live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 74
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/01/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-28 05:06:452024-09-28 05:41:29live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهندهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
گام هشتم
ما به 2 طریق میتوینم زندگیمونو بگذرونیم:
1) مثل90% مردم واکنش دهنده به اتفاقات باشیم، یعنی با هر باد به یه سمتی بربیم و بزاریم که اتفاقات برای ما تعیین و تکلیف کنه که الان چه احساسی باید داشته باشیم
2) مثل 10% مردم فارغ باشیم از اینکه ذهنمون داره به چه یزی واکنش میده و اون اقای ذهنو به رسمیت نشناسیم بزاریم هر چی دلش میخواد بگه.
در اصل ما کنترل ذهن رو تو دستمون بگیریم قلاه ذهن دست ما باشه نه اینکه ذهن برای ما تصمیم بگیره که الان خوب باشیم یانه
در واقع بیایم به اصل و اساس فکر پی ببریم فکر چیه؟
فکر فقط یه سری جملس که میاد و میره
نه خوبه نه بد
و به قول دوستی فکر یه جملس بدون هیچ قدرتی. ولی به محض اینکه تو بهش توجه میکنی اون موقع همون فکر همون جمله میشه واقعیت زندگیت
و به قول استاد
با هر منطقی (مهم نیست منطق چقدر قوی باشه)اگه به چیزی توجه میکنی که نمیخوای تو زندگیت اتفاق بیوفته داری با دست خودت همون شرایطو وارد زنگیت میکنی
اصلا مهم نیست که چقدر دلیل قانع کننده داری برای اینکه من باید به این موضوع نا دلخواه توجه کنم
و به قول یکی از دوستان در کامنتها
تنها بهایی که ما باید برای رسیدن به اهدافمون بپردازیم کنترل ذهنمونه
کل داستان همینه: کنترل ذهن، کنترل ذهن، کنترل ذهن
تمام
بنام خدا
سلام استاد عزیزم و دوستان گلم
استاد عاشقتم که هربار که به هر موضوعی نیاز داشتم دقیقا هدایت شدم سمت جوابم از طرف خدا
یک لحظه چنان بایک ناخواسته رفتم تو بحر قضیه که اصلأ حس کردم وسط جهنمم ازشدت ناراحتی گریه کردم اول غرزدم گله کردم که چراچرا؟؟
اصلأ نمیخواستم نمیتونستم ذهنمو کنترل کنم والان اینجا استاد دقیقا داره منو میگه اصلأ اشکم خشک شد
ما جریان خلق میکنیم درسته کاملآ درسته من با اتفاقی که قبلاً افتاده دارم خودمو از لحظه حال منع میکنم
کانون توجه کنترل کردن مهمترین کار که الان باید انجام بدم ارامش ندارم الان وذهنم داره عالم وادمو مقصر میدونه
خدارو شکر که داره ذهنم اروم میشه
کنترل ذهن درشرایط حساس کنونی چقد سخته اگه گوش به این حرفها نده
وچقدر ارام بخش صحبتهای استاد که تونسته ذهنشو کنترل کنه
من باید برم درونم تا دلیل ناراحتی مو پیدا کنم وبا مقصر دونستن ادمهایی که توی زندگیم مانع ایجاد کردن حالم خوب نمیشه
من قدرت از اونا میگیرم ومیدم به خودم تا بتونم قوی ظاهر بشم من اصلأ از این شرایط حتی یک لحظه شم خوشم نمیاد واین اگاهی وتغییر باورامه
چون اگه قبلا بود زنگ میزدم به کسی وتعریف میکردم براش که چه اتفاقی برام افتاده وذهنم از کاه کوه میساخت
من توی دوره pmsهستم طبیعیه یکم حالم عوض بشه وهورمونام کمی بهم بریزه ولی به ناراحتی بها نمیدم به ذهنم که منتظره من بیام پایین تا شروع کنه سناریو بسازه
استاد عزیزم ممنونم ازت
تمرکزمو از تمام اتفاقات گذشته برمیدارم روی این لحظه وشکرگذاری برای چیزهای خوبی که دارم وزیر بار این حس بد گم شده بود
حس خوب=اتفاق خوب
من منتظر اتفاقات خوبم پس باید حسمو خوب کنم و بالاترین فرکانس ونزدیک ترین فرکانس به خداوند شکرگذاریه
خدایا شکرت که من حالم خوبه
شکر که گاهی با تخلیه انرژی منفی دوباره به ارامش میرسم
خدایا شکرت که همه چیز خوبه ومن درسلامتی هستم
خدایا شکرت که هستی وهوامو داری
سلام
خیلی خوشحالم که این سایت و استاد ، خانم شایسته و دوستان به این خوبی دارم.
قدم هشتم:
کنترل ذهن مهم ترین اقدامیه که ما باید انجام بدیم تا به اون تصویر ایده آل توی ذهنمون برسیم و این همون تقواست که خداوند توی قرآن هم برای افراد با تقوا پاداش در نظر گرفته.
حالا چطور میشه ذهن رو کنترل کرد؟ با کنترل ورودی ها و بردن افکار به سمتی که احساس خوبی به من بده این باعث میشه توی من و دیگران تفاوت ایجاد بشه؛ من اگه مثل بقیه غر بزنم و بزارم جریان منو پیش ببره خب مثل بقیه هم نتیجه میگیرم و این اون چیزی نیست که من بخوام پس من خودم کنترل زندگیم رو به دست میگیرم و نمیزارم کانون توجهم به سمتی باشه که احساس منو بد کنه. کنترل کانون توجه یعنی من دارم به چی توجه میکنم و طبق اون تصمیم میگیرم مثلا کانون توجه من تماما روی بی پولی و چاقیه ، مثلا ناشکری میکنم و از افراد ثروتمند خوشم نمیاد و بهشون حسودیم میشه و برای چاقی مدام توی خودم ایراد می بینم و به افراد چاق و شکل بدنشون توجه میکنم ، همه اینا با اینکه من دقیقا طرف مقابلش رو میخوام یعنی ثروت و تناسب اندام ولی با توجه کردن به ناخواسته ها ، من به سمت ناخواسته های بیشتر هدایت میشم هر چی بیشتر ناشکری کنم نعمت های کمتری بهم داده میشه ، پس من از این فایل یاد گرفتم کانون توجهم رو بگذارم روی چیزهایی که بهم حس خوب میدن و نتایج هم متفاوت میشن.
خدایا شکرت بابت این آگاهی ها
به نام خدای مهربان
ازش هدایت میخام برای یه کامنت مشتی
شکرت برای این فایل واستاد عزیزم که. درس طلایی قانون زندگیو به اسونی اموزش میده
ممنون از خودم که با عشق گوش میسپره تمرکز میکنه روی. ص دای ربش
و سعیشو میکنه وتمرین میکنه کنترل زهنشو
زهن
اول منفی هست همه زهنشون منفی ولی بعضیا زهنشونو مثبت میکنه وادم شادی میشن
زهن اهنربای زشتی هاس اهنربایی یه کاری کنه غصه بخوری ازیت بشی درد بکشی مثلا یه اتفاق خوبو تازه یه جوری به خوردت میده ناراحت کنه عصبانیت کنه یه کاری میکنه به بقیه ظلم بکنی یا یه کاری میکنه که مضلوم باشی ناتوان ظعیف باشی با اینکه همه اینا دروغه
چرا بعضیا روی شونه خدان
چرا بعضیا زهنشون مثبت شده
چجوری خیلی کارهارو که میخاستی یاد گرفتی تمرین کردی حرفه ای شدی تمیز کاری درسو مدرسم توی روابط توی میزان شادی ام چقد بهبود دادم پس دختر همین راهو پیش میرم و کنترل زهنی قویتر ونتایج قویتر رقم میزنم
درس کنترل زهن چیه
تو میشینی سر سفره همه جور غذایی هست خوشگل خوشمزه معمولی یا اصلا استخون
خخخ الان داری حتما میگی ینی که چی استخون بزارن سر سفره چه حرفه مسخره ایی خخ زهنه چموش خودمم میخاد بره برا قرررقررر ولی با عشق طناب طلایشو میکشم میگم زهرای عزیز سر این سفره میگم همه چیز ینی کباب پیتزا همه چیز هست میتونی بخوری لدت ببری سپاسگزاری کنی
اینجاس
سپاسگزاری از نون شبم واجب تره چون غذای روح چون منبع وردی نعمتاس
خود خدا میگه من به بندهام روزی بخشم ولی اونا که سپاسگزارن حقشونه بیشترم بهشون بدم
انقد مهم ارزش داره خیلیم لدت بخشه
اقا زهنت با خودش سختیا مشکلاتو میره دوتا چندتا کنه این نیس فلان نیس اینجور شده اونجور شده تو هم دفترتو برمیداری با خدای خودت فرمانروا عشقبازی میکنی دمت گرم اینجا چه نشونه خفنی بود
توی اون باورسازی فایل چقد لدت بردم چقد روم اثر گزاشتم
همینجور که لذت میبری ونعمتارو مرور میکنی باز میکنی تو زهنت یه حس خوبی تولید میکنی باعث بزرگ شدن روحت میشه بزرگ شدن ظرفت برای نعمتها اهن رباتو لیاقت نعمت تو میبری بالاتر درست شما بنده خدا بسیار لایق برای همه نعمتا ولی بنده ای که خودشو لایقتر میدونه خب باید سپاسگزارباشه دیگه مگه نمیگی امروزت لایق تری خب لدت بیشتری ببری دیگه از این کامنت قدمت هرچی
خیلی ساده شیرینه
یادت باشه کلی اتفاقات نعمتها هست توی زندگیا که با توجه بهش میشه کلی حس خوب بسازی یادت باشه به یه نعمت کوچیک میشه انقد لدت ببری انقد حس خوب بساز میشه تو زهنت اون نعمتو طولانی نگه دداری لدتشو بزرگش کنی برای خودت خیلی باحاله
حسم مثل زنبوریه که اتفاق قشنگو انتخاب میکنه میره روش شهدشونو میخوره وعسل تولید میکنه
شکرت که از زنبورهای ارزشمندت قرارم دادی واقعا لایقشم واقعاخواستمه
درس توحید
وقتی اتفاقی میوفته خدارو توش پیدا کنی مسلت حله وکلی حس خوب میسازی به جای اینکه ناراحتت کنه خوشحالت میکنه
مدتیه سپاسگزاری میکنم
مدتیه انقد عاشق صدای استاد اگاهاش شدم نمیتونم بزنم روی قطع و از پای کامنت دورها باشم انقد برام شیرین شدن و ساده و قابل اجرا بعدش که مرور میکنم میان تو زهنم سعی میکنم اگاهی جدیدمو اجرا کنم با تعهد بیشتر مثلا الان شغل زنبوریمو بهتر انجام بدم زنبورها باید روی گلها بشینن وتمیز باشن تا بتونن عسل بسازن مثل ماا
ورودی های خوب حرفا فیلما قدم های خوب اتفاقات خوب
یه چیزیم الان یادم اومد
منتغییری که کردم زهنم به خودش اجاره ناراحت شدن برای اتفاقیو نمیده ناراحتی ینی اتیش و میریم سمت نعمتها
حالا نعمتها چین
اتفاق همسری گفته برای ناهار دیر تر میاد
زهنم میگه این اتفاق بده ناراحت شو ناهارتو باید تنها بخوری
قلبم میگه طدری نیس خخخ
خیلیم خوبه وااا چرا
میری روی کتاب استاد قشنگتو میخونی با تمرکز حوصله
میری فایل شیرین استادتو میبینی
میری برای تمرین مهارت طراحی همیشگیت کاری شیرین تر از عسلت
از خدات هدایت میخای الان وقتو تمرکزی وخالی کردی برای چه قدم ارزشمندی مثلااا کتاب حالا برم بخونم باییی بای خیلی باحاله
شادو خوشبخت باشید در پناه رب
گام هشتم
اگه من بخوام ذهنمو برای خبر و اتفاقات بد باز بزارم همیشه هرجای دنیا این دست اتفاقات وجود داره.(چون فقط درصد کمی از انسان ها میدونن که خالق زندگیشون هستن پس به ناخاسته ها توجه میکنند و اینجور اتفاقات به وجود میاد.)
اگه مثل بقیه مردم فکر کنم و مثل اون ها عمل کنم نتایجی رو میگیرم که اونا میگیرن.پس منی که از عملکرد و کیفیت زندگی دوستام خوشم نمیاد چرا باهاشون ارتباطمو ادامه میدم؟ناخوداگاه مثل اون ها فکر میکنم و عمل میکنم پس چرا تمومش نمیکنم؟چرا ترس از تنها شدن داری؟خدا ادم های بهتر و با کیفیت تری سر راه تو قرار میده که ازشون خیلی چیزها یاد بگیری.
افکار و کانون توجه من زندگی من رو میسازه پس ذهنمو کنترل میکنم و افکاری در ذهنم پرورش میدم که به من احساس قدرت و ارامش میده
من آگاهی ام من جسم و ذهنم نیستم
من به ذهن و جسمم دستور میدم که تو چه مسیری حرکت کنند . چجوری؟ با توجه به چیزهایی که دوست دارم
هرچیزی که الان دارم تو زندگیم تجربه میکنم به خاطر کانون توجه خودم بوده نه شرایط نه دولت نه همسرم نه خانوادم
فقط خودم و خودم
من خاستم که اینجا باشم
نا اگاهانه
اما الان از منِ واقعیم اگاه شدم اون کسی که همش تو ذهنم داره حرف میزنه و حرفاش خالصه و حس خوبی میگیرم وقتی میزارم پیروز بشه تو مکالمه با ذهنم منِ واقعیه خدای منه همونی که گفته از رگ گردن به تو نزدیک ترم و اون کسی که همش بر خلاف این من واقعی حرف میزنه و سعی میکنه افسارو دستش بگیره و وقتایی که پیروز میشه حس منو بد میکنه شیطان یا همون ذهن نجوا گر منه
کی میتونم به خوشبختی برسم؟
وقتایی که بتونم این ذهن نجواگرو گولش بزنم و ساکتش کنم تا من واقعی صداش برسه و منو هدایت کنه
فقط بگه چیکار کن منم بگم چشم و به راحتی به همه ارزوهام برسم
الان که دارم مینویسم من واقعیم کنترلو دست گرفته و داره حسابی دلبری میکنه
خدایا شکرت
که به من فرصت زندگی دادی
فرصت تجربه خودمو دادی
اینکه ازین دنیا لذت ببرم
خدایا منو به راه راست هدایت کن
راه کسایی که به اونها نعمت دادی
نه کسایی که به اونها غضب کردی و نه گمراهان
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم خدایا من لایق تمام اتفاقات خوب و فراوانی و آرامش و خوشبختی و شادی و سلامتی هستم چون من آگاهانه و با کنترل ذهن قدم برمیدارم پس راهنمایم باش
وقتی ذهنتو بتونی کنترل کنی یعنی ذهنیت خالق داری و ذهنیت خالق یعنی رشد و پیشرفت
اگر ذهن شما واکنش نشان بده به هر چیزی چون پیش فرضهای منفی داره باعث میشه قضاوت هم بکنه
و این مسیر اشتباه ست تا میخوایم شروع کنیم به قضاوت کردن کسی سریع به خودمون بگیم آیا من تا به حالا همچین اشتباهی کردم و بعد دست از قضاوت کردن میکشی و سکوت میکنی
بیشتر بیشتر مردم خیلی خیلی افکار و باورهاشون داغونه تو جهل تمام هستن الان من میفهمم
امروز خرید کرده بودم تاکسی گرفتم تا خونه برم به راننده گفتم شماره کارت بدین مبلغ رو براتون واریز کنم
چقدر میشه؟ بنده خدا شروع کردن به حرف زدن گفت همه چیز پول نمیشه گفتن اگه پول زیاد داشته باشی یعنی آتیش تو زندگیت میبری
پول کم یعنی راحتی
من فقط گفتم پول خیلی خوبه و دیگه سکوت کردم و همش شکر گزاری کردم بابت آگاهی که دارم از این خدا و این قوانین قشنگش
شکر گزاری کردم و یاد حرفهای استاد افتادم که بیشتر مردم معلول ذهنی هستن
خدایا شکرت میگویم که هدایتم کردی و از بدنه جامعه جدا شدم دنبال تغییر افکار و باور درست در هر روز هستم آرامش دارم سلامتم
و تو این سایت کنار دوستان و اساتید زندگی میکنم
از همه شما عزیزان متشکرم
در پناه خداوند باشین یا حق
با سلام و درود خدمت همه دوستان همفرکانسیم
خدا را صد هزار مرتبه شکرت بابت این آگاهیهای ناب
از استاد عباس منش و خانم شایستهام بسیار سپاسگزارم
واقعا هر لحظه دارم نتیجه قوانین رو بیشتر و بیشتر تجربه میکنم و اینکه اتفاقات خوب داره بیشتر میشه شرایط داره بهتر میشه
و اینکه خداوند هر لحظه داره ما رو هدایت میکنه و در هر مرحله هر آگاهی که نیاز باشه خودش سر راهمون قرار میده مثلا امروز صبح که از خواب بیدار شدم همین جوری واسه خودم آهنگ گذاشتم و بعد از آهنگ مورد نظر یکی از فایلهای استاد پخش شد که فکر کنم اسمش قضاوت نکردن بود، جالب که این فایل رو من اصلاً گوش نداده بودم و نمیدونستم که این فایل رو من دانلود کردم و اون رو گوش دادم و بعد اومدم سراغ این گام و بعد از تموم شدم گام متوجه شدم که این فایل چقدر پیش نیاز مناسبی بوده برای درک این گام و خلاصه اینکه واقعاً قوانین جواب میده فقط تنها کاری که ما باید انجام بدیم اینه که ورودیهامون رو کنترل کنیم همین
در پناه و نور و عشق باشید
شب خوش (ماه هم کامله… به به…)
خدانگهدار
بنام خدا
سلام به همه ی دوستان
خدارو شکر از زمانی که وارد سایت شدم تلویزیون رو کاملآ حذف کردیم اینستگرام رو از گوشیم حذف کردم و خیلی خیلی سعی میکنم پی گیر اخبار بد نباشم و از این جهت تغییراتی در زندگیم رخ داده کنترل ذهن در جاهای سخت برای منی که هیچ وقت این کارو انجام نداده بودم و همیشه خودم رو نا آگاهانه وارد جریان ناخواسته هام میکردم معنی پیدا کرده درسته این کار خیلی جاها برام سخته ولی خدارو شکر خیلی جاها هم تونستم این کار رو انجام بدم و نتایجش رو ببینم
فقط باید ناامید نشیم چون کنترل افکار کار سختیه و نیاز به تمرین و همچنین نیاز به ذهنیت خلاق داریم که بتونیم کانون توجهمون رو کنترل کنیم و واکنشی عمل نکنیم
دلیل اینکه در جامعه ای اتفاقات ناخواسته و نادلخواه رخ میدهد اینه که درصد بالای اون جامعه با خودشون در صلح نیستند مدام با خودشون و با همه درگیرند
یک راهی که میتونیم اشتباه دیگران را قضاوت نکنیم اینه که از خودمون بپرسیم که اگر من جای اون فرد بودم این کار رو انجام میدادم یا نه و اینجوری میتونیم ذهن خودمون رو کنترل کنیم
اگر با هر دلیل و منطق قوی به چیزی تمرکز کردی که نادلخواهه برات خودت داری اون رو به زندگیت دعوت میکنی
تو هر شرایطی میشه زیباتر فکر کرد و اگر از لحاظ فرکانسی با دیگران متفاوت باشی و تغییر کنی از لحاظ فیزیکی هم به جای بهتر هدایت میشوی
و اینکه همیشه در مسیر پیشرفت تکامل رو رعایت کنیم و هیچ وقت کمالگرا نباشیم و نسبت به خودمون مهربان باشیم
برای همه ی عزیزان حال خوب آرزو میکنم
الهی به امید تو
روز هشتم ….
خدایاشکرت که هشت روزه به تعهد به خانه تکانی ذهن عمل میکنم…..
مهم نیست چقدر دلیل داریم که حال خودمونو بد کنیم ،اصل میگه قانون شوخی نداره به هرچیزی توجه کنی از جنس همون وارد زندگیت میشه
باید بدونم فرکانس منفی و احساس بد مثه آتیشه و قانون آتیشم سوزوندن هست .
اگه تمام مردم دارن به یه سمت میرن تو باید بدونی اون سمت میترکه ،پس مخالف بدنه جامعه شنا کن و برو
توجه بع هرچیزی از جنس همونو وارد زندگیت میکنه
شکایت و گلایه کردن از هر شرایطی ،یعنی توجه به ناخواسته ،با مقاومت و فوش دادن و انتقاد کردن چیزی درست نمیشه فقط از جنس همون بازم میاد،
خداروشکر تا به امروز که دوسال خورده ای هست که توی سایت هستم ،اولش کنترل کردن سخت بود اما ناامید نشدم و ادامه دادم و واقعاااااااا قدرتی کع توی استمرار هست توی هیچی نیست،،اینکه کار درستو بارهاا تکرار کنی نتیجه خیلییییی عالی میده:)
خدایاشکرت
سلام و وقت بخیر
یک سوال
من مثلاً در حال انجام کاری هستم و یک نفر من رو در لحظه انجام کاری که میکنم ببینه ، (که اون لحظه بر اساس اون اتفاق ؛ یک جمله ای حاوی ترس (مظطرب کننده )از ذهنم رد میشه و بعداً بر اساس نجوا ذهنی که آینده نگرى میکنه (مثلا حالا چطور میشه، واسم ترس و دلشوره و نگرانی درست میکنه تکلیف چیه؟
ذهن و فکرم نگرانی و دلشوره و استرس ایجاد میکنه که اون کارم رو به کسی نگه