر حرفای استاد ندارم و با جون و دل میپذیرم چون دارم نتایج استاد و میبینم 😍😍😍
بنام الله یکتا💐
روزپنجاه وششم از سفرنامه
عده کثیری از مردم روزانه همه توجه شون رو به اخبار وحوادثی که در جامعه و تلویزیون گفته میشه میدن و اونارو دنبال میکنن . این ادما مثل برگی در باد هستن ..
مثال عینی در این مورد دیدم ؛ در روستای پدرم ادما منتظرن یه سوژه ای گیر بیارن و راجع به اون صحبت کنن .. وقتی یه اتفاقی میفته ، هر کسی چند تا چیز بهش اضافه وکم میکنه و میره جایی دیگه تعریف میکنه و به اصطلاح یک کلاغ چهل کلاغ میشه !طوری که حتی گاهی اصل اون موضوع تغییر میکنه !! نمیدونم چه لذتی از اینکار میبرن ؟!انگار با گفتن اتفاقات زندگی مردم میخوان خودشونو مطرح کنن ..اینها در یک بی هدفی نامرئی بسر میبرن .
من به شخصه از وقتی بااستاد اشنا شدم همیشه سعی کردم ورودی های ذهنمو کنترل کنم و هر چیزی رو نشنوم و اخبارو به کل دنبال نمیکنم ، فضای مجازی و تی وی هم محدود کردم . ذهنم باز تر شده و راحتتر میتونم به ذهنم خوراک های مفید بدم .
رسانه ها افکارشون رو به خورد ملت میدن ؛ فیلم وسریالها بشدت برروی طرز فکر مردم تاثیر میذاره و مردم بدون اینکه متوجه این باشن ، اونارو دنبال میکنن غافلن از اینکه مستقیما داره روی ناخوداگاه شون کارمیشه ..
واقعیت ماجرا اینه که ما موجودی “واکنش گرا” نیستیم بلکه باوجود قدرت اختیار وعقلی که خدابهمون داده و با ارسال فرکانس ها ، “خالق “زندگی خود هستیم .
این گروه خوب میدونن که هیچ جریان از پیش تعیین شده ای وجود نداره و تنها با ارسال فرکانس ها به جهان هستی ایینه اونهارو در زندگیمون مشاهده میکنیم و نتایج برامون رقم میخوره .
این گروه میدونن که، اگر با هر استدلال، توجیه و حقانیتی در برابر ناخواستهها بایستی، یعنی در حال توجه کردن به آنها، هم فرکانسشدن با آنها و دعوتشان به زندگیات هستی.
هرچه اختلاف فرکانسی شما با جامعهات بیشتر شود، فاصله فیزیکی شما نیز بیشتر میشود تا آنجا که جهان شما را از آن جامعه جدا و به مکان فیزیکیای هدایت میکند که، متناسب با فرکانسهای شماست.
به امید رفتن به بالاترین مدارها😉🖐
بنام الله یکتا💐
روزپنجاه وششم از سفرنامه
عده کثیری از مردم روزانه همه توجه شون رو به اخبار وحوادثی که در جامعه و تلویزیون گفته میشه میدن و اونارو دنبال میکنن . این ادما مثل برگی در باد هستن ..
مثال عینی در این مورد دیدم ؛ در روستای پدرم ادما منتظرن یه سوژه ای گیر بیارن و راجع به اون صحبت کنن .. وقتی یه اتفاقی میفته ، هر کسی چند تا چیز بهش اضافه وکم میکنه و میره جایی دیگه تعریف میکنه و به اصطلاح یک کلاغ چهل کلاغ میشه !طوری که حتی گاهی اصل اون موضوع تغییر میکنه !! نمیدونم چه لذتی از اینکار میبرن ؟!انگار با گفتن اتفاقات زندگی مردم میخوان خودشونو مطرح کنن ..اویها در یک بی هدفی نامرئی بسر میبرن .
من به شخصه از وقتی بااستاد اشنا شدم همیشه سعی کردم ورودی های ذهنمو کنترل کنم و هر چیزی رو نشنوم و اخباروبه کل دنبال نمیکنم ، فضای مجازی و تی وی هم محدود کردم . واین برام نتایج خیلی خوبی به همراه داشته ؛ذهنم باز تر شده و راحتتر میتونم به ذهنم خوراک های مفید بدم .
رسانه ها افکارشون رو به خورد ملت میدن ؛ فیلم وسریالها بشدت برروی طرز فکر مردم تاثیر میذاره و مردم بدون اینکه متوجه این باشن ، اونارو دنبال میکنن غافلن از اینکه مستقیما داره روی ناخوداگاه شون کارمیشه ..
واقعیت ماجرا اینه که ما موجودی “واکنش گرا” نیستیم بلکه باوجود قدرت اختیار وعقلی که خدابهمون داده و با ارسال فرکانس ها ، “خالق “زندگی خود هستیم .
این گروه خوب میدونن که هیچ جریان از پیش تعیین شده ای وجود نداره و تنها با ارسال فرکانس ها به جهان هستی ایینه اونهارو در زندگیمون مشاهده میکنیم و نتایج برامون رقم میخوره .
این گروه میدونن که، اگر با هر استدلال، توجیه و حقانیتی در برابر ناخواستهها بایستی، یعنی در حال توجه کردن به آنها، هم فرکانسشدن با آنها و دعوتشان به زندگیات هستی.
هرچه اختلاف فرکانسی شما با جامعهات بیشتر شود، فاصله فیزیکی شما نیز بیشتر میشود تا آنجا که جهان شما را از آن جامعه جدا و به مکان فیزیکیای هدایت میکند که، متناسب با فرکانسهای شماست.
به امید رفتن به بالاترین مدارها😉🖐
سلام به استاد عزیزم ومریم جان
سلام به همه
ردپای من در روز پنجاه وشش
خداروشکر که فرصت پیدا کردم که این اگاهی هارو باز هم با گوش جان بشنوم پروردگارم شکرو سپاس
یعنی استاد بهتر از این نمیشد این داستان وتوصیف کنید من همون موقع که این اتفاق افتاد پیگیر نشدم به توصیه شما و شما که این لایو و گذاشتید در اون تایم دیگه تیر خلاص و به سوالات ذهنم زدید
من از خدا بعد از شما سپاسگزارم من هیچ دوره ای هنوز نخریدم 😔دعاکتید منم بتونم بخرم ارزومه یه روز فقط یکی از دوره هارو بتونم بخرم ولی الان باید به فکر بدهی هام باشم 😑ولی میخرم یعنی باید بخرم 💪یعنی دوره ها سهمه منه عشقه منه ماله منه😁😂
درپناه فرمانروای کل کیهان باشید❤️😘
سلام به همه ی عزیزان
این کامنت و من ٣٠فروردین گزاشتم الان دوباره دارم سفرنامه رو مرور میکنم یادم اومد من یم ماهه که تمام بدهی هام و دادم
خدارو شکر میکنم که هیچ برنامه ای برای پرداختشون نداشتم ولی یهو جور شد و من هم تصمیم گرفتم بدهی و اول پر اخت کنم با اینکههههه پول رو لازم داشتم گفتم اول بدهی مهمتره این و از استاد نازنینم یاد گرفتم سپاس استاد سپاس خیلی خوشحالم برای هدایتم به راه مستقیم
در پناه خدا باشید
سلام به استاد جانم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان
روز پنجاه و ششم از سفر من
درک من از این فایل:
✍🏻ما این همه داریم آگاهانه تلاش میکنیم برای متفاوت نتیجه گرفتن،برای جدا شدن از اکثریت جامعه چون شرایط ناجالبی رو قبول نکردیم و من خودمو توی هیچ جریانی نمیندازم
من تصمیم گرفتم که مثل شما خودم زندگیمو خلق کنم حالا برای اینکار باید یه سری کارا انجام بدم و از قوانین جهان استفاده کنم
✍🏻منم قبلا جز همون اکثریت بودم
منم فکر میکردم کنترلی بر زندگیم ندارم
منم راحت قضاوت میکردم
ولی دیگه تصمیم با منه که دیگران زندگیمو بسازن یا خودم
✍🏻هر پیشرفتی حاصل برخورد با تضادها و مشکلاته
همون طوری که من با اشتباهاتم به تجربه رسیدم و روز به روز مسیرم بهتر شد
✍🏻من باور دارم که خودم هستم که زندگیمو میسازم
من باید آگاهانه تمرکزم رو بذارم روی زیبایی ها و نکات مثبت اطرافم
نباید مثل بقیه فکر کنم چون نتیجه منم میشه مثل اکثریت
باید ورودی های ذهنم رو کنترل کنم به هر حرفی گوش ندم،هر چیزی رو نبینم در مورد مشکلات حرف نزنم و خودم رو آگاهانه وارد گفتگوهای ذهنی کنم تا نتیجه متفاوت بگیرم.
👣ردپای پنجاه و ششم
❤️استاد بهترین هارو براتون میخوام.
به نام خدا
سفرنامه روز ۵۶😊
اگر بخوای مثل عموم مردم فک کنی رفتار کنی و مثل عموم مردم عمل کنی توام مثل اونا نتیجه میگیری ، اگه میخوای نتایج متفاوت از بقیه مردم داشته باشی باید روی ذهنت کار کنی کانون توجهت رو کنترل کنی باید جور دیگه ای به قضایا نگاه کنی افکارت رو به سمتی ببری که بهت آرامش بیشتری میده درواقع کانون توجه و افکارت که داره زندگیت رو رقم میزنه.
اگه داری به چیزی توجه میکنی که نمیخوای توی زندگیت اتفاق بیوفته داری با دست خودت اونو وارد زندگیت میکنی اگه چیزی دوسنداری تمرکزت رو بزار روی نکات مثبتش و نکات مثبت اطرافت روی زیبایی های اطرافت اونوقت جهان بدون هیچ تردیدی جای ترو تغیر میده .
وقتی مثل بقیه فک نمیکنی و تمرکزت رو میزاری روی زیبایی ها همه چیزت از بقیه جدا میشه همه چیزت تغیر میکنه نتایجت روابطت سلامتیت ثروتت چون که تو تغیر کردی .
برگ ۵۶ سفرنامه من.
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان مهربانم و همفرکانسیهای خوبم.
ذهنمون رو اگه برای شنیدن اخبار بد باز بذاریم، اخبار بد همیشه هست.
اگه مثل بقیه فکر کنیم، نتیجهای رو میگیربم که بقبه میگیرند.
باید ذهنم رو کنترل کنم و به سمتی ببرم که بهم قدرت و آرامش میده.
همه اجازه میدن جریانها و خبرها اونها رو ببره. ولی من نباید اجازه بدم. بابد ذهنم رو پاک کنم و افکارم رو کنترل کنم. من برگی در طوفان نیستم. من خودم جریان زندگیم رو خلق میکنم.
من باید تصمیم بگیرم که میخوام سیاست و مسائل بیرونی زندگی من رو بسازه یا من زندگی رو بسازم.
من باید ذهنم رو کنترل کنم و درباره اتفاقات مختلف فکر نکنم.
اگه به چیزی توجه میکنم که نمیخوام در زندگیم اتفاق بیفته، با دست خودم اون رو در زندگیم میآرم.
اگه من دستم رو در آتش بکنم، با هر منطقی، به هر دلبلی، اون وقت دستم میسوزه.
اگه از لحاظ فرکانسی تغییر کنم، از لحاظ فیزیکی هم مکانم عوض میشه.
استاد عاشقتونم. خیلی درست حرف میزنید. ازتون ممنونم. شکرگزارم. تحسینتون میکنم.
وقتی من مثل بقیه فکر نمیکنم مسیرم از بقیه جدا میشه.
من باید تمرکزم رو بذارم روی زیباییها و نکات مثبت و همه اونچه که میخوام در زندگیم اتفاق بیفته.
وقتی ذهنم رو کنترل کنم فقط اتفاقهای خوب برام میافته و آدمهای منفی و اتفاقهای بد خودبهخود از زندگیم حذف میشند.
یادم باشه که دنیا فقط به فرکانسهای من جواب میده. پس به چیزی فکر کنم و تمرکز کنم که میخوام در زندگیم اتفاق بیفته.
خدایا شکرت. استاد عزیزم ازتون ممنونم. شما و مریم جان عشق هستید.
خدایا شکرت عجب آگاهی بود من قبلا در مورد این موضوع خیلی ناراحت شدم و قضاوت کردم ولی الان میگم که بله ممکنه اگه منم بودم این اشتباهو میکردم شاید بدترشو منم توی زندگیم اشتباهات زیادی کردم خداروشکر که یواش یواش ظرف وجودم داره بزرگتر و بزرگتر میشه و تسلیم تر میشم و دیدگاهم به همه ی اتفاقات داره بهتر و بهتر میشه خداروشکر استاد خیلی دوست دارم خیلی ممنون دلم میخواد زودتر ببینمتو لپاتو بکشم😁😁😁😁😁 به امید دیدار استاد جان❤❤❤❤❤❤❤💐💐🌼🌼