سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- خواستههای واقعی ما و انرژی لازم برای تحقق آنها، از تضادهای زندگی پدید میآیند؛
- به اندازه ای که مقاومت های ذهنی در برابر خواسته هایت را کم می کنی، از این تضادها به نفع خود بهره برداری می کنی؛
- در مسیر تحقق اهداف، هرگز به ذهن اجازه نده که با تمرکز بر موانع احتمالی در آینده، انرژی سازنده تو را هدر بدهد؛
- هر قدم ممکنی را بردار و ایمان داشته باش که درها باز می شود؛
- زندگی به شیوه دوره 12 قدم، ترسها و نگرانیهای بیهوده را از زندگی ما حذف میکند و چرخ زندگیمان را روان میسازد.
- ورود به مسیر “هم جهت با هدف”، بوسیله کم کردن مقاومت های ذهنی اتفاق می افتد؛
- به این توجه نکن که قوانین کلیشه ای دولت ها، چه موانعی بر سر راه اهدافت می گذارند؛
- برای تحقق خواستهها، نیاز به تقلای بیشتر نیست، بلکه نیاز به شناسایی مقاومت های ذهنی درباره خواسته ها و حذف آنهاست؛
- دوره 12 قدم به ما کمک میکند تا این مقاومتهای ذهنی را شناسایی کنیم و برای حذف آنها از ذهن، منطق بسازیم؛
- مفهوم ثبات فرکانسی؛
- چگونه انگیزه ایجاد کنیم؛
منابع مرتبط با آگاهی های این قسمت:
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | استمرار در مسیر هم جهت با هدف176MB27 دقیقه
- فایل صوتی live | استمرار در مسیر هم جهت با هدف26MB27 دقیقه
به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
پروژه خانه تکانی ذهن گام | دهم
خداروشکر میکنم بخاطر اینکه من رو در زمان مناسب هدایت کرد برای شرکت در این پروژه 30 روزه که کمک میکنه ذهنم رو به شکل عالی و هدفمند خانه تکانی کنم.
از روز اول تعهد دادم که در هر گام کامنت بنویسم و ردپایی از خودم بزارم و خدا هم یک ایده ای بهم داد که در هر گام بعد از شنیدن فایل در زندگی شخصی ام سرچ کنم ببینم آیا اتفاقی مرتبط با موضوع اون فایل در زندگی ام افتاده یا نه و از گام اول به همین شیوه عمل کردم و الان بعد از گذشت گام دهم متوجه شدم با این روش خیلی بهتر موضوعات رو درک میکنم واقعا سپاسگزار خدا هستم.
«وقتی تو یک هدفی داری نگاه نکن الان چه موانعی هست مثلا خیلی ها میگن من میخوام فلان کار رو انجام بدم اما قانون اجازه نمیده»
بارها داستان لاغر شدنم رو در کامنت های مختلفی در سایت نوشتم و امروز داستانی رو مینویسم که مرتبط با موضوع این فایل هست.
سال 98 شمسی بود یعنی اوایل زمانی که من وارد سایت شده بودم و خیلی از دیدن زندگی استاد لذت میبردم و با دیدن آزادی زمانی و مکانی ایشون این خواسته در من شکل گرفت که من هم میخواهم کار آنلاین داشته باشم و آزادی مالی و زمانی رو تجربه کنم و به تازگی هم تونسته بودم وزن خودم رو 35 کیلو کم کنم و به تناسب اندام خوبی برسم وقتی اون خواسته در من شکل گرفت ایده ای به ذهنم رسید که یه پیج اینستاگرامی بزنم و تولید محتوا کنم و به افراد رژیم غذایی بدهم و لاغری تدریس کنم و از این طریق به درآمد آنلاین برسم …
خیلی خوشحال بودم و با عشق و علاقه و یک دنیا امید شروع کردم هیچی از اینستاگرام نمیدونستم و اولین فیلمی که داخل پیجم گذاشتم به دلیل تغییر ندادن ابعاد و انجام یکسری تنظیمات نصف بدنم معلوم نبود!!! یعنی یه بدن بدون سر داشت حرف میزد!!! اولش خیلی ناراحت شدم اما اونقدر شور شوق درآمد آنلاین رو داشتم که گفتم ایرادی نداره میرم و یاد میگیرم و هرروز وقت میزاشتم و ادیت کردن فیلم رو یاد میگرفتم و کم کم توی فیلمبرداری و ادیت فیلم خیلی ماهر شدم یادمه بعضی از همکارانم که کلیپ ها رو میدیدند میگفتن چقدر پول میدی که کلیپ هات رو ادیت کنند؟ و اصلا باورشون نمیشد که ادیت کلیپ ها کار خودم باشه کم کم تولید محتوا میکردم و پیش میرفتم اون زمان حقوقی که از محل کارم میگرفتم دو میلیون بود اما من ماهانه 3 ونیم میلیون از پیجم درآمد داشتم و میخواستم بازهم بیشترش کنم بنابراین رفتم که الگوریتم اینستا رو یاد بگیرم و توی کلاس های یکی از مدرسین معروف این حوزه ثبت نام کردم و آموزش دیدم ایشون برای دانشجوهاش پشتیبان در نظر گرفته بود و ما هم هر سوال یا مشکلی داشتیم با پشتیبان مون درمیون میزاشتیم.
یه روز که داشتم درباره ی پیج و سوالاتم با پشتیبان صحبت میکردم نمیدونم چی شد که بحث به مدرک تحصیلی کشیده شد …
ایشون ازم پرسیدند شما پزشک تغذیه هستید؟
گفتم خیر
گفتن پس حتما کارشناس تغذیه هستین
گفتم خیر
گفتن پس چطور دارین لاغری رو تدریس میکنین؟
گفتم خوب من دارم تجربه ی خودم رو در زمینه ی لاغری با هرکس که دوست داره لاغر بشه به اشتراک میزارم و راهنمایی شون میکنم
دیگه ایشون شروع کردن به گفتن این صحبت ها که نه نمیشه شما باید مدرک تغذیه داشته باشین قانون اینرو میگه و …
منم گفتم من نه دارو تجویز میکنم نه چیزی هرکسی هم هر مشکلی داره بهش میگم با پزشکت مشورت کن بعدشم من فقط نحوه کم خوردن غذا نحوه غلبه بر اشتهای کاذب نحوه جلوگیری از وسوسه شدن برای غذا خوردن و این چیزا رو یاد میدم
اما ایشون اصلا به حرف های من توجه نکردن و گفتن نه اگر ادامه بدید ممکنه براتون دردسر ایجاد بشه و جلوی کارتون رو میگیرن و….
اونقدر گفت و گفت تا یک ترسی وجود من رو گرفت طوری که خیلی دلسرد شدم و یه جورایی دیگه خبری از اون عشق و علاقه برای ادامه تولید محتوا برای پیج رو نداشتم
منی که کلی برای اون پیج زحمت کشیدم بخاطرش کلی آموزش دیدم کلی مشتری داشتم کلی افراد از برنامه هام نتیجه گرفته بودن از سرتاسر ایران مشتری داشتم حتی خانمی بود که آلمان بود و مشتری من بود کلا بیخیال پیچ شدم و آروم آروم پیج رو رها کردم و درآمدم که حالا دوبرابر شده بود صفر شد و کلا پیج رو بستم.
و این باور تا سال ها با من بود تا اینکه دوره روانشناسی ثروت یک و دوره ارزشمند دوازده قدم رو خریدم و با کار کردن روی این دوره ها تونستم یواش یواش این باور رو در ذهنم کمرنگ تر کنم…
و الان میفهمم وقتی استاد میگه همه چیز باوره یعنی چی…
خدایا شکرت همینکه آدم بفهمه ایراد کار کجاست خیلی میتونه در ادامه مسیر کمک کننده باشه.
به نتایج این پروژه زیبا خیلی امیدوارم
ممنونم از استاد شایسته عزیز بابت این پروژه زیبا
ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های عالی.