live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 35

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1710 روز

    بسم الله الرحمان الرحیم

    در مدار روز ۵۶ سفرنامه تحول زندگیمون هستیم …..

    امروز از گوش دادن به این فایل و خوندن کامنتهای بیینظیر دوستان سیر نمیشدم ! حلاوتی بود که به جانم نشست

    وقتی قانون رو بدونی زندگیت متفاوت خواهد بود با ادمای اطرافت .خودت این تفاوت رو احساس خواهی کرد و همینطور تعجب خواهی کرد از اینکه یه سری ها بااینکه از این قوانین اطلاعی ندارن اما ناخوداگاه اجراش میکنن و این خیلی جالبه!!

    با دونستن قانون انگار پرده ای ضخیم از جلوی چشمات کنار میره و دلیل اتفافات ریزو درشت زندگی رو تیزبینانه تشخیص میدی . قانون اینه که من با قدرت افکارم توانایی خلق زندگیمو دارم ، من شرایطمو خودم رقم میزنم ،بوسیله کانون تمرکزم ادمها و موقعیتها و روابط و پول و سلامتی رو جذب خودم میکنم .استاد در فایل مقدمه کشف قوانین گفتن شاید شما صددرصد ندونی الان درحال ارسال چه فرکانسی هستی ؛ با دونستن قانون ها و زیر ذره بین گذاشتن همه چیز ، میشه قدرت خلق کنندگی افکارمو درک کنم .

    موضوع قضاوت نکردن ، وقتی کسی رو قضاوت میکنی یعنی داری به نکته منفی اون ماجرا توجه میکنی و کار جهان چیه ؟!نشون دادن افکار و کانون توجهت هست پس نتیجه مشخصه. البته این حرفا تو نوشتن راحت و قشنگه ؛باید بتونیم باتمرین این توانایی رو درخودمون رشد بدیم و وقتی اینو رشد میدی میبینی در اینده وقتیکه در تضادهای گوناگون زندگی روبه رو شدی چقدر به کارت میاد همین کنترل ذهن در هر شرایطی..

    روزبه روز بیشتر نقش کنترل ذهن در ایجاد شرایط زندگی رو میفهمم و لمس و درک میکنم .ناخوداگاه فرکانسهای اطرافیانمو دریافت میکنم و متوجه هستم که چه باوری چه نتیجه ای رو خلق کرده .ناخوداگاه بعضی اوقات ذهنم میخواد بره به اطرافیانم و عزیزانم قانون روگوشزد کنه در لباس روشنفکرانه و دلسوزانه و خیرخواهانه اما همون لحظه به یاد میارم کسی که در مدار نباشه نه تنها من بلکه پیامبر هم که باشه هییییچ تاثیری نمیتونه بزاره روی اون فرد. بنظرم باورتوحیدی اینجا به کار میاد ، من چرا دوسدارم بقیه رو بیارم تواین مسیر چون پیش خودم فکرمیکنم اگه عزیزانم این قانونا رو ندونن توی دردسر و بدبختی میفتن و من تنهامیمونم !!!! واااو چه باور مخرب و مخفی ….هیییچکس توانایی تغییر هیچکسی رو نداره زهراخانم ….!!ادما رو به حال خودشون بزار نه بخواه که قضاوتشون کنی و نه بخواه که به مسیر دعوت کنی ، هییچ اشکالی نداره که زیر چرخهای جهان له بشن اونها خودشون خدا دارن توکه وکیل اونا نیستی !!!!!!

    درپناه الله یکتا

    🍃

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    افسانه گفته:
    مدت عضویت: 1639 روز

    بنام خدا

    سلام به همگی

    روز ۵۶ سفرنامه

    خدایا شکرت بابت امروز

    چقدر این فایل نکات مثبتی داشت من همشو نوشتم و لذت بردم. واقعا توجه به کنترل ذهن و اینکه آگاهانه مدیریتش کنیم از سخت ترین کارای ممکنه که تکامل میخواد و باید کم کم بهتر بشیم اتفاقا توی این چند روز همش میخواستم خیلی آگاهانه ذهنمو کنترل کنم بازم نمیشد الان متوجه شدم اینم مثل همه چی تکامل میخواد. خدایا بینهایت سپاسگذارتم بابت این همه آگاهی که به من میدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    میترا گفته:
    مدت عضویت: 2038 روز

    سلام استاد عزیزم

    این بهترین قطعه پازل من بود که دقیق باید سر جاش می‌نشست چون من بهش نیاز داشتم ..

    استاد

    حرفاتون یه جمله س و هزاااار هزاااار عمل!

    و واقعا از خدا می‌خوام کمکم کنه برای عمل به این آگاهی ها

    مدتها بود میگفتم خدایا چرا همیشه با اعضای خانوادم مشکلات کاملا تکراری رو تجربه میکنم ؟!

    البته اینم بگم یه مدت چهار سال پیش رو خودم کار میکردم بهتره بگم به زیبایی ها توجه میکردم به طرز عجیبی روابطم بهتر شده بود و آرامش رو تو همون خونه تجربه کردم !! اما فراموشم شد و نتایج برگشت !!!

    یادم رفت که همه چیز برمیگرده به من

    به کانون توجه من

    اگر من یکسری مسائل تکراری رو مدااام تجربه میکنم به دلیل اینکه درسم رو نگرفتم من تغییر نکردم من نتونستم کنترل توجهم رو بدست بگیرم و همش من و من و من …

    و قوانینی ثابت و کاملا بدون تغییر …

    جایگاه فعلیم روابط فعلیم بخاطر تغییر نکردن فرکانس با کنترل کانون توجه من هست !!

    استاد

    اصل ساده به نظر میاد عمل کردنش… یه دنیاست لحظه ای نیست ساعتی نیست اما میشه و شما مصداقش هستین و هزاران دوست دیگه ای که نتایج عالی ازشون میشنویم

    مادامی که من نااروم بودم روابطم نااروم بود و هر زمان که من تونستم با تغییر زاویه نگاهم با قضاوت نکردن با نگاه کردن به انسان بودن خودم و احتمال اشتباه کردن خودم، احساسم رو کمی و کمی بهتر کنم، نتایج هم آرام آرام بهتر شد

    این اصله این قانونه

    و اما قضاوت نکردن و این موجهایی که همیشه و هربار به شکلی بوده و انگار به طرز بیمارگونه ای خوشمون میاد از شنیدن این اخبار؟؟؟!!!

    چرا؟؟؟!!

    چون تغییر نکردیم

    چون قانون از یادمون می‌ره

    کمی که فکر میکنم میبینم اره … از تجربیاتم هرجا تونستم کنترل کنم خودم رو احساسم رو افکارم رو آرامتر و شادتر بودم و اتفاقات بهتری هم رقم میزدم

    به واقع که من برگی در باد نیستم و اصلا از اول هم نبودم !!

    چه عادلانه تر از این می‌تونه باشه که بله همه چیز در جهان هست اما من انتخاب میکنم کدوم رو می‌خوام مثل یک رستوران پر از نعمت و برکت سلف سرویس

    من این فایل رو قبلا شنیدم اما درخواستم از خدا بهبود روابطم بود که فهمیدم من با کنترل توجهم با صحبت با غصه خوردن و توجه به نازیبایی ها در روابط مشکلات بعدی و بعدی رو رقم زدم و دعوتشون کردم به زندگیم !! حالا چه خوشم بیاد چه خوشم نیاد!

    امیدوارم که در مسیر درست بمونم و از همین الان متوجه باشم در همه زمینه ها مالی روابط سلامتی خودم رقم می‌زنم

    استاد بسیار بسیار سپاسگزارم از آگاهی های نابی که هیچ جا نشنیدم

    بی نهایت عاشقتم 😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 1522 روز

    به نام خدا

    خداروشکربرای روز۵۶ازسفرنامم

    من باباورهام زندگیموخلق میکنم

    اگرنتیجه متفاوت میخوام بایدمتفاوت فکرکنم وعمل کنم انرژی نه ازبین میره ونه به وجودمیادفقط ازشکلی به شکلی دیگه تغییرحالت میده

    اگه فرکانس هاوافکارغالب من مثل گذشتمه نتایجم مثل گذشتمه مثل ۹۹درصدافرادجامعه نتایجمه

    من دوس دارم رویاهای به ظاهردست نیافتنی الانم رودنبال کنم نمیخوام مثل بقیه یه زندگی معمولی داشته باشم مثل اونافکرکنم مثل اونایه خونه معمولی داشته باشم باادمای کهرباورهای پوسیده دارن رفت وامدکنم

    دوس دارم مهارت پیداکنم درزمینه کنترل ذهن ودارم تمرین میکنم

    سعی میکنم به احساسم توجه داشته باشم ودرارامش باشم ودوری کنم ازهرچیزی که احساسم له میکنه مچاله میکنه داغون میکنه

    خداروشکرمیکنم که هدایت شدم به این مسیرکه مراقب ورودی هام باشم به این درک برسم که منم باباورهام اتفاقات به وجودمیارم نه هیچ عامل دیگه ای

    یادمه چندسال پیش که تواین فضای فکری نبودم واین خبرهارومیشنیدم که همش میگفتن ماانتقام میگیریم قراره جنگ بشه چقدرترس ووحشت به دل من وخیلی هاافتاده بود هرقدمی که توخونه وبیرون برمیداشتم باترس ونگرانی وکلی حرف های ناامیدکننده ولی الان باکنترل ورودی هاچقدرارامش دارم امیددارم وقتمومیزارم برای چیزی که به من رشدمیده وانقدرسرگرم کارمورد علاقمم که اصلاگذرزمان حس نمیکنم

    ازخداخیلی خیلی ممنونم که منوبه این مسیرزیباهدایت کرده که زندگیمواونجوری که دوس دارم خلق کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ابراهیم آقا Brj_auto_glass گفته:
    مدت عضویت: 2223 روز

    سلام روز پنجاه و ششم سفر نامه

    وقتی مثل بقیه فکر نکنم مسیرم از بقیه جدا میشه

    به قول استاد باید خبرهای خوب رو بهش توجه کنیم وگرنه خبر منفی که همیشه هسا

    من خودم وقتی می‌خوام قضاوت کنم کسی رو

    میگم من که جای او نیستم که ببینم تو اون لحظه چه کاری انجام میدم

    مگه من خودم چنین کارهایی نکردم در گذشته

    یا در آینده چه تضمینی هست که چنین خطاهایی نکنم

    من نمی‌دونم اون تو چه شرایطی بزرگ شده

    نمی‌دونم تو چه شرایطی احساسی اون کار رو داره انجام میده

    بارها شده کسی رو قضاوت کردم بعد جهان تو همچنین موقعیتی قرارم داده دیدم منم همون خطارو کردم

    باید یاد بگیرم آگاهانه دهنم رو ببندم وقتی می‌خوام گله و شکایت کنم

    باید یاد بگیرم گوشم رو ندم به کسایی که می‌خوان درد و دل کنم

    چشمم رو نزارم رو دیدن گدای بغل خیابان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    علی اکبر ویزواری گفته:
    مدت عضویت: 1358 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت همه عزیزان خانواده دوست داشتنی عباس منش

    خدارو سپاسگزارم که منو به این مسیر پر از آگاهی هدایت کرد و هر لحظه به سمت تکامل منو وارد آگاهی ای میکنه که برام لازمه . واقعا همانطور که استاد توی فایل توضیح دادن این ما هستیم‌که شرایط و زندگیمونو با توجهمون به مسایل خلق میکنیم ، وقتی این فایل رو میدیدم یهو یاد ضرب المثل هر چی سنگ مال پای لنگ افتادم که خود این حرف میتونه یک باور مخرب و پوسیده باشه ، ولی در عمل اگر خوب بهش نگاه کنیم میبینیم واقعا تایید حرف استاده که خودمونیم داریم زندگی رو خلق میکنیم و اگر به زندگی آدمی که دائم داره ناله میکنه غر میزنه به زمین و زمان فحش میده تمام تقصیرارو میندازه گردن این و اون و توجهش دائم به مشکلات و اتفاقاتیه که تو جامعه میوفته و توجهش به ناخواسته های زندگیشه واقعا میبینیم که همینم میشه هر چی سنگ مال پای لنگ چون خودش داره همه اینها رو به زندگیش دعوت میکنه که خود من هم قبل از بیدار شدن و هدایتم به این آگاهی ها همینجوری بودم ، و اگر آدمهای موفق رو ببینیم حتی اگر آگاهی به قانون نداشته باشن اونها دارن نا خودآگاه به خواسته ها توجه میکنن و به پیشرفت موفقیت ثروت نعمت و کامل کانون توجهشونو از دایره این مسائل حاشیه ای خارج کردن و روز به روز شرایط بهتری براشون رقم میخوره . خداروشکر میکنم بخاطر لطف و عنایتی که بهم داره و از فضل خودش منو آگاه کرده و هر لحظه در مسیر درستتر و بهتر هدایتم میکنه و منو با نعمتها و لذتها و شادی های فراوان احاطه کرده که روز به روز هر چی بیشتر روی خودم کار میکنم این شرایط بهتر بهتر بهتر و نعمتها فراوانی ها ثروتها لذتها و شادی ها توی زندگیم بیشتر میشه و اینکه واقعا استاد میگن وقتی روی خودتون کار میکنین جهان بدون کم و کاست شرایط فیزیکی اطراف رو تغییر میده بهش رسیدمو لمسش میکنم که قانون چقدر دقیق و بدون لحطه ای پس و پیش و بدون کم و کاستی داره برام عمل میکنه و به تغییرم‌و فرکانسم خوب پاسخ میده، هر چی بیشتر روی خودم کار میکنم و فرکانسم رو میبرم بالاتر مدارها خیلی قشنگ تغییر میکنن و وارد هر مداری که میشم دیگه اصلا اون مسائل که قبلا بودن و نمیخواستمشون نیستن آدمهای قبل شرایط قبل ناخواسته ها ناراحتی ها و … هیچکدوم نیستن و چیزهای زیبا لذتبخش آرامش و تنام خواسته ها و شادی ها باهاشون مواجه میشم که هر کدوم با توجه به میزان تغییرات درونی و سطح آگاهی و فرکانسم باهاشون مواجه میشم . بینهایت سپاسگزار خداوند یکتا هستم که از فصل و رحمتش منو به مسیر درست هدایت میکنه .

    سپاس از استاد عزیز برای این حجم از آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    اتابک گفته:
    مدت عضویت: 3609 روز

    بنام خداوند هدایتگرم

    ردپای روز 56

    این حرف رو از شما می‌پذیرم چراکه شما خودتون این تجربه به ظاهر تلخ رو در از دست دادن عزیزان داشتید…

    بله ناگوار است ولی از دست من چه بر می آید آیا دامن زدن و توجه به این اتفاق که اتفاقات مشابه را خواهد آفرید کمک کردن محسوب می شود؟؟؟ منظورم بیخیال بودن نیست ولی چیزی که میتونه من رو کمک کنه تغییر نقطه تمرکز هست خوب این قبیل اتفاقات همه روزه در جهان رخ میده از طرف دیگه هزاران نوزاد هم متولد میشن که اشک شوق رو وقتی نوزادی رو برای اولین بار به آغوش پدرش میدن رو میشه دید که چه لحظه زیباییست یا خیلی ها هستندکه به موفقیت‌هایی می‌رسند آهنگهای زیبایی هر روزه خلق میشه که روح انسان رد نوازش میده و هزاران اتفاق زیبای دیگه که در کنار اتفاقات به ظاهر ناجالب رخ میده من می‌خواهم به کدوماش توجه کنم این تعیین کننده است؟

    اگر در جزیره ای گیر افتادم غصه بخورم و بمیرم یا شاد باشم و بمیرم؟ اگر انتخاب کسی غصه خوردنه این فقط انتخاب اونه و قابل احترام ولی انتخاب من چیز دیگریست..

    ممنونم استاد از آگاهی ها که در اختیار ما میذارید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1413 روز

    سلام و درود به تک تک اعضای گل و آگاه خانواده صمیمی و دوستداشتنی عباسمنش و شاکر خداوندی هستم که در کنار ما و نظاره گر ماست🥰❤

    فقط خواستم از خودم و خانوادم بگم و روند تکاملم

    من در یک خانواده ۸نفری به دنیا آمدم ۳خواهر و ۳برادر….وقتی استاد از زندگی گذشته و کودکی شون صحبت میکنن یاد خودمون می افتم چقدر دوران سختی رو گذروندیم همیشه دیگران باید به ما کمک میکردن….با اینکه پدرم تحصیلکرده اون زمان بود و کارمند بانک ملی….در کل خانواده پدری و مادری تنها تحصیلکرده پدر من بود و اولین کسی که خانه ایی به مساحت ۵۰۰متر داشت…اما رابطه پدر و مادرو ۲تا برادر بزرگترم بسیار بد بود همیشه ما توی استرس و ترس بودیم..پدرم از بانک اخراج شد به علت اعتیاد و زندگی ما بسیار سخت شد بسیاررررر….۲تا برادرم از خانه رفتن و یه جورای با ما زندگی نمیکردن و بسیار اتفاقات بد رو ما تجربه کردیم..روزی خانواده تصمیم گرفتن از شهرمان برویم و خانه را اجاره دادیم و خودمان مستاجر شدیم پدرم همیشه بعد از خروج از بانک بیکار بود انگار که میگفت من هیچ کاری نمیکنم من پشت میز نشین بودم و اعتیادش هم اجازه کار نمیداد بهش…خلاصه ما به سختی بزرگ شدیم بعد از سالها در آن شهر و عدم پرداخت اجاره خانه ایی بسبار اندک از آن خانه مستاجری بیرون شدیم صاحبخانه گفت باید بروید و ما جایی نداشتیم ودر خانه اقوام…تا آن زمان حتی به فکر من و خواهرانم نرسید که میتوانیم کار کنیم آن زمان من و یکی از خواهرانم اول راهنمایی بودیم و خواهر دیگرم که چندسال بزرگتر بود در همان شرایط سخت با یه نفر ازدواج کرد و رفت…ما مجدد مهجرت کردیم و آمدیم تهران و مجددد با همان شرایط سخت زندگی کردیم و بسیار اتفاقات به ظاهر تلخ….تمام این مسائل رو دارم میگم که نتیجه رو بر اتون بگم ..به قول استاد در اون فایلی که میگه شما جز کدام دسته هستید تغییر میکنید با کوچکترین اتفاق و تلنگر یا زیر چرخها له میشید

    ۲برادرم اصلا با ما از شهر اولی که زندگی میکردیم نیامدن که بیشترین هجرت ما به خاطر اون ۲نفر بود اصلا با ما زندگی نکردن از همان دوران نوجوانی

    پدرم در شرایط سختی و دور از خانواده فوت کردن(همون قضیه که زیر چرخهای دنیا از بیین رفتن)

    برادرانم در زندگی زیر خط فقر زندگی میکنن

    خواهرانم زندگی عالی از لحاظ مالی دارن اما در جنبه های دیگر نمیتونم بگم عالی و آرام

    من از این خانواده که هنوز هم در گیر مسائل جامعه بیماری و ….هستن جداشدم و خداوند منو هدایت کرد به مسیری جدای از مسیر خانوادم ..من الان چند ساله که در این مسیر هستم میدونستم که این دنیا یه جور دیگه باید باشه و من لایق ثروت و آرامش هستم…هدایت شدم استاد به استاد کتاب به کتاب تا اینکه از ایران خارج شدم با اینکه قوانین رو نمیدونستم و الان در تمام جنبه ها به آرامش و شادی رسیدم اما ثروت هنوز نه….فقط یاد صحبتهای استاد هستم که اوایل در مورد ثروت کمی بعد نتیجه گرفتن به خاطر گذشته ایی که داشتن منم دارم تلاش میکنم مریم باید ثروتمند بشه اونم نه در حد یه ماشین و خونه و ….چون ماشین و خونه رو ایران ایجاد کرده بودم و گذاشتم و اومدم دست خالی

    من باید به خودم ثابت کنم و به خانوادم….که تمام گذشته من نشانه از این داشتم که مریم بلند شو ..توی چی میخوایی اینا همه تضادهایی بود که داخلش بودم که بگم مریم از این دنیا چی میخواد

    الان میفهممم تمام گذشته من ایجاد رسالتم بوده که مریم باید ثروتمند باشه اونم نه کم نه معمولی خیلییییی در حد بی نهایت ..این مقدار از ثروت رو فقط خدای وهاببببب و رزاقمممممم میتونه بهم بده و منو به اون مسیر هدایت کنه ولاغیر

    حتما روزی خواهد آمد که من با جزئیات بیشتری از گذشته و اتفاقات فوق العاده این روزهام بگم

    زمانی که توی بهشتم نشستم و لایو میگیرم و برای خانواده عزیزم خانواده عباسمش ارسال میکنم و به همه میگم که از ‌کجا به کجا رسیدم

    یادم رفت از برادر کوچکم که با من چندسال فرق داشت به علت فقر و اینکه نمیخواست تکاملش رو طی کنه و میخواست خیلی زود وبدون آگاهی سری توی سرا دربیاره و با دختر دلخواهش ازدواج کنه به روش بسیار غم انگیزی فوت شد و همه مارا شوکه کرد

    به جرات میتونم بگم تنها کسی که آرام کننده خانواده و مخصوصا مادرم بود من بودم در اون زمان که تازه وارد این مسائل شده بودم اما نه آشنایی با استاد عزیزم….خیلی اتفاقات رو خانواده من تجربه کرد که بیدار بشید و آگاه و تغییر کنید وگرنه زیر چرخها از بین خواهید رفت

    فقط میتونم خدای بزرگ و مهربانم رو شکر کنم…باور کنید اصلا نمیدونستم چی بنویسم اما این مطالب از طریق من و دستانم نوشته شد..الان واقعا آرامم

    به امید آن روز که با لایو ودر بهشتم براتون صحبت میکنم

    در پناه الله یکتا شاد سالم خوشبخت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    دوسستون دارم🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سیده راضیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1973 روز

    سلام دوستان عزیز …

    خداروشکر …

    باز هم درک درست و فهمیدن قانون …

    باز هم نگاه مثبت داشتن به بدترین اتفاقات …

    باز هم خوب کردن حال با دید متفاوت داشتن …

    چقدر خوبه که وقتی توی جمعی نشستی و حرفای منفی دیگران رو میشنوی ذهنت داره برای تو اونارو به صورت مثبت ترجمه میکنه ….

    عین مترجمی که وقتی میبینه مربیشون داره از یه تیم که شکست خورده سرکوبشون میکنه ولی مترجم حرفای مربی رو طوری ترجمه میکنه که بهشون انگیزه و حال خوب میده …

    چقدر زیباست اینکه ما خودمون زندگیمون رو با کانون توجهمون خلق میکنیم ….

    چقدر خوب میشه که ما آگاهانه به نکاتی توجه کنیم که حالمون رو خوب میکنه ….

    استاد خیلی حالم خوبه از وقتی که هر چیز منفی رو از دید مثبت نگاه میکنم ….

    خیلی آرامش پیدا کردم از وقتی که ذهنم رو خیلی سخت کنترل میکنم تا از توی بیشترین افکار منفی بتونم نکته مثبت بکشم بیرون تا حالم رو خوب نگه دارم ….

    چقدر ارتباطم با دیگران خوب شده از وقتی که به نکات مثبت و توانایی هایی که دارن توجه میکنم ….

    چقدر خوب میشه اگه ما انسان ها خودمون رو عقل کل ندونیم و مسائلی که ازش سردرنمیاریم رو دخالت نکنیم …

    ولی خب باید اینها باشن تا دنیا بچرخه …

    باید تضاد ها باشن تا خواسته ها واضح تر بشه ….

    باید غم باشه تا فردی که شادی رو دوست داره دنبال شادی بره …

    باید فقر باشه تا افراد دنبال کسب و کارشون برن …

    باید همه چیز باشه ….

    تو ههمین هوا پیما هم شاید افرادی بودن که نرسیدن به پرواز …

    بالاخره کسی که تو مدار درست باشه هیچ اتفاقی براش نمیوفته تا در زمان و مکان مورد نظر قرار بگیره …

    .

    .

    .

    .

    .

    دوستتون دارم … موفق باشید ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مریم حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1306 روز

    به نام خدای یکتا

    سلام به همه دوستان و استاد عزیز

    استاد شما معرکه ای

    لذت میبرم از دیدن فایلهای شما

    چقد حس آرامش و زیبایی داره کلامتون

    خیلی خوشحالم که با سایت شما آشنا شدم و احساسم هر روز بیشتر از دیروز بهتر وبهتر میشه

    سپاسگزار خدای یکتا هستم

    و واسه همه زندگی توام با آرامش و خوشبختی دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: