live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 77 (به ترتیب امتیاز)

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آنیکا فرهان گفته:
    مدت عضویت: 1203 روز

    منم اصلا نمیخوام مثل اکثر جامعه فکر کنم,مدتهاست خبرای بدو نمیخونم و تو صفحات مجازی نیستم فقط در حد اشتراک کانالهایی برای رسیدن به اهدافم.خیلی باید کار کنم,آره خیلی سخته و این چند روزی دقیقا همون لحظه نتیجه تغییر افکارمو دیدم…بنظرم کنترل افکار با زندگی کردن در لحظه و لمس حضور خداوند در کنارت خیلی آسونتر میشه.یک جمله تو یک کتاب خوندم راجع به اشتباه کردن ,اگر من جای او بودم من نبودم او بودم در نتیجه همان کاری را میکردم که او میکرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    اکرم قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1337 روز

    به‌نام‌خداوندبخشنده‌ومهربان

    فایل۵۶سفرنامه

    شرایط‌حساس‌کنونی‌همیشه‌هست.

    این‌ماهستیم‌که‌باید‌ذهن‌خودراکنترل‌کنیم.

    بادرک‌این‌مطلب‌که‌کانون‌توجه‌من داره‌زندگی‌ام‌را

    رقم‌‌میزنه‌من‌متعهدانه‌وآگاهانه‌بایدتلاش‌کنم‌که‌

    افکارم( کانون‌توجه‌ام) رادرهرلحظه‌کنترل‌کنم.

    ایمان‌وباوربه‌اینکه‌افکارمن‌زندگی‌ام‌رارقم‌میزند.

    اگرمن‌مانندمردم‌وکارهایشان‌عمل‌کنم‌زندگی‌ام‌هم

    مانندآنها‌می‌شود.

    راههای‌کنترل‌ذهن‌بسیارمتفاوت‌است،درسته

    ‌که‌بسیارسخت‌است‌درابتدا‌امابه‌تدریج‌راحت

    ‌وراحت‌ترمیشود،

    سعی‌میکنم‌‌درک‌کنم‌که‌من‌بارهاوبارهاتو

    مسائل‌مختلف‌اشتباه‌کردم‌وممکنه‌اون‌اشتباه‌رامن

    ‌انجام‌میدادم.

    واقعاًاگه‌من‌بتونم‌درهرلحظه‌توهرشرایطی‌که

    ازموضوعی‌ناراحتم،ازخودم‌سوال‌بپرسم‌که‌من‌

    هم‌ممکن‌بودتواون‌شرایط‌این‌اشتباه‌رامی‌کردم.

    هرکسی‌درهرزمینه‌ای‌به‌هرموفقیتی‌رسیده‌قادر

    بوده‌‌درآن‌دوره‌ذهنش‌راکنترل‌کنه.

    ((باهرمنطقی)) اگرمن‌به‌چیزی‌توجه‌می‌کنم

    ‌که‌نمیخواهم‌توزندگی‌ام‌اتفاق‌بیفته

    (( هرچقدرهم‌درست)) دارم‌دستی‌دستی‌خودم‌را

    تواون‌شرایط‌قرارمی‌دهم.

    واردشدن‌به‌فضای‌بحث‌ودرگیری‌ومقاومت‌دارم

    جذبش‌میکنم.

    درموقع‌قضاوت‌به‌خودم‌بگم‌که‌‌‌توجای‌اون

    شخص‌نیستی،وخودم‌راجای‌اون‌فردوتواون‌شرایط

    قراربدهم.

    بدانیم‌‌تمام‌پیشرفتهای‌بشری‌ازاشتباهات‌بشربوده،

    همه‌چیزهایی‌که‌الان‌داریم‌حاصل‌تکامل‌بوده‌است.

    وهروقت‌بخواهیم‌به‌هرکسی‌ضربه‌بزنیم‌به‌خودمان

    ضربه‌زده‌ایم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    اکرم هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1432 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان موحد و ثروتمندم

    خدای مهربان رو شکر گزارم که در جمع شما هستم

    دیگه خیلی بدیهیه که این لایو هم خیلی فوق العاده بود

    خیلی تصویری این ایده رو توی ذهن من جا انداختین که ما از وقتی به دنیا میایم توی یه جریانی هستیم

    چقدر دلم میخواست میتونستم این تصاویر فوق العاده تو ذهنمو تبدیل به انیمیشن های کوتاه میکردم و جایزه های بین المللی رو بسادگی آب خوردن میبردم

    این تصاویر اینجوریه که یه عده آدم یا هر چیز نمادین دیگه ای روی یه چیزی مثل نوار نقاله گذاشته میشن

    اون نمادِ مورد نظر ما هم دقیقا همینجوری وارد مسیر میشه

    و مسیر شروع میشه

    اونا فقط کناریاشونو میبینن که دارن عین اونا تو اون مسیر جلو میرن

    از یه جایی یه بیلبوردی یه طرف مسیر هست

    روش یه چیزی اعلام شده

    دقیقا مثل چالش هایی که توی مسابقه ها از یه جایی شروع میشه

    مثلا از اینجا به بعد همه موظف هستن یه مشت بزنن تو صورت خودشون :)

    خب اون نمادهای کناری شخصیتِ داستان شروع میکنن

    شخصیتِ ما هم اول با تعجب به بقیه نگاه میکنه

    بعد سعی میکنه به تقلید از بقیه

    کمکم تو مشت زدن تو صورتش بهتر میشه

    خخخخ

    چالش بعدی شروع میشه

    دقیقا همونی که از بیلبورد اعلام میشه

    ایندفه قراره همه دور خودشون بگردن

    و همینطور با انواع چالش هایی که به کل جمع گفته میشه و همه تبعیت میکنن مسیر ادامه پیدا میکنه

    و شخصیت داستان ما هم هر بار جوری در چالش ها موفقیت آمیز ظاهر میشه که حتی مورد تشویق کناریاش قرار میگیره

    یکی از چالش ها بالا و پایین پریدنه

    و شخصیت ما که بالا میپره و همینطور که از تشویق هواداراش لذت میبره سعی میکنه ایندفعه بالاتر بپره

    ولی یه لحظه دقیقا تو نقطه اوج میتونه انتهای ای نوار نقاله رو که توشه ببینه

    یه سقوط هولناک در انتظار همست

    همینطور که انگار برای اولین بار زاویه دیدش باز شده میبینه که خارج از نوار نقاله هم ، تک و توک کسایی مثل خودش هستن

    اونا خوشرنگ هستن

    رها هستن

    اسیر جریانی که تا این لحظه فکر میکرده تنها جریان عالمه نیستن

    و مهمتر از همه اینکه به هیچ عنوان بسمت اون سقوط هولناک حرکت نمیکنن

    این بار که شخصیت ما از اوج برمیگرده پایین دیگه اون قبلیه نیست

    چیزایی دیده که بقیه ندیدن

    سعی میکنه توضیح بده برا بقیه

    طرفداراش ازش رو برمیگردونن

    ازش فاصله میگیرن

    هنوز تو حیرته ولی تصمیم میگیره تست کنه

    یه قدم خلاف مسیر مقاله حرکت میکنه

    ناباورانه میبینه که شدددد

    تووونستت

    پس میشه خلاف مسیرم رفت

    بقیه بیشتر ازش منزجر میشن

    بعضی با دلسوزی سعی میکنن به مسیر برگردوننش

    یا حتی با زور

    ولی اون دیگه طعم تغییرو چشیده

    دیگه آدم موندن نیست

    حرکت عرضی شو شروع میکنه

    دونه دونه بقیه رو کنار میزنه و نزدیک به کناره نوار نقاله میشه

    اون سقوط هولناک رو به یاد میاره

    یه لحظه تمام توانشو جمه میکنه و از نوار نقاله میپره بیرون

    یه صدایی از جمعیت بلند میشه

    یه عده فحش میدن

    عده ای روزگار اوجشو به یاد میارن و گریه میکنن براش

    و اکثریت معتقدن که از بین رفتن

    ولی اون بیرون

    شخصیت مورد نظر ما چشماشو باز میکنه

    این بیرون برعکس توی نقاله همه چی رنگیه

    پر نوره

    آزادی در حرکتش داره

    که البته همیشه داشت ولی ازش غافل بود

    شروع میکنه به خندیدن

    و شادی کردن و بالا و پایین پریدن

    چند لحظه بعد یه نفر دیگه از نوار نقاله میپره بیرون

    یکی از اون خیلی جمعیت که باورش کرده بوده

    اونم دنیای جدیدو میبینه

    و همینطور که داریم صحنه رو از بالا میبینیم(big picture)

    اون نوار نقاله همینطور بسمت پرتگاه در جریانه و معدودی که ازش خارج شدن به سمت دنیای کاملا متفاوت و جدید پیش میرن و هر بار قابلیت جدیدی از خودشون کشف میکنن و به شادی و سعادت بیشتری میرسن

    خدایا متشکرم

    خدایا متشکرم

    خدایا متشکرم

    استاد

    مرسی هستین

    در پناه خدا باشید

    اهدافم در ۱۴۰۱

    عتشق خدا بشم

    بلطفش بیزنس خودمو ران کنم

    بلطفش فهم و حفظ و تثبیت قرانم عالی بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    روز۵۶

    این نگاه استاد خیلی زیرکانه وتحقیق شده است ونتایجش هم در زندگی استاد هست

    چگونه است که اتفاقاتی که پیرامون ماست هرچند فاجعه بار باشد میتواند در لباس :انتقاد ،خیرخواهی،ایستادگی در مقابل ظلم ،عدم بی تفاوتی و….خودش رانشان دهد وبه من بگوید ببین چند نفر بیگناه مردن،دارن ظلم میکنن نمخوای تو هم سهمی داشته باشی!

    ولی نکته اینجاست من با توجه کردن به حوادث و مشکلات ،اتفاقات بد بیشتری را جذب میکنم

    زمانی که در مدار درست هستم این اتفاقات را نمیبینم یا به محیط بهتری هدایت میشوم

    استاد این حرف شما درست ولی من هنوز نفهمیده ام پس قیام افرادی مثل گاندی ،نسلون ماندلا وحضرت محمد وحتی درگیری انها برای چه بوده است؟

    ایا انها به کاستی ها توجه کرده اند ورسوم اشتباه اون موقع را مورد انتقاد قرار داده اند

    واز شرایط موجود شاکی شده اند و قیام به راه انداخته اند چه دیدگاهی دارید؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    علی اصغر سیمابه گفته:
    مدت عضویت: 1365 روز

    روز شما تحول من

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    واقعا روز به روز دارم تغییر بیشتری میکنی

    من دیگه آدم قبلی نیستم یه شخص دیگه شدم قوی شدم من قول دادم روی باورهام کار کنم و کم کم داره نتایج میاد در زندگیم و لذت میبرم و اینکه میخواستم راجب اون سوالی که از استاد یه نفر پرسید مثلا گفت که کدوم کتاب بهتره منم دقیقا همچین حسی که استاد تجربه کرده منم تجربه کردم مثلا اول روزهایی که بیدار شده بودم من به سمتی هدایت میشدم اصلا به طرز معجزه اسایی من هدایت میشدم به آگاهی بالاتر مثلا الان با اساتید دیگه کار نمیکنم چون همیشه به قلبم توجه میکنم این سایت بهتر از هزاران کتابه موفقیت اینجا زود انجام میشه چون آگاهی خدا قرار داده که تو هیچ کتابی و سایت دیگه نیست

    خدایا شکرت که هدایت شدم به اینجا

    به نام خدا من خواستم یع نشونه زیبا رو همین الان بگم خب من کامنت گذاشتم چون یه نشونه زیبا بود گفتم بیام بگم ادامه کامنت بگم

    دوستان ببینید من دیروز کنار خونمون یک انبه بود بعدش من مثل زمان بچگی دوستان داشتم سنگ بزنم یه دونه انبه بود خیلی زرد و زیبا رسیده بود من دیروز رفتم بالای انبه ولی بالایی یک شاخه بالا بود و اینکه با سرگرمی سنگ زدم بیوفته همون جا به خدا گفتم آخرین سنگ میزنم اگه نشد میرم بعدش رفتم گفتم بیخیال نمیخوام بعدش همین الان که فایل تموم شد خواهر زادم صدام زد گفت بیا انبه گفتم چون افتاده بود روی زمین خدایا شکرت درجا همین نشونه کوچک رو ثبت کردم دقیقا کمتر از ۲۴ساعت همون انبه به شیوه روش خداوند به دستم داد ببینید خداوند دوست داره کارها انجام بشه شاید همون روز نشه اما همیشه من میگم الخیر فی ما وقع هراتفاقی بیوفته به نفع منه من دقیقا همون انبه به دستم رسید دقیقا داد به من و جالبه چرا خواهر زادم خودش نخوره بود چون اون بچه هست؟اون هدایت شد خدا به قلبش انداخته بود جوری با لبخند صدام زد منم لذت بردم

    واقعا از نشانه های کوچک نگذریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    نجمه سادات جعفری گفته:
    مدت عضویت: 1426 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به تمام دوستان و همسفران عزیزم و اساتید دوستداشتنی و محترم

    خداروشکر که ۵۶امین برگ سفرمو مینویسم و هروز از اگاهی های بیشتر برخوردار میشوم

    من وقتی این موضوع رو فهمیدم که به قول استاد اصل بازی همینه و فقد باید کانون توجه رو اگاهانه هدایت کرد یادمه که بدون مقاومت درموردش همون روز کارمو شروع کردم برای خلق اتفاقاتم و یادمه که حتی یک باوره اشتباه داشتم درمورد اینکه اگر راجبه کاری فکر کنیم اون اتفاق نمیوفته و کنسل میشه و خیلییی تلاش کردم که این باورو حذف کنم چون که یکی از راه های فرستادن فرکانس بالای خواسته ها تجسم خواسته هسته و این باور باعث میشود من درمونده باشم توی موضوع و کاری که کردم این بود که گفتم من همیشه این باورو داشتم و جهانم همیشه بهم ثابت کرده که درست فکر میکنم پسسسس این خودش یه نشونس از اینکه باور های ما اتفاقات رو تشکیل میده و کاملا موضوع رو به نفع خودم برگردوندم و شد برام یک مسعله ی مثبت و الان خیلی خداوند را سپاس گذارم کع قوانین پایدار را گذاشته است و منو داره اگاه میکنه به خودش .

    خیلی طول کشید تا مفهوم کانون توجه رو درک کنم خمونجور که استاد توی فایل های دیگش میگن فکر میکردم منظور اون چیزیه که بهش فکر میکنیم ولی کانون توجه متفاوت هسته و همون نقطه ی تاکیدی یک مسعله هسته که بیشترین تلفت مارو داره و حالا که متوجهش شدم حدالقش اینه سعی میکنم اونو اگاهانه هدایت کنم و خیلی خوشحالم که استاد گفت بعضی وقتا ادم اشتیاه میکنه و این متاسفانه بعضی وقتا باعث میشود من حس کنم ضعیفم ولی حالا میبینم عادیه و خداروشکر که میتونم عزت نفسمو ببرم بالا

    انشاالله که همگی در پرتوی وحی الهی باشیم عاقبت بخیر در دنیا و اخرت 🌷🌹⁦❤️⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 1723 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم مریم جان شایسته و تمام دوستان عزیزم

    ۵۶ روز سفر نامه من

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ❤️☝️🥰

    من بعد از می خواهم متفاوت باشم متفاوت فکر کنم متفاوت بیبینم ☺️ متفاوت بنویسم متفاوت رفتار کنم و دیگر آدم سابق نباشم و با افکار و فرکانس هایم زندگی دلخواه خودم را خلق کنم و مثلی برگی نباشم که جریان طوفان آنرا با خود می‌برد. من می خواهم همه چی را خودم خلق کنم و زندگی ام را زیباتر بسازم با فرکانس هایم زندگی خود را خلق کنم و به زیبایی ها توجه کنم و به جای های زیبا هدایت شوم خدایا شکرت 💚🥰💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    زینب خان محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2334 روز

    استاد تو این چند سالی که با شما همراه هستم

    خیلی تلاش کردم ذهنم رو کنترل کنم ورودی هامو کنترل کنم خبرای بد نشنوم

    بقول شما اولش سخته ولی کم کم که تمرین میکنی میبینی دیگه از این حرفا و خبرای بد کمتر میشنوی

    ی مثال میزنم از ریختن ساختمون که اخیرا اتفاق افتاده من فقط شنیدم چنین اتفاقی افتاده و پیگیر نشدم

    ی روز با دوستانم فیلم می دیدیم

    اول فیلم نوشته بود به احترام حادثه متروپل

    بعد من فک کردم واسه جنگی چیزی هس گفتم بچه ها قضیه چیه

    همشون اینجوری بودن😲

    میگفتن وای زینب ینی تو نمیدونی متروپل چیه

    گفتم نه والا شاید تو کتابامون بوده من نخوندم شب امتحان حذفش کردم😁

    همشون زدن زیر خنده که بابا دنیا واسه خودته و یکیشون میگفت یکم نگا دور و برت کنی بد نیستا

    چمیدونم تو کدوم سیاره داری زندگی میکنی

    براشون عجیب بود که من چیزی نمیدونستم که من واقعا به خودم افتخار کردم که متفاوت از اکثریت جامعه هستم و انقد بدنبال اتفاقات خوب و عالی هستم تو زندگیم که این یعنی واقعا تغییر کردم و خداروشکر میکنم بابتش

    ی مثال به ذهنم رسید مثلا ازدواج ساسی مانکن با ی خانم پولدار ایرانی

    یا ازدواج سام اصغری با خواننده معروف بریتنی

    چرا واقعا این اتفاقات عالی و خوش رو گوش به گوش نچرخونیم و خوشی هارو اشاعه بدیم بجای اخبار بد

    (اینا فقط مثالای باحالی بود که به ذهنم رسید😁وگرنه اتفاقات خوب که زیاده)

    درمورد آگاهی فایل و کتاب ها هم واقعا آدم رو هر مداری به آگاهی که لازم داره هدایت میشه

    من وقتی دانشگاه میرفتم کتاب ملت عشق که درمورد مولانا و شمس هست رو اسمش شنیدن ولی حسش نبود بخونم

    تا الان چند وقت پیش هدایت شدم و خریدمش و خوندم دیدم واقعا این زمان بود که من باید میخوندم و آگاهی هاشو دریافت میکردم

    خدایاشکرت بابت این هدایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    فاطمه آقامحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1183 روز

    سلام به استاد عباس منش ومریم بانوی عزیز.

    خیلی خوشحالم که نشانه امروز من این فایل عالی بود.

    درسی که این فایل به من داد این بود که فاطمه درسته که تو فعلا پولی نساختی تا از دوره های استاد عزیز بخری‌ اما کانون توجه که نیاز به پول نداره.فقط توجهت را معطوف به خوبی ها وزیبایی ها کن .به لطف خدا اینستگرام را حذف کردم وات ساپ ندارم.

    تلوزیون به مدت دو ساله خاموشه.باورتون میشه که حتی خواهرام هم دیگه برای درد ودل بامن تماس نمگیرند.

    استاد عزیزم من هم با هر بار کتاب جدید خواندن می گویم(این بهترین کتابی بود که خوندم)و دفعه بعد دوباره نظرم در مورد کتاب بعدی همینه ، حالا می فهمم که من دارم تغییر میکنم.

    وای چه شور عجیبی دارم شب ها از ذوق نمی توانم بخوابم روزها یم را شوقی عجیب فرا گرفته،شوقی که در وجودم در جریانها به مانند شوق اولین روز مدرسه ام است که کیف و مانتو وآن مغنعه دوست داشتنی را بالای سرم گذاشته بودم واز شوق مدرسه خواب به چشمانم نمی آمد یا شاید مثال دیگری که باید بزنم که خیلی از مثال قبلی قوی تراست به مانند به دنیا آمدن فرزندانم که بعد از تحمل درد بسیار وقتی فرزندم را در آغوشم کشیدم همه دردها از یادم رفت خنده و گریه ام یکی شد عجب شوقی بود فکر نمی کردم که دیگر آن لحظه تکرار شود.ولی این روزها بارها و بارها تکرار می شود گاهی دوباره خود متولد می شوم وتکامل می یابم و گاهی کودکی دگر بدنیا می آورم رنج می‌کشم تا به زشتی ها توجه نکنم آگاهانه به زیبای ها توجه می کنم و سرانجام خالق سرنوشت زیبای خود میشوم.

    در حیرتم عجب خالقی دارم .در حیرتم

    خدایا سپاسگزارم که هر لحظه مرا هدایت می کنی.

    شاد وسلامت و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    ارزو دوستدار گفته:
    مدت عضویت: 2054 روز

    سلام بر پروردگار جهان خدای بی همتا استاد عزززیزم و دوستان خوبم

    استتد داشتم به این فکر میکردم که یه روز از ته دل از خدا خواستم واقعا کمکم کنه و اون موقع ناخوادگاه با یک فایل شما در تلگرام اشنا شدم که الان که فکر میکنم حیرت زده میشم

    از اینکه خدا از بین میلیون ها نفر منو نجات داد و گذاشته در وسط هزاران دوستان مثل خودم که با شما هستن استاد خیلی تعدامدن اندکه و دوست دارم تمام مردم این صحبتهای شمار رو بفهمند چونکه بینطیر ه قانون خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: