live | استمرار در مسیر هم جهت با هدف

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • خواسته‌های واقعی ما و انرژی لازم برای تحقق آن‌ها، از تضادهای زندگی پدید می‌آیند؛
  • به اندازه ای که مقاومت های ذهنی در برابر خواسته هایت را کم می کنی، از این تضادها به نفع خود بهره برداری می کنی؛
  • در مسیر تحقق اهداف، هرگز به ذهن اجازه نده که با تمرکز بر موانع احتمالی در آینده، انرژی سازنده تو را هدر بدهد؛
  • هر قدم ممکنی را بردار و ایمان داشته باش که درها باز می شود؛
  •  زندگی به شیوه دوره 12 قدم، ترس‌ها و نگرانی‌های بیهوده را از زندگی ما حذف می‌کند و چرخ زندگی‌مان را روان می‌سازد.
  • ورود به مسیر “هم جهت با هدف”، بوسیله کم کردن مقاومت های ذهنی اتفاق می افتد؛
  • به این توجه نکن که قوانین کلیشه ای دولت ها، چه موانعی بر سر راه اهدافت می گذارند؛
  • برای تحقق خواسته‌ها، نیاز به تقلای بیشتر نیست، بلکه نیاز به شناسایی مقاومت های ذهنی درباره خواسته ها و حذف آنهاست؛
  • دوره 12 قدم به ما کمک می‌کند تا این مقاومت‌های ذهنی را شناسایی کنیم و برای حذف آنها از ذهن، منطق بسازیم؛
  • مفهوم ثبات فرکانسی؛
  • چگونه انگیزه ایجاد کنیم؛

منابع مرتبط با آگاهی های این قسمت:

دوره 12 قدم


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | استمرار در مسیر هم جهت با هدف
    176MB
    27 دقیقه
  • فایل صوتی live | استمرار در مسیر هم جهت با هدف
    26MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فریبرز کاوه» در این صفحه: 4
  1. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1909 روز

    درود بر استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و بانو شایسته‌ی عزیز و یکایک شما هم‌فرکانسی‌های گلم

    من هم دقیقا همین جور فکر می‌کنم که خواسته‌های من از تضادهای زندگیم شکل می‌گیرد. من از بچه‌گی در اندیشه‌ی ساختن ثروت بودم. برای همین هم، اکنون در کسب و کاری هستم که با یک شرکت آمریکایی که 46 سال سابقه کار دارد و در 169 کشور دنیا نمایندگی فعال دارد کار می‌کنم که محصولات خود را به شکل فروش مستقیم در جهان عرضه می‌کند. البته که این شرکت یک شرکت هرمی نیست. فعالیت در این شرکت که سازنده‌ی برترین محصولات کاملا اورگانیک در جهان در دو زمینه‌ی تولید مکمل‌هایی برای تندرستی و زیبایی و مراقبت پوست و مو می‌باشد، نیازمند ساختن گروه و مجموعه و غیره نیست. در این شرکت می‌توانیم گروه داشته باشیم و می‌توانیم نداشته باشیم. می‌توانیم کار کنیم و یا کار نکنیم و چنان محصولات بی‌مانندی دارد که در سه سالی که من با آن کار می‌کنم، همیشه سبب افزایش اعتبار من شده است. در این شرکت بسیارند نمایندگانی که از معرف‌های خود هم بالاتر رفته‌اند و این شرکت اتفاقا در اروپا و آمریکا بیشترین فعالیت خود را دارد.

    به هر ترتیب شما استاد بزرگوارم دقیقا درست می‌گویید که اگر قراربود انسان‌های نوآور، انسان‌های کارآفرین به محدودیت‌ها نگاه کنند که حتا چرخ هم اختراع نمی‌شد، لامپ ساخته نمی‌شد و …

    اصولاً دولت‌ها دوست ندارند که کسی کارآفرین باشد. دولت‌ها به دنبال این هستند که کارگر و کارمند تربیت کنند. آن‌ها از کارآفرینان خوششان نمی‌آید. از ثروت‌سازان خوششان نمی‌آید. ولی، ثروت‌سازان و کارآفرینان، تابع چنین تصمیم‌ها و مقررات دولت‌ها نیستند و همیشه راه را پیدا می‌کنند.

    این‌که شما می‌گویید که هر چه مقاومت‌های ذهنی ما در برابر ثروت کم‌تر شود، ثروت به شکل طبیعی وارد زندگی‌مان خواهد شد، درسته استاد بزرگوارم و من هم به همین نتیجه رسیده‌ام. برای همین هم هست که دارم روی خودم کار می‌کنم. به خودم میگم ببین، مگه نه این‌که تو قرآن گفته که ای انسان تو در بهشت می‌تونی فقط دستت را دراز کنی و از درختان میوه هر چه خواستی را برداری، می‌تونی به هرچه بیشتر فکر کردی داشته باشی و همه‌ی جهان در خدمت توست. پس من و ما چرا خلاف این فکر می‌کنیم؟ چون از بس از حتا پیش از تولد هم وقتی در رحم مادر بودیم، داشتیم می‌شنیدیم که؛ مگه پول علف خرسه؟ پول درآوردن مثله کندن زمین با یک دونه میخه ولی پول خرج کردن مثله ریختن آب روی زمین شن‌زاره. از بس که این حرف‌ها را شنیدیم و متاسفانه به اونایی که این حرف‌ها می‌زدند اعتماد داشتیم، فکر کردیم که درسته درصورتی‌که درست نبود و همش غلط بود و محدود کننده! خوب حالا چه باید کرد؟ باید حالا که فهمیدیم اون حرفا همش چرت و پرتی بوده، با کار روی خودمون و باورسازی و داشتن الگوهایی مثل خود شما، آره درست مثل خود شما و خیلی‌های دیگه که به قول خودتون از وقتی که مسیر را شناختید، دیگه برای به‌دست آوردن پول تقلا نکردید، خوب پس درسته دیگه! ما هم باید همین را الگو بسازیم و به حرف‌های نادرست مردمی که هیچ کاری تو زندگیشون نکردند گوش ندیم. باید راه خودمون را بریم و تنها به اهداف‌مون نگاه کنیم و متوجه اهداف‌مون باشیم و تمرکزمون را از روی اونا برنداریم! خوب البته که کار دشواریه ولی من تنها یک بار به این دنیا میام و اومدم پس، باید به همون شکلی که می‌بینم درسته زندگی کنم و از بیشتر آدم‌ها که دارن مسیر نادرست را میرن پیروی نکنیم!

    در مورد مسائلی مانند نماز و غیره هم که به قول شما جزییات آن‌ها در قرآن نیامده، پس هر کسی می‌تونه با برداشت خودش با خدا رابطه برقرار کنه و یک مسئله‌ی کاملا شخصیه!

    دارم این لایوها را پیگیری می‌کنم. خدا را برای وجود شما و بانو شایسته‌ی عزیز و همکاران شما در سایت الهی عباس‌منش که وقت خودتون را برای هدایت ما می‌گذارید و شما همراهان گرامی که با نوشته‌هاتون سبب باورپذیری می‌شوید سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1909 روز

    درود بر جناب احسان مقدم گرامی

    آره،‌ منم گاهی که به گذشته نگاه می‌کنم می‌بینم که آدمی بودم که از چالش‌ها می‌ترسیدم و به جای حل کردن اونا، ازشون فرار می‌کردم، میدادمشون زیر فرش. نمی‌دونستم که این سختی‌ها همونجور که شما گفتید، قراره به من درس بده، مثله تمرین‌های ریاضی، تمرین‌های ورزشی و … که اولش سخته ولی بر اثر پذیرش اونا، من ورزیده می‌شدم. همیشه از ریاضی فراری بودم و اتفاقا کائنات الهی کاری کرد که من ناچار بشم مسیری را طی کنم که بهش علاقه‌مند بشم. در دوره‌ی دبیرستان با دوستی آشنا شدم که خیلی دوستش دارم و الان هم با هم رفیقیم. ایشان بود که من را به شیمی علاقه‌مند کرد و من هم همین مسیر را تا دکترای شیمی اونم در گرایش شیمی‌فیزیک که همش ریاضیه، ادامه دادم. یادم میاد ترم اول دانشگاه که بودم، استاد درس ریاضی یک متن بسیار سخت‌گیر بود و بهتون بگم که تو همون ترم از کلاس 78 نفری ایشان، تنها دوازده نفر در درس قبول شدند و من و یازده نفر دیگر درس را پاس کردیم. درواقع علاقه‌ی من به شیمی سبب شد تا تمام سختی‌های درس‌های ریاضی و فیزیک را در این دوره بپذیرم و به خوبی هم این درس‌ها را پاس کنم! خوب، اگر این چالش نبود، آیا من این مهارت را در شیمی به‌دست می‌آورم؟ اصلا من کم‌کم به یک شاگرد زرنگ در ریاضی بدل شده بودم. آره اون چالش سبب شد تا من نه تنها به علاقه‌ام برسم بلکه، سبب شد تا در ریاضی که ازش فراری بودم، علاقه‌مند شوم.

    آره، چالش‌ها آموزگاران من هستند! من هم حالا دیگه وقتی چالش‌ها پیش می‌آیند به خودم میگم که؛ همون‌طور که از پس اون چالش ریاضی براومدی، از پس هر چالش دیگه هم برمیای!

    خدا را سپاس بیکران که این روزها پر شده است از چالش‌هایی که یکی پس از دیگری حل شده و با حل شدن آن‌ها با توکل تنها به رب العالمین، چرخ زندگی من روان‌تر می‌شود.

    از شما برای به اشتراک گذاشتن تجربیات زندگی‌تون سپاسگزارم.

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1909 روز

    درود بر بانو شکوه دوراندیش گرامی

    داشتم به این مسئله فکر می‌کردم که دقیقا درست می‌گویید! هرگاه که کوچک‌ترین توجهی را به آن‌چه در مسیر اهداف‌مان نیست داشته باشیم، به معنای هدر دادن انرژی است. اگر این هرز توجهات بیشتر و بیشتر بشه، انرژی ما هم بیشتر و بیشتر هدر می‌ره و ما می‌مونیم و یک وجود بی انرژی که دیگه نمی‌تونه به مسیر ادامه بده. بنابراین بهتره تو این مسیر، به هیچ وجه روی ناخواسته‌ها متمرکز نشیم!

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1909 روز

    درود بر جناب حمید قاسمی گرامی

    به چه نکات خوبی اشاره کردید:

    اول اینکه وقتی در مسیری چالش داریم، باید بدانیم که در مسیر درست هستیم چون نقش اون چالش اینه که ما رو ورزیده کنه!

    دوم این‌که: برای رد شدن از یک چالش باید دست کم انرژی ما و توانایی ما به اندازه‌ی سد انرژی همان چالش باشه و یا بیشتر تا بتونیم از اون رد بشیم.

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: