live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 69

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نیلوفر فولادی گفته:
    مدت عضویت: 1620 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته دوست داشتنی و همه اعضای خانواده عزیزم

    نکات مهم و آگاهی های فایل هشتم از پروژه گام به گام خانه تکانی ذهن:

    1_اگر ما بخوایم ذهنمونو برای خبرهای بد باز بذاریم همیشه همه جای دنیا خبر بد هست. این جمله ی “شرایط حسّاس کنونی” همیشه هست. ماهستیم که باید جور دیگه ای فکر کنیم. ما هستیم که باید ذهنمونو کنترل کنیم.

    2_اگر مثل بقیه مردم(کلیت جامعه) فکر می کنید و اگر مثل اونا عمل می کنید ، مطمئناً مثل اونا نتیجه می گیرید. نباید به خاطر اینکه بقیه اینجوری فکر می کنن ، یا بقیه شاکی ان، یا بقیه فلانن…منم جزئی از اون داستان بشم. جزئی از اون جریان بشم.

    دوست داری بشو ، ولی این قاعده رو یادت باشه که تو هم نتایجی رو می گیری که بقیه دارن می گیرن.

    ما کلّی رو ذهنمون کار می کنیم برای اینکه جور دیگه ای به قضایا نگاه کنیم. برای اینکه جور دیگه ای نتیجه بگیریم. ما نمی خوایم مثل بقیه کلّیت جامعه نتیجه بگیریم. توهیچ زمینه ای.

    3_اگر قرار باشه ما هراتفاقی بیفته بیایم بشینیم درمورد اون اتفاقه صحبت کنیم میشیم مثل بقیه جامعه ، که منتظرن یه اتفاقی بیفته بیان بشینن درموردش حرف بزنن صبح تا شب. انگار یه جریانی میاد و همه رو باخودش می بره. همه خودشونو سپردن به جریان و اجازه میدن که اون جریانه هرجوری دوس داره اینارو رهبری کنه! این جریانات هم هربار به یه شکلی هست.

    4_من باید زندگی مو بسازم ، نه اینکه “زندگی” داستان ِ منو خلق کنه. منو باخودش ببره. این طوفان تصمیم بگیره منو کجا ببره. اصلاً طوفانی در کارنیست. بادی ، جریانی در کارنیست که مارو باخودش ببره. ما جریانو خلق می کنیم. ما هرکدوممون ، جریان ِ زندگی خودمونو خلق می کنیم.

    ما باید تصمیم بگیریم که می خوایم زندگی مونو دیگران برامون بسازن ، جریان برامون بسازه ، سیاست های دولت ها و کشورها برامون بسازن؟ یا میخوایم زندگی مونو خودمون بسازیم؟؟

    تفکّر اشتباه از اونجا شروع میشه که آقا: من قدرتی در مورد خلق زندگیم ندارم! از اینجا کلّ اشتباهات فکری بشر شروع میشه.

    5_وقتی فضای فکری جامعه (اندیشه ی تبار) به یه سمت ِ منفی باشه ، همش بلا سرش میاد. دلیل ِ اتفاقات منفی توی جامعه اینه که یه عده ی زیادی ، 95 درصد اون جامعه ، درگیرن باهمه: باخودشون ، با دیگران ،…مقاومت های زیادی تو وجودشون هست. هماهنگ نیستن باخودشون. با خدای خودشون. آرامش ندارن از لحاظ درونی…و این نتیجه ی اون نگاهه.

    6_برای اینکه بتونیم ذهن خودمونو آروم کنیم تو شرایط نامناسب ، هرکسی می تونه یه روشی پیدا کنه. مثلا اینکه افرادی که مرتکب اشتباه شدن رو قضاوت نکنیم. ببینیم آیا خودمون هیچ کجای زندگی مون اشتباه نکردیم؟ بارها و بارها تو مسائل مختلف اشتباه کردیم. با اینکه می دونستیم اشتباهه ولی از دستمون دررفته. ما نمی تونیم مطمئن باشیم که اگر جای اون افراد بودیم همون اشتباه رو نمی کردیم.

    7_هرکسی توی هرجایی به هرنقطه ای رسیده به هرموفقیتی رسیده ، اصلن مهم نیست که اون موفقیت تحصیلیه ، شغلیه ، مالیه ، هرچی. کسی بوده که تونسته “ذهنشو کنترل کنه !”

    8_با هر منطقی با هردلیلی ، مهم نیست چقدر منطق قوی باشه اگر به چیزی توجه می کنی که نمیخوای تو زندگیت اتفاق بیفته ، داری با دست خودت همون شرایطو وارد زندگیت می کنی. اصلاً مهم نیست که چقدر دلایل قانع کننده ای داری برای اینکه من باید به این موضوع نادلخواه توجّه کنم ، باهرمنطقی شما دستتو بکنی تو آتیش دستت می سوزه. اصلاً مهم نیست دلیلتون چیه؟

    9_اگر جایی که هستی رو دوست نداری توجّهتو بذار روی زیبایی های اطرافت ، هدایت میشی به جاهایی که زیباتره! مقاومتی در کارنیست.

    اگر شما برید توی فضای مقاومت کردن و درگیر شدن ، بحث کردن جدل کردن ، دریک کلام داری به چیزی توجه می کنی که نمی خوای ، داری اونو به زندگیت دعوت می کنی.

    وقتی شما از لحاظ فرکانسی تغییر می کنید ، بدون هیچ تردیدی ، این کار ِ خداونده: “جهان جای شمارو از لحاظ فیزیکی تغییر میده، جابه جا می کنه.”

    10_ تمام پیشرفت های بشر توی تمام حوزه ها از اشتباهاتش نشات گرفته. توی همه موضوعات همه ی پیشرفت‌ها حاصل ِ تکامله. حاصل یک پروسه ای که احتمالاً یه عالمه خطا و اشتباه توش بوده.

    11_وقتی مثل بقیه فکر نمی کنید به خدا قسم مسیرتون از بقیه جدا میشه. نتایجتون ، شرایطتون، روابط عاطفی تون ، سلامتی تون ، ثروتتون ، همه چی تغییر می کنه. چرا ؟؟ به یه دلیل ساده: اینکه تو تغییر کردی. تو مثل بقیه فکر نکردی‌.

    12_بذاریم اگه افراد توی مسیر اشتباه هستن ، مسیرشونو برن. سعی نکنیم قانعشون کنیم که اشتباه می کنن. گذشت زمان خودش به اونها نشون میده. چیزایی که بهش خیلی مطمئنید ، اتفاقاً کمترین تلاش رو می کنید که دیگرانو درموردش قانع کنید. بالاخره یک روز ، دیر یا زود به حرفای شما می رسن. اگر هم نرسیدن مهم نیست. چون هرکس نتایج افکار خودشو می گیره.

    13_ اگر بدونید ذهن داره چه جوری کار می کنه. اگه بدونید بازی چیه ، اگه اصل کارکرد جهان رو بدونید خیلی راحت تر می تونید خودتونو تطبیق بدید با قوانین ِ جهان.

    14_ به خدا قسم مهم نیست که الآن شرایطتون چه جوریه. اگر افکار و باوراتون تغییر کنه ، شما هدایت می شید به جاهای آرام. به جاهای خوب. از لحاظ ِ فیزیکی جاتون تغییر می کنه.

    15_ وقتی ما تو مسیر درست قرار می گیریم ، عملاً یه سری حرفارو هم دیگه نمی شنویم. اولش یه ذره نیازه که کارکنید رو خودتون. بعداً این حرفارو نمی شنوید. اگرم بشنوید دیگه اون مقاومت قبلی رو ندارید. خیلی راحت تر می تونید تغییر بدید ذهنتونو.

    وقتی تغییر می کنید اصلاً آدمای دری وری و داغون نمیان تو زندگی تون. یعنی اولش هی کمتر میشن ، کمتر میشن …بعدش دیگه واااقعاً نیستن!!

    اگر این مسیرو با باور، با ایمان، با تعهّد برید ، به جاهای خیلی خوب به جاهایی که دوس دارید به جاهایی که با فرکانستون هماهنگ تره هدایت می شید.

    16_ هروقت که ما بخوایم به کسی ضربه بزنیم ، به خودمون ضربه زدیم. این قانونه! خیلی موقعا اصلاً اتفاقاً نمی تونیم به دیگری ضربه بزنیم.

    17_اگه تمرکز کنید رو خبرای بد ، این خبرای بد تموم نشدنیه. “یه جوری تمرکز کنید که “خبرای خوب” تو زندگی ِ شما تموم نشدنی باشه.”

    18_اگه کسی به این آگاهیا عمل کنه دیگه سوالی براش پیش نمیاد که بخوایم دونه دونه به هرفردی جواب بدیم.

    19_ نمیشه گفت بهترین کتاب کدومه. میشه گفت توی هرزمان، به هر آگاهی که نیاز داشته باشیم ، خداوند مارو هدایت می کنه به اون آگاهی. و بعد وقتی اونو دریافت می کنیم فکر می کنیم که اون بهترین مطلب و کتابی بوده که خوندیم. هربار فکر می کنیم اون بهترین بوده. درواقع “بهترین” وجود نداره. وقتی ما توی مسیر درست حرکت می کنیم، هر زمانی که نیاز داشته باشیم به هر آگاهی که مارو یه مرحله بالاتر ببره ، خدا توی مسیرمون میاره. بعد ما از اون استفاده می کنیم. “بعد جهش می کنیم واقعاً”. و فکر می کنیم اون بهترین آگاهی بوده.

    اینم به خاطر اینه که: ماداریم تغییر می کنیم. یه سری نیازها داریم برای تغییرات بیشتر. بعد پاسخ داده میشه توسط ِ خداوند به اون نیاز.

    بعد اون آگاهی مثل یک قطعه ی پازل می مونه که میاد می شینه سر ِ جای خودش! بعد تصویر کامل شکل می گیره. و آدم احساس خوبی پیدا می کنه.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    نازنین گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    بنام خالق زیباییهای بی انتها

    سلام و درود به استاد عزیزم مریم نازنینم و دوستان گرانقدرم

    گام هفتم خانه تکانی دهن

    نکات بسیار مهم و ارزشمند این فایل

    اگر میخوای نتیجه ی متفاوت از جامعه بگیری باید مثل بقیه فکر نکنی

    مثل بقیه رفتار نکنی

    اگر میخوای نتایجت متفاوت باشه

    وگرنه این تو هستی که انتخاب میکنی کانون توجهت رو کجا بذاری

    رو چیزی که میخواهی وارد زندگیت بشه یا چیزی که نمیخواهی وارد زندگیت بشه

    وقتی داری با جریانی که تو جامعه راه افتاده همراه میشی و انتقاد میکنی شکایت میکنی گله میکنی میجنگی و دوسش نداری تو دقیقا داری همین ها رو به زندگیت دعوت میکنی

    جریان زندگیتو خودت باید بسازی

    تو قدرتش رو داری چون سیستم جهان اینه

    تو با افکارت با کانون توجهت داری به جهان میگی خواهان چه چیزی هستی

    اگر نتایجی بهتر از نتایج مردم عادی میخوای نباید مثل اونها فکر کنی نباید مثل اونها عمل کنی

    ما نباید با طوفانهایی که هر بار به یه شکلی تو جامعه راه می افته همراه بشیم

    باید بپدیریم که این من هستم که به جهان میگم چه چیزی رو وارد زندگیم کنه

    این من هستم که قدرت خلق زندگیم رو دارم در هر شرایطی

    مثل یکسری از ادمها که تو همین شرایط دارن عالی زندگی میکنند

    بهایی که تمام افراد موفق پرداخت کردن برای موفقیتهاشون کنترل ذهنه

    اگه شرایط بده نمیخوامش باید

    باید کانون توجهم رو از اون موضوع بر دارم و به سمت چیزهایی ببرم که میخوامش

    مهم نیست چقدر دلیل منطقی داریم برای اینکه بگیم به این دلیل باین ناخواسته توجه میکنم

    مردم دارن بحث میکنند منم باید با اونها همراه بشم

    مروم میگن بی تفاوتی چقدر

    مردم میگن کشورت برات مهم نیست

    و ….

    اصلا مهم نیست مردم چی میگن

    اصلا مهم نیست چقدر دلیل منطقی داری برای حال بدت

    مهم اینه که دستت بره تو اتیش میسوزی

    مهم اینه که وقتی به نادلخواه توجه کنی با هر دلیل توجیه کننده ی ذهنت

    تو داری بسمت اون مسایل میری

    تو داری اون چیزهای نادلخواه رو جذب میکنی

    کارکرد ذهن و جهان اینه

    وقتی تو از درون تغییر میکنی

    وقتی افکارت دیگه مثل بقیه ی جامعه نیست

    تو مسیرت عوض میشه

    این کار جهانه

    جهان خداوند تو رو بسمتی میبره که با ادمها و شرایط و اتفاقتی همراه میشی که دوست داری و از اون آدمهای قبلی فاصله میگیری

    یعنی وقتی فرکانس تو تغییر میکنه با باورهای قدرتمندانه ات

    وقتی مدار تو تغییر میکنه

    جهان جای تو رو از لحاظ فیزیکی هم تغییر میده

    چقدر این عملکرد جهان قشنگه و شگفت انگیز

    پس مهمه که روی خودت و چیزهایی که میخوای تمرکزت رو بزاری

    نکته ی مهم بعدی در مورد قضاوت

    که ما آدمها بدون فکر هر لحظه در حال قضاوتهای نادرست هستیم

    اگر لحظه ای که میخوایم قضاوت کنیم شخصی رو یه لحظه صبر کنیم و خودمون رو جای اون فرد بذاریم و از خودمون بپرسبم اگر من جای این شخص بودم آیا همین کارو میکردم یا نه؟

    این سوال باعث میشه کمی صبر کنیم

    کمی ذهن مون رو جهت بدیم

    استاد چقدر زیبا گفتین واقعا بیایم فکر کنیم ما هرگز اشتباه نکردیم؟

    هزارلن بار اشتباه کردیم

    حتی تو اون لحظه اینقدر مغزمون هنگ کرده که نمی تونستیم درست تصمیم بکیریم که بلید چیکار کنیم

    همین طرز فکر باعث میشه یه کم ذهن مون در مورد فردی که بنظر ما اشتباه کرده کمی اروم بشه

    کنترل ذهن یعنی واکنش نشون ندادن به اتفاقات نادلخواه و اعراض کردن پرهیز کردن از توجه و صحبت و درگیری در مورد ناخواسته

    اگر بتونیم

    که باید راهی پیدا کنیم برای اینکه قادر باشیم توجهمون رو برداریم از ناخواسته ها

    جهان هم به کمک ما میاد

    مارو بسمت آدمها و شرایطی میبره با طرز فکر جدیدمون

    با باورهای جدیدمون هماهنگترن

    و هر چقدر بتونیم این کارو ادامه بدیم هماهنگتر میشیم با خودمون

    بیشتر درصلح با خودمون و جهان قرار میگیریم

    استاد جانم بسیار سپاسگزارتون هستم

    چقدر شما زیبا می اندیشین و چقدر زیبا بیان میکنید این قوانین رو

    چه جمله ی زیبایی گفتین

    طوری تمرکز و توجهتون رو روی خواسته هاتون بزارید که خبرهای خوب و اتفاقات خوب هیچوقت براتون تموم نشه

    بقول دوست عزیزمون که واقعا جز شنیدن حرفهای شما همه چیز رو باید بخودمون حرام کنیم

    خیلی دوستون دارم

    خیلی سپاسگزار دوستان عزیزم هستم که با کامتتهای زیباشون کلی آگاهی کسب میکنم

    خداوند نگهدار همتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    منصوره علیان گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    سلام و درود بر همه

    گام هشتم :

    کلیت جامعه منتظرند یک اتفاقی بیفتد تا همه درباره ی آن صحبت کنند و همه همراه جریان پیش می روند . من اگر مثل کلیت جامعه فکر کنم حتما مثل انها نتیجه می گیرم ، من یک برگ در طوفان نیستم من باید جریان زندگیم را خلق کنم مثل افرادی که در هر شرایطی نتایج عالی می گیرند من نیز باید آگاهانه زندگیم را خلق کنم.

    اگر من آگاهانه به شرایط دلخواهم توجه کنم آن وقت بدون شک بدون هیچ تردیدی خداوند و جهان از لحاظ فیزیکی هم جای من را تغییر می دهند به سمت شرایط دلخواهم مثل استاد و حتی بعضی از تجربه های خودم .

    تمام افراد موفق در هر زمینه که موفق شده اند توانسته اند آگاهانه ذهنشان را کنترل کنند و بر روی هر آنچه احساسشان را بهتر کرده تمرکز کرده اند.

    من هر وقت خواستم از کسی ایراد بگیرم یا کسی را قضاوت کنم باید خودم را جای آن شخص بگذارم ببینم آیا اگر من در همان شرایط بودم خطای بزرگتری مرتکب نمی شدم؟ 《 تا با کفش های کسی راه نرفته ای درباره اش قضاوت نکن 》

    سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2286 روز

    بنام الله مهربان وهدایتگر.

    سلام به استادان بی‌نظیر وعشق

    سلام به همه دوستان عزیز در این سایت فوق‌العاده.

    به هرچ توجه کنی از جنس همون وارد زندگیت میکنی.

    این قانون بدون تغییر خداونده.

    کنترل‌ ذهن =کنترل‌ زندگی

    احساس خوب =اتفاقات خوب.

    خدا رو شکر از وقتی که باشما استاد عزیز اشنا شدم این که دنبال این اخبار و این داستانها نرفتم هیچ مقاومتی هم نداشتم.

    والان در موقعیتی هستم که یکی از همکارام یه روز خوبه یه روز نه ومن دارم تلاش می کنم ذهنم روکنترل کنم.

    تمرکز کنم روی خودم وزیبایی ها تا در زمان مناسب می دانم خداوند من رو هدایت میکنه به یه جای بهتر شرایط بهتر وانسانهای بهتر.

    سعی میکنم که دیگران قضاوت نکنم وقتی می خواهم قضاوت کنم به خودم میگم من که توشرایط اون نیستم شاید بودم من هم این کار می کردم البته نمیگم همیشه این جوری عمل کردم ولی تلاشم می کنم که هر روز بهتر شوم جای کار داره تا خیلی بهتر عمل کنم.

    استاد عزیزم ازتون ممنونم که آنقدر درست وعالی این قانون رو یاد میدی توضیح میدین .

    درپناه الله مهربان شادوسلامت پایدار باشید 🫡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 668 روز

    بنام خدای مهربانم!

    استاد عزیزم سلام.

    گام هشتم/خانه تکانی ذهن

    ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده

    خدارا شکر میکنم که توانستم از مطالب ارزنده گام هشتم هم استفاده کنم.

    اگر بخواهیم مثل بقیه نتیجه نگیریم باید بتوانیم مثل بقیه فکر نکنیم.

    اکثریت جامعه چون شبیه هم فکر می‌کنند شبیه هم نتیجه می‌گیرند

    ماباید جریان زندگی مان راخلق کنیم نه اینکه خودمان را به جریان بسپاریم.

    هر کسی به هر جایگاهی که رسیده 100در100 کنترل ذهن داشته.

    خیلی از افراد که موفق شدن میگن ما قانون جذب رو قبول نداریم ولی وقتی ازشون میپرسی متوجه میشی که به صورت ناخودآگاه به قانون عمل کردن.

    هرکسی در هر موقعیتی که اشتباه میکنه ما نباید قضاوت کنیم و توجه کنیم

    چون جذبش میکنیم.

    هر وقت که از نظر ما کسی اشتباه میکنه ما بجای اینکه قضاوت کنیم خودمان را بجایش قرار بدهیم شاید ماهم در اون شرایط و موقعیت می‌بودیم اشتباه میکردیم.

    خبر های بد تمام نشدنی هست باید یاد بگیریم که به چیزهای خوب توجه کنیم.

    خدایا سپاسگذارم که درمسیر درست هستم و این مسیر سراسر لذت و آرامش هست.

    درپناه خدا باشید سلامت و سعادتمند…..!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سید سجاد رجبی گفته:
    مدت عضویت: 2321 روز

    به نام خدا

    سلام

    جهان همواره ما رو به آنچه که بهش توجه می کنبم هدایت می کنه

    تغییر بنیادین شخصیت یعنی من در عمل بپذیرم که خودم خالقزندگیم هستم و هیچ جریانی وجود نداره، بعد که من کانون توجهم رو تغییر می دم و ذهنم رو کنترل می کنم، از عموم که هنوز به عوامل بیرونی اعتقاد دارن جدا می شم( که شدم ).

    عموم برای این نتیج مشابهی می گیرن که به چیزهای مشابه توجه می کنن و نمی دونن که خودشون خالق هستن. اصلا ما ایرانیا هنوز به الگوی عشایری پدرانمون که همیشه یه دشمن یا مهاجم داشتن گرفتار هستیم.

    من هم مثل همون خوابی که تو گام اول دیدم هنوز یه سریا رو پلید می دونم چون هنوز منطق قوی ای براش پیدا نکردم ولی خدا رو شکر خییییلی تغییر کردم تا جایی که گاهی وقتا اصلا نمی دونم تو کشورمون چه خبره، در عوض می بینم که زیبایی و فراوانی ها چقدر زیاده.

    آقا من یه دوستی دارم که خیلی مخالف این مباحثه و می گه اینا روانشناسی زرده و ازین حرفا، ولی یه روز ازش پرسیدم چطور شد انقد ثروتمند شدی؟ گفت: زمانی که من بدهکار بودم، وقتی طلبکاری می اومد در خونه من می رفتم تو کمد دیواری و چشام و می بستم، گوشمم می گرفتم و تجسم می کردم رفتم دبی و ازین حرفا… یه بارم گفتم: سرطانت چطور خوب شد؟ گفت: گفتم من که دارم می میرم بیام همه کتابایی که دوس داشتم و بخونم و اینطوری من خوب شدم. مهم نیست ما چقدر قانون و رد کنیم، قانون با قدرت کارش و انجام میده.

    در مورد آقای اصغر فرهادی هم بگم که وقتی خیلی تو سینما رشد کرد گفتن این دوره احمدی نژاد و مشایی بوده و اینا بهش میدون دادن، بعد باز موفقیت های بیشتری کسب کرد و اونایی که تو فاز سینما هستن شاید بدونن که گفتن دوره ترامپه و مخالفای رژیم بهش جایزه میدن، آقا همه اون افراد عوض شدن و فرهادی همچنان داره می تازه و موفقیت پشت موفقیت کسب می کنه. در نتیجه بر خلاف هر موجی که تو جامعه هست آدم می تونه شرابط دلخواهش رو خلق کنه.

    درود بر شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    محمد علی غیاثی گفته:
    مدت عضویت: 1213 روز

    سلام:

    فقط میشه یک جمله گفت

    با هر منطقی به چیزی که نمیخواهی در زندگی‌ات اتفاق بی‌افتد توجه کنی همون موضوع بطور کامل وارد زندگی ات‌خواهد شد .،

    انشالا که سرتاسر زندگیمون پر از زیبایی ها و قشنگی ها تا بطور آگاهانه از جنس همون ها و وارد زندگیمون کنیم و به ناخواسته ها هم بی توجه باشیم

    1403/07/18

    منزل

    2:57

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    الهام رهنما گفته:
    مدت عضویت: 1600 روز

    به نام خدای مهربون و هدایتگرم

    گام هشتم خونه تکونی ذهن پرسشگر و رویاییم

    الهی صدها هزاران بارشکرت از وقتی بخودم قول دادم هرروز متعهد باشم ب این مسیر حتی نوشتن کامنت خودم میبینم ک چقد فرق کردم تو این 3 سال و نیمی ک خدا منو ب این بهشت هدایت کرده میبینم ک چقد تغییر کردم انزوا و گوشه گیریم تبدیل ب ی دختر شاد و پرانرژی شده بی برنامگیش تبدیل ب هدفمندی و انگیزه های زیاد شده توجهش فقط و فقط رو چیزهایی ک میخاد باشه هس ب قول استاد اولش خیلی سخت بود سخت ک چ عرض کنم واقعاااااااا از کار معدنم سخت بود ولی کم کم داره تربیت میشه آروم شده از اون ذهن پرخاشگری که هی از این شاخه ب اون شاخه میپرید و دائم انرژیمو سر چیزهای پوچ هدر میداد و کسلم می‌کرد ب یه ذهن خلاق و مودب تبدیل شده که حتی اگ بخاد در مورد چیزیم فک کنه اول از قلب بزرگ اجازه میگیره بعد با هم همکاری میکنن و ی کار فوق العاده تحویلم میدن همگی باهم تبدیل به ی تیم قوی شدیم ک تو راس قلب بزرگ حاکمه عمل من و ذهن قوی هم توقسمت کادر اداری مشغول ب کاریم و هرلحظه در حال هرس و پاکسازی حاشیه های اطراف و حرف ها و جمع های بیهوده ایم و هرجا فقط زیبایی باشه قلب رو ب اونجا میبریم تا بیشتر الهامات رو دریافت کنه و دستورش و بده و ما هم اجراش کنیم استاد یه هماهنگی فوق‌العاده درونم در حال تکاپوعه ک بزرگترین نتیجه ای ک برام آورده ارااااااااااامش و حال خوبه فقط زیباییه شادی و خوشحالیه هیچ چیز نگران کننده و استرس زایی وجود نداره بجای واکنش ب اتفاقات نادلخواه و ناجالب توجه فقط روی خواسته ها و اتفاقات دلخواه تنظیم شده و اصن نمیتونه جور دیگه ای ببینه چون من درک کردم فهمیدمممممم که خودمم ک زندگیمو دارم رقم میزنم خودم بودم ک با پیدا کردن الگوهای مناسب عین همون اتفاق رو تو زندگیم جذب کردم هرموقع چیزی هس ک ذهنم میخاد در موردش قضاوت کنه همون لحظه ساکتش میکنم چون خودمو درجا میذارم بجای اون کسی ک هس و میبینم من در جایگاهی نیستم ک حتی در مورد دیگران فک کنم چ برسه قضاوت کنم انگار ‌ک تو این دنیا فقط خودم باشم ی سری چیزارو فیلتر کردم درونم حرف و نظر در مورد دیگران ممنوعه فقط بهبود خودمه ک ازاده ایده های جدید و عملگراییه ‌ک آزاده حس و حال خوبه ک آزاده و از وقتی ک این قوانین رو اجرا میکنم ک زندگیم از هرنظر از این رو ب اون رو شده و هیچ ربطی ب گذشتم نداره چون من تصمیم گرفتممممم ک مثل کلیت جامعه فک نکنم پس کنترل میکنم تا اون جریانی ک همهههه ادما درش هستن من واردش نشم آگاهانه تلاش میکنم و خدا پاداش این تلاشم رو ب صورت اتفاقات و آدمهای خوب تو زندگیم قرار داده ب قول استاد همههههههه چی خیلی سادس هیچ سختی وجود نداره فقط خودتو از اون گردآبی ک همه رو داره میکشه بکش بیرون و اراده تغییر داشته باش ببین ک خدااااااا چه ها ک برات نمیکنه

    اگر اصل کارکرد جهان رو بدونم خیلی راحت تر میتونم تطبیق بدم با قوانین جهان ولی ن تا زمانی ک اونجوری ک خودم دوس دارم و از قبل بهش فک میکردم فک کنم

    مهم نیست شرایط الان چطوره اگر افکار و باورهام تغییر کنه ب جاهای خوب هدایت میشم باید هدایت شم چون قانونه تو هرزمانی ک من ب هر آگاهی ک نیاز داشتم هدایت شدم ب اون آگاهی و تو مسیر درست حرکت کردم و مرحله ب مرحله پیش رفتم و هربار بهتر از قبل نتیجه شو گرفتم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت ک تو مدار خودتم و هرروز ذهنم رو باز تر قلبم رو بزرگتر و عملم رو کارآتر میکنی بی نهایت سپاسگزارم استادم عاشقتونم

    استاد قشنگم عاشقتونم

    مریم جونم عاشقتم

    خانواده قشنگم عاشقتونم

    خدای مهربون و قدرتمندم هزاران بار عاشقتم

    در پناه تنها فرمانروای عالم شاد و خوشحال و پرانرژی و آروم و و پرروزی باشین

    فعلا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    علی اکبر اکبری گفته:
    مدت عضویت: 2421 روز

    سلام استاد عزیزم وخانم شایسته مهربانم

    من عاطفه همسر علی اکبر اکبری هستم، استاد عزیزم خیلی ممنون که ماه را به این آگاهی ها آشنا کزدی خیلی انگیزه گرفتم حرف های شما چقدر شور شوق پیدا میکنم از همه شما

    استاد عزیزم گفتین که نمیشه گفت کدام کتاب بهترین هست

    صد در صد راست هست خداوند خودش از هر راه خیلی زیبا جوابت رو میده منم وقتی توی یک مصله ای مشکل داشتم. از فایل های شما وعرشیان فر وغیره خدا جوابم رو میده بعد می بیبینم چقدر حالم حسم خوب میشه.

    چند ماه میشه که فقط از فایل های شما من هدایت شدم. چند ماه میشه فقط از فایل های شما استفاده می کنم. دیگه اون طرف اون طرف نرفتم. این طوری پیش تر نتیجه گرفتم. استاد شما یک فرشته زمینی هستین. من خیلی نتیجه گرفتم و پیشرفت کردم از وقتی که فقط فایل های شما را گوش کردم. هر بار به خودم یاد آوری می کنم. چقدر من عالی دارم پیش میرم. ،خداوندا سپاسگذارم بخاطر این آگاهی که امروز به من دادی. من هر بار یک قدم جلوتر میرم این خیلی خوشحالم می کند. خدایا شکرت دوستت دارم با تمامی وجودم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    نرجس نیک گفته:
    مدت عضویت: 1874 روز

    سلام. وقت همگی بخیر.

    استاد عباسمنش عزیز و مریم جان شایسته ممنونم برای این دوره و این دسته بندی قشنگ.

    اولین کامنت من توی این پروژه هست. و بعد از خوندن کامنت خانم درویشی منم ترغیب شدم به نوشتن کامنت. ایشون گفتن که کمی مقاومت داشتن در مورد این فایل، اما بعد دیدن که اوکیه و باید بیشتر گوش کنن و به شناخت بیشتر و درونی تر برسن و به درون خودشون برن، جایی که هیچ کس نمیتونه بهش دسترسی داشته باشه جز خودمون… و دیدم که چقدر این حرفشون برای منم کاربرد داره.

    منم مقاومت داشتم در مورد این فایل. بخاطر حجم زیادی از علامت سوال و حتی حتی حتی کینه ای که از مسببین این اتفاق و اتفاقات مشابه در دلم دارم. اما باااور کنید باااور کنید در لحظه تونستم یه چیزایی رو به هم ربط بدم و اشکال کار خودمو بکشم بیرون.

    استاد شما گفتید که اشتباه برای هر کسی ممکنه پیش بیاد، بعد ذهن من گفت ولی نه همچین اشتباهی.

    شما گفتید همه ی ما بعد از اشتباه دچار ترس میشیم و کتمان میکنیم، ذهن من گفت خب بابا مسئولیت یه کشوره هااا نه یه اشتباه معمولی.

    خلاصه هی ذهنم دلیل اورد و مقاومت کرد. تا یجایی استاپ کردم گفتم ببین بسه. مقاومت نکن. ببین مشکل اصلیت چیه.

    باور کنید استاد در لحظه به جواب رسیدم. که بزززرگترین مشکل من با خوده خوده این آدماست. کسایی که باعث این ماجرا شدن. یه حجم زیادی از کینه تو دلم دارم نسبت به این ها. باز رفتم دنبال دلیل این حجم از کینه… دیدم دلیلش اینه که اعتقاد دارم که اونا مسبب شرایط کشور و مردمش و اتفاقاتش هستن…

    بعد همین دلیل رو گذاشتم کنار صحبت های شما. (( هیچ کس هیییچ قدرتی در خلق شرایط و زندگی ما نداره )) پس چرا من باید اونا رو مسبب ببینم. پس قدرت خلق کنندگی من کجاست؟ پس اینکه من خودم با افکارم و باورهام قدرت خلق کنندگی دارم چی میشه؟ اگر مسئولیت 100% زندگیم به عهده ی خودمه پس دلیلی نداره که من بخوام از کسی کینه ای به دل داشته باشم یا انتظاری داشته باشم. اصلاا دلیلی نداره من بخوام به اونها توجه کنم. پیگیرشون باشم چه برسه به اینکه زندگیم رو تحت تاثیر تصمیمات اون ها قرار بدم.

    من کمی اروم تر شدم. کمی تونستم به جمع بندی برسم. همین برای من یه نکته ی طلاییه. همین که متوجه شدم حتی وقتی از یه فرد معمولی، دوست، خونواده، همسر، … ناراحتیم، ینی ازون انتظاری داشتیم که برآورده نشده. متوجه شدم که بیشتر به رفتارام دقت کنم. وقتی میگم مسئول 100% اتفاقات زندگیم هستم. آیا واقعا هستم؟

    ممنون استاد ازین فایل و اینکه باعث شدید به قول خانم درویشی به درون خودم برم. ببینم جریان چیه. و خدا هم در لحظه بهم پاسخ داد. اکثرا اینجور فایل ها رو من تا اخر گوش نمیکردم. به دلیل مقاومت های ذهنم. اما اینبار در مقابل مقاومت خودم هم مقاومت کردم. و خدا هم قطعا دیده که تصمیمم برای بهبود جدیه، در لحظه بهم جواب داد و آگاهی های لازم رو بهم رسوند.

    بیشتر و بیشتر و بیشتر به این جریان فکر میکنم و ازش مینویسم و رو خودم کار میکنم. اما لازم دیدم در همین حد اینجا هم بنویسم. ممنون از شما استاد و خانم شایسته جان که ما رو با خودمون روبرو میکنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: